نویسنده: برنارد اسپادک
مترجم: محمدحسین نظری نژاد
مترجم: محمدحسین نظری نژاد
آموزش بازبینی به کودکان تنها از طریق رشد استعداد هنری انجام نمیپذیرد. مراحل رشد آدمی نیز همچون سایر عوامل در خلاّقیّتهای کودک تأثیر میگذارد. توجه به مراحل رشد به ما میفهماند که میان کودک و انسان بالغ تفاوتی بنیادی مشهود است، تفاوتی که نمیتوان آن را فقط بر اساس سالها تجربه توجیه کرد. او طی رشد دگرگون میشود، به گونهای که نوع دگرگونی هر مرحله با مرحله قبل و مراحل بعد تفاوت دارد.
مراحل رشد هنر را با مراحل رشد فکری یکسان شمردهاند. «لُون فِلد» (Lowen feld) متجاوز از بیست سال است رشد هنر در کودکان را به مراحلی چند تقسیم کرده است. این مراحل در دوره خردسالی شامل مرحله بدنویسی (1) (از دو تا چهار سالگی)، مرحلهی مقدماتی طراحی (2) (از چهار تا هفت سالگی) و مرحله طراحی (3)(از هفت تا نه سالگی) میشود.
بطور معمول، کودک دو تا چهار ساله مرحله بدنویسی را با تمرین حرکتی و نقاشی تجربه میکند. از کشیدن خط طولی به خطوط مدوّر میرسد تا بتدریج این خطوط هماهنگی بیشتری پیدا میکنند. هرچند نقاشیهای او چیزی را نشان نمیدهند اما او معمولاً آنها را نامگذاری میکند.
در مرحله مقدماتی طراحی، کودک ارتباط میان نقاشی، تفکّر و واقعیت را درک میکند. نمادهایی که او در نقاشی خود میآفریند دائم در تغییر هستند. به کشیدن شکلهایی تصوری برای همه چیز میپردازد که شاید با واقعیت تطبیق نکنند. او در این مرحله به مفاهیم شکل میدهد.
کودک هفت تا نه ساله با رسیدن به مرحله طراحی از افراد و اشیاء، تصاویر واقعی میکشد. کاربرد واقعی رنگ و زمینه را فرا میگیرد و حرکت در نقاشیهای او مشهود است. بعد از مدتی رشد هنر او به مراحل کاملتری میرسد. مفهوم مراحل رشد هنری «لون فلد» با مراحل رشد فکری پیاژه تشابه بسیار دارد. این امکان کاملاً وجود دارد که هنر به عنوان عرضه مافی الضمیر کودک و نیز در حد توان انطباق و کنترل عضلانی او تا حدی از رشد کلی فکر او نشأت میگیرد.
سایر زمینههای ابراز خلاقیت نیز بر مرحلهای بودن نظریه رشد دلالت دارد. در کاربرد حرکت و موسیقی ممکن است کودکان مراحل مختلفی را طی کنند. «آرونف» ( Aronoff) در چهارچوبی که برای آموزش موسیقی ارائه میدهد از برداشت «برونر» از سه مرحله یادگیری یعنی عمل، تصویر و علامت(4) استفاده میکند: «1- مرحله عمل یعنی کاوش و تجسّس به کمک یک سلسله اعمال، 2- مرحله تصویر به کمک دستگاه حسی و کندوکاو شنیداری، حرکتی، دیداری؛ و3- مرحله علامت با استفاده از واژهها و نمادها.»(5)
به نظر وی دو مرحله عمل و تصویر راههای آشنایی کودکان با موسیقی به شمار میآیند. این نحو استفاده از چهارچوب برونر که بر اساس مفهوم رشد پیاژه ایجاد شده است نیز رشد مفاهیم موسیقی را حاصل رشد کلی فکر میداند.
اعمالی که یک کودک انجام میدهد یا پیشرفتی که در این رابطه دارد نادر و محتوای آموزش او را از پیش تعیین نمیکند. اما در حقیقت قالبی به وجود میآورد که بتوان در آن تصمیماتی را اتخاذ و انتظاراتی را مطرح کرد. جهتهایی را نیز برای آموزش مشخص میکند تا کودک با یاری معلّم از مراحلی به مراحل تکامل یافتهتر راه یابد. برای مثال، نباید از طفلی که در مهد کودک است انتظار داشت از روی تصویرها نقّاشی کند. یک طفل کودکستانی نمیتواند اتاق خود را با تمام اشیاء آن در ابعاد و جای خاص خود ترسیم کند.
مفهوم مراحل رشد به این معنی نیست که معلّم باید فقط به انتظار رشد کودک بنشیند. او باید کودک را یاری و هدایت کند تا برای برخورد با وسائل و ابراز خلاّقیّتها به راههای تکامل یافتهتری برسد. وظیفه هدایتی که بر عهده معلّم است برای کودکان نیز به اندازه بزرگسالان حائز اهمیت است. آشنایی با مراحل رشد نشانههایی را ارائه میدهد که معلّم میتواند برای جهت بخشیدن به آموزش کودک از آنها استفاده کند.
هنر و کاردستی
فعّالیّتهای مربوط به هنر و کارهای دستی در دبستان اغلب اهمیّت مهد کودک و کودکستان را ندارد. در غالب موارد تهیّهی کارهای هنری و کاردستی صرفاً به لحاظ آن است که هر کودک حتماً چیزی برای بردن به خانه داشته باشد. این امر از نظر تبلیغات برای مدرسه مفید است زیرا والدین میتوانند شاهد انجام کاری توسط فرزندان خویش در کلاس باشند.اهمیّت وجود تبلیغاتی سالم در یک منطقه آموزشی را نمیتوان انکار کرد. مواردی نیز پیش میآید که میتوان از کودکان خواست اشیائی نظیر هدیه عید یا هدیه روز مادر برای منزل بسازند. اما هرگز نباید جنبه تبلیغات برای مدرسه بر آموزش کودک ترجیح داده شود زیرا هدف اصلی ساختن اشیاء نیست بلکه مهارتی است که کودک ضمن ساختن آن کسب میکند. آنچه اهمیتی هرچند نامحسوس دارد استفاده از آنها برای بیان درک، احساس و اندیشه است. کاری که کودک ساخته است فقط از این جهت حائز اهمیت است که آنچه را آموخته یا مشکلاتی را که همواره ناگزیر به رفع آنها است برای معلم روشن میسازد.
مفیدترین وسائل هنری برای کودکان در سالهای اولیه موادّی است که میتوان در هر مقطع سنّی از آنها استفاده کرد. برای مثال رنگ، خمیر و چسب را بچههای سه ساله تا هنرمندان ماهر به کار میبرند. انسان نمیتواند یک وسیله را به مقطع سنی خاصی اختصاص دهد. تجارب هنری گذشته کودک نیز به معلّم ارتباطی ندارد زیرا کودک خردسال همراه کسب شایستگی میتواند راههای تازه استفاده از این وسائل را کشف که نشان دهنده تراوش مهارت افزایش یافته او و راه یافتن به مرحله کاملتر رشد هنر در او است. در هر حال حتماً باید سال بسال راههای تازهای برای معرفی وسائل هنری به کودکان در نظر داشت.
هنر دوبُعدی
کارهای هنری مربوط به کودکان در سالهای اول بیشتر شامل استفاده از ابزار روی سطح صاف است. با آنکه در نقّاشی به سبک کُلاژ (6) میتوان با چسباندن اشیائی از جنسهای مختلف به تصویر عمق بیشتری داد، امّا رسم معمول استفاده از رنگ، مداد رنگی و چسباندن اشیاء روی سطح مستوی است. کودک بیش از هر چیز به طرح و رنگ توجه دارد.نقّاشی یکی از پایههای آموزش خردسالان را تشکیل میدهد. در بسیاری از کلاسها میتوان با نصب سه پایه بخشی از روز را به نقّاشی کودکان اختصاص داد. قسمتی از میز یا کف اتاق نیز کار سه پایه را میکند. با استفاده از زمین صاف در حقیقت از چکیدن رنگ جلوگیری میشود. باید گوشهای از کلاس را برای این امر در نظر گرفت، زیردست کودک کاغذ پهن کرد و پارچه و دستمال کاغذی در دسترس او قرار داد تا در حد امکان لکّههای رنگ را تمیز کند. اگر رنگ را در قوطیهای دربسته نگه داریم کارهای هنری با سهولت و نظم انجام میگیرد.
