محبت امام
محبت، تابع معرفت و شناخت است و هرچه شناخت بيشتر شود، محبت شديدتر خواهد شد.
هرگز دل من چون تو يار دگري نگزيد
برخاست كه بگزيند يار دگرم بودي
محبت واژة زيبايي است كه نزد همة انسانها و فرهنگها ارزشمند تلقي ميشود و نگاه هر گروهي از انسانها به عالم هستي، اساس تفسير اين واژه است. آنان كه نگاه واقع بينانهتري به عالم هستي دارند، ارزش سرمايهاي كه فقط يكبار در اختيار آنان قرار گرفته و در پی آن، ابديّت و جاودانگي است را با همة وجود درك كردهاند كه خور و خواب و شهوت هيچ يك ارزش آن را ندارند كه با روح انساني كه ثمر آن، كمال بينهايت است، مبادله كنند. آنان، فقط كالاي محبت را معادل روح خويش ميبينند و لحظهاي محبت را با تمام جهان هستي معادل ميشمرند كه سالار شهيدان به خداوند عرضه داشت:
كالاي آن بنده كه از محبت خود چيزي نصيبش نفرمودهاي، خسارت بوده است.43
عاشق شو ارنه روزي كار جهان سرآيد
ناخوانده درس مقصود از کارگاه هستي44
اما نكته اساسي اينجا است: به چه كسي محبت كنيم؟ و براي چه محبت بورزيم؟
مانند كودكان و خردسالان مباش كه چون چشمشان به سبز و زردي [مظاهر دنيوي] بيفتد يا چيزي به آنها چشانده شود، فريفته ميشوند.45
اگر انسان براساس محبت حركت كند و داراي همتي بلند باشد، دنبال محبوب حقيقي ميرود. ابراهيم خليل برهان توحيد را از راه محبت مطرح ميكند:
لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ؛46
من، زوال پذیرها را دوست ندارم.
چيزي كه از بين رفتني است، شايستگي محبت ندارد و چون رفتني است، عامل رنج ميشود؛ از اين رو تنها انسانهاي الهي كه فقط به خدا دل بستهاند، امنيت روحي راستين دارند و در قيامت هم از سختيهايش در امانند. امام صادق(عليهالسلام) ميفرمايد:
هر كس خداوند متعال را دوست بدارد، خداوند نيز او را دوست ميدارد و هر شخصي را خداوند دوست بدارد، از امنيت يافتگان است.47
از اين رو است كه هر روز از خداوند رسيدن به اين راه را مي طلبیم. امام صادق(عليهالسلام) در اين باره ميفرمايد:
«ما را به راه راست هدايت فرما» يعني ما را به راهي هدايت فرما كه موجب محبت تو شود.48
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست
اثر اين محبت، آن است كه هر گامي به سوي محبوب بر ميداري، او چندين برابر به تو نزديكتر ميشود. در حديث قدسي آمده است:
هر كس به سوي من يك وجب بيايد، من يك قدم به سوي او ميروم.52
سيد بن طاووس سالروز بلوغ فرزندش را جشن گرفت و گفت: اين شادماني به شكرانة آن است كه نمردي و سن تو به حدي رسيده كه سخن خدا متوجه تو شود و از امروز، تو مخاطب سخن الهي هستي.
داستان عاشق و معشوق، داستان پروانه و سوختن، فدا شدن و نور شدن است؛ چرا كه عاشق، جز معشوق نبيند.«بابي انت و امّي»؛ يعني فدايت شوم، در تو نيست و نابود شوم؛ به گونهاي كه نه اسمي بماند و نه رسمي.
عاشقان حضرت مهدي(عليهالسلام) اين گونه با محبوب خويش سخن ميرانند:
آنچه از مال و جان و فرزندان و خانواده و تمام آنچه خدايم به من عطا كرده است را به شما ميبخشم.»
