معلم اول فلسفه اسلامی
ابنسینا اولین فیلسوف جدی اسلامی لقب گرفته است. وی خدا را به عنوان وجودی ضروری قلمداد میكند كه این وجود ضروری مبنای هر نظریهای در باب نفس، عقل و جهان است.
ابوعلی حسینبنسینا كه اروپاییان بیشتر وی را با نام لاتینی اوسینا میشناسند معروفترین و تاثیرگذارترین فیلسوف اسلامی دوره پیشامدرن به حساب میآید. او كه در افشانه نزدیك بخارا در سال 980 میلادی متولد شد بیشتر به جهت ذوجوانب بودنش مشهور است. او پزشكی حاذق بود كه كتاب معروفاش «قانون» برای مدتها در مدارس متكفل امر پزشكی در اروپا و جهان اسلام حتی در جهان مدرن تدریس میشد. ابنسینا همچنین فیلسوفی برجسته بود كه كتاباش «شفا» تاثیری ژرف بر پژوهشگران اروپایی بهخصوص فیلسوف معروف قرون وسطی توماس آكویناس گذاشت. به گزارش مهر او فلسفهای را بنیاد نهاد كه از وجود شخص در جهان آغاز میشد و این موجود امكانی به موجودی ضروری متصل میگشت. نظام منسجم و كامل او برای قرنها فرهنگ اسلامی و غربی را از خود متاثر كرد. تفسیرهای جدید ابنسینا را به عنوان یك ارسطویی و نوافلاطونی مطرح میكنند. با وجود این، نسبت فكری وی با نوافلاطونیان نیاز به ایضاح مفهومی بسیاری دارد. هرچند وی پارهای از مولفههای نوافلاطونیان را میپذیرد، با معرفتشناسی آنها و همچنین نظریه نفس ازلی آنها بسی مشكل دارد. با این همه مابعدالطبیعه وی بسی به تركیبی كه میان كلام و فلسفه ارسطویی ایجاد شد دین دارد. همانطور كه گفتیم ابن سینا علاوه بر فلسفه دستی در پزشكی، علوم طبیعی، علوم موسیقی و ریاضیات هم داشت. او حتی تفسیرهایی بر پارهای از آیههای قرآن دارد و بحثهای تفسیرشناسانه و روشی هم در این زمینه و هم در باب مسئله وحی ارائه كرده است.
او همچنین بحثهایی در باب نمادهای دین دارد كه هم اكنون كمتر مورد توجه قرار دارند. تاثیر ابنسینا بر اروپای قرون وسطی برای اولینبار از طریق ترجمه آثار وی در اسپانیا صورت گرفت. در جهان اسلام تاثیر وی بیواسطه بود و همین غزالی را برانگیخت كه علیه وی قدعلم كند. غزالی علیه ابنسینا و خلف وی سهروردی به مقابله برخاست و آنچه وی در باب فلسفه میگفت بیشر معطوف به نظرات این دو فرد بود. مابعدالطبیعه ابنسینا به عنوان مبنایی برای بحث در زمینه فلسفه اسلامی در جهان اسلام مطرح شد. جریان فلسفی فربهی كه بعدها به مكتب اصفهان مشهور شد و ملاصدرا هم به عنوان یكی از مهمترین قلههای آن مطرح است بسی از اندیشههای ابنسینا متاثر است. منابع زندگینامه ابنسینا متنوع هستند؛ از زندگینامه خودنوشت وی كه از سوی عبدالوحید جوزجانی تقریر شده تا نامههای خصوصی وی و تا مجموعه مكاتبات فلسفی وی با شاگردانش كه در المباحثات آمده و تا داستانها و دیدگاههای اسطورهای كه در پارهای از كتب تاریخ فلسفه چون: تاریخ حكمای ابنكوفی و كتاب زهیرالدین بیهقی آمدهاند منابع زندگینامه وی هستند. با اینهمه بیشتر این مواد باید به جد مورد ارزیابی و نقادی قرار گیرند. گیوتس از این بحث كرده است كه زندگی خودنوشت ابنسینا ابزاری ادبی برای فهم این نكته است كه ابنسینا تلاشی وافر برای دست یازیدن به همه علوم از طریق مطالعه و شهود در كنار نظریه معرفت خود به كار گرفته است. از اینرو این زندگینامه خودنوشت تلاشی برای نشان دادن این نكته است كه انسانها میتوانند از طریق شهود به عالیترین مراحل و مراتب دانش دست یابند. این متن كلیدی برای فهم فلسفه ابنسینا هم هست. به ما گفته میشود كه تنها هدف وی فهم مابعدالطبیعه ارسطو پس از خواندن رسالهای از فارابی بوده است و هنگامی كه وی از درك قیاس صوری عاجز ماند نمازی را در مسجدی گزارد تا به فهم قضیه از طریق شهود نایل شود. به معرفتشناسی ابن سینا برخواهیم گشت اما در ابتدا باید بگوییم كه در باب زندگی وی چه میتوانیم بگوییم.
ابنسینا در حدود سال 980 میلادی در افشانه روستایی نزدیك بخارا متولد شد. پدر وی اسماعیل والی دولت سامانی در آن منطقه بود. او در سالهای اوان زندگیاش به بخارا رفت تا فقه حنفی را از اسماعیل زاهد و پزشكی را از تعدادی از آموزگاران بیاموزد. این آموزش و غنای كتابخانه پزشكی در دولت سامانی به وی كمك كردند تا خودآموزیاش را آغاز كند. بدینگونه است كه وی مدعی میشود در سن 18 سالگی به همه علوم زمانهاش مسلط میشود و به خدمت دولت سامانی نوح ابن منصور به عنوان پزشك در میآید. او حتی پس از فوت پدرش پستی سیاسی نیز در این حاكمیت به دست میآورد. در سال 1000 میلادی است كه وی به سوی شهر گورگنج در خوارزم میرود هنگامی كه مطمئن میشود كه حكومت سامانی به سقوط خود نزدیك میشود. در سال 1012 وی به خراسان رفت و در آنجا به عنوان پزشك به خدمت دربار آلبویه در آمد. او حتی در همدان پزشك شمسالدوله هم شد. پس از مرگ شمسالدوله او پزشك و مشاور چندین دولتمرد دیگر هم بود و در سال 1037 در همدان درگذشت. ابنسینا دو اثر اولیه خود را در بخارا و تحتتاثیر فكری فارابی نگاشت. عنوان رساله اول «رسالهای در باب نفس» بود كه مكتوب كوتاهی است و به حاكم سامانی تقدیم شده است. این رساله غیرمادی بودن نفس عقلانی یا نفس خرد را بدون متوسل شدن به تاكید نوافلاطونی مبنی بر وجود قبل از خلقت مورد توجه قرار میدهد. رساله دوم در باب مابعدالطبیعه است كه تلاش مدون وی را در در زمینه فلسفه ارسطویی نشان میدهد.
دیدگاههای ابنسینا در باب منطق رویكرد مابعدالطبیعی مهمی را ارائه میكنند. این رویكرد به طیفی از مضامین فلسفی و غیرفلسفی منجر شدند. به طور مثال او در «شفا» از این نكته بحث میكند كه هم منطق و هم مابعدالطبیعه با معقولات ثانوی در ارتباط هستند و این معقولات مفاهیمی انتزاعی هستند چون وجود و زمان كه از مفاهیمی اولیه چون انسان و حیوان ناشی میشوند. منطق با این اصطلاحات سامان مییابد ـ یا وجود ذهنی كه با اشیایی كه در فراتر از واقعیت رخ میدهند رابطه مطابقت دارند ـ و این مفاهیم میتوانند مورد ارزیابی قرار گیرند و بنابراین هم الزاماتی را برای آنچه خارج از ذهن وجود دارد و هم در باب تدوین این مفاهیم از طریق زبان مطرح میكنند. مهمتر اینكه منطق ابزاری كلیدی برای ارزش احكام و بنابراین رسیدن به دانش است. نجات به خلوص نفس بستگی دارد و خلوص نفس بدون خلوص عقل محقق نمیشود و خلوص عقل هم از طریق معرفت صورت میگیرد. ابنسینا همچنین معتقد است یكی از مهمترین وظایف منطق این است كه نشان دهد معرفت به پیجویی تعاریف ضروری متكی است. تعاریف ضروری به نظر وی حدها نام دارند كه با عقلانیت قیاسی حاصل میشوند. این مسئله البته زمانی مطرح میشود كه انسان تلاش میكند تا تعاریف ضرروی را موجه سازد و هنگامی كه تلاش میكند این كار را با حد وسط صورت دهد ناكام میماند چراكه شهود انسان نمیتواند حد وسط را فراچنگ آورد. ابنسینا از فارابی اندیشه قوس نزولی هستی و وجود را به ارث برد. برخلاف بسیار از متالهان كلاسیك جهان اسلام، ابنسینا وجود از نیستی را رد كرد و تصریح كرد كه جهان قدیم است و آغازی برای آن متصور نیست. یعنی جهان از جهات زمانی آغازی ندارد و حدوث زمانی نیست هرچند حدوث ذاتی به حساب میآید. به نظر او قایل شدن به حدوث زمانی مسائل فلسفی زیادی را مطرح میكند اما جهان حدوثی ذاتی است كه ناشی از ذات الاهی است.
منبع: روزنامه کارگزاران
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
ابوعلی حسینبنسینا كه اروپاییان بیشتر وی را با نام لاتینی اوسینا میشناسند معروفترین و تاثیرگذارترین فیلسوف اسلامی دوره پیشامدرن به حساب میآید. او كه در افشانه نزدیك بخارا در سال 980 میلادی متولد شد بیشتر به جهت ذوجوانب بودنش مشهور است. او پزشكی حاذق بود كه كتاب معروفاش «قانون» برای مدتها در مدارس متكفل امر پزشكی در اروپا و جهان اسلام حتی در جهان مدرن تدریس میشد. ابنسینا همچنین فیلسوفی برجسته بود كه كتاباش «شفا» تاثیری ژرف بر پژوهشگران اروپایی بهخصوص فیلسوف معروف قرون وسطی توماس آكویناس گذاشت. به گزارش مهر او فلسفهای را بنیاد نهاد كه از وجود شخص در جهان آغاز میشد و این موجود امكانی به موجودی ضروری متصل میگشت. نظام منسجم و كامل او برای قرنها فرهنگ اسلامی و غربی را از خود متاثر كرد. تفسیرهای جدید ابنسینا را به عنوان یك ارسطویی و نوافلاطونی مطرح میكنند. با وجود این، نسبت فكری وی با نوافلاطونیان نیاز به ایضاح مفهومی بسیاری دارد. هرچند وی پارهای از مولفههای نوافلاطونیان را میپذیرد، با معرفتشناسی آنها و همچنین نظریه نفس ازلی آنها بسی مشكل دارد. با این همه مابعدالطبیعه وی بسی به تركیبی كه میان كلام و فلسفه ارسطویی ایجاد شد دین دارد. همانطور كه گفتیم ابن سینا علاوه بر فلسفه دستی در پزشكی، علوم طبیعی، علوم موسیقی و ریاضیات هم داشت. او حتی تفسیرهایی بر پارهای از آیههای قرآن دارد و بحثهای تفسیرشناسانه و روشی هم در این زمینه و هم در باب مسئله وحی ارائه كرده است.
او همچنین بحثهایی در باب نمادهای دین دارد كه هم اكنون كمتر مورد توجه قرار دارند. تاثیر ابنسینا بر اروپای قرون وسطی برای اولینبار از طریق ترجمه آثار وی در اسپانیا صورت گرفت. در جهان اسلام تاثیر وی بیواسطه بود و همین غزالی را برانگیخت كه علیه وی قدعلم كند. غزالی علیه ابنسینا و خلف وی سهروردی به مقابله برخاست و آنچه وی در باب فلسفه میگفت بیشر معطوف به نظرات این دو فرد بود. مابعدالطبیعه ابنسینا به عنوان مبنایی برای بحث در زمینه فلسفه اسلامی در جهان اسلام مطرح شد. جریان فلسفی فربهی كه بعدها به مكتب اصفهان مشهور شد و ملاصدرا هم به عنوان یكی از مهمترین قلههای آن مطرح است بسی از اندیشههای ابنسینا متاثر است. منابع زندگینامه ابنسینا متنوع هستند؛ از زندگینامه خودنوشت وی كه از سوی عبدالوحید جوزجانی تقریر شده تا نامههای خصوصی وی و تا مجموعه مكاتبات فلسفی وی با شاگردانش كه در المباحثات آمده و تا داستانها و دیدگاههای اسطورهای كه در پارهای از كتب تاریخ فلسفه چون: تاریخ حكمای ابنكوفی و كتاب زهیرالدین بیهقی آمدهاند منابع زندگینامه وی هستند. با اینهمه بیشتر این مواد باید به جد مورد ارزیابی و نقادی قرار گیرند. گیوتس از این بحث كرده است كه زندگی خودنوشت ابنسینا ابزاری ادبی برای فهم این نكته است كه ابنسینا تلاشی وافر برای دست یازیدن به همه علوم از طریق مطالعه و شهود در كنار نظریه معرفت خود به كار گرفته است. از اینرو این زندگینامه خودنوشت تلاشی برای نشان دادن این نكته است كه انسانها میتوانند از طریق شهود به عالیترین مراحل و مراتب دانش دست یابند. این متن كلیدی برای فهم فلسفه ابنسینا هم هست. به ما گفته میشود كه تنها هدف وی فهم مابعدالطبیعه ارسطو پس از خواندن رسالهای از فارابی بوده است و هنگامی كه وی از درك قیاس صوری عاجز ماند نمازی را در مسجدی گزارد تا به فهم قضیه از طریق شهود نایل شود. به معرفتشناسی ابن سینا برخواهیم گشت اما در ابتدا باید بگوییم كه در باب زندگی وی چه میتوانیم بگوییم.
ابنسینا در حدود سال 980 میلادی در افشانه روستایی نزدیك بخارا متولد شد. پدر وی اسماعیل والی دولت سامانی در آن منطقه بود. او در سالهای اوان زندگیاش به بخارا رفت تا فقه حنفی را از اسماعیل زاهد و پزشكی را از تعدادی از آموزگاران بیاموزد. این آموزش و غنای كتابخانه پزشكی در دولت سامانی به وی كمك كردند تا خودآموزیاش را آغاز كند. بدینگونه است كه وی مدعی میشود در سن 18 سالگی به همه علوم زمانهاش مسلط میشود و به خدمت دولت سامانی نوح ابن منصور به عنوان پزشك در میآید. او حتی پس از فوت پدرش پستی سیاسی نیز در این حاكمیت به دست میآورد. در سال 1000 میلادی است كه وی به سوی شهر گورگنج در خوارزم میرود هنگامی كه مطمئن میشود كه حكومت سامانی به سقوط خود نزدیك میشود. در سال 1012 وی به خراسان رفت و در آنجا به عنوان پزشك به خدمت دربار آلبویه در آمد. او حتی در همدان پزشك شمسالدوله هم شد. پس از مرگ شمسالدوله او پزشك و مشاور چندین دولتمرد دیگر هم بود و در سال 1037 در همدان درگذشت. ابنسینا دو اثر اولیه خود را در بخارا و تحتتاثیر فكری فارابی نگاشت. عنوان رساله اول «رسالهای در باب نفس» بود كه مكتوب كوتاهی است و به حاكم سامانی تقدیم شده است. این رساله غیرمادی بودن نفس عقلانی یا نفس خرد را بدون متوسل شدن به تاكید نوافلاطونی مبنی بر وجود قبل از خلقت مورد توجه قرار میدهد. رساله دوم در باب مابعدالطبیعه است كه تلاش مدون وی را در در زمینه فلسفه ارسطویی نشان میدهد.
دیدگاههای ابنسینا در باب منطق رویكرد مابعدالطبیعی مهمی را ارائه میكنند. این رویكرد به طیفی از مضامین فلسفی و غیرفلسفی منجر شدند. به طور مثال او در «شفا» از این نكته بحث میكند كه هم منطق و هم مابعدالطبیعه با معقولات ثانوی در ارتباط هستند و این معقولات مفاهیمی انتزاعی هستند چون وجود و زمان كه از مفاهیمی اولیه چون انسان و حیوان ناشی میشوند. منطق با این اصطلاحات سامان مییابد ـ یا وجود ذهنی كه با اشیایی كه در فراتر از واقعیت رخ میدهند رابطه مطابقت دارند ـ و این مفاهیم میتوانند مورد ارزیابی قرار گیرند و بنابراین هم الزاماتی را برای آنچه خارج از ذهن وجود دارد و هم در باب تدوین این مفاهیم از طریق زبان مطرح میكنند. مهمتر اینكه منطق ابزاری كلیدی برای ارزش احكام و بنابراین رسیدن به دانش است. نجات به خلوص نفس بستگی دارد و خلوص نفس بدون خلوص عقل محقق نمیشود و خلوص عقل هم از طریق معرفت صورت میگیرد. ابنسینا همچنین معتقد است یكی از مهمترین وظایف منطق این است كه نشان دهد معرفت به پیجویی تعاریف ضروری متكی است. تعاریف ضروری به نظر وی حدها نام دارند كه با عقلانیت قیاسی حاصل میشوند. این مسئله البته زمانی مطرح میشود كه انسان تلاش میكند تا تعاریف ضرروی را موجه سازد و هنگامی كه تلاش میكند این كار را با حد وسط صورت دهد ناكام میماند چراكه شهود انسان نمیتواند حد وسط را فراچنگ آورد. ابنسینا از فارابی اندیشه قوس نزولی هستی و وجود را به ارث برد. برخلاف بسیار از متالهان كلاسیك جهان اسلام، ابنسینا وجود از نیستی را رد كرد و تصریح كرد كه جهان قدیم است و آغازی برای آن متصور نیست. یعنی جهان از جهات زمانی آغازی ندارد و حدوث زمانی نیست هرچند حدوث ذاتی به حساب میآید. به نظر او قایل شدن به حدوث زمانی مسائل فلسفی زیادی را مطرح میكند اما جهان حدوثی ذاتی است كه ناشی از ذات الاهی است.
منبع: روزنامه کارگزاران
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله