اختیار انسان و شب قدر
با ملاحظـه آیـات و روایـات و دریافت ها و مشاهدات، اطمینان کامل پیدا مى کنیم که شب قدر هیچ گونه منافاتى با اختیار انسان ندارد و یقین، او در مقـدرات و سرنوشتى که در شب قدر برایش رقم مى خورد موثر است؛ حتى مى شود گفت که نقش اصلى را به خود انسان سپرده اند تا آنچه بخواهد براى فردا رقم بزند. ادله اى که نقش انسان را در مقدرات شب قدر ثابت مى کند به شرح زیر تقدیم مى گردد:
۱- حالات و دریافت هاى شخصى: کسانى که اهل دعا و راز و نیاز و اهل شب قدر هستند، نقش خویش را در شب قدر به خوبى دریافته اند. گاهى این حالات آن چنان ژرف و تاثیرگذار است که تا شب قدر آینده و بلکه تا آخر عمر، در همه افکار، اخلاق، کردار و رفتار شخص رخنه کرده و آن را در یک خط و سیر معنوى قرار مى دهد. دیگرانى هم که به این حد از معنویت راه پیدا نمى کنند، به فراخور حال خود از مجالس و محافل و شب زنده داریهای شب قدر بهره بردارى کرده و فیض معنوى مى برند. ریشه اصلى این دگرگونى ها و حالات، به خود افراد بر مى گردد و اینکه تا چه حد خود را آماده بهره بردارى از برکات شب قدر و فضیلت هاى آن کرده باشند. اگر معنویاتى که در شب قدر نصیب انسان شده و در زندگى آن ها تحولى آفریده، هیچ ارتباطى با آنان نداشته باشد و تنها به خدا و فرشتگان و نویسندگان مربوط باشد که هر چه بخواهند، براى هر کس بدون ملاحظه حالاتش تقدیر کنند در این صورت مقتضاى حکمت و مصلحت این است که یا به هیچ کس هیچ ندهند و یا آنچه مى دهند، به همه یکسان و على السویه بدهند؛ در حالى که ما مى دانیم همه برکات خداوندى در شب قدر براى بندگان سرازیر مى گردد و با اختلاف و تفاوت به آنان داده مى شود؛ پس نتیجه مى گیریم تنها دلیل این تفاوت، کارها و اعمال و میزان تلاش خود بندگان است و بس. نتیجه اینکه یکى از راه هاى رسیدن به اینکه آیا افراد در مقدرات منتخب قدر، صاحب نقش هستند یا نه، این است که ببینیم چه اندازه دگرگونى در همین شب با برکت در آنان ایجاد گشته است.
٢- شناساندن شب قدر: خداوند تبارک و تعالى با نزول سوره اى خاص، شب قدر را به مردم معرفى فرموده است. در دو آیه این سوره مبارکه فرموده است: قرآن در شب قدر نازل شده و فرشتگان در آن شب فرود مى آیند. سپس افزوده است: شب سلامت است. و فرموده است: عمل صالح در او، برابر با عمل صالح در طول هزار ماه است. فردى به امام باقر (علیه السلام) عرض کرد: مراد و مقصود از اینکه شب قدر بهتر از هزار ماه است چیست؟ حضرت فرمودند: ((والعمل الصالح فیها من الصلاه والزکاه و انواع الخیر خیر من الف شهر لیس فیها لیله القدر)) (1)؛ کار شایسته از قبیل نماز و زکات، صدقات و انفاقات و، انواع خوبى ها در آن شب برتر از هر کار شایسته اى است که در مدت هزار ماه که شب قدر در آن نیست، انجام شود. اگر کارهاى نیک بندگان و چند برابر پاداش آن تاثیرى در مقدرات و سرنوشت افراد در شب قدر ندارد، از گفتن و دانستن آن چه سودى عاید بندگان مى شود؟ اگر نزول قرآن در شب قدر و بیان کردن این مطلب، سود و زیانى را متوجه هیچ کس نمى کند، چه انگیزه اى در اعلام این شب نهفته است؟ اگر دانستن نزول فرشتگان، در نتیجه تلاش افراد سودمند نباشد، چرا باید مردم در جریان آن باشند و دانستن آن چه گره ای از کار بندگان مى گشاید؟ مى دانیم که کار بیهوده حتى از افراد عادى و معمولى پسندیده نیست، چه رسد به پروردگار آسمان و زمین که هیچ کارى را بدون حکمت و مصلحت انجام نمى دهد. حکمت معرفى شب قدر به عنوان شبى که قرآن در آن نازل شده و شبى که مقدرات در آن سامان داده مى شود، این است که بنده سرنوشت و مقدرات خویش را به قرآن پیوند بزند و آن را سرمشق و سرچشمه فکر و عمل خویش قرار بدهد،اگر کردارش موافق با قرآن و در جهت آن باشد، عمل کننده به آن سعادتمند است واگر خداى نکرده مخالف با قرآن باشد، فاعل آن شقى خواهد بود.
۳- اجماع و سیره مسلمانان : مى دانیم که همه دانشمندان اسلام و مسلمانان از هر فرقه و گروهى، بر اهمیت شب قدر و احیاى آن تاکید فراوان دارند و به شب زنده دارى آن شب، اهتمام مى ورزند. نقل شده که یکى از دانشمندان بزرگ اسلام، براى اینکه شب قدر را درک کند، یک سال تمام یعنى حدود 357 شب، از سر شب تا به صبح شب زنده دارى کرد.(2) این همه اقبال و توجه به تشکیل اجتماعات با شکوه براى خواندن دعا و مناجات و راز و نیاز و تضرع و ابتهال، همراه گریه وزارى و استغفار، برخاسته از یک واقعیت انکارناپذیر است و آن دخالت انسان ها در سرنوشت خودشان است.
2- افطارى دادن با مال حلال: ((ابو شی ابن حیان)) از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) نقل کرده که فرمودند: ((من فطر صائما فى شهر رمضان من کسب حلال صلت علیه الملائکه و لیالى رمضان کلها و صافحه جبرائیل(علیه السلام) لیله القدر و من صافحه جبرائیل(علیه السلام) یرق قلبه و تکثر دموعه...)) (7)؛ کسى که با مالى که از راه حلال به دست آورده، روزه دارى را افطار دهد، در تمام شب هاى رمضان فرشتگان بر او درود فرستند و جبرئیل در شب قدر با وى مصافحه کند، نشانه مصافحه جبرئیل آن است که دل مصافحه شونده نرم و اشکش جارى مى شود.
3- صدقه: درباره امام زین العابدین(علیه السلام) آمده است: ((کان اذا دخل شهر رمضان تصدق فى کل یوم بدرهم فیقول: لعلى اصیب لیله القدر)) (8)؛ در هر روز ماه مبارک یک درهم صدقه مى دادند، آن گاه مى فرمودند: شاید با این کار، شب قدر را دریابم و از آن بهره گیرم. ((عبدالله بن مسعود)) روایت مى کند که شبى رسول خدا(صلی الله علیه و اله) از نماز عشا فارغ شد، مردى از میان صفوف برخاست و گفت: اى مهاجران و انصار، مردى غریبم و بر هیچ چیز قدرت ندارم. مرا طعامى دهید. رسول خدا گفت: اى فقیر، ذکر غریب مکن که دل مرا اندوهگین ساختى. بعد از آن فرمودند: غریبان چهار قسمتند: 1- مسجدى که در میان قومى باشد که در آنجا نروند و نماز نخوانند. 2- مصحفى و قرآنى که در خانه اى باشد و مردم آن خانه از آن تلاوت نکنند. 3- عالمى که در میان جماعتى باشد و ایشان تفقد وى نکنند و از او مسایل دینى سوال نکنند. 4- اسیران اهل اسلام که در میان کفار باشند، پس فرمود: کیست که موونه و غذاى این مرد را کفایت کند تا در فردوس اعلا خدا او را جاى دهد؟ حضرت على(علیه السلام) برخاست و دست سائل را گرفت و به حجره فاطمه زهرا(سلام الله علیها) رفت و گفت: اى دختر رسول خدا، در کار این میهمان نظرى کن. حضرت زهرا فرمود: در خانه طعام اندکى موجود است و حسن و حسین گرسنه اند و شما روزه دارید و آن طعام یک نفر را بیشتر کفایت نمى کند. على(علیه السلام) فرمود: آن را حاضر کن. فاطمه(سلام الله علیها) طعام را پیش آورد. حضرت امیر آن طعام را پیش میهمان نهاد و با خود گفت که اگر من از این طعام بخورم میهمان را کافى نباشد و اگر نخورم سبب خجالت میهمان شود، پس دست دراز کرد به سوى چراغ و چنان نشان داد که چراغ را اصلاح مى کنم و آن را خاموش کرد و فاطمه(سلام الله علیها) را گفت در روشن کردن چراغ دیگر تعلل کن تا میهمان از خوردن غذا فارغ شود و خود حضرت دهان را مى جنباند تا مهمان تصور کند که على غذا مى خورد. و چون میهمان از غذا خوردن فارغ شد فاطمه(سلام الله علیها) چراغ را آورد و طعام همچنان برجاى بود. امیرالمومنین فرمود: اى فقیر، چرا طعام خود را نخوردى؟ گفت: سیر شدم؛ پس على(علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیها) و حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) و فضه و همسایگان از آن طعام خوردند و هنوز باقى بود. (9)
4- شب زنده دارى : حضرت رسول (صلی الله علیه و اله) فرمودند: ((من احیا لیله القدر حول عنه العذاب الى السنه القابله)) (10)؛ کسى که شب قدر را شب زنده دارى کند، تا شب قدر آینده، عذاب دوزخ از او دور گردد.
5- غسل و شب زنده دارى: امام موسى بن جعفر(علیه السلام) فرمودند: ((من اغتسل لیله القدر و احیاها الى طلوع الفجر خرج من ذنوبه)) (11)؛ کسى که در شب قدر غسل کرده و تا سپیده صبح شب زنده دارى کند، گناهانش آمرزیده مى شود. روایاتى که ذکر شد به خوبى دلالت دارند که برخى مقدرات و پاداش ه، مانند دور شدن عذاب دوز که در حدیث پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) ذکر شده بود، نتیجه کار خود بندگان است. موارد فوق مى تواند براى نشان دادن اینکه سرنوشت هر انسانى در شب قدر به دست خودش رقم مى خورد، کافى باشد، ولى براى تکمیل بحث، نکاتى چند که خارج از چارچوب شب قدر و نشان دهنده موثر بودن انسان در تعیین سرنوشت خویش است را مطرح مى کنیم. این بحث تکمیلى را در دو بخش انجام مى دهیم: 1-عمل و پاداش آن در ماه مبارک رمضان. 2-عمل و پاداش آن، صرف نظر از زمان خاص.
1- پاداش ها در ماه مبارک رمضان: امام هشتم على بن موسى الرضا(علیه السلام) فرمودند: در ماه مبارک کارهاى خوب پذیرفته و کارهاى زشت بخشیده شده است. خواندن یک آیه قرآن در این ماه، برابر با یک ختم قرآن در ماه هاى دیگر است. کسى که برادر خود را با یک لبخند شاد کند، در روز واپسین خداوند دلش را شاد کرده و مژده بهشت به او دهد. کسى که مومنى را در این ماه یارى کند، خداوند در روزى که قدم ها بر پل صراط مى لغزند او را دستگیرى کرده و از پل صراط عبورش خواهد داد. هرکس خشم خود را نگه دارد، خداوند در روز قیامت بر وى خشم نکند. هرکس درمانده اى را فریادرسى کند، خداوند در روز قیامت وى را از رسوایى بزرگ ایمن گرداند و رسوایش نکند. کسى که ستمدیده اى را یارى کند، خداوند او را در دنی، در مقابل دشمنانش یارى کرده و در روز قیامت نیز، در موقف حساب و میزان یاریش فرماید. (12) و در روایت دیگر امام صادق(علیه السلام) از پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) روایت کرده که فرمودند: کسى که ماه مبارک رمضان را روزه دارد و از حرام و تهمت زدن به دیگران اجتناب ورزد، خدا از او خشنود شده و بهشت را بر او واجب و حتمى مى کند. (13) دو روایت بالا ارتباط محکم پاداش ها و اعمال بنده در ماه مبارک و نقش انسان در ترسیم سیماى درونى او را کاملا آشکار نموده است.
2- پاداش عمل با صرف نظر از زمان خاص: آیات و روایات فراوانى هست که بعضى دگرگونى ها و پاداش هاى خاص را نتیجه کار بنده دانسته، یا عمل او را تنها عامل معرفى کرده اند. نمونه اى از این آیات و روایات: ((ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم))(14)؛ در حقیقت خدا حال قومى را تغییر نمى دهد، تا آنان حال خود را تغییر دهند. ((ظهر الفساد فى البر والبحر بما کسبت ایدى الناس لیذیقهم بعض الذى عملوا لعلهم یرجعون)) (15)؛ به سبب اعمال مردم، فساد در خشکى و دریا آشکار شد تا به آنان جزاى بعضى از کارهایشان را بچشانند، باشد که باز گردند. دعا دگرگون کننده سرنوشت ((ابن حبان)) و ((حاکم)) از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) روایت کرده اند که فرمود: فقط دعاست که تقدیر و سرنوشت ها را دگرگون مى کند و تنها نیکى است که مایه افزایش عمر مى گردد. گاهى شخص گناهى را مرتکب مى شود و به واسطه آن از روزى و نعمتى محروم می ماند.
۱- حالات و دریافت هاى شخصى: کسانى که اهل دعا و راز و نیاز و اهل شب قدر هستند، نقش خویش را در شب قدر به خوبى دریافته اند. گاهى این حالات آن چنان ژرف و تاثیرگذار است که تا شب قدر آینده و بلکه تا آخر عمر، در همه افکار، اخلاق، کردار و رفتار شخص رخنه کرده و آن را در یک خط و سیر معنوى قرار مى دهد. دیگرانى هم که به این حد از معنویت راه پیدا نمى کنند، به فراخور حال خود از مجالس و محافل و شب زنده داریهای شب قدر بهره بردارى کرده و فیض معنوى مى برند. ریشه اصلى این دگرگونى ها و حالات، به خود افراد بر مى گردد و اینکه تا چه حد خود را آماده بهره بردارى از برکات شب قدر و فضیلت هاى آن کرده باشند. اگر معنویاتى که در شب قدر نصیب انسان شده و در زندگى آن ها تحولى آفریده، هیچ ارتباطى با آنان نداشته باشد و تنها به خدا و فرشتگان و نویسندگان مربوط باشد که هر چه بخواهند، براى هر کس بدون ملاحظه حالاتش تقدیر کنند در این صورت مقتضاى حکمت و مصلحت این است که یا به هیچ کس هیچ ندهند و یا آنچه مى دهند، به همه یکسان و على السویه بدهند؛ در حالى که ما مى دانیم همه برکات خداوندى در شب قدر براى بندگان سرازیر مى گردد و با اختلاف و تفاوت به آنان داده مى شود؛ پس نتیجه مى گیریم تنها دلیل این تفاوت، کارها و اعمال و میزان تلاش خود بندگان است و بس. نتیجه اینکه یکى از راه هاى رسیدن به اینکه آیا افراد در مقدرات منتخب قدر، صاحب نقش هستند یا نه، این است که ببینیم چه اندازه دگرگونى در همین شب با برکت در آنان ایجاد گشته است.
٢- شناساندن شب قدر: خداوند تبارک و تعالى با نزول سوره اى خاص، شب قدر را به مردم معرفى فرموده است. در دو آیه این سوره مبارکه فرموده است: قرآن در شب قدر نازل شده و فرشتگان در آن شب فرود مى آیند. سپس افزوده است: شب سلامت است. و فرموده است: عمل صالح در او، برابر با عمل صالح در طول هزار ماه است. فردى به امام باقر (علیه السلام) عرض کرد: مراد و مقصود از اینکه شب قدر بهتر از هزار ماه است چیست؟ حضرت فرمودند: ((والعمل الصالح فیها من الصلاه والزکاه و انواع الخیر خیر من الف شهر لیس فیها لیله القدر)) (1)؛ کار شایسته از قبیل نماز و زکات، صدقات و انفاقات و، انواع خوبى ها در آن شب برتر از هر کار شایسته اى است که در مدت هزار ماه که شب قدر در آن نیست، انجام شود. اگر کارهاى نیک بندگان و چند برابر پاداش آن تاثیرى در مقدرات و سرنوشت افراد در شب قدر ندارد، از گفتن و دانستن آن چه سودى عاید بندگان مى شود؟ اگر نزول قرآن در شب قدر و بیان کردن این مطلب، سود و زیانى را متوجه هیچ کس نمى کند، چه انگیزه اى در اعلام این شب نهفته است؟ اگر دانستن نزول فرشتگان، در نتیجه تلاش افراد سودمند نباشد، چرا باید مردم در جریان آن باشند و دانستن آن چه گره ای از کار بندگان مى گشاید؟ مى دانیم که کار بیهوده حتى از افراد عادى و معمولى پسندیده نیست، چه رسد به پروردگار آسمان و زمین که هیچ کارى را بدون حکمت و مصلحت انجام نمى دهد. حکمت معرفى شب قدر به عنوان شبى که قرآن در آن نازل شده و شبى که مقدرات در آن سامان داده مى شود، این است که بنده سرنوشت و مقدرات خویش را به قرآن پیوند بزند و آن را سرمشق و سرچشمه فکر و عمل خویش قرار بدهد،اگر کردارش موافق با قرآن و در جهت آن باشد، عمل کننده به آن سعادتمند است واگر خداى نکرده مخالف با قرآن باشد، فاعل آن شقى خواهد بود.
۳- اجماع و سیره مسلمانان : مى دانیم که همه دانشمندان اسلام و مسلمانان از هر فرقه و گروهى، بر اهمیت شب قدر و احیاى آن تاکید فراوان دارند و به شب زنده دارى آن شب، اهتمام مى ورزند. نقل شده که یکى از دانشمندان بزرگ اسلام، براى اینکه شب قدر را درک کند، یک سال تمام یعنى حدود 357 شب، از سر شب تا به صبح شب زنده دارى کرد.(2) این همه اقبال و توجه به تشکیل اجتماعات با شکوه براى خواندن دعا و مناجات و راز و نیاز و تضرع و ابتهال، همراه گریه وزارى و استغفار، برخاسته از یک واقعیت انکارناپذیر است و آن دخالت انسان ها در سرنوشت خودشان است.
سفارش امامان دین بر احیاى شب قدر حتى در حال بیمارى :
تشویق زیاد به دعاهاى ماثور و راز و نیاز :
نکوهش بهره نبردن از شب قدر:
شب قدر مکمل اعمال صالح :
نتیجه بخش بودن بعضى از اعمال در شب قدر:
2- افطارى دادن با مال حلال: ((ابو شی ابن حیان)) از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) نقل کرده که فرمودند: ((من فطر صائما فى شهر رمضان من کسب حلال صلت علیه الملائکه و لیالى رمضان کلها و صافحه جبرائیل(علیه السلام) لیله القدر و من صافحه جبرائیل(علیه السلام) یرق قلبه و تکثر دموعه...)) (7)؛ کسى که با مالى که از راه حلال به دست آورده، روزه دارى را افطار دهد، در تمام شب هاى رمضان فرشتگان بر او درود فرستند و جبرئیل در شب قدر با وى مصافحه کند، نشانه مصافحه جبرئیل آن است که دل مصافحه شونده نرم و اشکش جارى مى شود.
3- صدقه: درباره امام زین العابدین(علیه السلام) آمده است: ((کان اذا دخل شهر رمضان تصدق فى کل یوم بدرهم فیقول: لعلى اصیب لیله القدر)) (8)؛ در هر روز ماه مبارک یک درهم صدقه مى دادند، آن گاه مى فرمودند: شاید با این کار، شب قدر را دریابم و از آن بهره گیرم. ((عبدالله بن مسعود)) روایت مى کند که شبى رسول خدا(صلی الله علیه و اله) از نماز عشا فارغ شد، مردى از میان صفوف برخاست و گفت: اى مهاجران و انصار، مردى غریبم و بر هیچ چیز قدرت ندارم. مرا طعامى دهید. رسول خدا گفت: اى فقیر، ذکر غریب مکن که دل مرا اندوهگین ساختى. بعد از آن فرمودند: غریبان چهار قسمتند: 1- مسجدى که در میان قومى باشد که در آنجا نروند و نماز نخوانند. 2- مصحفى و قرآنى که در خانه اى باشد و مردم آن خانه از آن تلاوت نکنند. 3- عالمى که در میان جماعتى باشد و ایشان تفقد وى نکنند و از او مسایل دینى سوال نکنند. 4- اسیران اهل اسلام که در میان کفار باشند، پس فرمود: کیست که موونه و غذاى این مرد را کفایت کند تا در فردوس اعلا خدا او را جاى دهد؟ حضرت على(علیه السلام) برخاست و دست سائل را گرفت و به حجره فاطمه زهرا(سلام الله علیها) رفت و گفت: اى دختر رسول خدا، در کار این میهمان نظرى کن. حضرت زهرا فرمود: در خانه طعام اندکى موجود است و حسن و حسین گرسنه اند و شما روزه دارید و آن طعام یک نفر را بیشتر کفایت نمى کند. على(علیه السلام) فرمود: آن را حاضر کن. فاطمه(سلام الله علیها) طعام را پیش آورد. حضرت امیر آن طعام را پیش میهمان نهاد و با خود گفت که اگر من از این طعام بخورم میهمان را کافى نباشد و اگر نخورم سبب خجالت میهمان شود، پس دست دراز کرد به سوى چراغ و چنان نشان داد که چراغ را اصلاح مى کنم و آن را خاموش کرد و فاطمه(سلام الله علیها) را گفت در روشن کردن چراغ دیگر تعلل کن تا میهمان از خوردن غذا فارغ شود و خود حضرت دهان را مى جنباند تا مهمان تصور کند که على غذا مى خورد. و چون میهمان از غذا خوردن فارغ شد فاطمه(سلام الله علیها) چراغ را آورد و طعام همچنان برجاى بود. امیرالمومنین فرمود: اى فقیر، چرا طعام خود را نخوردى؟ گفت: سیر شدم؛ پس على(علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیها) و حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) و فضه و همسایگان از آن طعام خوردند و هنوز باقى بود. (9)
4- شب زنده دارى : حضرت رسول (صلی الله علیه و اله) فرمودند: ((من احیا لیله القدر حول عنه العذاب الى السنه القابله)) (10)؛ کسى که شب قدر را شب زنده دارى کند، تا شب قدر آینده، عذاب دوزخ از او دور گردد.
5- غسل و شب زنده دارى: امام موسى بن جعفر(علیه السلام) فرمودند: ((من اغتسل لیله القدر و احیاها الى طلوع الفجر خرج من ذنوبه)) (11)؛ کسى که در شب قدر غسل کرده و تا سپیده صبح شب زنده دارى کند، گناهانش آمرزیده مى شود. روایاتى که ذکر شد به خوبى دلالت دارند که برخى مقدرات و پاداش ه، مانند دور شدن عذاب دوز که در حدیث پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) ذکر شده بود، نتیجه کار خود بندگان است. موارد فوق مى تواند براى نشان دادن اینکه سرنوشت هر انسانى در شب قدر به دست خودش رقم مى خورد، کافى باشد، ولى براى تکمیل بحث، نکاتى چند که خارج از چارچوب شب قدر و نشان دهنده موثر بودن انسان در تعیین سرنوشت خویش است را مطرح مى کنیم. این بحث تکمیلى را در دو بخش انجام مى دهیم: 1-عمل و پاداش آن در ماه مبارک رمضان. 2-عمل و پاداش آن، صرف نظر از زمان خاص.
1- پاداش ها در ماه مبارک رمضان: امام هشتم على بن موسى الرضا(علیه السلام) فرمودند: در ماه مبارک کارهاى خوب پذیرفته و کارهاى زشت بخشیده شده است. خواندن یک آیه قرآن در این ماه، برابر با یک ختم قرآن در ماه هاى دیگر است. کسى که برادر خود را با یک لبخند شاد کند، در روز واپسین خداوند دلش را شاد کرده و مژده بهشت به او دهد. کسى که مومنى را در این ماه یارى کند، خداوند در روزى که قدم ها بر پل صراط مى لغزند او را دستگیرى کرده و از پل صراط عبورش خواهد داد. هرکس خشم خود را نگه دارد، خداوند در روز قیامت بر وى خشم نکند. هرکس درمانده اى را فریادرسى کند، خداوند در روز قیامت وى را از رسوایى بزرگ ایمن گرداند و رسوایش نکند. کسى که ستمدیده اى را یارى کند، خداوند او را در دنی، در مقابل دشمنانش یارى کرده و در روز قیامت نیز، در موقف حساب و میزان یاریش فرماید. (12) و در روایت دیگر امام صادق(علیه السلام) از پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) روایت کرده که فرمودند: کسى که ماه مبارک رمضان را روزه دارد و از حرام و تهمت زدن به دیگران اجتناب ورزد، خدا از او خشنود شده و بهشت را بر او واجب و حتمى مى کند. (13) دو روایت بالا ارتباط محکم پاداش ها و اعمال بنده در ماه مبارک و نقش انسان در ترسیم سیماى درونى او را کاملا آشکار نموده است.
2- پاداش عمل با صرف نظر از زمان خاص: آیات و روایات فراوانى هست که بعضى دگرگونى ها و پاداش هاى خاص را نتیجه کار بنده دانسته، یا عمل او را تنها عامل معرفى کرده اند. نمونه اى از این آیات و روایات: ((ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم))(14)؛ در حقیقت خدا حال قومى را تغییر نمى دهد، تا آنان حال خود را تغییر دهند. ((ظهر الفساد فى البر والبحر بما کسبت ایدى الناس لیذیقهم بعض الذى عملوا لعلهم یرجعون)) (15)؛ به سبب اعمال مردم، فساد در خشکى و دریا آشکار شد تا به آنان جزاى بعضى از کارهایشان را بچشانند، باشد که باز گردند. دعا دگرگون کننده سرنوشت ((ابن حبان)) و ((حاکم)) از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) روایت کرده اند که فرمود: فقط دعاست که تقدیر و سرنوشت ها را دگرگون مى کند و تنها نیکى است که مایه افزایش عمر مى گردد. گاهى شخص گناهى را مرتکب مى شود و به واسطه آن از روزى و نعمتى محروم می ماند.
پي نوشت :
1- اصول کافى ، ج 4، ص 158.
2- فوائد الرضویه ، ص 10 - قصص العلم، ص 18- سیماى فرزانگان ، ج 3.
3- وسائل الشیعه، ج 10، باب 32، ص 354.
4- بحار الانوار ، ج 94، ص 80، ح 47.
5- کنزالعمال ، ج 8 ، ص 534، ح 24028.
6- همان ، ص 545، ح 24090.
7- الترغیب و الترهیب ، ج 2 ، ص 95، ح 14.
8- بحار الانوار ، ج 95، ص 82.
9- تفسیر منهج الصادقین ، ج 9 ، ص 237.
10- بحار الانوار ، ج 95، ص 145.
11- همان ، ج 80، ص 128.
12- همان ، ج 93، ص 341.
13- همان ، ص 346.
14- رعد ، آیه 11.
15- روم ، آیه 41.
16- تحفه الاحوذى ، ج 6 ، ص 348 ، ح 2225.