مترجم: دکتر سیّدحسین سیّدی
مشکل متن قرآنی به واسطهی کار عثمان پایانی قطعی نیافت، بلکه این کار سنگ بنای استقرار در تاریخ قرآن گشت. هر قرائت که با رسم الخط عثمان هماهنگ بود، قرائت آن جایز و هر چه با آن مخالفت داشت، رها میگشت. لذا مردم صحیفههایی که در دست داشتند، سوزاندند، اما نمیتوانستند وجوه مختلفی را که از صحابه و کسانی که از صحابه برگرفته بودند، بسوزانند، لذا مسأله این وجوه قرائتی خارج از اجماع امت، در چارچوب روایت و بیان شفاهی باقی ماند و هر کسی که این وجوه را طالب بود. آنها را از دهان حافظان، گاهی به پنهانی و گاهی به آشکارا، میگرفت.
شکی نیست که تاریخ شاذ در قرائت قرآن، به وجود مصحفی نمونه [امام] بازمی گردد و به مجرّد وجود این مصحف، قرائتهای دیگر که با آن مخالف بوده اند، صبغهی خروج از رسم الخط آن و شذوذ از متن آن پیدا کردند. چه بسا اصطلاح «شذوذ» در آن روزگار مشهور بود امّا احساس مردم نسبت به آن به تدریج به تبع موفقیت تصمیم عثمان و شهرت آن در شهرها، تجسم مییافت. شاید سرآغاز این احساس در حدیث بن مسعود، قبل از خرسندی به کار عثمان و اجماع مسلمانان باشد که به مردم کوفه گفته است که دست از مصاحفی غیر از مصحف خودش بردارند.(1)
لازم به ذکر است، مصاحفی که عثمان آنها را به شهرها فرستاد، همهی آنها در تمام حروف با هم مطابقت کامل نداشته اند بلکه اندک اختلافی با هم داشتند که کتابهایی که بعد از آن درباره رسم الخط عثمانی و مصاحف شهرها نوشته شد، بر آن نقش گذارده است. (2) البته این اختلاف به مصحفهای همسان مصحف عثمان، ضرری نمیرساند چه همهی مصاحف عثمانی یک شکل واحد از مصحف نمونه [امام] به حساب میآیند.
اما اختلاف این مصحف نمونه [امام] از مصاحف دیگر صحابه، ظاهراً زیاد است. در این جا تأکید میورزیم که گردآوری مصحف در بین دو جلد، به صورت کامل و تمام، قبل از ابوبکر توسط صحابه دیگر صَورت نگرفته است بلکه به صورت مجموعههایی از سورههایی بوده است که صحابه آن را کم و بیش حفظ کرده بودند و از باب تغلیب بر آنها مصحف نام نهاده بودند، جز در آن مورد که درباره بن مسعود و ابی بن کعب روایت شده است که هر یک از آن دو مصحفی را تکمیل نموده بودند که با ترتیب مصحف نمونه [امام] تفاوت داشت.(3)
ممکن است، این حقیقت را دریابیم؛ اگر بدانیم، به طور اساسی صحابهای که مالکیت مصحفی به آنها نسبت داده شده است به قرار زیر میباشند:
1- ابن مسعود2- ابیّ بن کعب3- علی بن ابیطالب4- عبدالله بن عباس 5- عمربن خطاب 6- حفصه دختر عمر 7- عایشه دختر ابوبکر 8- ام سلمه 9- عبدالله بن عمر 10- عبدالله بن زبیر(4)
متون دیگری هم میبینیم که به صحابهی دیگر مثل، ابوموسی اشعری، زیدبن ثابت، انس بن مالک و سالم بندهی آزاد شدهی ابی حذیفه (5)، مالکیت مصحفی با ویژگی خاص را نسبت میدهند.
همهی این متنها قابل قبول هستند اما نه به این معنا که این مجموعه آیات، به صورت مصحف کاملی وجود داشته اند؛ به طوری که برخی از منابع در نسبت دادن برخی از قرائتها بگویند، مانند قرائت مصحف حمزةبن عبدالمطلب و حال آن که حمزه، چنان که میدانیم، در جنگ اُحُد، هشت سال قبل از پایان یافتن وحی، به شهادت رسیده بود. بعدها مفهوم مصحف از مجموعه سورهها که به نظام خاصی چیده شده بودند، تحول یافت و به صورت متن کامل قرآنی با ویژگی خاص درآمد، به گونهای که شامل حروف قرآن بود، چه با مصحف نمونه [امام] هماهنگ باشد و چه نباشد. این مساله در مصاحف تابعین که سجستانی به ترتیب زیر نام آنها را ذکر کرده است نمایان شد:
1- عُبَیدبن عُمَیر لَیثی 2- عطاء بن ابی رباح 3- عکرمه 4-مجاهد [بن جبر یا جبیر] 5. سعید بن جبیر 6- اسود بن یزید نخعی و علقمة بن قیس نخعی 7- محمدبن ابی موسی شامی 8- حطان بن عبدالله رقاشی [رقاشی] 9- صالح بن کیسان مدینی [مدنی ] 10- طلحة بن مُصرِّف ایمی أیامی [الیامی] 11- اَعمَش
به نظر ما، این مصاحف، نسخه تکراری از روایات صحابه بوده اند که نامیدن آنها به مصاحف تابعین تنها به جهت دریافت یک تابعی از صحابی و ارتباط مصحف وی با مصحف صحابهای که از او برگرفته، میباشد.(6) حتی مصاحفی به برخی افراد گمنام به ویژه از شیعیان هم نسبت داده شده، مثل آنچه که کرمانی از آن به مصحف ابن شمیط نامبرده است. او احمربن شمیط از یاران مختار ثقفی بوده است.(7)
بدون بررسی دقیق در جزئیات اختلاف این مصاحف، میتوان بیان کرد که بیشتر آنها با مصحف عثمان هماهنگ بوده اند، جز در اموری که اختلاف در آن صحیح است، البته به استثنای آنچه که به مصحف بن مسعود و ابیّ در برخی از جاها نسبت داده شده است. اما بسیاری از این مصاحف تنها اختلاف را در چند حرف اندک، ثبت کرده اند که نمیتوان آن را با وجود چند حرف متفاوت، مصحف نامید، چون این نامگذاری نوعی استقلال را میرساند که اختلاف را امری خیالی جلوه میدهد نه حقیقی.
کافی است بدانیم که کتاب «المصاحف»، وجوه اختلاف مصحف ابوموسی اشعری را ذکر نکرده است. مصحفی که به آن لباب القلوب، اطلاق شده است، تا جایی که گویی چیزی غیر از قرآن بوده. کتاب «المصاحف» تنها چهار صورت از اختلاف مصحف ابوموسی اشعری را ذکر کرده است. یکی کلمه «ابراهیم»(8) به جای «ابراهیم و یکی «لایَفقَهون » به جای «لا یعقلون»»(9)، و یکی «صوافی» به جای «صواف»(10) و چهارم «و من تِلقاءه» به جای «وَ مَن قَبلَهُ». (11) کتابهای قرائتهای شاذ، سه مورد از این چهار مورد را ثبت نموده و قرائت «لایفقهون» به جای «لایعقلون» را رها کرده اند.(12). آیا به خاطر چهار وجه، میتوان گفت که ابوموسی مصحفی به نام خود داشته است و نام خاص هم داشته و به اعتبار تاریخ قرآن از نسخههای قدیمی شمرده میشود؟ با این قیاس آنچه که مصحف حفصه نامیده میشود، مصحفی است که سجستانی تنها ده روایت از قرائتهای آن را ثبت کرده است پنج روایت در منابع قرائتهای شاذ در نزد ما، آمده و پنج روایت دیگر از معنای متن معروف قرآن خارج نیست؛ هر چند که در جزئیات اندکی اختلاف دارند. به خاطر همین روایتهای دهگانه حفصه در تاریخ قرآن صاحب مصحف گشته است!!
در مصحف انس بن مالک، تنها سی و سه مورد اختلاف ذکر شده است که بیست و یک مورد آن به شکل اعرابی برمی گردد، یعنی بیش از نصف آن. دیگر موارد هم چیزی مخالف با معانی متن معروف قرآن در آن وجود ندارد و منابع قرائتهای شاذ، تنها بیست وجه آن را ذکر کرده اند.
مصحف عمر بن خطاب که بیست و نه روایت مخالف در آن آمده است که پانزده روایت به وجوه اعرابی بازمی گردد و بقیه، مطلقاً، از متن معروف قرآن، خارج نیست تا اگر این اختلاف در رسم الخط نباشد، پس در معنا باشد. منابع قرائتهای شاذ، چهارده وجه آن را ذکر کرده اند که بیشتر آن از این نوع اخیر هستند، مصحف زید بن ثابت که تنها ده روایت قرائتی را ذکر کرده است که هشت روایت آن اختلاف نحوی دارند و در روایت دیگر آن از مفهوم عام متن قرآن، خارج نیستند. منابع قرائتهای شاذ، شش وجه از این ده وجه را ثبت کرده اند.
مصحف عبدالله بن زبیر هم چهل روایت قرائتی شاذ را ثبت کرده است که در بیست و نه روایت آن، اختلاف نحوی است و یازده روایت آن هم از معنای کلی متن معروف قرآن خارج نیست. برخی از این یازده روایت، در قرائت عمربن خطّاب هم آمده است. از این روایتهای چهل گانه در منابع قرائتهای شاذ، تنها یک مورد آمده است.
دربارهی مصحف عبدالله بن عمرو بن عاص، سجستانی (13) آورده است که در آن حروفی وجود دارد که با حروف مصاحف ما اختلاف دارد. کتاب «المصاحف، حتی یک روایت قرائتی از آن را ثبت نکرده است، اما منابع ارجاعی ما برای آن سه روایت ثبت کرده اند که دو حرف [وجه قرائتی] آن از رسم الخط عثمانی خارج نیستند. یکی کلمهی «رباوة»(14) به جای «رَبوة» و دیگری «جمیعاً منة» (15) به جای «مِنه». روایت سومی هم با رسم الخط عثمانی اختلاف دارد که «فَمارَت بِه» (16) به جای «فَمَرَّت بِه» میباشد.
مصحف عایشه، تنها هجده روایت قرائتی مخالف را ثبت کرده است. اختلاف سیزده روایت آن نحوی و پنج روایت دیگر آن با معنای متن معروف قرآن، اختلاف ندارند. منابع قرائتهای شاذ ارجاعی ما، چهارده روایت از آن را ثبت کرده اند.
مصحف سالم بن مَعقِل بن عتبة بن ربیعه که در دو حرف [وجه قرائتی] اختلاف دارد و کتابهای قرائتهای شاذ چیزی از آن را ذکر نکرده اند، هر چند که ممکن است آن دو حرف از مصحف دیگری باشد. سالم در سال 12 هجری قمری در جنگ یمامه در دوران خلافت ابوبکر،(17) قبل از اقدام به گردآوری قرآن، به شهادت رسید، جنگی که علت اصلی چنین اقدامی بود. اما این که گفته میشود، سالم، صاحب مصحفی بوده است، درست نیست مگر به این معنا که نزد او مجموعهای از صحیفهها بوده است که در آن روزگار پیشین، آنچه را در حافظه داشته، گردآوری کرده است بدون این که شکل مصحف به خود بگیرد. تردید سیوطی در خبر گردآوری قرآن توسط سالم گذشت. هر چند که ما با سیوطی هم داستان نیستیم که سالم یکی از گردآوران قرآن به فرمان ابوبکر بوده باشد چون وفات وی قبل از جمع آوری قرآن توسط ابوبکر بوده است.
و بالاخره مصحف ام سلمه (در گذشته به سال 59 هـ. ق.) که پنج روایت قرائتی را ثبت کرده است. چهار روایت از آن از رسم الخط عثمانی و دیگری از معنای متن معروف قرآن، بیرون نیست. منابع ارجاعی ما تنها یک روایت از آن را ذکر کرده اند.
اینها، ده مصحف منسوب به صحابه هستند که هیچ یک از آنها، به معنای مصحف نیست بلکه بیشتر به معنای صحیفههایی میباشند که -به نظر ما - در مسأله تاریخ قرآن، چندان اهمیتی ندارند، به ویژه وجوهی که در آنها آمده است، در مصاحف مهم یعنی مصحفهای ابن مسعود، اُبیّ، علی (علیه السلام) و ابن عباس هم آمده است.
شاید گمان رود که ما از ارزش آنچه که در این مصاحف آمده و با رسم الخط مصحف عثمانی مخالفت داشته کاسته ایم، اما این مسأله به ذهن ما خطور نکرده است بلکه این مساله از جنبه دیگری است که در مورد قرائتهای شاذ میباشد.
نکتهای که باقی ماند و باید به آن اشاره کنیم، این است که کتابهای زیادی در گذشته، پیرامون مصاحف نوشته شده است که ابن ندیم آنها را ذکر کرده و آرتور جفری در مقدمهی کتاب «المصاحف» بر آنها توضیحاتی افزوده است. این کتابها به شرح زیر میباشند.
1- کتاب «اختلاف مصاحف الشام و الحجاز و العراق» از ابن عامریحصبی (در گذشته به سال 118 هـ. ق.)
2- کتاب «اختلاف مصاحف اهل المدینه و اهل الکوفة و البصرة» از کسایی (در گذشته به سال 189 هـ. ق.)
3- کتاب «اختلاف اهل الکوفة و البصرة و الشام فی المصاحف» از فرّاء بغدادی (در گذشته به سال 207 هـ. ق.)
4- کتاب «اختلاف المصاحف» از خلف بن هشام (درگذشته به سال 229 هـ. ق.)
5- کتاب «اختلاف المصاحف و جامع القراءات»، از مدائنی (درگذشته به سال 231 هـ. ق ).
6- کتاب «اختلاف المصاحف» از ابوحاتم سجستانی(در گذشته به سال 248 هـ.ق.)
7- کتاب «المصاحف و الهجاء، از محمدبن عیسی اصفهانی (درگذشته به سال 253 هـ. ق .)
8- کتاب «المصاحف» از ابن ابی داوود سجستانی (درگذشته به سال 316 هـ. ق.)
9- کتاب «المصاحف» از ابن انباری (درگذشته به سال 327 هـ. ق.)
10- کتاب «المصاحف» از ابن آشته اصفهانی (درگذشته به سال 360 هـ.ق.)
11- کتاب «غریب المصاحف» از ورّاق.
از بین این کتابها، تنها کتاب «المصاحف» از ابن ابی داوود سجستانی به ما رسیده
است.(18)
پینوشتها:
1- ابن ابی داوود السجستانی، المصاحف، ج 1، صص 16-17.
2- ابن ابی داوود السجستانی، المصاحف، ج 1، ص 39 و نیز: ابوعمرو الدانی، المقنع فی معرفة مرسوم مصاحف اهل الامصار.
3- محمدبن الندیم، الفهرست، صص 45-46.
4- ابن ابی داوود السجستانی، المصاحف، بخشی اختلاف مصاحف صحابه، صص 50 - 88.
5- جلال الدین السیوطی، الاتقان، ج 1، ص 58.
6- لازم است مقایسه مفصل و دقیقی بین مصاحف صحابه و تابعین صورت گیرد تا رابطه بین آنها را بیشتر روشن نماید.
7- الکرمانی، شوان القراءة، ص 93 و نیز: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، حوادث سالهای 66 و 67 هجری قمری.
8- بقره ، کلمهای از آیه 124.
9- مائده، بخشی از آیه 103.
10- حج، کلمهای از آیه 36.
11- حاقه (69)، بخشی از آیه 9.
12- در مورد قرائت نخست، ر، ک: ابن خالویه، المختصر، ص 172 و ابوحیان، البحرالمحیط، ج 8، ص 460 و در مورد قرائت دوم ر. ك: المختصر، ص 161 و الکرمانی، شوان القراء تا ص 248 و در مورد قرائت سوم، ر، ک: المختصر ص 95 و ابن جنی، المحتسب، ص 107.
13- ابن ابی داوود السجستانی، المصاحف، ج 3، ص 83.
14- نک: مؤمنون (23)، کلمهای از آیه 50. ابن خالویه، المختصر، ص 98، الکرمانی شوان القرعة، ص 167، ابوحیّان، البحرالمحیط، ج 6، ص 408.
15- نک: جائیه (45)، بخشی از آیه 13. المختصر، ص 138، شواذ القراءة، ص 221، البحرالمحیط، ج 8، ص 44 و ابن جنی، المحتسب، ص 147.
16- نک: اعراف ، بخشی از آیه 189. المختصر، صص 47- 48، شواذ القراءة، ص 93 و البحر المحیط، ج 4، ص 439.
17- محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 3، ص 88.
18- ابن ابی داوود السجستانی، المصاحف، مقدمهی آرتور جفری، ص 10 و نیز نک: محمد بن الندیم، الفهرست، ص 60.
شاهین، دکتر عبدالصّبور؛ (1381)، تاریخ قرآن، ترجمهی: دکتر سیّدحسین سیّدی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم.