در سالهای اوّلیهی حرکتهای استعماری، میسیونرهای مذهبی، فراماسونرها و پس از آنها مستشرقین، زمینه ساز حضور مردان سیاسی و نظامی اروپایی در شرق اسلامی و سایر ممالک بودند؛ امّا در دوران جدید، ما شاهد حضور مردان سیاسی و نظامی اروپایی و آمریکایی هستیم که جادّه صاف کن و زمینه ساز حضور مبلّغان انجیلی در صحن و سرای ساکنان شرق اسلامیاند. اینان با تصرّف در جان و ذهن و روان ساکنان کشورهای اسلامی، آنها را تابع اغراض و اهداف مردان سیاسی و نظامی میسازند.
شایان ذکر است که طیّ سه دههی اخیر، این جماعت، گرداننده و سیاستگزار اصلی « آمریکا » بودهاند. آمار حکایت از آن دارد که پس از اشغال « عراق »، بیش از یک میلیون کتاب مقدّس توسط این جریان در میان مردم عراق و قریب به یک میلیون و سیصد هزار نسخه از همین اثر نیز در میان عموم مردم و جوانان ساکن مناطق کردنشین و جنوب « ترکیه »، توزیع شده است.
طیّ سالهای اخیر نسخههای بیشماری از کتب و آثار این جماعت به زبان فارسی منتشر شده و رایگان در میادین شهر و ایستگاههای مترو و دانشگاهها در اختیار مردم قرار گرفته است.
این همه در حالی است که شبکههای ماهوارهای کلیسای انجیلی و تلویزیونی، برنامههای خود را به زبانهای عربی و فارسی نیز پخش میکنند و به صورت گسترده مبلّغان مذهبی پروتستان سعی در جذب جوانان مسلمان و شیعه نموده و آنها را برای تغییر مذهب و دین تشویق میکنند.
رویکرد اصلی این جریان در مرحلهی نخست تبدیل مسیحیّت به مسیحیّت صهیونیستی بود. امروزه تنها در ایالات متّحدهی آمریکا بیش از 70 میلیون نفر از این جریان پیروی نموده و تمام امکان و عِدّه و عُدّه خود را مصروف حمایت از رژیم صهیونیستی میکنند.
در مرحلهی جدید، همهی همّت این جریان مصروف ایجاد جریان مسلمانان صهیونیست در دل سرزمینهای اسلامی است.
بر بسیاری از اهل خرد و بینش سیاسی پوشیده نیست که زمینهی پذیرش و بسط این آموزه در میان برخی از فرق و جریانات مذهبی التقاطی که در دل سرزمینهای اسلامی کاشته و پرورده شده، وجود دارد.
شاید بتوان مهمترین اهداف این جریان شبه مذهبی را جعل گروه مسلمانان صهیونیست دانست و سایر اهداف عبارتند از:1. محتوم جلوه دادن پیش گوییهای مجعول و محرّف دربارهی آیندهی خاورمیانه و به ویژه سرنوشت « فلسطین اشغالی ».
چنان که میدانید در ادبیات این جماعت، طرفداران جبههی مسیحی، یهودی در جنگی هستهای کلّیهی مسلمانان، اعراب و حتّی کاتولیکها را در آرمگدون نابوده میکنند و حکومتی هزار ساله را در زیر پرچمی در « بیت المقدّس » به وجود میآورند؛
2. زمینه سازی برای کاهش توان فرهنگی و دفاعی شرق اسلامی در وقت مقابله با تهدیدات دلتای شوم ( « آمریکا »، « انگلیس » و رژیم صهیونیستی)؛
3. دست یابی به جمع کثیری از جاسوسان مجّانی و مطیع از میان ساکنان کشورهای شرقی و اسلامی که همهی همّت خود را مصروف خدمت به غرب میکنند؛
4. دست یابی به پشتباتنی جمعیّت کثیر و میلیونی ساکنان آمریکا و « اروپا » برای اجرای برنامههای نظامی دلتای شوم در « خاورمیانه » و به نفع رژیم صهیونیستی؛
5. ایجاد انحراف در جریان فرهنگ مهدوی حقیقی و کاهش نیروی برانگیزانندهی مهدویّت به نفع گرایش کاذب و محرّف مبلّغان انجیلی؛
6. ایجاد تفرقه در صفوف مسلمانان و کاهش توان آنان در وقت حمایت از موعود مقدّس و منجی کلّ، حضرت صاحب الزّمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)؛
بسیاری از شواهد و مدارک حاکی از آن است که آنان این ظهور را قریب الوقوع میشناسند و بازدارندگی و مقابلهی پیش دستانه را به عنوان استراتژی سیاسی و نظامی دلتای شوم قلمداد میکنند.
7. ایجاد رخنه در میان صفوف ملل مسلمان و به ویژه اغفال جوانان؛
8. جلوگیری از رشد روز افزون گرایش به اسلام در جهان؛
9. دست یابی به جبههای گسترده از درون ممالک اسلامی برای حمایت از اسرائیل و یهود؛
10. ایجاد جریانی قوی و متشکّل از جوانان برای رویارویی با تصمیمات دول اسلامی و انتشار فرهنگ دینی اسلامی؛
11. کاهش نفرت و انزجار موجود میان ملل جهان دربارهی اخلاق و عمل یهودیّت صهیونیستی و تبدیل آن به انس و علاقه و دوستی؛
12. گسترش فساد و تباهی در میان جوانان مسلمان از طریق برگزاری مجالس و محافل به ظاهر مذهبی.
چه حیف که طیّ سی سال اخیر، هیچ اقدامی جدّی در دستگاه فرهنگی رسمی کشور برای شناخت غرب و یهود صورت نپذیرفته است. این در حالی است که طیّ دویست - سیصد سال اخیر، عموم مراکز دانشگاهی و علمی غربی رشتههای شرق شناسی و اسلام شناسی دایر کرده و مأموران خود را در هیئت استاد، محقّق و مستشرق، جادّه صاف کن مردان سیاسی وحتّی نظامی به جان کشورهای شرقی و اسلامی انداختهاند. یکی از بازوها و اضلاع این مثلث شوم، یعنی روشنفکری لیبرال و سکولار، طیّ دویست سال اخیر، یعنی بعد از آشنایی « ایران » عصر قاجار با غرب بر مقدورات و مقدّرات فرهنگی، سیاسی و حتّی هنری جهان اسلام، سایه افکنده است.
فرماسونری که بارزترین مصداق روشنفکری لیبرال یهوی زده است، هیچ گاه مجال شناخت جدّی غرب و یهودیّت صهیونیستی را نداده و به عکس، این جریان همیشه در عین زاد و ولد، مزاحم و مانع شناسایی غرب بوده است.
طیّ دویست سال اخیر، بخش بزرگی از تلاش و سرمایهی ائتلاف صلیب و صهیون، مصروف تربیت و تقویت جریان مسلمانان صهیونیست در جوامع مسلمانان شده است.
آنها به موقع و دقیق دریافتند که تنها از این طریق و تسرّی این جریان است که میتوان غفلت، فتنه و انشقاق را در جوامع مسلمانان حاکم ساخت و نظرها و انگشت اتّهام را که متوجّه خصم اصلی است، به سوی دیگر برگرداند.
در اکتبر 2009 م. در شهر « کلیولند ایالت اوهایو » در « ایالات متّحدهی آمریکا » کنفرانسی به میزبانی پژوهشگران حامی صلح در خاورمیانه و حمایت جامعهی یهودیان کلیولند و مرکز مطالعات یهود در دانشگاه کیس وسترن برگزار شد.
موضوع کنفرانس، جمهوری اسلامی ایران، تحلیل چند وجهی از حکومت دینی، ملّی گرایی و نمایش قدرت این کشور بود که در آن جمعی از بهاییها، پژوهشگران و روزنامهنگاران روشنفکر لیبرال ایرانی به ایراد سخنرانی پرداختند. گویا جای برادر سومی آنها، یعنی وهّابیون خالی بوده است نکتهی جالب توجّه و البته از نظر من محوری این کنفرانس، تضعیف شیعیان، شیعه گری و جنگ مقدّس بوده و تلاش برای یهودنوازی و کاهش موضع گیری جدّی مسلمانان علیه یهودیّت صهیونیستی؛ امر مهمّی که انجام آن در میان امّت اسلامی تنها از مسلمانان صهیونیست برمیآید؛ هم آنان که نمایندگانشان در کنفرانس حاضر بودند. در همین ایّام، شریک سومی، یعنی وهّابیون سلفی با همهی امکانات اقتصادی و نظامی « عربستان سعودی »، « اردن » و « یمن » در حال تاخت و تاز بر مواضع شیعیان زیدی یمن و بمباران آنها با استفاده از بمبهای فسفری بودند.
بد نیست اطّلاعات بیشتری از این کنفرانس ضدّ شیعی و ضدّ ایرانی صهیونیستها و برگزار کنندگانش داشته باشید:
SPME نام اختصاری گروه پژوهشگران حامی صلح در خاورمیانه است که مرکزش در « پنسیلوانیای آمریکا » است. برخی از مدیران اجرایی این گروه عبارتند از:
1. آقای دانیل پایپس، سرسختترین صهیونیست ضدّ اسلام و از نویسندگان فعّال کانال تلویزیونی « فاکس نیوز »؛
2. آقای پیترهاس، خاخام یهودی؛
3. ایگال لوین، از دانشگاه اسرائیل؛
4. جرالداستین برگ، از دانشگاه اسرائیل؛
5. ایلانا روزانسکی، خاخام یهودی « دانشگاه سالم » در آمریکا؛
و جمعی دیگر.
گروه SPME برگزار کنندهی کنفرانس ضدّ شیعی و ضدّ ایرانی کلیولند اوهایو، هدف خودش را « خاورمیانه » و تلاش برای دست یابی به صلح در این منطقه اعلام میکند و در بیانیهاش مینویسد:
هدف ما صلح در خاورمیانهای است که در آن اسرائیل به عنوان کشوری یهودی با مرزهای امن قرار دارد و همسایگانش در فضای صلح آمیز زندگی میکنند. ما به عنوان پژوهشگران، خود را وقف انجام تحقیقات، آموزش و خدمت، برای رسیدن به این صلح عادلانه کردهایم. ما شاهدیم که دروس و تحقیقات دانشگاهی با سوگیری، اسرائیل را عامل تهاجمات خاورمیانه میدانند و چنین چیزی خلاف سنن آکادمیک و تحقیقات پژوهشگرانه است. این دید، بحث دربارهی « خاورمیانه » را مسموم میکند؛ نفرت علیه اسرائیل را افزایش میدهد؛ تفکّرات ضدّ یهودی را گسترش میدهد؛ تهاجمات ضدّ اسرائیلی را بالا میبرد و باعث افزایش حملات تروریستی علیه اسرائیل میشود.
وظیفهی ما روشن کردن موضوع، افزایش اطّلاعات و تشویق دانشگاهها به استفاده از این مهارت دانشگاهی در کلاسها و نشریات دانشگاهی است تا جواب مؤثّری به انحراف ضدّ صهیونیستی و ضدّ یهودی بدهیم.
هر شنوندهی فهیمی میتواند مقاصد اصلی این گروه را دریابد و سوگیری ویژهی آنها را به نفع رژیم صهیونیستی بفهمد.
این گروه تا کنون در 3500 دانشگاه برای هزاران دانشجو، استاد معلّم و کتابدار (قریب 28000 نفر) برنامهی فرهنگی شست و شوی مغزی برگزار کردهاند.
اینان در هر دانشگاهی که علیه صهیونیسم و اسرائیل برنامهای اجرا شود و قصد منزوی کردن این رژیم اشغالگر را داشته باشد، حاضر میشوند. اساتیدی را میفرستند و جلوی رأی گیریها علیه اسرائیل را میگیرند.
میدان اصلی عمل این گروه، دانشگاهها و مجامع روشنفکر دانشگاهی است. در کنفرانس اخیر، یکی از اعضای « مجلس اسرائیل » افی اتیام، نمایندهی « آمریکا » در مورد غنی سازی هستهای سفیر جکی وال کت، آقای بری رابین از « مرکز گلوریای اسرائیل » و خاخام اریک لانکین از « صندوق ملّی یهود » شرکت داشتند.
در این کنفرانس، لوبالچر مسئول امور دانشگاهی در « کنسول گری رژیم صهیونیستی » در « فیلادلفیا » و در کنار آنها چند نفر از روزنامه نگاران و پژوهشگران فراری و لیبرال روشنفکر ایرانی و چنان که عرض کردم یکی از مدیران این گروه ضدّ شیعی و ضدّ ایرانی متمایل به یهودیّت صهیونیستی آقای دانیل پایپس حضور داشته. او سردبیر « مجلهی خاورمیانه »، از مقامات ارشد « وزارت خارجه » و « شورای روابط خارجی » ایالات متّحدهی آمریکاست که همواره از رواج اسلام با عنوان فاشیسم اسلامی یاد میکند. این یهودی افراط گری، اخیراً گزارش جالبی را منتشر کرده که برای ما قابل توجّه است. محتوای این گزارش نشان میدهد که چرا یهودیّت صهیونیستی به تکاپو افتاده و لشکر مسیحیان و یهودیان صهیونیست دانشگاهی را به راه انداخته و سعی در ترویج بیش از پیش جریان مسلمانان صهیونیست دارد. در گزارش پایپس آمده است که نفوذ یهودیان در « اروپا » رو به کاهش گذاشته و در مقابل، در این قارهی سبز، جمعیّت مسلمانان رو به افزایش دارند.
این گزارش را « مرکز برنامه ریزی سیاسی ملّت یهود » در سال 2007 م. منتشر ساخته که در آن اعلام شده است:تعداد یهودیان هر ساله رو به نزول است و به دلیل مهاجرت، پیری و ترس تا چند سال آینده در اروپا تودههای یهودی نخواهیم داشت. این تودهها در برابر موج قویّ مهاجرت مسلمانان به اروپا رو به تضعیف نهاده است.
اضافه میکنم در گزارش دانیل پایپس از زوال یهودیان در اروپا خبر داده شده است. درآنجا اعلام شده که در سال 2001 م. تعداد یهودیان اروپا 1/6میلیون نفر بوده که در سال 2020 م. به یک میلیون و سی هزار نفر خواهد رسید. همچنین اعلام شده که تعداد کلّ یهودیان جهان در سال 2007 م. 13/155/000 نفر بوده که در سال 2020 به 5/581/000 نفر میرسد.
در این گزارش آمده است که بیشترین تعداد یهودیان، یعنی 5/393/000 نفر در « فلسطین اشغالی » زندگی میکنند و امروزه، آشفتگی اقتصادی اروپا باعث شده تا جمع کثیری از یهودیان برای تأمین معاش به ادارات تأمین اجتماعی « سوئیس » مراجعه کنند.
پایپس سه عامل را عامل و باعث حرکت اروپا به سوی اسلام خوانده است: عقیده، جغرافیای جمعیّتی و احساس تاریخی.
او میگوید:
آیندهی قارهی اروپا به سه سناریو بستگی دارد: قبول حکومت اسلامی، اخراج مسلمانان و تکامل هم خوان؛
امّا اضافه میکند، تحلیل گران پیش بینی میکنند که سناریوی حکومت اسلامی اروپا، نزدیکترین احتمال وقوع در اروپا را داراست.
پژوهشگران « لندن » معتقدند تعداد مسلمانانی که در روز جمعه به مسجد میروند، بیشتر از مسیحیانی است که روزهای یکشنبه به کلیسا میروند؛ این در حالی است که مسیحیان لندن، 7 برابر بیشتر از تعداد مسلمانانند.
رئیس گروه پژوهشگران حامی صلح در خاورمیانه که روشنفکران لیبرال ایرانی نیز زیر چتر و سایهاش به ایراد سخنرانی میپردازند، مینویسد:
سناریوی دوم، یعنی اخراج مسلمانان از اروپا بهترین گزینه است.
و حتّی مینویسد:
بسیاری از نویسندگان آمریکایی معتقدند که اروپا بهترین مکان برای کشتار دسته جمعی و پاکسازی نژادی است. (بخوانید هولوکاست مسلمانان) با این حال، تمامی اخبار و گزارشها حکایت از افول و خاموشی فانوس عمر استکبار ویهودیّت صهیونیستی دارد. آنها به این موضوع به خوبی آگاهند.
نکتهی جالب توجّه آنکه، در همین گزارش آقای پایپس، دربارهی اصلاح وضع معیشتی یهودیان پیشنهادهایی شده است و از جملهی آنها، صدور اجازهی الحاق فرزندان خانوادههای مختلط که پدر یا مادر آنها غیر یهودی است به هستهی مرکزی جامعهی یهودی میباشد؛ چنان که میدانید یهودیان، تنها کسانی را یهودی اصیل میشناسند که از مادر یهودی زاده شده باشند.
بیگمان تلاشهایی از این دست و از جمله تقویت مثلث شوم مسلمانان صهیونیست و رویارو ساختن آنها با مسلمانان و شیعیان که خورشید بختشان در آسمان عالم در حال طلوع است، بینتیجه است؛ امّا چنان که گفته شد، جامعهی اسلامی، از فتنهگریها و اختلاف فکنیهای آنان در امان نیست؛ زیرا حرکت منافقانهی آنها در صورت فریبندهی اصلاح گری و دل سوزانه ظاهر میشود و برخی از جوانان خام و بیتجربه را به دنبال خویش به میدان میکشد. افشای ماهیّت اصلی مثل شوم بهایئت، وهّابیت و روشنفکری لیبرال و هم سویی عملی و نظری آنها با ائتلاف صلیب و صهیون میتواند جامعهی اسلامی ما را از تبعات عمل آنها مصونیت دهد. ان شاء الله.
« الیس الصّبح بقریب »
منبع مقاله :
شفیعی سروستانی، اسماعیل؛ (1391)، زنجیرهای نامرئی، تهران: هلال، چاپ اول