دانش تناسب‌های معنایی در تفسیر موضوعی قرآن

دانش تناسبهای معنایی با تفسیر موضوعی - بویژه تفسیر موضوعی یک سوره - ارتباط و پیوندی استوار دارد. به علتهای گوناگون و رخدادهای پراکنده می‌بینیم که آیه یا مجموعه‌ای از آیات، فرود آمده و سپس در یک سوره جای گرفته‌اند.
يکشنبه، 2 اسفند 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دانش تناسب‌های معنایی در تفسیر موضوعی قرآن
 دانش تناسب‌های معنایی در تفسیر موضوعی قرآن

 

نویسنده: مصطفی مُسلِم
مترجم:‌ هادی بِزدی ثانی



 

دانش تناسبهای معنایی با تفسیر موضوعی - بویژه تفسیر موضوعی یک سوره - ارتباط و پیوندی استوار دارد. به علتهای گوناگون و رخدادهای پراکنده می‌بینیم که آیه یا مجموعه‌ای از آیات، فرود آمده و سپس در یک سوره جای گرفته‌اند. چه بسا میان آیاتی که در بخشی از سوره هستند با آیات بعدی، مدت زمانی کوتاه که بیشتر از چند روز نیست، فاصله سوره‌ باشد و گاه، این فاصله‌ی زمانی، مدتی است دراز که بیش از چند سال می‌شود؛ چنان که این گونه است در آیه‌ی سوره‌ی نساء: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا ... (1)» و آیات پیشین آن از 51 تا 58. با وجود این، هنگامی که سوره‌ را می‌خوانیم، یکپارچگی و وحدتی موضوعی را درمی‌یابیم که جامع میان آیات است و هدف و معنای بافت همه‌ی آیات، یک چیز است.
از این روی، بایسته است که در آغاز، به جنبه‌ها و ابعادی که درباره‌ی دانشی تناسبهای معنایی میان آیات یک سوره و میان برخی سوره‌ها با یکدیگر گفته شده است، بپردازیم تا در این باره دلیلی روشن داشته باشیم و چشم آن داریم تا به هنگام بررسی تفسیر سوره به شکل موضوعی، آن را پی نهیم تا این مطلب را دریابیم که فاصله‌ی زمانی، هیچ نقشی در داوری و ارزیابیِ اهداف و مقاصد سوره ندارد؛ همچنان که فاصله‌ی زمانی، پیش از فرود قرآن بر لوح محفوظ و از آن جای، بر بیت العزه در آسمان دنیا، هیچ اعتباری ندارد. (2) همچنین است پس از گردآوری قرآن در میان دو جلد. تنها چیزی که می‌ماند، معانی و مفاهیمی است که در روشن ساختن مضمون آیه یا حکم یا فرموده‌ای که آیه در بردارد، یاریگر است و همان قاعده‌ی مشهور که بزرگان دانشمند این امت دریافته و رویاروی پژوهنده نهاده‌اند، ماندگار می‌ماند که: «العبرة بعموم اللفظ، لا بخصوص السبب: مهم، عموم لفظ و آیات قرآن است نه خصوص علت و سبب فرود آن».
چه زیباست گفته‌ی شیخ محمد عبدالله دراز در این باره: «... اگر چه آیات، پس از نزول خود، از پراکندگی به جمع و گردآوری کشیده شدند، در هنگام نزول، بخشهایی پراکنده از یک مجموعه‌ی گرد آمده بودند؛ به سان ساختمانی استوار بر پایه‌های خویش که چون خواسته گردد با همان شکل و پیکر، به جایی دیگر انتقال یابد، ابعاد آن اندازه گیری می‌شود و جای پی‌ها خط کشی می‌گردد و سپس به جداسازی ساختمان پرداخته می‌شود؛ دیری نمی‌پاید که محل هر آجری در جای خط کشیده‌اش شناخته می‌گردد و ناگاه، ساختمان در حالی که استوار و مستحکم است، به شکل و پیکر نخست خود برمی‌گردد». (3)

1. شناخت دانش تناسبهای معنایی

تناسب (المناسبه)، در واژه، به معنای نزدیکی و همانندی است.
در اصطلاح، عبارت است از ارتباط و پیوند میان دو چیز، به هر گونه‌ای، تناسب در کتاب خدای، ارتباط سوره با پیش و پَسَش را در نظر می‌گیرد و در آیات، وجه ارتباط در هر آیه با پیش و پس آن را

2. بایستگی دانشی تناسبهای معنایی و سخنان و دیدگاه‌های دانشمندان درباره‌ی آن

دانش تناسبهای معنایی میان سوره‌های قرآن کریم یا میان آیات یک سوره، از دانشهایی است دقیق و باریک که به فهم و دریافتی ریزبینانه از مقاصد و اهداف قرآن کریم و ذوق در فهم نظم آن و بیان اعجاز آمیزش نیاز دارد و زیستن و قرار گرفتن در فضای نزول را می‌طلبد.
با این حال، چه بسا، این گونه تناسبهای معنایی، به صورت اشراقات فکری و روحی، به ذهن مفسر برسد.
برخی مفسران، آشکارا گفته‌اند که نسبت این دانش با دانش تفسیر، مانند نسبت دانش بیان است نسبت به دانش نحو و دستور زبان تازی. (4)
دانش تناسبهای معنایی، دانشی است که میان بخشهای سخن ارتباطی پیوسته می‌دهد و بدین‌سان، پیوندی استوار می‌بخشد. وضع چنین تألیف و نوشتاری به سان بنایی است استوار با بخشهایی هماهنگ و همساز. (5)
دانش تناسبهای معنایی، دانشی است که بدان، دلایل و علل ترتیب بخشهای قرآن شناخته می‌گردد و به دلیل پرداختن به تحقیق و بررسی درباره‌ی مطابقت و هماهنگی گفتار با مقتضای حال، راز و رمز بلاغت و رسایی قرآن است.
قاضی ابوبکر [محمد بن عبدالله]، ابن عربی (در گذشته به سال 543 هـ.ق.) در کتاب سراج المریدین گوید: «ارتباط برخی آیات قرآن با یکدیگر- تا آن جا که چون واژه‌ای می‌گردند با مفاهیمی گسترده و اصولی هماهنگ - دانشی است ارجمند که تنها یک دانشمند به آن پرداخته و آن هم در سور‌ه‌ی بقره! خدای بزرگ، در این دانش، ما را گشایشی بخشید، لیک از آن روی که حاملان و دریابندگانی برایش نیافتیم و مردمان را متصف به اوصافی بیهوده دیدیم، مُهر پایان بر آن نهادیم و آن را میان خود و خدایمان به جای گذاردیم و به سویش بازفرستادیم. (6)»
زرکشی گوید: «برخی استادان پژوهش پیشه‌مان - سیوطی در الاتقان یکی از ایشان را شیخ ولی الدین مَلَوی نام می‌برد- گفت: به وهم و گمان افتاده آن کس که گفته برای آیه‌های گرانسنگ تناسبی معنایی جسته نمی‌شود، چه بر پایه‌ی رخدادها و حوادثی پراکنده‌اند! لیک سخن فرجامین و فصل الخطاب، آن است که آیات در نزول، بر پایه‌ی رخدادها و حوادث هستند، ولی در ترتیب و ساختار، بر پایه‌ی حکمت و فرزانگی. دسته بندی و ترتیب سوره‌ها و آیات قرآن، همگنان توقیفی است (7) و همان گونه می‌باشد که خداوند آن را به تمامی، به بیت العزة، نازل فرموده است. سبک قرآن و نظم درخشان و باشکوه آن، نشان از اعجازی آشکار دارد.
آنچه در هر آیه می‌شاید، آن است که پیش از هر چیز، درباره‌ی این که آیه، متمم و مکمل آیات پیش از خود است یا آیه‌ای است مستقل، بحث و بررسی شود، و سپس آن آیه مستقل و وجه تناسب و همگونی معنایی آن با آیات پیشینش، جستجو گردد. بدین‌سان، در این جستجو، دانشی فراوان نهفته است. همین گونه است در سوره‌ها که وجه و علت ارتباط معنایی با پیش و پس آن، کاویده می شود. (8)»
بقاعی در نظم الدرر گوید: «بدین دانش است که ایمان در دل استوار می‌گردد و خرد، توانمندتر؛ و بدین سان از این نکته پرده گرفته آید که اعجاز را دو شیوه است: نخست نظم هر جمله، با توجه به ساخت و ترکیب [متن]، و دو دیگر، نظام جمله با جمله‌ای دیگر، با توجه به ترتیب میان جملات.
شیوه‌ی نخست، در بررسی و پژوهش، نزدیکتر است و در ذوق و درک، آسانتر، چه هر آن کس، از تیزهوش و کندذهن، قرآن را بشنود، تحت تأثیر معانی‌اش قرار می‌گیرد و به هنگام شنیدن آن، شگفتی‌ای شگرف و پرشور در خود می‌یابد، همراه با انبساط خاطری که در هنگام شنیدن جز قرآن، فرادست نمی‌آید. چنین کسی، هر آن‌گاه که در معنا ژرف بنگرد، جایگاه اعجاز در نگاهش بلند و به شکوه جلوه می‌کند.
لیک هر آن‌گاه که فردی خردمند از این رهرو، به تأمل و درنگ در ارتباط و همگونی معناییِ هر جمله با آنچه در پیش و پس آن می‌آید، گذر کند، و وجه و علت ارتباط معنایی جملات بر وی پوشیده ماند و بر این باور رود که جملات دارای اغراض و اهداف دور از هم و جدایند و گمان زند که جملات ناسازگارند، پریش خاطری و تشویشی او را در رسد که بارها بیشتر از شور و شراری است که از شنیدن قرآن برایش حاصل شده است، و چه بسا این امر، وی را به شک و گمانمندی وادارد و ایمانش را سست گرداند و باور و یقینش را به دور سازد...؛ تا این که بقاعی گوید-: لیک چنین کسی چون از خداوند یاری جوید و باب توفیق و فرج را دم به دم بکوبد، و هدیه‌ی درنگ و تأمل را پیشکش دارد و ناتوانی خویش را اظهار دارد و آگاه باشد که قرآن به همان سان که بر بلندای حسن معناست، در چگاد ارتباط و تناسبی است استوار...، آن باب برایش گشوده آید و از پس آن، درخشش و تابش آن اسرار قرآنی، پرتوفشان گردد. از این است که این کس، اندیشه را از فزونی و فرط طربناکی و شادمانی، به رقص وامی‌دارد و از سرشگفتی و غرور، خدای را سپاس می‌گزارد و از بزرگی و شکوه این رخداد، شعله در جان می‌افکند و بدین‌سان، بی هیچ شبهه و گمانی، ایمان و باورش استوارتر می‌گردد... (9)».
رازی می‌گوید: «دانش تناسبات، دانشی است گرانسنگ که در خود، بسیاری از نغزپردازیهای قرآن و شاهکارهای آن را به ودیعت نهاده است؛ تناسبات، امری است خردپسند و پذیرفتنی که چون بر خرد و اندیشه عرضه گردد، پذیرایش می‌شود (10)».
توجه نکردن به دانش تناسبهای میان آیات، مایه‌ی گرفتار شدن در دوری از معنا می‌شود، حتی در یک آیه. چنین چیزی برای بسیاری از مفسران، در تفسیر آیه‌ی «اَهِلّه» رخ داده است: درباره‌ی سبب نزول آغاز آیه، از ابن عباس بازگویه شده است که مردم، از پیامبر خدای - که خداوندش درود فرستاد!- درباره‌ی هلالهای ماه نو (اهله)، پرسیدند. پس این آیه فرود آمد: «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَوَاقِیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ ...» (11) ابوالعالیه گوید: چنین به ما رسیده که مردمان گفتند: ‌ای پیامبر خدا! از چه روی هلالهای ماه نو آفریده شدند؟ پس خداوند «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ...» را فرو فرستاد (12).
در تفسیر طبری، یاد آمده است که پیامبر خدا - که خداوندش درود فرستاد!- از افزایش و کاهش ماههای نو و اختلاف آنها پرسیده شدند، پس خداوند - که نامش بلند باد!-- این آیه را چونان پاسخی به آنچه مردم پرسیده بودند، فرو فرستاد.

طبری پس از بازگویه‌ی روایاتی در این باره، گفته است: «تأویل آیه، بر پایه آنچه از دیگران درباره‌ی این گفته‌ی پروردگار بازگو کردیم، این گونه است: ‌ای محمد! از تو درباره‌ی هلالهای ماه نو و فرورفتن تدریجی آن، آخرین شب ماه و پایان و میانه‌ی آن، و دیگرگونیها و تغییراتش از افزایش و کاهش گرفته تا فرورفتن و از دیده پنهان شدنش، می‌پرسند و پرسش می‌کنند که علت اختلاف ماه با خورشید که هماره بر یک حال است و به افزایش و کاهش، در تغییر نیست، چیست؟ پس بگو‌ ای محمد! پروردگارتان میان آن دو از آن روی تفاوت و اختلاف افکند تا با دیگرگون ساختن ماه، هلالهای نوی را - که درباره‌اش و تغییراتشان پرسیده بودید- پدید آورد تا گاه‌شماریهایی باشند برای شما و دیگران در زندگی که با افزایش، نقصان، فرورفتن و تمام شدن و رؤیت آن، زمان بازپرداخت قرضها و وامهایتان، پایان اجاره‌ی صاحب اجاره، پایان عده‌ی زنانتان، زمان روزه و افطارتان را در نظر داشته باشید. بدین سان، خداوند هلالهای ماه نو را گاه شماریهایی نهاد مردمان را.

طبری در ادامه، تأویل گفته‌ی پروردگار والا: « لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا ... (13)» را یاد آورده است، و می‌گوید: گفته شده است که این آیه درباره‌ی کسانی فرود آمد که چون محرم می‌گشتند، از ورودی خانه‌هایشان داخل نمی‌شدند... طبری در این باره، روایات و بازگفته‌هایی را ذکر کرده است.
در آمدن به خانه‌ها از پس آنها به هنگام محرم بودن یا بازگشت از سفر، عادتی بود در جاهلیت. با وجودی که بخش پایانی آیه، برای ابطال و از میان بردن این عادت یاد شده است، گزیری از وجود وجه جامع و رابطی میان آغاز آیه «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ...» و پایان آن که از سوی خداوند حکیم و آگاه در جای مشخص شده‌ی خود نهاده شده، نیست. این در حالی است که کسی از مفسران که توجهی به ارتباط و تناسب معنایی میان آیات نداشته‌اند، به این مورد اشاره‌ای نکرده‌اند.
امام رازی را - که در توجه به تناسب معنایی میان آیات، نخستین کسی است - می‌بینیم که پس از یادکرد سخنان و گفته‌های پیشینیان و بازگفته‌هایی که مفسران، یاد آورده‌اند، می‌گوید: ... در تفسیر آیه «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ...» سه وجه را ذکر کرده‌اند:
نخست که همانا گفته بیشتر مفسران است، مرتبط دانستن و بار کردن آیه بر همان مواردی است که در سبب نزول، بازگو کرده‌ایم. لیک بر پایه‌ی این بیان، سخن درباره‌ی نظم آیه دشوار خواهد بود؛ زیرا مردم از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره‌ی حکمت دیگرگونی و تغییرات ماه پرسیدند و خداوند والا، حکمت آن را در این گفته‌اش یاد آورده است: «قُلْ هِیَ مَوَاقِیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ»، اما چه ارتباط و پیوندی است میان بیان حکمت تغییرات ماه و میان این داستان [عادت جاهلی]؟
سپس رازی، وجوهی از گفته‌های مفسران را برای تبیین و بررسی این گفته‌ی [نخست] و ارتباط و تناسب معنایی میان آغاز آیه و پایان آن، پیش داشته است.
آن‌گاه در خلال قول دوم در تفسیر این آیه، وجهی را در نهایت گویایی و شیوایی ذکر کرده؛ چنان که فرموده است: «در آمدن به خانه‌ها از پشت آنها، کنایتی نهاده شده از عدول و سر برتافتن از راه راست؛ و درآمدن به خانه‌ها از ورودی آنها، کنایتی نهاده شده از پایبندی به راه راست. (14)»
به دیگر سخن، همانا پرسش اینان از رخداد اخترشناسی‌ای دقیق، پیش از توانایی و آگاهی‌شان به اخترشناسی و به کارگیری اسباب و وسایل شناخت آن، همانند کردار کسی است که از پشت خانه‌ای به آن درآید، و این با حکمت و خرد و کرداری شایسته و نیک ناسازگار است.
این بود سخنان و رایهای تأییدکنندگان بحث و پژوهش درباره‌ی وجوه تناسب معنایی میان آیات یک سوره یا سوره‌های متعدد. با این حال، این باور در نگاه همه دانشمندان پذیرفتنی ننموده است؛ کسانی یافت می‌شوند که این گونه بحث و پژوهش را رنج و تکلفی صرف دانسته‌اند که ویژگی نزول تدریجی قرآن، آن را برنمی‌تابد و در این باره، چیزی از پیشینیان صحابه و تابعان این امت بازگویه‌مان نشده است.
شاید قدیمی‌ترین کسانی که بانگ اعتراض به این امر برداشته‌اند، سلطان العلماء، عزالدین بن عبدالسلام (در گذشته به سال 660 هـ.ق.) باشد.
سیوطی در الاتقان سخن و رای وی را بازگفته است: «ارتباط بخشیدن میان آیات قرآن بر اساس ترتیب نزولی آنها، رنج و تکلفی است بی تناسب و ناشایسته، چه شرط حسن و خوبی سخن آن است که درباره‌ی یک امر باشد که آغاز و پایان آن با هم مرتبط و در پیوند است.
از این روی، اگر این امر متناسب با علتها و اسبابی گوناگون و مختلف انجام گرفته باشد، ارتباطی در آن نخواهد بود و کسی که آهنگ ارتباط بخشیدن میان آن را داشته باشد، خویشتن را به رنج و شکنج کاری افکنده است که توان بر آن نخواهد داشت مگر با ارتباطی سست و ناتوان، که برازندگی و حسن یک سخن، از مثل چنین ارتباطی، مصون است تا چه رسد به بهترین سخن [که قرآن باشد]؛ قرآن در بیست و چند سال، درباره‌ی احکام و فرموده‌هایی گوناگون که به علل مختلف تشریع شده است، فرود آمد، و آنچه این گونه باشد، ارتباط بخشیدن میان بخشهایی از آن با بخشهای دیگرش فراهم نمی‌شود (15).»
همچنین از امام ابوحیان، نگارنده‌ی تفسیر البحرالمحیط، سخنی همانند گفته‌ی عزالدین بن عبدالسلام بازگویه شده است و امام شوکانی، در تفسیر خود، فتح القدیر (16)، دلایل منکران و نپذیرندگان این گونه ارتباط و تناسب آیات را یاد کرده و اینان را با دلیل و یادکرد نمونه‌هایی، تأیید کرده است. چه بسا، پردامنه‌ترین گفتار در این باره، نوشته‌ی شیخ محمد بن عبدالله غزنوی (17) باشد که باورمندان به تناسب میان آیات را پس زده و پاسخشان گفته است. در آنچه در زیر می‌آید، گفتار وی را به تمامی بازگویه می‌کنیم؛ چه وی نماینده دیدگاه مخالفان است:
شیخ می‌گوید: «بدان که بسیاری از مفسران، دانشی ساختگی و تکلف آمیز را پیش فرستاده و در دریایی غوطه‌ور گشته‌اند که از پس شناگری‌اش برنیامده‌اند. زمان و وقت خویش را در رشته‌ای گذرانیده‌اند که سودی برایشان ندارد... بلکه خویش را در سخن و گفتگویی درافکنده‌اند که تنها بر پایه رای و نگرشی است درباره‌ی امور مربوط به کتاب خداوند پاک که از آن بازداشته شده است، چه اینان آهنگیده‌اند که تناسب میان آیات قرآن را، به همان ترتیبی که در مصحف یاد شده است، بیان دارند و از این روی، به کارهایی تکلف آمیز و خودسرانه دست یازیده‌اند که رویکردی درست و بِداد، از چنین کارهایی پیراسته است و سخن و گفتار بلیغان و شیوا سخنان- تا چه رسد به سخن پروردگار پاک - از آن پاک و منزه. حتّی برخی از این مفسران، در این باره به تصنیف و نگارشی مستقل پرداخته و آن را مهمترین و بایسته‌ترین هدف و آرمان تألیف خویش نهاده‌اند، چنان که بقاعی در تفسیر خود و پیشینیان و پسینیان او، چنین کرده‌اند.
این مطلب، از شگفت انگیزترین چیزهایی است که آدمی می‌شنود و با این حال، می‌داند که این قرآن، هماره، طبق رخدادها و حوادث مقتضی نزول، به گونه‌ای تدریجی و جداجدا، از زمان نزول وحی بر پیامبر خدای - که خداوندش درود فرستاد تا زمان درگذشتِ ایشان، فرود - آمده است.
هر خردمندی - تا چه رسد به دانشمند و عالم - گمانی ندارد که چنین رخدادها و حوادث مقتضی نزول قرآن، به نوبه‌ی خود، ناساز و مختلفند و بلکه گاهی نیز متناقض، مانند تحریم چیزی که حلال بوده و حلال شماری چیزی که حرام بوده است؛ یا مانند اثبات و مقرر داشتن امری برای شخص یا اشخاصی که با آنچه پیشتر برای ایشان مقرر شده بود، تناقضی داشته است؛ گاهی روی سخن با مسلمانان است و گاه با کافران؛ گاهی متوجه گذشتگان است و گاهی حاضران و باشندگان؛ گاهی درباره‌ی عبادت و پرستش است و گاهی درباره‌ی معامله و دادوستد؛ زمانی درباره‌ی تشویق و ترغیب است و زمانی با ترساندن و ترهیب؛ گاهی درباره‌ی نوید و مژده است و گاهی درباره‌ی هشدار و زنهار؛ گاهی درباره‌ی امر دنیاست و گاهی در امر آخرت؛ و باری، درباره‌ی تکالیف آینده است و باری درباره‌ی داستانهای گذشته.
هر آن‌گاه که اسباب نزول دارای چنین اختلاف و تباینی باشند که نتوان میانشان هماهنگی و همسازی استوار داشت، پس قرآن فرود آمده درباره‌ی این حوادث و رخدادها نیز، به نوبه‌ی خود، دارای چنین اختلافی است. از این روی و رای، چگونه می‌توان بود که شخص اندیشورز در پی تناسب و ارتباط میان انگور و توت، آب و آتش، دریانورد و ساربان باشد؟ آیا این کار، چیزی جز گشودن ابواب شک و تردید و گسترانیدن دایره‌ی شبهه و بدگمانی برای کسانی نیست که بیمار دلند یا تنها بیماری‌شان نادانی و ناتوانی است؟
از این روی است که چنین کسانی، هرگاه دانشمندان را بینند که درباره‌ی تناسب میان همه آیات قرآن سخن می‌رانند و تألیفی جداگانه را به این موضوع ویژه داشته‌اند، ایشان را این گونه مشخص می‌گردد که گزیری از این موضوع [تناسب میان آیات] نیست و قرآن بلیغ و معجزه نمی‌باشد مگر آن که وجه و علتی بیانگر تناسب، آشکار باشد و امری که مایه‌ی ارتباط میان آیات است، هویدا شود. بدین‌سان است که اگر ناسازی و اختلافی را میان آیات بیابد، به آنچه دانشمندان درباره‌اش سخن رانده‌اند، رجوع می‌کند، لیک بیند که آنچه گفته‌اند تکلفی محض و تلاش خودسرانه‌ی آشکاری است که مایه‌ی فروکاستن آرامش خاطر و انبساط قلبی ایشان می‌گردد. با این همه، این مطلب بر فرض آن است که ترتیب نزول قرآن، بر پایه‌ی ترتیب کنونی مصحف باشد، لیک چگونه این گونه باشد در حالی که هر کس کمترین دانشی به قرآن و اندک بهره‌ای از آشنایی با آن داشته باشد، از سر اطمینان و باور، در می‌یابد که این گونه نیست. اگر کسی در این باره [تناسب آیات] شک و تردید دارد - هر چند این امر از چیزهایی نباشد که دانشمندان در آن گمانمند شوند- به سخن و گفتار دانشمندان آشنا به اسباب نزول و آگاه به رخدادهای روزگار پیامبری، سری زند تا آسوده خاطر شود و با نظر به سوره‌ای از سوره‌های متوسط - و نه سوره‌ای دراز آهنگ و طولانی - شک و تردید از او رخت برمی بندد؛ چه وی بی گمان، چنین سوره‌ای را در حالی می‌یابد که دربردارنده‌ی آیاتی است که در رخدادهای گوناگون و زمانهای متفاوت، فرود آمده است که نه میان اسباب نزولش تناسب و ارتباطی است و نه در میان آیاتی که به دلیل این اسباب، فرود آمده و در ترتیب مصحف جای گرفته‌اند. بلکه بسنده است که شخصی نه چندان پژوهشگر، بداند که نخستین وحی «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ‌» و پس از آن «یا اَیُّها المُدّثِّرَ» و «یا اَیُّها المُزَمِّل» بوده و جای این آیات و سوره‌ها را در ترتیب قرآن بنگرد... در این صورت، به دنبال تناسب میان آیات بودن چه معنایی دارد؟ آیاتی که به استواری می‌دانیم آنچه را خداوند در پایان فرود آورده، در ترتیب قرآن پیش داشته شده است و آنچه را پیشتر نازل فرموده، در ترتیب مصحف، در پایان نهاده است؟ تناسب بخشیدن میان آیات و سوره‌ها، هیچ ارتباطی با ترتیب نزول قرآن ندارد، بلکه برگشتش به ترتیبی است که به هنگام جمع آوری قرآن، از سوی صحابه‌ای که عهده دار امر بوده‌اند، انجام یافته است.
چه اندک است سود چنین کاری و چه کم است بهره‌ی آن و چه ناچیز است فایده‌اش! بلکه این کار، برای کسی که آگاه است بدانچه می‌گوید و می‌شنود، تضییع زمان و گذرانیدن وقت است در آنچه نه سودی برای کُننده‌اش دارد و نه برای کسانی که به او روی می‌آورند.
تو خود می‌دانی که اگر دانشمندی به تناسب میان خطبه‌ها، نامه‌ها و نوشته‌های شخصی از رساگویان و بلیغان و قصاید شاعری از شعرگویان که گاه ستایش است و گاه نکوهش و گاه تشبیب است و گاه سوگ و رثا و مواردی گوناگون از این دست بپردازد و در همه‌ی این موارد، به تناسب بخشی میان آنها دست یازد و میان بخشها و عباراتشان ربطی دهد و سپس در تکلفی دیگر، میان خطبه‌هایی که آن بلیغ درباره‌ی حج و سفر قبله رانده و خطبه‌ای که درباره‌ی زناشویی و مانند آن گفته به تناسب دادن نشیند؛ و میان نوشته‌ای خلق شده درباره‌ی سوگ و میان اثری آفریده درباره‌ی سور و شادی و مانند آن تناسبی بخشد، به راستی چنین کسی خرد خویش را از دست داده، زمان خویش را بازیچه ساخته و عمرش را که سرمایه‌ی اوست، به ریشخند گرفته است.
اگر چنین کاری تا بدان اندازه باشد که پرداختن به آن، حماقت و نادانی در برخورد با کلام بشری است، پس چگونه می‌توانی باور داشت که چنین کاری درباره‌ی کلام خداوند پاک روا باشد که بلاغت و رسایی‌اش، بلیغان تازی را ناتوان و درمانده ساخته است و فصاحت و شیوایی‌اش، فصیحان و گشاده زبانان عدنان و قحطان را زبان بسته.
هر پژوهشگر و غیر پژوهشگری دانسته است که خداوند پاک، این قرآن را به عربی بودن وصف کرده است و آن را به زبان تازیان، فرود آورده و در آن، بر پایه‌ی شیوه‌های زبانی تازیان، گام نهاده است. دانسته‌ایم که چون خطابه گوی تازی به موضوعی واحد پردازد، فنونی گوناگون و شیوه‌هایی متفاوت را به کار می‌بندد، تا چه رسد به این که درباره‌ی دو موضوع یا موضوعاتی چند و یا همه آنچه در زندگی‌اش گفته است، خطابه‌ای بر زبان راند؛ به همین سان است شاعر و چامه سرای تازی.
با این تذکر و یادآوری این کار ناپسند [تناسب]، که بسیاری از پژوهشگران در گستره‌ی آن پای می‌لغزانند، باید به همین اندازه بسنده کنیم (18).»
این بود دیدگاه مخالفان این گونه پژوهش [در تناسب] و دلایل و خرده‌هایشان بر پذیرندگان و موافقان وجود تناسب میان آیات و سوره‌ها.

بی‌گمان، این دانش، شیوه‌هایی دقیق و باریک دارد که درک و دریافت آن، پوشیده و پنهان است. این دانش، از دانشهایی است نیازمند به بررسی و کندوکاو زبانی در معانی واژگان قرآنی، احاطه به اسباب نزول، آگاهی گسترده به فنون دانش بلاغت و شیوه‌های بیانی. افزون بر این، می‌شاید که پژوهنده دارای دریافتی تیز، باطنی روشن و استعداد و هوشمندی‌ای درخشان باشد تا راز و رمز ترتیب آیات را که در کنار یکدیگر نهاده شده دریابد، با این که اخبار و روایات درست و صحیح بازگویه از معصوم، تأکید دارند که فاصله‌ی زمانی میان آنها، گاه بیش از چندین سال بوده است.

می‌پذیریم که برخی دانشمندان پژوهشگر در وجوه تناسبهای معنایی، گهگاه، در استنباط و دریافت وجه تناسب، به تکلف و سختی افتاده‌اند؛ لیک نمی‌شاید که چنین تکلفی را دستاویزی نهاد برای رد و نپذیرفتن وجوهی خردمندانه و پذیرفتنی که دیگران، یاد کرده‌اند.
راست می‌شماریم که قرآن در زمانهایی جدا و با فاصله، در خلال 23 سال مدت نزول وحی بر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرود آمده است.
به راستی، باور داریم که ترتیب آیات در سوره‌ها، به دستور پیامبر خدا به نویسندگان وحی بوده و کسی در این باره، رای و اجتهاد شخصی نداشته است.
برآنیم که ترتیب وحی شده به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، نه از روی گزاف بوده و نه از سر بی نظمی و بیهودگی؛ سخن آفریدگار پاک و والا را از همه‌ی اینها، پاک و پیراسته می‌داریم.
نیز چنین می‌گوییم که باور به وجود تناسبهای معنایی، امری است که اعتقاد و باور به تنزیه و پیراستگی سخن پروردگار پاک و والا از بی سامانی و تناقض را بایسته می‌دارد:
«آیا در [معانی] قرآن نمی‌اندیشند؟ اگر از جانب غیر خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسیاری می‌یافتند (نساء/82).
بر پژوهشگر است که همه‌ی تلاش خود را در شناخت علت و وجه تناسب میان آیات ارزانی دارد و اگر در این باره چیزی برایش روشن گشت، پس آن نعمتی است از سوی خداوند والا و تفضل و بزرگداشتی است پژوهشگر را، و او راست که بدان باور دارد و برای خدمت به کتاب خداوند والا، آشکارش سازد؛ و اگر برای پژوهشگر، وجه تناسب پوشیده ماند، بر اوست که دست نگاه دارد و خویشتن را به رنج و شکنج میفکند و دانش آنچه را بر او پوشیده مانده، به فرود آرنده‌ی کتاب [قرآن] واگذار کند که ترتیب قرآن، بدین شکل، به دستور اوست. به هر روی، همه‌ی رازها و اسرار کتاب خداوند را کسی از آدمیان، نمی‌تواند دریافت: «بگو: "آن را کسی نازل ساخته است که راز نهانها را در آسمانها و زمین می‌داند، و هموست که همواره آمرزنده‌ی مهربان است"» (فرقان/6).
نمونه‌ها و مثالهایی را خواهیم زد درباره‌ی وجوه تناسب میان آیات یک سوره و میان سوره‌های متعدد.
امیدواریم، پس از آن، مفهومی از این موضوع (تناسب معنایی) را شکل بخشیم و در ادامه، رویکردی موافق یا مخالف را برگیریم.

3. پیدایش دانش تناسبهای معنایی و مهمترین نگاشته‌ها درباره‌ی آن

امام ابوبکر نیشابوری (در گذشته به سال 324 هـ.ق.) نخستین کسی دانسته شده که دانش تناسبات را در بغداد بیان داشت. وی دانشمندان بغداد را به دلیل نادانی و ناآگاهی‌شان به وجوه تناسب میان آیات، می‌نکوهید و چون نزد وی، آیه یا سوره‌ای خوانده می‌شد، همواره به گونه‌ای خستگی ناپذیر می‌گفت: برای چه این آیه در کنار این آیه نهاده شده است؟ حکمت قرار دادن این سوره در کنار این سوره چه بوده است؟
همچنین است ابوبکر [محمد بن عبدالله] بن عربی مالکی (درگذشته به سال 543 هـ.ق.) که در ضمن سخن بقاعی، اشاره‌ای به سخن او رفت. در تفسیر او احکام القرآن یاد کرد تناسبهایی را می‌یابی.
از کسانی که در بیان تناسبهای میان آیات به فراوانی سخن رانده‌اند، امام فخرالدین رازی (درگذشته به سال 606 هـ.ق.) است در تفسیر بزرگش به نام مفاتیح الغیب.
استاد ابوجعفر بن زبیر اندلسی (درگذشته به سال 807هـ.ق.) در کتاب خود البرهان فی مناسبة ترتیب سور القرآن تألیفی را در این باره، ویژه داشته است.
نیز زرکشی (درگذشته به سال 794 هـ.ق.) در کتاب خود البرهان فی علوم القرآن بخش ویژه‌ای را با عنوان «نوع دوم: شناخت تناسبهای میان آیات» ویژه ساخته و در آن از اهمیت و بایستگی این دانش سخن گفته و نمونه‌هایی را درباره‌ی تناسبهای میان سوره‌ها و میان آیات یک سوره، آورده است.
از پردامنه‌ترین و مفصل‌ترین مراجع درباره‌ی این دانش، کتاب نظم الدرر فی تناسب الآیات و السور از برهان الدین بقاعی (درگذشته به سال 885هـ.ق.) است که در آن، تناسبهای میان آیات قرآن کریم را سوره به سوره، بیان کرده است. کتابش 22جلد است و در هند چاپ شده است.
امام سیوطی (درگذشته به سال 911هـ.ق.) کتابی ویژه را تألیف کرده و آن را به تناسق الدرر فی تناسب السور نام نهاده است که در آن، از اهمیت دانش تناسبات سخن رانده و وجوهی را در تناسبهای میان سوره‌های قرآن کریم، یاد کرده است.
همچنین، نوع دوم و شصتم از کتاب خود الاتقان فی علوم القرآن را به گفتگو درباره‌ی تناسبات آیات و سوره‌ها ویژه گردانیده و در آن، بیشتر آنچه را زرکشی در البرهان بیان کرده، یاد نموده و نمونه‌هایی را بر آن افزوده است.
از دانشمندان معاصر که در دانش تناسبات قلم زده‌اند، شیخ عبدالله محمد غماری است که کتابی را نگاشته با نام جواهر البیان فی تناسب سور القرآن که در آن وجه تناسب میان سوره‌های قرآن را یک به یک، ذکر کرده است.
همچنین، استاد محمد عبدالله دراز، در کتابش النباً العظیم درباره‌ی تناسبهای میان آیات سوره‌ی بقره، سخن گفته است. (19)

پی‌نوشت‌ها:

1- نساء (4)، بخشی از آیه‌ی 58: «خدا به شما فرمان می‌دهد که سپرده‌ها را به صاحبان آنها رد کنید...».
2- [در چنین روایاتی که سخن از لوح محفوظ و فرود قرآن بر بیت العزه ولایت المعمور می‌دانند، باید درنگ کرد و نمی‌توان به یکباره آن را پذیرفت. نک: نعمت الله صالحی نجف آبادی، حدیث‌های خیالی در مجمع البیان، صص 309 به بعد (م)].
3- محمد عبدالله دراز، النبأ العظیم، صص 154 -155، چاپ دارالقلم.
4 - بقاعی، نظم الدرر فی تناسب الآیات و السور، ج 1، ص 6.
5 - زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج 1، صص 35-36.
6- بقاعی، نظام الدرر، ج 1، ص 7؛ زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج 1، ص 36.
7- [بی گمان چینش آیات، توقیفی است، لیک در چینش سوره‌ها گفتگوست و سه دیدگاه پیش فرستاده شده است. نک: محمود رامیار، تاریخ قرآن، صص 598 - 600 (م)].
8- بقاعی، نظم الدرر، ج 1، ص 8؛ زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج 1، ص 37؛ جلال الدین سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج 2، ص 108.
9- بقاعی، نظام الدرر، ج 1، صص 11-12.
10 - زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج 1، ص 35.
11- بقره (2)، بخشی از آیه 189: «درباره‌ی [حکمت] هلالها [ی ماه] از تو می‌پرسند، بگو: «آنها [شاخص] گاه شماری برای مردم و [موسم] حج‌اند»...».
12- ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج 1، ص 225.
13- بقره (2)، بخشی از آیه‌ی 189: «... و نیکی آن نیست که از پشت خانه‌ها درآیید...».
14 - فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج5، ص 126.
15- جلال الدین سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج 2، ص 138.
16- نک: شوکانی، فتح القدیر، ج 1، ص 72 به بعد.
17- شیخ محمد بن عبدالله غزنوی (در گذشته به سال 1296هـ.ق.) او راست یادداشتها و تعلیقاتی بر تفسیر «جامع البیان فی التفسیر القرآن»، نگاشته‌ی شیخ معین الدین محمد بن عبدالرحمن حسنی حسینی ایجی شافعی (در گذشته به سال 894هـ.ق.).
18 - نک: محمد بن عبدالرحمن ایجی، جامع البیان فی تفسیر القرآن، تعلیقات محمد بن عبدالله غزنوی، صص 14-13؛ نیز برای متن کامل نک: شوکانی، فتح القدیر، ج 1، صص 72-73.
19- [بررسیهای مفهومی و معناشناختی آیات هر سوره، این ارمغان را پیشکش پژوهشگر می‌سازد که در تمام سوره وحدتی موضوعی یافت می‌شود که آن را از دیگر سوره‌ها بازمی‌شناساند، لیک جستن چنین وحدتی میان دو سوره یا بیشتر رنجی است بیهوده که قرآن پژوهانی بسیار را به فراخرَوی و افراط کشانیده است؛ قرآن پژوهانی چون بقاعی و سیوطی از اهل سنت و طبرسی از دانشمندانِ شیعه. نک: محمد‌هادی معرفت، علوم قرآنی، صص 405 و 412 (م)].

منبع مقاله :
مسلم، مصطفی؛ (1390)، پژوهشی در تفسیر موضوعی، ‌ترجمه‌ی هادی بزدی ثانی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.