نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول

إستقراء

در علم منطق وقتی سخن از حجت به میان می‌آید، گفته می‌شود حجت یا استدلال بر سه قسم است: الف. قیاس؛ ب.تمثیل؛ ج.استقراء.
چهارشنبه، 22 ارديبهشت 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
إستقراء
 إستقراء

 

نویسنده: عیسی ولایی




 

 نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول

در علم منطق وقتی سخن از حجت به میان می‌آید، گفته می‌شود حجت یا استدلال بر سه قسم است: الف. قیاس؛ ب.تمثیل؛ ج.استقراء.
الف. قیاس در منطق عبارت است از سیر ذهن از كلی به جزئی. مثال: رزمندگان اسلام خدا را یاری می‌كنند. (جزئی) هر كس خدا را یاری كند خدا نیز او را یاری می‌كند (كلی) پس خدا رزمندگان اسلام را یاری می‌كند. (نتیجه)
ب.تمثیل عبارت است از سیر ذهن از جزئی به جزئی. مثال متكلمین برای تمثیل چنین است: آسمان حادث است برای آنكه در جسمیت یا در شكل مانند خانه است. (1) بطلان چنین استدلالی بدیهی است، زیرا جزئیات متباین هم هستند. قیاسی كه در اصطلاح فقها به كار می‌رود، همین تمثیل منطقی است.
ج.استقراء عبارت است از سیر ذهن از جزئی به كلی.
استقراء بر دو قسم است: 1.استقرای تام 2.استقرای ناقص

1.استقرای تام:

در موردی است كه قاعده‌ی كلی در اثر تحقیقات كافی در تمام قضایای جزئی به دست می‌آید. یعنی تمام قضایای جزئی كه علت حكم را دربردارد موردنظر قرار گیرد، و قاعده‌ی كلی از آنها استنتاج گردد. عمل مزبور موجب قطع و یقین به صحت قاعده‌ی كلی خواهد بود، اما در مسائل علمی كه مرز زمان و مكان را می‌شكند هیچ گونه وقوعی پیدا نخواهد كرد. و اگر در مسائل تجربی روش استقرایی به كار برده شود و نتیجه‌ی آن مثبت باشد، و مورد قبول واقع گردد، صرفاً برای این است كه تكیه استقراء در آن مورد بر قیاس خفی است. مثلاً تعدادی از فلزات مورد بررسی قرار می‌گیرد، و این نتیجه به دست می‌آید كه این فلزات در اثر حرارت منبسط می‌گردند. پس حكم كلی داده می‌شود كه هر فلزی در اثر حرارت منبسط می‌گردد.

2.استقرای ناقص:

در موردی است كه از تحقیقات در چند قضیه‌ی جزئی قاعده‌ی كلی به دست آید، تا به وسیله‌ی آن بتوان حكم موضوعات جزئی دیگر را دانست. استقرای ناقص موجب یقین به صحت قاعده‌ی كلی نمی‌شود. مثل اینكه روحیه و خصوصیات اخلاقی چند نفر از یك شهر مورد آزمایش قرار گیرد، سپس حكم داده شود كه همه‌ی افراد این شهر چنین‌اند. حاصل اینكه با استقراء نمی‌شود حكم شرعی را اثبات كرد. در اصول الفقه آمده: علم به حكم شرعی نیازمند علت است. چون علم از ممكنات است و هر ممكنی برای موجود شدن نیاز به علت دارد و علت علم یا استقراء است و یا قیاس و یا تمثیل، بدیهی است كه با استقراء نمی‌شود حكم شرعی را اثبات كرد و تمثیل نیز به عقیده‌ی امامیه باطل است. زیرا تمثیل همان قیاس در اصطلاح اصولیین است. پس علت حكم «قیاس» در اصطلاح منطقیین است. (2)

پی‌نوشت‌ها:

1.ترجمه و تفسیر تهذیب المنطق تفتازانی، ص192.
2.اصول الفقه، ج2، ص 207.

منبع مقاله :
ولائی، عیسی، (1391)، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران: نشر نی، چاپ نهم

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط