همكاري هاي جمهوري آذربايجان و ناتو، هدف ها و واقعيت ها
نويسنده: سيدرضا ميرمحمدي
مقدمه
در موقعيت جديد جهاني و در دنياي عبور كرده از نظام دو قطبي، گسترش ناتو به سمت شرق به عنوان يكي از راهبرد هاي جديد اين پيمان تعريف شد و سازماندهي و هدف گذاري جديدي در ناتو شكل گرفت. در واقع، از قرائن موجود چنين استنباط مي شد كه طراحي جديد رهبران و اداره كنندگان پيمان آتلانتيك شمالي اين بود كه از ناتو به عنوان ابزار و وسيله تحقق جهان تك قطبي استفاده كرده و به يك هژموني مسلط بر دنيا تحت رهبري آمريكا دست يابند. هدف و گام اول در اين مسير، اروپاي شرقي و حضور در آن بود كه زماني خط مقدم رويارويي دو بلوك قدرت به حساب مي آمد و هماوردي دو طرف در آن به نطقه اوج خود رسيده بود.. مرحله و قدم دوم دست اندازي به قفقاز جنوبي و آسياي مركزي بوده و هست كه امروزه به عنوان يكي از پروژه هاي در دست اجراي ناتو از آن ياد مي شود.
پروژه دست اندازي ناتو به اروپاي شرقي (به تعبير درست امروزي، شرق اروپا) تقريبا با موفقيت به پيش رفت و اين سازمان، غالب كشورهاي اين حوزه را به عضويت پذيرفته و تحت پوشش خود قرار داد. گام دوم پيشروي ناتو به سمت شرق كه هم اكنون مرحله به مرحله در حال اجرا و عملياتي شدن است، جمهوري هاي قفقازو اوكراين مي باشد كه امروزه از پرونده هاي باز و در دست اقدام شوراي ناتو و كميته هاي تصميم گيري و اجرايي آن است. اوكراين و گرجستان چندي است كه طرح و تقاضاي عضويت خود را به ناتو ارائه داده اند و همانطور كه اعلام شد در آخرين اجلاس اين سازمان در بخارست روماني، پذيرش عضويت آنها با تاكيد بر پيگيري در آينده، به تعويق افتاد.
در تداوم روند مورد بحث، در منطقه مهم و استراتژيك قفقاز جنوبي، آذربايجان كشوري است كه در معرض توجه ناتو قرار دارد و رهبران اين جمهوري نيز سالهاست كه ضمن ارتباط با اين سازمان، به شكل هاي مختلف با آن همكاري دارند.
نوع و سطح همكاري باكو و ناتو
چنانچه اشاره شد، مجموعا همكاري هاي ناتو و جمهوري آذربايجان را در حال حاضر مي توان در دو رده زير دسته بندي كرد:
1- همكاري در قالب برنامه " مشاركت براي صلح " با عضويت باكو در اين برنامه كه نوعي همكاري دسته جمعي به حساب مي آيد.
2- همكاري دو جانبه بر اساس توافق امضاء شده ميان دو طرف.
محورها و موضوعات همكاري ناتو و جمهوري آذربايجان در قالب بند اول عبارتند از:
- آموزش نيرو هاي نظامي آذربايجاني مطابق با استانداردهاي ناتو
- شركت نيرو هاي آذري در تمرينات و مانورهاي ناتو
- استفاده ارتش آذربايجان از فناوري هاي نظامي و دفاعي ناتو
- شركت نيرو هاي آذربايجاني در برنامه ها و فعاليت هاي صلح باني ناتو (2)
در قالب محور اول همكاري ها كه آموزش نيرو هاي نظامي جمهوري آذربايجان است، دوره هاي آموزشي و كلاس هاي تدريس متعددي تاكنون برگزار شده و تعدادي از نيرو هاي آذربايجان در آنها شركت كرده اند.
يكي ديگر از نمونه ها و موارد همكاري دسته جمعي دو طرف كه ذيل " برنامه همكاري براي صلح" تعريف شده است، اعزام نيرو هاي صلح بان به مناطق درگيري و جنگ مي باشد. از زماني كه باكو همكاري خود را با ناتو در قالب اين برنامه شروع كرده، سربازان و نيرو هاي صلح بان اين جمهوري به سه كشور جنگ زده صربستان ( كوزوو )، افغانستان و عراق اعزام شده و زير نظر فرماندهان ناتو به انجام ماموريت هاي محوطه اقدام كرده اند.
سربازان صلح بان اعزامي آذربايجان به كوزوو و افغانستان با توجه به تعداد كم آنها در تركيب نظاميان تركيه قرار گرفته و وارد عمل شدند ولي اين نيروها در عراق كه بر اساس اخبار منتشره حدودا 150 نفر هستند، تحت فرماندهي مستقيم آمريكا به ماموريت مي پردازند.
نكته اي كه در اين قسمت از بحث لازم به اشاره است، صحبت هايي است كه هر از گاهي پيرامون پيوستن جمهوري آذربايجان به ناتو به عنوان عضو دائم مطرح مي شود. مقامات اين كشور بار ها در اين خصوص اظهار نظر كرده و مسئله عضويت كشورشان در ناتو را رد كرده اند و اعلام نموده اند كه باكو در شرايط فعلي چنين قصدي ندارد و به همكاري هاي فعلي( دو جانبه و در چارچوب برنامه مشاركت براي صلح ) اكتفا مي كند. ولي با اين حال به نظر مي رسد در چشم انداز آينده اين همكاري ها، ولو در دراز مدت امكان تحقق چنين امري وجود دارد و هر دو طرف از انگيزه هاي لازم براي اين كار برخوردارند.
اهداف باكو از همكاري با ناتو
1- تلاش براي حل مشكل قره باغ
2- جهت گيري غرب گرايانه
تلاش براي پيوستن به ساختار هاي غربي نظير پارلمان اروپا، سازمان امنيت و همكاري اروپا و نيز همكاري با ناتو در اين راستا قابل تحليل و ارزيابي است. پيمان آتلانتيك شمالي ( ناتو ) به عنوان نماد قدرت و توسعه نظامي و امنيتي غرب، مورد توجه رهبران باكو است و آنان سعي مي كنند از طريق همكاري با اين سازمان نظامي- امنيتي غربي، تمايلات غربگرايانه خود را نشان دهند.
3- ترس از تكرار تجربه تاريخي سال 1920م
تصور مي شود آن تجربه تاريخي از حافظه رهبران آذربايجان استقلال يافته در سال 1991م خارج نشده و آنان براي تضمين حفظ و تداوم استقلال بدست آمده، نيم نگاهي به تحولات و رويداد هاي تاريخي دهه دوم قرن بيستم و درس گيري از آنها داشته اند. لذا به نظر مي رسد در دومين تجربه اعلام استقلال آذربايجان كه با استفاده از فرصت فروپاشي شوروي صورت گرفت، رهبران اين كشور براي از دست ندادن اين دست آورد بزرگ، درصدد برآمدند خود را به اهرمهاي قدرتي نظير ناتو پيوند زنند تا در پناه حمايت و پشتيباني آنها، روي پاي استقلال خود ايستاده و از افتادن مجدد به دامن مسكو در امان باشند.
اهداف ناتو
از ويژگيها و شرايط مهم جمهوري آذربايجان موارد زير قابل اشاره است:
1- داشتن ذخاير نفت و گاز قابل توجه
2- قرار گرفتن در حاشيه درياي خزر و داشتن سواحل طولاني با آن
3- همسايگي با فدراسيون روسيه
4- همسايگي و داشتن مرز هاي طولاني با ايران
5- پل ارتباطي قفقاز با آسياي مركزي از طريق درياي خزر
6- و....
شرايط و ويژگيهاي فوق براي تشكيلاتي نظامي- امنيتي مثل ناتو، اهميت فوق العاده اي دارد و چنين سازماني حتي با وجود يكي از اين ويژگيها، مي تواند انگيزه كافي براي حضور در كشور دارنده اين موقعيت استراتژيك را داشته باشد.
چنانچه اشاره شد در چارچوب پروژه پيش روي ناتو به سمت شرق، جمهوري آذربايجان مي تواند به عنوان يك حلقه واسط عمل كرده و نقش خود را در محور ها و موارد زير ايفا نمايد:
- كنترل و مهار بيش از پيش روسيه با استفاده از اراضي اين كشور توسط ناتو
- حضور ناتو در درياي خزر با استفاده از سواحل جمهوري آذربايجان
- فشار بيشتر به جمهوري اسلامي ايران( با توجه به اينكه آذربايجان مرز هاي طولاني با كشورمان دارد)
- تسلط و اشراف بيش از پيش به آسياي مركزي( از طريق آذربايجان و درياي خزر) و رسيدن به مرز هاي چين از طريق اين منطقه
- و نهايتا كمك به آمريكا و غرب در راستاي تحقق هژموني جهاني با استفاده از ابزار ناتو
ملاحظات
2- همكاري جمهوري آذربايجان با ناتو عملا به جاده اي يك طرفه تبديل شده كه در آن فقط ناتو است كه اهداف خود را پيگيري مي كند و اين سازمان توجهي به خواسته ها و اهداف همكار و طرف مقابل خود ندارد.
3- حضور ناتو در جمهوري آذربايجان در همين حدي هم كه هست، موجب ناخرسندي و نگراني برخي از همسايگان اين كشور بويژه ايران و روسيه شده است و جا دارد رهبران باكو به مصالح و منافع همسايگان نزديك خود نيز توجه بيشتري داشته باشند.
4- در صورت پيوستن باكو به ناتو بصورت عضو دائم، شرايط سياسي و امنيتي منطقه، بيش از پيش ملتهب و بحراني خواهد شد و تبعات ناشي از اين امر در مجموع به سود كشور هاي منطقه رقم نخواهد خورد چراكه ناتو معمولا ملاحظه ديگران را نمي كند و فقط بدنبال اهداف يك طرفه خود است.
5- بر خلاف تصور بعضي ها كه حضور ناتو در منطقه را هم تهديد مي دانند و هم فرصت، چنين تحليلي با واقعيت هاي موجود سازگاري ندارد و با توجه به اينكه ناتو تحت رهبري و هدايت آمريكاست و در درجه اول نيز اهداف و مقاصد نظامي و امنيتي را تعقيب مي كند، نمي تواند براي كشور هاي مستقل منطقه فرصت به حساب آيد.
پي نوشت ها:
1- "parthner for peace "
2- برآورد استراتژيك آذربايجان ( اقتصادي- نظامي )، ج 2، موسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين المللي ابرار معاصر، تهران، 1385، ص445