1- تولد و حیات محقق اردبیلی
در قرن دهم هجری قمری در شهر اردبیل کودکی سعادتمند پا به عرصه وجود گذاشت. او بعد از رشد و شکوفایی و طی مراحل علمی و کسب کمالات معنوی و عرفانی به مرتبهای از دانش و معرفت و زهد و تقوا رسید که پس از چهار قرن هنوز الگوی عالمان و پرهیزکاران است.نامش احمد و فرزند محمد و از خانوادهای دوستدار اهل بیت (علیهم السلام) بود. پس از رشد و گذراندن تحصیلاتی چند به قصد تکمیل تحصیلات و کسب کمالات معنوی به نجف اشرف مهاجرت کرد و در جوار مرقد مطهر مولای متقیان امام علی (علیه السلام) به کسب علم و فضیلت پرداخت.
وی علوم نقلی و فقه را از محضر سید علی صائغ و دیگر استادان حوزه نجف فراگرفت. سید علی صائغ از آن جمله شاگردان برجسته شهید ثانی بود که شهید ثانی به وی علاقه فراوان داشت. (1)
وی همواره در جستجوی دانش بود و در طول عمر پر برکت خود از هیچ کوششی برای آموختن غفلت نمیکرد. هر جا که از وجود دانشمند و عالمی نشانی مییافت به خدمتش میشتافت و از علم و معرفت وی بهره میگرفت. به همین دلیل زمانی نیز برای استفاده از محضر فیلسوف و عالم وارسته جمالالدین محمود (از شاگردان فیلسوف نامی جمالالدین دوانی) به شیراز مهاجرت کرد و مدتی نزد وی به تحصیل علوم عقلی مشغول گردید. (2)
او علم و عمل را وجهه همت خویش ساخت و در زهد و تقوا به درجهای رسید که به «مقدس» شهرت یافت و در تحقیق و ژرفنگری علمی به اندازهای تبحر داشت که به «محقق» معروف شد.
2- محققق اردبیلی در گفتار بزرگان
وی از آن جمله عالمانی است که مورد تجلیل فراوان علما و فقها قرار گرفته است. سید مصطفی تفرشی از معاصران محقق اردبیلی مینویسد: «امرش در جلالت و اطمینان و امانت مشهورتر از آن است که ذکر شود و بالاتر از آن است که عبارتی بتواند آن را وصف کند. او متکلمی فقیه و عظیمالشأن و جلیلالقدر و بلند منزلت و با ورعترین شخص زمانش و عابدترین و با تقواترین آنها بود. (3)»شیخ حر عاملی که خود از چهرهها و بزرگان دین و دانش است مینویسد: «احمد بن محمد اردبیلی عالمی فاضل، محققی عابد، مورد اطمینان و پارسا، عظیمالشأن و جلیلالقدر و معاصر شیخ بهایی بود» (4)
علامه بزرگوار مجلسی مینویسد: «محقق اردبیلی در قداست نفس و تفوا و زهد و فضل به مقام نهایی رسید و در میان عالمان متقدم و متأخر شخصیت بزرگی چون او را سراغ ندارم... کتب او دارای بالاترین مراتب دقت نظر و تحقیق است.» (5)
محدث بزرگوار حاج شیخ عباس قمی مینویسد: «شیخ اجل، عالم ربانی، فقیه محقق صمدانی معروف به محقق اردبیلی... در مراتب علم و فضل و عبادت و زهد و کرامت و وثاقت و تقوا و ورع و جلالت به درجهای رسید که توصیف نشود و در قدس و تقوا به مرتبهای رسید که به او مثل زده شود و به راستی اشعه انوار جمال و پرتو حسن آن عالم مفضال چنان تجلی کرده که بر هیچ دیده پوشیده نیست. (6)»
شدت تقوای محقق اردبیلی مثال زدنی است که صاحب جواهر به منظور تبیین تقوای شدید نام ایشان را ذکر میکند. مرحوم صاحب جواهر در بحث عدالت و تعریف آن ضمن نقد دیدگاهی که عدالت را «ملکه نقسانیهای میداند که با تقوا و مروت همراه است و همراهی تقوا اجتناب از کبائر و عدم اصرار بر صغائر است چنانچه همراهی با مروت ترک هر فعلی است که مردم عادتاً از آن نفرت دارند» میفرماید (7): «این تعریف به غایت ضعیف است زیرا با این ملاک جز امثال مقدس اردبیلی و سید هاشم را نمیتوان عادل شمرد» (8)
3- فتوای قاطع محقق اردبیلی درباره سلاطین
تقوا و اخلاق محقق اردبیلی که آمیخته با حریت و شجاعت بوده، سبب میگردد که هم در آراء و نظرات و هم در عمل و برخورد با سلاطین جور شدت به خرج دهد.صاحب جواهر آنچه را که سلاطین جور به عنوان «مقاسمه» از غلات و به عنوان «خراج» از اموال مردم دریافت میکنند مبریء الذمه میداند، همچنان که سلطان عادل دریافت میکند، بلکه مسئله را از ضروریاتی میداند که محتاج استدلال به روایات و اثبات نیست. اما محقق اردبیلی در رساله خراجیة خود در این امر مخالفت کرده و تظلم فراوانی از حاکمان جور کرده و آنان را در دریافتها و تصرفاتشان گنهکار میداند. (9)
ایشان همچنین در بحث جهاد و دریافت جزیه از اهل کتاب، دریافت آن توسط حاکم جائر را مجاز نمیداند و اجتناب از آن را واجب شمردهاند و مطابق با احتیاط معرفی میکند. همچنین محقق اردبیلی در مسئله «بردن دعاوی نزد حکام جور و گرفتن حکم از ایشان» مانند سایر فقها و با استفاده از روایات، فتوا به حرمت داده حتی اگر حق فی نفس الامر ثابت باشد و تفاوتی نمیکند که سلطان جائر شیعه باشد یا سنی، ولی مادامی که شرایط سلطان حق را دارا نباشد نمیتوان به عنوان قاضی به او مراجعه کرد. (10)
4- سیره محقق اردبیلی
محقق اردبیلی عالمی بسیار متواضع بود و در مقابل شاگردانش خود را فوقالعاده کوچک میشمرد و آنان را مورد تکریم و احترام فراوان قرار میداد. گویند در هنگامی که شیخ حسن از تحصیل فراغت یافت و قصد داشت به لبنان بازگردد از استاد خویش تقاضای نصیحت و موعظه کرد و مقدس اردبیلی احادیثی را گردآوری کرده، در ورقهای نوشت و به ایشان داد و در پایان آن نوشته این جملات را اضافه کرد: «کتبه العبد احمد لمولاه امتثالا لامره و رجاء لتذکرته» این مطالب را بنده خدا احمد برای مولای خود نوشته است تا فرمان ایشان را به جای آورد، به امید اینکه موجب پندآموزی وی باشد. (11)اخلاص در کار تعلیم و تدریس نیز از خصلتهای بارز مقدس اردبیلی بوده است. ملاعبدالله شوشتری از شاگردان مقدس اردبیلی در مجلسی مسئلهای را از استاد خویش پرسید. مقدس سؤال او را پاسخ گفت، اما شاگرد به این پاسخ قانع نشد و بحث ادامه یافت، ناگهان مقدس سکوت کرد و پس از لحظهای فرمود: این بحث بماند برای بعد، باید به کتاب مراجعه کنم. سپس از مجلس برخاست و به شاگرد فرمود تا همراه او به جایی دیگر بروند. پس از خروج از آن مجلس محقق اردبیلی پاسخی بسیار دقیق و عمیق بیان کرد به طوری که شاگر قانع شد و شبههای برایش باقی نماند. شاگرد پرسید: آقا، چرا پاسخی به این نیکویی میدانستید و در همان مجلس بیان نفرمودید؟ محقق فرمود: چون آنجا در مجلس و در حضور جمعی از مردم بودیم احتمال داشت که قصدمان جدل و فخرفروشی و اظهار فضل بر یکدیگر باشد ولی اینجا این شبهه نیست زیرا تنها خدای متعال ناظر بحث و گفتگوی ماست.
کمک به محرمان نیز از خصوصیات پسندیده مقدس اردبیلی بوده است. نقل است در یکی از سالها که قحطی و گرانی به اوج خود رسیده بود و فقر و گرسنگی بیداد میکرد محقق اردبیلی اندک آذوقهای داشت که فقط کفاف قوت خانوادهاش را میکرد. اما او راضی نشد که خانوادهاش غذا داشته باشند در حالی که افراد زیادی در جامعه محتاج و گرفتارند. از اینرو آن طعام را بین بیچارگان تقسیم کرد. همسرش از این عمل او برآشفت و گفت: در چنین سال قحطی آنچه طعام داشتیم به فقرا کمک کردی، اکنون باید فرزندان من دست گدایی به سوی دیگران دراز کنند؟ محقق پاسخی نداد و از منزل خارج شده، راه مسجد کوفه را در پیش گرفت. او تصمیم گرفته بود چند روزی را در مسجد اعتکاف کرده، به عبادت و راز و نیاز بپردازد. در دومین روز حضور او در مسجد مرد عربی مقداری گندم و آرد بر چهارپایی بار کرده، به خانه محقق اردبیلی برد و به همسرش تحویل داد و گفت: صاحب خانه در مسجد اعتکاف کرده و این گندم و آرد را برای شما فرستاده است. چند روزی گذشت تا اینکه مقدس اردبیلی به خانه بازگشت. همسرش به او گفت: آرد و گندمی که فرستاده بودید خیلی مرغوب بود. محقق، بیخبر از همهجا، وقتی این سخن را شنید دریافت که این فضل و رحمتی از طرف خدا بوده است و خداوند را بر این بنده نوازی ستایش کرد. (12)
همچنین ایشان آنچه از حلال به دستش میرسید میخورد و میپوشید و میگفت: از احادیث زیاد و طریق جمع میان اخبار این است که خداوند اثر نعمت خود را در بندهاش در وقت وسعت ببیند چنان که دوست دارد صبر و قناعت را در تنگی ببیند پس از هیچ کس چیزی را رد نمیکرد و اگر التماس میکرد لباس نفیسی را بپوشد میپوشید و مکرر شد که از عمامههای پرقیمت که قیمت آن در آن عصر با طلا مقابله میکرد به او هدیه میکردند میپوشید و در صورت سؤال به مستمندان عطا میکرد (13).
5- کرامات محقق اردبیلی
از زندگی این فقیه عابد و عارف کامل کراماتی نقل شده است. در ذیل به آن اشاره میکنیم:سید نعمت الله جزایری در کتاب انوار نعمانیة میگوید: فردی از اهل تفرش به نام میر علام (میر فیض الله) که یکی از شاگردان و نزدکان مقدس اردبیلی و فردی دانشمند و پارسا بود، میگوید: من در مدرسهای که حجرههای آن در صحن مطهر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) قرار داشت، سکونت کرده، به فراگرفتن علم اشتغال داشتم. در یکی از شبهای تاریک پس از آنکه از مطالعه فارغ شدم از حجره بیرون آمدم و به اطراف نگاه میکردم که ناگهان دیدم مردی با سرعت به طرف قبّه مبارک میرود. با خود گفتم شاید این مرد دزدی است که میخواهد به حرم دستبرد بزند و قندیلهای حرم مطهر را به یغما ببرد! به ناچار به طوری که او متوجه نشود، تعقیبش کردم دیدم به طرف در حرم مبارک رفت و اندکی توقف کرد. بلافاصله قفل در گشوده شد و بر زمین افتاد و درب باز شد و او وارد گردید و بعد درب دوم و سوم نیز به همان صورت باز شد. دیدم آن مرد به کنار مرقد مطهر مشرف شد، سلام عرض کرد و از جانب قبر مطهر پاسخ داده شد. من صدایش را شناختم و متوجه شدم با امام (علیه السلام) درباره یکی از مسائل علمی گفتگو میکند. سپس از حرم خارج و به جانب مسجد کوفه رهسپار شد. من هم پشت سر او به طوری که متوجه من نبود حرکت کردم (تا از اسرار او سر در بیاورم.) وقتی به مسجد رسید به محراب مسجد نزدیک شد و باز شنیدم که با بزرگی درباره همان مسئله علمی گفتگو میکند. پس از آنکه پاسخ خود را شنید از آنجا بیرون آمد. من هم در تعقیب او حرکت کردم. وقتی به دروازه شهر رسید، هوا روشن شده بود. پیش از آنکه از دروازه خارج شود با صدای بلند او را مورد خطاب قرار داده، گفتم:ای مولای ما، من از آغاز تا انجام کار همراه شما بودم، اینک بفرمایید آن دو بزرگ که با آنها درباره مسائل علمی صحبت میکردید چه کسانی بودند؟ مقدس وقتی این درخواست را شنید، پس از آنکه تعهدات لازم را گرفت که تا موقع حیاتش به کسی اطلاع ندهم، فرمود:ای فرزند من! بسیاری از اوقات مسائل مختلفی برای من گنگ و مبهم میماند، پس در هنگام شب به مرقد مطهر امیرالمؤمنان (علیه السلام) میروم و مسئله را برای حضرت مطرح و جوابش را دریافت میکنم. امشب نیز بر طبق معمول به حضور انور شرفیاب شدم و حضرت مرا به صاحب الزمان (علیه السلام) حواله کرد و فرمود: فرزندم مهدی (عجل الله تعالی شریف) در مسجد کوفه است، به حضورش برس و پاسخ مسال خود را از آن حضرت استدعا کن. آن مردی که در مسجد کوفه دیدی حضرت مهدی (علیه السلام) بود (14).
ولی در جای دیگر نام شاگرد مذکور امیر فضل الله استرآبادی ذکر شده است (15). علامه مجلسی نیز از افراد متعدد این داستان را با اندکی تغییر نقل نموده که آنها از سید فاضل «میر علام» به او این خبر را دادهاند (16).
«میر فیض الله» و «میر علام» دو نفر از شاگردان مبرز محقق اردبیلی بودهاند به طوری که در وقت وفات ایشان سؤال میکنند بعد از شما به که رجوع کنیم؟ میفرماید: در شرعیاب به امیر علام و در عقلیات به امیر فیض الله (17). پس فیض الله در نسخه انوار نعمانیه زائد است و میرعلام صحیح است.
محدث قمی از کتاب مقامات سید جزائری نقل میکند: «مقدس اردبیلی از ساکنین حرم امیرالمؤمنین در نجف اشرف بوده و هرگاه مسئله برای او مشتبه میشده در شبها خود را به ضریح مقدس میرسانده و جواب میشنیده است و گاهی که آن حضرت او را به صاحبالأمر حواله میفرموده و ایشان در مسجد کوفه تشریف داشتهاند با آن حضرت به صورت شفاهی در مورد آن مسائل صحبت میکرده است (18).»
از این نقلها معلوم میشود که محقق اردبیلی برای مسائل مشکل به کرّات خدمت حضرت بقیةالله میرسیده است و این مقام عظیمی است که در حالات هیچ یک از فقهاء و مجتهدین نقل نشده است. در تراجم علمایی که خدمت حضرت رسیدهاند چنین چیزی پیدا نشده است زیرا بعضی از ملاقاتها در خواب بوده، بعضی اتفاقی بوده و ملاقات کننده در حین ملاقات غفلت داشته، موضوع ملاقاتها علمی و فقهی نبوده است ولی محقق اردبیلی در هر مسئله مشکله میتوانسته شخصاً از امیرالمؤمنین رفع اشکال کند و یا در کوفه و نجف خدمت امام زمان (علیه السلام) برسد (19).
6- رحلت محقق اردبیلی
سرانجام ماه رجب سال 993 ق. فرا رسید (20). در این سال آفتاب فقاهت که از شهر اردبیل درخشیدن آغاز کرده بود و در سراسر جهان تشیع پرتو افشانی نموده بود پس از عمری تلاش و کوشش خستگیناپذیر در راه دین و شریعت جاودانی اسلام در نجف اشرف غروب کرد؛ هر چند این غروب جسم محقق اردبیلی بود و روح مقدسش با آثار ارزشمندی همچنان پرتو افشان اسلام و تشیع است. پیکر مطهر ایشان را شیعیان و دوستانش در حرم مطهر مولای متقیان حضرت علی (علیه السلام) در حجرهای واقع در ایوان طلا، به خاک سپردند تا همانگونه که در دنیا عاشق اهل بیت (علیهم السلام) بود، در آخرت نیز همنشین آنها باشد.7- احیاگری حوزه نجف توسط محقق اردبیلی
سالها تحصیل و تحقیق در پرتو زهد و تقوا، از محقق اردبیلی فقیه و عالمی کمنظیر ساخته بود و طولی نکشید که ریاست و زعامت شیعه و حوزه علمیه نجف را عهدهدار شد. هنگامی که ایشان پا به عرصه فعالیتهای علمی و تبلیغی گذاشت نجف بسیار خاموش و بیتحرک بود و دانشپژوهان اندکی در آنجا مشغول تحصیل بودند و حوزه نجف از شکوه دوران شیخ طوسی بیبهره بود. در این زمان احیاگری سراسر پاکی و فضیلت قیام کرد و با زهد خود به مقابله با کمبودها و با تقوا و صبر خود به رفع کاستیها برخاست و با معنویت خویش به حوزه نجف روح و صفا بخشید و نجف را میعادگاه طلاب دانشپژوه ساخت و جویندگان دانش را به آنجا جلب کرد. با آمدن محقق اردبیلی به حوزه نجف، تدریس و تصنیف قوت یافت با اینکه در این دوره حوزه جبل عامل در لبنان با وجود شخصیت بارزی همانند صاحب مدارک یعنی شمسالدین سید محمد فرزند سید علی عاملی متوفی 1009 ه.ق و صاحب معالم ابومنصور جمالالدین حسن بن شهید الثانی 949-1011 ه.ق از قوت زیادی برخوردار بود و نیز حوزه علمیه اصفهان که پایتخت دولت صفوی بود به خاطر توجه آنها و وجود علمای بزرگ و عظیمالشأنی همچون محقق کرکی متوفی 940 ه.ق، شیخ بهائی متوفی 1021 ه.ق، میرداماد متوفی 1041 ه.ق، ملاصدرا متوفی 1050 ه.ق، و... مرکزیت داشت با این حال حوزه نجف از قدرت و حرکت قابل توجهی بهرهمند شد. محقق نامدار جهان تشیّع یعنی مقدس اردبیلی که جزء محورهای بزرگ علمی حوزه نجف بود احساس کرد باید انقلاب جدیدی برپاکند و وجه علمی از دست رفته آن دیار را بازگرداند. (21)البته ناگفته نماند که عدهای از علماء نامبرده از جمله ملاعبدالله شوشتری از بزرگان علماء شیعه که در تربیت فقهاء و محدثین و عمق بخشیدن به حوزه اصفهان نقش عمده داشته و شاگردانی چون علامه مجلسی را پرورش داده و همچنین صاحب مدارک و صاحب معالم، قاضی شهید سید ضیاءالدین نورالله معروف به صاحب مجالس المؤمنین (956-1019 ه.ق) و امیر فضل الله استرآبادی از محضر محقق اردبیلی به مقام اجتهاد رسیدهاند (22). آیت الله سید حسن صدر در این باره مینویسد: «در زمان مقدس اردبیلی دوباره کوچ علمی به نجف آغاز شد، حوزه تقویت یافت و مردم از اطراف دیگر شهرها و بلاد به آنجا روی آوردند و آن شهر به صورت بزرگترین مرکز علمی درآمد.» (23)
8- تحصیل و تدریس و جایگاه علمی محقق اردبیلی
محقق اردبیلی در مدت عمر گرانمایه خود خدمات ارزندهای برای عالم تشیع انجام داد. استاد او سید علی بن صایغ است که از شاگردان شهید ثانی و داماد شهید و پدر صاحب مدارک میباشد. اجازه محقق اردبیلی از سید مزبور است و آخوند ملا عبدالله تستری [شوشتری] که از مشاهیر علماست اجازه از محقق اردبیلی دارد (24).ایشان در زمان جمالالدین محمود از شاگردان مشهور فیلسوف نامی جمالالدین دوانی به شیراز سفر نمود و از محضر ایشان که حوزه درس و حکمت و فلسفه تشکیل داده بود بهرهمند شد (25). وی پس از کسب علوم عالی بر کرسی تدریس نشست و با کمال دقت و حوصله مسائل و مباحث علمی را به شاگردان خویش تعلیم داد. او همانگونه که نفس خویش را تهذیب کرده بود معتقد به تهذیب زواید و اضافات کتابهای درسی حوزه بود و از تدریس و تعلیم مطالبی که فایدهای بر آن مترتب نبود پرهیز میکرد. او با نفس قدسی خود کسانی را برای جامعه بزرگ تشیع تربیت کرد که هر یک چهرهای برجسته در علم و اجتهاد شدند و منشأ آثار ارزندهای برای عالم اسلام گردیدند. شاگردان برجسته وی را چنین برشمردهاند(26):
1. شیخ حسن (متوفی 1011 ق.) فرزند شهید ثانی معروف به صاحب معالم (مؤلف کتابهای معالم الاصول و المنتقی)
2. سید محمد (متوفی 1009) نوه دختری شهید ثانی، معروف به صاحب مدارک، که بعد از رحلت استاد در خلال سالهای (993 تا 1009 ق) مرجعیت تقلید را به عهده گرفت.
3. ملا عبدالله تستری (شوشتری) (متوفی 1021) او نیز از مراجع بزرگی است که در خلال سالهای (1009 ه.ق تا 1011) تصدی مرجعیت را دارا بود.
4. امیر علام، که استاد در هنگام وفاتش مردم را در شرعیات به او ارجاع میدهد. (27)
5. میرفیض الله تفرشی، صاحب تعلیقات بر زبدةالبیان (28).
6. عنایت الله قهپایی (کوهپایهای)، صاحب معجم الرجال (29).
7. خواجه فضل الله استرآبادی.
8. آیت الله محمدعلی بلاغی (م 1000) ایشان حاشیه بر معالم و شرح بر اصول کافی و ارشاد علامه دارد (30).
براساس تقسیم مرحلهای ادوار اجتهاد محقق اردبیلی از اعلام و شخصیتهای دوره پنجم از ادوار اجتهاد که طلایهدار آن ابن ادریس است و دارای شیوه هفتم از شیوههای اجتهاد بوده است و از اعلام دوره ششم از ادوار فقه که پیشرو آن علامه حلی است و از معروفین دوره سوم کیفیت بیان فقه که پیشگام آن شیخ طوسی است میباشد روشن است فقیهی که در همه دورهها از اعلام باشد کمتر وجود دارد (31).
محقق اردبیلی از مراجع بزرگ تقلید شیعیان در عصر خود بوده است و مردم پاسخ مسائل مورد نیاز خود را در بعد فردی، عبادی، اجتماعی، اخلاقی، سیاسی و اقتصادی از او دریافت میداشتند. ایشان در سالهای 984 تا 993 سمت مرجعیت شیعیان را برعهده داشتهاند و در این مدت خدمات بینظیری در تکامل مباحث فقیهی و مسائل مذهبی ارائه نمودند (32). محقق اردبیلی از مراجع دوره سوم از ادوار کیفیت بیان فقه بودهاند که شیوه آنها مانند شیخ طوسی بیان فقه و احکام شرعی از راه پرسش و پاسخ و در ضمن کتابهای فقهی که به صورت علمی بیان میشده است که نه مانند دوره قبل که فقها تنها احکام را در قالب الفاظ روایات بیان میکردهاند بوده و نه مانند دورههای بعد که از راه رسالههای عملیه فقه بیان میشده است (33).
برای تبیین بهتر جایگاه علمی محقق اردبیلی، شایسته است به مقام مرجعیت ایشان نیز اشاره شود. محقق اردبیلی در خلال سالهای 984 تا 993 [به مدت 9 سال] مرجعیت تقلید شیعیان جهان را عهدهدار شد (34) و در این مدت خدمات ارزندهای در تکامل بخشیدن مسائل فقهی به جهان علم و مذهب تشیع ارائه نمود. ایشان به عنوان یکی از مراجع تقلید بزرگ آن عصر مطرح بوده است و مردم به او توجه داشتند و پاسخ مسائل مورد نیاز خود در بعد فردی، عبادی و اجتماعی و اخلاقی از ایشان دریافت میکردند.
9- تألیفات محقق اردبیلی
فقیه بزرگوار محقق اردبیلی علاوه بر تدریس، کتابهای پرارجی نیز در موضوعات کلام، فقه، اصول، سیره اهل بیت (علیهم السلام) و عقاید، تألیف کرد که از برخی آنها اثری در دست نیست. فهرست قسمتی از این آثار عبارتاند از (35):1. استیناس المعنویه (در علم کلام)
2. بحر المناقب
3. حاشیه بر شرح تجرید قوشجی
4. حدیقیة الشیعة
5. رسالة الخراجیة (حاشیه بر خراجیه محقق ثانی)
6. زبدةالبیان فی براهین احکام القرآن
7. مقالة فی الامر بالشی (در علم اصول)
8. مناسک حج (فارسی)
9. مجمع الفایدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان.
این کتاب یکی از مشهورترین و عمیقترین دایرةالمعارفهای فقه استدلالی و یکی از مصادر و منابع گرانسنگ فقه جعفری است. که همواره مورد توجه مجتهدان بوده است. محقق این کتاب را به مثابه شرحی بر کتاب ارشاد علامه حلی نوشته ولی خود کتابی بسیار مفصل و عمیق است که با دقت و کنکاشی عظیم به تحلیل و بررسی مباحث فقهی پرداخته است.
از سخنان محقق اردبیلی در این کتاب در مبحث تیمم استفاده میشود که ایشان دارای رسالههای مختلفی در فقه بوده است که از جمله آنها تعلیقات بر قواعد و مناسک حج است (36).
10- نوآوری و تحقیق در اندیشه فقهی اردبیلی
معمولاً فقهاء بر حسب عادت و سیره علمی چندان پا را فراتر از حیطه آراء فقهاء سلف قرار نمیدهند و سعی میکنند با احتیاط و احترام فراوان با این نظرات برخورد کنند ولی به ندرت پیدا میشود، فقیهی خود را از این قالب رهانیده و به نقد و بررسی آراء گذشتگان میپردازد و علاوه بر آن به ارائه نظریات جدید روی میآورد. مصداق بارز این حریت و نوآوری محقق اردبیلی است که به برکت قدرت عظیم تقوی و تقدس خود، از دو سلاح علم و شجاعت بهره گرفته و آراء جدیدی ارائه نموده که با آراء پیشینیان متفاوت است و نظریات فقهای بعد از خود را وامدار این تحول نموده است.محقق اردبیلی یکی از فقهای نوآور و دقیقی است که با تأمل و تشکیک در آراء فقهی فقهاء سلف و ادله فقهی آنها، دریچههائی نو به سوی آیندگان گشوده است.
به نقل از صاحب روضات الجنات بعضی دیگر که به عمق کلام ایشان پی نبردهاند درباره تحقیقات وی خدشه کردهاند و قائلاند او در کتاب مجمعالفائدة و البرهان از طریقه فقیهان خارج شده و آن را از نظرات فلسفی پرساخته است ولی به اعتقاد محققین این خدشه درست نیست زیرا این کتاب از نظرات نوین فقهی برخوردار است (37). صاحب جواهر که به نظرات و دیدگاههای فقهی او پرداخته، در بسیاری از موارد از او به عنوان اولین کسی که با فقهای قبل از خود مخالفت کرده است و سخن جدیدی عرضه نموده است، یاد میکند و البته در موارد فراوانی هم گروهی از فقهای بعدی از او پیروی نموده و دیدگاهش را دنبال نمودهاند. تعبیراتی در جواهر وجود دارد که گواه این مطلب است (38):
* لم أر مخافا بین المتأخرین عدا الاردبیلی و من تبعه. (39)
* بل لا أجد فیه مخالفا بیننا و بین غیرنا سوی اردبیلی من ان الظاهر عدم الضمان (40).
* بل لم أجد من صرّح بالفرق بینه و بین العلو بذلک قبل الاردبیلی و تبعه بعض من تأخر عنه منهم الاستاذ فی کشفه بل ببعض من وسوس فی الاول وافق فی المقام کصاحب المدارک (41).
فقهای بزرگ کسانی را که در اجتهاد و رد فروع بر اصول مهارت نداشته و از خود «ابتکار و خلاقیت» نداشته نشان نمیدهند فقیه به معنای واقعی نمیدانند و برجستگی را از کسانی میدانند که راههای ناگشوده را بگشایند و با طرح استدلالهای نو، راه را برای آیندگان باز کنند.
یکی از عوامل مهم خلاقیت و نوآوری در آراء محقق اردبیلی را اهمیت دادن او به موضوع تأثیر شرایط زمان و مکان در احکام و مسائل فقهی است. در اینکه «اگر جاهل به جای نماز قصر، تمام بخواند» معتقد است مطلقاً اعاده ندارد به دلیل روایات و شریعت سهله و سمحة، در پایان میگوید:
«واحتط مهما امکن فان الامر صعب و لایمکن القول بکلیة الشیء بل تختلف الاحکام باعتبار الخصوصیات و الاحوال و الازمان و الامکنة و الاشخاص...» (42)
11- روشنبینی و واقعنگری در اندیشه فقهی محقق اردبیلی
روشنبینی از خصوصیاتی است که در این فقیه برجسته و نظریات او مشاهده میشود. دیدگاه او نسبت به شریعت و هدف شارع مقدس در جهت هدایت انسانها سبب گردیده تا با روشنبینی خاصی در مباحث وارد شود و نکته جالب اینجاست که تقدس و تقوای او باعث نشده تا با احتیاطهای فراوان مردم را دچار زحمت نماید و یا خود به «انزوا» یا تحجر روی آورد؛ بلکه با دید جامع نسبت به دین، مباحث فقهی را با عنایت به واقعیتهای اجتماعی و مسائل مبتلا به مردم مطرح میکند.از جمله مباحثی که بیانگر نوع اندیشه فقهی ایشان است عبارتند از:
11-1- عدم لزوم قواعد تجویدی در قرائت نماز
از نظر ایشان اگر قرائت به گونهای بود که در عرف و لغت به آن قرآن صدق کند کافی است. ایشان که از وسوسههای بیمورد مردم و علماء آگاه بوده است سعی کرده است حدود واجبات و مستحبات را مشخص نماید و احتیاط را در مرحله نهائی توصیه کند. (43)11-2- تقدم افقهیت
در تعارض افقه و اقرأ در امام جماعت، ملاک تقدم را فقاهت میداند نه قرائت و این برخلاف نظر مشهور بین اصحاب از زمان شیخ صدوق میباشد (44). با این وجود میفرماید: «فلایبعد تقدیم الاعلم لما مرو لشرف العلم و علو رتبته عندالله فیکون صاحبه أقرب الی القبول عندالله والی استجابة دعائه لامن یزید فی قرائته حسنا...» (45)11-3- جواز مصرف زکات
ایشان با توجه به واقعیات زندگی مردم مصرف زکات را برای فقیهی که کسب و کار، مانع تفقه او میشود مجار میداند. حتی اگر اخذ تکالیف هم متوقف بر استفاده از زکات باشد یا شخص معلم باشد و یا کسی که بواسطه اشتغال به علوم مستحب مانند تفسیر قرآن یا حدیث و فقه از کسب و کار باز میماند استفاده از زکات برای او را جایز میداند معذلک سفارش به عدم استفاده از زکات میکند و بیان میدارد:«و الاجتناب احوط لکثرة المحتاجین بل الأحوج منهم» (46)
12- شرایط فرهنگی اجتماعی عصر زندگی محقق اردبیلی
12-1- استفاده فرهنگی از دربار صفوی
قرن دهم هجری که عصر زندگی محقق اردبیلی بود همزمان بود با عصر تشکیل دولت صفوی، که موجب تحولات سیاسی و مذهبی مهمی در ایران گردید که به طور مستقیم و یا غیرمستقیم در آموزش و حوزههای علمی تأثیر عمیقی داشت زیرا شاه اسماعیل صفوی با تشکیل دولت مقتدر و خاتمه دادن به حکومتهای ملوک الطوایفی ایران بعد از حمله مغول وحدت ملی را در ایران حاکم ساخت و مذهب شیعه را در ایران به رسمیت شناخت. نهضت اسماعیل صفوی دعوتی بود با جوهر صوفیانه، در چارچوب شیعیانه و شیعیگری در نظر اسماعیل که خود را نایب امامان و باب مهدی (عجل الله تعالی فرجه» میدانست عبارت بود از همین ظواهر سطحی و شعارهای ساده ولی پس از مرگ وی بود که ترتیب و تنظیم و استقرار آئین تشیع انجام گرفت (47).شاهان صفوی بنا به دلایل مختلف دینی و سیاسی و مصالح حکومتی ضمن احترام و تقدیس علمای دین از آنها در امور مختلف نظرخواهی میکردند. اگر چه این احترامها و تقدیسها بیشتر برای حفظ موقعیت خویش و به منظور برخورداری از حمایت و پشتیبانی جامعه شیعی بود که سر در فرمان عالمان و فقیهان داشتند ولی به هر حال توجه به عالمان شیعه را سرلوحه کار خود قرار داده بودند؛ از آن سو علما نیز از این موقعیت برای گسترش و نفوذ مکتب تشیع استفاده فراوان بردند و به واقع ارتباط آنان با پادشاهان صفوی نقشی انکارناپذیر در گسترش و نفوذ تشیع داشت به طوری که تشیع در این زمان از انزوا خارج شد و با رسمیت مذهب تشیع نشر و تبلیغ اندیشههای شیعی رواج فراوان یافت و دانشمندان و بزرگانی چون محقق ثانی، شیخ بهایی و علامه بزرگوار مجلسی با جهت دادن سیاستهای دربار صفوی به سمت ترویج و تبلیغ تشیع خدمات بینظیری را برای اسلام و تشیع به انجام رساندند به طوری که این دوران یکی از دورانهای اوجگیری اندیشههای شیعی است.
محقق اردبیلی نیز از جمله عالمانی است که در پرتو رابطه با دربار صفوی در گسترش تشیع و حل مشکلات شیعیان تلاشهای فراوانی را به ثمر نشاند.
12-2- وضعیت علمی و علماء در عصر محقق اردبیلی
در ایران قرن دهم هجری، قرن توجه به علوم دینی میباشد. علمای مذهبی مقام و منزلت بهتری پیدا نمودند. حکومت صفوی صرفاً یک حکومت سیاسی نبود بلکه این حکومت در جهت خدمت به دین و ترویج تشیع اهتمام زیادی نشان داد بویژه در زمان شاه اسماعیل اول و شاه عباس. در این دوره شمار طلاب علوم دینی افزایش یافت و شمار طلاب حکمت، علوم طبیعی، ریاضی و ادب رو به نقصان گذاشت.در دوره فرمانروائی شاه اسماعیل اول جلد اول کتاب «قواعد الأسلام» تألیف شیخ جمالالدین مطهر حلی به وسیله قاضی نصرالله زیتونی، اساس قوانین تشیع قرار گرفت و به آن عمل شد.
در دوره زندگی علامه مجلسی کتب متعدد شیعی به زبان فارسی به سرعت در میان توده مردم گسترش یافت و کتبی چون عین الحیات، حلیة المتقین و حیات القلوب و ابواب الجنان و جامع عباسی در دسترس مردم قرار گرفت (48).
ولی برعکس علوم دینی، رکود علمی که از قرن هفتم به دنبال حمله مغول در سراسر قلمرو اسلام آغاز شده بود در قرن دهم و یازدهم هجری نیز ادامه یافت. در ایران نیز به جز علوم مذهبی نسبت به سایر رشتهها علمی و ادبی و فلسفی کمتر توجه میشد و در نیمه اول قرن یازدهم فقط یک فیلسوف بزرگ به نام ملاصدرا ظهور کرد (49). در دوره صفوی مأموریتهای سیاسی به عهده فقهاء گذاشته میشد و علمای مذهبی در عهد شاه اسماعیل اول و شاه طهماسب اول نفوذ فوقالعاده پیدا کردند به طوری که فرامین دربار فقط با تأیید علماء قابل اجرا بود (50) و فقط در دوره شاه عباس اول از قدرت علمای مذهبی کاسته شد (51).
در قرن دهم برخی از علماء از نزدیک شدن به شاهان صفوی خودداری میکردند با اینکه تعدادی از آنان در نزد صفویان مقام خاصی داشتند.
محقق اردبیلی از جمله علمائی بود که روش شاه عباس صفوی را نمیپسندید و در نهایت حاضر نشد به اصفهان برود. از بیان مؤلفین کتب قصص العلماء صاحب معالم و صاحب مدارک که در نجف بودند نیز اینگونه نظر داشتند و حتی قصد زیارت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) را داشتهاند و از ترس اینکه مبادا شاه عباس اول ایشان را نزد خود بخواند و با سلطان معاشرت نداشته باشند از زیارت منصرف شدهاند (52).
پینوشتها:
1. تنکابنی 1372:42.
2. افندی 1401 ق، 1361 ش، ج 1:90 و الخوانساری 1382 ق، 1341 ش، ج 1:82.
3. موسوی اردبیلی 1388 ق، ج 1: ص 48.
4. الخویی 1403 ق، ج 2:229.
5. المحدث الثمی 1425 ق، 1348 ش، ج 166:3.
6. المحدث القمی 1327. 26.
7. ورعی، سید جواد (1375) «مقدس اردبیلی مظهر تقدس حریت نوآوری»، مجموعه مقالات کنگره محقق اردبیلی ج 2، قم. 1375، ج 165:2.
8. النجفی بیتا، ج 13: 294.
9. ورعی، سید جواد (1375) «مقدس اردبیلی مظهر تقدس حریت نوآوری»، مجموعه مقالات کنگره محقق اردبیلی ج 2، قم. 1375، ج 171:2.
10. ورعی، سید جواد «مقدس اردبیلی مظهر تقدس حریت نوآوری»، مجموعه مقالات کنگره محقق اردبیلی ج 2، قم. (1375)، ج 172:2.
11. المدرس بیتا، ج 337:5.
12. التنکابنی 1372:43.
13. الخوانساری 1382 ق، 1341 ش، ج 1:82.
14. التنکابنی 1372:42.
15. جلالی شاهرودی، وفیات العلماء مشهد، چاپخانهی خراسان، بیتا،: 67.
16. اردبیلی علم الهدی «حضرت مهدی و مقدس اردبیلی»، مجموعه مقالات کنگره محقق اردبیلی. ج 2، قم. 1375، ج 666:2.
17. المحدث القمی 28:1328.
18. المحدث القمی 25:1327.
19. اردبیلی علم الهدی «حضرت مهدی و مقدس اردبیلی»، مجموعه مقالات کنگره محقق اردبیلی. ج 2، قم. 1375، ج 669:2.
20. التنکابنی 1372:42.
21. موحد أبطحی 282:1365.
22. جرفادقانی، علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، معارف اسلامی، 107:1364.
23. الصدر بیتا: 321.
24. التنکابنی 1372:42.
25. افندی 1401 ق، 1361 ش، ج 1:90 و الخوانساری 1382 ق، 1341 ش، ج 1:82.
26. ابراهیم جناتی، «مقدس اردبیلی در عرصه اجتهاد»، مجموعه مقالات کنگره محقق اردبیلی، ج 2، قم. 1375، ج 2:117.
27. افندی 1401 ق، 1361 ش، ج 3:321.
28. التفرشی بیتا: 269.
29. افندی 1401 ق، 1361 ش، ج 304:4.
30. صدر، حسن، 1406 ق، 1364 ش، تکملة أمل العامل، قم، مکتبة آیة الله مرعشی نجفی،: 389.
31. ابراهیم جناتی، «مقدس اردبیلی در عرصه اجتهاد»، مجموعه مقالات کنگره محقق اردبیلی، ج 2، قم. 1375، ج 2:117.
32. همان، ج 2:122.
33. همان، ج 2:122.
34. همان، ج 2:122.
35. همان، ج 2:124-126.
36. همان، ج 2:126.
37. همان، ج 2:125.
38. ورعی سید جواد «مقدس اردبیلی مظهر تقدس حریت نوآوری»، مجموعه مقالات کنگره محقق اردبیلی ج 2، قم. 1375، ج 146:2.
39. در مجلدات گوناگون جواهر این تعبیر آمده است.
40. النجفی بیتا، ج 99:26.
41. النجفی بیتا، ج 153:10.
42. المحقق الأردبیلی 1314 ق، ج 3:72.
43. ورعی سید جواد، «مقدس اردبیلی مظهر تقدس حریت نوآوری»، مجموعه مقالات کنگره محقق اردبیلی ج 2، قم، 1375، ج 160:2.
44. همان، ج 160:2.
45. المحقق الأردبیلی 1314 ق، ج 3:253.
46. ورعی سید جواد، «مقدس اردبیلی مظهر تقدس حریت نوآوری»، مجموعه مقالات کنگره محقق اردبیلی ج 2، قم، 1375، ج 163:2.
47. شیبی 392:1374.
48. صدیق 1342:239.
49. ادوارد گرانویل براون، تاریخ ادبیات ایران از آغاز عهد صفویه تا زمان حاضر، ترجمة غلامرضا رشید یاسمی، کتابفروشی ابنسینا، تهران 1329 ش: 20-21.
50. میراحمدی 67:1371.
51. مینورسکی 1368:73.
52. التنکابنی 1364:281.
خیراللهی کوهانستانی، علیرضا؛ (1391)، فقه قرآنی با نفس رحمانی، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق (علیهالسلام)، چاپ اول