نویسنده: رادنی بارکر
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمدمنصور هاشمی
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمدمنصور هاشمی
Fabianism
این اصطلاح بیانگر اعتقادی است که بیش از آنکه که در جهت حمایت از ارزشمندی و مطلوبیت اخلاقی سوسیالیسم باشد، (1) آن را ادامهی منطقی و تاریخی اصولی میداند که میتوان آنها را در جهتگیری فعلی حکومتها و سیاستها مشاهده کرد. سوسیالیسم میخواست دموکراسی را از حوزهی سیاسی، به حوزهی اجتماعی و اقتصادی بسط دهد و به همین دلیل در اصطلاح سوسیال دموکراسی جمعبندی شده بود. این نگاه به سوسیالیسم را انجمن فابینها، خصوصاً سه عضو اصلی و برجستهی آن، بئاتریس وب، سیدنی وب و جورج برنارد شاو، بین سالهای 1884 و آغاز جنگ جهانی دوم پروراندند.جامعه باید به دست دولت و برای خیر و مصلحت همگانی سازماندهی جمعی مییافت، هم در سطح ملّی و هم در سطح محلی، و به نمایندگی از مردمان صاحب حق رأی، عمل می کرد. روش و خواست ویژهی فابینها در عبارت «حتمیت حرکت تدریجی» خلاصه میشد. منتقدان فابینیسم بیشتر بر بخش دوم این عبارت متمرکز شدهاند ولی بخش اول آن نیز همانقدر اهمیت دارد کار و تلاش بیامان، تبلیغ و ترویج، و مطالعه و پژوهش به جای نبرد طبقاتی میتوانست به آهستگی ولی با حتمیت تداومدهندهی حرکت جامعه در مسیر سوسیالیسم باشد. در دولت آرمانی فابینی، هوش و ذکاوت پرورش یافته نقش اصلی را برعهده دارد، و به رسمیت شناختن و به کارگرفتن آن در دستگاههای دولتی شایستهسالار یکی از وجوه تمایز سوسیالیسم و سرمایهداری است. به جای آنکه سلسلهمراتب سرمایهداری جای خود را به برابری در قدرت بدهد، این سلسلهمراتب باید به صورت دستگاهی از نخبههای دموکرات قابل اعتماد درآید که شایستهترین و توانمندترین افراد به شمار میآیند، در حالی که نخبههای سرمایهداری فقط ثروتمندترین افراد بودند. معمولاً لحن اخلاقی والامنشانهای در این بحثها به کار میرفت که ستایشگر ایثار خالصانه ی متخصصان و همراه با دلسوزی تحقیرآمیز نسبت به «افراد نافرهیختهی معمولی» بود. مسئولیت سنگینی که در سیاست ملی بر دوش هوشمندان تعلیم دیده گذاشته میشد، به صورت حمایت از حق و وظیفهی کشورهای پیشرفتهی صنعتی اروپای غربی برای ادارهی بخشهای توسعه نیافتهی جهان و بالاکشیدن آنها به بلندای همان سوسیالیسمی درآمد که در موطن اصلی باید تحقق مییافت.
در فابینیسم دموکراسی را ایفای نقش سیاسی کل/ مردم، به مثابه مصرف کنندگان، قلمداد میکردند. در قالب چنین ساختاری، افرادی در نقشهای متعدد خود در مقام شهروند، کارگر و غیره مشارکت داشتند و با کار و تلاش خود در خیر همگانی که به نفع آنها هم بود، سهیم میشدند. صورتهای مستقیم قدرت مردمی مثل همهپرسیها یا دخالت در قانونگذاری، به مثابه عوامل اختلال و عدم عقلانیت تقبیح میشد، و چیزی که خویشفرمایی تفرقهافکن و خودخواهانهی گروههای سازمان یافتهی بخش تولید دانسته میشد و شامل صورتهای گوناگون سازمانهای کارگری بود، ناسازگار با دموکراسی به شمار میآمد و با آن مخالفت میشد. تأکید فابینیسم بر امر جمعی و دولتی به نادیده ماندن مسائلی مثل ماهیت کار یا تفکیکهای جنسیتی منجر شد.
پینوشت:
1. Fabian society، مأخوذ از نام فابیوس فرماندهی رومی که در قرن سوم پیش از میلاد با استراتژی پرهیز از درگیری و تأخیر جنگ توانست هانیبال را شکست دهد. انجمن فابینها متشکل از سوسیالیستهایی بود که اصلاحات تدریجی و پرهیز از انقلاب و خشونت را راه رسیدن به جامعهی سوسیالیستی میدانستند. -م.
منبع مقاله :آوتویت، ویلیام، باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، مترجم: حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول.