نویسنده: علی خدادادی (1)
امرگشوده: انسان و حیوان، جورجوآگامبن، ترجمهی یاسرهمتی، رخدادنو، 138 ص
در پاسخ به پرسش «انسان چیست؟» میتوان دو راه کاملاً متفاوت و شاید متقابل را برگزید: یکی درک انسان در امتداد حیوان: «حیوان ناطق» و دیگری درک انسان به منزلهی موجودی که تفاوتی ماهوی و بنیادین با تمام موجودات دارد و مغاکی، او را از حیوان و حیوانیت جدا کرده است: «دازاین». این دو شناخت از انسان، در طلوع و غروب تاریخی متافیزیک، به راهی کاملاً مخالف یکدیگر میروند. اولی- با تقدم ارسطو- انسان را از منظر حیوان درک میکند و او را در همان نوع گستردهتر حیوان قرار میدهد. با تمام مشخصات و خصایص فیزیکی و تاریخی حیوان، و البته با این تفاوت که موجودی است ناطق و دارای «عقل». دیدگاهی که به نظر هایدگر به مسئلهی عمیقاً متافیزیکی «اومانیسم» ختم میشود. مسئلهای که اگرچه دغدغهی تعالی و سعادت انسان را دارد اما معیارهای شناختاش از انسان معیارهایی ذاتی و حیوانی است. در مقابل، هایدگر قائل به مغاکی است عمیق و ناپیمودنی که انسان را به منزلهی روشنایی بخش و در عین حال پوشانندهی هستی - از طریق زبان - به شکلی ذاتی و ماهوی، متفاوت با هر موجود دیگری اعم از حیوان میداند. به عقیدهی او تنها با این دیدگاه است که میتوان در عین حفظ کردن اومانیسم، آن را روی بستری تازه از درک و فهم انسان و شناخت انسانی قرار داد. در اینجا باید پرسید آیا ساخت و پرداخت الگوی سومی از انسان بماهوانسان ممکن است؟ الگویی که نه صرفاً جایی بین این دو سر طیف اشغال کند و نه بخواهد یکی را به نفع دیگری حذف کند. مدلی از انسان، نه بر حسب الگویی هگلی از رفع متضادها، در یک سنتز، که برحسب الگویی نیچهای از مفهوم «فراسو»: فراسوی انسان و حیوان، یا حتی فراسوی دازاین و حیوان. این عنوانی است که با مسامحه، میتوان به کتاب «امر گشوده: انسان و حیوان» جورجو آگامبن، نسبت داد. کتابی که از خلال سنت متافیزیکی و هنری غرب، راهی تبارشناسانه را میپیماید تا از میان نمایش ادای سهمهایی که به این بحث شده، سهم خود را ترتیب دهد و ادا کند. کتاب، با بحث دربارهی مینیاتور قرون وسطایی آغاز میشود و پس از آن به مفهوم ارسطویی حیات و به تبع آن انسان بازمیگردد؛ با اشاره به سنتها و مکاتبی که بزرگترین ادای سهم را به مسئلهی شناخت انسان داشتهاند پیش میرود و در نهایت با بحثهای هایدگر و بیامین در مورد گشودگی، ملال و وانهادگی پایان مییابد و در این بین، آگامبن میگوشد با نقد این سنتهای فکری، راهی برای ورود به عرصهی تبارشناختی «فراسوی انسان و حیوان» پیش پا بگذارد.
در این جا شاید پرسشی اساسیتر پیش بیاید که این همه برای چه؟ پرسش «انسان چیست» و به تبع آن گشودن راهی برای رفتن به فراسوی تعاریف مألوف از انسان، چه کار میتواند بکند؟ کتاب، که به شکل مقالهای بلند و قطعه قطعه نوشته شده، در ساختار دغدغه و مسئلهی اصلی آگامبن، یعنی مفهوم «زیستسیاست» قرار میگیرد: سیاستی که امروز بر انسان اعمال میشود و شیوهای که او برای زندگی پیش رو دارد. نتیجهی کارکرد ابزار و مفاهیمی است که او را از طریق مرزبندیها و حدگذاریها، شکل میدهند و تولید میکنند. تمام سیاست و زیست انسان امروزه - مانند هر مقطع دیگری از تاریخ - مبتنی و در خدمت مفهومی است که از طریق متافیزیک از انسان تولید و به کار گرفته شده است. آنچه انسان را از حیوان جدا میکند و در مقابل آن - و مهمتر از آن از طریق آن انسان را در تفاوت با حیوان توصیف میکند، ادای سهمی است به پروژهای عامتر و کلیتر که عبارتست از واکاوی و تبارشناسی جدایی فرهنگ از طبیعت و تقابل عقل و غریزه. تقابلی که با مفاهیم «حیات برهنه»، «وضعیت استثنایی» و «انسان کامل شده» مرتبط میشود. کتاب «امر گشوده» در واقع، قطعهای از راهی مسیانیستی است به سوی سعادت و زندگیای که تمامیت خود را نه در آینده، که در هر لحظه به دست میآورد: پیشنهادی برای آنچه میتوان «انسان کامل شده» خواند. انسانی که فعلیتاش را از طریقِ بالقوگی محض، «کودکی» و «ناتوانی» باز مییابد.
کتاب «امر گشوده: انسان و حیوان» کتابی است موجز و پیچیده که اگرچه در ساختار پروژهی عام آگامبن تعریف میشود و معنا مییابد اما به صورت مجزا هم، حاوی شروح و بصیرتهایی والا، در رابطه با مسئلهی انسان وحیوان است و از طریقِ ارتباطاتی که بین متفکرانی چون ارسطو، توماس، دکارت، اکسکول، هایدگر، باتای، دلوز و ... برقرار میکند. میتواند نور تازهای به قسمتهای مهمی از تفکر هر یک از این فلاسفه یا دانشمندان بیندازد. کتابی که میتواند فارغ از آنچه در بارهی مفهوم انسان پیش مینهد، راهنمایی باشد برای تبارشناسی و واکاوی مفهوم انسان در سنتهای مختلف و رابطهای که این مفهوم با سیاست و شیوهی زیست انسانها برقرار میکند. فرم کلی کتاب، فرمی است مخصوصی پیچیدهترین و موجزترین آثار آگامبن - و بیش از همه «جماعت آینده» - که از طریق پارههایی عموماً دو تا چهار صفحهای و به ظاهر مجزا پیش میرود ودر نهایتبندی، تمام این قطعات به ظاهر مجزا را مانند دانههای مروارید، جمع میکند و در کنار یکدیگر قرار میدهد. کتاب نمونهای خصیصهنما برای فراگیری روش نوشتن به شکل قطعهقطعه و مجزا و سفری منسجم میان قطعات مجزای فرهنگ و هنر است.
اسفار ضمیمهی سوره شماره بیستم
در پاسخ به پرسش «انسان چیست؟» میتوان دو راه کاملاً متفاوت و شاید متقابل را برگزید: یکی درک انسان در امتداد حیوان: «حیوان ناطق» و دیگری درک انسان به منزلهی موجودی که تفاوتی ماهوی و بنیادین با تمام موجودات دارد و مغاکی، او را از حیوان و حیوانیت جدا کرده است: «دازاین». این دو شناخت از انسان، در طلوع و غروب تاریخی متافیزیک، به راهی کاملاً مخالف یکدیگر میروند. اولی- با تقدم ارسطو- انسان را از منظر حیوان درک میکند و او را در همان نوع گستردهتر حیوان قرار میدهد. با تمام مشخصات و خصایص فیزیکی و تاریخی حیوان، و البته با این تفاوت که موجودی است ناطق و دارای «عقل». دیدگاهی که به نظر هایدگر به مسئلهی عمیقاً متافیزیکی «اومانیسم» ختم میشود. مسئلهای که اگرچه دغدغهی تعالی و سعادت انسان را دارد اما معیارهای شناختاش از انسان معیارهایی ذاتی و حیوانی است. در مقابل، هایدگر قائل به مغاکی است عمیق و ناپیمودنی که انسان را به منزلهی روشنایی بخش و در عین حال پوشانندهی هستی - از طریق زبان - به شکلی ذاتی و ماهوی، متفاوت با هر موجود دیگری اعم از حیوان میداند. به عقیدهی او تنها با این دیدگاه است که میتوان در عین حفظ کردن اومانیسم، آن را روی بستری تازه از درک و فهم انسان و شناخت انسانی قرار داد. در اینجا باید پرسید آیا ساخت و پرداخت الگوی سومی از انسان بماهوانسان ممکن است؟ الگویی که نه صرفاً جایی بین این دو سر طیف اشغال کند و نه بخواهد یکی را به نفع دیگری حذف کند. مدلی از انسان، نه بر حسب الگویی هگلی از رفع متضادها، در یک سنتز، که برحسب الگویی نیچهای از مفهوم «فراسو»: فراسوی انسان و حیوان، یا حتی فراسوی دازاین و حیوان. این عنوانی است که با مسامحه، میتوان به کتاب «امر گشوده: انسان و حیوان» جورجو آگامبن، نسبت داد. کتابی که از خلال سنت متافیزیکی و هنری غرب، راهی تبارشناسانه را میپیماید تا از میان نمایش ادای سهمهایی که به این بحث شده، سهم خود را ترتیب دهد و ادا کند. کتاب، با بحث دربارهی مینیاتور قرون وسطایی آغاز میشود و پس از آن به مفهوم ارسطویی حیات و به تبع آن انسان بازمیگردد؛ با اشاره به سنتها و مکاتبی که بزرگترین ادای سهم را به مسئلهی شناخت انسان داشتهاند پیش میرود و در نهایت با بحثهای هایدگر و بیامین در مورد گشودگی، ملال و وانهادگی پایان مییابد و در این بین، آگامبن میگوشد با نقد این سنتهای فکری، راهی برای ورود به عرصهی تبارشناختی «فراسوی انسان و حیوان» پیش پا بگذارد.
کتاب «امر گشوده: انسان و حیوان» کتابی است موجز و پیچیده که اگرچه در ساختار پروژهی عام آگامبن تعریف میشود و معنا مییابد اما به صورت مجزا هم، حاوی شروح و بصیرتهایی والا، در رابطه با مسئلهی انسان وحیوان است و از طریقِ ارتباطاتی که بین متفکرانی چون ارسطو، توماس، دکارت، اکسکول، هایدگر، باتای، دلوز و ... برقرار میکند. میتواند نور تازهای به قسمتهای مهمی از تفکر هر یک از این فلاسفه یا دانشمندان بیندازد. کتابی که میتواند فارغ از آنچه در بارهی مفهوم انسان پیش مینهد، راهنمایی باشد برای تبارشناسی و واکاوی مفهوم انسان در سنتهای مختلف و رابطهای که این مفهوم با سیاست و شیوهی زیست انسانها برقرار میکند. فرم کلی کتاب، فرمی است مخصوصی پیچیدهترین و موجزترین آثار آگامبن - و بیش از همه «جماعت آینده» - که از طریق پارههایی عموماً دو تا چهار صفحهای و به ظاهر مجزا پیش میرود ودر نهایتبندی، تمام این قطعات به ظاهر مجزا را مانند دانههای مروارید، جمع میکند و در کنار یکدیگر قرار میدهد. کتاب نمونهای خصیصهنما برای فراگیری روش نوشتن به شکل قطعهقطعه و مجزا و سفری منسجم میان قطعات مجزای فرهنگ و هنر است.
پینوشتها:
1. کارشناسی ارشد فلسفهی غرب از دانشگاه علامه طباطبایی
منبع مقاله :اسفار ضمیمهی سوره شماره بیستم