روشهاي تشويق به استقلال در کودک
۱ - بگذاريد کودک مالک بدن خود باشد . ( خودداري از کنار زدن مداوم موهاي کودک ، تکاندن خاک لباسش ، مرتب کردن يقه اش و .. )
۲ – خودتان را از جزئيات زندگي کودک دور نگاهداريد ( وقتي تکاليف مدرسه تو انجام مي دي راست بشين ،موهاتو از جلوي چشمت بزن کنار ،دگمه هاي آستينت را ببند و ... )
۳ – هر قدر کودک کم سن و سال باشد ،درباره اش جلوي روي او صحبت نکنيد .
۴ – بگذاريد کودک خود پاسخ بدهد (نشانه واقعي احترام به استقلال کودک اين است که به سئوال کننده بگوييد « خودش به شما مي گه ، اون خودش مي دونه » ) .
۵ – به آمادگي « نهايي » کودک احترام بگذاريد ( گاهي اوقات کودک مي خواهد به طور حتم کاري انجام دهد ولي از نظر جسمي و عاطفي هنوز براي آن کار آمادگي ندارد ،به جاي مجبور کردن کودک مي توان به او قوت قلب داد که آمادگي نهايي را به دست خواهد آورد ) .
۶ – مواظب « نه » هاي زيادي باشيد ، بعضي از کودکان يک « نه » صريح را جمله اي مستقيم عليه استقلالشان تلقي مي کنند ، تعدادي جانشين هاي مفيد هست که مي توانند بدون مواجهه و برخورد ، قاطع باشند :
۷ - اگر امکان دارد « بله » را جانشين « نه » کنيد . ( مي تونيم بريم بازي ؟ به جاي « نه ، تو هنوز ناهار نخوردي » بگوييد « بله ، البته کمي بعد از اينکه نهار خوردي » )
۸ - براي فکر کردن کمي به خود وقت دهيد . ( مي تونم خونه دوستم بخوابم ؟ به جاي « نه ، تو هفته پيش اونجا بودي » بگوييد « بذار در موردش فکر کنم » )
با اينکه کلمه نه کوتاه است و بعضي از جانشين هاي آن طولاني به نظر مي رسد ، اگر مشاجره معمول را که ناشي از گفتن « نه » است در نظر بگيريم ، اغلب طولاني ترين راه ، کوتاهترين مي شود .
در مورد تشويق به استقلال شخصيت ، پند و اندرز دادن به کودکان با استقلال آنها مغايرت دارد. وقتي به کودک پند مي دهيد آنها احساس مي کنند خودشان نمي فهمند ( مثلاً با خود مي گويند : چرا خودم اينطور فکر نکرده بودم ؟ ) يا ممکن است احساس رنجش يا خشم کنند .
وقتي کودک بفهمد که چه بايد بکند و چه مي خواهد بکند ، احساس اطمينان در او رشد مي يابد و اعتماد به نفس پيدا مي کند و مشتاق است تا مسئوليت تصميم خود را خود به عهده بگيرد . ولي بين ناديده انگاشتن افراطي مشکلات کودکان و بي درنگ پند و اندرزگويي به آنان، کارهاي بسياري است که والدين مي توانند به آن بپردازند و با توجه به مشکل و موقعيت موجود قادر به ابداع روشهاي گوناگون خواهند بود ، براي مثال مي توان به شيوه های زير اشاره کرد :
الف – به فرزندان کمک کنيد تا به احساسات وافکار پيچيده خود نظمي بدهند .
ب – مشکل را به صورت سئوال مجدد مطرح کنيد .
پس از آنکه کودک فرصتي يافت تا بيشتر در مورد افکار و احساساتش يقين حاصل کند ، حال مي تواند بهتر به نظريات والدين يا پندها و راه حلهاي پيشنهادي آنها گوش دهد ، بويژه اگر به روشي مطرح شود که نشانگر احترام به استقلال او باشد، مثلاً اگر جمله با « نظرت در اين باره چيه ... » يا « چطوره اين را هم مورد بررسي قرار بدي ... » آغاز شود ، بيانگر اين واقعيت است که « پند و اندرزي که مي دهيد ،به نظر شما خردمندانه است و مي تواند در نظر کودک چندان هم خردمندانه نباشد » .
در هر حال شايسته است که فرزندان قدر و قيمت عقايد والدين خود را بدانند ، حتي اگر تشخيص دهند اکنون موقع عمل کردن به آنها نيست .
کودکاني که در خانواده هايي بزرگ مي شوند که خوبي هايشان مورد قدرداني قرار مي گيرد ، احتمالاً احساس خوبي درباره خود دارند و بيشتر از عهده مبارزه با مشکلات زندگي برمي آيند و نسبت به سايرين هدفهاي بالاتري براي خود تعيين مي کنند .
« ناتانيل براندن » مي نويسد : « براي رشد و تحرک روان شناسانه يک انسان ، قضاوتي مهم تر و عاملي قطعي تر از ارزيابي اي که او از خودش به عمل مي آورد ، وجود ندارد . ماهيت خودارزيابي، اثرات عميقي بر روند انديشه ، عواطف ، اميال ، ارزشها و هدفهاي بشر مي گذارد و تنها کليد عمده سلوک و رفتار اوست . »
تمجيد کردن نيز يکي از روشهايي است که مي تواند به کودکان کمک کند تا از خود تصوري مثبت و واقع گرايانه داشته باشند . کلمات ارزيابي کننده مانند خوب ،زيبا ، خارق العاده ، عالي و ... احتمالاً کودک را ناراحت مي کند .
تمجيد وقتي مثمر ثمر است که :
- بزرگتر آنچه را مي بيند يا احساس مي کند ،با قدرداني توصيف کند .
- کودک پس از شنيدن توصيف بتواند خود را تحسين کند .
نکته اصلي اين است واژه اي بيابيم تا به کودک در مورد خودش چيزي بگويد که احتمالاً از قبل نمي دانسته است . تصويري فوري از خودش برايش ترسيم کنيد . روش تمجيد و ستايش بسيار عملي است . موضوع اين است که بايد به طور واقعي نگاه کنيد و به طور واقعي توجه کنيد ،سپس با صداي بلند اعلام کنيد که چه ديده ايد و چه احساسي داريد . باعث تعجب است که جرياني به اين سادگي اثري چنين ژرف داشته باشد و باز بايد گفت کودکان از توصيفات کوچک روزمره مي آموزند که نيرويشان چقدر است .
۲ – خودتان را از جزئيات زندگي کودک دور نگاهداريد ( وقتي تکاليف مدرسه تو انجام مي دي راست بشين ،موهاتو از جلوي چشمت بزن کنار ،دگمه هاي آستينت را ببند و ... )
۳ – هر قدر کودک کم سن و سال باشد ،درباره اش جلوي روي او صحبت نکنيد .
۴ – بگذاريد کودک خود پاسخ بدهد (نشانه واقعي احترام به استقلال کودک اين است که به سئوال کننده بگوييد « خودش به شما مي گه ، اون خودش مي دونه » ) .
۵ – به آمادگي « نهايي » کودک احترام بگذاريد ( گاهي اوقات کودک مي خواهد به طور حتم کاري انجام دهد ولي از نظر جسمي و عاطفي هنوز براي آن کار آمادگي ندارد ،به جاي مجبور کردن کودک مي توان به او قوت قلب داد که آمادگي نهايي را به دست خواهد آورد ) .
۶ – مواظب « نه » هاي زيادي باشيد ، بعضي از کودکان يک « نه » صريح را جمله اي مستقيم عليه استقلالشان تلقي مي کنند ، تعدادي جانشين هاي مفيد هست که مي توانند بدون مواجهه و برخورد ، قاطع باشند :
۷ - اگر امکان دارد « بله » را جانشين « نه » کنيد . ( مي تونيم بريم بازي ؟ به جاي « نه ، تو هنوز ناهار نخوردي » بگوييد « بله ، البته کمي بعد از اينکه نهار خوردي » )
۸ - براي فکر کردن کمي به خود وقت دهيد . ( مي تونم خونه دوستم بخوابم ؟ به جاي « نه ، تو هفته پيش اونجا بودي » بگوييد « بذار در موردش فکر کنم » )
با اينکه کلمه نه کوتاه است و بعضي از جانشين هاي آن طولاني به نظر مي رسد ، اگر مشاجره معمول را که ناشي از گفتن « نه » است در نظر بگيريم ، اغلب طولاني ترين راه ، کوتاهترين مي شود .
در مورد تشويق به استقلال شخصيت ، پند و اندرز دادن به کودکان با استقلال آنها مغايرت دارد. وقتي به کودک پند مي دهيد آنها احساس مي کنند خودشان نمي فهمند ( مثلاً با خود مي گويند : چرا خودم اينطور فکر نکرده بودم ؟ ) يا ممکن است احساس رنجش يا خشم کنند .
وقتي کودک بفهمد که چه بايد بکند و چه مي خواهد بکند ، احساس اطمينان در او رشد مي يابد و اعتماد به نفس پيدا مي کند و مشتاق است تا مسئوليت تصميم خود را خود به عهده بگيرد . ولي بين ناديده انگاشتن افراطي مشکلات کودکان و بي درنگ پند و اندرزگويي به آنان، کارهاي بسياري است که والدين مي توانند به آن بپردازند و با توجه به مشکل و موقعيت موجود قادر به ابداع روشهاي گوناگون خواهند بود ، براي مثال مي توان به شيوه های زير اشاره کرد :
الف – به فرزندان کمک کنيد تا به احساسات وافکار پيچيده خود نظمي بدهند .
ب – مشکل را به صورت سئوال مجدد مطرح کنيد .
پس از آنکه کودک فرصتي يافت تا بيشتر در مورد افکار و احساساتش يقين حاصل کند ، حال مي تواند بهتر به نظريات والدين يا پندها و راه حلهاي پيشنهادي آنها گوش دهد ، بويژه اگر به روشي مطرح شود که نشانگر احترام به استقلال او باشد، مثلاً اگر جمله با « نظرت در اين باره چيه ... » يا « چطوره اين را هم مورد بررسي قرار بدي ... » آغاز شود ، بيانگر اين واقعيت است که « پند و اندرزي که مي دهيد ،به نظر شما خردمندانه است و مي تواند در نظر کودک چندان هم خردمندانه نباشد » .
در هر حال شايسته است که فرزندان قدر و قيمت عقايد والدين خود را بدانند ، حتي اگر تشخيص دهند اکنون موقع عمل کردن به آنها نيست .
کودکاني که در خانواده هايي بزرگ مي شوند که خوبي هايشان مورد قدرداني قرار مي گيرد ، احتمالاً احساس خوبي درباره خود دارند و بيشتر از عهده مبارزه با مشکلات زندگي برمي آيند و نسبت به سايرين هدفهاي بالاتري براي خود تعيين مي کنند .
« ناتانيل براندن » مي نويسد : « براي رشد و تحرک روان شناسانه يک انسان ، قضاوتي مهم تر و عاملي قطعي تر از ارزيابي اي که او از خودش به عمل مي آورد ، وجود ندارد . ماهيت خودارزيابي، اثرات عميقي بر روند انديشه ، عواطف ، اميال ، ارزشها و هدفهاي بشر مي گذارد و تنها کليد عمده سلوک و رفتار اوست . »
تمجيد کردن نيز يکي از روشهايي است که مي تواند به کودکان کمک کند تا از خود تصوري مثبت و واقع گرايانه داشته باشند . کلمات ارزيابي کننده مانند خوب ،زيبا ، خارق العاده ، عالي و ... احتمالاً کودک را ناراحت مي کند .
تمجيد وقتي مثمر ثمر است که :
- بزرگتر آنچه را مي بيند يا احساس مي کند ،با قدرداني توصيف کند .
- کودک پس از شنيدن توصيف بتواند خود را تحسين کند .
نکته اصلي اين است واژه اي بيابيم تا به کودک در مورد خودش چيزي بگويد که احتمالاً از قبل نمي دانسته است . تصويري فوري از خودش برايش ترسيم کنيد . روش تمجيد و ستايش بسيار عملي است . موضوع اين است که بايد به طور واقعي نگاه کنيد و به طور واقعي توجه کنيد ،سپس با صداي بلند اعلام کنيد که چه ديده ايد و چه احساسي داريد . باعث تعجب است که جرياني به اين سادگي اثري چنين ژرف داشته باشد و باز بايد گفت کودکان از توصيفات کوچک روزمره مي آموزند که نيرويشان چقدر است .