اغلب گفته میشود که دانش قدرت است. اگر چه همیشه در مورد این موضوع بحث وجود داشته است اما اهمیت تحصیل نمیتواند انکار شود. بنابراین بیایید ببینیم که چرا تحصیل برای ما مهم است.
در یک اقتصاد که دانش با ارزشترین متاعی است که یک فرد و یک کشور میتوانند عرضه کنند، بهترین شغلها از آن بهترین تحصیل کردهها خواهند بود – حالا چه آنها در آمریکا زندگی کنند یا هندوستان و یا چین – رئیس جمهور آمریکا، باراک اوباما، واشینگتن (بیست و پنجم ماه جولای سال 2009)
اهمیت تحصیل به طور آشکار توسط رئیس جمهور باراک اوباما تأکید شده است. او به صورت صریح بیان کرد که تحصیل به شدت برای نگهداشتن شغل و ایجاد یک دورهی شغلی شکوفا، ضروری و حیاتی است. در کنار این، در حدود 35ر4 بیلیون دلار در امتیازات رقابتی به عنوان بخشی از مسابقه به مبتکرترین در نظر گرفته شد تا اصلاحات تحصیلی را تقویت کند. اما محدود کردن تحصیل صرفاً به هدف ایمن ساختن یک شغل پردرآمد یک توهین به اهمیت آن در زندگیهای انسانی است. بنابراین، چه عوامل دیگری آن را بسیار حیاتی ساختهاند؟
ضروریت تحصیل :
تحصیل در خیلی چیزها به ما کمک میکند اما مهمترین آنها این است که به فرد قدرت فکر کردن، سوال کردن و دیدن ماورا بدیهیات را میدهد. انسانها با یک تمایل طبیعی برای سوال کردن به دنیا میآیند. تحصیل بهترین راه برای ارضای کنجکاوی ما بدون خفه کردن اشتیاق سوزان یادگیری و کشف بیشتر است. در اینجا برخی دلایل بدیهی برای تحصیل کردن یک فرد آورده شدهاند.تحصیل افق دید ما را گسترش میدهد و به ما درک بهتری از دنیای اطرافمان و این که چگونه چیزها کار میکنند میدهد.
دنیا به تحصیل نیاز دارد چون آن پایهی یک جامعهی متمدن و سازماندهی شده است.
تحصیل به مردم کمک میکند که منطقیتر فکر کنند و از خیالهای باطل در زندگی دوری کنند.
تحصیل اختلافات اجتماعی و اقتصادی را کاهش میدهد و اجازه میدهد که جریان به طور مساوی تقسیم شود.
آن به پیشرفتهای تکنیکی در زمینههای علم و تکنولوژی آزادی عمل میدهد.
مطالعات نشان میدهد که افراد تحصیل کرده طول عمر بیشتری دارند. آنها دوست دارند که با ورزش بیشتر و انجام تمرینات بدنی بیشتر به سبک زندگی سالمتر منجر شوند. بسیاری از آنها دلالت رژیم غذایی و سبک زندگی را بر سلامتی خود درک میکنند که این امر آنان را قادر میسازد که انتخابهای سالمتری داشته باشند.
به طور متوسط، افراد تحصیل کرده مشاغل پرمعنیتر و جالبتری نسبت به افراد تحصیل نکرده دارند. آنها معمولاً در وضعیتی هستند که در کار خود تصمیم گیرندهاند. این منجر به رضایت شغلی بیشتر میشود که در نهایت باعث کیفیت زندگی بهتر میشود.
افراد تحصیل کرده عزت نفس بالاتری دارند. زندگی آنها تقریباً به خوبی برنامه ریزی شده است و جهت مشخصی دارد. آنان مهارتهای حل مشکل بهتری دارند و متعاقباً به ادارهی تصمیمات روزمرهی خود مجهزترند.
کودکان والدین تحصیل کرده به امکانات تحصیلی بهتری دسترسی دارند. این کودکان رشد شناختی بالاتری نسبت به کودکان والدین تحصیل نکرده دارند.
افراد تحصیل کرده موقعیت بهتری نسبت به سهم دادن مثبتها در جامعه و حتی نسبت به محیط زیست دارند چون آنها مفهوم انتخابها و اعمالشان را درک میکنند.
در کشورهای در حال توسعه، تحصیل به عنوان وسیلهای برای کم کردن فقر و تنگدستی و سبب تغییر اجتماعی دیده میشود. آن یک داروی سحر آمیز برای حل تمام مشکلات نیست. اما مطمئناً آن میتواند نردبانی برای بالا رفتن از فقر و تنگدستی، محرومیت، جهل و نادانی، ظلم و ستم و جنگ و نزاع باشد.
هر کس میتواند صفحات تاریخ را ورق بزند و جوامع اولیه و زندگانی بربری و وحشیانه آنها را دوباره بررسی کند. این بهترین راه برای درک نیاز به تحصیل است. بسیاری از سیستمهای تحصیلی غیر مفید و مدرن در باز کردن چشمهای مردم موفق شدهاند ولی آنها ذهنهای مردم را بستهاند. خیلی مهم است که نیازها را بررسی و آنالیز کنیم و سیستم حمایتی را تعبیه کنیم تا آیندهی بهتر را برای نسلهای آینده مطمئن سازیم. هدف آن باید قدرت دادن به ذهن و روح باشد تا به پتانسیل کامل خود برسند. این که سیستمهای ما به آن هدف برسند یا مانع آن شوند، یک بحث دیگر است.
/ج