دعوا سر لحاف ملانصرالدین بود

روزی روزگاری، در یك شب سرد زمستانی، كه به شدت برف می‌بارید و كسی از شدت برف و بوران جرأت بیرون رفتن از خانه‌اش را نداشت ملانصرالدین در كنار خانواده‌اش شام خورد سپس به زیر كرسی رفت تا بخوابد. ملا آنقدر
شنبه، 14 آذر 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دعوا سر لحاف ملانصرالدین بود
 دعوا سر لحاف ملانصرالدین بود

 

نویسنده: الهه رشمه




 

مورد استفاده:

در مورد كسی كه در جنگ یا دعوا دخالتی نداشته اما ضرر ببیند بكار می‌رود.
روزی روزگاری، در یك شب سرد زمستانی، كه به شدت برف می‌بارید و كسی از شدت برف و بوران جرأت بیرون رفتن از خانه‌اش را نداشت ملانصرالدین در كنار خانواده‌اش شام خورد سپس به زیر كرسی رفت تا بخوابد. ملا آنقدر سردش بود كه یك لحاف دیگرم روی خودش انداخت تا گرم شود و خوابش ببرد.
ملا تازه گرمش شده بود كه صدای داد و بیداد از كوچه شنیده شد. ملا خودش را به خواب زد كه من چیزی نشنیدم. زن ملا بلند شد چراغ روشن كرد و از پنجره به كوچه نگاه كرد. دید دزد به خانه‌ی همسایه رفته و او كمك می‌خواهد تا او را قبل از اینكه فرار كند دستگیر كند. زن ملا گفت: مرد بیدار شو! بیدار شو دزد به خانه‌ی همسایه آمده. ملا كه تازه گرم شده بود و نمی‌خواست جای گرم و نرمش را از دست بدهد. گفت: خوب بروم كه چی بشه؟ زن گفت: بلند شو دزدی كه امشب از خانه‌ی همسایه دزدی كرده اگر دستگیر نشود فردا به سراغ خانه‌ی ما خواهد آمد. بلند شو مرد! ملا از رختخواب بلند شد ولی چون خیلی سردش بود لحاف را به دور خود پیچید و به كوچه رفت.
وقتی وارد كوچه شد، دید مردم به خانه‌های خود بازمی‌گردند. پرسید: چه شد؟ گفتند: دزد از تاریكی شب استفاده كرد و توانست فرار كند، هرچه دنبالش دویدیم نتوانستیم پیدایش كنیم. فایده‌ای ندارد. تازه صاحب خانه زود بیدار شده و دزد نتوانست چیزی با خود ببرد.
ملانصرالدین خوشحال از اینكه زودتر به رختخواب خود برمی‌گردد راهی خانه شد. در یك لحظه دزد از خلوتی كوچه استفاده كرد و برای اینكه دست خالی برنگردد لحاف ملانصرالدین را از روی شانه‌اش كشید و فرار كرد. ملا كه خواب و بیدار بود هیچ كاری نتوانست بكند و تا به خودش آمد، لحاف را برده بودند. چون كاری از دست ملا برنمی‌آمد به خانه بازگشت همسرش پرسید: چی شده بود؟ دعوا سر چی بود؟ چرا این همه داد و بیداد می‌كردند. ملانصرالدین گفت: دعوا سر لحاف ملانصرالدین بود و زنش تازه یادش آمد ملا با لحاف رفته و بدون لحاف بازگشته.
منبع مقاله :
رشمه، الهه، (1392)، ضرب المثل و داستانهایشان (معنی ضرب المثل و ریشه‌های آن)، تهران، انتشارات سما، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
پایان‌های ناخوشایند: تأملی در سرنوشت بدعاقبتان و عوامل آن
پایان‌های ناخوشایند: تأملی در سرنوشت بدعاقبتان و عوامل آن
قدم به قدم در خانه تکانی و تمیزکاری آشپزخانه
قدم به قدم در خانه تکانی و تمیزکاری آشپزخانه
چرا صل علی سترکه ترند شد؟ به همراه فیلم
چرا صل علی سترکه ترند شد؟ به همراه فیلم
گزیده‌ای از جلسه ۲۸ دادگاه محاکمه منافقین
play_arrow
گزیده‌ای از جلسه ۲۸ دادگاه محاکمه منافقین
عراقچی: سواحل مکران به محور توسعه ملی تبدیل می‌شوند
play_arrow
عراقچی: سواحل مکران به محور توسعه ملی تبدیل می‌شوند
پدر امیر محمد خالقی: برخی می‌خواستند از خون فرزندم سوءاستفاده کنند
play_arrow
پدر امیر محمد خالقی: برخی می‌خواستند از خون فرزندم سوءاستفاده کنند
پشت پرده طرح ترامپ برای کوچ اجباری مردم غزه
پشت پرده طرح ترامپ برای کوچ اجباری مردم غزه
روایت معاون اول قوه قضائیه از مبانی دینی و حقوقی بیانات رهبر انقلاب درباره عدم مذاکره با آمریکا
play_arrow
روایت معاون اول قوه قضائیه از مبانی دینی و حقوقی بیانات رهبر انقلاب درباره عدم مذاکره با آمریکا
گل دیدنی هالک از روی ضربه کاشته
play_arrow
گل دیدنی هالک از روی ضربه کاشته
پاسخ فواد ایزدی به یک سوال: چرا از آمریکا به ایران آمدید؟ / FBI اذیتم می‌کرد!
play_arrow
پاسخ فواد ایزدی به یک سوال: چرا از آمریکا به ایران آمدید؟ / FBI اذیتم می‌کرد!
قیچی برگردان اسماعیل قلی‌زاده از جنس شاهکار!
play_arrow
قیچی برگردان اسماعیل قلی‌زاده از جنس شاهکار!
تقلید صدای حیرت‌انگیز توسط شرکت‌کننده مقابل میثاقی و خیابانی
play_arrow
تقلید صدای حیرت‌انگیز توسط شرکت‌کننده مقابل میثاقی و خیابانی
نمایی از قطار لاکچری در ماچو پیچو
play_arrow
نمایی از قطار لاکچری در ماچو پیچو
نقشه آمریکا برای ایران به روایت فواد ایزدی!
play_arrow
نقشه آمریکا برای ایران به روایت فواد ایزدی!
تحصن حامیان حزب‌الله در جاده فرودگاه بیروت
play_arrow
تحصن حامیان حزب‌الله در جاده فرودگاه بیروت