وارث علم پيامبران!

مامون عباسي (هفتمين خليفه عباسي) گويد: روزي عده اي با اجازه وارد بر پدرم هارون الرشيد شدند، موسي بن جعفر نيز به مناسبتي به آنجا آمده بود، پدرم تا او را ديد به او نگريست و از همه جا غافل گرديد و تنها چشم به او دوخته بود تا او وارد گرديد، وقتي كه نزديك آمد، پدرم كمال احترام را به او كرد و دو زانو در برابرش نشست و احوالش را پرسيد و او (امام) فرمود: خير است . هنگام خداحافظي پدرم با كمال احترام او را بدرقه كرد. به پدرم گفتم : ديدم به گونه اي با اين مرد ناشناس رفتار كردي كه با هيچ كس ‍ رفتار ننموده اي ! اين مرد چه كسي بود؟.
دوشنبه، 26 فروردين 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وارث علم پيامبران!
وارث علم پيامبران!
وارث علم پيامبران!

نويسنده:محمد محمدي اشتهاردي
منبع:داستان صاحبدلان
مامون عباسي (هفتمين خليفه عباسي) گويد: روزي عده اي با اجازه وارد بر پدرم هارون الرشيد شدند، موسي بن جعفر نيز به مناسبتي به آنجا آمده بود، پدرم تا او را ديد به او نگريست و از همه جا غافل گرديد و تنها چشم به او دوخته بود تا او وارد گرديد، وقتي كه نزديك آمد، پدرم كمال احترام را به او كرد و دو زانو در برابرش نشست و احوالش را پرسيد و او (امام) فرمود: خير است . هنگام خداحافظي پدرم با كمال احترام او را بدرقه كرد. به پدرم گفتم : ديدم به گونه اي با اين مرد ناشناس رفتار كردي كه با هيچ كس ‍ رفتار ننموده اي ! اين مرد چه كسي بود؟. هارون گفت : بني هذا وارث علم النبيين ، هذا موسي بن جعفر بن محمد: پسرم اين وارث علم پيامبران ، موسي بن جعفر بن محمد بود، اگر علم صحيح و استوار مي خواهي در نزد اين شخص است . مامون گويد: در همين هنگام محبت دودمان پيامبر در دلم جاي گرفت . ولي امان از غرور و رياست دنيا كه مانع از آن شد تا اين پدر و پسر، حق محبت را ادا كنند، بلكه به عكس ، امامان بحق را شهيد كردند.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط