مترجم: امین حسین پور
منبع:راسخون
منبع:راسخون
در نبرد عقل در مییابیم که ما نسبت به حیوانات برتر هستیم. همچنین در میان انسانها، برخیها امتیاز آزمون هوش بالاتری نسبت به بقیه از خود نشان میدهند. گفته میشود که هوش با اندازهی مغز ارتباط دارد. این مسئله تا چه حد صحت دارد؟ مقالهی زیر به بررسی این رابطهی میان تواناییهای ذهنی و اندازهی مغز میپردازد.
آیا مغز بزرگتر نشانهی هوش بالاتر است؟ آیا تفاوتی در تواناییهای شناختی در میان انسانها و میان انسانها و حیوانات در ارتباط با اندازهی مغز وجود دارد؟ آیا اندازهی مغز که میتواند با حجم یا وزن اندازهگیری شود ارتباطی با پردازش ذهنی دارد؟ اجازه دهید پاسخ سؤالها را بیابیم.
اندازهی مغز در انسانها و حیوانات
این یک واقعیت اس که وقتی سخن از هوش به میان میآید، انسانها بسیار برتر از حیوانات میباشند. ولی آیا توانایی شناختی پیشرفتهی ما اندازهی مغز مرتبط است؟
در مقایسه با مغز انسان، بدیهی است که پرندگان مغز کوچکتری دارند. در حالیکه فیلها و والها مغز بزرگتری دارند. هنگامی که اندازهی بدن در نظر گرفته میشود، مشاهده میشود که مغز انسان نسبت به اندازهی بدن 3 برابر بزرگتر است. نسبت اندازهی مغز به بدن در انسانها 40ر1، در فیلها 550ر1، اسبها 600ر1 و کوسهها 2496ر1 است.
آیا این بدین معناست که مغز ما بزرگترین مقدار را نسبت به اندازهی بدن داراست و همین موضوع ما را نسبت به حیوانات به مراتب باهوشتر میکند؟ وقتی نسبت مغز به بدن انسانها را با موشها و پرندگان کوچک که به ترتیب 40ر1 و 114ر1 است مقایسه میکنیم این دلیل نمیتواند درست باشد.
EQ
با در نظر گرفتن اینکه رابطهی مغز – بدن دارای دارای اشکالاتی است، پژوهشگران عامل دیگری با عنوان هوش هیجانی برای اندازه گیری هوش در نظر گرفتهاند. EQ نسبت حجم واقعی مغز یک حیوان نسبت به حجم پیشبینی شدهی مغز یک حیوان با همان وزن بدن میباشد. در چنین موردی، امتیاز EQ انسانها برابر 5ر7 بوده و بیشتر از هر حیوان دیگری است. امتیاز EQ نشان میدهد که مغز ما هفت برابر بزرگتر از حیواناتی با همان اندازهی بدن میباشد.
اندازهگیری EQ فرض میکند هر چه اندازهی مغز بزرگتر باشد، تعداد نورونها بیشتر خواهد بود. این فرض نادرست است چرا که تراکم نورونها را در نظر نمیگیرد که اگر بالاتر باشد به معنای نورونهای بیشتر در همان ناحیه نسبت به بقیه نواحی است. به بیان سادهتر، اگر نورونها با فاصلهی کمتری در کنار هم قرار گرفته باشند، حتی مغزی کوچکتر میتواند دارای تعداد بسیار زیادی نورون نسبت به مغزی با اندازهی بزرگتر باشد.
تراکم نورونها و هوش
تحقیقات نشان میدهد که هوش احتمالاً به تعداد نورونهای موجود در قسمت خاصی از مغز بستگی دارد. تحقیقی در این مورد توسط تیمی از پژوهشگران به رهبری سوزانا هازل در دانشگاه فدرال ریودوژانیرو برزیل انجام شد.
در این تحقیق مشاهده شد که مغز فیلهای آفریقایی در حدود 250 میلیارد نورون دارد که در حدود سه برابر تعداد نورونهای موجود در مغز انسان میباشد. مغز انسان 86 میلیارد نورون دارد. قشر مخ در کارکردهای پیشرفته مانند شناخت، زبان، تصمیم گیری و حافظه نقش دارد. پژوهشگران مشاهده کردند که قشر مخ انسانها سه برابر تعداد نورونهای قشر مخ فیلهای آفریقایی نورون دارد. این تراکم نورون بالاتر در قشر مخ احتمالا به انسانها در مقایسه با فیلها در مهارتهای شناختی برتری میدهد.
در این تحقیق همچنین مشاهده شد که تراکم نورون در مغز پرندگان کوچک همانند طوطی کم و بیش با تعداد کل نورونها در مغز حیوانات بزرگ مانند میمونها مشابه است. پس تراکم نورون ممکن است در تحت تأثیر قرار دادن هوش نقش داشته باشد.
اندازهی مغز و هوش انسان
آیا مغز یک نابغه در مقایسه با مغز یک فرد عادی که ظرفیت فکری متوسطی از خود نشان میدهد اندازهی بزرگتری دارد؟ جواب این سؤال را با بررسی ساختار مغز دانشمندان مشهوری چون آلبرت انیشتین میتوان به بهترین صورت مورد خطاب قرار داد. دانشمندی که تجسم هوش خالص در نظر گرفته میشود به طور شگفت آوری مغزی با اندازهی متوسط داشت. چیز غیر عادی دربارهی اندازهی کلی مغز او وجود نداشت.
ولی مغز انیشتین به طور قابل توجهی قشر قدامی بزرگتری داشت، قسمتی از مغز که به اجرای کارکردهای شناختی پیچیده متصل است. علاوه بر این، تعداد سلولهای گلیال که وظیفهی تآمین مواد مورد نیاز نورونها را بر عهده دارند نیز به طور قابل توجهی زیادتر بود. همچنین شکل لوبهای آهیانهی پایینی مغز او غیر معمولی بود. همهی این ویژگیهای عصبی و نه اندازهی کلی مغز ممکن است دلیل ظرفیت فکری غیر عادی او باشد.
اندازهی مغز در مردان و زنان
بعد از در نظر گرفتن اندازهی بدن، مشاهده میشود که اندازهی مغز مردان بزرگتر از زنان است. تحقیقی که در ژورنال هوش منتشر و توسط تیمی از روانشناسان در دانشگاه انتاریوی کانادا انجام شد مشخص کرد که مردان باهوشتر از زنان میباشند. در این تحقیق امتیازهای آزمون استعداد تحصیلی SAT در حدود 100000 دختر و پسر 17 و 18 ساله در نظر گرفته شد. امتیاز SAT هر فرد برای محاسبهی عامل هوش عمومی که به طور معمول g factor نامیده میشود مورد استفاده قرار گرفت. مشاهده شد که امتیاز IQ متوسط پسرها بالاتر از دختران بود. ولی بروس براکن روانشناسی در دانشگاه ویلیام اند ماری استدلال میکند که تعداد دخترها 10000 نفر بیشتر از پسران بود که این ممکن است تحقیق را تحت تأثیر قرار داده باشد. او اظهار میکند پسرانی که میدانستند نمیتوانند امتیاز خوبی در SAT کسب کنند، حتی سعی نکردند آزمون را انجام دهند. این عامل در ارزیابی نتایج تحقیق در نظر گرفته نشده بود.
تحقیق
مطابق تحقیقی که در سال 2005 انجام و در ژورنال هوش گزارش شد، نتیجه گرفته شده بود که افراد با اندازهی مغز بزرگتر باهوشتر هستند و این توانایی را دارند که نسبت به افراد دارای مغز کوچکتر سریعتر به یادگیری بپردازند. این تحقیق نتایج بیش از 24 تحقیق قبل را در نظر گرفته بود که از اسکن MRI برای یافتن رابطهی متقابلی میان حجم مغز و هوش استفاده کرده بود.
بعد از ارزیابی گستردهی نتایج تحقیقات مشخص شد که با افزایش حجم مغز هوش نیز افزایش مییابد. به عبارت سادهتر، هوش به طور مستقیم با حجم مغز تناسب دارد. در تحقیق انجام شده به افراد شرکت کننده آزمونهای فردی استاندارد شدهای داده شد و نتایج حاصل با حجم مغز آنها مقایسه شد.
مطابق گفتههای پروفسور مک دانیل که این تحقیق توسط وی انجام شد، این آزمونها روش درستی برای ارزیابی ظرفیت یک فرد برای استدلال کردن است. او میگوید که این آزمونهای هوش در پیشبینی عملکرد وی در کار مؤثر است.
او نتیجه گرفت که هوش با حجم مغز مرتبط است و آن را میتوان با این آزمونها اندازهگیری کرد. وی میگوید که ارزیابی کارجویان با استفاده از این آزمونها میتواند در استخدام افرادی که در یادگیری اطلاعات سریعتر خواهند بود مفید باشد.
منتقدین استدلال میکنند که اگر چه امتیاز IQ در ارائه دادن ایدهای کلی دربارهی سطح هوش مؤثر است ولی نمیتواند توانایی شناختی فرد را به طور قطعی تعیین کند. این بدین خاطر است که بسیاری از افراد علی رغم کسب امتیاز پایین در آزمونهای IQ در زندگی حرفهای خود موفق بودهاند. برعکس این قضیه نیز صحت دارد.
/ج