تعارف از نگاه قرآن
نويسنده: محمود ميرشريفي
منبع:روزنامه کیهان
«تعارف» به عنوان هنجاري اجتماعي درميان ما ايرانيان از جايگاه خاصي برخوردار است. اين رفتار نشانه اي از تكريم و احترام نسبت به طرف مقابل است اما گاهي همين هنجار پسنديده، با برخي رفتارهاي غيرعادي و افراطي و يا با الفاظي غيرواقعي و اغراق آميز تبديل به ناهنجاري و اسباب تكلف و مشقت براي خود و ديگران مي شود و تعارف كننده را تا مرز دروغگويي و نفاق به پيش مي برد. در مقاله حاضر نويسنده با بررسي اين موضوع حد و مرز تعارف را از نگاه قرآن و جايگاه اين ادب اجتماعي را در آموزه هاي وحياني بازخواني كرده است كه با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
در زبان عربي تعارف به معناي شناخت از نزديك و دو سويه و يا همديگر را شناختن است كه در مسائلي مانند صداقت و دوستي و يا درامر ازدواج توسط كساني كه مي كوشند تا با شناختي كامل ازدواج كنند به كار مي رود.
در قرآن از مومنان خواسته شده است كه به معروف و عرف عمل كنند و به پيامبر(ص) فرمان مي دهد: وامر بالعرف؛ به عرف فرمان ده. هرچند واژه عرف اساساً به معناي مكان و زمين بلند و برآمده است كه به چشم مي آيد ولي مراد از آن اموري است كه از نظر جامعه پسنديده و نيكو شمرده مي شود. البته عرف گاه به معناي سنت ها و آداب و رسوم ثابت و شفاهي جامعه نيز مي آيد. از اين رو فرمان داده مي شود كه در مسئله ازدواج به عرف جامعه مراجعه شود و يا در فهم واژگاني به عرف همان زبان، رجوع شود. از اين رو در مباحث اصول فقه بحث عرف در فهم روايات و آيات از جايگاه و اهميت خاصي برخوردار است.
بيان اين نمونه ها از آن رو بود تا به بررسي و تحليل هنجار تعارف از نگاه قرآن پرداخته شود و درستي و نادرستي عمل به عنوان هنجار يا ناهنجار مورد بررسي قرار گيرد.
كنش هاي ارتباطي مجموعه افعال و رفتار انسان اجتماعي است كه شخص به هدف حضور در جامعه و تاثيرگذاري مثبت بدان عمل مي كند. كنش هاي ارتباطي درهر جامعه مي بايست با توجه به هنجارهاي پذيرفته شده آن جامعه صورت پذيرد. هنجارها از نظر هر جامعه امور پسنديده و نيك است. اين امور مي تواند داراي خاستگاه هاي متعددي باشد كه از همه آن ها در زبان عربي به معروف ياد مي شود. معروف داراي خاستگاه چندي چون حكم عقل مانند خوبي عدالت و زشتي بيداد يا حكم عقلا مانند اكرام مهمان و يا حكم شرعي مانند اطعام بينوايان و يا حكم قانوني مانند رعايت سكوت در بيمارستان ها و عبور و مرور از خط عابر پياده است. شخصي كه بخواهد در جامعه اي پذيرفته شود مي بايست در كنش هاي ارتباطي خويش اين مسايل را رعايت كند. اموري كه برخي بلكه بسياري از آن ها نانوشته و شفاهي است و به عنوان آداب و رسوم اجتماعي از جايگاه ويژه اي در جامعه برخوردار است.
بيش از آن اندازه باشد كه گوسفندي كفايت ايشان كند. ديگر آن كه فربه كشي به معناي نهايت اكرام و تكريم مهمان است از طرفي غريب نوازي امري پسنديده است و اگر نان دست به غذا نبرند به معناي دشمني است.
در ادبيات و فرهنگ ايراني اسلامي است كه نمك خورده پاس نمك نگه مي دارد و يا اين كه نمك خورده نمكدان نمي شكند. اين بدان معناست كه مهمان اگر نمكي را خورده باشد احترام ميزبان خويش را نگه مي دارد.
در داستان حضرت ابراهيم، هنجار تكريم غريب (غريب نوازي) و ايجاد ارتباط با ديگر افراد بشر هر چند ناشناس، به شكل پذيرايي، به خوبي و روشني بيان مي شود كه در هنجار تعارف ايراني نيز در بسياري از اشكال، خود را نشان مي دهد.
ابوهريره كه از اصحاب صفه و مردي بينوا و بي كس و كار بود مي گفت براي اين كه سر سفره ايشان بنشينم هر روز هنگام مراجعت از نماز پرسش هاي خويش را مطرح مي ساختم تا به در اتاق ايشان مي رسيدم و آن اندازه معطل مي شدم تا ايشان مرا صلا به غذا كنند و سر سفره خويش بخوانند.
قرآن گزارش مي كند كه مهمانان، پس از نشستن و خوردن غذا از آن جا بيرون نمي رفتند و در همان جا با هم به سخن گفتن مي پرداختند به گونه اي كه سلب آرامش از پيامبر(ص) مي شد. خداوند در قرآن مي فرمايد خدا نسبت به اين مسئله رودربايستي ندارد هر چند كه پيامبر(ص) به خاطر استحيايي كه دارد نمي تواند از شما بخواهد كه هر دم مزاحم وي نشويد: قرآن در اين باره چنين مي فرمايد: يا ايهاالذين آمنوا لاتدخلو بيوت النبي الا ان يوذن لكم الي طعام غير ناظرين اناه و لكن اذا دعيتم فادخلو فاذا طعمتم فانتشروا و لامستانسين لحديث آن ذكلم كان يوذي النبي فيستحيي منكم و الله لايستحيي من الحق؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد وارد اتاق هاي پيامبر نشويد، مگر آن كه از قبل اجازه داده شود كه براي خوردن طعامي به آن جا رويد ولي پيش از موعد به خانه او وارد نشويد تا بخاطر انتظار وقت غذا، ماندن شما به درازا كشد، بلكه همان زمان كه خوانده شده ايد به خانه او درآيد و هنگامي كه غذا خورديد پراكنده شويد و سرگرم گفت وگو با يك ديگر نشويد؛ زيرا درنگ شما پيامبر را مي آزارد و او از شما شرم مي كند كه بگويد بيرون رويد ولي خدا از گفتن حق شرم ندارد.(سوره احزاب آيه 53)
در اين آيه نكات بسياري درباره مسئله اجتماعي چگونگي حضور مهمانان مطرح شده است؛ وظايفي كه مهمانان مي بايست رعايت كنند و به عنوان آداب اجتماعي در انجام آن كوتاهي نكنند.
در آياتي كه درباره رفتار ابراهيم(ع) گزارش شده به وظايف و آداب ميزبان و در اين آيات به آداب مهمان اشاره شده است. نكته اي كه در اين جا در ارتباط با مسئله تعارف مطرح است اين كه دعوت و مهماني كردن و درخواست حضور مهمان در خانه امري پسنديده از نظر عرف و شرع مي باشد كه ما در مسئله هنجار تعارف بدان بسيار پاي بند هستيم. تعارف براي غذا و پذيرايي در هر حال پسنديده است.
بطور مسلم اگر كسي عباراتي را كه مفهوم ارادت و چاكري و مخلصي نسبت به طرف مقابل دارد بر زبان آورد اما در دل او چنين چيزي وجود نداشته باشد او دچار نوعي نفاق است و تعارفش نيز آلوده به دروغ و نفاق مي باشد كه چنين رفتاري قطعا از نظر قرآن مذموم است. بسيار ديده و شنيده مي شود كه شخص عباراتي چون فدايت شوم قربانت بروم، من مخلصتم، خاك زير پايت ام و نظير اينها را بر زبان جاري مي كند تا نسبت به طرف مقابل ابراز ارادت كند اما همين شخص اگر از او خواسته شود كه نه خود را فدا كند بلكه يك كار كوچك براي تعارف شونده انجام دهد امتناع مي ورزد و در برابر اين سؤال كه پس اين تعارفات چه بود؟ با صراحت مي گويد ما فقط تعارفي كرديم!! بدون ترديد اينگونه الفاظ و عبارات كه از زبان خارج مي شود و پشتوانه قلبي ندارد نه مي تواند تأثيرگذار باشد و نه نشانه دوستي و محبت خواهد بود و نزد خداوند نيز نوعي دروغگويي و نفاق محسوب مي شود.
اهل تعارف نيز گاه اين گونه خود را به دست خويش در تنگنا قرار مي دهند. آنان با تعارف هاي بيجا و بعضا غيرواقعي ديگري را به سر سفره مي خوانند ولي يا غذايي ندارند و يا فرصت پذيرايي ندارند. شرم و حيا موجب مي شود كه خود را به سختي و قرض اندازند و يا مانند سخت سري ها از مهمان تعارف شده پذيرايي نكنند.
به نظر مي رسد كه قرآن مي كوشد به مردمان آموزش دهد كه هر دم به سر سفره ديگري نروند مگر آن كه از پيش دعوت شده باشند و ديگر آن كه از حيا و حجب اشخاص سوءاستفاده نكنند.
شخصي كه تعارف مي كند مي بايست با توجه به حجب و شرم خويش سخني نگويد كه در آن شائبه دروغ باشد و يا خود را در سختي و مشقت اندازد. از اين رو اين گونه رفتار كه در اصل هنجاري بسيار مفيد و سازنده است مي تواند به هنجاري ناپسند و زشت تبديل شود و به جاي ايجاد محبت و اكرام و احترام موجبات بي احترامي و ناراحتي و ارتكاب گناه از سوي دو طرف را فراهم آورد.
خلاصه كلام آن كه تعارف به عنوان هنجاري اجتماعي و پسنديده مي تواند كاربردها و كاركردهاي سازنده اي در حوزه هاي همبستگي و ايجاد الفت و مهرباني و بروز تكريم و احترام به ديگري و تحقق جامعه پذيري و افزايش كنش هاي ارتباطي سازنده داشته باشد به شرط آن كه با دروغ و زحمت و مشقت همراه نشود و شرم و حيا موجب نشود كه هنجاري مفيد به نابهنجاري آزاردهنده و گناه آلود تبديل گردد. و اگر تعارفي قرار است بشود- كه بايد بشود- از سر صدق و راستي و براساس ميزان توانايي و قدرت شخص و مطابق با واقعيتها باشد تا نشانه اي از ادب و محبت شخص باشد و نه نفاق و دروغ او.
پيش درآمد
معناي تعارف در عربي
در زبان عربي تعارف به معناي شناخت از نزديك و دو سويه و يا همديگر را شناختن است كه در مسائلي مانند صداقت و دوستي و يا درامر ازدواج توسط كساني كه مي كوشند تا با شناختي كامل ازدواج كنند به كار مي رود.
در قرآن از مومنان خواسته شده است كه به معروف و عرف عمل كنند و به پيامبر(ص) فرمان مي دهد: وامر بالعرف؛ به عرف فرمان ده. هرچند واژه عرف اساساً به معناي مكان و زمين بلند و برآمده است كه به چشم مي آيد ولي مراد از آن اموري است كه از نظر جامعه پسنديده و نيكو شمرده مي شود. البته عرف گاه به معناي سنت ها و آداب و رسوم ثابت و شفاهي جامعه نيز مي آيد. از اين رو فرمان داده مي شود كه در مسئله ازدواج به عرف جامعه مراجعه شود و يا در فهم واژگاني به عرف همان زبان، رجوع شود. از اين رو در مباحث اصول فقه بحث عرف در فهم روايات و آيات از جايگاه و اهميت خاصي برخوردار است.
تعارف در زبان فارسي
تعارفاتي كه اساس و ريشه ندارند
بيان اين نمونه ها از آن رو بود تا به بررسي و تحليل هنجار تعارف از نگاه قرآن پرداخته شود و درستي و نادرستي عمل به عنوان هنجار يا ناهنجار مورد بررسي قرار گيرد.
تعارف، يك هنجار اجتماعي
كنش هاي ارتباطي مجموعه افعال و رفتار انسان اجتماعي است كه شخص به هدف حضور در جامعه و تاثيرگذاري مثبت بدان عمل مي كند. كنش هاي ارتباطي درهر جامعه مي بايست با توجه به هنجارهاي پذيرفته شده آن جامعه صورت پذيرد. هنجارها از نظر هر جامعه امور پسنديده و نيك است. اين امور مي تواند داراي خاستگاه هاي متعددي باشد كه از همه آن ها در زبان عربي به معروف ياد مي شود. معروف داراي خاستگاه چندي چون حكم عقل مانند خوبي عدالت و زشتي بيداد يا حكم عقلا مانند اكرام مهمان و يا حكم شرعي مانند اطعام بينوايان و يا حكم قانوني مانند رعايت سكوت در بيمارستان ها و عبور و مرور از خط عابر پياده است. شخصي كه بخواهد در جامعه اي پذيرفته شود مي بايست در كنش هاي ارتباطي خويش اين مسايل را رعايت كند. اموري كه برخي بلكه بسياري از آن ها نانوشته و شفاهي است و به عنوان آداب و رسوم اجتماعي از جايگاه ويژه اي در جامعه برخوردار است.
ريشه تعارف
بيش از آن اندازه باشد كه گوسفندي كفايت ايشان كند. ديگر آن كه فربه كشي به معناي نهايت اكرام و تكريم مهمان است از طرفي غريب نوازي امري پسنديده است و اگر نان دست به غذا نبرند به معناي دشمني است.
در ادبيات و فرهنگ ايراني اسلامي است كه نمك خورده پاس نمك نگه مي دارد و يا اين كه نمك خورده نمكدان نمي شكند. اين بدان معناست كه مهمان اگر نمكي را خورده باشد احترام ميزبان خويش را نگه مي دارد.
در داستان حضرت ابراهيم، هنجار تكريم غريب (غريب نوازي) و ايجاد ارتباط با ديگر افراد بشر هر چند ناشناس، به شكل پذيرايي، به خوبي و روشني بيان مي شود كه در هنجار تعارف ايراني نيز در بسياري از اشكال، خود را نشان مي دهد.
مهمان نوازي پيامبر(ص)
ابوهريره كه از اصحاب صفه و مردي بينوا و بي كس و كار بود مي گفت براي اين كه سر سفره ايشان بنشينم هر روز هنگام مراجعت از نماز پرسش هاي خويش را مطرح مي ساختم تا به در اتاق ايشان مي رسيدم و آن اندازه معطل مي شدم تا ايشان مرا صلا به غذا كنند و سر سفره خويش بخوانند.
قرآن گزارش مي كند كه مهمانان، پس از نشستن و خوردن غذا از آن جا بيرون نمي رفتند و در همان جا با هم به سخن گفتن مي پرداختند به گونه اي كه سلب آرامش از پيامبر(ص) مي شد. خداوند در قرآن مي فرمايد خدا نسبت به اين مسئله رودربايستي ندارد هر چند كه پيامبر(ص) به خاطر استحيايي كه دارد نمي تواند از شما بخواهد كه هر دم مزاحم وي نشويد: قرآن در اين باره چنين مي فرمايد: يا ايهاالذين آمنوا لاتدخلو بيوت النبي الا ان يوذن لكم الي طعام غير ناظرين اناه و لكن اذا دعيتم فادخلو فاذا طعمتم فانتشروا و لامستانسين لحديث آن ذكلم كان يوذي النبي فيستحيي منكم و الله لايستحيي من الحق؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد وارد اتاق هاي پيامبر نشويد، مگر آن كه از قبل اجازه داده شود كه براي خوردن طعامي به آن جا رويد ولي پيش از موعد به خانه او وارد نشويد تا بخاطر انتظار وقت غذا، ماندن شما به درازا كشد، بلكه همان زمان كه خوانده شده ايد به خانه او درآيد و هنگامي كه غذا خورديد پراكنده شويد و سرگرم گفت وگو با يك ديگر نشويد؛ زيرا درنگ شما پيامبر را مي آزارد و او از شما شرم مي كند كه بگويد بيرون رويد ولي خدا از گفتن حق شرم ندارد.(سوره احزاب آيه 53)
در اين آيه نكات بسياري درباره مسئله اجتماعي چگونگي حضور مهمانان مطرح شده است؛ وظايفي كه مهمانان مي بايست رعايت كنند و به عنوان آداب اجتماعي در انجام آن كوتاهي نكنند.
در آياتي كه درباره رفتار ابراهيم(ع) گزارش شده به وظايف و آداب ميزبان و در اين آيات به آداب مهمان اشاره شده است. نكته اي كه در اين جا در ارتباط با مسئله تعارف مطرح است اين كه دعوت و مهماني كردن و درخواست حضور مهمان در خانه امري پسنديده از نظر عرف و شرع مي باشد كه ما در مسئله هنجار تعارف بدان بسيار پاي بند هستيم. تعارف براي غذا و پذيرايي در هر حال پسنديده است.
تعارف، از نوع دروغ
بطور مسلم اگر كسي عباراتي را كه مفهوم ارادت و چاكري و مخلصي نسبت به طرف مقابل دارد بر زبان آورد اما در دل او چنين چيزي وجود نداشته باشد او دچار نوعي نفاق است و تعارفش نيز آلوده به دروغ و نفاق مي باشد كه چنين رفتاري قطعا از نظر قرآن مذموم است. بسيار ديده و شنيده مي شود كه شخص عباراتي چون فدايت شوم قربانت بروم، من مخلصتم، خاك زير پايت ام و نظير اينها را بر زبان جاري مي كند تا نسبت به طرف مقابل ابراز ارادت كند اما همين شخص اگر از او خواسته شود كه نه خود را فدا كند بلكه يك كار كوچك براي تعارف شونده انجام دهد امتناع مي ورزد و در برابر اين سؤال كه پس اين تعارفات چه بود؟ با صراحت مي گويد ما فقط تعارفي كرديم!! بدون ترديد اينگونه الفاظ و عبارات كه از زبان خارج مي شود و پشتوانه قلبي ندارد نه مي تواند تأثيرگذار باشد و نه نشانه دوستي و محبت خواهد بود و نزد خداوند نيز نوعي دروغگويي و نفاق محسوب مي شود.
در تعارف، نبايد به تنگنا افتاد
اهل تعارف نيز گاه اين گونه خود را به دست خويش در تنگنا قرار مي دهند. آنان با تعارف هاي بيجا و بعضا غيرواقعي ديگري را به سر سفره مي خوانند ولي يا غذايي ندارند و يا فرصت پذيرايي ندارند. شرم و حيا موجب مي شود كه خود را به سختي و قرض اندازند و يا مانند سخت سري ها از مهمان تعارف شده پذيرايي نكنند.
به نظر مي رسد كه قرآن مي كوشد به مردمان آموزش دهد كه هر دم به سر سفره ديگري نروند مگر آن كه از پيش دعوت شده باشند و ديگر آن كه از حيا و حجب اشخاص سوءاستفاده نكنند.
شخصي كه تعارف مي كند مي بايست با توجه به حجب و شرم خويش سخني نگويد كه در آن شائبه دروغ باشد و يا خود را در سختي و مشقت اندازد. از اين رو اين گونه رفتار كه در اصل هنجاري بسيار مفيد و سازنده است مي تواند به هنجاري ناپسند و زشت تبديل شود و به جاي ايجاد محبت و اكرام و احترام موجبات بي احترامي و ناراحتي و ارتكاب گناه از سوي دو طرف را فراهم آورد.
خلاصه كلام آن كه تعارف به عنوان هنجاري اجتماعي و پسنديده مي تواند كاربردها و كاركردهاي سازنده اي در حوزه هاي همبستگي و ايجاد الفت و مهرباني و بروز تكريم و احترام به ديگري و تحقق جامعه پذيري و افزايش كنش هاي ارتباطي سازنده داشته باشد به شرط آن كه با دروغ و زحمت و مشقت همراه نشود و شرم و حيا موجب نشود كه هنجاري مفيد به نابهنجاري آزاردهنده و گناه آلود تبديل گردد. و اگر تعارفي قرار است بشود- كه بايد بشود- از سر صدق و راستي و براساس ميزان توانايي و قدرت شخص و مطابق با واقعيتها باشد تا نشانه اي از ادب و محبت شخص باشد و نه نفاق و دروغ او.