خواجه نصیر الدین طوسی

طوسی، چنان که از زادگاهش پیداست، ایرانی تبار بود. او با استعداد فراوان خود به علوم متعددی پرداخت: فلسفه، فقه، علوم طبیعی، جغرافیا و علوم ریاضی. احتمالاً طوسی نیز همچون دیگر دانشمندان مسلمان، دانش و آگاهی در خور توجه خود
چهارشنبه، 30 دی 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خواجه نصیر الدین طوسی
 خواجه نصیر الدین طوسی

 

نویسنده: آیلهارد ویده‌مان
ترجمه‌ی: سارا حاج حسینی



 

زندگی

نصیر الدین ابوجعفر محمد بن محمد بن حسن طوسی (1) در 11 جمادی الثانی 597 ق / 19 مارس 1201 م در ساوه زاده شد، و در 18 ذی الحجه 672ق/ 18 ژوئن 1274 م در بغداد در گذشت. از آنجا که وی در طوس در خراسان (شمال شرق ایران) بالید، به طوسی شهرت یافت؛ البته این نسبت را باید بعدها به وی داده باشند. به تدریج، القاب وی، «محقق» و «خواجه» ، رایج گشت. (2)
طوسی، چنان که از زادگاهش پیداست، ایرانی تبار بود. او با استعداد فراوان خود به علوم متعددی پرداخت: فلسفه، فقه، علوم طبیعی، جغرافیا و علوم ریاضی. احتمالاً طوسی نیز همچون دیگر دانشمندان مسلمان، دانش و آگاهی در خور توجه خود را از راه سفر کسب کرد یا اینکه از راه سفر آن را وسعت بخشید. این تعلیم و تربیت چند جانبه‌ی وی، بعدها، در کارهای علمی اش منعکس شد.
او احتمالاً باید به زبان یونانی هم پرداخته باشد؛ اگر این خبر درست باشد، او می‌توانسته است ترجمه‌های پیشین را دست کم تا اندازه‌ای بررسی کند. افزون بر این روشن است که بسیاری از این ترجمه‌ها از طریق تحریرهای طوسی برای ما باقی مانده است.
درباره‌ی سال‌های نخست زندگی طوسی آگاهی ما اندک است. بر عکس، درباره‌ی زمانی که او با هلاگو در ارتباط بود، اطلاعات خوبی داریم؛ در همین زمان است که رصدخانه‌ی مراغه بنا شد. به لحاظ مذهبی، او شیعه بود و نسبت به هم مذهبان خود تعصب داشت. (3) از میان اساتید او کمال الدین ابن یونس (4) و معین الدین سالم بن بدران مصری (5) را می‌شناسیم. بعدها در قهستان، و احتمالاً در قائن که در آن زمان مرکز آن منطقه بود، اقامت گزید. حاکم آنجا ناصرالدین عبدالرحیم بن ابی منصور (که او را ناصر الدین محتشم نیز نامیده اند) وی را بسیار نواخت. طوسی اثر اخلاقی - فلسفی خود، اخلاق ناصری را که درباره‌ی فضایل اخلاقی است، برای قدردانی تقدیم ناصرالدین کرد.
در همان زمان، وی قصیده‌ای در مدح خلیفه‌ی وقت، مستعصم (حک 655- 639ق/ 1242- 1258م) برای خلیفه فرستاد؛ وزیر وی مؤید الدین محمد علقمی، هر چند به مسائل علمی گرایش داشت، بی هیچ علتی آن قصیده را پس فرستاد. (6) بر اساس روایتی دیگر، از قرار معلوم خلیفه شخصاً به طوسی توهین کرده و از او پرسیده بود:«شاخ تو کجاست؟» (کنایه از اینکه مردم طوس، زنان خود را در اختیار بیگانگان می‌گذاشتند. ) (7) محتشم برای چاپلوسی نزد خلیفه، طوسی را به زندان افکند. اما در پی آن طوسی گریخت و نزد ملحدان اسماعیلی در زمان علاء الدین محمد (652-617ق/ 1221-1255م) در قلعه‌ی الموت برای خود مأمنی فراهم کرد (8) و در دوره‌ی جانشین وی، رکن الدین خورشاه (654-652ق/ 1255- 1256م)، آخرین امام اسماعیلی الموت،(9) همان جا ماند. از روایات چنین پیداست که طوسی، گر چه عهده دار مقام مهمی بود، در الموت به نوعی در اسارت بوده است. به هر حال، به راحتی نمی‌توان مدت اقامت وی را در قلاع اسماعیلیه تعیین کرد. درباره‌ی جزئیات این دوره از زندگی وی چیزی نمی‌دانیم. نباید وی در قهستان و الموت کاملاً خود را درگیر ماجراهایی کرده باشد که در دربار خلیفه درگیر آن بود. او از تناقضات موجود میان بزرگان دربار، ضعف‌های خلیفه و مهارت اندک سپاهیان آگاه بود. از همین رو، هنگامی که بعدها به خدمت هلاگو در آمد، فردی کاملاً مناسب بود تا در لشکرکشی هلاگو به بغداد، با مشورت‌ها و عمل خود به او یاری رساند. چنین می‌نماید که او در این زمان در زمینه‌ی علوم نیز بسیار فعال بوده است، زیرا مجسطی بطلمیوس را در 644ق/1247م و المناظر اقلیدس را در 655ق/ 1258م تحریر کرد.
وقتی که هلاگو در 654ق/ 1255م قلاع اسماعیلیه را فتح کرد، شخصاً با طوسی، که در آن زمان حدوداً پنجاه و چهار ساله بود، و آوازه‌ی شهرت و کاراییش بسیار پیش از آن به گوش وی رسیده بود، آشنا شد. هلاگو او را به شایستگی تمام پذیرا شد و وی را در حلقه‌ی ملازمان و نزدیکان خویش قرار داد. حسن نظر این فاتح و خلفش اباقاخان (679-663ق/ 1265- 1281م) ظاهراً تا مرگ طوسی ادامه یافت، حال آنکه اوضاع درباره‌ی بسیاری دیگر از دانشمندان مسلمان عکس این بود.
درست پیش از فتح بغداد، دامنه‌ی مرجعیت طوسی گسترش یافته بود، از این رو مسئولیت اوقاف به وی واگذار شد. همچنین او رتبه‌ی وزیر مالیه را دارا شد. مطمئناً، پیش تر طوسی درباره‌ی مسائل نجومی با هلاگو تبادل نظر کرده بود. زیرا کم تر از یک سال بعد، بنای رصدخانه‌ی مراغه آغاز شد. درباره‌ی ذکاوت و قدرت سازگاری طوسی همین بس که توانست تقریباً دو دهه به این امیر مغول خدمت کند بی آنکه غزل شود؛ و در 71 سالگی به مرگ طبیعی در گذشت. طوسی اندکی پیش از مرگ مراغه را، به دلیلی که بر ما معلوم نیست، ترک کرد و به همراه شمار زیادی از شاگردان و همراهان به بغداد بازگشت و تا زمان مرگ چند ماه در آنجا اقامت کرد. از زندگی او از زمان تأسیس رصدخانه تا هنگام مرگ چیزی نمی‌دانیم. او محل قبرش را خود تعیین کرده بود، که در نزدیکی امام موسی کاظم (علیه السلام)، بیرون از بغداد در ساحل غربی رود دجله قرار دارد. درباره‌ی اینکه آیا واقعاً در آنجا به خاک سپرده شده باشد، به صراحت چیزی گفته نشده است. (10)
از گزارش کُتُبی چنین در می‌یابیم که هلاگو بی مشورت طوسی کاری انجام نمی‌داد، و طوسی از راه رصدهای مناسب او را راهنمایی می‌کرد. طوسی در مقام منجم دربار خان، در جریان فتح بغداد ایفای نقش کرده بود. هلاگو، پیش از حمله به آنجا، از حسام الدین منجّم در این باره نظر خواست. او این کار را نحس پیش بینی کرد. خان سپس از طوسی مشورت خواست، او خطر بروز هر نوع بلا و مصیبت را انکار کرد. هلاگو به شهر حمله و آنجا را فتح کرد، خصوصاً به این سبب که وی و سپاهیانش از طریق طوسی از پیروزی خود مطمئن شده بودند. (11) همچنین باید خاطر نشان کرد که تاریخ تاجگذاری جانشین هلاگو بر پایه‌ی اطلاعات نجومی طوسی، سوّم رمضان 663ق/ 19 ژوئن 1265 م تعیین شد.
از فرزندان طوسی سه پسرش را می‌شناسیم. بزرگترین آن‌ها صدرالدین بن خواجه بود. برخی دیگر وی را محیی الدین (12) ابوالحسن علی بن محمد بن حسن طوسی نامیده اند. عنوان «مشیر» (مشاور وزیر) جایگاه برجسته‌ی وی را نشان می‌دهد؛ وی در اداره‌ی امور از پدرش پیروی می‌کرد. کتبی، از وی به عنوان منجمی عالیقدر و سراینده‌ی اشعار ستودنی فارسی یاد کرده است. وی کتابخانه اش را به [نگارش] تکمله‌ای بر خلاصه اختصاص داد. دو پسر دیگر او، اصیل الدین حسن (13) و فخر الدین احمد نیز، همچون صدر الدین، در دوره‌ی جانشینان هلاگو جایگاه برجسته‌ای داشتند، اما در اثر رفتار بد و نادرست دربار موقعیت خود را از دست دادند. یک نسخه‌ی خطی از زیج ایلخانی به خط اصیل الدین حسن در پاریس هست. غازان خان (حک 694- 703ق/ 1295- 1304 م ) دستور اعدام سومین فرزند طوسی را صادر کرد. (14).
استعداد ذاتی طوسی در زمینه‌های گوناگون به او امکان داد تا در رشته‌های علمی مختلف به فعالیت بپردازد، و باعث شد که منابع خود را در این زمینه‌ها غنی تر سازد و این چیزی است که برای یک دانشمند مسلمان غیر عادی می‌نماید. در حالی که، چنان که ماکس هورتن درباره‌ی ابن سینا گفته است، در فلسفه‌ی آن زمان اندیشه‌ها کما بیش خود به خود قوام می‌یافت و در بخش‌های دیگر کار اصلی بیش تر گردآوری مطالب بود. باید گفت که استعداد درخشان و ذوق فوق العاده‌ی طوسی به او اجازه داد تا کتابی همچون تذکره یا اثری همچون شکل قطاع بنویسد و در مقام یک طبیعی دان در برابر فخر رازی بایستد؛ یا رصد خانه‌ای بنا کند، که حتی اگر او تنها طرح کلی رصدخانه‌ی مراغه را داده باشد، این امر بر نبوغ آفرینشگر او دلالت می‌کند. از این رو شرقیان، به حق، طوسی را لقب خواجه عطا کرده اند. همچنین برخی از آن‌ها او را، همچون بتّانی و ابن هیثم، «بطلمیوس ثانی» لقب داده و گفته اند که او «مُشک تصحیح مجسطی» بود.
طوسی در نهایت دقت به شناخت متون ریاضی و نجوم پیشین پرداخت، چنان که این معنا را می‌توان در اثر وی درباره‌ی شکل قطاع مسطّح مشاهده کرد. او را خلف اثیر الدین ابهری (15) و کمال الدین بن یونس، که از بزرگان دانشمندان آن دوره به شمار می‌آید، (16) می‌دانند.

فعالیت طوسی در زمینه علوم

1- نجوم

الف) تأسیس رصد خانه

اکنون، به بحث درباره تأسیس رصدخانه مراغه و رویداد وابسته به آن، یعنی نگارش زیج ایلخانی، می‌پردازیم؛ دستاوردهایی که بیش از هر چیز دیگر نام طوسی را بلند آوازه گردانید. طرح بنای یک رصدخانه در زمان منگوخان، برادر هلاگو، ریخته شد. منگوخان علاقه وافر به ریاضیات و نجوم داشت و حتی شخصاً به بررسی بخش‌های دشوار اصول اقلیدس می‌پرداخت. (17) جمال الدین محمد بن طاهر بن محمد زیدی بخاری، که در آن زمان مطیع دربار مغولان بود، نتوانست ساختمان رصدخانه را چنان که دلخواه منگو بود، اجرا کند. این رصدخانه، احتمالاً، در قره قروم، تختگاه منگو ایجاد شده بود. منگو سپس هلاگو را برای فتح قلاع اسماعیلیه و بردن پیامی برای طوسی، که آوازه شهرتش در آن هنگام تا دربار منگو هم راه یافته بود، مأمور کرد. اما چون خان بزرگ در آن هنگام در راه لشکرکشی به سرزمین مَنزی (ماچین) بود، دستور داد که
طوسی رصد خانه‌ای بزرگ در ایران بنا کند. هلاگو فرمان برادر را اجرا و توصیه‌های لازم را به طوسی کرد. البته هلاگو به سبب هزینه‌های بسیار زیاد این کار، تردیدهائی داشته است؛ دست کم بخشی از این هزینه‌ها به این ترتیب فراهم شد که در هنگام فتح بغداد گنجینه‌های بسیاری به دست هلاگو افتاد. دخالت ملاحظات احکامی در بنای رصدخانه کاملاً قطعی است. (18) از آثار مکتوب طوسی درباره‌ی این موضوع می‌توان فهمید که وی، مانند دانشمندان دیگری چون بیرونی، نسبت به تعلیم احکام نجوم و اعتقاد به اینکه از طریق آن حوادث مقدّر را می‌توان پیش بینی کرد نظر منفی نداشت. (19) اما طوسی توجه هلاگو را به این واقعیت جلب کرد که وقتی از طریق مطالعه‌ی اجرام آسمانی وقوع حوادث بدی پیش بینی شود، به محض رخ دادن آنها، وحشت از آن‌ها ناپدید می‌شود؛ وی این مسأله را از طریق یک مثال برای وی توضیح داد. (20) افزون بر این، دیدگاه‌های مشابهی بر ارزش و اعتبار احکام نجوم تأکید کرده اند، حتی اگر انسان با وجود پیش بینی سرنوشت نتواند از آن بگریزد. اما صرف نظر از احکام نجوم و مقاصد علمی‌ای که دنبال می‌شد، این امر نشانگر دقت بسیار زیاد ابزارهای [نجومی] بود.
در هر حال، هزینه‌ی طرح اولیه‌ی [رصدخانه] بسیار زیاد شد، و برای ادامه‌ی آن مبلغ قابل ملاحظه‌ای صرف شد. این هزینه از طریق درآمدهای اوقاف تأمین می‌شد.
وضع پرداخت حقوق‌های کلان کارکنان رصدخانه و اقامتگاه‌های منجمان و کارکنان آن نیز به همین صورت بود. هلاگو همچنین با تدارکات جدید برای تأمین منابع مالی خاص موافقت کرد. دقیقاً معلوم نیست که اخلاف هلاگو به پرداخت این هزینه‌ها ادامه دادند و تا چه حد. به هر روی، هلاگو چندان علاقه‌ی عمیقی به نجوم نداشته است.
کار برجسته‌ی طوسی را در تأسیس رصدخانه، که آن را حدود 60 سالگی شروع کرد، و رصدهایش برای تألیف زیج ایلخانی، که آن را حدود 70 سالگی به پایان رساند، وقتی می‌توان به درستی دریافت که درباره‌ی این امر تأمل کنیم که از یک سو، خاک محل رصدخانه می‌بایست از طریق از میان بردن قشر زیرین لایه‌ی بازالتی تسطیح می شد و از سوی دیگر یکایک ابزارها باید طراحی می‌شد، به طوری که این دو کار مخلّ یکدیگر نباشند. همچنین، در برخی موارد می‌بایست ابزارها از نو ساخته و پرداخته می‌شد و برای [یافتن] خطاهای موجود در آن‌ها از جهات مختلف آزموده می‌شد. پنج ابزار از ده ابزار موجود در رصدخانه که عُرضی آن‌ها را توصیف کرده است، کاملاً ابزارهای کهن بودند، یعنی مربوط بودند به منجمان یونانی، اما در برخی موارد به دست طوسی به نحو اساسی اصلاح شده بودند؛ پنج تا از آن ابزارها کاملاً از نو ساخته شده بودند. زمان بسیار زیادی باید برای تقسیم بندی دایره‌های بزرگ و شاخص‌ها صرف شده باشد؛ اما متأسفانه درباره‌ی شیوه‌های این کار هیچ توضیحی داده نشده است. کار رصد سرانجام پس از فراهم آوردن همه‌ی این مقدمات ممکن می‌شد، که آن نیز در اثر شرایط جوی نامساعد مختل می‌شد.
در هنگام تأسیس رصدخانه، هلاگو انتظار آن داشت که در مدت دوازده سال، زیج نو و دقیقی مطابق با گردش سیارات هفتگانه تنظیم شود. طوسی در مقابل تأکید کرد که برای این کار سی سال وقت لازم است، چون در این مدت است که سیارات به یک دور کامل گردش می‌کنند. (21) اما این امید را هم داد که در صورت مساعد بودن شرایط جوی بتوانند این مسائل را در دوازده سال حل کنند. در واقع نیز طوسی رصدهای خود را طی دوازده سال به نتیجه قطعی رساند. از آنجا که بنای رصدخانه در 657 ق/1259م شروع شد و هلاگو در 663ق/ 1265م درگذشت، نتوانست پایان یافتن این کار دوازده ساله را ببیند.
طوسی خود تأکید کرده است که از میان رصدهای پیشین بر آن رصدهایی می‌توان اعتاد کرد که هیپارخوس (ابرخس)، بطلمیوس، منجمان مأمون و بَتّانی انجام داده اند، اما هیچ یک از این رصدها در مدّت لازم [برای کامل شدن دور سیارات] انجام نشده اند. بنابراین بیش از هر چیز، رصدهای خود را مطابق با رصدهای ابن یونس و ابن اعلم (22) یافت؛ زیرا ایشان [در زمینه‌ی رصد] بر [دانشمندان] پس از خود فضل تقدم داشتند. به طور مثال، از طریق ابن یونس (23) بر این نکته آگاهی می‌یابیم که در رصدخانه‌ها منجمان بسیاری به طور مشترک کار می‌کردند، که البته واقعاً هم همین طور بوده است. وضع درباره‌ی منجمان مأمون، و به طریق اولی درباره‌ی رصدخانه عظیم مراغه، نیز بر همین منوال بوده است. این دانشمندان در رصدخانه‌ی مراغه کار می‌کردند:
مؤید الدین عُرضی دمشقی،
نجم الدین دبیران کاتبی قزوینی (زوتر، شم 370)،
فخر الدین خلاطی،
فخر الدین مراغی موصلی، و
محیی الدین مغربی (ابن ابی شکر: زوتر، شم 376).
وقتی که هلاگو ، ملک ناصر صلاح الدین یوسف، آخرین امیر از امرای ایوبی، و ملازمانش را به هلاکت رساند (658ق/ 1260م یا 659ق / 1261م)، از خون محیی الدین مغربی در گذشت و وی را به طوسی سپرد. احتمالاً محیی الدین رسماً به همه گفته بود که منجم است. تحریر وی از مجسطی، که مبتنی بر تحریر خواجه نصیر بود، اهمیت فراوان یافت.
ابوالفرج ابن العبری (630-686ق/ 1233- 1286م: زوتر، شم 375) مدتی در مراغه اقامت گزید. وی در آنجا نه تنها با علاقه و شور فراوان به مسائل نجومی مشغول شد، بلکه در زمینه‌ی متون مربوط به این رشته علمی نیز به فعالیت پرداخت. او قطعاً با طوسی و منجمان رصدخانه نیز روابط نزدیک داشت.
عبدالرزاق بن احمد بن محمد شیبانی، معروف به ابن الفُوَطی (ولادت: محرم 642ق/ اواسط 1244م، در گذشت: محرم 723ق/ اوایل 1323م، بغداد) هنگام فتح بغداد اسیر شد، و در حالی که بسیار جوان بود به خدمت طوسی در آمد. سپس، در دوره‌ی جانشینان هلاگو، احتمالاً سرپرست کتابخانه‌ی مراغه شد و در آنجا امکان آن را یافت که آثار گرانبهائی را مطالعه کند. بعدها، تا هنگام مرگ، سرپرستی کتابخانه‌ی مدرسه‌ی مستنصریه (24) را عهده دار شد. هیچ یک از آثار وی برای مسائل که درباره‌ی آن‌ها بحث می‌کنیم به کار نمی‌آید. (25)
بحث درباره‌ی صحت نظر حسن بن احمد حکیم ( مقاله‌ی 75، ص 371) را درباره‌ی اینکه شمس الدین شرواسی و کمال الدین ایکی (یا اَیکی) و حسن الدین شامی از منجمان وابسته به رصد خانه‌ی مراغه بوده اند فعلاً رها می‌کنیم. کتبی نام آن‌ها را [به نقل از حسن بن احمد] در کنار نام عُرضی به آورده است.
افزون بر منجمان یاد شده، منجمان دیگری هم در آنجا بودند. همچنین جمع بزرگی از دستیاران در آنجا حضور داشتند که، همچون کارکنانی که جوزجانی برای ابن سینا به خدمت گرفته بود، به حسابرسی و کارهای عملی اشتغال داشتند. (26)
در میان همکاران طوسی از قطب الدین شیرازی ذکری به میان نیامده است؛ او احتمالاً مهم ترین شارح تذکره‌ی طوسی است. می‌دانیم که وی در عهد ایلخانان شغل مهمی بر عمده داشت. و نیز می‌دانیم که او در پی کسب نفوذ بیش تر نبود. (27) معلوم نیست که روایت زیر درباره‌ی وی نقل شده است یا درباره‌ی یک قطب الدین دیگر. (28):
هلاگو بر طوسی خشم گرفت و در حضور جمع دیگران به او گفت: «اگر کار رصدخانه نا تمام نمی‌ماند تو را می‌کشتم». قطب الدین، که احتمالاً در بدگویی از طوسی و برانگیختن خشم هلاگو دخالت داشت، پیشنهاد کرد که سمت طوسی را برای به اتمام رساندن زیج بر عهده گیرد، زیرا نظر ملوکانه درباره‌ی افراد باید رعایت می‌شد. او همچنین با برخی از نظریات فلسفی طوسی مخالف بود.
جزئیات این امر درست معلوم نیست که دستاورد طوسی در مقام منجم چه بوده است، یا کدام کارها از دانشمندانی است که دررصدخانه کار می‌کردند و طوسی خود بسیاری از آن‌ها را نام برده است. همچنین وی با نظر عرضی در مورد ابزارهایی که او ساخته‌ی خود دانسته، مخالفتی نکرده است.
طوسی به سبب مقام والای خود (و نیز ریاست رصدخانه) گاهی به عُجب علمی و عدم تسامح متهم شده است . با این حال، او با برخی از همکاران خود، چون عرضی، روابط شخصی نزدیک داشت. باید یادآور شد که، به گفته‌ی کتبی، طوسی با همه‌ی تکالیف سنگینی که بر عهده داشت همچنان فروتن و مهربان بود [و کان حسن الصوره سمحاً کریماً جواداً حلیماً حسن العشره غزیر الفضل].

ب ) زیج ایلخانی

چنان که پیش تر ذکر شد، رصدهایی که در رصدخانه‌ی مراغه انجام می‌شد، باید برای به دست آوردن دانشی دقیق درباره‌ی حرکات سیارات به خدمت گرفته می‌شد. طوسی نتایج این رصدها را در اثری فارسی به نام زیج ایلخانی مکتوب کرد. بنا بر کتاب حبیب السیر، این اثر تنسوق نامه‌ی ایلخان نیز نامیده شده است. نگارش این کتاب در عهد هلاگو آغاز شد، اما در اوایل حکومت اباقا خان، فرزند هلاگو، به اتمام رسید و طوسی آن را به وی تقدیم کرد. (29)
در مقدمه‌ی این اثر، طوسی به صورت خلاصه درباره‌ی چنگیزخان و هلاگو، جانشین او، سخن گفته و سپس سرگذشت شخصی خود را شرح داده و گفته است که چگونه نزد هلاگو آمد، چگونه به مقام منجم بزرگ دربار منصوب شد، چه کسانی را تعلیم داد و چگونه مراغه را به عنوان مکان رصدخانه برگزید. او، سپس، به بحث درباره‌ی رصدهای پیشینیان پرداخته و تأکید کرده است که برای به دست آوردن زیجی کامل باید سی سال رصد کرد.
این کتاب شامل چهار «مقاله» است (30): مقاله‌ی اول درباره‌ی تقویم چینیان، یونانیان، عرب‌ها و تقویم ایرانیان، یعنی تقویم ملکشاه سلجوقی ( تقویم جلالی)، است.
مقاله‌ی دوم درباره‌ی حرکات سیارات و موقعیت آن‌ها در طول است، این مقاله 13 فصل و چند جدول دارد ( گ 21ب، 30-82).
مقاله‌ی سوم درباره‌ی تعیین دقیق اوقات و طالع مربوط به هر زمان مشخص است در 14 فصل به همراه چند جدول (گ 90- 110).
مقاله‌ی چهارم درباره‌ی دیگر «اعمال» است: الف) درباره‌ی طالع موالید (گ 116-119)؛ ب) درباره‌ی دانش پیش بینی که با طالع عالَم ارتباط دارد (گ 120 آ- 122ب).
افزون بر این در خاتمه‌ی کتاب جدول‌های گوناگون دیگری با توضیحات فارسی و عربی وجود دارد (گ 123-152) و نیز یک رساله‌ی عربی درباره‌ی محاسبه‌ی جدولی که به دقائق النسب مشهور است (گ 153-160).
قابل توجه اینکه یک چهارم کل این اثر به مسائلی اختصاص یافته است که به احکام نجوم مربوط می‌شود.
بیو (31) در عین پذیرش کامل دستاورد بطلمیوس، چنین فرض کرده است که وی در [تدوین] فهرست ثوابت خود به طور عمده بر هیپارخوس متکی بوده است. بیو در پایان آن مقاله می‌افزاید که به نظر رِنو فهرستی که طوسی از ستارگان تهیه کرده است به طور عمده تکرار فهرست‌های کهن و بیش از همه تکرار فهرست ابن یونس است. طوسی، دو یا سه ستاره را خود شخصاً رصد کرده و سپس همچون ابن یونس و بَتّانی، [مختصات] دیگر ستاره‌ها را، با در نظر گرفتن تغییرات جداول مقتضی طول های جغرافیایی، از مجسطی اخذ کرده است. همچنین، بنا بر نظر ا. سدیّو (32) طوسی ابن یونس را با اصلاحاتی جزیی بازگو کرده است. (33) در این باره باید خاطرنشان کرد که بیو در جایی که باید، هیچ نامی از طوسی به میان نیاورده است. اف. کرنکو، از روی لطف نگاهی به نسخه‌ی مذکور زیج ایخانی انداخت. او توانست نشان دهد که [در این اثر] از میان ستارگان فقط مواضع سیارات و منازل قمر [بر پایه‌ی رصدهای مستقل؟] به دست داده است، اما از سایر ثوابت ذکری به میان نیامده است. هنوز پژوهش و مطالعه‌ی بیشتری لازم است تا معلوم شود که آیا در مورد ستارگان منازل قمر، فقط مقادیر بطلمیوس، با تصحیح مربوط به تقدیم اعتدالین، نقل شده یا نه.
گریوز [بخش مربوط به] تعیین موقعیت نقاط روی زمین بر اساس طول و عرض جغرافیایی را از زیج ایلخانی گزارش کرده است. (34) بیش تر زیج‌هایی که پس از زیج ایلخانی تألیف شدند مبتنی بر زیج طوسی بودند.
به عنوان مثال، نظام الدین نیشابوری (زوتر، شم 395) شرحی بر زیج ایخانی با عنوان کشف حقایق [زیج ایخانی] نوشته است. افزون بر این، حسن بن حسین بن حسن شاهان شاه سمنانی منجم (796 یا 797 ق/ 1394 یا 1395م)«توضیح»ای بر زیج طوسی نوشت که ارتباط بسیار نزدیکی با آن داشت. در این نوشته، سمنانی گزارش داده است که آنچه را ارائه می‌کند از طریق رصد آزموده است. (35) در کشف الظنون ( 3/ شم 6950) ستایشی از زیج ایلخانی به نقل از محققی ظاهراً بسیار دقیق می‌ بینیم.
حاجی خلیفه می‌نویسد: «زیج شمس الدین محمد بن یملی [/ علی] خواجه‌ی وابکَنوی؛ به زبان فارسی و مختصر است. وابکنوی در این کتاب گفته است که به مدت 40 سال با اشتیاق تمام به رصد مشغول بوده و دقیق ترین ابزارها را به کار گرفته است. همچنین گفته است که تا حد ممکن مقدار حرکت اجرام آسمانی را ثبت کرده است. چون دوایر موجود در افلاک بسیار بزرگ تر از دوایر زمینی هستند، [و این سخن] به طریق اولی در مقایسه با ابزارهای رصد نیز صحیح است، پس می‌توان گفت که زمین در مقایسه با فلک مریخ وسعت قابل ملاحظه‌ای ندارد و انسان برای تعیین اندازه‌ی دقیق فلک مریخ جز تخمین و تقریب هیچ راهی ندارد. به همین سبب، زیج‌ها و رصدها هم با یکدیگر تفاوت دارند. اما از میان همه‌ی این زیج‌ها زیج طوسی به حقیقت نزدیک تر است. (36) وابکنوی این کتاب را نگاشته و آن را الزیج المحقق السلطانی علی اصول الرصد الایخانی نامیده است».
ابن شاطر تأکید می‌کند که از روش طوسی بهره جسته است، اما غالباً عبارات خود را به کار برده است.
علی شاه بن محمد بن قاسم خوارزمی برای محمد بن احمد [بن علی تبریزی] وزیر گزیده‌ای [از زیج ایخانی] تحت عنوان عمده‌ی ایلخانیه (العمدة الایلخانیة) نگاشت.
یک شرح ویژه بر این کتاب از غیاث الدین جمشید کاشانی (د. حدود 839 یا 840ق/ 1436 یا 1437م) است، (37) یعنی زیج خاقانی که باید تکمله‌ای بر زیج ایخانی باشد.
نویسنده عنوان کرده است که در آن اثر همه‌ی آنچه را که به شیوه‌ی منجمان توانسته است بیابد، جمع کرده است؛ چیزهایی که در دیگر زیج‌ها وجود ندارد و او همه‌ی آن‌ها را با استدلال همراه کرده است. حاجی خلیفه ( 8/ 563) یادآور شده است که این زیج زمانی مشهور بوده است. ظاهراً نسخه‌های آن اثر دیگر در دسترس نیست. (38)
زیج الخ بیگ نیز ساختاری همانند زیج طوسی داشت. (39)
زیج ایلخانی را شهاب الدین حلبی و علی بن رفاعی (یا یحیی بن علی رفاعی)(40) با عنوان حل زیج ایخانی از فارسی به عربی برگرداندند.

ج) دیگر آثار نجومی طوسی

به برخی دیگر از کارهای برجسته‌ی طوسی می‌پردازیم. از میان آثار نجومی طوسی، آثار زیر اهمیت خاصی دارند:
1. تحریر مجسطی، طوسی در تحریر مجسطی تقریباً از طرح اصل کتاب پیروی کرده است، اما بر برخی بخش‌ها و نیز بر مقدمه‌ی آن، مطالبی افزوده یا اینکه نتایجی را که متأخران به دست آورده اند، ذکر کرده است. مثلاً، او پیش از بحث درباره‌ی شکل قطّاع بخشی مفصل درباره‌ی تناسبات آورده است. به عبارت دقیق تر ، توضیحاتی آورده است که (به غلط) به اقلیدس نسبت داده شده است؛ او ذات الحَلَق و غیره را اصلاح کرده است. طوسی تردیدهای خود را درباره‌ی آرای بطلمیوس در تذکره شرح و بسط داده است. اگر قطب الدین شیرازی، از معاصران خواجه نصیر الدین، خلاصه‌ای از اصلاح المجسطی حابر بن افلح (د. پیش از 533ق/ 1138م) فراهم آورده باشد، به لحاظ تردیدهایی چون تردیدهای طوسی بوده است که این منجم اندلسی نسبت به آراء بطلمیوس بیان کرده است. این تردیدها، عمدتاً ولی نه منحصرا، در مورد [مدل‌های بطلمیوس] ماه و عطارد و زهره بوده است.
2. کتاب التذکرة النصریه یا التذکرة فی علم الهیئه، به شیوه‌ای خاص، بررسی کلی و اجمالی هوشمندانه‌ای درباره‌ی علم نجوم است. حاجی خلیفه این اثر را این گونه توصیف کرده است: «زبده‌ی همه‌ی مسائل این فن و براهین مربوط به آنها». تذکره به چهار «باب» اصلی تقسیم می‌شود. باب اول، مانند بسیاری دیگر از کتب نجومی درباره‌ی مقدمات هندسی بحث می‌کند. این بخش با قسمت دومی درباره‌ی حرکت و سکون، حرکات بسیط و مرکب و غیره پایان می‌یابد. باب دوم، در آغاز، درباره‌ی برخی از مفاهیم نجومی، از جمله حرکات اولیه و ثانویه، علل احتمالی تغییر میل دائرة البروج در زمان‌های طولانی و حرکت اقبال و اِدبار بحث می‌کند. (41)
طوسی، پیش از آنکه به بحث درباره‌ی تک تک سیارات و حرکات آنها بپردازد، برخی از نظرات ابن هیثم را، به عنوان یکی از متقدمان، به تفصیل بررسی می‌کند. بر اساس این نظرات سیارات در داخل لایه‌های کروی قرار دارند که به صورت تودرتو هستند و مرکزهای متفاوتی دارند و سطح محدب هر یک بر سطح مقعر دیگری مماس می‌شود؛ نخستین بار قطب الدین شیرازی این نظر را پذیرفت که شاید در فضاهای نزدیک به هم [در آنجا که افلاک دو ستاره کمترین فاصله را با یکدیگر دارند] فضای خالی کوچکی وجود داشته باشد. طوسی در جای دیگری درباره‌ی این مطلب سخن گفته است که ابن هیثم به جای لایه‌های کروی از «منشورها» استفاده کرده است. این یکی از شیوه‌های نمایش است که بطلمیوس در کتاب الاقتصاص (کتاب المنشورات) به کار برده است.
در خاتمه، در کنار بحث درباره‌ی تک تک سیارات، تعدیل‌های مختلف حرکات سیارات به تفصیل بررسی می‌شود، و در ضمن آن اشکالات نظریه‌ی بطلمیوس که دانشمندان مسلمان نسبت به نقایص آن اصلاً نا آگاه نبودند، مطرح می‌شود. طوسی فرضیات دیگری را به جای فرضیات بطلمیوس می‌نشاند و این فرضیات را از فرضیات بطلمیوس بهتر می‌داند. کارا دو وو این بخش از تذکره را ترجمه و اندکی درباره‌ی آن بحث کرده است. به اعتقاد ک. کوهل، نظریات طوسی دنباله‌ی نظریات ابن هیثم است که در کتاب او به نام مقاله‌ی فی هیئة العالم بیان شده است. (42)
موضوع باب سوم زمین و اثر اوضاع مختلف اجرام سماوی بر زمین است. ابتدا اندازه گیری محیط زمین مورد بحث قرار می‌گیرد. این اندازه گیری نخست به روش مأمونی و سپس به روش ابوریحان بیرونی، یعنی بر پایه‌ی انخفاض افق، که انسان از قله‌ی کوهی بلند مشاهده می‌کند، انجام می‌شود. باید گفت که این روش را قسطا بن لوقا هم شرح داده است. در این قسمت مطالبی هم درباره‌ی دریا ارائه شده است و درباره‌ی بادهای دریایی و غیره بحث شده است. سرانجام، باب چهارم به اجرام و ابعاد اجسام آسمانی اختصاص یافته است.
آن بخش از مطالب تذکره که مربوط به مباحث حرکت عطارد است باید در نسخه‌ی منسوب به طوسی با نام «أوضاع مراکز أفلاک عطارد فی مسیراتها و مقادیر أبعاد مرکز التدویر عن مرکز العالم و معدل المسیر و مقادیر اختلافه الأول»(برلین شم 5680) به تفصیل مورد بحث قرار گرفته باشد.
دلیل این امر به ظاهر عجیب که اندیشه‌ی جایگزین کردن نظام زمین مرکزی با نظام خورشید مرکزی (که گهگاه مطرح می‌شد) هیچ گاه تحقق نیافت، تا اندازه‌ی زیادی در نکات زیر است: سنگی که به طور عمودی به هوا پرتاب می‌شود، دوباره به مبدأ خود باز می‌گردد و در سمت مشرق محل پرتاب به زمین نمی‌افتد، هر چند زمین زیر آن با سرعت زیاد به دور خود می‌گردد؛ پرنده‌ای که پرواز می‌کند همواره می‌تواند دوباره به آشیانه‌ی خود باز گردد؛ و غیره. همین که انسان دریافت که اجسام سرعت اولیه‌ی خود را، که به واسطه‌ی حرکت زمین دارا می‌شوند، حفظ می‌کنند، این آراء خود به خود از میان رفت. این رأی ارسطویی نیز که حرکت دایره وار حرکت بهنجار و طبیعی است- دایره کامل ترین خط شناخته می‌شد زیرا به سوی خود باز می‌گردد- در معارضه با جهان بینی خورشید مرکزی سهم داشت. به علاوه نظام بطلمیوسی سیارات، در موارد ساده، چارچوب بسیار خوبی برای حرکات مشاهده شده به دست می‌داد. در توصیف‌های جدید ما این [روش] تا حدی به کار می‌رود، به این صورت که حرکات پیچیده‌ی سیارات از راه رشته‌ای از حرکات دورانی که بر هم افزوده می‌شوند توصیف می‌شود؛ این شیوه- چنان که یکی از ستاره شناسان جدید گفته است - با تجزیه به مجموعی از حرکات سینوسی مطابق است.
شروحی که ستاره شناسان مسلمان بر تذکره نوشته اند بر جایگاه بلند این کتاب در دوران‌های بعدی دلالت می‌کند. از این میان نویسندگان زیر را نام می‌بریم: محمد بن علی بن حسین حماذی (زوتر، شم 381 آ)، از معاصران مسن تر قطب الدین شیرازی، بیان مقاصد التذکره را نگاشت. قطب الدین [در فعلت فلا تَلُم] به شرح او، یا بهتر
بگوییم به بخش‌هایی از آن، حمله کرده و در بخش‌هایی مخالف آن سخن گفته است. شرح التذکره النصیریه از قطب الدین که ذکر آن در کتاب کارل بروکلمان (212/
II) رفته است، کاملاً مطابق است با تعلیقات قطب الدین شیرازی ( 633 یا 634ق/ 1236 یا 1237م؛ زوتر، 387) بر شرح حماذی. قطب الدین در دو اثر عمده اش، نهایه الادراک فی درایه الافلاک و التحفه الشاهیه فی الهئیة، که فقط اندکی با یکدیگر تفاوت دارند، از خط فکری تذکره پیروی کرده است. اما او بارها چنان طرح [تذکره] را تغییر داده است که دیگر نمی‌توان این دو کتاب را شرح، به معنای خاص کلمه، دانست. این سخن حاجی خلیفه که قطب الدین باید شرحی [بر تذکره] نوشته باشد، احتمالاً ناظر بر این دو اثر است.
نظام الدین حسن بن محمد نیشابوری قمی (د. پس از 704ق/ 1305م؛ زوتر، شم 395) که نظام اَعرَج نیز خوانده شده است، در شرح خود، موسوم به توضیح التذکره، همچون شارحان دیگر همه‌ی متن را نقل نکرده بلکه فقط آن بخش‌هایی از متن را که شرح کرده آورده است. این شرح به درخواست یکی از دوستان وی نوشته شده و در آغاز آن، برای قابل فهم کردن اثر، مقدماتی ذکر شده است. اُ. شیرمر (43) چندین بخش از آن را منتشر کرده است. من خود از توضیحات مشروح آن بسیار بهره برده ام.
(44)
نویسنده شکل‌های متن را به رنگ قرمر و عبارات شرح را به رنگ سیاه نشان داده است.
علی بن محمد جرجانی ( میر سید شریف جرجانی: 815- 739ق/ 1413- 1339م؛ زوتر، شم 424) تا آنجا که من بررسی کرده ام، تحریری مبسوط تر از متن طوسی به دست داده است.
بر اساس نظر حاجی خلیفه، عبدالعلی بن محمد بیرجندی ( د. 929 ق/ 1523 یا 1524م؛ زوتر، شم 456 ) احتمالاً شرحی بر تذکره نگاشته است.
یکی از بهترین شروح احتمالاً از قاضی زاده‌ی رومی ( د. حدود 840ق/ 1440م؛ زوتر، شم 430) است. شمس الدین محمد بن احمد خَفری (931ق/ 1525 یا 1526م) در کنار شرح خود شروحی متفاوت دیگر را هم ضمیمه کرده است. او این اثر را التکمله نام داده است. فتح الله شیروانی در 816ق/ 1414م شرحی ترکی بر تذکره نوشته است.

2. احکام نجوم

اینکه طوسی به مسائل مربوط به احکام نجوم می‌پرداخت چیزی است که تاریخ تأسیس رصدخانه بر آن گواهی می‌دهد؛ داستان نجات جان جوینی توسط وی، چه این داستان ساختگی باشد و چه نباشد(45)، نشان می‌دهد که وی برای تحقق مقاصدش از لفاظی‌های احکامی در نزد هلاگو ابایی نداشت. (46) افزون بر اطلاعاتی که در بخش مربوط به زیج ذکر شد، طوسی در دو اثر بزرگ دیگر به احکام نجوم پرداخته است:
1. کتاب سی فصل یا مختصر فی علم التنجیم و معرفة التقویم. این کتاب هم به زبان عربی و هم به زبان فارسی باقی مانده و چندین بار شرح شده است. این اثر نخست به تقویم می‌پردازد و سپس درباره‌ی اصطلاحات نجومی و احکامی بحث می‌کند؛ این کتاب را می‌توان تکمله‌ای عالی بر کتاب التفهیم بیرونی دانست. باید تأکید کرد که عمدتاً نسخ خطی آن به زبان فارسی در دسترس است؛ یک شرح عربی بر آن در کتابخانه برلین (شماره 5679) وجود دارد.
2. البارع. درباره‌ی علم تقویمها، حرکات افلاک و احکام نجوم است؛ این کتاب شاید همان سی فصل باشد. مهمترین ویژگی به کار بردن آثار طوسی این است که هر دو مقاله‌ی آخر زیج ایلخانی، که به احکام و موالید اختصاص دارد، آشکارا دارای خصایص احکامی است.

3. رمل و اسطرلاب

طوسی- گذشته از عرفان که با اشتیاق به آن می‌پرداخت- به برخی دیگر از علوم خفیّه به ویژه رمل و اسطرلاب نیز اشتغال داشت؛ او اثری چون کتاب الرمل نگاشت. در این اثر، او توضیح می‌دهد که انسان چگونه از روی اعداد ترسیم شده با رمل و از طریق اعداد - و الفبا - می‌تواند اسرار خفیه را کشف کند، مثلاً انسان [از این طریق] می تواند دزدی را بیابد، یا اینکه می‌تواند حدس بزند که طول عمر یک فرد دیگر چه قدر است، یا اینکه زنی پسر می‌زاید یا دختر. طوسی در اموری از این دست نیز شهرت زیادی داشت، چنان که به جز آثار دیگر در علوم خفیه، فال نامه‌ای هم به او نسبت داده اند. (48).

4. ریاضیات

یکی از مهم ترین آثار طوسی در زمینه‌ی ریاضیات، تحریر الاصول، تحریری از اصول اقلیدس است. این تحریر نخستین تحریری است که در جهان غرب به زبان عربی منتشر شد. (48) مقدمه‌ی تحریر برای داوری درباره‌ی روش طوسی در تنظیم آثار یونانی بسیار ارزشمند است؛ در آنجا، طوسی خود قصدش را [از نگارش این اثر] شرح داده است. (49) بد نیست که در اینجا دست کم چند مورد از الحاقات طوسی به متن اصلی ذکر شود. طوسی در کنار حالات دیگر اثبات قضیه‌ی فیثاغورث به بررسی آن دسته از حالات می‌پردازد که در آن‌ها مربع‌های روی دو ضلع، یا مربع روی وتر، روی خود مثلث می‌افتند. افزون بر این، او در اثبات مصادره (اصل موضوع) پنجم نیز کوشیده است. زوتر، این امر را بسیار محتمل دانسته است که در جهان غرب برای نمونه کلاویوس (1537- 1612م) به طوسی استناد کرده باشد.
پیش از آن نیز در اروپا، ربّی آبراهام بن ساموئل زاکوتو (د. 1510م) از آثار طوسی بهره جسته بود. سپس اسکالیگر (د. 1609م)(50) از آثار ربّی آبراهام اقتباس کرد. به سبب بررسی اقلیدس بود که طوسی عمیقاً خود را به بررسی «مُصادرات » (اصول موضوعه) مشغول کرد (پاریس، 1227، 5). اینکه آیا او در این میان به بحث و بررسی درباره‌ی همه یا بخشی از پنج اصل موضوعه پرداخته است یا نه. همچنان محل بحث باقی می‌ماند. بعدها [عَلَم الدین] قیصر بن ابوالقاسم به مخالفت با این اثر پرداخت (پاریس، 2467ب)؛ دست کم، درباره‌ی اصل پنجم بود که طوسی به وی پاسخ داد (برلین، 5942). این یکی از موارد بسیاری است که مسائل علمی از طریق مکاتبه مورد بررسی قرار می‌گرفت. یکی از نتایج اشتغال به آرای اقلیدس چه بسا تدوین 105 مسأله‌ی ریاضی از اصول او باشد.
یکی از آثار طوسی درباره‌ی حساب است [جوامع الحساب بالتخت و التراب]، که موضوع آن حساب کردن بوسیله‌ی لوح و خاک است. همچنین کتابی دیگر درباره‌ی حساب، که موضوع آن این است که مجموع دو عدد فرد مربع کامل نمی‌تواند مربع کامل باشد.
طوسی در اثر اخلاقی - فلسفی اش، اوصاف الاشراف، هم برای مقایسه از اعداد بزرگ استفاده کرده است. در آنجا، او بیان کرده است که انسان تا پایان عمر خویش نیز نخواهد توانست 1001 (یعنی مقداری بی نهایت) نمونه از حکمت الهی را دریابد. (51) به نظر می‌رسد که طوسی به گفته‌ی کُتبی، کتاب‌های متوسطات را در یک اثر مستقل خاص، به نام کتب المتوسطات، خلاصه کرده باشد، این کتاب‌ها را پس از هندسه و پیش از نجوم، یعنی پیش از مجسطی، به درس می‌خواندند.
اثر بسیار مهم دیگر او، کتاب کشف اِلقناع عن أسرار شکل القَطّاع، درباره‌ی شکل قطّاع (قضیه‌ی منلائوس) است. این اثر به عنوان کامل ترین کتاب درسی مثلثات اسلامی وصف شده است؛ هر چند، این گفته دقیقاً صحیح نیست، چه، در آن شناخت تابع‌های مثلثاتی مفروض گرفته شده است و بیش از همه قضیه‌ی شش مقدار که برای حالت کروی و در نتیجه برای نجوم اهمیت اساسی دارد.
خواجه نصیر الدین طوسی
توضیح تصویر: شکل 1
شکل 2
1. برای حالت مسطح داریم( شکل 1):
(I) AE : EB = (AU : UD). (GD: GB)
(II) AB: EB = (AD : UD). (GU : GE).
2. برای حالت کروی داریم (شکل 2):
(I) sin ae : sin eb = (sin au : sin ud). (sin gd : sin gb)
(II) sin ab : sineb = (sin ad : sin ud). (sin gu: sin ge)
این معادلات را می‌توان به صورت قضایای مختلفی درباره‌ی نسبت‌ها به کار برد و تا حدودی قواعدی برای حالات خاص به دست می‌دهد: قاعده‌ی چهار مقدارِ قضیه ی تانژانت‌ها (یا شکل ظّلی)، قضیه‌ی سینوس‌ها (شکل مُغنی) که این‌ها فرمول‌هایی بنیادین هستند برای مثلث کروی قائم الزاویه.
طوسی با تفصیل تمام همه‌ی حالت‌های ممکن را با استفاده از بسیاری از پژوهش‌های پیشین به زبان عربی و با نقل قول پیوسته از دانشمندان، شرح داده است. (52).
گزارش بی واسطه‌ای درباره‌ی اینکه این اثر طوسی در غرب شناخته شده باشد، نداریم؛ با این حال، عباراتی که ساموئل مدیگوآورد هچنان شبیه عبارت طوسی است که‌هایل برونر اعتقاد راسخ دارد که مدیگو از راه ترجمه یا به وساطت مؤلف دیگری از این کتاب آگاهی داشته است.
بخش بزرگی از آثار کهن که به دست ثابت قرّه، اسحاق بن حنین و قسطا بن لوقا ترجمه شده بودند، در تحریرهای طوسی بر جای مانده اند. بسیار محتمل است که او با شاگردان یا همکارانش این آثار را به دقت مطالعه و بررسی کرده باشد، به عبارت دیگر، او خود حاشیه‌هایش را بر نسخه‌هایی که مطالعه می‌کرده می‌نوشته و سپس این آثار اصلاح شده، استنساخ می‌شده اند. در زیر، آثار مربوط به اختصار ذکر می‌شوند:
اقلیدس: اصول، این اثر در دو روایت مختصر و مفصل عرضه شده است. روایت مختصر را ابو اسحاق نامی شرح کرده است. مُعطَیات، المناظر، ظاهرات الفلک.
آپولونیوس: مخروطات.
تئودوسیوس: اُکَر (کرات)، فی الأیام واللیالی، فی المساکن.
منلائوس: اُکر.
اوتولوکوس: فی الطلوع و الغروب، فی الکرة المتحرکة.
آریستارخوس: فی جرمی النیِّرَین.
هیپسیکلس: المطالع.
ارشمیدس: فی الکرة و الأسطوانة، فی تکسیر الدایرة، المأخوذات ( که نَسَوی آن را شرح کرده بوده است).
بطلمیوس: مجسطی (تحریر مجسطی)، طوسی این اثر را بر اساس ترجمه‌ی ثابت بن قره از متن اصلاح شده‌ی حنین بن اسحاق و برای حسام الدین حسن سیواسی نوشت. کتاب الأربعة، کتاب الثمرة.
بنو موسی: معرفة مساحة الأشکال البسیطة و الکریة.
این کتاب‌ها در اصل همان کتب المتوسطات هستند که افراد آن‌ها را پس از اصول اقلیدس و پیش از مجسطی بطلمیوس می‌خواندند.
همچنین طوسی بود که محیی الدین مغربی را برانگیخت تا [آثار] گروهی از ریاضیدانان یونانی را از نو تصحیح کند. برجسته ترین آن‌ها احتمالاً خلاصه‌ای از مجسطی بود که آن را به درخواست ابوالفرج ابن العبری نوشت؛ محیی الدین خلاصه‌ی دیگری نیز خود از این خلاصه نوشت. (53)

5. فیزیک

طوسی تا حدود زیادی به مسائل مربوط به اپتیک (نورشناسی) پرداخت. در واقع، یک روایت بسیار رایج از اپتیک (المناظر) اقلیدس مرهون تحریر کتاب المناظر، یعنی تحریر طوسی از این اثر است زیرا ویرایش‌های طوسی را تحریر می‌خوانند. (54) طوسی در مقدمه‌ی آن عنوان کرده است که ما اشیاء را بواسطه‌ی پرتوهای نوری که از آن‌ها ساطع می‌شوند می‌بینیم؛ اما این امر چنان است که گویی پرتوهای نور از چشم خارج می‌شوند. اثر دیگر و مختصری هم از او در این باره هست که رساله فی انعکاس الشعاعات و انعطافها نام دارد. «انعطاف» بیش تر به معنای انکسار است، اما در اینجا به معنای تغییر مسیر پرتوهای نور بازتابیده در برابر پرتوهای نور تابیده است. این امر اثبات شده است که یک پرتو نور در هنگام انعکاس و شکست نه متراکم می‌شود و نه منتشر و نه تغییر مسیر می‌دهد؛ و از اینجا نتیجه می‌شود که همه‌ی پرتوهایی که از یک نقطه ساطع می‌شوند پس از شکست در یک نقطه در پشت آیینه یکدیگر را قطع می‌کنند.
طوسی در پاسخ به سوالات نجم الدین کاتبی درباره‌ی نظریه‌ی ابن سینا درباره‌ی تأثیر گرما و سرما بر رنگ‌های اجسام خشک و تر (55)، به دقت به طرح آرای خود [ در این باره] می‌پردازد و آن‌ها را با مشاهدات و آزمایش‌هایی تأیید می‌کند. وی، همچون ما، رنگ سفید یخ ریز شده و شیشه را نتیجه‌ی بازتاب [نور] از سطح شکسته شده می‌داند.
به علاوه، او نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با طیف‌های گوناگونی از رنگ‌ها که پیوسته تیره تر می‌شوند از سفیدی به سیاهی رسید. این امر درباره‌ی رنگ‌های زرد، قرمز، سبز، آبی و خاکستری (کُدوره) هم صادق است. در عین حال، هر چه به سمت رنگ سیاه برویم تعداد اجزاء کوچک و متراکم بیش تر و هر چه به سمت آتش نورافشان برویم تعداد آن‌ها کم تر می‌شود.
اکنون بخشی را در اخلاق ناصری ذکر می‌کنیم که در آن طوسی مقدمه‌ای درباره‌ی علوم ارائه کرده است و بخش‌های زیر را به عنوان شاخه‌های علوم ریاضی ذکر کرده است: هندسه، حساب، نجوم (او احکام نجوم را در شمار صفات اشیاء می‌داند) و موسیقی. شاخه‌های فرعی ریاضیات عبارتند از جبر، نظریه‌ی پرسپکتیو، علم مناظر، علم جرّ اثقال و غیره. (56) در یادداشتی درباره‌ی پرسپکتیو چنین آمده است: موضوع علم مناظر پژوهش در رؤیت مقادیر دور و نزدیک است؛ یعنی شیء بزرگی که از فاصله‌ای می‌بینیم به نظر کوچک می‌آید و از دو شیء هم اندازه که در یک امتداد قرار دارند آنکه به ما نزدیک تر است بزرگ تر به نظر می‌آید.
علم مناظر همان نظریه‌ی آینه‌هاست. موضوع این علم خصوصیات آینه‌هاست، یعنی بازتاب پرتوها بر سطوح صیقلی یا شکست آن‌ها در اثر نفوذ پرتوها در مواد شفاف، مانند آب یا شیشه. (57).

6. پزشکی

طوسی همچون بسیاری دیگر از ریاضیدانان مسلمانان، به مسائل مربوط به پزشکی نیز علاقه داشت. او درباره‌ی «کلیات» قانون ابن سینا نوشته‌هایی داشته است، و این همان بخشی از قانون است که قطب الدین شیرازی نیز کارهایی زیادی درباره‌ی آن انجام داده است.
در کنار این اثر که بیش تر نظری است، یک اثر بزرگ عملی نیز از طوسی به نام باب الباهجه و التراکیب السلطانیه در دست داریم. (58) این اثر برای پسر یکی از پادشاهان قازان که بیمار بود، نوشته شده است. دو سوم نخستین آن به دستورات پزشکی درباره‌ی پرهیزهای غذایی و راه‌های تقویت سلامتی، و یک سوم آخر آن به هم خوابگی و راه‌های تقویت قوّه‌ی باه اختصاص دارد.

7. فلسفه

پرداختن به آرای فلسفی طوسی که تا حدی می‌توان آن‌ها را در نقد او بر محصل فخر الدین رازی [تلخیص المحصل] یافت، خارج از چارچوب مقاله‌ی حاضر است.
این آراء عمدتاً در هر دو اثر ام. هورتن، که بعداً در منابع معرفی می‌شود ذکر شده است. پرسش‌های مربوط به طبیعیات، به ویژه در اثر نخست مطرح می‌شود. خصوصاً نورشناسی و نظریه‌ی طوسی درباره‌ی انطباعات حسی محل توجه است. طوسی نیز همچون بسیاری از دانشمندان مسلمان، توجه اصلی اش را به توهّمات بصری [/ خطاهای بصری] معطوف می‌دارد. این منجم مجرب، از رهگذر اشتغال به علوم دقیقه، در مقایسه با رازی که ذهنی کاملاً فلسفی دارد برای ادراک حسی ارزش بیشتری قائل است و بسیاری از خطاهایی را که در این توهمات ظاهر می‌شوند نه به حواس که به قوه‌ی فاهمه بر می‌گرداند. (59) از جمله می‌توان بر این تأکید کرد که طوسی در اثر فلسفی اش در شرح و بسط آراء خود از نظریه‌ی خطوط بینایی [/ اشعه‌ی بصری] استفاده کرده است، اما از نظریه‌ی پرتوهای نور نیز بهره برده است. او کوشیده است که هر دو رأی را با هم تلفیق کند. با این حال طوسی در مقدمه‌ی ترجمه‌ی کتاب المناظر اقلیدس بر این نظر است که از اجسام نورانی پرتوهای نور به سمت چشم گسیل می‌شوند، منتها اضافه می‌کند که این پرتوها چنان رفتار می‌کنند که گویی از چشم‌ها ساطع شده اند و چشم‌ها آلت قوه‌ی بینایی محسوب می‌شوند. (60) م. هورتن به آرای مربوط به طبیعیات که به طور قطع هم رازی و هم طوسی از آن‌ها استفاده کرده بودند، پرداخته است. (61) همچنین او آرای غریب دو مکتب [کلامی] بصره و بغداد را نیز مورد بحث قرار داده است.

پی‌نوشت‌ها:

1. در
J. L. Heiberg,Literaturgechiche Studien über Euklid, p. 6
در اشاره به [تحریر] طوسی از کتاب اقلیدس، از طوسی به صورت طوسیانوس (Thusianus، یعنی کسی که اهل طوس است) تعبیر شده است، ظاهراً برای
بزرگداشت شهر طوس، زوتر نشان داده است که اقلیدس نیز گاهی به سوری، یعنی اهل سوریه، شهرت داشته است.
2. این مقاله ترجمه‌ای است از
Elihard Wiedemann,"Nasîr al Dîn al Tûsî", Sitzungsberichten der
Physikalisch-Medizinischen Sozietät in Erlangen, vol. 60, 1928, pp.
289-316.
که در کتاب زیر تجدید چاپ شده است:
Eilhard Wiedemann, Aufsätze zur arabischen
Wissebscgaftsgeschichte,Georg Olms Verlag, Heidelsheim-New York, 1970,
2 vols, vol. 2,pp. 701- 728.
این مقاله در زمان زندگی ویده مان به چاپ نرسیده بود اما پس از مرگ او به همت یولیوس روسکا منتشر شد.
3. در این باره نک:
Strothmann, a. a. O. S. 16ff; E. Wiedemann, article LXXV,P. 371.
4. Suter, Die Mathematiker und Astronomen der Araber, Leipzig 1900, Nr.
354. . 3
او در 1156- 1242م / 551- 639 ق می‌زیست. نیز نک:
J. Ruska,"Studien zu Serverus bar Schakkûs Buch der
Dialoge",Zeitschr. f. Ass. XII,P. 26-31, 1896.
5. Suter, a. a. O. ,P. 147.
6. برای گزارش دقیق تر این مطلب، نک: مدرس رضوی، محمدتقی، احوال و آثار نصیر الدین طوسی، تهران، 1354ش، ص 11. و.
7. این داستان را نخستین بار ظاهراً خواندمیر آورده است، اما گویا اصلی نداشته باشد. و .
8. نظر نویسنده در این باب درست نیست. ناصر الدین محتشم خود از بزرگان اسماعیلی بود و خواجه به وساطت او به دربار علاء الدین محمد امام اسماعیلی الموت رفت.
و.
9. در این باره نک:
Encyclopaedia of Islam, vol 1, pp. 258, 262; Defrémery, "Historie des
Seljoukides",Journal Asiatique, 4 série, vol. XIII,PP 15-55, 1849.
10. توانستم گزارش‌های نادرست جوردن (Jourdain) را بر اساس داده‌های پروفسور بوئر اصلاح کنم.
11. نک:
Quatremére,Histoire des Mongols de la Perse, p. 261
ff. ;G. Weil,Geschichte der Chalifen,vol. 3, p. 475.
12. Catologus Codd. Or. Bibliothecae Acad. Lugduno Bat. , vol. III,P. 111.
13. زوتر، شم 368، ص 149.
14. E. Wiedemann,article LXXV. P. 373.
15. زوتر، شم 364؛ او در حدود 1262م/ 660ق در گذشت.
16. نک: مقاله‌ی تاریخ علوم طبیعی و طب، دفتر 4، ص 1، در
H. Suter,Beiträgr zu den Beziehungen Friedrich II. Zu zeitgenössichten
Gelehrten des Ostens und Westens, insbesondere zu dem arabischer
Enzyklopädisten Kamāl al-Din Ibn Jūnus.
17. طرح بنای رصدخانه‌ی بزرگ پکن نیز به عهد منگو باز می‌گردد، اما در دوره‌ی قوبلای قاآن (1257- 1294م)، جانشین وی، به مرحله‌ی اجرا در آمد.
18. نک:
Das Vorwort. D. H.
19. نک: ذیل نجوم و زیج ایخانی.
20. برای تفصیل آن نک: زوتر، شم 368، ص 146 به بعد.
21. زمان گردش زحل معادل 46/29 سال زمینی است.
22. زوتر، شم 137.
23. E. Wiedermann, "Zur islamischen Astronomie", Sirius LII, P. 121,
1919; idem, " Beobachtungsinstrument von Ibn Sînâ", Acta Orientalia,
V. p. 126, 1926.
24 . این مدرسه برای خلیفه المستنصربنا و در 631ق/ 1233- 1234م افتتاح شد.
25. نک: ابن حجر، الدرر الکامنه، تصحیح اچ، کرنکو.
26. E. Wiedemann, Acta Orientalia, V. p. 84. 1926.
27. Encyclopaedia of Islam, Vol. II,p. 1252.
28. Strothmann, a. a. O. ,p. 29/30.
29. نک: حاجی خلیفه، 3/583؛ نیز Ch. Rieu, Catologue of the Persian Manuscripts, 2/454.
30. شماره برگ‌های برخی از کتاب‌ها را بر اساس فهرست فوق از ریو نقل می‌کنم و در آغاز آنها علامت می‌گذارم.
31. Biot, Journal des Savants, July 1847, 1, pp. 406-413.
32. Sédillot, Prolegoménes, 1853.
33. در این باره نک: Reinaud, Géographie d,Aboulféda, vol, 1, p. CL.
34. Binae tabulae geographicae, una Nassir Eddin Persae, altera Ulug
Beigi Tatari, London 1652.
گریوز در مقدمه‌ی کتاب زیر به طوسی و رصدخانه اشاره کرده است:
Astronomica quaedam ex traditione Shah Chogii Persae una cum.
hypothesibus Planetarum, London 1652.
Strothmann, a. a. O. p. 12.
35. Ch. Rieu, Catalogue of the Persian Manuscripts, vol. II P. 455.
36. نقل حاجی خلیفه از مقدمه‌ی وابکنوی دقیق نیست. وابکنوی در این مقدمه رصدهایی را که پس از مرگ طوسی توسط کسانی چون محیی الدین مغربی انجام شده است قابل اعتماد می‌داند. در این باره نک: ص 456-458 همین کتاب. و .
37. غیاث الدین نخستین مدیر رصد خانه‌ی الغ بیگ در سمرقند بود؛ پس از او به ترتیب قاضی زاده‌ی رومی و علی بن محمد قوشچی عهده دار این امر شدند، نک: زوتر، شم 429.
38. از این اثر نسخه‌هایی وجود دارد. درباره‌ی این نسخه‌ها بنگرید به : ای. اس. کندی، پژوهشی در زیجهای دوره‌ی اسلامی، ترجمه‌ی محمد باقری، تهران، 1374، ص 21-22. و .
39. در اینجا نویسنده توصیف ترجمه‌ی عربی زیج ایلخانی را از فهرست لاتینی اوری (Uri) نقل کرده است که چون امکان ترجمه‌ی آن نبود حذف شد. و .
40. علی بن رفاعی و فرزند او یحیی بن علی رفاعی مترجم زیج الغ بیگ اند. و .
41. نک Schirmer, O. "Studien zur Astronomie der Araber", Sitz. Ber.
D. phys-med Spx. , 58, 85 1926.
42. K. Kohl. , "über den Aufbau der Wlt nach Ibn al Haitham", Sitz- Ber.
d. phys-med. Soz, 54/55, 140- 398. 1922/ 23.
43. Sitz- Bar. d. phys-med. Soz. Erlangen, 58/59, 61, 85, 1926/ 1927.
44. نیز نک: حاجی خلیفه، 268/2 ، 269.
45. E. Wiedemann, article LXXV, 58/59,P. 369, 1926/ 1927.
46. نک: مقدمه‌ی همین مقاله.
47. Strothmann, a. a. O. p. 66 ff.
48. ظاهراً اشاره‌ی نویسنده به تحریر اصول اقلیدس است که در 1594م در رم به نام طوسی به چاپ رسیده است. تحقیقات بعدی نشان داده است که این اثر، که تأثیر
زیادی در ریاضیدانان اروپایی داشت، همان تحریر اصول اقلیدس طوسی نیست هر چند در مکتب طوسی تألیف شده است. و.
49. نک: E. Wiedemann, article LXXIII, 58/59,P. 238. 1926/1927.
50. StrothmannT a. a. O. p. 11,12.
51. H. O. Fleischer,De glossis Habichtianis, p. 4, Leipzig 1836.
52. H. Bürger و K. Kohl در اثر مشترکشان در a. a. O. توضیح مختصری درباره‌ی موضوعات مذکور به دست می‌دهند. برای کاری درباره‌ی
شکل قطّاع، نیز نک:
A. von Braunmühl, Nova Acta, Abhandekung der Kais. Leop Akademie der
Naturforscher, vol. 71. 1898, Nr. 2; also Nr. 1, p. 27.
53. نک : H. Büger and K. Kohl,a. a. O. ,P. 73.
54. E. Wiedemann, article V,P. 284.
55. E. Wiedemann, Eders Jahrbuch 1907.
56. T. Stephenson, "The Classification of the Sciences According to
Nasiruddin Tusi ", Isis, Vpl. V. p. 329, 1923.
57. از دوعلمی که، به نظر استفنسن با «سماع» رابطه دارند، اولی «سماع ( ) طبیعی» و دومی «السماء و العالم» است [که هیچ یک با سماع به معنایی
که در اینجا مورد نظر است ربطی ندارند!]. هر دو از موضوعاتی هستند که ارسطو به آن‌ها پرداخته است.
58. Ahlwardt, Katalog Nr. 6383.
59. درباره‌ی این تحقیقات تا حدی در مقاله‌ی زیر سخن گفته ام:
Article XXXIII, über optische Täuschungen nach Fachr al- Din al-Razi
und Nasir al-Din al-Tisi, Sitz- Ber. d. phys-med. Soz. Erlangen 45,
145,1913.
60. Article V. ,Sitz – Ber. d. phys- mes. Spx. Erlangen 37,440. 1905.
61. Die Philosophie von Abu Rashchid um 1068. Bonn 1910.

منابع تحقیق:
E. Wiedemann, Beiträge zur Geschichte der Naturwiessenschaften LXXV:
Zum Leben von Nasir al Din al – Tusi. Sitz- Ber. d. phys. - med. Sox.
58/ 59 , S. 363. Erlangwn 1926/ 1927.
R. Strothmann, Die Zwölferschi,a. Zwei religionsgensgeschichtliche
Charakterbilder aus der Mongolenzeit. Leipzig, 1928.
M. Horten, Die philosophischen Ansichten von Razi (gest. 1209) und Tusi
(gest. 1273), mit einem Anhang: Die griechischen Philosophen in der
Vorstellungswelt von Razi und Tusi, Bonn 1910
Idem, Die speculative und positive Theologie des Islam nach Razi und
ihre Kritik durch Tusi, Leipzig 1912.
E. Blocket, "Introduction à l,histoire des Mongels". Gibb Mem. XII,S.
126, 1910 Ch. Rieu, Catalogue of the Persian Manuscripts, London, British
Museum, S. 452. Raudat al- safâ , (Bombay). V. 70
Khawandamir, Habib al- siyar, vol. II. P. 80 Vol. III (1) P. 54
L. Leclerc, Historie de la medicine arabe, vol. II, S. 137
M. Cantor, Vorlesungen über Geschichte der Mathematik, vol. I. S. 669
Wurum in Zach,s Montl. Correspondenz zur Befördrung der Erd- und
Himmelskunde 18. , B. d. XXIII, S. 64- 78, 341-361, 1811.
Jourdain, Magazin encyclop. VI. 1809, Bibl. Univ. XXX. 588.
A. von Braunmühl, Nassir Eddin Tusi und Regiomontan, Abhandel. Der
Kaiser. Leopold. Carol. Akademie der Naturforscher LXXI,Nr. 2, 1897.
Al-kutubi,Fawat al – wafayat, vol. II,p. 186 (1866/ 1867).

منبع مقاله :
معصومی همدانی، حسین؛ (1391)، استادبشر (پژوهش‌ها‌یی در زندگی، روزگار، فلسفه وعلمِ خواجه نصیر الدّین طوسی)، تهران: میراث مکتوب، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
play_arrow
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها