در این مقاله متن فتاوای علمای مذاهب چهارگانهی اهل سنت ساكن مكه، كه در قرن دهم هجری دربارهی اعتقاد به مهدی (علیه السلام) و نیز چگونگی برخورد با مدعیان مهدی بودن، صادر شده، ذكر میشود.
این فتاوا كه به وسیلهی متقی هندی (م 975 ه.ق) صاحب كنزالعمّال در كتاب ارزشمند البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان ثبت گردیده، درواقع، پاسخی است به استفتایی كه از سوی برخی از مردم هند شده، و در آن، حكمِ اعتقاد به یك مدعی مهدویت را كه در سال 910 ه.ق در گذشته، پرسیدند كه حكم كسی كه به مهدی بودن او معتقد باشد و یا او را انكار كند، چیست؟ علمای مذاهب چهارگانهی اهل سنت، پاسخهایی صادر شده كه نظر به اهمیت این استفتا و پاسخ آنآ عین بخشهایی از آنها را ذكر میكنیم:
متن استفتا
خداوندا؛ حق را آنگونه كه هست، بر ما نمایان كن و پیروی از آن را نصیب ما بگردان و باطل را به شكل خودش بر ما بنمایان و ما را به دوری از آن موفق بدار. نظر علما و بزرگان دین و پیشوایان مسلمانان- ایدهمالله بروح القدس- دربارهی این موضوع چیست: شخصی در هند پیدا شده، و در سال 910 در سرزمین عجم درگذشته است؛ وی مدعی گشته كه مهدی موعود اوست، جماعتی به او اعتقاد پیدا كردهاند و هركسی كه منكر وی باشد تكفیر میكنند، نظر خود را دربارهی این شخص و معتقدان به او، و همچنین نظر خود را دربارهی انكار «مهدی موعود» بیان فرمایید. (1)خلاصهی پاسخ علمای مذاهب چهارگانه
1. شافعی
سپاس خدای جهانیان را سزد، و ستایش بر سید ما محمد و صحابهی او باد. خدایا! هدایت كن ما را دربارهی حقایقی كه مورد اختلاف قرار گرفته و توفیق عنایت كن به راه صحیح.
اعتقاد این گروه، باطل و زشت است و نادانی روشنی میباشد و بدعتی فاحش، و گمراهی حتمی.
اما اول (یعنی اعتقاد این گروه به مهدی بودن آن شخص) باطل است؛ چون مخالف است با صریح احادیث فراوانی كه گویای این میباشد كه مهدی از اهل بیت رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) است و او، فرمانروای شرق و غرب زمین خواهد شد و جهان را پر از داد كند كه مانند آن شنیده نشده و نیز عیسی بن مریم خروج خواهد كرد و در كشتن دجال بر دَرِ «لُدّ» (2) در سرزمین فلسطین به مهدی (علیه السلام) یاری خواهد داد، و مهدی (علیه السلام) پیشوای امت خواهد شد و عیسی بن مریم پشت سر او به نماز خواهد ایستاد و او سفیانی را میكشد و لشكری كه برای جنگ با مهدی (علیه السلام) میفرستد، در منطقهی بیداء (میان مكه و مدینه نزد ذوالحلیفه) در زمین فرو میروند، و جز دو نفر از آنها، كسی نجات نمییابد؛ برای مهدی (علیه السلام) و ظهور او علامات بسیار دیگری نیز ذكر كردهام، و در آنجا حدود صد نشانه كه بتوان به وسیلهی آنها، مهدی (علیه السلام) را از غیر او تشخیص داد برشمردهام، كه همه از پیامبراكرم (صل الله علیه و آله و سلم) و اصحاب ایشان و تابعین روایت شده است؛ و من آنها را از كتابهای عالمان و مؤلفان بزرگ گردآوری كردهام، كتابهایی كه دارای احادیث و اسناد بسیار است، و حوادث عجیب و مشهوری دربارهی ظهور مهدی در آنها یاد گشته است.
این مطالب، همه نشان میدهد كه این طایفه كه معتقدند این شخصی كه مرده مهدی است، گمراهند؛ برای هر عاقلی كه احادیث مهدی (علیه السلام) را دیده باشد، كمترین شبههای باقی نمیماند، كه آن میتِ از بین رفته، مهدی موعود نیست... .
و اما دوم (اینكه، منكران آن شخص را، كافر میدانند) این هم صحیح نیست؛ زیرا پیآمد آن، این است كه برخی از بزرگانی كه چنین باوری را منكر شدهاند، كافر بدانیم و اگر كسی مؤمنی را به خاطر دینش كافر بداند، خود او كافر است و در صورتی كه توبه نكند و مجدداً اسلام را نپذیرد باید گردنش زده شود، و كسی كه صحابه را كافر بداند یا امت را گمراه شمارد كافر است، پس این گروه گمراه ملحد، اگر به چیزی از این قبیل مطالب كه ذكر شد، كه مستلزم كافر دانستن دیگران است، تصریح كنند، خود آنها كافر و مرتد از دین هستند، و بر امام مسلمانان لازم است كه احكام و سختگیریهایی، كه در حقشان ذكر كردیم، بر آنان جاری كند و سختترین مجازات را در حق آنان روا دارد تا به حق برگردند و به (راه) درست اعتراف نمایند.
و اما سوم، (انكار مهدی موعود)، ملازم همان حكم قبلی است، اگر این انكار، به خاطر انكار سنت باشد، حكم كفر و ارتداد آنان باید صادر، و كشته شوند، آنگونه كه در قسمت قبل گذشت؛ و اگر این انكار، نه به خاطر انكار سنت، بلكه صرف دشمنی با بزرگان اسلامی باشد، پس تعزیر آنها لازم است... . و الله سبحانه و تعالی اعلم و هو ولی الهدایة و التوفیق. این را احمد بن حجر شافعی گفته و نوشته است. (3)
2. فتوای حنفی
سپاس خداوند متعال را. «رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ هَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَداً» (4).
باور گروهی كه بدان اشاره شد و این مسائل زشت از آنها نقل گردید، باطل است و اصل و حقیقتی ندارد و لازم است كه با شدت هرچه بیشتر آنها را نابود كرد و با قوت، آنها را رد كرد، به خاطر مخالفتشان با روایات صحیح و اخبار صریحی كه به صورت متواتر و مستفیض وارد شده، با این مضمون كه مهدی (علیه السلام) در آخرالزمان ظهور میكند و همراه با عیسی (علیه السلام) خواهد آمد، و به عیسی، در كشتن دجال یاری خواهد رساند و پیش از ظهورش، نشانههایی وجود دارد كه برخی از آنها عبارتند از: خروج سفیانی، خسوف ماه در رمضان، و حتی دو بار خسوف ماه طبق احادیث دیگر، و كسوف خورشید در نیمهی ماه رمضان برخلاف متعارف حسابهای نجوم، و تمام اینها تاكنون واقع نشده است، پس تحقق نیافتن هیچ یك از این نشانههایی كه روایت بر آنها دلالت دارد، دلیل بر فساد اعتقاد آنان، و اینكه دچار اشتباه شدهاند میباشد و جایز نیست هیچ مسلمانی را تكفیر كنند.
و اگر مخالفان خودشان را، به خاطر اعتقادشان، كافر بدانند، آن هم به خاطر مخالفتشان با اعتقاد باطل آنها، كافر شدهاند: زیرا اگر كسی معتقد شود كه مسلمانی كافر است، درواقع بر این باور است كه دین او كفر است و این خود، موجب كفر میشود، و بر او احكام كفر از قبیل، استتابه (5) و قتل، جاری میشود؛ ... این سخن، نوشته و گفتهی احمد ابوالسرور بن الضیاء الحنفی است. (6)
3. فتوای مالكی
«الحمد لله وحده ما شاءالله لا قوة إلّا بالله.»
عقیدهی طایفهی یاد شده، دربارهی آن میت در گذشته، كه او مهدی موعودی (علیه السلام) است كه باید در آخرالزمان ظهور كند، باطل و پوچ است، به سبب احادیث صحیحهای كه دلالت دارد بر وجود مهدی و خروج او و نیز حوادثی كه در آستانهی ظهور او اتفاق خواهد افتاد، همانند ظهور سفیانی، فرو رفتن سفیانی و لشكرش در زمین، در منطقهی بیداء، كسوف خورشید در نیمهی ماه رمضان، و خسوف ماه در اول آن و دیگر حوادث؛ و نیز به سبب احادیثی كه دلالت دارند بر اینكه مهدی (علیه السلام)، فرمانروای زمین خواهد شد و دجال، در روزگار وی ظهور خواهد كرد و دیگر علاماتی كه هیچ كدام در دورهی این شخص مردهای كه بدان اشاره شده تحقق نیافته است؛ پس روشن شد اعتقاد آنان دربارهی این شخص كه وی را مهدی میپنداشتند، باطل است؛ و اصل و اساسی ندارد... این را محمد بن محمد بن الخطاب مالكی گفته و نوشته است. (7)
4. فتوای حنبلی
«الحمد لله، اللّهمّ اهدِنا لما اختلفَ فیه من الحقّ بإذنك.»
عقیدهی مذكور، بدون شك، باطل است؛ چون مستلزم مخالفت و رد احادیث صحیحی است كه از پیامبراكرم (صل الله علیه و آله و سلم) رسیده است. پیامبر در این احادیث، از ظهور مهدی (علیه السلام) در آخرالزمان خبر داده است، و ویژگیهای شخصی مهدی، و حوادث زمان ظهور را یاد كرده است.
یكی از علائم مهم ظهور مهدی، كه كسی نمیتواند ادعا كند كه واقع شده است، فرود آمدن حضرت عیسای مسیح از آسمان، و قرار گرفتن او در كنار مهدی، و نمازگزاردن او پشت سر مهدی و همینطور، خروج دجال و كشتن او، كه این مسائل و حوادث این چنینی برای میتِ مذكور كجا اتفاق افتاده است؟.
و اما تكفیر كسانیكه با آنها مخالفت كردهاند، اگر بر این باورند كه مسلمانان در مورد اعتقاد آنها برخلاف حق هستند و اینكه با این نپذیرفتن، از اسلام خارج شدهاند، پس مرتد شدهاند.
و كسی كه مهدی موعود (علیه السلام) را تكذیب كند، پس رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) به كفر او خبر داده و اگر این گروه گمراه، بر كفر مسلمانان اصرار بورزند، بر امام مسلمانان یا جانشینان او لازم است احكام مرتدین از اسلام را بر آنها جاری سازد؛ به این شكل كه اول آنها را سه بار استتابه میدهد، اگر توبه كردند كه مجازاتی ندارند، وگرنه گردنهایشان را با شمشیر میزند تا امثال این بدعتگذاران از كار خود پشیمان شوند و خداوند، مسلمانان را از دست آنها راحت گرداند؛ خداوند، داناتر به راه صحیح است، این را نیازمند درگاه ربوبی، یحیی بن محمد حنبلی گفته و نوشته است. (8)
پینوشتها:
1.متقی هندی، البرهان فی علامات صاحب الزمان، ج2، ص 865-876.
2.«لُدَّ» روستایی نزدیك بیت المقدس از نواحی فلسطین میباشد، بر دَرِ آن عیسی بن مریم دجال را مییابد و او را میكشد، (یاقوت حموی، معجم البلدان، ج5، ص 15).
3.وی احمد بن حجر هیتمی و به روایتی هیثمی میباشد كه دارای تألیفات معروفی همانند الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقه است.
4.كهف (18) آیه 10: ای پروردگار ما! ما را از سوی خود رحمت عنایت كن و كار ما را به راه رستگاری انداز.
5.استتابه، یعنی: درخواست توبه كردن كه در فقه، دربارهی مرتد گفته شده: اول از او خواسته میشود توبه كند و اگر توبه نكرد به قتل میرسد (عبدالرحمان جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعه، ج5، ص 425).
6.متقی هندی، البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان، ج2، ص 871-873.
7.همان، ص 872-874.
8.همان، ص 875-876.
اكبرنژاد، مهدی؛ (1386)، بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل سنت، قم: مؤسسه بوستان كتاب(مركز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، سوم 1388