عيد غدير بزرگترين عيد اسلامى

«اللهم فكما جعلته عيدك الاكبر و سميته فى السماء يوم العهد المعهود و فى الارض يوم الميثاق المأخوذ و الجمع المسؤول (1) صل على محمد و آل محمد و اقرر به عيوننا.» (خدايا، چنانكه اين روز را بزرگترين عيد خود قرار دادى، [آن را] در آسمان روز پيمان و در زمين روز ميثاق و جمع مورد بازپرسى نام نهادى، بر محمد و آل محمد(ص) درود فرست و چشمان ما را بدان روشن فرما). تقدير الهى بر اين قرار گرفت كه «غدير» به ابديت بپيوندد، و جلوه‏اى از آيات الهى و تجسمى از تاريخ جاودانه اسلام شود.
شنبه، 5 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عيد غدير بزرگترين عيد اسلامى
عيد غدير بزرگترين عيد اسلامى
عيد غدير بزرگترين عيد اسلامى

نويسنده:عباس كوثرى
«اللهم فكما جعلته عيدك الاكبر و سميته فى السماء يوم العهد المعهود و فى الارض يوم الميثاق المأخوذ و الجمع المسؤول (1) صل على محمد و آل محمد و اقرر به عيوننا.» (خدايا، چنانكه اين روز را بزرگترين عيد خود قرار دادى، [آن را] در آسمان روز پيمان و در زمين روز ميثاق و جمع مورد بازپرسى نام نهادى، بر محمد و آل محمد(ص) درود فرست و چشمان ما را بدان روشن فرما).
تقدير الهى بر اين قرار گرفت كه «غدير» به ابديت بپيوندد، و جلوه‏اى از آيات الهى و تجسمى از تاريخ جاودانه اسلام شود. گويا «بركه خم» به پاس ساليان طولانى خزانه‏دارى بارانهاى رحمت الهى و آبرسانى به زائران حرم، اينك بايد پايگاه ريزش كلام الهى و قله كمال دين شود. غدير ديگر بركه‏اى كم‏آب نيست كه به آبهاى سرزمين «رابغ» نيازمند باشد . بلكه در پرتو آن فروغ آسمانى، خود به چشمه‏سار زمزم و كوثر پيوسته، آب گواراى عدالت و پاكى از مولود كعبه و فرزند «زمزم» و «صفا» گرفته است. غدير از هنگامى كه نظاره‏گر جلوه زيباى وصايت و جانشينى على ـ عليه السلام ـ بر دستان پر مهر و سراسر رحمت خاتم رسولان(ص) شد، ديگر نقطه‏اى پست در جغرافياى جحفه نيست، پرچم عدالت علوى است كه بر بام بلند تاريخ افراشته شده است. غدير اينك بزرگترين و دل‏انگيزترين هديه آسمان «امامت» را به آدميان ارزانى مى‏دارد. بدين‏گونه غدير، سرزمينى مقدس شد و روز هجدهم ذى‏حجه بزرگترين عيد اسلامى؛ و چنان شد كه امام صادق ـ عليه السلام ـ در باره‏اش فرمود: «و ان يوم غدير خم بين الفطر و الاضحى و الجمعة كالقمر بين الكواكب» روز غدير خم در ميان اعياد «فطر» و «قربان» و «جمعه»، بسان ماه در ميان ستارگان، مى‏درخشد. (2) در اين نوشتار بر «عيدك الاكبر»، كه در دعاى روز غدير آمده است، درنگ مى‏كنيم؛ و عيد بودن اين روز بزرگ را در سنت پيامبر و عترت معصومش جويا مى‏شويم و مشاهده مى‏كنيم كه شيعه در برگزارى جشن غدير، بسان ديگر معتقدات خويش، پايبند وحى الهى و سر سپرده سنت رسول گرامى(ص) است.

عيد غدير، سنت نبوى

زنده نگهداشتن شعائر الهى رسالتى است كه مرزبانان عقيده و ايمان همواره بر آن تأكيد داشته‏اند. چرا كه تقواى دلها و پاكى جانها در گرو بزرگداشت آن است، در قرآن كريم مى‏خوانيم : «و من يعظم شعائر القلوب فانها من تقوى القلوب». (3)
جوامع بشرى نيازمند يادآورى و حضور دايم هويت‏هاى فرهنگى و اصالتهاى معنوى است. رسول گرامى اسلام در اين امر پيشقدم شد و با عمل خويش راه جامعه اسلامى را روشن ساخت. يكى از دلائل عيد بودن غدير، حديث «هنئونى» است.
اين حديث در منابع اهل سنت نيز با اسناد و عبارات مختلف ذكر شده است. بزرگانى چون احمد ابن‏حنبل، پيشواى حنبليان، در صفحه 281، جلد چهارم مسند، و حافظ ابوجعفر محمد ابن‏جرير طبرى در صفحه 428 جلد سوم تفسير خويش، از اين روايت ياد كرده‏اند در نقل حافظ ابو سعيد چنين آمده است: «ثم قال النبى(ص) هنئونى هنئونى، ان الله تعالى خصنى بالنبوة و خص اهل بيتى بالامامة؛» پيامبر گرامى فرمود: به من تبريك بگوييد، به من تبريك بگوييد، زيرا خداوند مرا به پيامبرى و اهل بيتم را به امامت ممتاز ساخته است. (4)
در روايت ديگرى يكى از مورخين اهل سنت پس از ذكر حديث غدير چنين آورده است: ثم جلس رسول الله(ص) فى خيمة تخص به و امر اميرالمؤمنين(ع) ان يجلس فى خيمة أخرى و أمر اطباق الناس بأن يهنئوا عليا ـ عليها السلام ـ؛ سپس رسول گرامى(ص) در خيمه مخصوص خويش نشست و به اميرمؤمنان(ع)دستور داد كه در خيمه ديگرى بنشيند و به مردم فرمان داد تا به حضور على ـ عليه السلام ـ رسيده، به آن حضرت تبريك بگويند.
اين مورخ سپس مى‏نويسد: ولما فرغ الناس امر رسول الله(ص) امهات المؤمنين بان يسرن اليه و يهنئنه ففعلن؛ بعد از متفرق شدن مردم، پيامبر(ص) به همسران خويش دستور داد كه به سوى على ـ عليه السلام ـ رفته، به آن حضرت تبريك بگويند، آنان نيز اطاعت كردند. (5)
دليل ديگرى كه بيانگر عيد بودن روز غدير در سنت پيامبر گرامى اسلام است خطبه‏اى است كه اميرمؤمنان على ـ عليه‏السلام ـ در روز عيد غدير ايراد كرده است.
در اينجا قسمتى از آن را، كه به وسيله يكى از غديرشناسان معاصر ترجمه شده است. مى‏آوريم : امام رضا(ع) از پدران خويش نقل مى‏كند كه در روزى از روزهاى خلافت على ـ عليه السلام ـ جمعه و غدير به يك روز افتاده بود. امام در آن روز خطبه‏اى عجيب خواند و توحيدى شگفت گفت. آن حضرت در بخشى از سخنان خويش چنين فرمود: «ان الله تعالى جمع لكم معشر المؤمنين فى هذا اليوم عيدين عظيمين كبيرين لا يقوم احدهما الا بصاحبه...؛ خداى ـ عزوجل ـ در اين روز براى شما دو عيد فراهم كرد؛ دو عيد بزرگ كه يكى از اين دو جز به آن ديگرى استوار نتواند بود».
سپس آن حضرت به داستان غدير اشاره فرمود و ويژگيهاى روز غدير را چنين برشمرد: ان هذا يوم عظيم الشأن فيه وقع الفرج و رفعت الدرج هو يوم الايضاح و الافصاح من المقام الصراح و يوم كمال الدين و يوم العهد المعهود و يوم تبيان العقود عن النفاق و الجحود... همانا امروز، روزى بس بزرگ است. در اين روز گشايش در رسيد، منزلت كسان كه شايسته بودند بلندى گرفت و برهان خدا روشن شد. آرى، امروز روز روشن كردن حق و از مقام پاك «رهبر معصوم» به صراحت و «نص» سخن گفتن است، امروز روز كامل شدن دين است، امروز روز عهد و پيمان است، امروز روز گواهى و گواهان است، امروز روز نماياندن بنيادهاى نفاق و انكار است. حضرت در آخر خطبه مى‏فرمايد: و اذإ؛ تلاقيتم فتصافحوا بالتسليم و تهانؤ النعمة فى هذا اليوم و ليبلغ الحاضر الغائب...
امرنى رسول الله(ص) بذلك، چون به يكديگر رسيديد، همراه سلام، مصافحه كنيد و نعمتى را كه در اين روز نصيبتان شده است به يكديگر تبريك بگوييد. بايد اين سخنان را آن كه بود و شنيد به آن كه نبود و نشنيد برساند و بايد توانگران به سراغ مستمندان روند و قدرتمندان به دنبال ضعيفان؛ پيامبر(ص) مرا به اين چيزها امر كرده است. (6)
اينجاست كه به اهميت اين روز تاريخى و بزرگ بيشتر واقف مى‏شويم؛ روزى خجسته و مبارك كه پيامبر(ص) به بزرگداشت آن دستور داده، آن را وظيفه همگانى نسلها برشمرده و خطابه و بزرگداشت اين روز از جانب على ـ عليه السلام ـ در همين راستاست.

معصومين و بزرگترين عيد اسلامى

امام صادق(ع) از پدران خويش نقل مى‏كند كه، پيامبر(ص) فرمود: «يوم غدير خم افضل اعياد امتى و هو اليوم الذى امرنى الله تعالى ذكره فيه بنصب اخى على ابن‏ابيطالب علما لامتى يهتدون به من بعدى؛ روز غدير خم برترين عيدهاى امت من است؛ و آن روزى است كه خدا مرا به جانشينى على ـ عليه السلام ـ دستور داد تا نشانه‏اى براى امت من باشدو به وسيله او هدايت شوند. (7)
در روايت ديگرى امام صادق(ع) در پاسخ اين پرسش كه آيا براى مسلمين عيدى غير از فطر و قربان هست فرمود: آرى، عيدى است كه بزرگترين و شريفترين عيدهاست و آن روزى است كه امير مؤمنان به جانشينى پيامبر منصوب شد. (8) علاوه بر اين از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود: هو عيد الله الاكبر و ما بعث الله عز و جل نبيا الا و تعيد فى هذا اليوم؛ روز غدير خم بزرگترين عيد الهى است و خداوند متعال پيامبرى را مبعوث نكرد مگر اينكه اين روز را عيد گرفت. (9)
با توجه بدين حقايق در دعا و نيايشى كه در اين روز ذكر شده است، مى‏خوانيم: اللهم فكما جعلته عيدك الاكبر... صل على محمد و آل محمد؛ خدايا، چنانكه اين روز را بزرگترين عيد خود قرار دادى، بر محمد و آل محمد درود فرست. (10)
اولياى الهى و معصومين ـ عليهم السلام ـ اين روز را پاس مى‏داشتند و برنامه‏هايى براى بزرگداشت آن تدارك مى‏ديدند، كه دو نمونه از آن را ياد آور مى‏شويم:
الف) مراسم اطعام از جانب امام مجتبى عليه السلام
مرحوم علامه مجلسى(ره) مى‏نويسد: روز عيد غدير با جمعه مصادف شده بود. امام على ـ عليه السلام ـ خطبه جمعه خواند و سپس حضرت با فرزندان و شيعيانش به منزل امام حسن ـ عليه السلام ـ جهت اطعامى كه امام حسن برايشان تدارك ديده بود، رفت. (11)
ب) فياض بن‏محمد بن‏طوسى كه به سال 259 هجرى سخن مى‏گفت مى‏گويد: در يكى از سالها خدمت امام رضا ـ عليه السلام ـ رسيدم، ديدم امام رضا ـ عليه السلام ـ دوستان خويش را براى غدا خوردن نگه داشته و به خانه‏هاى آنان نيز طعام، هديه، لباس و حتى انگشتر و كفش فرستاده است، آن بزرگوار وضعيت خدمتكاران و دوستانش را تغيير داده بودو با وسايلى، غير از آنچه در روزهاى پيشين بود، از مهمانانش پذيرايى مى‏كرد. (12)

چرا غدير، عيد است؟

آيات قرآن كريم و گفتار معصومين ـ عليهم السلام ـ بيانگر عظمت و جايگاه رفيع امامت در اعتقادات اسلامى است. با نگاهى به آيات غدير مى‏توان بخوبى رمز عيد بودن اين روز را دريافت بخشى از اشارات قرآن كريم و معصومان در اين باره چنين است:
الف) امامت مكمل تبليغ رسالت الهى است.
به اتفاق شيعيان و به نقل بسيارى ازاهل سنت آيه شريف تبليغ جهت انتصاب على ـ عليه السلام ـ به جانشينى رسول گرامى(ص) نازل شد. اين نكته هنگامى بود كه ترس آشوب بود و احتمال تفرقه‏افكنى از جانب منافقين و افراد سست‏ايمان وجود داشت. وحى الهى به همه اين نگرانيها خاتمه داد و با تأكيد بر اهميت موضوع، حفظ رسول گرامى(ص) از توطئه‏ها را نويد داد و فرمود: يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك فان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس؛ اى پيامبر، آنچه از خدا بر تو نازل شده به مردم برسان كه اگر نرسانى تبليغ رسالت و اداى وظيفه نكرده‏اى و خدا تو را از [آزار] مردمان محفوظ خواهد داشت. (13)
علامه امينى 30 منبع از مدارك اهل سنت را برمى‏شمارد كه همه آنها اين آيه را با معرفى ولايت اميرمؤمنان على ـ عليه السلام ـ در ارتباط دانسته‏اند. جلال الدين سيوطى شافعى در تفسير در المنثور، تفسير فخرالدين رازى شافعى در شمار اين منابع جاى دارند. (14)
نكته‏اى كه از دقت در آيه، با استفاده از جمله «فما بلغت رسالته» مى‏توان فهميد اين است كه امامت در حدى از منزلت است كه عدم معرفى آن با انجام ندادن وظيفه رسالت مساوى است.
ب) امامت مايه تكميل دين است
دين مجموعه قوانين الهى است كه براى اجراى آن به فردى كه بتواند با تكيه بر دو عنصر ايمان و آگاهى موجب اجراى آن شود، نياز دارد. دين كامل دينى است كه اين امر را از قبل پيش‏بينى كرده، براى آن برنامه داشته باشد. از اين رو وقتى كفار احساس كردند با فوت عبدالله فرزند پيامبر گرامى(ص) جانشينى براى استمرار راهش وجود ندارد آن بزرگوار را «ابتر» و كارش را ناقص قلمداد كردند. (15)
بعد از انتصاب على(ع)، اين آيه نازل مى‏شود و مى‏فرمايد «اليوم اكملت لكم دينكم» امروز دين شما را كامل كردم. (16) امامت در جهت بيان احكام تكميل‏كننده دين است؛ زيرا به مقتضاى روايتى، كه از طريق شيعه و اهل سنت نقل شده و پيامبر گرامى فرمود: من شهر علم هستم و على در آن شهر. هر كه خواستار ورود به شهر حكمت است بايد از راه على(ع) واردشود. (17)
امامت در جهت اجراى صحيح برنامه‏هاى دينى نيز تكميل‏كننده دين است. از اين رو پيشوايان پنجگانه اهل سنت مانند مسلم، مالك، بخارى، نسايى و ترمذى مى نويسند: وقتى طارق ابن‏شهاب، از اهل كتاب، در مجلس خليفه دوم گفت: اگر آيه «اكمال» در دين ما نازل مى‏شد آن را عيد مى‏گرفتيم. (18) كسى بر او خرده نگرفت و عمر با سكوت خود آن را مورد قبول قرار داد.
ج) امامت عامل يأس دشمنان اسلام است.
آيه سوم سوره مائده نيز در باره انتصاب على ـ عليه السلام ـ در غدير خم نازل شده است؛ «اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم و اخشون» امروز كافران از اينكه به دين شما دستبرد زنند و اختلالى رسانند طمع بريدند پس شما از آنان بيمناك نشويد. (19)
اين آيه نشان مى‏دهد كه روز تكميل دين و روز يأس و نوميدى دشمنان اسلام يكى است. علامه طباطبايى مى‏نويسد: صحابه و تابعان و آنها كه بعد از آنان آمده‏اند، همگى اتفاق دارند كه اين دو آيه مرتبط هستند و هر يك تكميل‏كننده معناى ديگرى است. و اين نيست مگر بدان سبب كه هر دو با هم نازل شده، يك معنا را مى‏رسانند. (20)
از آنچه گفته شد نتيجه مى‏گيريم كه بايد اين روز را عيد شمرد؛ زيرا خداوند متعال چنان بدان اهميت داده است كه آن را موجب اكمال دين، تبليغ رسالت و نوميدى دشمنان اسلام دانسته است تا خود يادى از «ايام الله» باشد و فرموده است: و ذكرهم بايام الله؛ روزهاى خداوندى را بدانان يادآورى كن. (21)
د) امامت ضامن استمرار وحدت اسلامى است
قرآن كريم، آنجا كه از دعاى حضرت عيسى و درخواست نزول مائده آسمانى سخن به ميان مى‏آورد، از عيد بودن آن براى نسلهاى آينده و گذشته ياد مى‏كند و مى‏فرمايد: «اللهم ربنا انزل علينا مائدة من السماء تكون لنا عيدا لاولنا و آخرنا و آية منك؛ پروردگارا، بر ما از آسمان مائده‏اى فرست تا اين روز براى ما و كسانى كه پس از ما مى‏آيند عيد شود». (22)
چنانكه ملاحظه مى‏شود حضرت عيسى نزول اين مائده و عيد شدن آن را براى اين مى‏خواهد كه براى هميشه مايه افتخار و عزت جامعه دينى شود و بتواند حبل‏المتين و نقطه وحدت آنان باشد؛ وحدتى كه يكى از علتهاى بعثت پيامبران شمرده شده است، و راز و حكمت عيد شمردن نيز در همين راستاست تا جامعه اسلامى مائده آسمانى امامت و وصايت را پاس دارند و آن را به عنوان نقطه مركزى حل اختلافات خويش بپذيرند و اين است رمز كلام باقر العلوم آل محمد (علهيم السلام) كه فرمود «و لم يناد بشى‏ء ما نودى بالولاية يوم الغدير؛ در ميان احكام اسلامى هيچيك به اندازه ولايت روز غدير مهم شمرده نشده است». (23)

پى‏نوشتها:

1ـ بحارالانوار (چاپ ايران)، ج 95، ص .320
2ـ همان، ج 95، ص .323
3ـ حج، .32
4ـ الغدير، ج 1، ص .274
5ـ الغدير، ج 1، ص .271
6ـ بحارالانوار، ج 94، ص .118
7ـ همان، ص .110
8ـ همان، ص .111
9ـ همان، ج 95، ص .303
10ـ همان، ص 320؛ مفاتيح الجنان، اعمال روز عيد غدير.
11ـ همان، ج 94، ص .118
12ـ همان، ص 112 و ج 95، ص .322
13ـ مائده، .67
14ـ درالمنثور، سيوطى، دارالكتب العلمية، ج 2، ص 457؛ تفسير فخررازى، ج 12، ص .49
15ـ ر.ك تفسير مجمع‏البيان، ج 5، تفسير سوره كوثر؛
16ـ مائده، .3
17ـ الغدير، ج 6، ص 61ـ .77
18ـ الغدير، ج 1، ص .283
19ـ سوره مائده، .3
20ـ الميزان، ج 5، ص .179
21ـ دارالكتب العلميه‏22ـ ابراهيم، .5
23ـ اصول كافى، ج 2، ص 21، باب‏دعائم‏الاسلام،حديث‏ .8
مأخذ: مجله كوثر





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط