تشرفات به محضر امام زمان(علیه السلام)- (7)

دیدر یار سید جلیل، آقای سید جعفر قزوینی می گوید: با پدرم مرحوم آقا سید باقر قزوینی، به مسجد سهله می رفتیم. وقتی نزدیک مسجد رسیدیم، به پدرم گفتم: این حرفهایی که از مردم می شنوم که هر کس چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله بیاید حضرت مهدی(علیه السلام) را می بیند، پایه و اساسی دارد؟ پدرم غضبناک متوجه¬ی من شد و گفت: چرا اساسی نداشته باشد؟ فقط بخاطر آن که تو ندیده ای؟ آیا هرچیزی که تو ندیده ای اصل ندارد؟
چهارشنبه، 30 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تشرفات به محضر امام زمان(علیه السلام)- (7)
تشرفات به محضر امام زمان(علیه السلام)- (7)
تشرفات به محضر امام زمان(علیه السلام)- (7)

دیدر یار

سید جلیل، آقای سید جعفر قزوینی می گوید:
با پدرم مرحوم آقا سید باقر قزوینی، به مسجد سهله می رفتیم. وقتی نزدیک مسجد رسیدیم، به پدرم گفتم: این حرفهایی که از مردم می شنوم که هر کس چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله بیاید حضرت مهدی(علیه السلام) را می بیند، پایه و اساسی دارد؟
پدرم غضبناک متوجه¬ی من شد و گفت: چرا اساسی نداشته باشد؟ فقط بخاطر آن که تو ندیده ای؟ آیا هرچیزی که تو ندیده ای اصل ندارد؟ و خیلی مرا سرزنش کرد، به طوری که از گفته ی خویش پشیمان شدم. داخل مسجد سهله شدیم، هیچ کس در آنجا نبود. وقتی پدرم در وسط مسجد ، برای خواندن دو رکعت نماز تحیت ایستاد، شخصی از طرف مقابل مقام حضرت حجت (ارواحنا فداه) متوجه ی او شد و از کنارش عبور نمود. پدرم به ایشان سلام کرد و مصافحه نمود. در این هنگام پدرم به من توجه کرد و پرسید: این آقا کیست؟ گفتم: آیا ایشان حضرت مهدی (علیه السلام) هستند؟ پدرم فرمود: پس غیر از ایشان کیست؟
من به دنبال آن حضرت دویدم، ولی احدی را نه در مسجد و نه در خارج آن ندیدم. (5)
ای دیده را فروغ و دلم را صفا بیا
خاک ره تو چشم مرا توتیا بیا
نومید از اشتیاق مسازم مـرومـرو
عمرم ز انتظار سر آمد بیا بیـا
منبع: العبقری الحسان




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.