Nomenklatura

عناوین ابلاغی

این نظام اسامی و عناوین نقش بسیار مهمی در روش‌های کنترل حکومت‌های سوسیالیستی تک‌حزبی استالینیستی ایفا می‌کرد؛ تجدیدنظر و ایجاد تغییرات اساسی در آن، یکی از مسائل اصلی در تلاش برای دستیابی به اصلاحات دموکراتیک بود.
يکشنبه، 9 اسفند 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عناوین ابلاغی
عناوین ابلاغی

 

نویسنده: آندراش هگدوش
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمدمنصور هاشمی


 

 Nomenklatura

این نظام اسامی و عناوین نقش بسیار مهمی در روش‌های کنترل حکومت‌های سوسیالیستی تک‌حزبی استالینیستی ایفا می‌کرد؛ تجدیدنظر و ایجاد تغییرات اساسی در آن، یکی از مسائل اصلی در تلاش برای دستیابی به اصلاحات دموکراتیک بود.
دستگاه عناوین فهرستی از مشاغل یا سمت‌های سازمان‌های منتخب گوناگونی بود که تغییر اشخاص در آن‌ها (انتصاب‌ها، رویّه‌های انضباطی و از این قبیل) در سطوح مختلف از طرف حزب تعیین می‌شد (از شاخه‌های محلی تا بالاترین سازمان‌های مرکزی). مهم‌ترین شغل‌هایی که در این دستگاه اسامی درج شده بود مربوط می‌شد به سلسله‌مراتبی که از طریق آن رهبرانی که باید به وسیله‌ی سطوح پایین‌تر از سازمان‌های حزبی انتخاب می‌شدند توسط سطح بالاتر از خود یا مقام مافوق مستقیم خود تعیین می‌شدند. این امر موجب می‌شد که دموکراسی حزبی خصوصیتی کاملاً صوری پیدا کند که در جریان بحران‌های سیاسی پیشین و قبل از برافتادن نظام‌های حزبی، بعضی از اعضای حزب را به قیام و سرکشی وامی‌داشت (1956 و 1988 در مجارستان؛ 1956 و 1980 در لهستان؛ 1968 در چکسلواکی).
انتصاب در سمت‌های گوناگون دولتی و اقتصادی نیز از سوی سازمان‌های حزب ابلاغ می‌شد. به وفور اتفاق می‌افتاد که ملزومات عقلانی مثل توانایی‌ها و مهارت‌ها به حاشیه می‌رفت و اعتماد یا تعهد سیاسی حرف اول را می‌زد. این شیوه‌ی گزینشی موجب شد که در بخش‌های دولتی و اقتصادی بازده و بهره‌وری کاهش زیادی پیدا کند. بنابراین طبیعی بود که یکی از اهداف اصلاحات اقتصادی رهاساختن مدیریت اقتصادی از فشارهای عناوین ابلاغی بود.
رهبران منصوب شده و منتخب سازمان‌های بزرگ نیز جزو دستگاه عناوین بودند که شامل حال رهبران اتحادیه‌های کارگری، سازمان‌های جوانان، انجمن نویسندگان و جنبش صلح رسمی می‌شد. و این یعنی رهبران این سازمان‌ها به خود این سازمان‌ها وابستگی نداشتند بلکه عضو سازمان‌های گوناگون حزب بودند. رنسانس جامعه‌ی مدنی که در کشورهای اروپای شرقی در حال وقوع است، رهبران این سازمان‌ها را از چارچوب قدیمی دستگاه عناوین ابلاغی خارج ساخته و به این ترتیب فرصت تازه‌ای برای انتخاب دموکراتیک این رهبران و همچنین فرصتی برای استقلال و خودمختاری این سازمان‌ها پدید آورده است.
نظام عناوین ابلاغی نقش بسیار مهمی در فرهنگ و رسانه‌های جمعی هم ایفا می‌کرد، زیرا سانسور اطلاعات از ویژگی‌های اصلی نظام استالینیستی بود. این نقش بسیار مهم‌تر از اداره‌ها و مراجع مختلف ممیزی و سانسور بود. همه‌ی رهبران نهادهایی که با افکار و عقاید عمومی سروکار داشتند موجودیت خود را مدیون سازمان‌های حزب و کاملاً وابسته به آن‌ها بودند، که تا حد زیادی مانع از گلاسنوست (آزادی بیان) مورد نظر روشنفکران می‌شد.
نتیجه‌گیری‌های نظری قاطعی درباره‌ی نقش مهم ابلاغیه‌ها در استالینیسم تک‌حزبی به عمل آمده است. از این میان خصوصاً کاری که وژلنسکی تحت عنوان ابلاغیه‌ها انجام داده و کسانی را که در فهرست ابلاغیه‌ها قرار داشتند طبقه‌ی حاکم این جوامع دانسته، اهمیت خاصی دارد. در واقع این ایده را می‌توان کاربست مصداقی نظریه‌ی میلووان جیلاس درباره‌ی «طبقه‌‌ی جدیدی» که در این جوامع شکل می‌گیرد، دانست.
اما در این نظریه‌ها ویژگی‌های اصلی صاحبان قدرت را نادیده می‌گیرند، چون استفاده از اصطلاح «طبقه» برای اشاره به این قشرها محل تردید است. دقیقاً هم همین حضور آن‌ها در فهرست عناوین ابلاغیه‌هاست که نشان می‌دهد آن‌ها به سازمان حزب وابسته بوده‌اند و اگر اعتماد این سازمان را از دست می‌دادند از مقام قدرت خلع می‌شدند. یکی از این استدلال‌های مخالف این است که برخلاف طبقات حاکم در سایر شکل‌بندی‌های اقتصادی و اجتماعی، این مقام‌ها را نمی‌توان به نسل بعدی انتقال داد، هرچند که فرزندان کسانی که نام آن‌ها در این ابلاغیه‌ها بود از بخت بهتری برخوردار بودند. اما در اغلب موارد عملاً آن‌ها از مشاغل مربوط به این ابلاغیه‌ها اجتناب می‌کردند و در عوض شغل‌هایی را انتخاب می‌کردند که استقلال بیش‌تر و درآمد بالاتری داشت.
منبع مقاله :
آوتویت، ویلیام، باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، مترجم: حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط