معرفی الذریعة الی تصانیف الشیعة

کتاب « الذریعة الی تصانیف الشیعة »، اثر ارزشمند محمدمحسن بن علی بن محمدرضا بن محسن بن علی اکبر معروف به شیخ آقا بزرگ تهرانی ( 11 ربیع الاول 1293-13 ذی الحجه 1389 ق/ 7 آوریل 1876- 20 فوریه 1970 م )
پنجشنبه، 7 آبان 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معرفی الذریعة الی تصانیف الشیعة
 معرفی الذریعة الی تصانیف الشیعة

 

نویسنده: حنیف قلندری




 

نام اثر، نام‌های متعدد، مؤلف، زبان آن

کتاب « الذریعة الی تصانیف الشیعة »، اثر ارزشمند محمدمحسن بن علی بن محمدرضا بن محسن بن علی اکبر معروف به شیخ آقا بزرگ تهرانی ( 11 ربیع الاول 1293-13 ذی الحجه 1389 ق/ 7 آوریل 1876- 20 فوریه 1970 م ) است که به زبان عربی نگاشته شده و بزرگ‌ترین دائرة المعارف کتاب شناسی شیعه است ( کاظم موسوی بجنوردی: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374ش، ص 455 ).
آقابزرگ در سه راه دانگی نزدیک پامنار تهران در خانه‌ی یکی از روحانیان به دنیا آمد. پدر و مادرش برای احیای نام جد بزرگ پدری او، حاجی محسن تهرانی، وی را « محسن » نامیدند. اما همیشه او را « آقابزرگ » خطاب می‌کردند؛ زیرا طبق عادت قدیمی تهرانی‌ها کودکی که به نام جدش نامیده شود، « آقابزرگ » یا « خانم بزرگ » خوانده می‌شود ( علی نقی منزوی: « الذریعة و آقا بزرگ تهرانی »، آینده، سال ششم، شماره‌های 3 و 4 ( خرداد و تیر )، تهران، 1359ش، ص 247 ).
شیخ آقابزرگ در ده سالگی لباس روحانی پوشید و در 1315 ق. با برادرش به نجف اشرف رفت و نزد استادان آن سرزمین علم آموخت و تا پایان عمر در خاک عراق ماند. از جمله استادان او می‌توان آخوند خراسانی، سیدکاظم یزدی و میرزا محمدتقی شیرازی را نام برد. آقا بزرگ در سال 1329 ق، به سامرا رفت و ضمن کسب علم برای نگارش الذریعة به انزوا گرایید و مدت بیست و چهار سال به تحقیق و نگارش مشغول شد. علامه آقا بزرگ تهرانی سرانجام پس از عمری تحقیق و تلاش‌های بی وقفه و مخلصانه و انجام خدمات بسیار مهم و کم نظیر علمی و فرهنگی در روز جمعه 13 ذی الحجه 1389 ق/ 20 فوریه 1970 م در 97 سالگی در نجف اشرف چشم از جهان فروبست و در آرامگاهی که زیر کتابخانه‌ی موقوفه‌اش برای خود ساخته بود، به خاک سپرده شد ( فرهنگ بزرگ اسلام و ایران، ص 570؛ زندگی نامه رجال و مشاهیر ایران، ج2، صص 303-306 ).
اثر معروف او 25 جلد و شامل معرفی کتاب‌های علمای شیعه در طول چهارده قرن تاریخی اسلام است. شیخ آقابزرگ تهرانی درباره‌ی کتابش می‌گوید پس از اتمام ترتیب اجزای کتاب، آن را به سیدحسن صدر ( المتوفی 1354 ق ) نشان دادم و او ضمن تقدیر و تحسین اثر، نام « الذریعة الی معرفة مصنفات الشیعه » را بر آن نهاد ( زندگی و آثار شیخ آقابزرگ تهرانی، ص 98، به نقل از الذریعة، ج1، ص 4 ).
شیخ میرزامحمد تهرانی عسکری ( 1281-1371 ق ) نیز آن را « کشف الحجاب عن تصانیف الاصحاب » نامیده است. استاد در این باره می‌گوید: من این نام را از حسن تصادف به حساب جمل با تاریخ آغاز نگارش کتاب یکسان یافتم و این نام، نام تاریخی کتاب شد ( همان، صص 98-99 ).

بررسی متنی اثر و بررسی تقسیم بندی کتاب شناختی آن

امروزه واژه‌ی کتاب شناسی معادل بیبلیوگرافی در زبان لاتین استفاده می‌شود؛ در حالی که ضبط مشخصات کتاب و شناسایی موضوع و فن معرفت ماده‌ی مکتوب در تمدن اسلامی به سده‌ی چهارم هجری بازمی‌گردد؛ زمانی که محمدبن اسحاق الندیم ( متوفی 385ق )- که در بازار بغداد شغل وراقی داشت- به تهیه‌ی فهرستی از کتاب‌های پیشینیان و هم عصران خود همت گماشت و آن را « الفهرست » نامید.
هرچند اثر یادشده هم چون مهری تابان بر پیکر فهرست آثار اسلامی درخشیده است، لیکن باید دو مسأله‌ی عمده را در این باره متذکر شد؛ نخست آن که دانشمندان اسلامی و ایرانی در طول قرن‌ها پاره‌هایی کوچک از نگارش فهرست و آثار را به نحوی از خود به جای گذاشته‌اند؛ از جمله ابوریحان محمدبن احمد بیرونی ( متوفی 440ق ) که فهرستی از آثار محمدبن زکریای رازی را تبیین کرد؛ مستشرق فرانسوی، پاول کراوس، نیز در لیدن به سال 1936 میلادی این اثر را با عنوان « رسالة للشیخ الحکیم الفاضل المعظم ابی ریحان محمدبن احمدالبیرونی فی فهرست کتب محمدبن زکریاالرازی » چاپ کرد.
پس از اثر بی همتای محمدبن اسحاق، « الندیم »، جهان اسلام تا سده‌ی دهم هجری در زمینه‌ی نگارش فهرست و شناخت کتاب دچار رکود شد. در این قرن که مصادف با دوره‌ی نهایی قرون وسطی در اروپا بود و قدرت تمدن اسلامی در مملکت عثمانی متبلور می‌شد، ارتباط دانشمندان ساکن این سرزمین‌ها با دیگر کشورها توسعه یافت و کتاب شناسان برجسته‌ای ظاهر شدند که به نگارش فهرست و کتاب شناسی علاقه نشان دادند. پیش گام در این راه احمدبن مصطفی طاش کبری زاده ( متوفی 961 ق ) صاحب « مفتاح السعادة » و « مصباح السیادة » است که از انواع علوم و موضوعات آن سخن رانده است.
کتاب شناسی دیگری که چندی پس از مفتاح السعادة نگاشته شد، « کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون » تألیف مصطفی بن عبدالله ( حدود 1068 ق ) مشهور به حاجی خلیفه یا کاتب چلبی است. در این اثر حدود پانزده هزار کتاب تا قرن یازدهم هجری معرفی شده است.
در اوایل قرن چهاردهم هجری، دانشمند عثمانی، اسماعیل پاشا بن محمدبن امین بغدادی، سعی کرد اثر حاجی خلیفه را کامل کند؛ بر این اساس دو کتاب نوشت. ابتدا برای کشف الظنون ذیل و اضافاتی را تا قرن سیزدهم هجری تدوین کرد. این اثر « الایضاح المکنون فی الذیل علی کشف الظنون » نام دارد و بر اساس الفبایی عنوان کتاب است و در حقیقت دنباله‌ی اثر تلقی می‌شود.
با توجه به آن که شیوه‌ی استفاده از عنوان، برای مراجعان کتاب‌های اسلامی مشکلاتی در بَر داشت، اسماعیل پاشابا آگاهی به این مسأله، سعی کرد کاستی مزبور را رفع کند؛ بنابراین « هدیة العارفین » را نگاشت که شامل نام و شرح احوال مؤلفان کشف الظنون و ایضاح المکنون است. حاجی خلیفه و اسماعیل پاشا بغدادی فهرستی از مکتوبات جهان اسلام را به دو شیوه‌ی ترتیبی بر اساس عنوان و اسامی مؤلفان تا اوایل قرن چهاردهم پدید آوردند. غیر از موارد مزبور، کارهای کوچک‌تر و کم اهمیت‌تری نیز به صورت پراکنده انجام شد؛ مثلاً در قرن یازدهم هجری دانشمند دیگری از سرزمین عثمانی به نام قاضی زاده فهرستی را به نام « اسماء الکتب » فراهم آورد که قابل قیاس با اثار معرفی شده‌ی بالا نیست؛ لیکن جزو کتاب شناسی‌های عام محسوب می‌شود.
کتاب شناسی‌های یادشده جنبه‌های عمومی از فرقه‌های اسلامی است و مؤلفان آثار متنوعی را که دیده‌اند، فهرست کرده‌اند، اما کتاب شناسی‌هایی نیز در میان مسلمانان موجود است که جنبه‌ی تخصصی دارند. این قبیل آثار می‌توانند آیینه‌ای از آثار یک قوم و فرقه باشد یا مجموعه‌ی متنوع تألیفات شخصی را به رشته‌ی تحریر درآورد. در زمینه‌ی کتاب شناسی‌های فرقه‌های خاص باید از الفهرست شیخ ابوجعفر محمدبن حسن طوسی ( متوفی 460 ق ) یاد کرد که ضمن بیان شرح احوال علمای شیعه، آثار آن بزرگان را می‌شمارد. این کتاب به مؤلفان شیعی تا نیمه‌ی اول قرن پنجم هجری پرداخته و در تاریخ تشیع حائز اهمیت است.
بزرگ‌ترین، جامع‌ترین و مشهورترین اثر کتاب شناسی بین شیعیان در قرن چهاردهم هجری به اهتمام شیخ محمدحسن آقا بزرگ تهرانی با عنوان « الذریعة الی تصانیف الشیعة » در بیست و پنج جلد به صورت الفبایی عنوان تدوین شد. هرچند قرار بوده که آثار اهل تشیع فهرست شود، لیکن تصور آقابزرگ تهرانی از شیعه به شیعه زادگان تسری یافته و بخشی از آثار آنان را نیز فهرست کرده است.
شیخ آقابزرگ چونان سیاحی تشنه‌ی علم ضمن جست و جو در تذکره‌ها شرح حال‌ها، آثار مکتوب متنوع، کتاب خانه‌های بسیاری از سرزمین‌های عرب و فارس و فهرست افاضل، حدود هفتاد هزار عنوان از کتب خطی و چاپی را بیان می‌کند. کتاب از خطا و نقصان خالی نیست، اما از جمله مکتوباتی است که با عشق به قلم آمده است. پس از آغاز کار مؤلف در سال 1290 هـ ش، نخستین جلد آن در سال 1355 هـ ش چاپ شد ( مرجع شناس اسلامی؛ صص 133-1370 ).

موضوع کتاب به صورت جزئی و ریز

این کتاب، کتاب شناسی عظیمی است از آثار شیعه، اعم از امامی و غیر آن و معدودی از آثار مؤلفان اهل سنت که در مورد شیعه کتاب نوشته‌اند و شامل معرفی بیش از 55 هزار کتاب تألیفی، تصنیفی ترجمه شده به زبان‌های فارسی، عربی، ترکی و اردو در موضوع‌های گوناگون است ( کتاب شناسی گزیده‌ی توصیفی تاریخ و تمدن ملل اسلامی، 1382، ص 165 ).
موضوع الذریعة عبارت است از مصنفات شیعی و نویسندگان شیعه و این موضوع- گرچه بر آن خرده گرفته شده- به گروه خاصی از امت اسلامی منحصر می‌شود. در این خرده گیری استاد ترک، احمد آتش، از دیگران پیش گام‌تر است و در پاسخ به او و سایر منتقدان باید گفت این خرده گیری وارد نیست؛ چرا که هر ملتی نه تنها حق دارد به احیا و معرفی آثار خود بپردازد و به آن‌ها مباهات ورزد، بلکه نسبت به دیگران نیز برای این کار سزاوارتر است. اهل خانه به آن چه در آن است، از دیگران آگاه‌ترند و نمی‌توان بر دانشمند یا هنرمندی که دانش و هنر خاصی را برگزیده یا پیرامون موضوعی از موضوعات به شایستگی و امانت داری سخنی گفته، خرده گرفت و او را برای این کار سرزنش کرد؛ به ویژه اگر سخن از ملتی باشد که سخت مورد بی مهری قرار گرفته و میراث ارزشمند علمی او نادیده و بی ارزش انگاشته شده و حتی به کلی چنین پیشینه‌ای نفی شده باشد ( زندگی و آثار شیخ آقا بزرگ تهرانی، صص 117-118 به نقل از الذریعة، ج1، ص 2 ).
علمای پیشین مانند شیخ طوسی ( 385-360ق ) و نجاشی ( 372-450ق ) نیز به فهرست نگاری آثار شیعه روی آوردند تا از این رهگذر به دفاع از میراث شیعی بپردازند.
افزون بر این خرده گیری از روش استاد در استنباط شیعه بودن نویسندگانی که بر تشیع آنان در منابع تصریح نشده، خرده گرفته می‌شود. او خود در این باره می‌گوید:
« برای احراز شیعه بودنِ نویسنده به شهادت دو نفر عادل یا عادلی آشنا به حال او کفایت کرده‌ایم و گاهی نیز شیعه بودن او را با بهره گیری از قراینی که در کتابش آمده یا شواهد و نشانه‌های اطمینان بخش دیگر احراز کرده‌ایم و در این میان به یادکرد کسی که تشیع او نزد همه شناخته شده بسنده نکرده‌ایم » ( همان، ص 119 به نقل از الذریعة، ج1، ص 22 ).
این روش در واقع روشی است استوار و خدشه ناچذیر. تنها نکته ای که باقی می‌ماند، این است که قراین و شواهد اطمینان بخشی که در احراز شیعه بودن از آنها بهره گرفته شده، مشخص نشده است. از این رو شایسته می‌دانیم در این جا قراین و شواهدی را که وی در زمان حیات خویش عملاً از آنها بهره برده، یادآور شویم:
1- یادکرد اهل بیت در خطبه‌ی کتاب
2- تولد در جامعه محیط شیعی هم چون کوفه و قم
3- نام او، به ویژه اگر با نام یکی از معصومان نسبت داشته باشد
4- تصریح اهل سنت بر شیعه بودن او.
استاد هرگاه برای احراز شیعه بودن فردی از سه قرینه‌ی نخست بهره می‌جست، خواننده را به تأمل و دقت بیشتر پیرامون این اظهار نظر فرا می‌خواند؛ چنان که خود در این باره می‌گوید: « گاه از آثاری نام برده‌ایم که از شیعه بودن نویسنده‌اش اطمینان حاصل نکرده‌ایم. در این گونه موارد پس از بیان ویژگی‌های اثر، عبارت « راجعه » را به کار برده‌ایم تا به این نکته اشاره کرده باشیم » ( همان، صص 119- 120 به نقل از الذریعة، ج1، ص 22 ).
اثر سترگ آقابزرگ تهرانی بزرگ‌ترین و مشهورترین منبع کتاب شناسی شیعه محسوب می‌شود که به عربی تألیف شده است. این مجموعه دائرة المعارفی است در کتاب شناسی که بر اساس حروف الفبا ترتیب یافته و تاریخ ادبیات شیعه در چهارده قرن پس از هجرت رسول اکرم (ص) در آن گرد آمده است. مجلدات این مجموعه به صورت خطی در 6 جلد و به صورت چاپی در 30 جلد به ترتیب زیر منتشر شده است:
« جلد اول » شامل سه مقدمه از مؤلف، شیخ محمدعلی اردوبادی و شیخ محمدحسین کاشف الغطاء و تقریظی از سیدحسن صدر است.
پس از مقدمه و تقریظ یادشده، تعداد 1608 عنوان کتاب در آن معرفی شده‌اند. در این میان 800 اجازه از اجازات علمای شیعه آورده شده که مهم‌ترین نمودار زنجیره‌ی استاد و طبقات علمای شیعه است.
در « جلد دوم » تعداد 2045 عنوان کتاب معرفی شده‌اند. در این مجلد حرف « الف » به پایان رسیده است. در فصل « اصل » این مجلد، اصول چهارصد گانه‌ی شیعی معرفی شده‌اند. فرزند مؤلف نیز هم گامی برخی از این اصول را با حقوق ایران باستان در مقاله‌ی « قانون نامه‌ی آبگار » شماره‌ی 44 مجله‌ی کاوه در سال 1351 ش. گزارش کرده است.
« جلد سوم » این مجلد حرف‌های « ب » و « پ » و مقداری از حرف « ت » را در بَر دارد و تعداد 1918 عنوان کتاب در آن معرفی شده‌اند. پیش آمد جنگ جهانی دوم انتشار سایر مجلدات الذریعة را به تأخیر انداخت.
« جلد چهارم » معرفی 2304 عنوان کتاب است. تاریخچه‌ی تقویم نویسی در ایران و فهرستی از کتاب‌های تفسیر نیز از بخش‌های سودمند این جلد است.
« جلد پنجم » شامل حرف‌های « ت »، « ج » و « چ » است که ذیل آن‌ها 1314 عنوان کتاب معرفی شده است. بسیاری از کتاب‌های علم کلام شیعه به عنوان « جواب » و « جوابات » در این مجلد آمده است.
« جلد ششم » حاوی 2473 عنوان کتاب است و ذیل آن 763 عنوان کتاب حدیث یادشده که منابع اصلی حقوق شیعه‌اند و بیشتر آن‌ها در سده‌های سوم و چهارم هجری به نگارش درآمده است. بخش معرفی « حاشیه‌ها » در این مجلد از بخش‌های سودمند و ارزنده است که 1273 عنوان حاشیه را معرفی می‌کند. در پایان این جلد و جلدهای هفتم و هشتم فهرستی از برخی کتاب خانه‌های مورد استفاده‌ی مؤلف ذریعة آمده است.
در « جلد هفتم » بخش‌های « خمسه » و « خطبه » اهمیت تاریخی دارند. در این مجلد تعداد 1477 عنوان کتاب را در بَر دارد. متأسفانه در چاپ این مجلد اشتباهاتی رخ داده و تنها هزار نسخه‌ی چاپ نجف آن کامل است.
در « جلد چهاردهم » 2574 عنوان کتاب معرفی شده‌اند که 1900 عنوان آن شرح‌اند. گفتنی است که بخش « شرح‌های » حرف « ش » مانند بخش « حاشیه‌ها » در حرف « ح » در مجلد ششم نمودار ادبیات توضیحی و تعقلی است، ولی در جلد ششم، نخست کتاب‌های حاشیه نویس شده، معرفی می‌شدند و آن گاه حاشیه‌های آن پشت سر یک دیگر آورده می‌شدند. اما این کار در جلدهای 13 و 14 به شکلی ناقص انجام شد و کتاب‌های شرح شده در مواردی معرفی نشده‌اند. فرزند ارشد مرحوم شیخ آقابزرگ علت این کار را چنین ذکر کرده‌اند:
« از آن جا که پس از انتشار مجلداتی از الذریعة در تهران، آمدن نام تألیفات تنی چند از تندروها مانند شرعیت سنگلجی و کسروی مورد اعتراض برخی محافل منتقد شده، ما از بیم تبدیل آن به خشونت و به قصد جلوگیری از دامن زدن به این وضعیت، تألیفات آن‌ها را در مجلد دوازدهم حذف کرده بودیم، مرحوم والد از این خودسانسوری خرده گرفتند که: من ضامن بهشت یا جهنم کسی نیستم! آری، کسی که سال‌ها امام جماعت مسجد حکیم آباد تبریز بوده است، از نظر من در جرگه‌ی شیعیان به حساب می‌آید، هرچند در پایان بی راهه رفته باشد. به همین جهت مرحوم والد دو مجلد سیزده و چهارده را زیرنظر خود در نجف چاپ کردند و کتاب‌هایی از آن گونه را همان جا گنجانیدند، اما با چاپ دو مجلد سیزده و چهارده مقداری یادداشت نیز که در تهران آماده بود، چاپ نشده باقی ماند ».
در « جلد پانزدهم » حرف‌های « ص »، « ض »، « ط » و « ظ » جمع شده‌اند و مصحح فهرستی برای نام مؤلفانِ یادشده، در پایان این جلد افزوده است و این کار را در مجلدات بعدی نیز ادامه داده است.
« جلد شانزدهم » حرف‌های « ف »، « ع » و « غ » را شامل می‌شود و به تصحیح فرزند دیگر مؤلف، آقای احمد منزول، منتشر شده است. مصحح فهرستی برای نام مؤلفان یاد شده در پایان این جلد افزوده است و این کار را در مجلدات بعدی نیز ادامه داده است.
در « جلد هفدهم » حرف « ق » و نیمی از حرف « ک » آمده است. در حرف « ق » 1348 عنوان و در حرف « ک » 380 عنوان کتاب معرفی شده‌اند.
در « جلد هجدهم » مابقی حرف « ک » و همه‌ی « گ » و همه‌ی « ل » آمده است. در حرف « ک » تعداد 1343 عنوان، در حرف « گ » 280 عنوان و در حرف « ل » 627 عنوان کتاب معرفی شده‌اند.
« جلد نوزدهم » این مجلد بخشی از حرف « م » را دربَردارد. در عنوان « مثنویِ » این مجلد، حدود 1150 عنوان مثنوی آمده که شماری از آن‌ها در مجلد نهم، ویژه‌ی شعر و شعرا، نیز نیامده است.
« جلد بیستم » قسمتی از حرف « م » را دربَردارد. در آغاز این مجلد خلاصه‌ی شرح حال آقا بزرگ در 12 صفحه آمده است. این مجلد دارای 428 صفحه و 1977 عنوان کتاب است.
« جلد بیست و یکم » مقدار دیگری از حرف « م » و 2060 عنوان کتاب را دربَردارد.
« جلد بیست و دوم » نام‌های از « مفالید » تا « منتخب » از حرف « م » را دربَردارد و کتاب شمار آن 2090 عنوان است.
« جلد بیست و سوم » آخرین مجلد حرف « م » است. کتاب شمار آن نشان می‌دهد که در این حرف 9180 عنوان کتاب معرفی شده‌اند.
« جلد بیست و چهارم » شامل تمام حرف « ن » است و 2315 کتاب در آن معرفی شده‌اند. در عنوان « نجوم » تاریخچه‌ی این علم و پیش گامی ایرانیان در ترجمه‌ی آن برای مسلمانان به زبان عربی و در عنوان « نوادر » تاریخچه‌ای از تألیفات کوچک در سه قرن اول اسلام دیده می‌شود که چهارصد اصل معروف یادشده در جلد دوم نیز، در شمار آن‌ها است.
« جلد بیست و پنجم » شامل حرف‌های « و »، « ه » و « ی » است و از « واثق » تا « یهودی سرگردان » را دربَر می‌گیرد و در مجموع 1805 عنوان کتاب در آن معرفی شده‌اند. در پایان این مجلد تاریخچه‌ی چاپ مجلدات 25 گانه‌ی الذریعة و فهرست اسامی مؤلفان کتاب‌های معرفی شده در این مجلد و استدراکی برای اغلاط 25 مجله الذریعة و ارجاع‌های مفید در آن‌ها آمده که شامل 143 صفحه است. مجموعه‌ی ارزشمند و پُربار الذریعة شامل 11229 صفحه است و در آن تعداد 53510 عنوان کتاب از مؤلفان شیعه معرفی و بررسی شده‌اند ( الذریعة الی تصانیف الشیعه، همه‌ی مجلدات، ر ک به: دائرة المعارف تشیع، ج 8، 1379 ش، صص 21-24 همان، صص 252-253، همو: آینده، شماره‌های 7 و 8، 1359 ش، صص 558-592 ).
« جلد بیست و ششم » را می‌توان به مثابه‌ی اولین مستدرک الذریعة درنظر گرفت. در این جلد مستدرکات مؤلف به اهتمام حجة الاسلام سیداحمد حسینی از طرف مؤسسه‌ی چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی در 1405 ق به طبع رسیده است.
« از آقای دکتر منزوی پرسیده‌اند آیا برای استدراک از قلم افتاده‌های این دائرة المعارف کتاب شناسی ( ذریعة ) فکری کرده‌اید ؟ ایشان گفته‌اند: به نظر من اگر ادبیات شیعی را به دو بخش بزرگ فارسی و غیرفارسی تقسیم کنیم، باید قبول کنیم مرحوم پدرم از بخش غیرفارسی ادبیات شیعه 97% را در این دائرة المعارف گردآورده است؛ یعنی از این بخش بیش از 3% از قلم نیفتاده است، اما در بخش ادبیات فارسی شیعه باید اذعان کرد که آن مرحوم موفق به گردآوری بیش از 50% نشده است، پس باید برای باقی به فکر استدراک بود، اما چون در این مستدرک اکثریت مطلق با آثار فارسی شیعه خواهد بود، نوشتن چنین فهرستی نیز به زبانی غیرفارسی تا اندازه‌ای غیرطبیعی به نظر خواهد رسید. از طرف دیگر انتشار مجلدات متعدد از فهرست نسخه‌های خطی فارسی که به وسیله‌ی برادرم احمد منزوی، فرزند دوم صاحب ذریعه، تهیه و چاپ شده، گوشه‌ای دیگر از این مشکل را حل کرده است. بدین معنی که هرچند همه‌ی مؤلفان کتب مذکور در آن فهرست از نظر سیاسی شیعی نبوده‌اند، لیکن اثریت شیعی مذهب بوده‌اند، بنابراین تهیه‌ی فهرستی دیگر به نام مستدرک ذریعة برای ادبیات فارسی شیعی چندان منطقی به نظر نمی‌رسد با این همه باید بگویم که مؤلف ذریعة چندین جا اشاره‌هایی به « مستدرک ذریعة » کرده و یادداشت‌های متفرقه نیز در این مورد از ایشان در کتاب خانه باقی است. اما مقدار آن‌ها از یک دهم یک مجلد ذریعة کمتر است » ( همان، ج7 و 8، صص 592-593 ).
آقابزرگ در گردآوری آثار شیعه و تدوین تاریخ ادب شیعه سعی بلیغ داشت و پیوسته یادآوری می‌کرد همه‌ی آثاری که در محیط شیعه ظهور کرده، در الذریعة می‌آورد و قصد ایشان از شیعه کسانی است که قائل به عدل و امامت‌اند و هنگامی که برخی از مجلدات چاپی الذریعة در مورد اشتمال شماری از کتاب‌ها اعتراضاتی وارد شد، ایشان به اعتراضات توجهی نکرد و فرمود: این مؤلفان در فضای تشیع پرورش یافته‌اند و لازم نیست در کتاب‌های خویش تصریح کنند که شیعه‌اند. ( مصنفات شیعه، ج1، 1372، ص 4 از مقدمه‌ی کتاب ).
هر چند طبیعی است که فرهنگ عظیم الذریعة مستدرکی نیز در پی داشته باشد، چون پاره‌ای از اطلاعات در زمان نگارش به دست نمی‌آید و نگارنده در طول تحقیقات و جست و جوهای خود در مورد کتاب‌ها و نویسندگان به آثاری از برخی مؤلفان دست می‌یابد که جز نامی از آن‌ها در کتاب‌ها حفظ نشده است. استاد در پرتو این اطلاعات مواردی را که برایش آشکار می‌شد، تصحیح می‌رد و آن‌ها را در حاشیه‌ی الذریعة یا در حاشیه‌ی مجلدات چاپ شده‌ی آن یا در برگه‌هایی جداگانه یادداشت می‌کرد. وی در سفر غالباً دفتر خاصی همراه داشت که آن را مجموعه یا کشکول می‌نامید و نکات جالب و پاره‌ای از خاطرات و مسائل سفر را در آن یادداشت می‌کرد. استاد گاهی به همین یادداشت‌ها نیز ارجاع داده است. آقا بزرگ ضمن بیان سختی‌ها و مشکلات کار خویش می‌گوید: « آن‌چه از اسامی کتاب‌ها در شرح زندگانی مؤلفان آن‌ها آمده، تمام چیزی است که در شرح حال‌ها آمده و نه بیشتر آن؛ زیرا به بسیاری از کتاب‌های موجود در زمینه‌ی شرح حال نویسندگان دست نیافتم و آن چه را که به یاری خداوند متعال به آن دست یافتم و آن چه را که به یاری خداوند متعال به آن دست یافتم نیز امکان بازنگری در آن ها- به دلیل اشتغالات و وظایف دیگری که نمی‌توان از آن‌ها چشم پوشید- فراهم نشد. من در این عرصه تنها و بی یاورم و آگاهی از آثار عالمان شیعه که به شرح حال نویسندگان آنها مراجعه نشده، ولی تنها از راه تشکیل کمیته‌ی علمی مناسب و سازمان دهی شده و هماهنگ که دارای روابطی با شهرهای دیگر باشد و بودجه‌ی لازم را برای به دست آوردن کتاب‌های مورد نیاز در اختیار داشته باشد، امکان پذیر است و با نبود این امکانات صرفاً می‌توان در حد توان به این کار پرداخت. مگر آن که خداوند متعال مرا عمری دهد و در انجام این کار موفق گرداند یا این که یکی دیگر از معاصران آشنا به این رشته یا یکی از خدمت گزاران علم و دین از نسل آینده به انجام این کار اهتمام ورزد و نواقص کار مرا با افزودن اسامی آثار موجود در کتاب خانه‌های دنیا تکمیل کند ( زندگی و آثار شیخ آقا بزرگ تهرانی، صص 136-137، به نقل از الذریعة، ج1، صص 21-23 ). »
شیخ آقابزرگ تألیف کتاب خود را از سال 1329 ق آغاز کرد و در آن زمان به اندازه‌ی امروز امکان دست یابی به فهرست‌هایی از کتاب‌ها فراهم نبود، از این رو بسیاری از تألیفات شیعه از نظر او پنهان ماند، اما این مسأله چیزی از ارزش کار او نمی‌کاهد؛ بلکه توجه و دقت بیشتری را نسبت به اثر سترگ او می‌طلبد. از این رو شکی در ضرورت نگارش استدراکی بر آن و تکمیل نوشته‌هایش نیست. اولین کسی که این ضرورت را دریافت، کسی جز خود مؤلف نبود. تا جایی که چندنی جا از الذریعة و غیر آن به این موضوع اشاره‌هایی داشته و خود نیز ملاحظات و استدراکات فراوانی از خویش به جای گذاشته است. مستدرکات او پراکنده باقی ماند و در جایگاه خود در الذریعة درج نشد تا آن که این امر توسط سیداحمد حسینی اشکوری به سامان رسید و به عنوان « جلد بیست و ششم » الذریعة با نام « مستدرکات المؤلف » به چاپ رسید.
پس از فوت آقابزرگ، علامه عبدالعزیز الطباطبایی مستدرکی برای الذریعة تنظیم کرد و در آن به تصحیح خطاهای این کتاب پرداخت. هم چنین آن دسته از عنوان‌هایی که مؤلف از آن غافل شده بود، این مجموعه افزود. برخی دیگر از کارشناسان معاصر و اهل فن از جمله استاد عبدالحسین حائری و محمدعلی روضاتی اصفهانی نیز استدراکاتی بر حاشیه‌های الذریعة نگاشته‌اند که چاپ نشده و از دسترس پژوهشگران به دور است. محمد طباطبایی بهبهانی که کار فهرست نویسی نسخه‌ی خطی را نزد استاد عبدالحسین حائری در کتاب خانه‌ی مجلس شورای اسلامی آموخته بود، پس از آشنایی با روش کار استاد در ثبت و توضیح عناوینی که در الذریعة وجود نداشت، هرگاه به عنوان تازه‌ای از تألیفات شیعه می‌رسید، آن را در حاشیه‌ی الذریعة با ذکر توضیح کوتاهی ثبت می‌کرد تا جایی که عناوین او همراه با آن چه که استاد نگاشته بود، به حدود 500 عنوان رسید. این عناوین با تشویق و حمایت رئیس کتاب خانه‌ی مجلس شورای اسلامی، آقای شهاب الدین محمدعلی احمدی ابهری، با عنوان « الشریعة استدراک الذریعة » چاپ شد ( الشریعة الی استدراک الذریعة، 1383، صص 13- 16 از مقدمه ).

آثاری که در این کتاب به عنوان منبع استفاده شده و نام آن‌ها در این کتاب ذکر شده است

استاد در تألیف کتاب از فهرست‌هایی که در آن زمان از کتاب‌های شیعه در دسترس داشت، استفاده کرده که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از:
1- فهرست ابوجعفر طوسی ( د: 460 ق ).
2- فهرست ابوالعباس نجاشی ( د: 450 ق ).
3- فهرست العلماء، اثر ابن شهرآشوب مازندرانی سروی ( د: 558 ق ).
4- اُمل الآمل، اثر شیخ حر عاملی ( د: 1104 ق ).
5- خاتمة المستدرک، که اثر شیخ میرزا حسین نوری ( د: 1320 ق ).
او افزون بر این منابع از فهرست کتاب خانه‌ای گوناگون و نیز مشاهده و مطالعه‌ی آثار چاپی و خطی سود برده و گاهی هم به آن چه از افراد مورد اعتماد شنیده، استناد کرده است. وی پیش از آغاز تدوین اثر خود به دلیل دشواری دست یابی به منابع چهار کتاب نخستین- که از آن‌ها یادشده- آن‌ها را رونویسی کرد و نخسه‌ای از آخرین منبع- که متعلق به استاد خویش و به خط خود او بود- در اختیار داشت.
سیدمحمدحسین حسینی جلالی، از شاگردان شیخ آقابزرگ تهرانی، پس از ذکر این موارد اشاره می‌کند که بررسی دقیق الذریعة نشان می‌دهد استاد ان گونه که باید در منابع چهارگانه‌ی یادشده استقرای تام نکرده است و این مطلب در دو مورد به هنگام مراجعه به دو منبع زیر آشکار می‌شود:
1- مسند امام موسی بن جعفر (ع) ( 128-182 ق ) که علامات سماع و تاریخ‌هایی در آن ذکر شده و قدیم ترین آن‌ها سال 531 ق است. این در حالی است که استاد در الذریعة چیزی از این اثر نیاورده و حال آن که مؤلف آن موسی بن ابراهیم مروزی است که نام، شرح حال و سند کتاب او هم در فهرست ابوالعباس نجاشی و هم در فهرست ابوجعفر طوسی آمده و این هر دو از منابع الذریعه‌اند. شیخ طوسی از این اثر به عنوان « روایات » و نجاشی از آن به عنوان « کتاب » یاد کرده است. حاجی خلیفه نیز آن را به همین گونه در کشف الظنون آورده است و شگفت آن که استاد از این منابع به ویژه در فهرست شیخ طوسی و نجاشی بهره برده و حتی دست نوشته‌ی فهرست نجاشی را با افزودن « ابوحمران » تصحیح کرده است، ولی از آن در الذریعة سخنی نگفته است. این در حالی است که شماری از دست نوشته‌ها را با عنوان « کتاب » یا « روایات » آورده است.
2- منزل من القرآن فی اهل البیت (ع) نگاشته‌ی حسین بن حکم حبری که از امام موسی بن جعفر (ع) و امام محمدجواد (ع) روایت می‌کند. شیخ محمد به علی بن شهرآشوب مازندرانی ( د: 588 ق ) در پایان کتاب معالم العلماء ( ص 44 ) از این کتاب نام برده و شیخ حر عاملی در امل الامل ( ج2، ص 366 ) از او پیروی کرده است. این کتاب نیز از منابع الذریعة به شمار می‌رود.
شاگرد آقابزرگ می‌گوید: « البته من تمامی این موارد را به استاد گفته‎ام و او نیز آن‌ها را به صورت استدراک در جای خود آورده است » ( زندگی و آثار شیخ آقابزرگ تهرانی، صص 128-123 ).
به هر ترتیب منابعی که مؤلف استفاده کرده شامل کتاب خانه‌های شخصی و عمومی، بررسی کتاب‌های رجال، تاریخ و تذکره‌ها، فهرست کتاب خانه‌ها و فهرست‌های دست نویس اهل فضل و دانش بوده است. شیخ آقابزرگ تهرانی که برای نوشتن آثار گران سنگ خود از گوشه و کنار جهان کتاب جمع آوری کرد، کتاب خانه‌ای تأسیس کرد که حاوی کتاب‌های خطی نفیسی است و علاوه بر آن که دارای فهرست منظم کتب خطی و چاپی موجود در آن است، فهرست کتب خطی و چاپی جهان را هم دارد. صاحب ذریعة این کتاب خانه را در سال 1375 هـ وقف عام کرد ( فهرست تراث اهل بین علیهم السلام، 1380، ص 57 ).

تأثیر این کتاب در دانش زمان خود

مجموعه‌ی الذریعة از ابتدای انتشارش تاکنون مورد توجه بسیاری از پژوهشگران ایرانی و نیز اسلام شناسان اروپایی و آمریکایی قرار گرفت و بزرگانی مانند « مادلونگ » و « گلبرگ » در آثار خود از آن بهره‌ها بردند و در ردیف فهرست بروکلمان قرارش داده‌اند. ( دائرة المعارف تشیع، ج8، 1379، ص 24 ).
میرزامحمدعلی مدرس، مؤلف ریحانة الادب، درباره‌ی این اثر سترگ آقابزرگ می‌گوید:
« کتاب الذریعة الی تصانیف الشیعه یکی از آثار نفیسه و حمیده است که تمامی مصنفات شیعه را تا عصر خود با رعایت ترتیب حروف اسامی آن‌ها در رشته‌ی تألیف آورده ... پُرواضح است که احاطه بر مصنفات شیعه با این همه تشتت و تفرق آن‌ها که در تمامی اقطار عالم در خانه‌ها و کتاب خانه‌های عمومی و خصوصی، ملی و دولتی در هر شهر و قریه و قصبه منتشر است، از محالات عادیه به شمار است؛ لکن این علامه وقت در اثر قوت دیانت و خدمت بر اسلامیت با اهتمام تمام و عزم راسخ فتورناپذیر در انجام این مرام مقدس دامن همت به کمربسته و تا آن جا که مقدور و میسر است با به کاربردن مساعی جمیلة مقتضیة متوالیة به بلاد بعیدة و دیگر زحمات لازمه، انجام این خدمت سراپا سعادت را که با مختصر اندیشه‌ی کم و کیف آن‌ها در نظر جلوه گر می‌شود، متحمل و طبقات اهل علام را رهین منت آن همه زحمات فوق التصور خود فرموده است » ( ریحانة الادب، ج1، چاپ سوم، صص 52-54 ).
جلال آل احمد نیز به هنگام انتشار جلد پنجم الذریعة به شناساندن آن پرداخته و می‌گوید: « در این دوره که جلدهای 1، 2 و 3 آن در عراق عرب و جلد 4 و 5 آن در ایران چاپ شده، مؤلف محترم که خود از ایرانیان ساکن عراق‌اند، دست به کار بسیار بزرگی زده‌اند ... جلد 5 که تازه از چاپ درآمده، خود نمونه‌ی بسیار بارزی از همت و پشتکار مردی ایرانی، با کمبود وسائل برای کار و مطالعه است. بحث و جست و جو در کتاب خانه‌های عمومی و خصوصی ایران و به طور کلی ملل اسلامی که هرگز به تهیه‌ی فهرست آن‌ها اقدام نشده، کار بسیار مشکلی است، ولی نویسنده‌ی محترم بزرگ‌ترین کوشش را به کار برده‌اند و از سی و پنج سال پیش تاکنون با مسافرت‌های تحقیقی خود به ایران، سوریه و مصر و مطالعه‌ی نزدیک در کتاب خانه‌های آن‌ها و با مراجعه به جدیدترین فهرست‌های بزرگ ترین کتاب خانه‌های شرق ... سعی کرده‌اند مجموعه‌ی بزرگ خود را اثری بسیار کامل و گران بها از کار درآورند و الحق از عهده‌ی این کار برآمده‌اند و تاکنون در این پنج جلد یازده هزار کتاب را معرفی کرده‌اند.... دل جلد پنجم که اکنون منتشر می‌شود و خوانندگان می‌توانند در آن با بیش از هزار و پانصد کتاب آشنا شوند، شرح و توصیف نسخه‌های متعددی از کتاب‌های فراموش شده را نیز می‌توانند بیابند. تمایلی که در جلدهای اخیر و خصوصاً در جلد پنجم به ترجمه و توصیف آثار جدید ایران می‌شود، بسیار به جاست و خوانندگان می‌توانند شرح آثار سیاسی و اجتماعی و اقتصادی سال‌های اخیر را نیز در آن بیابند ...به راستی باید گفت کمتر محقق و کتابدار یا مطالعه کننده‌ای در تاریخ ایران بعد از اسلام می‌تواند خود را از این مجموعه‌ی گران بها بی نیاز بداند ( شیخ آقابزرگ تهرانی، صص 15-16 از مقدمه‌ی کتاب، به نقل از مجله‌ی « سخن » سال دوم، شماره‌ی 11-12، دی و بهمن 1324 ش/ 907-908، نقل به تلخیص ). »
استاد سعید نفیسی به سال 1324 ش. هنگامی که هنوز بیش از چهار مجلد الذریعة انتشار نیافته بود، ضمن تجلیل از این خدمت فرهنگی بسیار مهم چنین اظهارنظر کرده است: « مؤلف در تألیف این کتاب بسیار وسیع و بسیار دقیق نه تنها 26 سال وقت گذرانیده، بلکه پشتکار و کنجکاوی و ممارست را به جایی رسانده که خود برای جست و جو در کتاب خانه‌های مهم اسلامی سفرهای مکرر کرده ... به کسانی نیز که اهل تألیف یا اهل کتاب خواندن یا کتاب گردآوردن بوده‌اند، رجوع کرده و از هر دو و از هر حیث کتاب خود را سه جنبه‌ی کامل داده است: اولاً کتاب‌هایی که به زبان فارسی نوشته شده است و به همین جهت این کتاب گران بها برای ایران و ایرانیان اهمیت به سزا دارد » ( مصنفات شیعه، صص 7-8 مقدمه، به نقل از مجله‌ی « سخن »، شماره‌ی 11 و 12، سال دوم، صص 887-889 ).
فراهم شدن دائرة المعارفی مانند الذریعة آرزوی بسیاری از دانشمندان شیعه بود. جای خالی فهرست آثار این مؤلفان و نویسندگان از روزگاری پیش احساس می‌شد. در فهرست‌های مشابه از آثار دانشمندان که توسط پژوهشگران دیگر مذاهب تدوین می‌شد، به آثار بزرگان شیعه بی اعتنایی می‌شد. در همین روزگار مؤلف « تاریخ آداب اللغة العربیة » نقش شیعه را در ساختار فرهنگ اسلامی بسیار ناچیز شمرده بود و با انکار و تضعیف ادبیات شیعه، فکرت، محمد آصف، نسب‌های ناروایی بدان داد. در پِی آن به دلیل انتشار مطالبی که جرجی زیدان، تاریخ نگار و نویسنده‌ی عرب، در کتاب خود منتشر ساخت، موجی از خشم و ناراحتی پدید آمد؛ زیرا این نویسنده در کتاب خود، تاریخ آداب اللغة، ظلم و ستمی آشکار بر شیعیان روا داشت و تمامی حقوق آنان را نادیده انگاشت. این امر بر دشمنان و محققان شیعه گِران افتاد و پس از چاره جویی و مشورت سه تن از ایشان در پِی معرفی دانشمندان این مذهب، آثار آنان و دفع دعوی باطل مؤلف آداب اللغة العربیة، وظایفی را برعهده گرفتند. روشن کردن سهم شیعیان در علوم اسلامی به علامه سیدحسن صدر واگذار شد. نتیجه‌ی اهتمام او در این کار مهم، تألیف اثر با ارزش « تأسیس الشیعه الکرام الفنون الاسلام » است. شیخ محمدحسین کاشف الغطاء کتاب انتقادی « المراجعات الریحانیة و النقود و الردود » را تألیف کرد و در آن ناردستی‌ها و لغزش‌های « آداب اللغة » را روشن ساخت. آقابزرگ تهرانی تدوین بزرگ ترین دائرة المعارف کتاب شناسی شیعه را در دست گرفت و برای کسب فراغت بیشتر و تخصیص اهتمام به این تألیف، سال‌ها در مدرسه‌ی علمی سامرا گوشه نشینی اختیار فرمود ( شیخ الباحثین آغابزرگ الطهرانی حیاته، 1390 هـ، صص 29-30، ر ک دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص 455، دائرة المعارف تشیع، ج8، ص 21 ).
استاد در مقدمه‌ی الذریعة با اشاره به سخن جرجی زیدان، با عنوان یکی از خاورشناسان از وی یاد کرده و در این باره چنین گفته است: « ... از همین جا راز پندار یکی از خاورشناسان آشکار می‌شود؛ چرا که وی در این باره می‌گوید، اگر آن چه درباره‌ی کتاب‌های امامیه گفته می‌شود، درست باشد، دستانی تفرقه افکن در آن نقش داشته‌اند و این دستان شباهت زیادی به دست افسانه‌ایِ وَهم آلود دارد. افزون بر این که ادعای فضیلت برای شماری از آنان نیز حدیث روزگار سپری شده است و در این میان باید دید آیا از اینان جز استخوانی پوسیده چیز دیگری باقی مانده است یا خیر؛ کسانی که دیگر نه خود و نه آن چه از خود بر جای نهاده‌اند، نه به کاری می‌آید و نه به کسی بهره‌ای می‌رساند » ( زندگی و آثار شیخ آقابزرگ تهرانی، صص 99-100 به نقل از الذریعة، ج1، ص 2 ).
جرجی زیدان می‌افزاید: « برخی دیگر از فقهای زمانه‌ی ما فقهای شیعه‌اند که هیچ یک از آنان شایسته‌ی ذکر نیستند و برخی از آنان به امام و پیشوایی منسوب نیستند. نام آورترین اینان یحیی بن آدم بن سلیمان ( 203ق ) است که کتاب خراج از اوست و جوینبول آن را در سال 1896 در لندن به چاپ رساند » ( همان، ص 100، به نقل از تاریخ آداب اللغة، ج2، ص 144 ).
تألیف مجموعه‌ی الذریعة در کنار آثار شیخ حسین کاشف الغطاء و سیدحسن صدر اولاً نشان می‌دهد که آثار علمی شیعه از نظر تعداد و اهمیت نه تنها کمتر از آثار سایر فرقه‌های اسلام نیست؛ بلکه در مواردی افزون‌تر و مهم‌تر است. ثانیاً این مجموعه پاسخی تحلیلی و منطقی به اهانت‌های جرجی زیدان مسیحی و پیروان سنی او می‌دهد که شیعه را اقلیتی ناچیز برشمرده‌اند که در سده‌ی دهم هجری با انشعاب از خلافت اسلام موجب تضعیف اسلام و تقسیم خاورمیانه شده‌اند و در مسائل علمی جز اندک تألیفاتی بر جای ننهاده‌اند. زیدان و پیروانش خامی و تعصب را به آن جا رسانیده‌اند که برخی از ایشان شیعه‌ی به حکومت رسیده را الهام گرفته از پاپ و کلیسا برشمرده‌اند، اما خلاصه‌ی پاسخ مؤلف الذریعة که در بیشتر صفحات این مجموعه به طور پراکنده منعکس است، این است که: « تشکیل دولت شیعی سبب ادامه و گسترش فعالیت علمی و فلسفی در ایران شیعی شده است. فعالیتی که پس از سده‌ی هشتم هجری و در پی انتشار آثار ابن تیمیه و شاگردان وهابی او در کشورهای سنی مذهب به کلی تعطیل یا رو به زوال رفت. در هیچ یک از کشورهای سنی مذهب مدارسی چون مدرسه‌های قطب محبی، دوانی و دشتکی در سده‌ی دهم هجری در شیراز و مدرسه‌ی صدرا و فیض و فیاض در سده‌ی یازدهم هجری در شیراز و اصفهان و مدرسه‌های نراقی و سبزواری در سده‌های دوازدهم و سیزدهم در کاشان و سبزوار پدید نیامد. هم چنان که در پایتخت‌های بغداد، دمشق، قاهره و مراکش هرگز دائرة المعارفی مانند بحارالانوار مرحوم علامه‌ی مجلسی در 110 مجلد و مجامع حدیث مانند وسائل الشیعه وافی پدیدار نشد و این در حالی است که اگر ایران به خلافت جور و خریداری شده‌ی عثمانی تن می‌داد، همان بلا بر سر این کشور می‌آمد، البته ذکر این نکته ضروری است که در الذریعة نگاه شیخ آقابزرگ تنها به آن دسته مؤلفانی که از نظر سیاسی شیعه بوده‌اند، معطوف نیست و هرگاه مؤلفی را به لحاظ فلسفی و کلامی و عقیدتی شیعه دیده، اثرش را ذکر کرده است، چرا که در نظر ایشان مسائلی مسائلی مانند « حسن و قبح عقلی و شرعی »، « جبر و اختیار »، « عدل و ظلم »، « توحید اشراقی » و « داوم فیض » به خوبی می‌توانند گرایش شیعی مؤلف را آشکار کنند » ( دائرة المعارف شیعه، ج8، ص 23 ).
شیخ آقابزرگ تهرانی در الذریعة بر آن است تا ثابت کند فرهنگ پهناور اسلام در گرو شیعه‌ی علی است.

آثاری که در آن‌ها از این کتاب به عنوان منبع استفاده کرده‌اند

از جمله آثاری که الذریعة را به عنوان منبع کار خود قرار داده‌اند، می‌توان به کتاب « ریحانة الادب »، اثر محمدعلی مدرس اشاره کرد. هم چنین کتاب « معجم مؤلفی الشیعه »، اثر علی الفاضل القایینی النجفی و نیز کتاب « علما و نویسندگان بوشهر » که برگردان و گردآوری آن توسط محمدحسن نبوی و بر پایه‌ی کتاب الذریعة صورت گرفته است. « کتاب شناسی تاریخی امام حسین (ع) » به کوشش محمد اسفندیاری کتاب دیگری است که از کتاب الذریعة سود جسته است.

معرفی احتمالی نسخه‌ای از این کتاب به خط مؤلف در صورت وجود

استاد در 25 ذی القعده سال 1329 ق. تألیف این کتاب را آغاز کرد. او در تألیف این کتاب به فهرست‌هایی که در آن زمان از کتب شیعه در دسترس داشت، استناد کرد؛ هم چون فهرست شیخ طوسی نجاشی، ابن ندیم و ... کتاب در یک جلد و در حدود پانصد صفحه از حرف « الف » تا « ی » در سال 1331 ق. به پایان رسید. این نسخه تا امروز در کتاب خانه‌اش موجود و استاد آن را پیش نویس نامیده است. فرزند شیخ آقابزرگ، دکتر علی نقی منزوی، این نسخه و شمار دیگری از دست نوشته‌های استاد را به کتاب خانه‌ی مجلس شورای اسلامی واگذار کرد و امروزه در گنجینه‌ی نسخ خطی آن جا نگه داری می‌شود ( زندگی و آثار شیخ آقابزرگ تهرانی، صص 97-98 ).

زمان نخستین چاپ و چاپ‌های مکرر، مصحح و ناشر

تا سال 1354 ق/ 1935 م. شیخ در سامرا اقامت داشت. در این هنگام که اثر نفیس خود را قابل انتشار دید، درصدد چاپ آن برآمد. حادثه‌ای ناشی از تعصب ضد شیعی و ضد ایرانی سامرایی‌ها و کشتن شیخ هادی تهرانی به دست آن‌ها به مؤلف فهماند که نمی‌تواند با اقامت در این شهر به چاپ کتاب خود بپردازد؛ بنابراین محل اقامت خود را از سامرا به نجف انتقال داد، البته خروج او از سامرا به دستور حکومت و پس از زندانی کردن عده‌ی زیادی از ایرانیان به اتهام شرکت در قتل شیخ هادی بود. در صورتی که همه‌ی مردم قاتل سامرایی را می‌شناختند. صاحب ذریعة در نجف با کمک مالی عمویش، حاج حبیب اله محسنی تاجر، چاپ خانه‌ای به نام « مطبعة الساده » برپا کرد تا کتاب خود را در آن به چاپ رساند. ولیکن دولت پادشاهی عراق به عذر این که ایشان ایرانی‌اند، مانعِ این عمل شد. تا این که پس از مشقت‌های بسیار، چاپ خانه را زیرنظر فردی عرقای قرار دادند. دولتِ وقت به بهانه‌های دیگر درِ چاپ خانه را بست. صاحب الذریعة به ناچار چاپ خانه را فروخت تا کتاب را در چاپ خانه‌ای دیگر به چاپ رساند. پس از چاپ شدن جلد اول، وزارت فرهنگ سلطنتی عراق شش ماه پس از انتشار آن جلوگیری کرد و بزرگ‌ترین بهانه اش آن بود که نام مؤلف آن فارسی است ( الذریعة و آقابزرگ تهرانی، شماره‌های 3 و 4، ص 250 ).
با توجه به مشکلات فراوانی که در عراق وجود داشت، ناگزیر کار چاپ الذریعة به کمک فرزند مؤلف، دکتر علینقی منزوی، به تهران منتقل شد. از آن پس مجلدات الذریعة بیشتر در چاپ خانه‌های تهران و برخی در نجف با اهتمام فرزندان و شاگردان ایشان به چاپ رسید و هنوز مجلد بیست از طبع خارج نشده بود که مؤلف دیده از جهان فروبست ( مصنفات شیعه، صص 8-9 از مقدمه‌ی کتاب ).
مجلدات ذریعة به ترتیب زیر منتشر شد:

مجلد اول:

در سال 1355ق/ 1934 م در نجف چاپ و سل بعد منتشر شد.

مجلد دوم:

در سال 1356 ق در نجف منتشر شد.

مجلد سوم:

مؤلف در سال 1357 ق توانست مجلد سوم از کتاب خود را در همان نجف چاپ کند.

مجلد چهارم:

این مجلد و جلدهای بعدی تا جلد پانزدهم به جز دو جلد سیزدهم و چهاردهم منتشر شده در عراق، در سال 1363 ق با اضافه‌ها و حاشیه‌های فرزند ارشد شیخ در تهران چاپ شد.

مجلد پنجم:

در آذرماه سال 1324 خورشیدی از چاپ شد.

مجلد ششم:

به سال 1326 ش در چاپ خانه‌ی بانک ملی در تهران چاپ و پخش شد.

مجلد هفتم:

این مجلد به سال 1329 ش در چاپ خانه‌ی مجلس چاپ شد.

مجلد هشتم:

این مجلد به سال 1330 ش در چاپ خانه‌ی مجلس تهران چاپ شد.

مجلد نهم:

بخش اول این مجلد در سال 1333 ش، بخش دوم در سال 1338 ش، بخش سوم در سال 1342 ش و بخش چهارم در سال 1346 ش منتشر شد.

مجلد دهم:

این مجلد به سال 1335ش، در 272 صفحه در چاپ خانه‌ی مجلس شورا در تهران چاپ شد.

مجلد یازدهم:

در 1337 ش در 346 صفحه در چاپ خانه‌ی مجلس منتشر شده است. برای نخستین بار روی جلد این مجلد است که نام فرزند ارشد مؤلف آقای دکتر علینقی منزوی به عنوان همکار او ثبت شد.

مجلد دوازدهم:

این مجلد در همان چاپ خانه در تهران به سال 1340 ش. در 294 صفحه چاپ شد.

مجلد سیزدهم:

در 1378 ق در نجف اشرف به تصحیح یکی از شاگردان جوان مؤلف به نام سیدمحمدحسن طالقانی مدیر مجله‌ی المعارف و زیرنظر مستقیم خود مؤلف منتشر شد.

مجلد چهاردهم:

در چاپ خانه‌ی الآداب در نجف اشرف در 376 صفحه منتشر شد. تصحیح این مجلد به دست یکی از شاگردان قدیمی و دانشمند مؤلف، آقای سیدمحمدصادق بحرالعلوم، انجام گرفت.

مجلد پانزدهم:

به سال 1343 ش در چاپ خانه‌ی دانشگاه تهران در 400 صفحه مانند مجلدات پیش از جلد سیزدهم با تصحیح فرزند مؤلف، علینقی منزوی، چاپ و پخش شده است. این آخرین جلد است که به تصحیح او پخش شد و پس از انتقال او به بیروت، برادرش احمد منزوی، فرزند دوم مؤلف، کار وی را در تهران ادامه داد.

مجلد شانزدهم:

این مجلد در 422 صفحه در چاپ خانه‌ی دانشگاه تهران در سال 1346 ش چاپ شد.

مجلد هفدهم:

به تصحیح احمد منزوی در چاپ خانه‌ی اسلامیه در سال 1387ق/ 1967 م چاپ شد.

مجلد هجدهم:

این مجلد نیز مانند مجلد پیشین در چاپ خانه‌ی اسلامیه در تهران به سال 1387 ق/ 1967 م به تصحیح احمد منزوی چاپ و در 436 صفحه منتشر شد.

مجلد نوزدهم:

این مجلد در 409 صفحه در همان چاپ خانه با تصحیح و اضافه‌های احمد منزوی به سال 1389 ق/ 1869 م منتشر شد.

مجلد بیستم:

به سال 1390ق/ 1970 م با تصحیح و اضافه‌های احمد منزوی چند ماه پس از مرگ مؤلف منتشر شد.

مجلد بیست و یکم:

به سال 1392 ق/ 1972 م در 452 صفحه با تصحیح و اضافه‌های آقای احمد منزوی در چاپ خانه‌ی اسلامیه منتشر شد.

مجلد بیست و دوم:

با تصحیح و اضافه‌های همان منزوی به سال 1393ق/ 1974 م در 444 صفحه در همان چاپ خانه منتشر شد.

مجلد بیست و سوم:

به سال 1395 ق با تصحیح و اضافه‌های احمد منزوی در چاپ خانه‌ی اسلامیه تهران در 362 صفحه منتشر شد.

مجلد بیست و چهارم:

طبق فهرستی که در آخرین صفحه‌ی آن دیده می‌شود، این 24 جلد شامل 10741 صفحه است و 51423 کتاب در آن معرفی شده است. این مجلد با تصحیح، تنقیح و اضافه‌های دکتر علینقی منزوی منتشر شد.

مجلد بیست و پنجم:

این مجلد نیز با تصحیح، تنقیح و اضافه‌های دکتر علینقی منزوی منتشر شد.

مجلد بیست و ششم:

این مجلد به عنوان اولین مستدرک الذریعة، شامل یادداشت‌هایی است که به خط مرحوم مؤلف باقی مانده و در 1400 ق در 315 صفحه با معرفی تعداد 1585 عنوان کتاب منتشر شد. گفتنی است که آقای علینقی منزوی برای مجلدات 29 گانه‌ی الذریعة فهرستی از اعلام تهیه کرده که در 1377 شمسی دانشگاه تهران آن را در سه جلد منتشر کرد.
چاپ و نشر این مجموعه‌ی گران بها حدود 40 سال به طول انجامید. این مجموعه پس از چاپ اول بارها توسط ناشران ایرانی و لبنانی تجدید چاپ شد. در این مجموعه در حدود 95% از مؤلفات غیرفارسی شیعه و در حدود 50% مؤلفات فارسی گردآوری شده است. خوش بختانه فهرست نسخه‌های خطی فارسی تألیف فرزند دوم شیخ آقا، احمد منزوی، برای کمبود را حل می‌کند ( دائرة المعارف تشیع، ج8، صص 21-24، الذریعة و آقابزرگ تهرانی شماره‌های 3و 4، صص 252-253 و شماره‌های 7 و 8، صص 588-592، فهرست کتاب‌های چاپی عربی ایران، 1344، صص 392-393 ).

تفسیرها، حاشیه‌ها و گرته برداری‌ها از این کتاب

1- تبویب الذریعة الی تصانیف الشیعة؛ احمد الدیباجی الاصفهانی، تهران، مکتبة الاسلامیة، 1352 ش. این کتاب را به یکی از نوادگان آقابزرگ نگاشته، کتاب‌های موجود در الذریعةرا تقسیم بندی موضوعی کرده و آن را به موضوعاتی چون اخلاقیات، ادبیات، دعاها، اصول دین و ... تقسیم کرده است. دکتر ابراهیم ذاکر، یکی دیگر از نوادگان آقابزرگ، درباره‌ی این کتاب گفته است که دفتر آیت الله گلپایگانی کار آقای دیباجی را به صورت عام به شکل سی دی درآورده، ولی هنوز به بازار نیامده است ( ابراهیم ذاکر، مصاحبه، مورخ 10 مرداد 1385 ).
2- فهرس اعلام الذریعة الی تصانیف الشیعه/ الفة جمع من اولاد مؤلف و اصهاره و احفاده تحت نظر ابن المُؤلف علینقی منزوی، 3ج، تهران، دانشگاه تهران، مؤسسه‌ی انتشارات و چاپ، 1377 ش.
3- معجم المُؤلفی الشیعه، علی الفاضل القائینی النجفی، تهران، من منشورات مطبعة وزارة الارشاد الاسلامی، الطبعة الاولی، 1405 ق.
4- الشریعة الی استدراک الذریعة، السیدمحمد الطباطبایی البهبهانی ( منصور )، الجزء الاول، تهران، کتاب خانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی. الطبعة الاولی، 1383ش/ 1425ق/ 2004م.

بررسی‌های انتقادی صورت گرفته در مورد کتاب و مقاله‌های نوشته شده درباره‌ی آن

سیدمحمدحسین حسینی جلالی درباره‌ی انتقادات صورت گرفته درباره‌ی کتاب استاد خویش چنین می‌گوید: « گروهی از معاصران، مقاله‌ها و یادداشت‌هایی پیرامون الذریعة نگاشته‌اند که در برخی از آن‌ها با خرده گیری‌ها یا نکات تاریخی و ادبی به چشم می‌خورد. شماری از این افراد عبارت‌اند از:
1- شیخ محمدعلی معلم حبیب آبادی، فرزند زین العابدین. او نامه‌های متعددی را برای استاد نوشت و در آن‌ها با اشاره به جلد و صفحه، نکاتی را پیرامون الذریعة مطرح کرد. استاد این نامه‌ها را به صورت مجموعه‌ای تنظیم کرد و آن را مکاتبات العلامة الماهر المعلم الحبیب آبادی نام نهاد. این مجموعه هم اینک در بین دست نگاشته‌های کتاب خانه‌ی وی به چشم می‌خورد.
2- استاد ترک احمد آتش، استاد زبان فارسی در دانشگاه استانبول، بخش زبان‌های شرقی. او مقاله‌ی خود را در سال 1949 م به زبان ترکی در مجله‌ی زبان ترکی و ادبیات- که در استانبول منتشر می‌شد- چاپ کرد. ترجمه‌ی این مقاله نیز به قلم استاد محمدعلی مدرس چهاردهی در سال 1328 ش در مجله‌ی ارمغان، شماره‌ی 2، سال 24 منتشر شد.
3- دکتر مصطفی جواد، رئیس مجمع علمی عراق. وی مقاله‌های خود را پیرامون الذریعة با عنوان « نظرات فی الذریعة » در تاریخ 15 شعبان 1365 ق. در مجله‌ی البیان، شماره‌ی 2، سال اول به چاپ رساند. این مجله را استاد محمدعلی بلاغی در نجف منتشر می‌کرد. این مقاله بیشتر پیرامون لغزش‌های چاپی و ضبط نادرست برخی نام‌ها، نسبت‌ها و نیز تاریخ درگذشته‌ها و مواردی از این دست بود که استاد خود پیش‌تر به پاره‌ای از آن‌ها توجه و نسخه‌های چاپ شده‌ی خویش را اصلاح کرده بود. استاد، خود از چگونگی برخی انتقادها، این گونه سخن می‌گوید:
« گاه برخی از هم روزگاران ما چنین اعتراض می‌کنند که چرا کتاب‌های بعضی از معاصران را ذکر کرده‌ایم و کتاب‌های جدید را همراه با کتاب‌های ارزشمند قدیم آورده‌ایم، ولی من خود را در این زمینه معذور می‌دانم؛ زیرا من این کتاب را به عنوان فهرست مختصری برای معرفی کتاب‌ها و نگارندگان آن‌ها از کوچک و بزرگ به رشته‌ی تحریر درآوردم و در این میان برای خود حق داوری در مورد عقاید، دیدگاه‌ها و فرقه‌هایی که در زیر پرچم تشیع قرار می‌گیرند، قائل نیستم و یکی را به دیگری ترجیح نمی‌دهم ( زندگی و آثار شیخ آقابزرگ تهرانی، صص 103-104 ).
4- امام سیدمحسن امین، صاحب اعیان الشیعه که در کتاب خود پس از ذکر الذریعة می‌گوید: « نگارنده‌ی این اثر در کاربرد صفت « علامه » به ویژه برای هم روزگاران ما زیاده روی کرده و در برخی موارد صفت « حجت » را نیز بدان افزوده است. درباره‌ی برخی افراد گفته شده که وی منظومه‌ای در فقه شامل چهار هزار بیت یا منظومه‌ای در کلام، نزدیک به دو هزار بیت دارد، در حالی که چنین منظومه‌ای نه وجودِ خارجی دارد و نه پیش از ذکر آن در این کتاب کسی نام آن را شنیده است. افزون بر این که در مورد برخی افراد از نام نیاکان آن‌ها و نگاشته‌هایشان سخن به میان آمده است که جز خیال بافی، چیز دیگری نیست. از همین روی باید گفت مطالبی از این دست از اعتماد و اطمینان آدمی به این کتاب می‌کاهد؛ زیرا وقتی می‌بینیم این گونه مطالب در مورد کسانی ذکر شده که امکان شناسایی آثار آن‌ها وجود دارد، چنین احتمال می‌دهیم که همین لغزش در مورد بسیاری از افراد ناآشنایی که نمی‌توانیم از سرگذشتشان اطلاع چندانی به دست آوریم، تکرار شده باشد؛ البته باید افزود که هرچند نگارنده‌ی الذریعة در این لغزش‌ها سوء نیتی نداشته است ولی به هر حال او باید با تحقیق و جست و جو یافته‌های خود را به نگارش درمی‌آورد؛ چرا که حقیقت هیچ گاه بر پژوهنده پوشیده نمی‌ماند » ( زندگی و آثار شیخ آقابزرگ تهرانی، صص 104-105، به نقل از اعیان الشیعه، ص 277 ).
شاگرد آقا بزرگ در پاسخ به انتقاد صاحب اعیان الشیعه می‌گوید: « آن چه سیدمحسن امین درباره‌ی الذریعة نوشته، بسیار شگفت می‌نماید؛ زیرا: 1- در مورد زیاده روی نگارنده‌ی الذریعة در کاربرد صفت « علامه » و افزودن صفت « حجت » به آن در برخی موارد، باید گفت بی شک از القاب علمی در روزگاران مختلف برداشت‌های متفاوتی می‌شود. برای نمونه، واژه‌ی « فاضل » درگذشته از بالاترین رتبه‌های علمی به شمار می‌رفته، ولی امروزه از پایین‌ترین آن‌هاست. همان گونه که در روزگار ما القابی هم چون « آیت اله » به کار می‌رود که پیش‌تر کاربرد نداشته‌اند. علاوه بر این که در به کارگیری این گونه القاب و مصطلحات- که امروزه به عنوان معیاری برای شناخت ارزش افراد شایع‌اند- نمی‌توان هم سویی و توافقی را مشاهده کرد که البته اگر چنین هم سویی و توافقی وجود می‌داشت، خرده گیری از رعایت نکردن آن هم درست می‌بود. گذشته از این که خرده گیری از استاد زمانی روا بود که وی در وصف عالمان پیشین، لقب « علامه » و « حجت » را به کار می‌برد و این در حالی است که سید امین خود گاهی این وصف را برای گروهی از معاصران به کار برده و این خدای سبحان است که انسان را از لغزش و خطا باز می‌دارد.
2- منظور سید امین از کسی که به نقل از الذریعة درباره‌اش می‌گوید: « ارجوزه‌ای در فقه، شامل چهار هزار بیت یا منظومه‌ای در کلام، نزدیک به دو هزار بیت دارد ... »، شیخ عبدالحسین عاملی خیامی نباطی ( ت 1279 ق )، فرزند صادق، فرزند ابراهیم، فرزند یحیی است و استاد خود درباره‌ی او و منظومه‌اش چنین گفته است: « ارجوزه‌ای در فقط از علامه‌ی معاصر شیخ عبدالحسین عاملی ... و آن گونه که او خود برای ما نوشته، شمار ابیات آن به چهار هزار بیت می‌رسد » ( زندگی و آثار شیخ آقابزرگ تهرانی، صص 106-107، به نقل از الذریعة، ج1، ص 489 ). در جای دیگری نیز گفته: « ارجوزه‌ای در کلام، از علامه‌ی معاصر شیخ عبدالحسین عاملی ... که شمار ابیات آن نزدیک به دو هزار بیت است » ( همان، ص 107 به نقل از الذریعة، ج1، ص 494 ).
بنابراین باید گفت چنین خرده گیری و انتقادی از استاد آن هم به دلیل این حقیقت، سخت شگفتی آور است؛ چرا که صحت و دقت در بازگویی مطالب در سخنانش به خوبی آشکار است و معلوم نیست این خرده گیری برای چیست ؟
اگر برای آن است که وی از هم روزگارِ خویش مطلبی را نقل کرده و با عبارت « آن گونه که او خود برای ما نوشته » به این بازگویی اشاره کرده، در این صورت تنها گناه او این است که حقیقت را گفته و منظومه را نه از سوی خود بلکه از سوی خود سراینده به او نسبت داده است. پس آشکار است که این خرده گیری تا چه اندازه شگفت می‌نماید و شگفت‌تر از این، آن که سید امین خود نیز در کتاب خویش همین شیوه را برگزیده و به خودنگاشته‌های افراد اعتماد کرده است. او در این باره چنین می‌گوید: « ما شرح حال هیچ یک از معاصران زنده را در این کتاب نخواهیم آورد، مگر آن که آنان یا خود شرح حالشان را برای ما ارسال دارند، یا دیگران شرح حالی از آنان در اختیارمان قرار دهند یا در کتابی شرح حالشان درج شده باشد و ما از آن نقل کنیم و این از آن روست که نمی‌خواهیم تیرهای ملامت به سوی ما نشانه رود ».
و اگر این خرده گیری برای آن است که استاد این منظومه را از مصنفات امامیه شمرده است و سراینده آن را با وجود معاصر بودن یا مورد رشک بودن مدح کرده، در این صورت باید گفت این خرده گیری شگفت تر از خرده گیری پیشین است؛ زیرا نویسنده آن گاه که قلم به دست می‌گیرد، باید از هرگونه عصبیت، کینه توزی و رشک ورزی پرهیز و تنها آن چه را که حق می‌داند، بنگارد و در این میان پیر، جوان، بزرگ و کوچک را فرقی ننهد، حتی اگر فرد مورد بحث چندان محبوب و مورد علاقه‌ی دیگران هم نباشد. استاد نیز چنین روشی داشت و در تمامی کتاب‌هایش همین گونه عمل می‌کرد. گذشته از آن چه گفته شد، می‌توان از سیدامین نیز به دلیل نقل قولی که از الذریعة آورده، خرده گرفت؛ زیرا وی در این نقل قول می‌گوید: « منظومه‌ای در کلام، نزدیک به دو هزار بیت » در حالی که در الذریعة آمده است: « ارجوزه‌ای در کلام ... » ( همان، صص 108-109، به نقل از الذریعة، ج1، ص 494 ). در این باره لازم است گفته شود که استاد در به کار بردن واژه‌ی « ارجوزه » تعمد داشته و صرفاً آن چه در بحرِ رجز سروده شده، در این بخش گردآورده و سایر سروده‌ها را در حرف « میم » و ذیل واژه‌ی « منظومه » معرفی کرده ( همان، ص 109، به نقل از الذریعة، ج1، ص 450 ). بنابراین آشکار می‌شود که اعتماد به سخن استاد برای پژوهنده‌ای که بیشتر به تحقیق و پژوهش می‌پردازد، فزونی می‌یابد.
3- این که سیدامین می‌گوید: « در مورد برخی افراد از نام نیاکان آن‌ها و نگاشته‌هایشان سخن به میان آمده که جز خیال بافی چیز دیگری نیست ». معلوم نیست درباره‌ی کیست و منظور او چیست. اگر او منظور سخن خویش را بیان می‌کرد و از شخص مورد نظرش نام می‌برد، می‌توانستیم به جست و جوی حقیقت بپردزایم و پیرامون آن سخن گوییم. آن چه در این مورد به گمان من می‌رسد، این است که منظور او نیای شیخ عبدالحسین عاملی یعنی شیخ ابراهیم عاملی است که پیش تر از آن یاد کردیم و استاد، تاریخ درگذشتش را به نقل التکملة، نگاشته‌ی سید صدر، 1220 ق. ثبت و از حسن تصادف از ارجوزه‌ی کلامی وی یاد کرده و درباره‌ی آن چنین گفته است: « ارجوزه‌ای بلند است که از تبحر و مهارت سراینده‌اش حکایت دارد » ( همان، صص 109-111 ).

ترجمه‌های الذریعة به زبان‌های گوناگون، معرفی ترجمه‌ها و چاپ آن‌ها

همواره در میان محققان و کتاب شناسان این علاقه وجود داشت که دائرة المعارف کتاب شناسی الذریعة به فارسی برگردانده شود، تا آن که هیأت مدیره‌ی بنیاد پژوهش‌های اسلام آستان قدس رضوی، ترجمه‌ی الذریعة را با قید « تلخیص » تصویب کردند و کار ترجمه و تلخیص این کتاب به اهتمام محمد آصف فکرت، با عنوان « مصنفات شیعه؛ ترجمه الذریعة الی تصانیف الشیعه » صورت پذیرفت که بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی در مشهد در سال 1372 ش چاپ اول آن را منتشر کرد. این اثر اطلاعات مربوط به کتاب شناسی از متن عربی برگزیده شد و به شیوه‌ای سهل الوصول در معرض استفاده قرار گرفت ( مصنفات شیعه، صص 9-10، از مقدمه‌ی کتاب ). بدین ترتیب الذریعة در ترجمه‌ی فارسی خود، در حد اثری کتاب شناسی باقی مانده و برخی از ویژگی‌های دائرة المعارفی خود را از دست داد؛ به گونه‌ای که دکتر احمد منزوی، فرزند آقا بزرگ، از شکل فعلی کتاب ابراز نارضایتی کرده است ( احمد منزوی، مصاحبه، مورخ 6 مرداد 1385 ).
چند ویژگیِ این کتاب عبارت است از: ذکر نام کتاب‌ها و مؤلفان به نحو کامل، اشاره به وجود نسخه‌ها در کتاب خانه‌ی مرکزی آستان قدس رضوی و برخی ترتیبات الفبایی به شیوه‌ای مطبوع‌تر.
ترجمه‌ی بعدی « گزیده‌ی مقالات الذریعة » نام دارد که برگزیده‌ی فارسی الذریعة الی تصانیف الشیعه است و حمیدرضا شیخی آن را به فارسی ترجمه کرده است. این کتاب را نیز بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی در مشهد، در سال 1380 ش منتشر کرد.
کتابنامه :
1- تفضلی، آذر و مهین فضائلی جوان، « فرهنگ بزرگ اسلام و ایران از قرن اول تا چهاردهم هجری »، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1372 ش.
2- حاج سید جوادی، احمد صدر و دیگران، « دائرة المعارف تشیع »، ج8، تهران، نشر شهید سعید محبی، چاپ اول، 1379ش.
3- حسینی جلالی، محمدحسین، « فهرست تراث اهل بیت علیهم السلام »، برگردان و تحقیق و نگارش: س. م. م. مرکز چاپ و نشر بنیاد بعثت، تهران، چاپ اول، 1380 ش.
4- همو، « زندگی و آثار شیخ آقابزرگ تهرانی »، برگردان سیدمحمدعلی احمدی ابهری، تهران، کتاب خانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، 1382ش.
5- حکیمی، محمدرضا، شیخ آقابزرگ تهرانی، تهران، دفتر نشر اسلامی، بی تا.
6- روغنی شهره، « کتاب شناسی گزیده‌ی توصیفی تاریخ و تمدن ملل اسلامی »، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها ( سمت )، چاپ اول، 1382ش.
7- شعبانی، احمد، « مرجع شناسی اسلامی »، تهران، دبیرخانه‌ی هیأت امنای کتاب خانه‌های عمومی کشور، چاپ دوم، 1382ش.
8- طباطبایی البهبهانی، محمد ( منصور )، « الشریعة الی استدراک الذریعة »، الجزء الاول، تهران، کتاب خانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، الطبعة الاولی، 1383ش/ 1425 ق/ 2004م.
9- طهرانی، آقابزرگ: « الذریعة الی تصانیف الشیعه »، همه‌ی مجلدات.
10- فکرت محمد آصف، « مصنفات شیعه »، برگردان و تلخیص الذریعة الی تصانیف الشیعة تألیف شیخ آقابزرگ تهرانی، ج1، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1372ش.
11- محمدعلی، عبدالرحیم، « شیخ الباحثین آغابزرگ الطهرانی حیاته و آثاره »، الطبعة الاولی، مطبعة النعمان، النجف الاشرف، 1970م/ 1390 ه. ق.
12- مدرس، محمدعلی، « ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة او اللقب یا کنی و القاب »، ج1، تبریز، چاپ خانه‌ی شفق، چاپ سوم، بی تا.
13- مرسلوند، حسن، « زندگی نامه‌ی رجال و مشاهیر ایران »، ج2، تهران، الهام، 1369ش.
14- مشار، خان بابا، « فهرست کتاب‌های چاپی عربی ایران »، از آغاز چاپ تاکنون، سایر کشورها، بیشتر از سال 1340 هـ به بعد، تهران، بی تا، 1344ش.
15- منزوی، علینقی، « الذریعة و آقابزرگ تهرانی »، آینده، سال ششم، شماره‌های 3 و 4 ( خرداد و تیر )، 1359ش.
16- همو، « الذریعة و آقابزرگ تهرانی »، آینده، سال ششم، شماره‌های 7 و 8 ( مهر و آبان )، 1359ش.
17- همو، علینقی، « فهرس اعلام الذریعة الی تصانیف الشیعه/ الفة جمع اولاد المؤلف و اصهاره و احفاده »، ج3، تهران، دانشگاه تهران، مؤسسه‌ی انتشارات و چاپ، 1377ش.
18- موسوی، کاظم بجنوردی، « دائرة المعارف بزرگ اسلامی »، ج1، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374ش.

منبع مقاله :
کتاب ماه علوم و فنون، مرداد 1388.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط