بوش در سراشیبی سقوط
مترجم: سیدمحسن ساری
جنگ وارد پنجمین سال خود و ایالات متحده آمریكا همچنان اسرائیل را هم پیمان دائمی و شریك راهبردی خود تلقی می كند و اسرائیل از اینكه رویای اسرائیل بزرگ و آمریكای عظیم تحقق یابد بسیار خوشحال است.
سه سال پس از اشغال، ویران سازی و پاره پاره كردن عراق در روز ۳۰مارس ۲۰۰۶ مقاله ای تحت عنوان: «بوش در سراشیبی سقوط» نوشتم.امروز پس از گذشت چهار سال از اشغال، ویران سازی و پاره پاره كردن عراق مقاله جدید را نوشتم و عنوانی بهتر از عنوان سال گذشته نیافتم زیرا جنایت، اشغالگری و فاجعه آفرینی بوش همچنان ادامه دارد و او همچنان در سراشیبی سقوط قرار دارد و از یك گرداب به گردابی دیگر سقوط می كند.
در مقاله ۳۰مارس ۲۰۰۶ نوشته بودم كه: «جرج بوش در میان همه رؤسای جمهور آمریكا احمق ترین است، البته این گفته از من نیست، در آن مقاله آورده بودم كه: «این مرد احمق تر از آن است كه رئیس جمهور باشد.» عبارت فوق نام یك سایت اینترنتی در آمریكاست. در این سایت كه بیشتر مردم جهان با آن سروكار دارند مرتباً به جورج بوش حمله می شود.
هنگام آغاز تهاجم آمریكا به عراق، هشت سایت اینترنتی چنین نوشتند: «در دو روز اول تهاجم آمریكا به عراق ۸۰۰ موشك كروز به این كشور پرتاب شد یعنی هر ۴ دقیقه یك موشك و این تعداد موشك فروریخته شده بر عراق چندین و چند برابر فاجعه های هیروشیما و ناكازاكی در جنگ دوم جهانی می باشد.
هدف از اشغال عراق آن طور كه دونالد رامسفلد وزیر دفاع و طراح تجاوز به عراق اعلام كرد: «بازگرداندن این كشور به قرون وسطی است، البته اولویت دیگر بعد «نظامی و علمی» بود... و این یعنی ترور هر دانشمند و اندیشمند عراقی است. طبق برنامه اعلام شده از سوی اسرائیل برای بمباران مركز هسته ای عراق كه در سال ۱۹۸۱ به اجرا درآمد و عاملان اصلی آن مناخم بگین و آریل شارون بودند، عراق ۳۰۰۰ دانشمند دارد.جرج بوش درس های خصوصی خود را از نومحافظه كاران و مراكز پژوهشی كه گروه های فشار صهیونیستی در آنها نفوذ كامل دارند، برگرفته است.
در ۵ آگوست ۲۰۰۶ دو استاد دانشگاه درمورد گروه فشار و نقش «آیپك» مقاله ای منتشر ساختند، استیون سوالت استاد دانشگاه هاروارد و رئیس پژوهشكده جان كندی در علوم سیاسی و جان مرشهایمر استاد شیكاگو، در یك مقاله طولانی كه در مجله «لندن ریورلكینال» به چاپ رسید، چنین آورده اند: «سازمان آیپك و گروه فشار یهودی پیش نویس جنگ علیه لبنان را تنظیم كردند، آیپك و گروه فشار یهودی تصمیم های كنگره را اتخاذ می كنند.»
طبق گفته مجله «آتلانتیك مانتلی» این دو استاد دانشگاه نه چپ گرا و نه طرفدار عرب ها و فلسطینی ها و نه حتی مخالف یهودیان هستند، آنها فقط دو پژوهشگر حقیقت هستند.»
دونالد رامسفلد وزیر دفاع سابق، میراث دولت ریگان بود كه به بوش رسید. رامسفلد بیست و یكمین وزیر دفاع و جوان ترین آنها به هنگام رسیدن به این پست بود، او یكی از پیشگامان جنگ های پیشگیرانه است.
رامسفلد در فصلنامه «فارین افیرز» در شماره فوریه ۲۰۰۲ چنین نوشت: «آمریكا به لطف ماهواره ها و هواپیماهای جاسوسی و به كارگیری فضا و لیزر یك انقلاب در امور نظامی را شاهد است و این پیشرفت عظیم تكنولوژیكی باید موجب گردد كه نیروهای مسلح آمریكا تجدید ساختار شوند تا اینكه ازنظر تعداد كمتر شوند ولی باوجود انقلاب اطلاعاتی و موشك ها و ماهواره ها باید از قدرت عملیاتی بیشتری برخوردار گردند.»
رامسفلد در ادامه بحث خطرناك خود چنین می گوید: «آمریكا به جز پایگاه های درون كشور بیش از ۷۰۰ پایگاه نظامی در سراسر جهان دارد و قادر است كه در آن واحد پنج جنگ را همزمان راه اندازی و اداره كند.»
پیر سالنجر واریك لوران در كتاب خود تحت عنوان «پرونده محرمانه جنگ خلیج فارس » می نویسند: سازمان اطلاعات مركزی آمریكا با جاسوسی از طریق ماهواره ها به اطلاعات افسانه ای دست یافته است.»
سازمان مركزی اطلاعات آمریكا كه در فورت مید در نزدیكی واشنگتن واقع شده، مراكز اطلاعات الكترونیكی در اختیار دارد كه می توانند در یك ثانیه حدود ۲۰۰میلیون كلمه را مورد بررسی قرار دهند، و برخی از مراكز این سازمان حتی می توانند ۳۲۰ میلیون كلمه را در یك ثانیه بررسی كنند و این به معنی بررسی ۲۵۰۰ كتاب ۳۰۰صفحه ای خواهد بود. از سویی دیگر مراكز شنود این سازمان ازطریق ماهواره ها در همه جهان فعال است، این سازمان می تواند تحركات نظامی گردان ها چه كوچك و چه بزرگ در هر نقطه ای از جهان را زیرنظر بگیرند.
دو مؤلف می گویند: «باتوجه به ارتعاش شیشه ها و به واسطه تشعشعات نامریی می توان هرگونه گفت وگو در اتاق دربسته در هر نقطه از جهان را شنود كرد.
انقلاب نظامی- تكنولوژیكی رامسفلد را برآن داشت كه با هیجان خاصی برایده راه اندازی و اداره پنج جنگ در آن واحد تكیه كند، در این امر دیك چنی وزیر دفاع بوش پدر كه به معاون و استاد بوش پسر در جنگ عراق و دیگر جنگ ها در منطقه عربی تبدیل شد رامسفلد را همراهی می كند.
سخن و هیجان رامسفلد كه ازنظر مقدماتی برای جنگ های پیشگیرانه و انقلاب نظامی صحیح به نظر می رسید پایانی ناخوش داشت.
یك مثل مردمی و رایج در فرانسه می گوید: «دو به علاوه دو می شود چهار» این از نظر محاسبه ریاضی درست است ولی شاید یك اشتباه منطقی در آن باشد زیرا همیشه محاسبه های واقعی متفاوت است. آنچه كه رامسفلد گفته بود ازنظر محاسباتی درست است ولی همین محاسبه زمانی كه با واقعیت موجود در عراق مواجه گردید موجب شد كه جنگ عراق به جنگ ویتنام دیگری تبدیل شود.
دونالد رامسفلد با همه تندروی اش از یك نكته اساسی غافل ماند: ارتش كینه توز ائتلاف پس از به كارگیری همه توان و برتریهای تكنولوژیكی بالاخره ناچار شد كه از نیروی زمینی بهره جوید، نیروهای ائتلاف حتی اگر بتوانند فرماندهی عراق را از بقیه ارتش ها جدا كنند باز هم ناگزیر هستند كه از نیروی زمینی خود استفاده كنند و این امر به هیچ وجه جایگزین ندارد.
اینجا بود كه اسطوره برتر تكنولوژیكی در جنگ سقوط كرد و از شكست مستمر با افزایش تعداد كفن هایی كه اجساد سربازان آمریكایی با آنها پیچیده شد و تعداد آنها به هزاران نفر رسید پرده برداشت، بی شك اجساد سربازان آمریكایی كه با پرچم كشورشان پیچانده شده و به محل سكونت آنها بازگردانده می شود پیامی دردناك و درعین حال روشن برای پدران و مادران و خویشان سربازان كشته شده دارد.
رامسفلد همچنان از پیشگامان و فراخوانان اصلی جنگ در عراق باقی ماند، پل ولفووتیز معاون او و ریچارد پرل و داگلاس وایت مشاوران همیشگی او بودند آنها با یكدیگر دارو دسته پنتاگون را تشكیل می دادند.
جنگ های آمریكا از این امر پرده برداشت كه دروغ ابزار اصلی كار آمریكائی هاست و بدین ترتیب دروغ بزرگ دستیابی عراق به سلاح های كشتار جمعی نیز برملا شد.به دنبال آن دروغ بزرگ معامله اورانیوم توسط كشور عراق نیز رو شد و جرج تنت رئیس سازمان سیا رسماً اعتراف كرد كه او شخصاً مسئولیت موارد مطرح شده در سخنرانی بوش در سال ۲۰۰۲ در مورد معامله اورانیوم را متحمل می شود.
بوش در سخنرانی خود ادعا كرده بود كه كشور عراق از كشور نیجر اورانیوم خریداری كرده بود.
استیون هادلی معاون كاندولیزا رایس كه در آن موقع مشاور امنیت ملی بود اعلام كرد كه مسئولیت آنچه كه در سخنرانی بوش درمورد معامله اورانیوم مطرح شده است را می پذیرد و نمایشنامه با عذرخواهی استیون هادلی از رئیس جمهور و پذیرفته شدن عذرخواهی اش از سوی بوش به پایان رسید.روزنامه «واشنگتن پست» نوشت: دروغگویی به یك عادت رایج در ریاست جمهوری بدل شده است.
دروغگویی به مخفی ساختن حقایق محدود نمی شود بلكه به یك عادت پایدار در ریاست جمهوری تبدیل شده است این روزنامه در ادامه می نویسد: «زمانی كه بوش به عنوان فرمانده نیروهای مسلح به عراق سفر كرد و با سربازان آمریكا دیدار كرد (بسیاری از سایتهای اینترنتی اعلام كردند كه او از خدمت نظام فرار كرده است)، با آنها غذا خورد و نكته جالب اینجاست كه بوقلمون موجود روی میز غذا یك دروغ بود زیرا بوقلمون، عروسكی پلاستیكی به شكل بوقلمون بود و فقط برای فیلمبرداری سر میز غذا گذارده شده بود.»
ایجاد دفتری به نام «تأثیرگذاری راهبردی» در پنتاگون به رامسفلد بازمی گردد و مأموریت اصلی این دفتر تاثیرگذاری بر رسانه های بیگانه بود و هدف اصلی این دفتر مخفی نگاه داشتن حقایق از دید افكار عمومی مردم جهان و اشاعه و تكرار دروغهای بزرگ و حمله به كسانی كه حقایق را آشكار می كنند، بود.
در این میان اساتید در دانشگاه ها و روزنامه نگاران بیشتر از دیگران مورد تهاجم قرار می گرفتند.
رامسفلد حتی پس از اینكه جنایت های زندان ابوغریب در ماه مه ۲۰۰۴ مطرح گردید همچنان به دروغ گویی و مخفی نگاه داشتن حقایق ادامه می داد. او در رابطه با جنایت های زندان ابوغریب مرتبا تكرار می كرد كه «رسانه ها در این مورد دروغ می گویند.»
در یكی از سایت های اینترنتی فیلمی بیست و یك دقیقه ای مشاهده كردم، باور كنید عقل وقایع موجود در این فیلم را باور نمی كند زیرا اوج دیوانگی و زشت كاری و وقاحت است. جمهوری خواهان و گروه فشار اسرائیلی تعدادی از مراكز پژوهشی را در اختیار دارند.
پژوهشكده یهودی امنیت ملی واشنگتن، گروه مشورتی ریچارد پرل معاون سابق وزیر دفاع، پژوهشكده راستگرای «اینتر پرایز» از جمله آن مراكز محسوب می شوند. جین كرك پاتریك نماینده رونالد ریگان در سازمان ملل متحد و دیك چنی و جان بولتون مشاوران ویژه این پژوهشكده هستند.
پژوهشكده امنیت ملی یهودیان برای خود اهدافی نیز تعیین كرده است در یكی از اهداف این پژوهشكده كه در واقع پنجمین هدف نیز می باشد چنین آمده: «همكاری راهبردی با كشور اسرائیل» در بند هفتم آمده «از مخالفت با اصولگرایی اسلامی هدف غایی است زیرا بنا به گفته آنها اصولگرایی اسلامی یكی از دلایل اصلی وجود تروریسم بین المللی است.»
در نوامبر ۶۰۰۲ مقاله ای تحت عنوان «روزهایی در سیرك جورج بوش» نوشتم. در آن مقاله گفته بودم حال كه دونالد رامسفلد از دور خارج شده جان بولتون نیز به دنبال او اخراج خواهد شد.
بولتون به داشت گویی معروف است و بوش زمانی او را به عنوان نماینده خود در سازمان ملل برگزیده كه دوره غیبت پارلمانی بود زیرا بی شك اعضای كنگره با انتخاب او به شدت مخالفت می كردند. بولتون كه یك وكیل است در زمان بوش پدر و ریگان فعال بود و یكی از اعضای مذاكره كننده با كره شمالی نیز بود.
بوش او را به انگلستان فرستاد كه تونی بلر را متقاعد سازد كه دروغ خریداری اورانیوم اونیجر توسط عراق را بپذیرد. حقایق هیچگاه مخفی باقی نخواهد ماند. زمانی كه باب «و ود وارد» و «ریچارد كلارك» كتاب در برنامه تهاجم و پادشاهی آمریكا را منتشر ساختند روشن شد كه: «شانزده ماه پیش از آغاز جنگ علیه عراق، بوش قول آنرا به دونالد رامسفلد داده بود و رامسفلد نیز برنامه خود را بر این اساس كه آمریكا ۸۸۳۵۳۲ سرباز در خارج از مرزهای خود دارد كاملا مرتب كرده بود.»
در گزارش سالانه آمریكا در مورد پایگاه های نظامی در سال ۲۰۰۳ چنین آمده است: پنتاگون در ۱۰۳ كشور جهان ۷۰۲ كشور جهان ۷۰۲ پایگاه نظامی به صورت تملك و یا اجاره دارد. در خود آمریكا ۶۰۰۰ پایگاه دارد كه البته بیمارستان ها، درمانگاه ها و بیمارستان های نظامی را نیز شامل می شوند.
در همه مواردی كه در فوق آمده جناح مسیحی صهیونیستی، نومحافظه كاران و شركت های سازنده سلاح و شركت های نفتی و تاسیساتی به شدت در امر جنگ تنش فزایی می كردند و در واقع آنها جنگ را یك معامله سودآور میلیاردی تلقی می كنند منتهی این جنگ برای آمریكا یك تریلیون دلار هزینه در بر داشت و افزون بر آن موجب شده كه صدها هزار تظاهركننده در خارج و داخل آمریكا علیه جنگ و راه اندازی اصلی آن، صف آرایی كنند.
جنگ وارد پنجمین سال خود و ایالات متحده آمریكا همچنان اسرائیل را هم پیمان دائمی و شریك راهبردی خود تلقی می كند و اسرائیل از اینكه رویای اسرائیل بزرگ و آمریكای عظیم تحقق یابد بسیار خوشحال است. تنها پرسش اصلی كه باقی می ماند این است كه آیا در میان رؤسای جمهور آمریكا كم عقل تر از جرج بوش كسی دیده می شود؟
منبع : روزنامه الخلیج
سه سال پس از اشغال، ویران سازی و پاره پاره كردن عراق در روز ۳۰مارس ۲۰۰۶ مقاله ای تحت عنوان: «بوش در سراشیبی سقوط» نوشتم.امروز پس از گذشت چهار سال از اشغال، ویران سازی و پاره پاره كردن عراق مقاله جدید را نوشتم و عنوانی بهتر از عنوان سال گذشته نیافتم زیرا جنایت، اشغالگری و فاجعه آفرینی بوش همچنان ادامه دارد و او همچنان در سراشیبی سقوط قرار دارد و از یك گرداب به گردابی دیگر سقوط می كند.
در مقاله ۳۰مارس ۲۰۰۶ نوشته بودم كه: «جرج بوش در میان همه رؤسای جمهور آمریكا احمق ترین است، البته این گفته از من نیست، در آن مقاله آورده بودم كه: «این مرد احمق تر از آن است كه رئیس جمهور باشد.» عبارت فوق نام یك سایت اینترنتی در آمریكاست. در این سایت كه بیشتر مردم جهان با آن سروكار دارند مرتباً به جورج بوش حمله می شود.
هنگام آغاز تهاجم آمریكا به عراق، هشت سایت اینترنتی چنین نوشتند: «در دو روز اول تهاجم آمریكا به عراق ۸۰۰ موشك كروز به این كشور پرتاب شد یعنی هر ۴ دقیقه یك موشك و این تعداد موشك فروریخته شده بر عراق چندین و چند برابر فاجعه های هیروشیما و ناكازاكی در جنگ دوم جهانی می باشد.
هدف از اشغال عراق آن طور كه دونالد رامسفلد وزیر دفاع و طراح تجاوز به عراق اعلام كرد: «بازگرداندن این كشور به قرون وسطی است، البته اولویت دیگر بعد «نظامی و علمی» بود... و این یعنی ترور هر دانشمند و اندیشمند عراقی است. طبق برنامه اعلام شده از سوی اسرائیل برای بمباران مركز هسته ای عراق كه در سال ۱۹۸۱ به اجرا درآمد و عاملان اصلی آن مناخم بگین و آریل شارون بودند، عراق ۳۰۰۰ دانشمند دارد.جرج بوش درس های خصوصی خود را از نومحافظه كاران و مراكز پژوهشی كه گروه های فشار صهیونیستی در آنها نفوذ كامل دارند، برگرفته است.
در ۵ آگوست ۲۰۰۶ دو استاد دانشگاه درمورد گروه فشار و نقش «آیپك» مقاله ای منتشر ساختند، استیون سوالت استاد دانشگاه هاروارد و رئیس پژوهشكده جان كندی در علوم سیاسی و جان مرشهایمر استاد شیكاگو، در یك مقاله طولانی كه در مجله «لندن ریورلكینال» به چاپ رسید، چنین آورده اند: «سازمان آیپك و گروه فشار یهودی پیش نویس جنگ علیه لبنان را تنظیم كردند، آیپك و گروه فشار یهودی تصمیم های كنگره را اتخاذ می كنند.»
طبق گفته مجله «آتلانتیك مانتلی» این دو استاد دانشگاه نه چپ گرا و نه طرفدار عرب ها و فلسطینی ها و نه حتی مخالف یهودیان هستند، آنها فقط دو پژوهشگر حقیقت هستند.»
دونالد رامسفلد وزیر دفاع سابق، میراث دولت ریگان بود كه به بوش رسید. رامسفلد بیست و یكمین وزیر دفاع و جوان ترین آنها به هنگام رسیدن به این پست بود، او یكی از پیشگامان جنگ های پیشگیرانه است.
رامسفلد در فصلنامه «فارین افیرز» در شماره فوریه ۲۰۰۲ چنین نوشت: «آمریكا به لطف ماهواره ها و هواپیماهای جاسوسی و به كارگیری فضا و لیزر یك انقلاب در امور نظامی را شاهد است و این پیشرفت عظیم تكنولوژیكی باید موجب گردد كه نیروهای مسلح آمریكا تجدید ساختار شوند تا اینكه ازنظر تعداد كمتر شوند ولی باوجود انقلاب اطلاعاتی و موشك ها و ماهواره ها باید از قدرت عملیاتی بیشتری برخوردار گردند.»
رامسفلد در ادامه بحث خطرناك خود چنین می گوید: «آمریكا به جز پایگاه های درون كشور بیش از ۷۰۰ پایگاه نظامی در سراسر جهان دارد و قادر است كه در آن واحد پنج جنگ را همزمان راه اندازی و اداره كند.»
پیر سالنجر واریك لوران در كتاب خود تحت عنوان «پرونده محرمانه جنگ خلیج فارس » می نویسند: سازمان اطلاعات مركزی آمریكا با جاسوسی از طریق ماهواره ها به اطلاعات افسانه ای دست یافته است.»
سازمان مركزی اطلاعات آمریكا كه در فورت مید در نزدیكی واشنگتن واقع شده، مراكز اطلاعات الكترونیكی در اختیار دارد كه می توانند در یك ثانیه حدود ۲۰۰میلیون كلمه را مورد بررسی قرار دهند، و برخی از مراكز این سازمان حتی می توانند ۳۲۰ میلیون كلمه را در یك ثانیه بررسی كنند و این به معنی بررسی ۲۵۰۰ كتاب ۳۰۰صفحه ای خواهد بود. از سویی دیگر مراكز شنود این سازمان ازطریق ماهواره ها در همه جهان فعال است، این سازمان می تواند تحركات نظامی گردان ها چه كوچك و چه بزرگ در هر نقطه ای از جهان را زیرنظر بگیرند.
دو مؤلف می گویند: «باتوجه به ارتعاش شیشه ها و به واسطه تشعشعات نامریی می توان هرگونه گفت وگو در اتاق دربسته در هر نقطه از جهان را شنود كرد.
انقلاب نظامی- تكنولوژیكی رامسفلد را برآن داشت كه با هیجان خاصی برایده راه اندازی و اداره پنج جنگ در آن واحد تكیه كند، در این امر دیك چنی وزیر دفاع بوش پدر كه به معاون و استاد بوش پسر در جنگ عراق و دیگر جنگ ها در منطقه عربی تبدیل شد رامسفلد را همراهی می كند.
سخن و هیجان رامسفلد كه ازنظر مقدماتی برای جنگ های پیشگیرانه و انقلاب نظامی صحیح به نظر می رسید پایانی ناخوش داشت.
یك مثل مردمی و رایج در فرانسه می گوید: «دو به علاوه دو می شود چهار» این از نظر محاسبه ریاضی درست است ولی شاید یك اشتباه منطقی در آن باشد زیرا همیشه محاسبه های واقعی متفاوت است. آنچه كه رامسفلد گفته بود ازنظر محاسباتی درست است ولی همین محاسبه زمانی كه با واقعیت موجود در عراق مواجه گردید موجب شد كه جنگ عراق به جنگ ویتنام دیگری تبدیل شود.
دونالد رامسفلد با همه تندروی اش از یك نكته اساسی غافل ماند: ارتش كینه توز ائتلاف پس از به كارگیری همه توان و برتریهای تكنولوژیكی بالاخره ناچار شد كه از نیروی زمینی بهره جوید، نیروهای ائتلاف حتی اگر بتوانند فرماندهی عراق را از بقیه ارتش ها جدا كنند باز هم ناگزیر هستند كه از نیروی زمینی خود استفاده كنند و این امر به هیچ وجه جایگزین ندارد.
اینجا بود كه اسطوره برتر تكنولوژیكی در جنگ سقوط كرد و از شكست مستمر با افزایش تعداد كفن هایی كه اجساد سربازان آمریكایی با آنها پیچیده شد و تعداد آنها به هزاران نفر رسید پرده برداشت، بی شك اجساد سربازان آمریكایی كه با پرچم كشورشان پیچانده شده و به محل سكونت آنها بازگردانده می شود پیامی دردناك و درعین حال روشن برای پدران و مادران و خویشان سربازان كشته شده دارد.
رامسفلد همچنان از پیشگامان و فراخوانان اصلی جنگ در عراق باقی ماند، پل ولفووتیز معاون او و ریچارد پرل و داگلاس وایت مشاوران همیشگی او بودند آنها با یكدیگر دارو دسته پنتاگون را تشكیل می دادند.
جنگ های آمریكا از این امر پرده برداشت كه دروغ ابزار اصلی كار آمریكائی هاست و بدین ترتیب دروغ بزرگ دستیابی عراق به سلاح های كشتار جمعی نیز برملا شد.به دنبال آن دروغ بزرگ معامله اورانیوم توسط كشور عراق نیز رو شد و جرج تنت رئیس سازمان سیا رسماً اعتراف كرد كه او شخصاً مسئولیت موارد مطرح شده در سخنرانی بوش در سال ۲۰۰۲ در مورد معامله اورانیوم را متحمل می شود.
بوش در سخنرانی خود ادعا كرده بود كه كشور عراق از كشور نیجر اورانیوم خریداری كرده بود.
استیون هادلی معاون كاندولیزا رایس كه در آن موقع مشاور امنیت ملی بود اعلام كرد كه مسئولیت آنچه كه در سخنرانی بوش درمورد معامله اورانیوم مطرح شده است را می پذیرد و نمایشنامه با عذرخواهی استیون هادلی از رئیس جمهور و پذیرفته شدن عذرخواهی اش از سوی بوش به پایان رسید.روزنامه «واشنگتن پست» نوشت: دروغگویی به یك عادت رایج در ریاست جمهوری بدل شده است.
دروغگویی به مخفی ساختن حقایق محدود نمی شود بلكه به یك عادت پایدار در ریاست جمهوری تبدیل شده است این روزنامه در ادامه می نویسد: «زمانی كه بوش به عنوان فرمانده نیروهای مسلح به عراق سفر كرد و با سربازان آمریكا دیدار كرد (بسیاری از سایتهای اینترنتی اعلام كردند كه او از خدمت نظام فرار كرده است)، با آنها غذا خورد و نكته جالب اینجاست كه بوقلمون موجود روی میز غذا یك دروغ بود زیرا بوقلمون، عروسكی پلاستیكی به شكل بوقلمون بود و فقط برای فیلمبرداری سر میز غذا گذارده شده بود.»
ایجاد دفتری به نام «تأثیرگذاری راهبردی» در پنتاگون به رامسفلد بازمی گردد و مأموریت اصلی این دفتر تاثیرگذاری بر رسانه های بیگانه بود و هدف اصلی این دفتر مخفی نگاه داشتن حقایق از دید افكار عمومی مردم جهان و اشاعه و تكرار دروغهای بزرگ و حمله به كسانی كه حقایق را آشكار می كنند، بود.
در این میان اساتید در دانشگاه ها و روزنامه نگاران بیشتر از دیگران مورد تهاجم قرار می گرفتند.
رامسفلد حتی پس از اینكه جنایت های زندان ابوغریب در ماه مه ۲۰۰۴ مطرح گردید همچنان به دروغ گویی و مخفی نگاه داشتن حقایق ادامه می داد. او در رابطه با جنایت های زندان ابوغریب مرتبا تكرار می كرد كه «رسانه ها در این مورد دروغ می گویند.»
در یكی از سایت های اینترنتی فیلمی بیست و یك دقیقه ای مشاهده كردم، باور كنید عقل وقایع موجود در این فیلم را باور نمی كند زیرا اوج دیوانگی و زشت كاری و وقاحت است. جمهوری خواهان و گروه فشار اسرائیلی تعدادی از مراكز پژوهشی را در اختیار دارند.
پژوهشكده یهودی امنیت ملی واشنگتن، گروه مشورتی ریچارد پرل معاون سابق وزیر دفاع، پژوهشكده راستگرای «اینتر پرایز» از جمله آن مراكز محسوب می شوند. جین كرك پاتریك نماینده رونالد ریگان در سازمان ملل متحد و دیك چنی و جان بولتون مشاوران ویژه این پژوهشكده هستند.
پژوهشكده امنیت ملی یهودیان برای خود اهدافی نیز تعیین كرده است در یكی از اهداف این پژوهشكده كه در واقع پنجمین هدف نیز می باشد چنین آمده: «همكاری راهبردی با كشور اسرائیل» در بند هفتم آمده «از مخالفت با اصولگرایی اسلامی هدف غایی است زیرا بنا به گفته آنها اصولگرایی اسلامی یكی از دلایل اصلی وجود تروریسم بین المللی است.»
در نوامبر ۶۰۰۲ مقاله ای تحت عنوان «روزهایی در سیرك جورج بوش» نوشتم. در آن مقاله گفته بودم حال كه دونالد رامسفلد از دور خارج شده جان بولتون نیز به دنبال او اخراج خواهد شد.
بولتون به داشت گویی معروف است و بوش زمانی او را به عنوان نماینده خود در سازمان ملل برگزیده كه دوره غیبت پارلمانی بود زیرا بی شك اعضای كنگره با انتخاب او به شدت مخالفت می كردند. بولتون كه یك وكیل است در زمان بوش پدر و ریگان فعال بود و یكی از اعضای مذاكره كننده با كره شمالی نیز بود.
بوش او را به انگلستان فرستاد كه تونی بلر را متقاعد سازد كه دروغ خریداری اورانیوم اونیجر توسط عراق را بپذیرد. حقایق هیچگاه مخفی باقی نخواهد ماند. زمانی كه باب «و ود وارد» و «ریچارد كلارك» كتاب در برنامه تهاجم و پادشاهی آمریكا را منتشر ساختند روشن شد كه: «شانزده ماه پیش از آغاز جنگ علیه عراق، بوش قول آنرا به دونالد رامسفلد داده بود و رامسفلد نیز برنامه خود را بر این اساس كه آمریكا ۸۸۳۵۳۲ سرباز در خارج از مرزهای خود دارد كاملا مرتب كرده بود.»
در گزارش سالانه آمریكا در مورد پایگاه های نظامی در سال ۲۰۰۳ چنین آمده است: پنتاگون در ۱۰۳ كشور جهان ۷۰۲ كشور جهان ۷۰۲ پایگاه نظامی به صورت تملك و یا اجاره دارد. در خود آمریكا ۶۰۰۰ پایگاه دارد كه البته بیمارستان ها، درمانگاه ها و بیمارستان های نظامی را نیز شامل می شوند.
در همه مواردی كه در فوق آمده جناح مسیحی صهیونیستی، نومحافظه كاران و شركت های سازنده سلاح و شركت های نفتی و تاسیساتی به شدت در امر جنگ تنش فزایی می كردند و در واقع آنها جنگ را یك معامله سودآور میلیاردی تلقی می كنند منتهی این جنگ برای آمریكا یك تریلیون دلار هزینه در بر داشت و افزون بر آن موجب شده كه صدها هزار تظاهركننده در خارج و داخل آمریكا علیه جنگ و راه اندازی اصلی آن، صف آرایی كنند.
جنگ وارد پنجمین سال خود و ایالات متحده آمریكا همچنان اسرائیل را هم پیمان دائمی و شریك راهبردی خود تلقی می كند و اسرائیل از اینكه رویای اسرائیل بزرگ و آمریكای عظیم تحقق یابد بسیار خوشحال است. تنها پرسش اصلی كه باقی می ماند این است كه آیا در میان رؤسای جمهور آمریكا كم عقل تر از جرج بوش كسی دیده می شود؟
منبع : روزنامه الخلیج