یکی دیگر از نامهای بلند آوازهی حضرت مهدی (علیه السلام) «حجة الله» است. (1) ذهن پرسشگر و تحلیلگر انسان برای هر پدیدهای علتی جویا میشود و برای هر رویدادی به جست و جوی دلیل آن بر میآید؛ آفریدگار ما کیست؟ هدف از آفرینش چه بود؟
آیین اسلام بر اساس خرد و اندیشه شکل گرفته و قرآن، کتاب مکتب مبین اسلام به انسان درس تعقل و اندیشه آموخته است؛ هر که دین و آیینی برای خویشتن برگزیند یا به اصلی معتقد و پای بند گردد، دین خود را بر اساس عقل، اندیشه و دلیل بنیان مینهد، نه بدون دلیل و بر پایه تقلید و پیروی کورکورانه از نیاکان و پیشینیان خود، که این شیوهای بس ناپسند و نکوهیده است:
(وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا یعْلَمُونَ شَیئًا وَلَا یهْتَدُونَ) (2)، (كَذَلِكَ یبَینُ اللَّهُ لَكُمْ آیاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ) (3).
دلیل و حجت به دو گونه قابل ارائه است: یکی دلیل لفظی که پژوهشگر جواب خویش را در قالب الفاظ دریافت میکند. دیگر این که با دیدن نمونهای پاسخ را در عمل مییابد؛ مثلاً وقتی که سخن از زیباترین پرنده به میان میآید، پاسخ گو به توصیف و ترسیم طاووس میپردازد یا این که با نشان دادن نمونهای از این پرنده زیبا جواب را در عمل میدهد و این شیوهی استدلال و پاسخ گفتن جایی برای شک و بهانه نمیگذارد و در جان انسان قرار میگیرد، اما به کارگیری الفاظ و کلمات در دلیل آوردن و پاسخ گفتن همانند نشان دادن نمونه نیست، زیرا امکان دارد معانی کلمات به خوبی ارائه یا فهمیده نشود؛ وانگهی سلیقهها در استفاده کلمات متفاوت است و این از اتقان و استحکام دلیل لفظی میکاهد.
خداوند دانا و فرزانه از هر دو شیوه استفاده کرده و به پرسشهای آشکار و نهفته انسان پاسخ مثبت داده تا حجت بر همگان تمام گردد و جای هیچگونه عذر و بهانهای نماند. بدین جهت پیشوایان پیراسته آیین اسلام (علیهم السلام) را در صحنهی گیتی به نمایش گذارده تا آنان ضمن توضیح معارف الهی و تعیین وظایف مردم، جلوه تمام نگار پروردگار جهانیان و صفات نیک و خیر او بر زمین باشند.
اگر نبی اکرم، امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب، فاطمه زهرا و فرزندان معصومشان (علیهم السلام) پا به عرصه وجود نگذاشته بودند، خداوند سبحان چون گنجی گران سنگ پنهان و مستور میماند. (4)
امام باقر (علیه السلام):
به واسطه ما خدا پرستش و شناخته میشود و به واسطهی ما خدا به یگانگی خوانده میشود. (5)
امام صادق (علیه السلام):
خدای متعال ما را به بهترین شکل آفرید و به زیباترین صورتها بیاراست و ما را به خزانهداری آسمانها و زمین گماشت و اگر ما نبودیم خدا شناخته نمیشد. (6)
قرآن کریم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را به عنوان نمونه و اسوهای نیک میشناساند: (وَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ)؛ (7) - خاندان آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز نمونهاند و از او جدا نیستند- تا الگوی تمام زندگیها قرار گیرند، زیرا گفتار و رفتار او از سرچشمه زلال علم و معرفت (وحی) برگرفته شده و کردار پاک و اخلاق نیک آن حضرت آیینه تمام نمای صفات خداوند متعال است، پس او و جانشینانش بر همگان حجتاند.
سدیر از امام باقر (علیه السلام) سؤال نمود:
فدایت گردم شما که هستید؟ [خویشتن را به من بشناسانید و جایگاه خود را ترسیم کنید].
فرمود: ما مخزن دانش خداییم، ما تفسیرگران و ترجمان وحی خداییم و ما حجت خداوند در بین زمین و آسمان هستیم. (8)
امام صادق (علیه السلام):
منظور از (فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ) (9) ما هستیم که بر تمام آفرینش حجتیم. (10)
در زیارات و روایات، حضرت ولی عصر حجة بن الحسن (علیهما السلام) و با نام «حجة الله» یاد شدهاند. در زیارت جمعه مربوط به آن حضرت این طور میخوانیم:
«السلام علیک یا حجة الله فی ارضه» (11)
ابیهاشم جعفری:
امام علی النقی (علیه السلام) فرمودند: جانشین پس از من، فرزندم حسن است. سپس ادامه دادند: با خلیفهی پس از حسنم چگونه خواهید بود؟ پرسیدم: فدایت شوم، این چه سؤالی است! فرمود: شما او را نمیبینید و بردن نام [اصلی] او بر شما حرام است. گفتم: چگونه او را صدا بزنیم و با چه نامی از او یاد کنیم؟ پاسخ دادند: با این نام «الحجة من آل محمد» (12)
محدث نوری طبرسی:
در روایات وارد شده که نگین انگشتری آن حضرت به کلمه «أنا حجة الله»؛ «من حجت خدا هستم» آراسته شده و با همین نام بر سراسر گیتی حکومت کند. (13)
حضرت بقیة الله (علیه السلام) در پارهای از توقیعات (14) خویش به اسحاق بن یعقوب نوشتند:
... در رویدادهایی که رخ میدهد به راویان احادیث ما رجوع کنید؛ آنها از جانب من بر شما حجتاند و من حجت خدا هستم، (أنا حجة الله). (15)
گفتار و رفتار حضرت مهدی موعود- ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- الگوی تمام زندگیهاست و راه هر عذر و بهانهای را میبندد. سینهی به بلندای آسمان آن حضرت، مخزن علوم و معارف خدا هست. اخلاق نیک و صفت پسندیدهاش نموداری کامل از صفات خداوند را به تصویر میکشد. اگر حضرت حجت (علیه السلام) قدم در نظام هستی نگذارده بود، خداوند سبحان برای ما مجهول و ناشناخته و مستور میماند. هنگامی که حجت خدا مهدی موعود (علیه السلام) با دست الهی خویش پرده غیب را کنار زند و نقاب از چهرهی الهی خود بیفکند و ظهور و حضورش به هم پیوسته گردد، همهی دوستداران و عاشقان وی یک باره دست از جان و تن شسته و با تمام وجود محو و حیران سیمای دل ربایش شوند و خداوند سبحان را با تمام زیباییهایش در آن رخسار نگارین بیابند. بدینسان هرگونه شک و تردیدی از دلها رخت بربندد و قلوب شیفتگان آن حضرت مانند کوه، محکم و ارادههایشان از آهن سختتر گردد و ایمانشان به نهایت رسد.
پینوشتها:
1- نجم ثاقب، باب2، ص68، لقب شماره 38؛ عبقری الحسان، ج1، باب اسامی و القاب، ص 34.
2- مائده، آیهی 104: «و هنگامی که به آنها گفته شود: «به سوی آن چه خدا نازل کرده، و به سوی پیامبر بیایید!». میگویند: «آنچه از پدران خود یافتهایم، ما را بس است!»؛ آیا اگر پدران آنها چیزی نمیدانستند، و هدایت نیافته بودند (باز از آنها پیروی میکنند)؟!
3- بقره، آیهی 242: «این چنین، خداوند آیات خود را برای شما شرح میدهد؛ شاید اندیشه کنید.»
4- قال سبحانه: «کنت کنزا مخفیا فأَحبَبتُ أن اعرف فخلقت الخلق لکی أعرف وسطت»؛ بحارالأنوار، ج87، ص199، کتاب الصلاه، باب 12، کیفیه صلاه اللیل، ذیل ح6.
5- کافی، ج1، ص 145، کتاب التوحید، باب النوادر، ح10.
6- بحارالأنوار، ج26، ص107، کتاب الامامه، باب5، انهم (علیه السلام) خزان الله فی علمه، ح10.
7- احزاب، آیهی 21: «مسلماً برای شما در زندگی، رسول خدا سرمشق نیکویی میباشد.»
8- کافی، ج1، ص 192، ح3.
9- انعام، آیهی 149: «دلیل رسا و (قاطع)، برای خداست.»
10- تفسیر جامع، ذیل آیهی شریفه.
11- مفاتیح الجنان.
12- کمال الدین، ج2، ص 381، باب37، ما روی عن ابی الحسن بن محمد الهادی (علیه السلام)، ح5.
13- نجم ثاقب، باب2، ص 68، در اسماء و القاب.
14- توقیعات، نامههایی بوده که حضرت حجت (علیه السلام) در زمان غیبت صغرا به نایبان و سفیران خاص برای پاسخ به مردم مینگاشتهاند.
15- وسائل الشیعه، ج27، ص 140. کتاب القضاء ابواب صفات القاضی، باب وجوب الرجوع فی القضاء، ح9.
عربان، رسول؛ (1386)، ترسیم آفتاب، قم: نشر خُلُق، چاپ دوم