بنگريد به دودمان پيامبرتان و به جهتي كه در حيات انتخاب كردهاند، ملتزم باشيد و از اثر آنان پيروي كنيد. آنان هرگز شما را از هدايت بيرون نخواهند برد و به ضلالت و هلاكت بر نخواهند گرداند. اگر آنان از طلب چيزي باز ايستادند، شما هم بايستيد و اگر حركت كردند، شما هم حركت كنيد. از آنان سبقت نگيريد كه گمراه شويد، و از آنان عقب نمانيد كه به هلاكت افتيد.53
قطعاً محبت ورزيدن به امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) موجب فزوني هدايت ميشود. كسي كه عارف و عاشق مقام ولايت عصر باشد، سعي در اطاعت او دارد كه يكي از مهمترين آثار آن، هدايت است.
آگاه باش هرگاه آن عدة وصف شده ـ كه سيصد و ده و اندي هستند ـ شمارشان كامل شود، آنچه شما ميخواهيد، خواهد شد؛ ولی شيعة ما كسي است كه با عيبجويان ما همنشيني نميكند و با بدگويان ما همسخن نميشود و آنان را كه با ما دشمن هستند، دوست نميدارد و با دوستان ما دشمني نميورزد...54.»
هرگاه سنخيت با محبوب بیابی، او تو را دعوت خواهد كرد؛ چرا كه نه تنها تو عاشق او هستي؛ بلكه در مقایسه با تو، او عاشقتر است. نه تنها تو منتظر ديدن او هستي؛ بلكه آن عزيز زهرا(عليهماالسلام) هم براي ديدن چنين عاشقاني مشتاق است! به علي بن مهزيار اهوازي فرمود:
شب و روز انتظار آمدن تو را داشتيم؛ چه چيز آمدنت را نزد ما به تأخير انداخت؟!55
بنابراين، پس از برداشتن گام نخست و سير در وادي «معرفت» و قدم نهادن در سرزمين «محبت»، سومين گام را بايد برداشت.
هرگز دل من چون تو يار دگري نگزيد
برخاست كه بگزيند يار دگرم بودي
محبت واژة زيبايي است كه نزد همة انسانها و فرهنگها ارزشمند تلقي ميشود و نگاه هر گروهي از انسانها به عالم هستي، اساس تفسير اين واژه است. آنان كه نگاه واقع بينانهتري به عالم هستي دارند، ارزش سرمايهاي كه فقط يكبار در اختيار آنان قرار گرفته و در پی آن، ابديّت و جاودانگي است را با همة وجود درك كردهاند كه خور و خواب و شهوت هيچ يك ارزش آن را ندارند كه با روح انساني كه ثمر آن، كمال بينهايت است، مبادله كنند. آنان، فقط كالاي محبت را معادل روح خويش ميبينند و لحظهاي محبت را با تمام جهان هستي معادل ميشمرند كه سالار شهيدان به خداوند عرضه داشت:
كالاي آن بنده كه از محبت خود چيزي نصيبش نفرمودهاي، خسارت بوده است.43
عاشق شو ارنه روزي كار جهان سرآيد
ناخوانده درس مقصود از کارگاه هستي44
اما نكته اساسي اينجا است: به چه كسي محبت كنيم؟ و براي چه محبت بورزيم؟
محبوب كيست؟
مانند كودكان و خردسالان مباش كه چون چشمشان به سبز و زردي [مظاهر دنيوي] بيفتد يا چيزي به آنها چشانده شود، فريفته ميشوند.45
اگر انسان براساس محبت حركت كند و داراي همتي بلند باشد، دنبال محبوب حقيقي ميرود. ابراهيم خليل برهان توحيد را از راه محبت مطرح ميكند:
لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ؛46
من، زوال پذیرها را دوست ندارم.
چيزي كه از بين رفتني است، شايستگي محبت ندارد و چون رفتني است، عامل رنج ميشود؛ از اين رو تنها انسانهاي الهي كه فقط به خدا دل بستهاند، امنيت روحي راستين دارند و در قيامت هم از سختيهايش در امانند. امام صادق(عليهالسلام) ميفرمايد:
هر كس خداوند متعال را دوست بدارد، خداوند نيز او را دوست ميدارد و هر شخصي را خداوند دوست بدارد، از امنيت يافتگان است.47
از اين رو است كه هر روز از خداوند رسيدن به اين راه را مي طلبیم. امام صادق(عليهالسلام) در اين باره ميفرمايد:
«ما را به راه راست هدايت فرما» يعني ما را به راهي هدايت فرما كه موجب محبت تو شود.48
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست
محبت طرفيني
اثر اين محبت، آن است كه هر گامي به سوي محبوب بر ميداري، او چندين برابر به تو نزديكتر ميشود. در حديث قدسي آمده است:
هر كس به سوي من يك وجب بيايد، من يك قدم به سوي او ميروم.52
سيد بن طاووس سالروز بلوغ فرزندش را جشن گرفت و گفت: اين شادماني به شكرانة آن است كه نمردي و سن تو به حدي رسيده كه سخن خدا متوجه تو شود و از امروز، تو مخاطب سخن الهي هستي.
داستان عاشق و معشوق، داستان پروانه و سوختن، فدا شدن و نور شدن است؛ چرا كه عاشق، جز معشوق نبيند.«بابي انت و امّي»؛ يعني فدايت شوم، در تو نيست و نابود شوم؛ به گونهاي كه نه اسمي بماند و نه رسمي.
عاشقان حضرت مهدي(عليهالسلام) اين گونه با محبوب خويش سخن ميرانند:
آنچه از مال و جان و فرزندان و خانواده و تمام آنچه خدايم به من عطا كرده است را به شما ميبخشم.»
محبت و هدايت
بنگريد به دودمان پيامبرتان و به جهتي كه در حيات انتخاب كردهاند، ملتزم باشيد و از اثر آنان پيروي كنيد. آنان هرگز شما را از هدايت بيرون نخواهند برد و به ضلالت و هلاكت بر نخواهند گرداند. اگر آنان از طلب چيزي باز ايستادند، شما هم بايستيد و اگر حركت كردند، شما هم حركت كنيد. از آنان سبقت نگيريد كه گمراه شويد، و از آنان عقب نمانيد كه به هلاكت افتيد.53
قطعاً محبت ورزيدن به امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) موجب فزوني هدايت ميشود. كسي كه عارف و عاشق مقام ولايت عصر باشد، سعي در اطاعت او دارد كه يكي از مهمترين آثار آن، هدايت است.
لازمههاي محبت
آگاه باش هرگاه آن عدة وصف شده ـ كه سيصد و ده و اندي هستند ـ شمارشان كامل شود، آنچه شما ميخواهيد، خواهد شد؛ ولی شيعة ما كسي است كه با عيبجويان ما همنشيني نميكند و با بدگويان ما همسخن نميشود و آنان را كه با ما دشمن هستند، دوست نميدارد و با دوستان ما دشمني نميورزد...54.»
هرگاه سنخيت با محبوب بیابی، او تو را دعوت خواهد كرد؛ چرا كه نه تنها تو عاشق او هستي؛ بلكه در مقایسه با تو، او عاشقتر است. نه تنها تو منتظر ديدن او هستي؛ بلكه آن عزيز زهرا(عليهماالسلام) هم براي ديدن چنين عاشقاني مشتاق است! به علي بن مهزيار اهوازي فرمود:
شب و روز انتظار آمدن تو را داشتيم؛ چه چيز آمدنت را نزد ما به تأخير انداخت؟!55
بنابراين، پس از برداشتن گام نخست و سير در وادي «معرفت» و قدم نهادن در سرزمين «محبت»، سومين گام را بايد برداشت.