ايران، كشورى باستانى
اين كشور در بيش از دو هزار سال قبل و در دوران سلسله هخامنشيان اولين بنيانگذار سيستم حكومتى گسترده امپراطورى مى باشد. از آنجا كه هر حكومتى نيازمند به نظم و امنيت مىباشد در نتيجه كشور ما انواع سيستمهاى ايجاد نظم و امنيت را در طى تاريخ مورد آزمايش قرار داده است.
اما سيستم نوين ايجاد نظم و امنيت داخلى يعنى سازمان پليس در ايران به حدود يكصد سال پيش مربوط مىباشد. شاه قاجار ناصرالدين شاه در سفرهاى سه گانه خود به اروپا و مشاهده پليس نوين در آن كشورها و با استخدام يك مستشار بلژيكى به نام كنت دو بينو اولين سيستم پليسى جديد را در ايران پايه گذارى نمود. اين پليس در طى يكصد سال گذشته و تا پيروزى انقلاب اسلامى در بهمن سال 1357 از فراز و نشيبهاى متفاوت برخوردار بوده است.
پليس ايران براى مدتهاى طولانى از دو قسمت مهم پليس شهرى و ژاندارمرى ( مرزى و روستايى ) تشكيل شده بوده، كميته انقلاب اسلامى نيز به عنوان يكى از اركان مهم حفظ نظم و امنيت داخلى و دفاع از ارزشهاى انقلاب در داخل كشور در بعد از پيروزى انقلاب به اين مجموعه افزوده شد. كثرت نيروهاى پليس در بعد از انقلاب و ضرورتهاى ادغام اين نيروها باعث شد تا در سال 1370 با تصميم مجلس شوراى اسلامى اين سه نيرو در يكديگر ادغام و سيستم پليس واحد به وجود آيد. براساس قانون جديد، پليس ايران جزيى از ستاد نيروهاى مسلح و وابسته به وزارت كشور و در تبعيت از رهبرى معظم انقلاب قرار دارد.
پليس جديد ايران در سه بخش تقريباً مستقل فرماندهي، حفاظت و اطلاعات و سازمان عقيدتى سياسى تشكيل شده است. حوزه فرماندهى و حفاظت و اطلاعات تقريباً در ساختار سيستم پليس كليه كشورهاى جهان مشترك مى باشد. اما وجود سازمان عقيدتى سياسى از ويژگيهاى سيستم پليس ايران محسوب مىگردد. اين سازمان موظف است تا در بعد اعتقادي، سياسى نسبت به حفظ دستاوردهاى ارزشهاى انقلاب و ايجاد روحيه ديندارى و اخلاق متناسب با تعليم دين اسلام كه حفظ حرمت انسانها از جمله اصول اساسى است اقدام نمايد.
پليس در مقاطع مختلف
دوره آريايىها: شهريار ريش سفيدان و پيران
دوره مادها: واسطه
دوره هخامنشيان: خشترپاون، شهربان، نگهبان، كاراون، ارك پات، اركبند، بازرسان شاهي، استخبارات
دوره سلوكىها: به سبك دوره هخامنشيان
دوره اشكانيان: سازمان پوليس
دوره ساسانيان: شهريك، ديهيك، كوئپان، ديوان حراس، نيزهداران
دوره اسلام: محتسب، شرطه، شحنه، معاون، متواليالشرطه، صاحبالجسر، امرالجسر(امرالجسرين)، درابون، عامله الشرطه، والى الحرب، عسس، عسشباشي، حاكم، حافظ، صاحبالمدينه، صاحبالليل، طوافالليل، احداث
دوره افشاريه: داروغه، كدخدا، سرهنگ، خليفه، نواب، پاسبان
دوره زنديه: داروغه،كلانتر، محتسب، نقيب، ميرشب، گزمه
دوره صفوي: ديوان بيگى داروغه، ميرشب گزمه، شبگرد، پاكار، كشيكچيان دربندها، محتسبالممالك، كلانتر، ادارهاحداث
دوره قاجاريه: نسقچي، فراشباشي، دهباشي، پنجاهباشي، يوزباشي، ميرغضب (ماموراعدام)، گزمه، ميرشب شبگرد، داروغه، كلانتر
تاريخچه افسران نظميه(از زمان ناصرالين شاه تا انقراض سلسله قاجاريه(
• كنت دمونت فورت:
كنت در پي درخواست ناصر الدين شاه از دولت اطريش به عنوان كارشناس امور پليس به امنيت شهري به ايران آمد و پس از بررسي اعلام كرد كه با 400 پليس پياده و 60 پليس سواره مي تواند امنيت تهران را تأمين نمايد و پس از تدارك مقدمات كار روز 16 ذيقعده سال 1295 هجري قمري اولين تابلوي شهرباني تهران نصب گرديد كه عبارت بود از (اداره جليله پليس دار الخلافه و احتسابيه) و به اين ترتيب تهران براي نخستين بار داراي پليس شد.
كنت براي حفظ نظم و امنيت تهران مقرراتي وضع كرد كه به كتابچه قانون كنت معروف گرديد. چندي بعد اداره پليس تهران به صورت وزارت نظميه در آمد و چهره تازه اي به خود گرفت و داراي سازمان منظم و ادارات ثابتي شد وي بر مبناي مقررات مصوبه با شدت و قدرت كامل در حفظ امنيت شهر مي كوشيد و در برابر خلاف كاران فوق العاده سختگيري نشان مي داد او همچنين ترتيبات منظم و مقررات تازه اي براي زندان و زندانيان وضع و به مورد اجرا گذاشت.
كنت از سال 1295 تا سال 1309 هجري قمري در انجام وظايف خود كوشيد و سرانجام بر اثر دسيسه و تحريك درباريان و به ويژه كامران ميرزا فرزند شاه و حاكم تهران از سمت خود معزول گرديد.
• سيد عبدالله خان نظام السلطنه
وي در سال 1309 كه كنت دمونت فورت از سمت وزارت نظميه معزول شد، رئيس نظميه تهران شد دكتر فوريه پزشك مخصوص ناصرالدين شاه در باره وي مي نويسد (ابوتراب خان به من گفت رئيس تازه پليس ، سيد عبدا... برادر ميزرا عيسي وزير ناب الحكومه تهران اين مقام را كه تيول نايب السلطنه است از او به ماهي هزار تومان اجاره كرده و انصاف اين است كه اين مبلغ براي چنين مقامي بسيار كم است)
در كتاب (شرح حال رجال ايران ) آمده است ( رياست شهرباني يا وزارت انتظام السلطنه بيش از 7 ماه طول نكشيد و به جاي او ميرزا ابوتراب خان نوري كه قبلاً معاون كنت دمونت فورد بود به سمت وزير نظميه تعيين شد)
• ميرزا عيسي خان وزير
بعد از نظم الدوله، ميرزا عيسي خان وزير رئيس نظميه شد و بر يك عده اي افسران ارشد و رصد باشي و داروغه و ساير عواملي كه آسايش و امنيت شهر را تأمين و با متخلفين در مبارزه بودند رياست داشت. گفته شده وي وظايف خود را به دقت انجام مي داد و در اجراي دستورات مقامات بالا بسيار جدي بود.وي در سال 1288 شمسي در وباي اولي كه در تهران شيوع يافت بدرود حيات گفت.
• كريم خان مختار السلطنه
پس از درگذشت ميرزا عيسي خان وزير، كريم خان مختارالسلطنه به سمت «وزير نظميه» منسوب گرديد و شروع به اصلاحات اين دستگاه كرد. مختارالسلطنه نظميه را به صورت سازمان منظم و صحيحي در آورده و دو اثر مربوطه را تشكيل و شهر تهران را به چهار ناحيه (كميساريا) تقسيم نمود و آمار جمعيت تهران را كه در آن تاريخ 160000 نفر بود با نقشه محلات پايتخت و تعداد خانه ها و دكاكين و كليه ابنيه تهيه و آماده ساخت.
وي علاوه بر اين واحدي به نام ژاندارمري كه تا آن زمان اسمي از آن برده نمي شد ترتيب داد و با تصويب دولت وقت هنگهاي افشار ـ بكشلو ـ فيروزكوه و تهران و سوادكوه را تحت فرماندهي خود گرفت و چون فرد كارداني بود اداره بلديه را به عهده گرفت و چندي نگذشت حكومت تهران را هم به او واگذار كردند و بدين ترتيب كليه امور انتظامي و حل مسائل حقوقي و كيفري به عهده او گذاشته شد.
وي دو بار به حكومت تهران و رياست نظميه منصوب شد.
• معاون الدوله
محمد ابراهيم خان معاون الدوله پسر فخر خان امين الدوله كاشاني پس از مختارالسلطنه به وزارت نظميه و احتسابيه منصوب شد . وي قبل از رياست نظميه در مسئوليتهاي نظير وزارت تجارت ، معاونت وزارت عدليه، كارگزار آذربايجان، كنسول و كارپرداز اول دولت ايران در قفقاز و ... داشت و در اواسط 1314 هجري قمري به رياست نظميه منصوب و در اوايل سال 1316 هـ .ق از اين سمت استعفاء داد.
گفته شده وي فرد كارآمدي بود كه بعدها به سمت وزارت امور خارجه انتخاب شد. ظاهراً معاون الدوله اولين فرد غير نظامي است كه به سمت وزارت نظميه منصوب شده است.
• آقابالا خان(سردار افخم)
آقابالا خان صاحب لقبهاي معين نظام ، وكيل الدوله و سردار افخم است. وي ابتدا سرتيپ فوج كامران ميرزا بود كه در سال 1303 هـ . ق لقب صارم السلطنه درخواست كرد لاكن در جمادي الثاني سنه 1304 به درجه مير پنجي ارتقاء يافته و به معين نظام ملقب گرديد . گفته شده وي در سال 1327 هجري قمري پس از بركناري از رياست نظميه درحالي كه حكومت گيلان را بر عهده داشت در شهر رشت به دست مشروطه طلبان و آزادي خواهان كشته شد.
آقابالاخان مورد لطف خواص كامران ميرزاي نايب السلطنه پسر ناصر الدين شاه و پدر زن محمد علي شاه بود .
• فتح ا... سعيد السلطنه
فتح ا... سعيد السلطنه فرزند ميرزا رفيع نظام العلماء تبريزي در سال 1288 قمري در تبريز متولد شد. در دوران سلطنت مظفر الدين شاه مدتي رئيس فوج توپچي مقدم مراغه و سپس رئيس فوج پياده نه خوي شد . در سال 1313 هجري قمري مدتي معاون استانداري فارس بود و در سال 1315 قمري به پيشكاري حكومت تهران منصوب شد . در سال 1322 قمري عهده دار رياست نظميه تهران بود و در سال 1324 قمري به حكومت بوشهر رسيد. در سال 1325 قمري در زمان نخست وزيري ابوالقاسم ناصر الملك رئيس نظميه تهران شد.
انتصاب وي به رياست مقارن با وضع بسيار آشفته كشور بود و مشروطه طلبان و آزادي خواهان از يك طرف و طرفداران استبداد از طرف ديگر صف آرايي نموده و اوضاع سياسي كشور به شدت مخشوش بود. در چنين وضعيتي نه تشكيلات نظميه و نه رئيس نظميه هيچ يك نمي توانستند عامل مؤثري در استقرار نظم و امنيت عمومي باشند.
• اعظم السلطنه
وزارت نظميه اعظم السلطنه در تهران مصادف بود با شورشهاي پياپي مردم (در آستانه پيروزي مشروطه طلبان) كه ديوانه خانه عدليه مي خواستند تحصن كسبه و دانش آموزان مدرسه دارالفنون در سفارت انگليس و مهاجر علماء از تهران و ترور ميرزا علي اصغر خان اتابك و عزل عين الدوله و صدارت ميرزا نصرا... خان مشيرالدوله و صدور فرمان مشروطيت ، گفته شده وي از امور انتظامي اصلاً اطلاع نداشت . از وقايع مهم دوره رياست اعظم السلطنه ترور امين السلطان و واقع معروف به توپخانه است.
• معتضد ديوان
معتضد ديوان روز بيست وهشتم ذيقعده 1325 هجري قمري به دستور محمد علي شاه به وزارت نظميه تهران منصوب شد از وقايع مهم عهد و زمان وزارت معتضد ديوان وكيل واقعه تكيه دولت و ديگري واقعه پرتاب نارنجك به سوي اتومبيل محمد علي شاه، شش نفر مقتول و عده اي مجروح مي شوند معتضد ديوان 3 نفر از جمله حيدر خان عمواوقلي را به اتهام ساختن بمب دستگير مي نمايد و همچنين اقدام به علت اعتراضاتي كه به عمل آمد باعث عزل معتضد ديوان گشت.
• عبدل الحسين خان (سردار سالارالمك گروسي)
از دوران رياست نظميه عبدل الحسين خان (سردار سالارالمك گروسي ) حسن علي خان امير نظم و كارهاي وي در نظميه اطلاع چنداني در دست نيست.
گفته شده چون دوره كشمكش بين محمد علي شاه و مشروطه طلبان پيش آمد شاه يكي از خاصان خود يعني (رضا بالا) را به رياست نظميه گماشت.
• رضا بالا
وي آخرين رئيس نظميه دوران استبداد صغير (زمان محمد علي شاه) مي باشد وي از ايادي محمد علي شاه بود و موظف بود كه آزادي خواهان و مشروطه طلبان را تحت فشار و شكنجه قرار دهد ولي چون محمد علي شاه از سلطنت خلع شد و قواي مجاهدين در سال 1307 هجري قمري وارد تهران شدند رضا بالا ناچار پست خود را ترك گفت .
• يپرم خان
اولين رئيس نظميه تهران در عصر مشروطيت از ارامه قرباق گنچه و از اعضاي مرموز حزب ارتجاعي داشناكستيون بود و در ايران تشكيلات داشناك را به وجود آورد او به ظاهر داعيه آزادي خواهي داشت و با عواملي كه داشت خود را شبه انقلابي نشان مي داد و به هنگام حمله به تهران فرماندهي گروهي از داشناكها را به عهده گرفتن و بعد از سقوط محمد علي ميرزا و فتح تهران توسط مجاهدين به رياست نظميه تهران برگزيده شد.
يپرم خان پليس هاي سوار مخصوص گشت شبانه در شهر و دسته جات پياده پليس براي مراقبت از نقاط مهم پايتخت به وجود آورد و كلانتري ها را ازخانه كدخدا به مركز مشخصي به نام كميساريا انتقال داد و اداره اي به اسم اداره تحقيق كه معادل اداره اطلاعات بود تأسيس كرد و عمارت و ميدان توپخانه را به محل جديد نظميه اختصاص داد . روي هم رفته اقدامات وي در زمينه سرو سامان بخشيدن به نظميه تهران قابل توجه بود . نظم بخشي و سازمان دهي از ويژگي هاي يپرم است .
يپرم خان يك بار از رياست نظميه استعفاء كرد . ولي پس از شكست دادن سالارالدوله به رياست نظميه منصوب شد و بعدها در جنگ با سالارالدوله در هشت فرسنگي همدان از پاي درآمد گفتني است يپرم خان بودجه پرسنلي كاركنان نظميه را از محل درآمد با ندرول مشروبات و ترياك و عوارض قيان تصويب و تأمين نمود و درجه داران نظميه را به اين صورت تأمين كرد. رصد باشي، يوزباشي، كميسر، سركميسر، كلانتر.
• مظفر اعلم
وي يكي از معاونين يپرم خان بود . از كارهاي يپرم خان در زمان رياستش بر نظميه تشكيل پليس سوار بود كه آن را به مظفر خان اعلم داده بود و براي آنكه بين پليس سوار و پليس عادي تفاوتي باشد اين گروه را ژاندارم ناميد اين ژاندارم ها وظايف ژاندارمهاي بعدي را كه حفظ امنيت در راه ها و روستاها باشد نداشتند و به منزله كلانتريسوار سالهاي بعد بودند . پس از استعفاي يپرم خان از رياست نظميه (دوره اول) مظفر اعلم به رياست نظميه برگزيده شد و چون يپرم بازگشت اعلم به ارتش منتقل گرديد در زمان رياست نظميه اعلم حادثه قتل صنيع الدوله اتفاق افتاد و هر چند قاتلين به وسيله شهرباني دستگير شدند ولي سفارت روسيه مداخله كرده آنها را از نظميه ايران گرفت و براي محاكمه و مجازات به روسيه فرستاد.
• سردار نظام(سردار شوكت)
وي از فارغ التحصيلان دارالفنون و از مشروطه خواهان به شمار مي رفت و در زمان استبداد صغير فراري و مخفي بود . او نخستين كسي است كه به باسواد كردن افراد پليس توجه كرد و معتقد بود كه پليس بايد آموزش كافي ببيند لذا آموزشگاه هايي براي تربيت افسران تشكيل داد ولي رياست او زود گذر بود.
• قاسم پوروالي
قاسم پوروالي يا قاسم والي، فرزند علي خان در سال 1271 خورشيدي متولد شد وي تحصيل كرده فرانسه بود و در سال 1291 خورشيدي به رياست كل نظميه و درجه سرداري رسيد و ملقب به سردار همايون گرديد. در دوران رياست كوتاه وي هيچ تحولي در نظميه روي نداد تا اينكه سوئدي ها كار نظميه را بدست گرفتند . قاسم پوروالي سپس به حكومت تهران ، رياست بريگاد مركزي ،كفالت وزارت جنگ، رياست تفتيش قشون، حكومت اراك و در سال 1299 خورشيدي به رياست ديوزيون قزاق منصوب شد .
گفته شده بيشتر سمت هايي كه به پوروالي داده شد به اشاره و پشتيباني بيگانگان بود .
• سرهنگ وسته(اهل سوئد)
در پي موفقت مجلس دوره دوم با استخدام مستشاران خارجي وسته اهل سوئد با درجه سرهنگي به رياست نظميه تهران رسيد وي در اولين گام حدود 60 تن افسران شاغل را در نظميه را اخراج نمود و در گام بعدي پس از پاكسازي نظميه و بررسي موفقيت به آموزش افسران و افراد پليس همت گمارد.
وستداهل تعدادي از افراد نظميه را راي اخد تعليمات به پادگاه هاي باغشاه و يوسف گسيل داشت و قزوين بر اين نقطه دو آموزشگاه اختصاصي پليس داير كرد. يكي از اين آموزشگاهها به آژان ها (افراد پليس را آژان مي گفتند) سواد خواندن و نوشتن زبان فارسي و شيوه كار پليس انتظامي را ياد مي داد و ديگري كه به مدرسه آسپيراني موسوم بود افراد پليس را در رشته هاي آگاهي و كشف جرايم و كارآگاهي تغيير مجرمين سياسي تعليم مي داد. وستداهل به همراه مشاوران خود تهران را از نظر انتظامي به ده ناحيه تقسيم بندي و در هر ناحيه يك كلانتري كه آن روزها كميساريا خوانده مي شد تأسيس نمود .
شهرباني وستداهل نقش عمده در دستگيري اعضاء كميته مجازات بر عهده داشت. وستداهل و هيئت سوئدي همراه وي در پي به قدرت رسيدن رضا خان با دسائس وي از كار بركنار شدند.
فرماندهان شهرباني در دوره انقلاب اسلامي(از پيروزي انقلاب اسلامي تا ادغام نيروهاي انتظامي 12 فروردين 1370)
• سرهنگ ستاد ناصر مجللي
كه در واقع اولين رئيس شهرباني پس از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي مي باشد از افسران قديمي ارتش بود كه در زمان حكومت دكتر محمد مصدق رياست شهرباني شيراز را به عهده داشت و بعد از كودتاي 28 مرداد دستگير شد و به زندان افتاد وي در سال 1340 به علت مخالفت با رژيم پهلوي بازنشسته و مجدداً روانه زندان گرديد او مدتها در زندان قزل قلعه در زندان انفرادي به سر برد و پس از آن توسط رژيم سابق ممنوع الخروج بود و تحت نظر قرار داشت گفتني است در فاصله پيروزي انقلاب اسلامي (22 بهمن57) تا زمان انتصاب سرهنگ مبعلي (28بهمن57) سرلشگر محمدعلي نوروزي كه قبلاً رياست شهرباني اصفهان را برعهده داشت به عنوان سرپرست موقت شهرباني مامور سر و سامان دادن به اوضاع آشفته شهرباني شده بود.
• سرتيپ مصطفي مصطفايي
كه پس از به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي ايران در پست سرپرستي پليس تهران و سپس معاونت انتظامي شهرباني كل كشور خدمت مي نمود در تاريخ 29/3/58 به رياست شهرباني كل جمهوري اسلامي ايران برگزيده شد وي متولد 1306 شهرستان كرمانشاه و داراي مدرك كارشناسي (ليسانس) در رشته حقوق قضايي بود.
• مهندس مصطفي ميرسليم
كه در تاريخ 28/11/57 به عنوان سرپرست شهرباني كار خود را آغاز كرد در سال 1326 در تهران متولد شد وي دوره متوسطه را در دبيرستان البرز به پايان رساند و سپس براي ادامه تحصيل به فرانسه رفت ميرسليم در سال 1354 به ايران بازگشت و در دانشكده پلي تكنيك تهران مشغول به تدريس شده و با دانشجويان و دانشگاهيان مسلمان همكاري سياسي خود را شروع كرد و در سال 1355 به عنوان كارشناس و مسئول آموزش و مدير بهره بردراي متروي تهران شروع به كار نمود پس از پيروزي انقلاب اسلامي در شكل دادن به اولين گروه مسلح سپاه و آموزش و تربيت آنها مشاركت كرد و در اسفندماه 1357 به عضويت شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي درآمد وي در اواخر سال 1358 از سوي آيت ا...مهدوي كني وزير كشور وقت با حفظ مسئوليت معاونت سياسي و اجتماعي وزارت كشور به سرپرستي شهرباني جمهوري اسلامي منصوب گرديد پيشنويس طرح سازمان شهرباني در زمان سرپرستي مهندس ميرسليم تهيه شد.
• شهيد سرتيپ هوشنگ وحيدي دستگيري
در سال 1340 در تهران و در خانواده اي مذهبي چشم به جهان گشود وي تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در مدارس تهران به پايان برد و سپس به دانشگاه پليس راه يافت و پس از طي دوره دانشكده افسري به خدمت شهرباني درآمد و در سمت هاي مختلف به كار پرداخت وي مدتي قبل از انقلاب تقاضاي بازنشستگي كرد و از خدمت در شهرباني معاف شد پس از پيروزي انقلاب اسلامي سرهنگ هوشنگ وحيدي دستگردي به خدمت فرا خوانده شد و با سمت رياست شهرباني اصفهان به كار پرداخت و به شهرباني آنجا سرو سامان بخشيد و سپس به معاونت كل شهرباني و در تاريخ 14 بهمن 59 به رياست شهرباني كل جمهوري اسلامي ايران منصوب شد سرهنگ وحيد دستگردي در روز 7 شهريور 1360 در حادثه انفجار نخست وزيري مجروح و پس از 7 روز بستري شدن در بيمارستان به دعوت پروردگارش لبيك گفت و به خيل شهداي انقلاب اسلامي پيوست.
• سرهنگ سيدابراهيم حجازي
در يك خانواده كارگري در آغاجري تولد يافت وي سالهاي جواني و تحصيل را در مناطق نفت خيز جنوب گذرانيد و در اهواز تحصيلات دوره دبيرستان را به پايان رسانيد و سپس به دانشگاه پليس راه يافت وي تا قبل از انقلاب در شهرهاي تهران، اهواز، دزفول، خرمشهر با سمت افسر راهنمايي و تا قبل از پيروزي انقلاب با سمت رئيس راهنمايي و رانندگي خرمشهر و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به انتخاب روحانيت مبارز و مرد قهرمان پرور خرمشهر به عنوان اولين رئيس شهرباني خرمشهر منصوب گرديد وي بعد از يكسال خدمت در اين سمت به تهران منتقل شد و در پست هاي رئيس كلانتري 14، عضو كميته پاكسازي و بازسازي شهرباني، رئيس پليس هواپيمايي كشوري، رئيس پليس تهران، رئيس اداره اطلاعات شهرباني خدمت كرد و در تاريخ 18 شهريورماه 1360 به سرپرستي شهرباني كل جمهوري اسلامي منصوب شد.
• سرهنگ جليل صميمي
در سال 1336 وارد دانشكده افسري شهرباني شد و پس از طي دوره دانشكده مدت 9 سال در كلانتري هاي تهران خدمت كرد وي سپس به استان كرمانشاه منتقل شد و حدود 9 سال نيز در كلانتري هاي مختلف شهر كرمانشاه انجام وظيفه نمود وي پس از آن به سمت رئيس آگاهي و رئيس پليس اين شهر منصوب شد سرهنگ صميمي پس از پيروزي انقلاب اسلامي مدت يك سال معاون انتظامي شهرباني در استان كرمانشاه بود و بعد به رياست شهرباني اين استان و پس از آن به رياست شهرباني استان خراسان منصوب شد سرهنگ جليل صميمي در تاريخ 23 دي 61 به رياست شهرباني كل كشور منصوب گرديد از عمده فعاليت هاي وي در دوره رياستش در شهرباني مي توان به فعال نمودن دانشگاه پليس و مراكز آموزش شهرباني، تشكيل تيپ رزمي ايثار براي حضور پرشورتر كاركنان شهرباني در جبهه ها و بالا بردن سطح كارآيي سازمان شهرباني رسيدگي به مسايل رفاهي كاركنان و بخصوص مسكن، احداث شهرباني در شهرها، شركت در سمينارهاي پليس بين الملل، تشكيل جهاد بازسازي در شهرباني و ... اشاره كرد. سرهنگ صميمي در تاريخ 30 تير 1366 پس از 5 سال خدمت در اين پست به سمت مشاور وزير كشور در امور انتظامي منصوب شد.
• سرتيپ رضا نيك نژاد
در سال 1314 در شهر كرمانشاه متولد شد. قبل از انقلاب اسلامي در استان هاي كرمانشاه و خوزستان مشغول خدمت بود و پس از پيروزي انقلاب اسلامي عهده دار رياست شهرباني كردستان گرديد و در جهت بازسازي مجدد شهرباني اين شهر در غائله كردستان به مدت دو سال و نيم فعاليت نمود. سرتيپ نيك نژاد سپس به رياست پليس تهران منصوب شد و بعد از آن به سمت معاونت اداري و قائم مقام رئيس شهرباني انتخاب و بالاخره به رياست شهرباني جمهوري اسلامي ايران منصوب گرديد. از مهمترين كارهاي سرهنگ نيك نژاد كه در آذرماه 1366 بنا به درخواست وزير كشور وقت و موافقت حضرت امام (ره) به درجه سرپرستي نايل آمد. حضور بيشتر در صحنه جامعه و ايجاد ارتباط نزديك با مردم و ارتباط با مسئولين و سروسامان دادن به وضعيت لجستيك شهرباني و ... را مي توان نام برد. سرتيپ نيك نژاد در 9 تيرماه 1369 جاي خود را به سرتيپ مرتضوي داد و به سمت مشاور وزير كشور در امور انتظامي منصوب گرديد.
• سرهنگ امان الله مرتضوي
در تاريخ 9 تيرماه 1369 با حكم مقام معظم رهبري سرهنگ امان الله مرتضوي به درجه سرپرستي مفتخر و به رياست شهرباني جمهوري اسلامي ايران منصوب شد. سرتيپ مرتضوي قبل از انتصاب به رياست شهرباني ريئس شهرباني استان هرمزگان بود. وي قبل از آن نيز در حفاظت اطلاعات شهرباني خدمت مي كرد. سرتيپ مرتضوي در طول رياستش در شهرباني در هماهنگي جهت طرح ادغام نيروي انتظامي تلاش بسيار كرد. وي تا زمان شروع اجراي طرح ادغام نيروي انتظامي در سمت رياست شهرباني بود و در واقع وي آخرين رئيس شهرباني قبل از ادغام نيروهاي انتظامي بوده است.
فرماندهان نيروي انتظامي از سال 1370 تا کنون
• سرتيپ محمد سهرابي
در سال 1319 در طبس متولد شد و پس از اتمام دوره متوسطه وارد دانشكده افسري نيروي زميني شد وي پس از فارغ التحصيلي از دانشكده افسري به خدمت ژاندارمري جمهوري اسلامي درآمد و به خدمت در اين سازمان پرداخت. سرتيپ سهرابي در بهمن ماه 1357 به فرماندهي ژاندارمري استان گيلان منصوب شد و از آن پس در مسئوليت ها و رده هاي مختلف فرماندهي خدمت كرد. سرتيپ سهرابي در تاريخ 20/11/63 طي حكمي از سوي وزير كشور وقت به سمت فرماندهي ژاندارمري برگزيده شد و تا ادغام نيروي انتظامي در اين سمت باقي بود. سرتيپ محمد سهرابي در تاريخ 12/1/70 با حكم مقام معظم رهبري با عنوان اولين فرمانده نيروي انتظامي منصوب گرديد. سازماندهي طرح ادغام و برنامه ريزي جهت پيشبرد ماموريت هاي نيروي انتظامي از عمده عملكرد سرتيپ سهرابي در زمان فرماندهي در نيروي انتظامي بود.
• سرتيپ سيف ا.. اللهي
در سال 1336 در خانواده مذهبي متولد شد.وي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در رشته فيزيك دانشگاه صنعتي شريف تحصيل كرد و همزمان با آن در مدرسه حقاني فقه نيز به تحصيل حوزوي پرداخت. سرتيپ سيف اللهي از مؤسسين سپاه پاسداران اصفهان بود و طي حكمي از سوي حضرت امام جهاد سازندگي اين استان را نيز تاسيس كرد. وي جزء گروه دانشجويان مسلمان پيرو خط امام بود و مدتي مسئوليت اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و رياست ستاد مركزي سپاه و همچنين فرماندهي سپاه دوم سيدالشهدا را برعهده داشت. آخرين سمت 12/1/70 فرماندهي حفاظت اطلاعات اين نيرو بود. سرتيپ سيف اللهي در دوم مهرماه 71 با حكم رهبر معظم انقلاب به سمت فرماندهي نيرو منصوب شد وي در طول فرماندهي اش در نيروي انتظامي در انجام اين نيرو و سروسامان دادن به طرح ادغام نيروهاي انتظامي تلاش بسياري كرد.
• سرتيپ هدايت لطيفيان
در تاريخ 27 بهمن75 با حكم مقام معظم رهبري و فرمانده كل قوا به سمت فرماندهي نيروي انتظامي ايران منصوب شد. وي قبل از انتصاب به اين سمت در مسؤوليت هاي حساس نظامي و انتظامي از جمله در قرارگاه حمزه سيدالشهداء تلاش ها و فداكاري هاي زيادي از خود نشان داد و در دوران دفاع مقدس منشاء خدمات مؤثري گرديد. وي از فرماندهان عالي رتبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بود و آخرين سمت وي در سپاه مسئوليت معاونت برنامه و بودجه ستادكل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بود. سرتپ لطيفيان در طول زمان تصدي فرماندهي نيروي انتظامي در اجراي نظم و انضباط در ناجا ساماندهي پاسگاهها و كلانتري ها و همچنين تجهيزات و تقويت نيروي انتظامي گسترده اي را انجام داد و مقام معظم رهبري در مورد ايشان فرمودند: در دوران مسئوليت امير سرتيپ هدايت لطيفيان تلاش ارزنده و كم سابقه اي در اعتلاي نيروي انتظامي به كار رفته و برنامه ريزي اميدبخش و كارآمد در كنار مجاهدت هاي شبانه روزي امير نامبرده نقش بسزايي در افزايش موفقيت و كاهش مشكلاتي كه به عوامل بيرون از آن نيرو وابسته نيست ايفا كرده است.
• سرتيپ پاسدار خلبان محمدباقر قاليباف
در سال 1340 در مشهد متولد شد. وي دوران تحصيل را در اين شهر سپري كرد همزمان با پيروزي انقلاب اسلامي سردار قاليباف فعاليت خود را در بسيج آغاز كرد و با شروع غائله كردستان به آن شهر و سپس با آغاز جنگ تحميلي به جبهه هاي جنوب عزيمت نمود وي در طول مدت جنگ و در همان اوليه تاسيس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به عضويت سپاه درآمد. وي در جبهه هاي جنگ اغلب مسئوليت اطلاعات عمليات جنگ را به عهده داشت بعد در مسئوليت فرماندهي گردان و فرماندهي تيپ امام رضا(ع) نيز فعاليت كرد. وي در سال61 به فرماندهي لشكر نصر خراسان منصوب شد و سپس در فرماندهي لشكر 25 كربلا كار خود را دنبال كرد. سرتيپ قاليباف بعد از پايان جنگ تحميلي فرمانده قرارگاه نجف بود و سپس به جانشيني نيروي مقاومت بسيج منصوب شد. وي قبل از انتصاب به فرماندهي نيروي انتظامي فرمانده نيروي هوايي سپاه پاسداران بود.
رسيدگي به وضعيت معيشت كاركنان ناجا، ارتباط گسترده با مسئولين نظام، ايجاد پليس 110، جلب مشاركت همگاني، مبارزه با ناامني و بازسازي وجهه ناجا از عمده كارهاي سرتيپ قاليباف تاكنون بوده است.
• سرتيپ پاسدار اسماعيل احمدي مقدم
سردار اسماعيل احمدي مقدم در سال 1340 در محله نارمك تهران متولد شد. در سال 56 براي گذراندن دروس حوزوي عازم قم و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي عضو كميته انقلاب اسلامي وپس از آن در سال 1358 وارد سپاه شد. سردار مقدم مدرك كارشناسي (ليسانس) خود را در رشته علوم اجتماعي ازدانشگاه تهران گرفت.وي همچنين مدرك كارشناسي ارشد مديريت دفاعي خود را در دوره فرماندهي و ستاد ارتش اخذ و دوره دكتراي علوم استراتژيك را در دانشگاه عالي دفاع ملي گذراند. سرتيپ پاسدار اسماعيل احمدي مقدم ،حضور 8 سال در جبهه هاي حق عليه باطل، فرماندهي سپاه سردشت،فرماندهي دانشگاه علوم انتظامي، معاون هماهنگ كننده ناجا،جانشيني نيروي مقاومت بسيج وفرمانده بسيج تهران بزرگ را در كارنامه خدمتي خود دارد. سردار مقدم در تيرماه سال 1384 با حكم فرمانده معظم كل قوا حضرت آيت الله خامنه اي به سمت فرماندهي نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران منصوب شد.
منبع: www.police.ir