برای نقّاشی با آبرنگ میتوان از رنگهای مایع یا پودر رنگ استفاده کرد. در صورت استفاده از پودر باید از آن رنگ غلیظ ساخت تا نقّاشی پررنگ و مات شود. نباید بیش از چند رنگ خاص در اختیار کودکان خردسال قرار داد؛ آنها بتدریج با رنگهای بیشتری آشنا میشوند. رنگهای ترکیبی را میتوان خرید یا در کلاس ساخت. مخلوط کردن رنگها کودکان را به کشف رنگهای جدیدتر میرساند.
در این مرحله کودکان آزمایش با طرح و رنگ را دوست دارند، با حرکت دست روی کاغذ شکلهایی را میکشند. هرچه کودکان بیشتر رشد میکنند نقّاشیهای آنها مفهوم کاملتری به خود میگیرد.
ضمن تشویق کودک خردسال به کاوش و تجربه باید فنون سادهای را به او آموخت. مهارتهای ساده را میتوان به خردسالان یاد داد؛ قلم مو را باید خشک کرد تا رنگ زیاد به خود نگیرد، قلمها قبل از استفاده برای رنگهای دیگر باید تمیز شوند، مقدار معینی رنگ را میتوان با رنگهای دیگر ترکیب کرد و رنگهای دلخواه ساخت و برای هر قوطی رنگ قلم جدا در نظر گرفت. به هر حال معلّمان باید از خود میل و رغبت نشان دهند و از فرصتهایی که ضمن نقاشی به دست میآید بهره جویند. با رنگی که از آمیختن اتفاقی در رنگ یا قطرات رنگ حاصل میشود میتوان در امر آموزش انگیزه ایجاد کرد.
قلم مو باید بزرگ و سفت باشد تا کودک بتواند براحتی از آن استفاده کند. بهتر است قلمهایی با اندازههای مختلف در اختیار او بگذاریم. نقاشی اغلب روی کاغذ سفید انجام میگیرد. اندازه معمول این کاغذها 60 × 45 سانتیمتر است. معلّمان نباید خود را در استفاده از این نوع کاغذ محدود کنند زیرا اگر اندازه، شکل و حتی ترکیب کاغذ متنوع باشد کودک را به ایجاد تنوع در نقاشی ترغیب میکند. بخش خاصی از یک روزنامه یا هر کاغذی که طرح مناسب داشته باشد میتواند الگوی نقاشی کودک را تشکیل دهد.
نقاشی با آبرنگ معمولاً فعّالیّتی آرام و انفرادی به شمار میآید. هر کودک کاغذ و آبرنگ منحصر به خود دارد و با سایر کودکان کمتر تماس پیدا میکند. حتی هنگامی که در کودک در مقابل سه پایه به نقاشی سرگرم میشوند کمتر با هم تماس دارند زیرا هریک به کاری جدا مشغولند. کودکان غالباً از نقاشی کردن در کنار هم یا بشکل گروهی لذت میبرند. در این حال کاربرد سه پایههای دوطرفه با استفاده از دیوار برای نقاشی مناسب است.
ورقههای بزرگ کاغذ گراف را که در بسیاری از مدارس موجود است میتوان برای نقاشی دیواری به کار برد. نقاشی دیواری کودکان خردسال در اولین مراحل در حقیقت مجموعهای از نقاشیهای انفرادی است که هر یک از آنها به کمک معلّم میکشند. کار گروهی معمولاً کمتر است و معلّم اغلب اختصاص بخشهای یک ورق کاغذ را برای هریک از کودکان مفید میداند. آنها میتوانند ضمن رشد و کسب تجربه بیشتر در این نوع فعّالیّت طرح کاری مشترک را بریزند.
وظیفه معلّم در آموزش نقاشی این نیست که کودکان را به نقاشی از روی الگوهایی که او میکشد وادارد بلکه باید آنها را تشویق کند به کندوکاو با ابزار سرگرم شوند؛ ناظر پیشرفت آنها باشد و به کمک روشهایی تازه و مناسب با رشد و نیازهای کودک به آن جهت دهد.
بسیاری از معلّمان کودکان خردسال از به کارگیری آب رنگ شفاف در کلاس جلوگیری میکنند. هرچند کنترل کار با این وسیله مشکل است اما کودک میتواند از فایده آن برخوردار شود. ترکیب رنگی روی رنگ دیگر نیز بعد جالبی به هنر او میبخشد. استفاده از رنگ روغن مشکلات بسیاری ایجاد میکند که بهترین راه پرهیز از آن است.
در اغلب خردسالان از مداد شمعی استفاده میکنند. کار با این نوع مدادها از زحمت اولیه معلّم میکاهد؛ بندرت بی نظمی به بار میآورد و تهیّه آنها نیز ساده است. مدادهای رنگی بزرگ با مقطع شش گوش یا نیم دایره را میتوان در دسترس کودکان خردسال قرار داد. این نوع مدادها روی میز ثابت میمانند و نمیلغزند. به هر کودک میتوان یک دسته مداد رنگی داد یا مدادها را در گنجه کلاس نگهداری کرد. استفاده از کاغذ کاهی ورق بزرگ برای نقاشی با مداد رنگی توصیه میشود امّا انواع دیگر کاغذ نیز مناسب است.
کودکان را میتوان تشویق کرد تا ضمن نقاشی با مداد رنگی از وسایل دیگر نیز استفاده کنند. آبرنگ روی نقاشی با مداد شمعی نمینشیند، از این رو میتوان با کشیدن یک لایه رنگ روی آن این کار را امکان پذیر ساخت.
فایدهی گچ رنگی یا سفید روی تخته سیاه آن است که کودک زمینه وسیعی را در اختیار دارد و میتواند بطور آزاد به نقاشی سرگرم شود. البته در این حالت خلق یک اثر برای او دارای اهمیت نیست زیرا میداند نقاشی او بعد از مدت کوتاهی پاک میشود. از گچ میتوان برای نقاشی روی کاغذ نیز استفاده کرد؛ اگر کاغذ را با آب یا شیر رقیق آغشته کنیم رنگها شفافتر جلوه میکنند. میتوان با پاشیدن مادّه ثابت کننده روی نقاشی با گچ از پاک شدن آن جلوگیری کرد.
سالهاست که بریدن، ریز کردن و چسباندن کاغذ برای درست کردن اَشکال جالب یک فعّالیّت آموزشی شده است. کاغذهای نسبتاً ضخیم را میتوان تا کرد و اشیاء سه بعدی ساخت؛ ژاپنیها در هنر سنّتی خود موسوم به اُریگامی (Origami) با یک ورق کاغذ و بدون برش زدن شکلهای سه بعدی میسازند. هرچند این قبیل کار هنری برای کودکان خردسال مشکل است اما شدنیها را به آنها نشان میدهد. با شکلهای دو بعدی نیز میتوان اشیاء جالبی ساخت. معلّم میتواند شکلهای آمادهای از کاغذ رنگی به رنگهای مختلف را در اختیار کودکان خردسال بگذارد تا آنها را روی زمینهای بچسبانند. بعد از آشنایی با طرز کار با قیچی آنها خود میتوانند شکلهایی بسازند. تنها وسیله لازم برای نقاشی کُلاژ چسب بی رنگ معمول در مدارس است.
در نقاشی کلاژ، علاوه بر استفاده از کاغذ رنگی، میتوان از اشیاء مختلف استفاده کرد و با انواع اجسام، رنگها و شکلها به آن تنوّع بخشید. معلّم میتواند به جای سفارش دادن و خریدن این اشیاء، آنها را در سر راه خود از محلهایی که مردم وسائل زائد را میگذارند بردارد و به مدرسه بیاورد. انواع مختلف این قبیل اشیا بر بازده کار هنری میافزایند بشرط آن که بطور منظم دسته بندی شوند تا معلّم و شاگرد در انتخاب آنها مشکلی نداشته باشند.
در هنر کلاژ میتوان از انواع کاغذ و مقوّا، تکّههای پارچه با اندازه، شکل، رنگ و جنس مختلف، نخ و ریسمان، پر، دکمه، خاکه ارّه رنگی، کاغذ زرورق و هر جنس دیگری استفاده کرد، آنها را بشکلهای مختلف برید و چسباند. در هر نویت میتوان مقدار کمی از این نوع اشیاء را در اختیار کودکان قرار داد اما بهتر است آنها را تشویق کنیم دربارهی اجسام قابل استفاده دیگری نیز فکر کنند. با به کارگیری اشیاء دیگر باید برای چسباندن آنها نیز فکری کرد زیرا چسبهای معمول مناسب نیست. در این صورت باید از چسب کائوچو، چسب بی رنگ، منگنه و نوارچسب استفاده کرد.
هر چند اغلب نظارت بر نقّاشی با انگشت کودکان کاری مشکل است، اما آزادی عملی که این هنر به آنها میدهد با هیچ زمینهی دیگری قابل مقایسه نیست. کودک با وسیله در تماس مستقیم است، قلم مو، قیچی یا ابزار دیگری بین او و کاغذ فاصله نمیاندازد. آنچه اغلب در نقّاشی انگشت کودک بیش از قدرت کسب مهارت او اهمیّت دارد فرایند کندو کاوی است که این هنر در او ایجاد میکند.
در نقّاشی با انگشت از کاغذهای موجود در مراکز تولید لوازم آموزشی، از نوع کاغذهایی که رنگ جذب نمیکنند، یا از کاغذهای براق استفاده میشود. گاه این نوع نقّاشی را میتوان روی سطح صاف یک میز انجام داد؛ این کار تنوّع بسیاری به این نوع نقاشی میدهد. کودک میتواند برای پاک کردن نقّاشی خود سطح میز را بشوید، یا معلّم برای نگهداری آن نقّاشی به سادگی از روی آن نسخه بردارد. برای این کار، کاغذی را با احتیاط روی نقّاشی میگذارد، آن را از همه طرف کاملاً میفشارد و با احتیاط آن را بلند میکند.
برای چاپ طرح از راههای زیادی استفاده میکنند؛ بسیاری از طرحها را میتوان به سادگی با تهیّهی شیئ جالب یا حالت دار و آغشتن آن با رنگ لعابی و محکم فشردن آن بر روی یک ورق کاغذ به وجود آورد. اشیائی از جنس ابر، انتهای رگه دار تختههای چوبی، و سبزیهایی نظیر هویج و سیب زمینی برای این کار مناسب هستند. برای جلوه بخشیدن به کار چاپ میتوان طرحی را روی این قبیل اشیاء کنده کاری کرد. در این مورد طرحهای روی کفپوشهای مکعّبی شکل یا کنده کاریهای روی چوب، در سطحی ساده، را میتوان ذکر کرد. در مورد خردسالترین کودکان، معلّم طرحهایی را برای آنها میکشد تا از روی آن چاپ کنند. بهتر است از طرحهای متنوع با رنگهای گوناگون و الگوهای چاپی در این مورد استفاده شود.
ساختن اشیاء سه بُعدی
هرچند اغلب میتوان در ساختن اشیاء دوبعدی که ذکر آنها گذشت به عمق کار افزود، برای مثال کف صابون را با رنگ پاستل مخلوط کرد تا بعد از خشک شدن جلوه کمتری داشته باشد، اما آنها را نمیتوان با اشیاء سه بعدی مقایسه کرد. اشیاء سه بعدی مورد بحث در سالهای اوّلیّه کودکی عبارتند از: کار با چوب، ساختن کشو برای گنجه، خمیر بازی و ساختن اجسام ثابت (7)و اجسام متحرّک. (8)کودکان از کار با چوب بسیار لذّت میبرند – برای کودک خردسال فعّالیّتی ساده با چکش و ارّه اغلب رضایتبخش است. مثلاً، دیدن کودکان یک کلاس در مهد کودک در حال ارّه کردن یک قطعه چوب تا مرحلهای که از آن چوب چیزی برجای نماند صحنهای ناآشنا نیست؛ ممکن است آنها اشیاء چوبی ساخته شده را با خود به خانه ببرند، اشیائی که گاه مقدار آهن میخ آنها از چوب بیشتر است.
جای تأسّف است که معلّمین بسیاری از کلاسها در استفاده از این هنر تردید میکنند. اغلب اوقات استفاده نکردن از هنر نجّاری در آموزش به علّت ترس معلّم است؛ زیرا معلّم معمولاً در زمینهی نجّاری و ابزار نجّاری تجربهای ندارد. اگر چکّش، ارّه و لوازم دیگر همچون سایر ابزار کاربردی نادرست داشته باشند باعث صدمه و جراحت کودکان میشوند. هر اندازه تجربهی معلّم کمتر باشد ترس از احتمال صدمهی جسمی کودکان بیشتر است. اما کودکان خردسال را میتوان با ارزش ابزار و مهارتها و نحوهی استفادهی صحیح از آنها آشنا کرد.
از آنجا که هنر نجّاری بطور معمول با سرشت پسران در ارتباط است آن را در برنامهی آموزشی بسیار سودمند تلقّی میکنند. در تعلیم و تربیت خردسالان به ذوق و نیاز دختران توجّه زیادی میشود؛ به علاوه معلّمهای کودکان معمولاً از زنان هستند. پسران بر هنر قطعه سازی با چوب تسلّط بیشتری دارند اما دختران نیز میتوانند در این کار شرکت کنند و آن را فرا گیرند، همان گونه که پسران در آموزش آشپزی شرکت میکنند. استفاده از هنر نجّاری در کلاس هویت در حال رشد پسران خردسال را بیشتر بروز میدهد.
محیط کار هنر نجّاری باید دارای نظم باشد تا فعّالیّتهای مثبت را افزایش دهد و از بروز خطر جلوگیری کند؛ لازمه این کار آن است که این نوع فعّالیّت را از سایر فعّالیّتها تا حدی دور نگه داریم. ابزار را باید در محلی جمع آوری کرد تا هنگام نیاز در دسترس باشند. با تعمیر و رسیدگی بموقع، از جمله تیز کردن ارّهها و محکم کردن دسته چکشها باید وسائل را همواره قابل استفاده نگهداشت. تهیّه چوبی مناسب نظیر چوب کاج معمولی را باید در نظر داشت. معمولاً میتوان از چوب وسائلی که در انبار خانهها موجود است استفاده کرد. اسبابهای بسیاری را میتوان همراه رشد توان و استعداد کودکان در به کارگیری چوب و ابزار مورد استفاده قرار داد.
ابزار مورد نیاز در کار نجاری عبارتند از: چکش سبک وزن از جنس مرغوب، ارّه میان بُر، سمباده، رنده، سوهان چوبساب، متّه برقی و متّه دستی، آچارپیچ گوشتی برای پیچ کردن قطعات چوب به یکدیگر، گیره نجّاری، و گیرههایی بشكل «c».
کودکان معمولاً کار را با ساختن اشیاء ساده آغاز میکنند. برای متصل کردن قطعات، ابتدا میخ و بعد از مدتی پیچهای سر پهن و چسب معمولی به کار میبرند. معلّمان میتوانند با مشاهده پیشرفت کودکان در قطعه سازی، میخ بی پرچ، لوله مقوّایی، قرقره و هر وسیله مفید دیگر را به لیست ابزار بیفزایند. بهتر است کودکان کارهای چوبی خود را ابتدا رنگ لعابی بزنند و بعد روی آن لاک یا لاک الکل بکشند تا رنگ ثابت بماند. کودکانی که تجربه بیشتری کسب کردهاند میتوانند از لعاب کاری استفاده کنند. البته انجام این قبیل فعّالیّتها مشکلتر از کارهای مشابه است.
سالهاست که بازی با گل رس در آموزش خردسالان اهمیتی خاص دارد. گِل کوزه گری نرم و قابل انعطاف است، با دستهای کودک براحتی شکل میگیرد و مدتها میتوان از آن استفاده کرد. اگر خشک شود میتوان به آن آب زد و اگر نمدار شود میتوان در حرارت خشک کرد.
گِل بازی برای کودکان خردسال صرفاً جنبه سرگرمی دارد و باعث لذت آنان میشود. آن را مالش میدهند، با مشت بر آن میکوبند، آن را میغلطانند بشکل توپ یا مار درمیآورند، صافش میکنند، تکّه تکّه میکنند و بار دیگر بشکل گلوله درمیآورند. در حقیقت در مراحل اولیه صرفاً کار با گل بیش از درست کردن شیئ اهمیت دارد. کودکان با کسب مهارت بیشتر از آن کاسه میسازند، به آن شکل میدهند و یا آن را چند تکّه میکنند، بشكل آدم یا حیوان درمیآورند و برای آن سری دست و پا میسازند. بعد از مدتی میتوانند با تکّههای آن ظروف واقعی بسازند.
کودکان اغلب در کار گِل سازی به ساختن کوزه قناعت میکنند. اگر بخواهند آن را به همان شکل نگه دارند، میتوانند با دقت خشک کنند و رنگ بزنند. در صورتی که مدرسه کوره مخصوص داشته باشد، تماشای تغییر شکل اشیاء توسط حرارت برای کودکان هیجان آور است. ولی باید توجه داشت کاری که در کوره حرارت داده میشود سخت باشد و حرارت باعث آتش گرفتن یا شکستن آن نشود. استفاده از گُوه در مورد کودکانی که در کار با گل کوزه گری تجربه کافی دارند ضرورتی ندارد. قطعات شیئ را نباید ضخیم ساخت و قطعات فرعی را باید بدقت به قطعه اصلی متصل کرد. معلّم، گاه و بیگاه، میتواند کار کودکان را بدقت بررسی کند.
در برخی کلاسها از نوعی خمیر روغنی به نام پلاستیسین (Plasticine) استفاده میشود. هرچند این خمیر براحتی شکل نمیگیرد اما میتوان مدتها از آن استفاده کرد بی آنکه خشک شود. عدهای از معلّمان خمیر معمولی را به کلاس میآورند. این خمیر را میتوان از بازار خرید و یا با مواد موجود در خانه از قبیل نمک، آرد و آب ساخت.
با برش قوطیهای مقوّایی و کارتن و چسباندن قطعات، پوشاندن کاغذ، رنگ کردن یا نقاشی روی آنها میتوان وسائل ساده از جمله خانه، صندوق دریافت فروشندهها، ماشین و موشک درست کرد. باید از مهارتهایی که کودکان در کار با اشیاء دو بعدی کسب کردهاند در ساختن وسائل بی شمار سود جست. برای درست کردن قطعات سخت و محکم، مقوای ضخیم و فشرده در دسترس همه است که به جای چوب به کار میرود. امروزه «نجّاری با مقوّا» مورد استقبال مدارس قرار گرفته است.
اجسام متحرک (Mobiles) و اجسام ثابت (stabiles) از نمونههای سه بعدی هستند. این اجسام را میتوان با متصل کردن اشیائی از هر جنسی بشکلی جالب ساخت؛ اشیائی از قبیل: میخ بی پرچ، قاشقک زبان، گیره لباس، سیم، زرورق، گلوله نخ، ابر، نوارکشی و آنچه دلخواه معلّم باشد. برای ساختن پایههای اجسام ثابت از خمیریا استیروفرم (styrofoam) استفاده میکنند اما باید برای اجسام متحرک گیره ساخت تا بتوان آنها را آویزان کرد.
کودکان خردسال میتوانند در سالهای اوّل مدرسه با استفاده از کارگاههای ساده بافندگی کنند. برای شروع، دستگاههای حلقه ساز و کارگاههای ساده فلزی که از پنبه حلقه میسازند مناسب هستند. معلّمان نیز میتوانند خود از مقوّا کارگاه بافندگی بسازند. با شکاف دادن دو سوی قوطی مقوّایی به اندازه دو سانتیمتر از هر طرف نخ از میان آن رد میشود. کودک چند بار نخ را میتاباند و یک مربع میسازد. با میخ و جعبه یا قاب چوبی نیز میتوان کارگاه ساخت.
با تهیّه سوزنهای درشت میتوان طرح دوزی روی پارچه را به کودکان آموزش داد. آنها بتدریج میتوانند با دوختن تکههای نمد یا چیزهای مشابه روی پارچه شکلهای جالبی بسازند.
کلاس یا کارگاه هنر
معلّم در استفاده از فعّالیّتهای هنری و ساختن اشیاء مختلف در کلاس با آموزش فنون هنری سر و کار دارد، اما این آموزش نباید الزاماً آموزشی مجرّد باشد. کودک نیاز به فرصتهائی دارد که به کندوکاو هر وسیله یا مجموعهای از وسائل سرگرم شود. کسب مهارت در به کار بردن و آشنایی با امکانات اولیه و ابزار محدود در نتیجه تجسّس و کاوش شکل میگیرد. کاربرد فن، زمانی مطرح میشود که کودک احساس میکند به ابزار بیشتری نیازمند است. این حالت در مورد هنرمندان باسابقه نیز مصداق دارد.معلّم نباید به این امید باشد که هر وسیلهای که کودک میسازد قابل ارائه و نمایش است. اگر کار کودک تجربه کردن است، باید به او این فرصت را داد تا به ضعف خود نیز پی ببرد. آنگاه که فن یک کار پیچیده را تجربه میکند شاید به پایان رساندن آن حتی برایش مطرح نباشد.
کلاس باید مکانی باشد که کودک بتواند در آن در باره تواناییهای خود و بهرههایی که میتواند از یک وسیله کسب کند به کاوش بپردازد. معلّم میتواند کار کودکان را بپذیرد یا انتقاد کند اما انتقاد او باید جنبه راهنمایی داشته باشد و آنها را در جهت ارائه کارهای بهتری سوق دهد. کودک، خویشتن را در آنچه که میسازد نشان میدهد. از آنجا که کار هنری او جزئی از خود اوست حائز اهمیت است.
ایجاد نمایشگاه هنر
کودکان سالهای اولیه مدرسه را نباید تنها با کاری که خود میسازند سرگرم کرد بلکه میتوان آنها را با کارهای هنری دیگر، یعنی کار سایر کودکان کلاس و کار هنرمندان با تجربه آشنا ساخت. بنابر این اختصاص دادن بخشی از کلاس برای ایجاد نمایشگاه هنر مفید خواهد بود. کارهای کودکان را میتوان در آنجا به نمایش گذاشت و گاه بگاه آنها را عوض کرد. برای نمایش عکسها و قطعات سه بعدی بهتر آن است که از تابلو اعلانات و چند میز متصل به هم استفاده کنیم. چسباندن کار کودکان روی کاغذ مات و نصب آن در تابلو اعلانات کار سادهای است. گاهی معلّم مایل است حاشیه عکسها را تزیین کند. در این حال میتوان از پارچه یا کاغذ رنگی استفاده کرد و جلوه بیشتری به تابلو داد.علاوه بر آثار کودکان، باید در صورت امکان از آثار هنری هنرمندان حرفهای نیز در نمایشگاه کلاس بهره جست. برخی از موزهها آثار هنری اصل یا بدل را بشکل امانت در اختیار مدارس قرار میدهند. عکسهای چاپی ارزان قیمت را نیز میتوان خریداری کرد. دیدار کودکان یک کلاس از موزه، گردش علمی مناسبی محسوب میشود. اگر معلّم، هنرمندی را در ناحیه خود میشناسد میتواند در صورت امکان برای دیدار از کارگاه او برنامهای ترتیب دهد یا او را به کلاس دعوت کند. برای کودکان خردسال صحنه تماشای هنرمندی که سرگرم کار است، هیجان انگیز است.
کودکان میتوانند با دیدن کارهای هنری درباره آنها صحبت کنند و توضیح دهند چه چیز بیش از همه توجّه آنها را به خود جلب میکند. در حالی که طرح چنین گفتگوهایی در کلاسهای مهدکودک و کودکستان امکان پذیر نیست، اما میتوان از کودکان دبستانی آغاز کرد و از آنها خواست درک خود از زیبایی را بیان کنند.
معلّم میتواند از طرح سؤالهای ساده صرف نظر کند و پرسشهای انتقادی و بحث انگیزی را مطرح سازد. پرسشهایی نظیر «از دیدن این نقاشی چه احساسی به تو دست میدهد؟» و یا «این عکس چه تصوری را در تو ایجاد میکند؟» میتواند سبب عکس العمل ذهنی او درباره آن عکس شود. طرح سؤال در کمک به جلب توجه کودک در مورد فایده شکل یا رنگ، میزان سادگی یا پیچیدگی، مفهوم نمایش یا برجستگی یک اثر یا سایر خصوصیات آن مؤثر است. این پرسشها باید بگونهای مطرح شود که میزان درک و قدرت تحسین کودکان را افزایش دهد.
باید به کودکان این نکته را تفهیم کرد که آنها با هنرمندان با تجربه رقابت نمیکنند. گرچه کار آنها ساده است، اما هدف آن نیست که کار آنها با کار یک فرد خارج از مدرسه مقایسه شود بلکه هدف کشف و رشد استعدادهای آنان است.
پینوشتها:
1- Scribbling Stage
2- Preschematic Stage
3- Schematic Stage
4- enactive, iconic, symbolic
5-Mitchell and Mason. The Theory of Play, pp. 48-85.
6- کُلاژ (Collage) نوعی نقّاشی ترکیبی است که با چسباندن تکّههای کاغذ، پارچه، گونی، گچ و ... روی تخته یا دیوار یا ... انجام میشود. (م).
7- Stabiles
8- mobiles
اسپادک، برنارد؛ (1379)، آموزش در دوران کودکی، ترجمه محمّدحسین نظری نژاد، مشهد: شرکت به نشر، چاپ نهم