آوردهاند مرد عربی در بیابان و در کنار درختی برای استراحت خود و اسب خود لمیده بود. جوانی خسته از راه میرسد و با او به گفتگو میپردازد. مرد صاحب اسب چون جوان را خسته مییابد، به او پیشنهاد میکند در پیمودن بقیه راه مشترکاً از اسب استفاده کنند. رفتن آغاز میکنند و زمانی جوان و زمانی مرد مالک اسب سواره راه میپیمایند و دیگری پیاده از پی میرود. ناگهان مرد جوان از روی خامی و کژدلی، نیکی را از یاد میبرد و عهد فراموش میکند و بر اسب نهیب میزند و مرد نیکوکار را تنها در بیابان رها میکند.
مرد عرب او را صدا میزند و میگوید:
به راه خود ادامه بده ولی در جایی و به کسی این ماجرا را بازگو مکن، زیرا که دیگر کسی در پی کار خیر برنمیآید و پیاده ی خسته ای را در بیابان، آن گونه که من کردم، یاری نمیکند.
رواج زشتیها و عهدشکنیها و این گونه پاسخ نیکیها را دادن، موجب میگردد، کسی به دنبال کار خیر نگردد و یاری و نیکوکاری و مددرساندن به دیگران متروک گردد.
آنچه امروز از حوادث، وقایع و فیلمها و داستانها و نمایش نامهها بر روی آنتن میرود، و یا در رسانههای ارتباط جمعی به گوش مردم میرسد و قهراً نتایجی را به بار آورده است که شاهد آن هستیم، مرا به یاد این افسانه نغز انداخت.
بشر امروز تحول خطرناکی را پذیرفته است، تحولی که حاصل آن تبدیل جادوی نگارش به جادوی الکترونیک است: انقلاب نور و انفجار اطلاعات.
تحولی را که تکنیک نگارش پدید آورد و جامعهی «شفاهی» را به جامعه «مکتوب و کتابت» بدل کرد، علوم و معارف و ژرفای علم و اندیشه و تفکر را پدیدار ساخت. در حالی که یک کلام «شفاهی» گذراست و ناپایدار یک کلام «مکتوب» پایدار است و امکان تأمل و تدبر و تفکر را فراهم میسازد.
جادوی الکترونیک که حرکت و تصویر و نور است، به جای کلمات پایدار نشسته است. تحولی را که تاکنون باعث شده است، توقف و بازگشت از مسیری است که رشد و تکامل خرد و تعقل گسترش شعور و اندیشه را در پی داشته و رفته رفته و به تدریج اختلال قوای دماغی و انحطاط فرهنگ را پدیدار ساخته است.
نیل پستمن این تحول را در جامعه آمریکا این چنین ارزیابی میکند:
«در حالی که در عصر کتاب و کتابخوانی، مناظرات مردمی و افکار عامه، غالباً هماهنگ و برخوردار از انسجام، جدی و منطقی و عاقلانه بوده است، امروزه در پی این تبدیل جادویی، سراسر معوج، ناهماهنگ؛ بی محتوا و عبث شده است...» (1)
«هر کدام از ابزارها و وسائل ارتباط جمعی، به نوعی معین، نظم و سامان دهی تفکر و اندیشیدن و نیز جذب و هضم اطلاعات را در ما هدایت میکنند. لذا در شکلدهی حوزههای خودآگاهی و هم چنین ساختار نهادهای اجتماعی ما نقشی گسترده و گوناگون دارند... این امر تا آن جا به پیش میرود که حتی نوع رفتار ما را نسبت به استنباط و تصوراتمان از جهان هستی و رویدادها متأثر میسازد...» (2)
«... انحطاط و زوال معرفت شناسی مبتنی بر کتاب و کتابخوانی و طلوع و رشد معرفت شناسی استوار بر پایه تلویزیون، ردپای ناگواری بر زندگی اجتماعی ما بر جای گذارده است، بطوری که از دقیقه ای به دقیقه دیگر احمقتر میشویم...» (3)
معرفت شناسی برخاسته از فرهنگ الکترونی و تلویزیون نه فقط حقیرتر و بی مایهتر از معرفت شناسی ساخته و پرداخته چاپ و کتاب میباشد، بلکه بسیار خطرناک و نابخردانه بوده، با عقل و اندیشه در ستیز است.
از اواخر دهه هفتاد قرن حاضر شور و نشاطی را که وسائل ارتباط جمعی به ویژه تلویزیون و کامپیوتر و سپس امواج ماهواره ای در انتقال دادهها و اطلاعات باعث شده بودند و نیز ذوق زدگی ناشی از گسترش شبکه ارتباط الکترونی را، گزارشهای تکان دهنده برخی از فرزانگان مال اندیش و خیرخواه متوقف کرد.
اولین گزارشهای تکان دهنده از ایالات متحده آمریکا بود؛ زیرا گستردهترین شبکه تلویزیونی و تلویزیون کابلی و ماهواره و ویدئو و دیگر وسائل ارتباط جمعی را سالها آمریکا تجربه کرده بود. مقولاتی نظیر سودهای کلان تبلیغات بازرگانی، فروش فوق العاده تولیدات صنعتی از طریق تبلیغ در پیامهای بازرگانی، اثرگذاری و اثرپذیری سیاسی، روزمرگی بیش از حد در زندگی انسانها، سودازدگی و تکنیک زدگی زندگی اجتماعی، افول فرهنگ و سقوط اندیشه و تهی شدن زبان و ادبیات از زیباییهای خاص خود، تغییر و تحریف معانی واژههایی نظیر آزادی عقیده، آزادی بیان، شکلگیری آراء و اندیشهها، حق و حقوق، آزادی و آزادگی و همچنین تأثیرات اجتماعی و آثار ویرانگر تربیتی، بویژه در مقولات مربوط به خشونت، سکس و برهنگی، فانتزی و تخیلات، هر روز بیش از پیش از لابهلای نوشتهها و سخنرانیها و هشدارهای پاره ای اندیشمندان خوانده و شنیده میشد؛ در حالی که هر روز بر تعداد کابلها و آنتنها و کانالهای تلویزیونی و رادیویی، و هر هفته بر تعداد دستآوردهای سمعی و بصری و فیلمهای ویدئویی افزوده میشد.
اولین بار در اروپای غربی در سال 1979 سمیناری بین المللی از طرف جامعه ناشران و دانشمندان رسانههای جمعی برگزار گردید.
موضوع سمینار این بود: تماشا کردن، شنیدن و خواندن، چه دگرگونیهایی را در شخصیت فرد، اعم از خرد و بزرگ، و صرف نظر از این که تنها به سر میبرد یا در گروههای کوچک و یا بزرگتر اجتماعی و حتی جمعیتهای انسانی شرکت دارد، باعث میگردد؟
این سؤال در وهلهی اول بدیهی و ساده به نظر میرسید ولی پاسخهایی که عرضه گردید پیچیده و در خور تأمل مینمود. شرکت کنندگان در این سمینار عبارت بودند از: پژوهشگران و متخصصان مغز و اعصاب، روان شناسان با تخصصهای گونهگون، جامعه شناسان، کارشناسان رسانههای ارتباط جمعی، ناقدان فرهنگ و سیاست و اجتماع، فلاسفه و علمای تعلیم و تربیت، کارشناسان طرح و برنامههای تلویزیون و رادیو، سیاستمداران و سیاست گذاران مسائل اجتماعی و عده ای از روزنامه نگاران و نویسندگان طراز اول و برخوردار از حیثیت فرهنگی و اجتماعی و سیاسی. (4)
آنچه در چند جمله میتوان ماحصل این سمینار را بیان کرد عبارت است از:
1- رشد روزافزون بی سوادی عمومی؛ در اثر تماشای تلویزیون قدرت تمرکز در انسانها کاهش مییابد، به طوری که عاجز از خواندن یک مطلب بوده و به دلیل عدم توانایی درک پیام نهفته در آن و ناتوانی در تحلیل و استنتاج عبارات، حوصله مطالعه را به مرور از دست داده و مآلاً قدرت قرائت و کتابخوانی را از دست میدهند.
بر اساس آمار منتشره از سوی کنگره ملی آمریکا در سال 1984، 40 درصد از جوانان 17 سال و 44 درصد از بزرگسالان آن سرزمین را کسانی تشکیل میدهند که علیرغم تحصیلات دبیرستانی، قدرت فهم و در یک کلام مکتوب را ندارند!
2- فضای آموزشی دبستانی و دبیرستانی روز به روز تنگتر میگردد و دانشآموزان قدرت تمرکز و فراگیری را به مرور از دست دادهاند.
3- ارتباط انسانها با یکدیگر و دادوستدهای عاطفی و اجتماعی رو به کاهش گذارده است.
4- شعور اجتماعی و محتوای گپ عامیانه رو به ابتذال گذارده است.
5- فرهنگ و هنر به نازلترین حد خود تنزل کرده است.
6- نظام اخلاقی و نظام اندیشه و مبانی شکلگیری آراء و عقاید متلاشی شده است.
7- ارزشهای انسانی و باورهای مذهبی و نمادهای ملی و میهنی رنگ و شکل باخته است.
8- واژهها و مفاهیم معیارها، دگرگون شدهاند.
9-بی تفاوتی عمومی نسبت به رخدادها و حوادث و مسائل اجتماعی به مرحله خطرناکی رسیده است.
10- در نتیجه همه اینها، خطر سقوط فرهنگ و اجتماع بیش از هر زمان دیگر نمودار است، و نه تنها جامعه آمریکا و کشورهای متمدن غرب بلکه سراسر جوامع را در معرض تهاجم و تلاشی قرار داده است.
پینوشتها:
1- نیل پستمن، تکنوپولی، ترجمه دکتر صادق طباطبایی، انتشارات اطلاعات، چاپ دوم، 1375 و نیل پستمن زندگی در عیش، مردان در خوشی، ترجمه دکتر صادق طباطبایی، انتشارات اطلاعات، چاپ دوم، 1375.
2- همان مراجع.
3- زندگی در عیش، مردن در خوشی، نیل پستمن، ترجمه و مقدمه از دکتر صادق طباطبایی، انتشارات اطلاعات، چاپ دوم، ص 80.
4- گزارش این سمینار در کتابی تحت عنوان «دنیای واژگونه» چاپ و نشر یافته است.
Werner D.Fr?hlich, Rolf Zitzlsperger, Bodo Franzmann (Hrsg.) Die verstellte Welt; Beitr?ge zur Medien?kologie: Stiftung Lesen, Beltz-Verlag, 1992, Basel (Suisse)
5- روزنامه همشهری، شماره 784، دوشنبه 27 شهریور 74، ص 12.
طباطبایی، صادق؛ (1388)، طلوع ماهواره و افول فرهنگ (چه باید کرد؟)، تهران: نشر اطلاعات، چاپ پنجم.
/م