دیدگاه اهل سنت درباره مهدی منتظر (علیه السلام) (1)

مسأله «مهدی موعود» از جمله مسائی است که ارتباط ریشه‌ای با اصول اعتقادی اسلامی دارد. اندیشمندان و پژوهشگران طراز اول مسلمان، از فرق و مذاهب گوناگون، در گذشته‌های دور، با استناد به روایات و احادیث منقول...
دوشنبه، 18 آبان 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دیدگاه اهل سنت درباره مهدی منتظر (علیه السلام) (1)
 دیدگاه اهل سنت درباره مهدی منتظر (علیه السلام) (1)

 

نویسنده: شیخ عبدالمحسن عباد
مترجم: سید هادی خسروشاهی



 

درباره‌ی این بحث

مسأله «مهدی موعود» از جمله مسائی است که ارتباط ریشه‌ای با اصول اعتقادی اسلامی دارد. اندیشمندان و پژوهشگران طراز اول مسلمان، از فرق و مذاهب گوناگون، در گذشته‌های دور، با استناد به روایات و احادیث منقول از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، به بحث و بررسی چگونگی این مسأله پرداخته و آن را مورد توجه ویژه قرار داده‌اند.
ولی هوسهای حاکمیت‌های زر و زور و تزویر، و نویسندگان نادان یا منحرف که همواره در خدمت این حاکمیت‌ها بوده‌اند، و به دنبال آن، مستشرقان، این چشم و گوش بیدار استعمارگران – که هدفی جز تجزیه بلاد اسلامی و تفرقه اندازی میان فرزندان امت اسلام برای به بردگی کشاندن آنها نداشته‌اند – با تحریف حقایق و افسانه بافیهای خود، این موضوع اعتقادی اسلامی را به مسأله‌ای خاص – ویژه شیعه !- بدل کرده‌اند...آنان با نشر مقالات بی‌اساس، که نام تحقیقات و پژوهشهای علمی (!!) هم بدان داده‌اند، همواره کوشیده‌اند که این مسأله را، امری فقط مورد قبول مسلمانان شیعه، قلمداد کنند.
اگر امروز محققان مسلمان به آثار و نوشته‌های پیشینیان اهل سنت پیرامون این مسأله رجوع کنند، بخوبی درمی‌یابند که این مسأله پیش از آنکه مربوط به «مذهب شیعه» باشد، یک مسأله‌ی عامّ اسلامی است.
برای اثبات این حقیقت ترجمه سخنرانی جناب «شیخ عبدالمحسن عباد» از شخصیت‌های علمی حجاز و استاد دانشگاه اسلامی مدینه‌ی منوّره را که تحت عنوان: «عقیده‌ی اهل السنة و الاثر فی المهدی المنتظر» در مجله رسمی دانشگاه اسلامی مدینه چاپ شده است، می‌آوریم.
این سخنرانی در شماره‌ی سوم سال اول مجله الجامعة الاسلامیه مورخ ذوالقعده 1388 هجری، فوریه 1969 میلادی، صفحه 126 تا 164 درج شده است که ما با تلخیص بسیار اندک به ترجمه آن می‌پردازیم تا اهل خرد دریابند که این مسأله، در منابع و مدارک برادران اهل سنت، و از طرق راویان احادیث آنان، به طور کامل و آشکار آمده است. و بی‌شک این بحث تحقیقی می‌تواند مورد استفاده همه پژوهشگران منصف قرار گیرد.
والله ولی التوفیق
قم: حوزه علمیه- جمعه 6 شعبان (1413 هـ)
سید هادی خسروشاهی

عقیده اهل سنت درباره مهدی منتظر

سپاس خدایی را که ما را به راه اسلام رهبری نمود و اگر ما را هدایت نمی‌فرمود، هرگز راه خویش نمی‌یافتیم. خدا را به خاطر نعمت‌هایش سپاس می‌گوییم و از او فزونی فضل و کرمش را می‌خواهیم، و از هوی و هوس نفس‌مان و کارهای زشت‌مان به خدا پناه می‌بریم که هر کس را خداوند هدایت کند، راه ضلالی بر او نیست و آن کس را که خدا گمراه کند هیچ راهنمایی برایش نخواهد بود. و شهادت می‌دهم که خداوند یکی است و شریکی ندارد. خداوند یگانه‌ای که پیامبرش را به هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه‌ی ادیان پیروز گرداند و – خطاب به پیامبر – فرمود: «و انّک لتهدی الی صراط مستقیم»: «تو به راه راست رهبری می‌کنی». و شهادت می‌دهم که محمد بنده خدا، پیامبر و برگزیده‌ترین مخلوقات اوست که به بشارت و هشدار، او را برای همه‌ی مردمان فرستاده است تا به راه خدا فرا خواند و چراغی تابناک باشد، خداوند به وسیله‌ی او اوامر خود را به پایان رساند، پس احکام او عدل است و اخبارش صدق که هرگز از سر هوی سخن نمی‌گوید، سخن او گفتار الهی است.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) امت خود را از سرگذشت و اخبار امتهای گذشته مطلع ساخت، اخباری که برای رسیدن به مرحله‌ی «ایمان» ناگزیر باید آن را پذیرفت و باور کرد، و اینکه این اخبار به همان روالی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود، اتفاق افتاده است، زیرا پیامبر گواه این امر بر مردمان بود. و همچنین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از مسائل آینده خبر داد که باید آنها را پذیرفت و باور کرد و اینکه طبق آنچه از ایشان نقل شده است، به وقوع خواهد پیوست. هیچ چیزی که انسانها را به خدا نزدیک سازد نیست مگر اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) امت را بدان راهنمایی و تشویق کرده، و هیچ شرّی نیست مگر اینکه امت را از آن برحذر داشته است. درود و سلام کامل و شامل خدا بر او و خاندانش و یارانش باد که خداوند افتخار مصاحبت خویش را به آنها بخشید و دیدگانشان را با تماشای نور طلعت خود منوّر ساخت، نعمت را بر آنان تمام کرد آنگاه که آنان را پرچمداران سنت خویش قرار داد...و سلام و درود خداوند بر همه کسانی که تا روز واپسین، پیرو راه آنان خواهند بود.
اما بعد: ...از میان مسائل مربوط به آینده – که در آخرالزمان هنگام نزول عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام، از آسمان – به وقوع می‌پیوندد ظهور و قیام مردی از خاندان نبوت از فرزندان علی بن ابی طالب (رضی الله عنه) است که نام وی با نام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یکسان است و «مهدی» نامیده می‌شود، که زمامداری مسلمانان را برعهده می‌گیرد و عیسی بن مریم –صلی الله علیه وسلم- پشت سر او نماز می‌گزارد. این خبر در احادیث متواتر از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، مورد قبول تمام امت واقع گشته و اعتقاد بر حجت آن، جز از سوی «افرادی شاذ» محرز و قطعی گردیده است.
من مناسب دیدم که بحث پیرامون این مسأله، به دو دلیل موضوع سخنرانی‌ام باشد:
نخست: احادیث وارده پیرامون «المهدی» بتفصیل در صحیحین نیامده بلکه به اجمال نقل شده است، ولی تفسیر آن در دیگر کتب مندرج می‌باشد، چه بسا کسی گمان کند که این امر از اعتبار آنها می‌کاهد، در خای که این اشتباه آشکاری است زیرا که احادیث «صحیح» و «حَسَن» در غیرصحیحین، نزد اهل حدیث مورد قبول و اعتماد می‌باشند.
دوم: برخی از نویسندگان عصر ما ناآگاهانه یا به تقلید از کسی اهل عنایت به حدیث نبوده، در احادیث وارده پیرامون «المهدی» خدشه وارد ساخته‌اند. من از توضیح «عبدالرحمن محمد عثمان» بر کتاب بر کتاب تحفة الاحوذی که اخیراً در مصر به چاپ رسیده است، آگاه شدم... او در جلد ششم در باب «ماجاء فی الخلفاء» (آنچه پیرامون جانشینان آمده است) در توضیح خود می‌گوید:
«گروهی از علماء معتقدند که درباره احادیث وارده پیرامون «مهدی» می‌توان تردید داشت، و نقل این احادیث از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مقرون به صحت نیست، بلکه اینها ساخته و پرداخته شیعیان است»!
وی در باب «ماجاء فی تقارب الزمن و قصر الامل» در همان جلد ششم می‌گوید: «بسیاری از علمای مورد اعتقاد معتقدند، احادیث وارده پیرامون «مهدی» ساخته‌ی باطنیان، شیعیان و نظایر آنان است، و منسوب داشتن آنها به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درست نیست»!
متأسفانه برخی بیش از این گستاخی کرده‌اند، مانند «محیی الدین عبدالحمید» که می‌بینیم در تعلیقه خود بر الحاوی للفتاوی – سیوطی در آخرین بخش، (العرف الوردی فی اخبار المهدی، ص 166) از جلد دوم می‌گوید: «برخی محققان معتقدند تمام آنچه که پیرامون مهدی و دجّال آمده است.»! و از همه خطرناکتر نظریه «ابوریّه» است که در تعلیقی در کتاب النهایة ابن کثیر، می‌گوید: «احادیث مربوط به ظهور مهدی و نزول عیسی مسیح و آمدن دجّال، اشاره بر «پیروزی حق بر باطل است»!
به خاطر این دو امر – و چنانکه گفتیم – از آنجا که هر مسلمان آگاه وظیفه دارد که در تصدیق آنچه پیامبر از آن خبر داده تردیدی به خود راه ندهد، من بحث پیرامون این امر را موضوع سخنرانی خود قرار دادم با عنوان: «عقیدة اهل السنة والاثر فی المهدی المنتظر» و برای اینکه شنوندگان پیشاپیش از چهارچوب اصلی سخنرانی‌ام آگاه باشند، فهرست آن را چنین می‌آورم:
اول: بیان اسامی اصحابی که احادیث مهدی را از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده‌اند.
دوم: بیان اسامی امامانی که احادیث و آثار وارده پیرامون مهدی را در کتابهای خود آورده‌اند.
سوم: بیان اسامی علمایی که به تألیف پیرامون مسأله مهدی پرداخته‌اند.
چهارم: بیان اسامی کسانی که از تواتر احادیث مهدی سخن گفته و بازگویی سخنان آنان.
پنجم: بیان پاره‌ای از آنچه در ارتباط با مهدی در صحیحین آمده است.
ششم: بیان برخی از احادیث در مورد مهدی که در غیر صحیحین آمده به همراه اشاره‌ای به اسناد برخی از آنان.
هفتم: بیان اسامی برخی از علماء که به احادیث مهدی احتجاج کرده و به لوازم آن اعتقاد دارند و بازگویی سخنان آنان.
هشتم: بیان اسامی کسانی که از انکار حدیث مهدی سخن گفته یا در مورد آن تردید روا داشته‌اند و بررسی مختصر سخنان آنان.
نهم: بیان پاره‌ای از آنچه گمان می‌رود با احادیث وارده پیرامون مهدی هماهنگی ندارد و پاسخ به آن.
دهم: سخن پایانی.

1- اسامی اصحابی که احادیث مهدی را از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده‌اند.

من بر اسامی بیست و شش تن از اصحاب که احادیث مربوط به مهدی را از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده‌اند، واقف گشته‌ام، که عبارتند از:
1- عثمان بن عفان
2- علی بن ابیطالب
3- طلحة بن عبیدالله
4- عبدالرحمن بن عوف
5- الحسین بن علی
6- ام سلمه
7- ام حبیبه
8- عبدالله بن عباس
9- عبدالله بن مسعود
10- عبدالله بن عمر
11- عبدالله بن عمرو
12- ابوسعید الخدری
13- جابربن عبدالله
14- ابوهریرة
15- انس بن مالک
16- عماربن یاسر
17- عوف بن مالک
18- ثوبان خدمتکار پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)
19- قرة بن ایاس
20- علی الهلالی
21- حذیفة بن الیمان
22- عبدالله بن الحارث بن جزء
23- عمران بن حصین
24- ابوالطفیل
25- جابرالصدفی

2- اسامی امامانی که احادیث و آثار وارده درباره «مهدی» را در کتابهای خود آورده‌اند.

(شمار کسانی که من بر کتابهایشان و بیان آوردن احادیث توسط آنان واقف گشته ام، سی و هشت تن می‌باشد):
1- ابوداود در سنن خود
2- الترمذی در جامع خود
3- ابن ماجد در سنن خود
4- النسائی، «السفارینی» در لوامع الانوار البهیه و «المناوی» در فیض القدیر آن را ذکر کرده است.
5- احمد در مسند خود
6- ابن حبان در صحیح خود
7- الحاکم در المستدرک
8- ابوبکربن ابی شیبه در المصنف
9- نعیم بن حماد در کتاب الفتن
10- الحافظ ابونعیم در کتاب المهدی و در الحلیة
11- الطبرانی در الکبیر والاوسط والصغیر
12- الدار قطنی در الافراد
13- البارودی در معرفة الصحابة
14- ابویعلی موصلی در مسند خود
15- البزار در مسند خود
16- الحارث بن اسامه در مسند خود
17- الخطیب در تلخیص المتشابه و در المتفق و المتفرق
18- ابن عساکر در تاریخ خود
19- ابن منده در تاریخ اصبهان
20- ابوالحسن الحربی در الاول من الحربیات
21- تمام رازی در فوائد خود
22- ابن جریر در تهذیب الآثار
23- ابوبکر بن المقری در معجم خود
24- ابوعمرو الدانی در سنن خود
25- ابوغنم الکافی در کتاب الفتن
26- الدیلمی در مسند الفردوس
27- ابوبکر الاسکاف در فوائدالاخبار
28- ابوحسین بن المناوی در کتاب الملاحم
29- البیهقی در دلائل النبوة
30- ابوعمرو المقدی در سنن خود
31- ابن الجوزی در تاریخ خود
32- یحیی بن عبدالحمید الحمانی در مسند خود
33- الرویانی رد مسند خود
34- ابن سعد در الطبقات
35- ابن خزیمة
36- عمروبن شبر
37- الحسن بن سفیان
38- ابوعوانه
سیوطی اسامی این چهار تن اخیر را در العرف الوردی ذکر می‌کند و می‌گوید که اینان احادیث مهدی را نقل کرده‌اند، بدون اینکه مدرک خود را ذکر کنند.

3- بیان اسامی علمایی که به تألیف پیرامون مسأله المهدی پرداخته‌اند:

همان گونه که علمای این امت در جمع آوری احادیث وارده از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به تألیف و شرح پرداخته‌اند، احادیث پیرامون مسأله مهدی نیز بخش بزرگی از این توجه و عنایت را به خود اختصاص داده است. برخی آن را در تألیفات عمومی‌شان درج کرده‌اند مانند: سنن، مسانید و غیره، و برخی به تألیف خاص درباره آن اقدام نموده‌اند... تمامی این کوشش‌ها برای حمایت از دین بوده و انجام وظیفه‌ی نصیحت کردن به مسلمانان ...
از جمله کسانی که به تألیف پیرامون آن پرداخته‌اند:
1- ابوبکر بن ابی خیثمه، و زهیربن حرب که ابن خلدون در مقدمه‌ی تاریخش می‌گوید: «ابوبکربن ابی خیثمه، بنا به روایت السهیلی، در جمع آوری احادیث وارده پیرامون مهدی زحمت بسیار کشیده است.»
2- و از جمله آنان، الحافظ ابونعیم است که سیوطی در الجامع الصغیر و در العرف الوردی از وی نام برده است. سیوطی احادیثی را که ابونعیم الوردی درج کرده است، و احادیث و آثار بسیار زیادی بر آن افزوده است.
3- از جمله کسانی که به تألیف پیرامون احادیث مهدی پرداخته‌اند «السیوطی» است. وی بخشی را به نام «العرف الوردی فی اخبار المهدی» در جلد دوم کتاب الحاوی للفتاوی آورده است که در آغاز آن می‌گوید:
سپاس خدای را و درود بر بندگان برگزیده‌اش، این بخشی است که در آن احادیث و آثار وارده درباره‌ی مهدی را جمع آوری کردم و در آن چهل حدیثی را که الحافظ ابونعیم جمع آوری کرده است، تلخیص نمودم، و آنچه را از قلم افتاده است بدان افزودم و آن را با علامت (ک) نشان دادم. احادیث و آثاری که سیوطی پیرامون مهدی آورده بیش از دویست حدیث است، و در آنها حدیث صحیح، حسن، ضعیف و مجعول موجود می‌باشد. وی هرگاه حدیثی را می‌آورد اسامی کسانی که آن حدیث را نقل کرده‌اند، می‌افزاید و مثلاً در یک حدیث می‌گوید: ابوداود و ابن ماجد و الطبرانی و الحاکم از «امّ سلمه» نقل کرده‌اند که از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمود: «المهدی من عترتی من ولد فاطمة» (مهدی از خاندانم از فرزندان فاطمه است.)
4- از جمله‌ی آنان الحافظ عمادالدین ابن کثیر است که، در کتاب خود الفتن و الملاحم می‌گوید: «بخشی جداگانه به بیان مسأله‌ی مهدی اختصاص دادم ولله الحمد والمنّة»
5- از جمله‌ی آنان فقیه «ابن حجر مکی» است که اثر خود را القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر نام نهاده است. برزنجی در الاشاعة این را بیان کرده و از آن نقل نموده است، همچنین السفارینی در لوامع الانوار البهیه و...
6- از جمله آنان علی المتقی الهندی مؤلف کنزالعمال است. وی رساله‌ای پیرامون مهدی تألیف نموده که برزنجی در الاشاعه از آن یاده کرده است. پیش از او «ملاعلی القاری الحنفی» نیز در المرقاة شرح المشکاة از این رساله نام برده است.
7- از جمله کسانی که پیرامون مهدی به تألیف پرداخته‌اند ملا علی القاری است که اثر خود را المشرب الوردی فی مذهب المهدی نام نهاده که در الاشاعه از آن یاد نموده و جملات بسیاری از آن نقل کرده است.
8- دیگر، مرعی بن یوسف حنبلی متوفای سال 1033 است که اثر خود را فوائدالفکر فی ظهور المهدی المنتظر نام گذارد. السفارینی در لوامع الانوار البهیه از او یاد کرده و «شیخ صدیق حسن القنوجی» در کتابش الاذاعة لماکان و مایکون بین یدی الساعة و دیگران از او یاد کرده‌اند.
9- از جمله کسانی که پیرامون مهدی – و دو مسأله‌ی نزول عیسی (علیه السلام) و خروج دجال – تألیف کرده‌اند، قاضی محمدبن علی شوکانی است که اثر خود را التوضیح فی تواتر ما جاء فی المهدی المنتظر و الدجال و المسیح نام نهاده است. صدیق حسن در الاذاعة از آن یاد کرده و مطالبی را از آن نقل و الشوکانی از جمله کسانی است که در این باره تألیفی دارد و از تواتر احادیث وارده در آن سخن گفته است.
10- دیگر امیر محمدبن اسماعیل صنعانی مؤلف سبل السّلام متوفای سال 1182 هـ است، صدیق حسن در الاذاعة می‌گوید:
«سید علامه، بدرالمله، المنیر محمدبن اسماعیل یمانی احادیث مبنی بر خروج مهدی – و اینکه او از آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و در آخرالزمان ظاهر می شود را جمع آوری کرده است» سپس می‌گوید: «تعیین زمان خروج او نیامده است ولی او پیش از خروج دجال ظهور می‌کند.»

4- بیان اسامی کسانی که از تواتر احادیث المهدی سخن گفته و بازگویی سخنان آنان:

1- از جمله کسانی که نقل متواتر احادیث مربوط به مهدی را نقل کرده‌اند: الحافظ البوالحسن محمدبن الحسن ابدی سجزی مؤلف کتاب مناقب الشافعی متوفای 363 هجری است. وی در مورد محمدبن خالد جندی راوی حدیث «لامهدی الاعیسی بن مریم» می‌نویسد: «این محمدبن خالد نزد اهل علم و نقل شناخته شده نیست، در بیان مسأله‌ی مهدی اخبار متواتر و فراوان از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است و اینکه او از خاندان پیامبر است و هفتاد سال زمامداری می‌کند و زمین را پر از عدل و داد می‌کند و عیسی –(علیه السلام) – می‌آید و برای قتل دجال به یاری‌اش می‌شتابد، و او امام این امت است و عیسی پشت سر او نماز می‌گزارد.»
«ابن القیّم» در کتابش المنار این را نقل کرده و بر آن چیزی نیفزوده است.
الحافظ بن حجر در تهذیب التهذیب نیز در ترجمه محمدبن خالد جندی از او نقل کرده و چیزی بر آن نیفزوده است. همچنین در فتح الباری در باب نزول عیسی بن مریم متن این حدیث را نقل نموده است. سیوطی در آخرین بخش العرف الوردی فی اخبار المهدی نیز این را از او نقل کرده و چیزی بر آن نیفزوده است. مرعی بن یوسف در کتابش فوائدالفکر فی ظهور المهدی المنتظر و صدیق حسن در کتابش الاذاعة لماکان و ما یکون بین یدی الساعة این حدیث را نقل کرده است.
2- از جمله آنان محمد برزنجی متوفای سال 1103 که در کتابش الاشاعة لاشراط الساعة می‌گوید: «باب سوم در نشانه‌های بزرگ روز بازپسین که بسیار است، از جمله‌ی آن ظهور مهدی و او نخستین نشانه است. بدان که احادیث وارده پیرامون او، با روایتهای گوناگون تقریباً قابل شمارش نیست: تا اینکه می‌نویسد: «در روایات فراوان، صحیح و مشهور این طور آمده است که او از فرزندان فاطمه است. تا اینکه می‌گوید یادآوری:اینک روشن شد که احادیث وجود مهدی و ظهورش در آخرالزمان و اینکه او از خاندان پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و از فرزندان فاطمه است به سرحد تواتر معنوی رسیده، بنابراین انکار آن معنایی ندارد.» وی پس از اشاره به پاره‌ای مسائل که در آخرالزمان روی می‌دهد در پایان کتاب مذکور خود می‌گوید: «غایت آنچه در اخبار صحیح، فراوان و مشهور که به تواتر معنوی رسیده و ثابت گشته است، وجود نشانه‌های بزرگ که نخستین آن ظهور مهدی است و اینکه در آخر الزمان مردی از فرزندان فاطمه می‌آید که زمین را از آنکه از بیداد آکنده شده بود، پر از عدل و داد می‌کند.»
3- از دیگر کسانی که از تواتر احادیث مهدی سخن گفته‌اند، شیخ محمد سفارینی متوفای 1188 هـ است که در کتابش لوامع الانوار البهیه می‌گوید:«پیرامون ظهور او – یعنی مهدی – روایتها فراوان نقل شده تا به حد تواتر معنوی رسیده تا آنجا که این امر یکی از معتقدات علمای اهل سنت شده است.» وی سپس بعضی از احایث مربوط به ظهور مهدی و اسامی برخی از اصحاب پیامبر را که آن را روایت کرده‌اند، ذکر کرده و می‌گوید: «حدیث مهدی از اصحابی که ذکر آنان رفت و دیگر اصحابی که نام آنان ذکر نشد و از پیروانشان به روایتهای متعدد نقل شده است، به طوری که از مجموع آن علم قطعی مستفاد می‌شود، بنابراین ایمان به ظهور مهدی آنچنانکه نزد اهل علم تقریر و در اعتقادات اهل سنت و جماعت تدوین یافته، واجب و ضروری است.
4- از جمله‌ی آنان «قاضی محمدن علی الشوکانی» متوفای سال 1250 هـ است. او مؤلف تفسیر معروف و نیل الاوطار می‌باشد. وی در کتابش التوضیح فی تواتر ماجاء فی المهدی المنتظر والدجال و المسیح می‌گوید:«احادیث وارده درباره مهدی، که توانستم بدان‌ها دست یابم، از جمله پنجاه حدیث است که در آن صحیح، حسن و «ضعیف منجبر» وجود دارد، این احادیث بی‌شک و تردید متواتر است بلکه کلمه متواتر بودن درباره مسائلی که کمتر از این حدیث دارد طبق موازین حدیث شناسی، صادق است. آثار صحابه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) که بر مسأله‌ی مهدی تصریح دارد بسیار زیاد است، و «حکم رفع» دارد، و جای هیچگونه بحث و مجال هیچ نوع اجتهادی را باقی نمی‌گذارد...»
در مسأله‌ی نزول مسیح- (علیه السلام)- می‌گوید:«احادیث وارده پیرامون مهدی منتظر متواتر است، و احادیث وارده درباره دجال متواتر است، همان طور که احادیث منقول در مورد نزول عیسی (علیه السلام) متواتر است.»
5- دیگر، شیخ صدیق حسن قنوجی متوفای سال 1307 هـ است. وی در کتابش الاذاعة لماکان و مایکون بین یدی الساعه می‌گوید: «احادیث وارده پیرامون مهدی، با روایتهایی گوناگون، بسیار زیاد است و تا حد تواتر معنوی می‌رسد و در سنن و مکتوبات اسلامی چون معاجم و مسندها موجود است- سپس می‌گوید: - بی‌تردید مهدی در آخر الزمان بدون تعیین ماه یا سال ظهور می‌کند و در این زمینه اخبار متواتر در دست است و جمهور امت، پشت اندر پشت بر این امر اتفاق نظر دارند مگر کسانی که نظرشان قابل توجه و مورد اعتنا نیست. – وی سپس می‌گوید- بنابراین تردید و شک در مسأله‌ی آن فاطمی تبار موعود که ادلّه ظهورش را اثبات می‌کند، بی‌معناست، بلکه انکار آن گستاخی بزرگی خواهد بود در برابر متون فراوان و مشهوری که به حد تواتر رسیده است.»
6- از جمله کسانی که از متأخران درباره تواتر احادیث مهدی سخن گفته‌اند، شیخ محمدبن جعفر کتانی متوفای سال 1345 هـ است. وی در کتابش نظم المتناثر فی الحدیث المتواتر می‌گوید: «آورده‌اند که نزول سرورمان عیسی (علیه السلام) در کتاب و سنت و اجماع به اثبات رسیده است سپس می‌گوید:- خلاصه اینکه احادیث وارده پیرامون مهدی موعود متواتر است همچنین احادیث وارده پیرامون دجال و نزول سرورمان عیسی بن مریم (علیه السلام).»

5- بیان پاره‌ای از آنچه در ارتباط با مهدی در صحیحین آمده است:

1- البخاری در باب نزول عیسی بن مریم از ابوهریره نقل می‌کند که «پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: چگونه‌اید آنگاه که فرزند مریم در میان شمایان فرود آید و امامتان از خودتان خواهد بود.»
2- مسلم در کتاب الایمان از صحیح خود از ابوهریره همانند حدیث وی در البخاری را با این عبارت نقل کرده است:
«چگونه خواهید بود آن زمان که فرزند مریم در میان شماها فرود آید و امامتان از خودتان باشد. و در آن تفسیر ابن ابی زئب راوی حدیث و فرموده‌ی پیامبر امامتان از خودتان باشد» نیز وجود دارد، که می‌گوید: «با کتاب خداوند – تبارک و تعالی- و سنت پیامبرتان (صلی الله علیه و آله و سلم) امامت شما را برعهده می‌گیرد.»
3- مسلم در صحیح خود از جابر روایت کرده است که او از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنید که فرمود: «یک گروه از امت من بر حق پیکار می‌کنند که تا روز قیامت پیروزند.» و فرمود: «عیسی بن مریم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرود می‌آید، پس امیر آنان می‌گوید: بیا و برای ما نماز بگزار. عیسی می‌گوید: نه، گروهی از شما بر گروهی دیگر امیر خواهید بود که خداوند این امت را گرامی داشته است.
این احادیث که در صحیحین آمده، هرچند در آنها کلمه مهدی تصریح نشده است ولی بر صفت‌های مردی صالح دلالت دارد که امامت مسلمانان را در زمان نزول عیسی بر عهده می‌گیرد. احادیث سنن و مسندها و غیره در تفسیر این احادیث موجود در صحیحین، آمده است و دلالت دارد بر اینکه آن مرد صالح «محمد» نامیده شده و از اولاد علی بن ابیطالب است و «مهدی» نامیده می‌شود. «و سنت» بخش‌های یکدیگر خود را تفسیر می‌کند از آنجا که برای آوردن احادیث بیشتری که پیرامون مهدی در غیر صحیحین آمده است مجالی نیست مناسب دیدم فقط اشاره‌ای به آنها داشته باشم و به سخن پیرامون پاره‌ای از مدارک آن بسنده کنم:
از احادیث معتبر دیگر در این زمینه، حدیثی است که حارث بن ابواسامه در سند خود، از جابر نقل کرده که پیامبر فرمود: «وقتی عیسی نزول می‌کند، امیر آنان «مهدی» می‌گوید: بیا برای ما نماز بگزار، عیسی می‌گوید: نه، شما امیر هستید و خداوند این امت را با شما کرامت بخشیده است.» ابن القیم در المنار می‌گوید که «اسناد این حدیث بسیار خوب است» و همین حدیث دلالت دارد که مراد از «امیر» در حدیث منقول در صحیح مسلم، همان «مهدی» است.
شیخ صدیق حسن در کتاب خود الاذاعه احادیث بسیاری را در زمینه ظهور مهدی نقل کرده که آخرین آنها، حدیث جابر است و در توضیح آن می‌افزاید که مراد از امیر در این حدیث، جز مهدی، کس دیگر نمی‌تواند باشد و احادیث دیگر، بوضوح آن را تفسیر می‌کنند.

6- بیان برخی احادیث در مورد مهدی که در غیر صحیحین آمده است:

2-= ابوسعید خدری می‌گوید: «پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود شما را به آمدن مهدی بشارت می‌دهم که به هنگام اختلاف مردم و زلزله‌ها برانگیخته می‌شود و زمین را از داد و عدل پر می‌کند همچنانکه از ظلم و بی‌دادی آکنده شده بود، ساکنان آسمانها و زمین از او خرسند می‌گردند که وی ثروت را به عدل و دوستی تقسیم می‌نماید. دلهای امت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را از غنا مالامال می‌سازد و عدالتش همه را در برمی‌گیرد...»
هیثمی در مجمع الزوائد می‌گوید: احمد با مدارک ابویعلی باختصار این حدیث را روایت کرده است.
2- ابوهریره از پیامبر نقل می‌کند که در پاسخ مربوط به «المهدی» فرمود: می‌آید و زمین را پس از آنکه پر از ظلم و بی‌داد شده، پر از عدل و داد می‌کند. الهیثمی می‌گوید که «البزار» آن را نقل کرده و افزوده است «رجال این حدیث» همگی مورد اعتماد هستند.
3-ابوهریره از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده که فرمود: یکون فی امتی المهدی...در میان امت من مهدی خواهد بود که در دوران او مردم در رفاه و آسایشی خواهند بود که پیش از آن، شاهد آن نبوده‌اند آسمان و زمین، نیکی‌های خود را برای عموم عرضه خواهند داشت و نیازهای مردم توسط وی برآورده خواهد شد.
الهیثمی می‌گوید که «طبرانی» آن را در الاوسط نقل کرده و رجال آن همه مورد وثوق هستند.
4- ابوداود در سنن خود کتابی را به اخبار المهدی اختصاص داده است، در اولش می‌گوید: اول کتاب المهدی، و در آخرش می‌نویسد: آخر کتاب المهدی، و در ذیل آن یک بخش قرار داده و در آن سیزده حدیث آورده است، و حدیث جابربن سمرة را در صدر کتاب خود جای داده است. جابربن سمره می‌گوید: «از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمود: این دین همچنان پایدار است تا اینکه دوازده خلیفه (جانشین) بر شما حکومت کنند...» سیوطی در آخرین بخش العرف الوردی فی اخبار المهدی می‌گوید: «در این اشاره است به گفته‌های علماء که: مهدی یکی از آن دوازده تن است.»
5- ابوداود در سنن خود از طریق «عاصم بن ابی النجود» از «ابی زرعة» از «عبدالله بن مسعود» روایت کرده است که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«اگر از دنیا فقط یک روز باقی بماند خداوند آن روز را طولانی می‌گرداند تا اینکه مردی از من و از اهل بیت من، برانگیزد که نام او همچون نام من است و زمین را پر از عدل و داد کند، پس از آنکه آکنده از ظلم و بیداد شده باشد» ابوداود و منذری و نیز ابن القیم در تهذیب السنن درباره‌ی این حدیث چیزی اظهار نکرده‌اند، ولی ابن تیمیّه در منهاج السنة النبویه آن را صحیح دانسته است و «الالبانی» در مصابیح السنة در فصل الحسان آن را آورده و در رجال شناسی احادیث المشکاه، درباره‌ی آن گوید: «اسناد آن نیکوست.»
این حدیث بر مدار «عاصم بن ابی النجود» می‌چرخد. در شرح مسند ابوداود ضمن نقل اقوالی که درباره او آمده، می‌گوید: ابی النجود یکی از «قرّاء سبعه» قاریان هفتگانه – است» و احمدبن حنیل درباره او می‌گوید: «مرد صالحی بود و من قرائت او را ترجیح می‌دهم». ابوحاتم او را «مردی صادق و صالح برای نقل حدیث» می‌داند. ابوذرعه او را مورد اعتماد و صالح برای نقل حدیث، معرفی می‌کند. البته نقل احادیث مشابه از طرق دیگر، هرگونه شبهه‌ای را در این زمینه، مرتفع می‌سازد.
ابن خلدون در مقدمه تاریخ خود حدیث را نقل نموده و در مورد عاصم می‌گوید که او حافظه نیرومندی نداشت! و «شیخ احمد شاکر» در پاسخ ابن خلدون می‌نویسد که ابن خلدون از آراء محدثان آگاه نبوده وگرنه می‌بایست بداند که این ضعف، نمی‌تواند موجب ردّ حدیثی بشود که از طرق دیگر هم ثابت شده است در حالی که می‌دانیم او یکی از ائمه معروف قاریان قرآن است.
پس آنچه که در مورد عاصم گفته شده است در علم الحدیث نمی‌تواند موجب رد حدیث منقول از وی بشود بویژه که بسیاری از صحابه، حدیثی مشابه در این زمینه نقل کرده‌اند و اصل موضوع از طرق متعدد و سنت صحیح، ثابت شده است و هیچکس نمی‌تواند در صحت آنها تردید روا دارد بویژه که در صدق و عدل وی کسی شک ندارد و کمی حافظه و یا احتمال اشتباه در حفظ، موجب ردّ حدیث نمی‌گردد.
6-ابوداود در سنن خود می‌گوید: «سهل بن تمام بن بدیع به نقل از «عمران القطان» از «قتاده» از «ابی نضره» از «ابی سعید خدری» نقل می‌کند: پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: مهدی از من است دارای پیشانی بلند، بینی عقابی که زمین را پر از عدل و داد کند، پس از آنکه از بی‌داد آکنده شده باشد. و هفت سال زمامداری می‌کند.»
ابن القیم در المنار می‌گوید: «ابوداود با اسناد نیکو آن را روایت کرده و در مصابیح السنة در فصل الحسان آن را آورده است، الالبانی در بررسی احدیث المشکاة می‌گوید: «اسناد آن نیکوست» و سیوطی در الجامع الصغیر به صحت آن اشاره کرده است.»
7-ابن ماجه در سنن خود از «محمدبن یحیی و احمدبن یوسف نقل می‌کند که آنها از عبدالرزاق، از سفیان الثوری، از خالدالخداء، از ابی قلابه از ابی اسماء رحبی، از ثوبان حدیث کرده‌اند که پیامبر فرمود: «پرچمهای سیاه از سوی مشرق به چشم می‌خورد و با آنها جنگی سخت انجام می‌دهید... شما اگر او را دیدید که خلیفة الله، مهدی است، حتماً بیعت کنید.»
شیخ محمد فؤاد عبدالباقی در تعلیق خود بر سنن ابن ماجه، می‌گوید: «اسناد آن صحیح است و رجال آن مورد اعتماد. حاکم نیز آن را در المستدرک آورده است.» ابن کثیر نیز در کتاب الفتن والملاحم ضمن نقل آن می‌گوید: «اسناد آن صحیح و قوی است» و سپس از «ترمذی» حدیثی ذکر می‌کند که در آن آمده است: «این پرچمها، پرچمهای ابومسلم خراسانی نیست، بلکه پرچمهایی است که همراه آن «مهدی» محمد علوی فاطمی حسنی رضی الله عنه، خواهد آمد.»
8-ابوداود در سنن خود می‌گوید: احمدبن ابراهیم به نقل از عبدالله بن جعفررقی به نقل از ابوالملیح الحسن بن عمربن زیاد بن بیان بن علی بن نفیل از سعیدبن المسیب از ام سلمه نقل کرده است که از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمود: «مهدی از عترت من از فرزندان فاطمه است»: «المهدی من عترتی من ولد فاطمه» این حدیث را «ابن ماجه» از «سعیدبن المسیب» نقل کرده است که گفت: نزد ام سلمة بودیم «مهدی» را به یاد آوردیم، ام سلمة گفت: از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمود: -المهدی من ولد فاطمه – مهدی از فرزندان فاطمه است.
سیوطی در الجامع الصغیر این حدیث را آورده و صحت آن را تأیید کرده و در مصابیح السنة در فصل الحسان نیز آن را نقل کرده است «الالبانی» در بررسی احادیث المشکاة می‌گوید: اسناد آن نیکو است.
9-«ابن القیم» در المنار و «الحارث بن ابواسامه» در مسند خود می‌گویند:
اسماعیل بن عبدالکریم و ابراهیم بن عقیل از پدر خود و او، از وهب بن منبه، از «جابر» نقل کرده‌اند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: عیسی بن مریم نزول می‌کند و امیر آنان مهدی می‌گوید بیا برای ما نماز بگزار، عیسی می‌گوید نه. شما امیر خود هستید و خداوند این امت را کرامت ارزانی نموده است. ابن القیم اسناد آن را خوب توصیف می‌کند.
با مراجعه به نظریات اهل حدیث، در مورد سند این حدیث، می‌بینیم که سند این حدیث از آغاز تا انجام «متصل» است و هیچگونه انقطاعی در آن به چشم نمی‌خورد و همه آنها مورد وثوق و اعتماد هستند و در اغلب کتابهای ما احادیث بسیاری از آنها منقول است که مورد قبول بزرگان علمای ما قرار گرفته است.
پس سند حدیث بدون هیچ اشکالی به «جابر» می‌رسد و این حدیث، مشابه حدیث دیگری است که مسلم در صحیح خود آن را آورده و ما قبلاً آن را نقل کردیم و من در اینجا باید بگویم که توصیف «امیر» مزبور، در حدیث شریف به اینکه او «مهدی» است در واقع همه احادیثی را که درباره ظهور مهدی در آخرالزمان، مسلم و بخاری و دیگران نقل کرده‌اند، تفسیر می‌کند و مراد از آنها را، توضیح می‌دهد ...(و ما توضیح دادیم که در «رجال» این حدیث هیچگونه جای تردید و شبهه‌ای وجود ندارد.)

ادامه دارد... منبع مقاله :
خسروشاهی، سید هادی؛ (1393)، مصلح جهانی و مهدی موعود از دیدگاه اهل سنت، تهران: اطلاعات، چاپ چهارم



 

 



مقالات مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط