به بهانه پخش سریال پدرخوانده
چکیده:
این سریال كه بر مبنای توهم توطئهی انگلیسی ساخته شده است و تلاش میكند تا نقش انگلیسیها را بیش از آنكه واقعیت داشته برجسته كند و حتی برای شاپور ریپورتر كه یك دلال اسلحه برای شاه بود نقشی افسانهای قائل شود برای اثبات نظریه خود وقایع تاریخی را كاملا تحریف میكند.
به عنوان نمونه نویسنده سریال در پی بزرگنمایی نقش شاپور انگلیسی، حمله به منزل آیتالله كاشانی را به تحریك وی و اقدام شعبان جعفری نسبت میدهد در حالی كه شعبان از 9 اسفند 1331 تا پایان روز 28 مرداد 1332 تا پایان كودتا در زندان بسر میبرد.
این تحریف كه بیشتر برای تبرئه مصدق و جبهه ملی صورت گرفته است علاوه بر این كه بسیار ناعادلانه و بسیار زشت است، اعتبار صدا و سیما را به عنوان بانی چنین سریالهای تاریخی خدشهدار خواهد كرد. در حالی كه جریان حمله به منزل آیتالله كاشانی در فردای همان روز در روزنامهها منعكس شد، دادگستری وارد رسیدگی شد و پروندهای بزرگ از اسناد و مدارك را تهیه كرد. آیتالله كاشانی اطلاعیه صادر كرد و مورخین ماجرا را نقل كردهاند.
ما برای روشن شدن موضوع و نشان دادن این تحریف بزرگ در سریال پدرخوانده به بازخوانی مستند این واقعه میپردازیم.
حملهی جبههی ملی به منزل آیتاللّه كاشانی
روزنامههای وابسته به دولت هر روز بر فحاشی و تهمت نسبت به آیتاللّه كاشانی و اقلیتمجلس میافزودند و مصدق با استفاده از رادیو، مخالفین خود را به باد انتقاد و اتهام گرفته بود.آیتاللّه كه خود را خلع سلاح میدید، دست به تبلیغات سنتی خود زد واز روز هفتم مرداد درمنزل خود، پس از نماز مغرب و عشا، جلسهی سخنرانی ترتیب داد؛ اما مصدقیها كه تحملیك جلسهی سخنرانی انتقادی را هم نداشتند، از همان ابتدا، جلسهی اول را مورد تهاجم قراردادند. در حالی كه آقای صفایی نمایندهی قزوین مشغول سخنرانی بود، طرفداران مصدق باشعار «زنده و جاوید باد دكتر مصدق، مرگ بر مخالفین مصدق» جلسه را به هم زدند و سپس درحضور آیتاللّه به درگیری و شكستن شیشه و لامپها دست زدند.(2)
در همان روز، آیتالله، اعلامیهای علیه رفراندوم صادر كرد و اعلام نمود: «اكنون 28 ماه استكه ایشان زمامدار است و در تمام این مدت یك قدم مفید به حال شما كه بتواند در آن اسم ببردبرنداشته. هر روز وعدههای بزرگ میدهد و فردا عذر میآورد كه من میخواستم این كارها رابكنم ولی عمال اجنبی كارشكنی كردند... با هو و جنجال و ادعا و تهمت و افترا تمام قوههایموجوده در مملكت را از بین برد و ساعت به ساعت راه را برای تحكیم دیكتاتوری و حكومتفردی و خودسری هموارتر ساخت تا بر تمام قوای مملكت مسلط گردید و اكنون به اتكای چندتانك و ارابه جنگی و افواج نظامی و پلیس و ژاندارمری كه در دست دارد، میخواهد رفراندوم و مجلس را منحل كند.» آیتاللّه در این بیانیه علت تصمیم مصدق را «فرار از استیضاح و راه ندادن به ناظر بانك كه از طرف مجلس انتخاب شدهاست» دانست. آیتاللّه در این بیانیه، رفراندم را برخلاف قانون اساسی دانست و اعلام كرد «در مملكت مشروطه مطابق قانون اساسی براینخستوزیر حدود و ثغوری معین شده» و افزود مصدق در حالی میخواهد رفراندوم كند كه«تمام قوای كشور را در دست دارد و یك قانون من درآوردی و امنیت اجتماعی (3) و یك حكومتنظامی دائم مثل شمشیر بالای سر مردم نگهداشته و یك عده اوباش و رجاله و چاقوكش تویكوچهها راه میاندازد كه درحمایت تانك و ارابه جنگی و سرنیزه نظامی به مخالفین او هتاكیكنند.» آیتاللّه مدعی شد اگر تحت شرایط آزاد رفراندوم برقرار شود، 97 درصد مردم علیه اورأی میدهند».
چون خبر حمله به منزل آیتاللّه كاشانی پیچید، نمایندگان اقلیت كه در مجلس تحصن كردهبودند، اعلام نمودند در جلسهی منزل آیتاللّه شركت خواهند كرد. شب دوم، جلسهی منزل باجمعیت بیشتری تشكیل شد؛ اما حكومت نظامی با نیروی بسیار و مسلسل به دست اطراف منزلآیتاللّه را محاصره كرده بود تا به قول خودشان از بروز حوادث احتمالی جلوگیری كنند. پس ازاتمام جلسه وقتی مردم از منزل خارج شدند، با عدهای از طرفداران دولت مواجه شدند كهمشغول شعار «زنده باد مصدق» بودند و سرانجام درگیری را آغاز كردند كه در این درگیری ده نفرمن جمله محمدرضا قناتآبادی از مریدان آیتالله، مجروح گردید.
شب سوم نیز جلسه با مختصر درگیری ختم شد؛ اما در شب چهارم (10/5/32) هواداراندولت نشان دادند كه به مراتب خونخوارتر و ددمنشتر از حكومتهای سابق هستند.
این بار دو حزب پانایرانیست (4) و (نیروی سوم) (5) سازماندهی شده، منزل آیتاللّه را موردهجوم قرار دادند. پانایرانیستها مجهز به چوب و سرنیزه و با شعار «مصدق پیروز است» حملهخود را آغاز كردند. در این حمله، چندین نفر زخمی و آقای حدادزاده (تاجر آهن فروش و ازمریدان آیتالله) با ضربات چاقو به قتل رسید.
این واقعه تأسف بار كه سعی شده است توسط تاریخنگاری معاصر به دست فراموشی سپردهشود و یا با ابهام از آن عبور شود، جای بحث و تأمل دارد. خوشبختانه پروندهی این واقعه بهدست آمده و در مركز اسناد انقلاب اسلامی موجود است، لذا با استناد به اسناد این پرونده ودیگر منابع تا آنجا كه در حوصلهیاین بحث باشد به آن میپردازیم.
به گزارش خبرنگاران روزنامهی اطلاعات:
«دیشب چهارمین جلسه سخنرانی منزل آیتاللّه كاشانی بعد از نماز مغرب وعشا تشكیل شد ساعت 8 بعد از ظهر آقای محمدحسن سالمی با خواندناشعاری جلسهی سخنرانی را افتتاح كرد و سپس آقای احمد خلیلی شروع بهسخنرانی كرد. ناطق در ضمن صحبت خود مطالبی از روزنامهی نیروی سوم وشورش نقل كرد و گفت این جراید جمعیتی را كه در این مكان جمع شده و ازعملیات دولت انتقاد میكند، خیانتكار و دشمن مشروطیت قلمداد میكند؛ درصورتی كه طبق قانون حكومت نظامی، نباید افراد به مردمان وطنپرست توهیننمایند. در هر حال اگر چه این حكومت نظامی غیر قانونی است، ولی باید ازبروز اغتشاشات جلوگیری كرد. در این موقع آقای موسوی شروع به صحبت كرد.وی در اطراف اسلام و چگونگی به وجود آمدن آن سخن گفت و متذكر شد كهمسلمانان باید از رهبران اسلام پیروی كنند و چون رهبران دین رفراندوم راتحریم كردند باید هر مسلمان واقعی از دادن رأی خودداری كند. در این وقتآقای صفایی نمایندهی منفرد مجلس، آغاز به سخن كرد. وی ابتدا استعفای دونفر از رفقای پارلمانی خود را به حضار خبر داد سپس اشاره به رفراندوم نمود واز آن انتقاد كرد.»
چنانچه خوانندگان مضمون سخنرانیها را مشاهده كردند، چیز حادی جز انتقاد از نحوهیرفتار جراید دولتی و انتقاد از رفراندوم در بین نبوده است، اما همین انتقاد كمرنگ را دولتنتوانست تحمل كند. با این كه «از ساعت 7 بعد از ظهر سه كامیون سرباز و دو كامیون پلیس درخیابان پامنار و كوچههای اطراف منزل آیتاللّه كاشانی مستقر شده بود.» منزل آیتاللّه موردهجوم احزاب جبههی ملی قرار گرفت و به گزارش خبرنگار اطلاعات «در این زد و خوردعدهای من جمله آقای فروهر رهبر حزب ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم و چند تن دیگر مجروح شدند.» (6)
به گزارش مأمور ویژه ركن 2 ارتش، ماجرای زد و خورد این گونه واقع شدهاست: صفایینمایندهی قزوین راجع به رفراندوم گفت: «مسلمین باید از مجتهدین و مراجع تقلید كسبتكلیف نموده و چنانچه اجازه دادند شركت؛ در غیر این صورت احتراز كنند. در این موقع یكنفر از خارج فریاد كرد آماده باشید! پان ایرانیستها میآیند! فوراً جلسه متشنج شد و عدهای ازطرفداران كاشانی جمعیت را دعوت به سكوت نمود و درب منزل را از پشت بستند و عدهای همدر پشت بامها به مراقبت پرداختند. پس از چند دقیقه عدهای با شعار «زنده باد كاشانی» به پشتبام آمده، با این شعار طرفداران كاشانی اغفال شده و به آنها راه دادند. در این بین چند نارنجك بهطرفداران كاشانی پرتاب و آنها را از پشت بام فراری و خود در پشت بام مستقر شده شروع بهپرتاب آجر و سنگ به منزل كاشانی نمودند. حاضرین از ترس به اطاقها پناه بردند و در خارجهم زد و خورد شدیدی قریب نیم ساعت ادامه داشت و در تمام این مدت سنگ و آجر ونارنجك به منزل پرتاب میشد. پس از مراجعت مهاجمین تعداد مجروحین شمارش (شد)، بههجده نفر بالغ میشد كه آقا طبا پسرعموی قناتآبادی و حدادزاده، جراحتشان از سایرینخطرناكتر و مشرف به موت بودند. طرفداران كاشانی به پشتبام رفته و تحقیق نمودند معلوم شداین عده از خانه احسانی نام كه همسایه شمالی كاشانی میباشد، به پشت بام آمدهاند» (7)
نكته بسیار تأسف باری كه كیهان گزارش داده این بود كه مقتول «محمد حدادزاده، 45 ساله،تاجر آهن فروش، دیشب برای حضور در مراسم وعظ به منزل آیتاللّه كاشانی آمد، پس از آن كهچند دقیقهای توقف نمود از منزل خارج شد در این وقت ناگهان خود را در میان نزاع دید و تارفت به خود بجنبد، چندین سنگ به تن و بدنش خورد.... پس از ساعتی كه نزاع تمام شد،عدهای متوجه او شدند در حالی كه (هنوز) رمقی در بدن داشت او را به طرف منزل آیتاللّهآوردند و مأمورین انتظامی را از واقعه با خبر كردند. مجروح را مدتی در كلانتری معطل كردند ودر ساعت ده ربع كم،او را به بیمارستان امدادی شیر و خورشید واقع در باغ فردوس رسانیدندولی قبل از رسیدن به آنجا مجروح جان داد». (8)
فردای آن روز، جسد حدادزاده را به پزشكی قانونی بردند. آقای دكتر سعید حكمت، پزشكقانونی پس از معاینه گزارش كرد كه ده اثر «بهوسیله ضربه با آلت برنده نوك تیز عارض شدهاست» و شش اثر «به وسیله ضربه با جسم سخت ایجاد شده است» وی علت مرگ را «ضربهوارده با آلت برنده به جمجمه كه بالنتیجه استخوان شقیقه راست شكسته» اعلام نمود.(9)
ظالمانهتر از این عمل، رفتار فرماندار نظامی بود. فرمانداری نظامی به جای دستگیری عاملینشناخته شده، اطرافیان آیتاللّه را از جمله حسن آقای سالمی خواهرزاده وی را دستگیر و بازداشت نمودند.(10)
فرماندار نظامی حكومت دمكراتیك مصدق به این اكتفا نكرد، بلكه دادستان فرماندار نظامی،سرهنگ شایانفر، طی یك اخطاریهای به آیتاللّه اعلام نمود: «چون عدهای كه در این منازعهشركت و مسبب ایجاد اغتشاش و زد و خورد و قتل گردیده از منزل آن جناب استفاده و در آنجاپناهنده شدهاند و عدم تحویل آنها به مأمورین انتظامی باعث ركود پرونده دادسرای نظامیمیشود. خواهشمند است اشخاص نامبرده را هر چه زودتر به مأمورین انتظامی معرفی و تحویلفرمایند كه تحت تعقیب قانونی قرار گیرند.» (11)
آیتاللّه كاشانی در پاسخ به دادستان فرمانده نظامی نوشت: كه از ملاحظهی نامهی فوق معلوم میشود كه دادستان نیز «به پیروی سایر دستگاههای دولت فعلی كه حقایق را وارونه جلوهمیدهند خدای نخواسته در مقام قلب حقیقت و پروندهسازی میباشد».
آیتاللّه كاشانی در این نامه عاملین را «افراد دو حزب وابسته به دولت، نیروی سوم وپانایرانیسم به سرپرستی رهبران خود تحت حمایت مأمورین انتظامی» معرفی كرد. آیتاللّهتوضیح داد كه «در شب یك شنبه 11/5/32 هنگامی كه جناب آقای صفایی نمایندهی محترممجلس، مشغول صحبت و ارشاد مردم بودند. ناگهان افراد مذكور با رهبران خود مسلح به كارد وچاقو و سرنیزه و چوب كه مسلماً بدون اطلاعات قبلی مسئولین انتظامی نبوده و در حمایتمأمورین با شعار مخصوص مصدق پیروز است وارد پامنار شده و عدهای از آنها با استفاده از بامخانههای همسایهی مشرف بر محوطه منزل، با سنگ و پارهآجر به مردم بیپناه و بیگناه داخلمنزل حمله نموده... در نتیجه جمعی دیگر مضروب و مجروح شده و مرحوم محمد حدادزادهكه از دوستان قدیمی اینجانب و عضو مجمع مسلمانان مجاهد بود به وسیله ضربات كارد وچاقو شهید گردید.» آیتاللّه در این نامه متذكر میشود كه «از همان ساعت، منزل به وسیلهمأمورین نظامی محاصره و اشغال شده، بطوریكه مانع ورود و خروج افراد خانواده حتی زنوبچه گردیده و در حدود چهل تا پنجاه نفر از مردمان بیگناهی كه مورد حمله اشرار دولتی قرارگرفته بودند به وسیلهی مأمورین نظامی تحت تعقیب و بازداشت شدهاند.» آیتاللّه برای اولینبار در طول تاریخ مبارزاتش احساس تنهایی میكند و مینویسد: «به هر حال حقایق هیچگاهمكتوم نمانده و نخواهد ماند و این وضع دلخراش هم قابل دوام نیست. فعلاً مظلومین جز خدایبزرگ ملجأ و پناهی ندارند.» (12)
در تحقیقات و بازجوییها و شكایات همه روی یك فرد اعتراف میكنند كه رهبریمهاجمین را داشته است. بعضیها كه او را نمیشناسند با «مردی قدبلند و سبیلو» و كسانی كه ویرا میشناسند با نام «داریوش فروهر رهبر پانایرانیست»ها نام میبرند، اما دادستان هرگز وی را احضار نكرد.
پس از سقوط دولت مصدق با پیگیری مجدد خانوادهی حداد زاده، داریوش فروهرتحتتعقیب قرار گرفت و در دیماه 1332 دستگیر و بازداشت شد. (13)
وی با سرسختی تحسینبرانگیزی منكر حضور و حتی اطلاع خود میگردد. با اینكهمطبوعات در آن روز واقعه، داریوش فروهر را جزو زخمیها ذكر كردند، وی در پاسخ این سؤالبازپرس كه پرسید «اگر عدهای بنا به دستور و رهبری شما در آنجا اقداماتی نمودهاند، حاضرخواهید شد قبول كنید و به خاطر تان بیاورید كه در آن شب در پامنار و اطراف منزل آقای كاشانیبودهاید یا خیر؟» گفت: «اگر نزدیكترین كسان من بگویند، نمیپذیرم!» (14)
فروهر با قرار بازداشت شعبهی 5 دادسرای نظامی تهران، در تاریخ 13/10/1332 بازداشتشد و سرانجام پس از چندماه بیهیچ نتیجهای آزاد گردید و پرونده بهدست فراموشی سپرده شد.تاریخنگاران ملیگرا سعی نمودند از كنار این جنایت با ابهام عبور كنند و تنها تاریخنگارانچپگرا به آن اشارهای كردهاند. رسول مهربان در كتاب بررسی مختصر احزاب، نقل میكند كه«گروهی به رهبری آقای داریوش فروهر رهبر و سرور حزب پانایرانیست با چوب و چماق بهخانهی آیتاللّه كاشانی حملهور و عدهای از اطرافیان آیتاللّه كاشانی را مجروح و زخمیكردند. بیژن جزنی نیز در كتاب تاریخ سیساله ایران، در مورد حزب ملت ایران مینویسد كه «ازجمله اقدامات حزب ملت ایران (فروهر) حمله به خانهی كاشانی در سال 32 بود كه منجر به قتلیكی از كسانی كه در خانه كاشانی بودند، شد». (15)
رفتار دكتر مصدق با آیتاللّه كاشانی و منزوی كردن وی نهتنها شخصیت قدرتمندی را ازپشتوانهی نهضت حذف كرد، بلكه روحانیت سیاسی كه به اطمینان آیتاللّه كاشانی در همه حالاز مصدق به خاطر نهضت حمایت میكردند نیز مأیوس و موجب موضعگیری آنها گردید.
عدهای از علمای نجف ضمن نامهای خطاب به آیتاللّه بهبهانی، نوشتند: «اخیراً مسموعشده است بعضی از اشخاص كه هدفی جز لطمه وارد ساختن به عالم اسلامی و علمای اسلامیندارند به وسیلههای مختلف نسبت به مقام شامخ روحانیت و مخصوصاً حضرت مستطابآیتاللّه آقای حاجسید ابوالقاسم كاشانی دامت بركاتهالعالی مطالب توهینآور و جسارتآمیزیگفته و منتشر نموده و مسئولین امر درصدد رد و منع برنیامدهاند.» آنها اخطار كردند كه «جامعهروحانیت ادامه این امر را غیر قابل اغماض میداند.» (16)
فضلای قم در بیانیهای كه با امضای آیتاللّه سیدمحمود روحانی تأیید شده بود، اعلام كردندكه «ورق پارههای ضد دین و ضد وطن بمنظور حمایت دولت و تلقین روزنامهفروشها برایتخریب اساس روحانیت و ملیت به مقام مقدس حضرت آیتاللّه كاشانی كه موجب افتخار ومباهات كلیه مسلمین جهان خاصه ملت ایران است و برای پشتیبانی از رئیس دولت به مقامپیشوای بزرگ روحانی اهانت نموده» فضلای قم در این بیانیه از «مجلس شورای ملی و دولت»خواستند كه از این نشریههای ضد دین و ضد وطن» جلوگیری نمایند. (17)
نتیجه رفتار مصدق با آیتاللّه كاشانی این شد كه سقوط او در روحانیت تأثری برنینگیخت.
منبع :کتاب بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران