از دماغ فیل افتاده

حضرت نوح (علیه السلام) یكی از پیامبران بزرگ الهی است، كه در طی عمر طولانیشان تمام وقت خود را صرف تشویق مردم قوم خود به خداپرستی، انسانیت و دوستی كردند. ولی هرچه ایشان بیشتر تلاش می‌كردند، كمتر نتیجه
يکشنبه، 1 آذر 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
از دماغ فیل افتاده
از دماغ فیل افتاده

 

نویسنده: الهه رشمه




 

مورد استفاده:

این ضرب المثل در مورد افراد از خود متشكر و از خودراضی به كار می‌رود كه به دیگران فخر می‌فروشند.
حضرت نوح (علیه السلام) یكی از پیامبران بزرگ الهی است، كه در طی عمر طولانیشان تمام وقت خود را صرف تشویق مردم قوم خود به خداپرستی، انسانیت و دوستی كردند. ولی هرچه ایشان بیشتر تلاش می‌كردند، كمتر نتیجه می‌دیدند. سرانجام ایشان خسته شدند و از اعمال و رفتار قومشان نزد خداوند شكایت كردند.
خداوند به ایشان دستور دادند، شروع به ساختن كشتی بزرگی كنند به نحوی كه برای سكونت یك جفت از تمامی حیوانات و جانوران روی زمین جا باشد. حضرت نوح با گروه اندك پیروانش كشتی را ساخت و از تمامی حیوانات یك جفت نر و ماده در آن قرار داد، در مورد این حیوانات و اتفاقاتی كه در كشتی رخ داد افسانه‌هایی ساخته‌اند از جمله در مورد خوك، در طول این شش ماه هر وقت مردم حضرت نوح و پیروانش را در حال كار بر روی كشتی می‌دیدند آنان را مسخره می‌كردند و می‌گفتند كه ما در وسط خشكی زندگی می‌كنیم، چطور می‌خواهید این كشتی را به حركت درآورید؟ تا اینكه به خواست خدا باران باریدن گرفت. حضرت و پیروانش و حیوانات همه در كشتی جای گرفتند. باران در عرض چند روز به حدی بارید كه همه جا را آب گرفت و كشتی بر روی آب به حركت درآمد و تمام مردم و قوم حضرت نوح را به هلاكت رساند.
حضرت نوح و اطرافیانش شش ماه در كشتی زندگی كردند. كم كم فضولات حیوانات به حدی رسید كه بوی بد آن باعث آزار بقیه‌ی موجودات می‌شد. یاران نزد نوح (علیه السلام) رفتند و گفتند: این وضع اگر به همین ترتیب ادامه یابد ما همه از بین می‌رویم. نه می‌توانیم به حیوانات بگوییم نخورید و فضولات نداشته باشید و نه می‌توانیم در كنار این فضولات به زندگی ادامه دهیم. حضرت نوح (علیه السلام) از خداوند كمك خواست. از طرف خدا فرمان آمد، دستی بر خرطوم فیل بكش. حضرت دستی بر خرطوم فیل كشید حیوان عطسه‌ای كرد از خرطومش خوك بیرون پرید و شروع به خوردن فضولات و كثافات داخل كشتی كرد و در نتیجه همه جا تمیز شد.
گروهی معتقدند وقتی شیطان اوضاع را اینگونه دید دستی بر پشت خوك كشید و از بینی حیوان موش بیرون پرید و شروع به جویدن چوب‌های كشتی نمود. یاران نزد حضرت نوح رفتند و گفتند: باید فكری برای موش بكنیم اگر اوضاع به همین منوال ادامه یابد آب به داخل كشتی وارد می‌شود و كم كم همه‌ی ما غرق می‌شویم. حضرت دستی بر پشت شیر كشید، در حال گربه‌ای خارج شد و موش را خورد. خوك با اینكه حیوان كثیفی بود، ولی به حیوانات داخل كشتی فخر می‌فروخت.
منبع مقاله :
رشمه، الهه، (1392)، ضرب المثل و داستانهایشان (معنی ضرب المثل و ریشه‌های آن)، تهران، انتشارات سما، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط