نگاهي تازه به وقف در عرصه‏ي تحولات جديد

با در نظر گرفتن زيست اجتماعي انسان در طول قرون و اعصار مي‏توان به يک نتيجه‏ي کلي در اين باب رسيد که انسان فعلي فرآيند و محصول ميليون‏ها سال زندگي بشر بر روي زمين از طريق تعاون است
پنجشنبه، 16 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگاهي تازه به وقف در عرصه‏ي تحولات جديد
نگاهي تازه به وقف در عرصه‏ي تحولات جديد
نگاهي تازه به وقف در عرصه‏ي تحولات جديد

نويسنده:اسدالله لطف عطا

وقف و حقيقت شرعيه‏

با در نظر گرفتن زيست اجتماعي انسان در طول قرون و اعصار مي‏توان به يک نتيجه‏ي کلي در اين باب رسيد که انسان فعلي فرآيند و محصول ميليون‏ها سال زندگي بشر بر روي زمين از طريق تعاون است که با به کارگيري تجربيات و اطلاعات گذشتگان و معاصرين خود در جهت نيل به راه‏هايي نو و مترقي در طول زندگي چه بسا مقدمه‏اي بر کشف يا اختراعي نو گرديده و تجربيات و اکتشافات نسل اندر نسل منتقل گرديده و همواره انسان متفکر گذشته را به مثابه‏ي چراغي فرا راه حال و آينده‏ي خود قرار داده و نحوه‏ي زيست و چگونگي برقراري ارتباط در نحله‏هاي مختلف زندگي خود را دگرگون نموده است و از طريق تبادل انديشه‏ها و فرهنگ‏هاو ايجاد جامعه‏اي نو و آرماني که هدف همه‏ي اديان و مکاتب بوده و پديده‏هاي مختلفي در زايش، پيرايش و آفرينش انواع فرهنگ‏ها و تمدن‏ها نقش داشته‏اند، داد و ستدهاي فرهنگي و علمي و تأثير و تأثر متقابل اقوام در زواياي مختلف زندگي، تمدن جهاني را رقم زده است.
اگر چه اقوام و ملل مختلف با اديان و آداب و سنن متفاوت در چارچوب مرزهاي تقسيم‏بندي شده و قراردادي محصورند اما همگي از محصول تفکر و انديشه‏هاي هم به طور مشترک استفاده نموده و در راه بهبود شرايط زيستي از راه‏هاي مختلف اختراع، اکتشاف يا ايجاد مکاتب مختلف فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي به نوبه‏ي خود فانوسي را فرا راه زندگي ساير انسان‏ها قرار مي‏دهند.
اغلب پديده‏ها و نهادهاي مختلف اقتصادي و اجتماعي ريشه در تاريخ ملل و اديان مختلف دارد.
پديده‏ي اقتصادي ) اجتماعي وقف نيز که جوهره‏ي تعاون در آن متبلور است از اين قاعده مستثني نيست، کلام والاي حضرت امام خميني (ره) در کتاب البيع (ص
18) که تصريح فرموده‏اند: »براي وقف حقيقت شرعيه‏اي نيست بلکه يک امر عقلايي است که ميان پيروان تمام اديان و شايد نزد غير پيروان اديان نيز مرسوم باشد« مؤيد اين نکته است.
از طرفي ملا احمد نراقي در مستندالشيعه کتاب الوقف مي‏فرمايد: »وقف از احکام قديمه‏اي است که شرايع سابق بر آن جريان داشته و وضع کنيسه‏ها و کليساها و مساجد براساس آن بوده است«.
همين کلام والاي امام (ره) مي‏تواند قوانين و مقررات دگم و اغلب بي‏روح حاکم بر اداره‏ي موقوفات را تلطيف کند و از جمود ديدگاه‏هاي حاکم بر وقف و مقررات موضوعه خصوصا در تعيين محل مصرف موقوفات متعذرالمصرف و يا مجهول‏المصرف و يا مجهول‏الواقف جلوگيري کرده و راهگشاي تفکر نويني در اداره‏ي اوقاف باشد که اغلب آنها در طي تکامل نوع زيست و تحولات معيشتي انسان‏ها کاربرد خود را يا از دست داده و يا کمرنگ شده و نياز به تغيير محل مصرف با عنايت به نيازها و ضروريات زمانه دارد. که اين البته با اخذ نظر متشرعان و فقيهان و عالمان ممکن و عملي خواهد بود که با قدري تغيير در کيفيت عمل به وقف تأثير آن را در زندگي اقتصادي و فرهنگي ايران اسلامي پررنگتر و مؤثرتر خواهد نمود و همچنين انديشه‏ي والا و پوياي رهبر کبير انقلاب مقدس اسلامي را که حيات خود را وقف زندگي شرافتمندانه‏ي ملت ايران نمود در شريان‏هاي وقف اين امانت الهي جاري‏تر خواهد ساخت.

ميزان آشنايي عامه با وقف‏

هر چند پديده‏اي به نام وقف از ديرباز در اغلب پهنه‏هاي گيتي و در بين ملل مختلف به اشکال گوناگون وجود داشته است، در ايران بعد از اسلام با الهام از تعاليم عاليه‏ي آن بيش از پيش مورد عنايت قرار گرفته و مورد عمل بوده است اما تاکنون متأسفانه کمتر از ساير پديده‏هاي ديگر اجتماعي مورد عنايت محققان و دانشمندان قرار گرفته است و کتب و رسالاتي که در باب نهاد اجتماعي وقف نگاشته شده‏اند اغلب از ديدگاه‏ها و منظر فقه و حقوق يا فقه تطبيقي بدان نگريسته شده و به مقايسه‏هاي مکرر وقف بين اين يا آن مذهب پرداخته شده و کم و بيش نيز نگرشي اجمالي بر سير تاريخي آن و مباحث مزبور داشته‏اند که اکثريت قريب به اتفاق آنها صرفا مورد استفاده‏ي محققان فقه و متشرعان و طلاب و اهل فن بوده و رساله‏اي در اين باب جهت استفاده‏ي عامه نوشته نشده است تا آنجا که حتي از تعريف وقف به زباني ساده خودداري شده و هنوز هم که هنوز است با استفاده از کلماتي مغلق و حقوقي و کاملا تخصصي (که تأويل و تفسير بسياري را مي‏طلبد) تعريف مي‏شد و اصطلاحات و تعاريف مربوط به آن را فقط مي‏توان در لابلاي متون و کتب فقهي و حقوقي جست که در چارچوب: عقد است يا ايقاع با اطناب و تطويل کلام به مباحثي کاملا فني و حقوقي پرداخته شده که فقط مورد استفاده خواص است 1)
در نتيجه اين سنت حسنه در بين اکثر باسوادان و کتابخوانان غريب و مهجور مانده است و آشنايي آنان تنها در اين حد است که فرشي را يا جزوه‏اي را که به مساجد اهدا کنند وقف مي‏گويند! و اين جاي بسي تأسف است که حتي در ايران بعد از انقلاب اسلامي سطري در باب وقف در هيچ يک از کتب درسي ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان نيامده باشد! و دريغ است که با سنت حسنه و پديده‏اي با اين عظمت معنوي با تأثيري به درازاي ابديت اينگونه رفتار شود.
وقف که نمادي از روح خيرخواهي و تعاون و همزيستي و عطوفت انساني برخاسته از ايده‏ي والا و ايمان است، مورد علاقه و بحث فقها بوده و اگر چه به علت وسعت دامنه‏هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي هنوز هم جاي بحث دارد ليکن دريغ است که با زباني ساده و عامه فهم به اين داستان دل‏انگيز که ماجراها از عواطف و انسانيت و ايثار دارد پرداخته نشود و جاي اينگونه آثار در ادبيات و هنر چقدر خالي است که اين جاي خالي همت والاي نويسندگان و هنرمندان متعهد و معاصر را تکليف بزرگي است!
گر چه مساعي تمامي محققان و فقها در ارايه‏ي شناخت و معرفي و احياي اين سنت حسنه مأجور است و اگر چه وقف عملي حقوقي است اما نگرش به وقف از ابعاد
اقتصادي و اجتماعي و سنجش ظرفيت‏هاي آن در قالب‏هاي فقرزدايي (اعم از فقر فرهنگي و فقر اقتصادي) با استفاده از تجربيات ساير جوامع اعم از اسلامي و غير اسلامي و شرقي و غربي و تلاش در جهت لحاظ نمودن نيازهاي زمانه در نوع عمل به وقف و ستردن گرد و غبار عرف و سنت‏ها و باورهاي خرافي و غير معقول در عمل به وقف موقوفات که ميراث‏هاي اقتصادي و معنوي نياکان خيرانديش ما بوده و هستند از اهم مسايل و موضوعاتي است که بايد بيشتر بدان پراخته شود.

انگيزه‏هاي فرهنگي وقف‏

وقف يکي از مظاهر تزکيه‏ي نفس و وارستگي از تعلقات نفساني و نفي روحيه‏ي زراندوزي است، موقوفات در سير تاريخ بسياري از گره‏هاي مادي مردم را گشوده و در کاستن فقر و محروميت تأثير مثبتي گذاشته است، به طور خلاصه در بعد فردي تأثير وقف نمودن براي ايجاد آرامش رواني و ارضاي عواطف نوع‏دوستي و گسترش اخلاق حسنه و نهايتا وابستگي‏هاي نفساني و مادي و در بعد اجتماعي براي پر کردن خلأ اقتصادي در جامعه و کاستن فاصله‏ي طبقاتي و تعديل ثروت و رفع محروميت و فقر مي‏باشد.
گرايش انسان به ابديت خود نيز از اساسي‏ترين انگيزه‏هاي وقف نمودن است چرا که فناپذير بودن انسان در گذر زمان وي را با درد جاودانگي آشنا ساخته و بشر به انحاي مختلف در جستجوي راهي براي امتداد اثر خود به پهناي مکان و درازاي زمان بوده است، ساختن کاخ‏ها، ايجاد آثار و بناهاي استثنايي و هنري، نگارش کتب، اختراعات و اکتشافات نمونه‏اي از آنهاست. به هر حال انسان کوشيده است تا با توسل به انواع شيوه‏ها علي‏رغم فنا و نيستي که خود مي‏داند و منتظر آن است، بقا و جاودانگي خود را رقم زده و تضمين کند، يکي از اين شيوه‏ها، پديده‏اي به نام وقف است که در هر گوشه و کنار نشاني از آن را مي‏توان يافت: مساجد، گرمابه‏ها، مدارس، کاروانسراها، دانشگاه‏ها، کتابخانه‏ها و... که همگي نمونه و نمادي براي نيل به جاودانگي است، اگر چه وقف در بين تمامي ملل رايج بوده و هست اما موقوفاتي که در کشور عزيز ايران موجود است با تنوع محل مصرف و نوع رقبات، ديد وسيع ساکنان اين خطه را در ظرافت و باريک‏بيني آنان در لحاظ نمودن و در نظر گرفتن جزيي‏ترين ابعاد نيازهاي ضروري جامعه را نشان مي‏دهد و صد البته تأثير اسلام را در به وجود آمدن چنين موقوفاتي چشمگير بيش از همه بايد پذيرفت.
در سوره توبه آيه‏ي 60 مي‏فرمايد: (انما الصدقات للفقراء و المساکين و العاملين عليها و المؤلفة قلوبهم و في الرقاب و الغارمين و في سبيل الله و ابن السبيل) مصرف صدقات نيست مگر مختص فقيران و عاجزان و متصديان اداره‏ي صدقات و براي تأليف قلوب و آزادي بندگان و قرض دادن در راه خدا و در راه درماندگان. ملاحظه مي‏شود که صدقات (که وقف را نيز صدقات جاريه گفته‏اند) چه مصارف مختلفي دارند.

نگاهي کوتاه به پيشينه تاريخي وقف‏

پيش از اسلام‏

اقوام آريايي خصوصا ايرانيان از زمان‏هاي باستان به پيروي از آيين و کيش خود به کار نيک و دستگيري از بينوايان توجه داشتند و داراي نذورات و موقوفاتي براي نگهداري آتشکده‏هاي خود بوه‏اند 2)
بايد دانست که در ايران باستان کارهاي خيري که امروزه از آن به نام وقف ياد مي‏کنيم مسلما وجود داشته منتها به سه صورت انجام مي‏گرفته که هنوز بين زرتشتيان رواج دارد:
يکم: اشوداد؛ دوم: نياز؛ سوم: گهنبار.
اشوداد مرکب از دو کلمه‏ي »اشو« و »داد« است، »اشو« به معني »در راه ديدن« و »داد« از فعل دادن و به معني بخشيدن است بنابراين اين کلمه را مي‏توان »بخشيدن در راه دين« يا بخشش در راه خدا معني کرد و مال مورد بخشش ممکن است ملک، جامه، خوراکي و غيره باشد.
نياز عبارت است از وسايل و لوازم معبد و پرستشگاه‏ها را خريدن و در اختيار آنها گذاشتن مثلا فرش، چراغ و غيره را تهيه کرده و به معبد تقديم نمايند.
گهنبار عبارت است از جشن‏هاي شش‏گانه و هر مرتبه پنج روز در اين جشن‏ها پس از انجام دادن مراسم ديني، خوردني و آشاميدني بين نيازمندان تقسيم مي‏شود در ضمن نام درگذشتگان را نيز ذکر مي‏نمايند 3)
در دوران پيش از اسلام از عمده‏ترين زمين‏هاي فئودالي، املاک خالصه و وقفي بود، پرستشگاه‏ها، همچنان که در دوره‏ي هخامنشي بر املاک وسيع يا روستاهاي فراوان و بردگان بيشمار تسلط داشتند و فرمانروايي مي‏کردند، سلوکيان و اشکانيان قلمرو آنان را محترم مي‏شمردند، اين زمين‏ها يا از طرف پادشاه يا به وسيله‏ي بزرگان و فئودال‏ها در هر جا به منظور جلب رؤساي مؤبدان به پرستشگاه‏ها اعطا مي‏شد و کشاورزاني که در زمين‏هاي آن کار مي‏کردند مي‏بايست باج آن را به هيربد يا کاهنان بزرگ بدهند 4)
بنابراين مي‏توان چنين استنتاج نمود که موقوفات در ايران باستان صرفا متعلق به معابد و پرستشگاه‏ها، و در جهت ديني و مذهبي بودند و مصرف ديگري نداشتند.
حالات ديگري هم براي وقف اراضي مزروعي وجود داشته است اما وجه غالب بر اين اوقاف در آغاز آن بود که وقف بر امور خيريه همگاني باشد و بيشتر عوايد آن به مؤسسات عمومي اختصاص يابد، از اين‏رو از ميزان بهره‏ي مساجد و مراکز عمومي از محل اوقاف مزبور آگاهي نداريم و در باب موقوفات مخصوص مساجد جامع بزرگ چون بيت‏الحرام، مسجد نبوي در مدينه، جامع اموي دمشق، جامع منصور بغداد و جامع اعظم قرطبه منابع تاريخي که در دسترس ماست تا پايان سده‏ي سوم هجري چيزي را بيان نمي‏کند. در اينجا سؤال پيش مي‏آيد که علت اين سکوت چيست؟ به احتمال زياد آن بوده که وقف بر اماکن عمومي در آن روزگار مرسوم نبوده است تا آنجا که نقل مي‏کنند که ابوحنيفه قصد ابطال موقوفات را داشت اما شاگرد وي ابويوسف چون از مالک سنت وارده در احباس و صدقه با سبزي و ميوه را شنيد در اين تصميم با وي مخالفت کرد و عمل به وقف را در مذهب خود جايز شمرد 5)
آشفتگي‏ها و نابساماني‏هاي سياسي، اقتصادي و اداري دوره‏ي عباسي که از سده‏ي سوم هجري آغاز گرديد و گسترش بيداد و عدم احترام حکام به مالکيت‏هاي خصوصي همه در تقويت نهضت اوقاف بر مراکز عام المنفعه در بين مالکان بزرگ تأثيري قوي داشت. بي‏مبالاتي حکومت‏ها نسبت به مالکيت به جايي رسيد که مصادره، ديگر بزرگان حکومت حتي توده‏هاي مردم را فرا گرفت و با گذشت زمان، مصادره از عوامل اصلي کسب ثروت شد.
در خلال اين دوره‏هاي نابسامان که حقوق و امنيت فردي اعتباري نداشت، ثروتمندان وقف املاک خود را بر اماکن خيريه‏ي عمومي تنها راه نگهداري آن از تعدي حکومت يافتند و پاداش الهي را با سپاس مردم به خاطر شرکت در امور مردمي و خيريه براي خود کسب نمودند، اين موضوعي است که ابن‏خلدون در مقدمه‏ي خود به آن اشاره نموده است: »امراي ترک از وجود رزم‏آوران در حوزه‏ي دستگاه خود و سلطانشان بيم دارند، از آن رو که اعضاي خاندان خود را بر ايشان مقدم مي‏دارند و اينکه گروه مزبور از راه بندگي يا... در دستگاه سلطان برگزيده شده‏اند و از آنجا که از بازخواست‏هاي شاه بيمناک‏اند به ساختن مدارس ) زاويه‏ها و رباطهاي بسيار همت مي‏گمارند و املاکي را که عوايد فراوان دارد بر آن وقف مي‏کنند و براي فرزندان خود هم بهره‏اي در نظر مي‏گيرند تا نظارت را بر عهده گرفته يا از آن بهره گيرند« 6)

بعد از اسلام‏

اوقاف که احباس هم ناميده مي‏شود در دوره‏ي بعد از ظهور اسلام نيز با توجه به تعاليم نوع دوستانه‏اي که در اين دين الهي آمده است با شکلي گسترده و فراگير شيوع يافته و اختصاص آن به معابد و پرستشگاه‏ها نبود بلکه در راه تعليمات و زدودن فقر نيز به کار گرفته شد و نقش اجتماعي و فرهنگي گسترش يافته‏اي را در حيات مسلمانان ايفا نمود.
طبق مدارک تاريخي نخستين وقف در اسلام توسط پيامبر اسلام (ص) انجام شد. آن حضرت در سال سوم هجرت پس از جنگ احد هفت بوستان و مزرعه‏ي آباد را به نام بساتين السبعة که به ايشان هبه شده وقف نمودند و توليت آن را پس از رحلت خود به حضرت فاطمه (س) واگذار کردند. اين بوستان‏ها متعلق به يک يهودي به نام مخيريق بود که در جنگ احد به ياري پيامبر آمده بود و قبل از کشته شدن وصيت کرد که دارايي‏اش در اختيار حضرت محمد (ص) قرار گيرد تا هرگونه بخواهد در راه خدا صرف کند 7)
به طور کلي در دوران بعد از اسلام هر وقت امنيت و آرامش نسبي پديدار مي‏شد زمامداران و وزرا و مردم ثروتمند انساندوست دست به فعاليت‏هاي عام المنفعه مي‏زدند و يا مبادرت به وقف املاک خود مي‏نمودند 8)
عوايد موقوفات معمولا براي نگهداري مسجد، مدرسه يا بيمارستان به مصرف مي‏رسيد فقط در ادوار متأخر وقف کردن ملک براي افراد يا خاندان‏ها [وقف خاص] افزايش يافت.

در ساير مذاهب و کشورهاي مختلف‏

سنت وقف ويژه‏ي کشورهاي اسلامي و شرقي نيست، در کشورهاي غربي و حتي نقاط دور افتاده‏ي جزاير استراليا و افريقا و در ميان سرخپوستان امريکاي جنوبي نيز اين سنت وجود داشته است و اين اقوام براي معابد، پرستشگاه‏ها، کليساها، صومعه‏ها و ديرهايشان موقوفه‏هايي را اختصاص داده بودند به ويژه در مصر باستان و يونان و چين و ژاپن و روم و بابل و فلسطين قبل از اسلام نيز موقوفاتي وجود داشته که براي جريان کار معابد و صومعه‏ها و بازسازي آنها و گذران زندگي اسقف‏ها، برهمن‏ها، کاهنان از درآمد آن بهره مي‏گرفته‏اند و خود نيز آن را سرپرستي مي‏کردند و به دانش‏آموزان مدارس وابسته به معابد خدمات لازم را مي‏دادند.
آن هنگام که مسيحيت به عنوان دين رسمي مطرح شد وقف نيز در اين آيين موجوديت يافت، در انجيل مقدس و رساله‏ي حواريون عيسي مسيح (ع) همچون رساله‏ي پولس حواري نيز مطالبي راجع به وقف وجود دارد9)
مبدأ و منشأ انگيزه‏ي اصلي امور خيريه در اروپاي فعلي، جنگ دوم جهاني بوده است، در اروپاي بعد از جنگ اين عمل را روحانيان انجام داده‏اند بدين طريق که هر مرد روحاني بنا به طرز تفکر خود راهي را در پيش گرفته و از آن راه به کمک نيازمندان شتافته و مدت زيادي وقت صرف کرده تا توانسته است عده‏اي را با خود موافق سازد و به کار خير وادارد. مغرب زمين که دنياي متمدن عصر ماست تقريبا از سي سال قبل عطف توجهي به مسايل اجتماعي مانند نگهداري از پيران و سالمندان و به جز مملکت آلمان که از سال 1845 مالياتي براي کليسا از مردم خود وصول مي‏کند، در ساير ممالک، مردم و دولت با کمک کليساها و روحانيون محل‏هايي به اين منظور تهيه کرده‏اند 10)
ويل دورانت معتقد است: با بسط تمدن و پيشرفت صنعت و تکنولوژي، توجه مردم به مسايل انساني و اخلاقي بيشتر مي‏شود چنانکه صنعت امروز در مقايسه با روش وحشتناک کارخانه‏هاي صد سال قبل رحيم و مهربان است هر مؤسسه‏ي جديد جزيي از برنامه‏ي خود را تأمين آسايش قرار داده است و صنايع، بخش مهمي از عايدات خود را صرف بيمارستان‏ها و مدارس و کتابخانه‏ها و تحقيقات علمي مي‏کنند، هنوز در ميان ما و اولياء الله پيدا مي‏شوند و مردم نيکوکار به چشم مي‏خورد... اگر ملتي دچار قحطي شود دشمنانش به ياريش مي‏شتابند و... کسي به عمق استعداد انسان در راه نيکوکاري پي نبرده است، در پشت آشفتگي‏ها و جنايات، مهر و عاطفه‏ي انساني پابرجاست11)
تأثير مستقيم شرق و آيين اسلام را بر جوامع اروپايي در پيرايش تفکرات و نهادهاي خيرخواهانه را نمي‏توان دست کم گرفت و ناديده انگاشت تا جايي که بسياري از متفکران غربي ناگزير از اعتراف و اذعان به اين تأثير شگرف بوده‏اند به طوري که خود ويل دورانت در »آغاز عصر خود« اينگونه مي‏نويسد:
شايد بتوانيم به شرق کمک کنيم تا به فقر و خرافات فايق آيد و شرق بتواند ما را به فروتني در فلسفه و به ظرافت در هنر برساند: شرق غرب و غرب شرق است واين دو با يکديگر تلاقي خواهند کرد 12)

وقف در ترکيه امروز

علي‏رغم تلاش‏هاي سياستمداران در جهت زدودن آثار و سنن و تمدن اسلامي و به اصطلاح مدرنيزه و اروپايي کردن ترکيه که با تغيير خط در جهت قطع ارتباط دنياي قديم با دنياي نوين آغاز شد، سنت وقف با همه‏ي فراز و نشيب‏هاي خود توانسته است تا حدودي از لابلاي آشوب‏ها و بلاياي سياسي جان به در ببرد و »از جمله فعاليت‏هاي گسترده سازمان‏هاي تحت پوشش اوقاف فعلي ترکيه دو بانک وابسته به اوقاف است:
1. بانک اوقاف ) برنامه‏هاي فرهنگي و هنري ويژه‏ي کودکان و برنامه‏ي سالگرد مولانا را در قونيه اجرا مي‏کند.
2. بانک املاک ) (نام قبلي آن املاک و ايتام بوده است) که ريشه در عثماني دار، حفظ ميراث فرهنگي، بازسازي آثار تاريخي و اداره‏ي کتابخانه‏ي خطي را به عهده دارد و نشريه‏اي براي کودکان به صورت رايگان منتشر مي‏کند و در زمينه‏ي احياي فولکلور و نشر آثار ويژه‏ي کودکان فعاليت دارد«13)
مي‏توان گفت که ترکيه از اوقاف جهت تبليغ سياست فرهنگي حاکم بهره‏برداري مي‏کند.

نقش وقف در گسترش مالکيت‏

وقف به عنوان شکلي از مالکيت در روند شکل‏گيري نظام‏هاي مختلف اجتماعي 14) نقش خود را به مثابه‏ي جزيي از ابزار و مواد اوليه (بخصوص در شيوه‏هاي اقتصادي وابسته به زمين) ايفا نموده است.
در دوره‏هاي گوناگون با اشکال مختلف مالکيت زمين مانند اقطاع، خالصه، تيول و... روبه‏رو مي‏شويم اما وقف در شکل‏بندي‏هاي مختلف اقتصادي و اجتماعي حضور مستمر خود را به انحاي مختلف به رخ مي‏کشد که در عين حال با تمامي انواع مالکيت‏ها تفاوت‏هاي عمده‏اي دارد.
در وقف برخلاف انواع مالکيت‏ها که حرکت از مالکيت عمومي به مالکيت خصوصي است، به نوعي مالکيت عمومي تبديل مي‏شود زيرا اموال موقوفه همچون اموال عمومي قابل فروش و بخشش و ارث نيستند و غالبا به موقوف عليهم تعلق دارند يعني اصل آنها ثابت و غيرقابل انتقال و درآمد آنها براي موقوف عليهم است، وقف هدايت مالکيت‏هاي خصوصي افراد به سمت مصالح عمومي است که اسلام آن را با شرايطي مورد تأييد قرار داده و راهي است که انسان مي‏تواند مالکيت خود را تا ابد تضمين نمايد و اين تنها استثنايي است که در ابدي کردن مالکيت وجود دارد و به همين جهت است که وقف مصداق صدقه‏ي جاريه نمي‏شود و براي واقف هميشه مفيد و ثمربخش خواهد بود لذا اسلام سفارش مي‏کند اگر مي‏خواهي مالکيت و اموالت در اختيارت باشد در راهي که مي‏خواهي به مصرف برسد آن را در راه خدا وقف کن 15)
در خصوص وقف و مالکيت از نوع استثنايي آن بعضي از محققان تا آنجا پيش رفته‏اند که آن را شکلي از مالکيت اشتراکي قلمداد نموده‏اند. نويسنده‏ي کتاب تاريخ دانشگاه‏هاي بزرگ اسلامي از استاد بندلي جوزي چنين آورده است: استاد بر اين بوده است که نهضت اسماعيلي در تقسيم اراضي رايگان در بين نيازمندان به منزله‏ي يک کار اشتراکي (سوسياليستي) بوده است و چنانچه اين سخن درست باشد سياست فاطمي‏ها يعني همان اسماعيليان در زمينه‏ي وقف بنا به گفته‏ي اين محقق اجراي برنامه‏هاي سوسياليستي بوده است. اما در مغرب (اسلام) موضوع »مصالح مرسله« که فقه مالکي به آن ممتاز مي‏باشد رواج داشته است اين شيوه شبيه چيزي است که ما امور آن را »مصالح عامه« براي مردم مي‏ناميم، و اين موضوع در انتشار دامنه‏ي اوقاف در راه منافع عامه از قبيل
مساجد و مدارس و بيمارستان‏ها و اماکني از اين قبيل که سودش شامل حال همه‏ي مردم باشد تأثير داشته است 16)

همکاري مردم با دولت در ايجاد مؤسسات عام المنفعه‏

در دوران بعد از اسلام، زمامداران دولت‏هاي بزرگ پس از آنکه موقعيت سياسي و نظامي خود را استحکام مي‏بخشيدند، گهگاه براي جلب محبت و علاقه‏ي مردم، دست به احداث مدارس، مساجد، خانقاه‏ها و پل‏ها و حمام‏ها و... مي‏زدند و غالبا صدور وزرا و شخصيت‏هاي سياسي ايران، سلاطين و فرمانروايان را به اين قبيل کارها تشويق و تبليغ مي‏نمودند و گاه خود در ايجاد مؤسسات عام المنفعه پيشقدم مي‏شدند، با اين حال قسمت اعظم مدارس و مکاتب و بيمارستان‏ها و ديگر سازمان‏هاي خيريه به همت مردم نيک‏انديش به وجود مي‏آمد و از محل عوايد موقوفات اداره مي‏شد و اين سنت خيرخواهانه در غالب شهرهاي خاورميانه سخت معمول بود.
ابن‏حوقل در سفرنامه‏ي خود مي‏نويسد: »متمولين ماوراءالنهر قسمتي از اموال و دارايي خود را وقف امور عام المنفعه مي‏کنند و با ايجاد پل‏ها، رباطها و مدارس و مکاتب، نامي نيک از خود به يادگار مي‏گذارند«.
عبدالجليل رازي مؤلف کتاب النقض نيز ضمن توصيف مساجد و مدارس موقوفه و وضع اوقاف کاشان مي‏نويسد: »هر رباطي و مدرسه‏اي که رفيع‏تر و عالي‏تر و نيکوتر است، همه خواجگان وقف کرده‏اند، چون شرف‏الدين انوشيروان خالد و رباطهاي معين‏الدين« 17)
مرتضي راوندي در جلد چهارم تاريخ اجتماعي ايران ضمن بحث در پيرامون اوقاف و ديوان اوقاف نمونه‏هايي ازمؤسسات خيريه قديم را که از محل عوايد اوقاف اداره مي‏شدند ذکر نموده که براي جلوگيري از طول مقال از آوردن آن خودداري مي‏شود.
در يزد، اصفهان، تبريز، مشهد و اغلب اکناف اين سرزمين پهناور مکرر از مردان خير و نيکخواهي سخن رفته که براي آسايش خلق به حفر چاه و قنات و ايجاد آب‏انبار و احداث بازار و حمام و مسجد و مدرسه و آسياب و جز اينها مبادرت نموده‏اند 18)

بنيادهاي وقفي درغرب و اهداف آنها

اگر چه موقوفات و بنيادهاي وقفي غربي اساسا با موقوفات اسلامي و بخصوص شيعي افتراق بنيادي دارند اما در مواردي که حل مشکلات عمومي، پشتيباني و تبليغ و ترويج دانش است، نقاط اشتراک و وجوه اساسي نيز ديده مي‏شود. بجاست با شناخت ماهيت و مقاصد موقوفات يکديگر از تجارب گران‏بهاي هر يک تا آنجا که چارچوب‏هاي فرهنگي و عقيدتي اجازه مي‏دهد در جهاني که هدف مشترک آن نيل به توسعه‏ي پايدار است بهره‏مند گردند.
غرب مدت‏هاست که از ابعاد گوناگون دست به شناخت و بازشناسي صور متنوع و محتواي ارزشمند فرهنگ مادي و معنوي مشرق زمين برخاسته است، ما نيز بجاست که بي‏آنکه در انديشه‏ي خودباختگي و استحاله باشيم تلاشي در جهت شناخت و تسخير جهات مطلوب تمدن و فرهنگ جهان، با انديشه غني‏تر نمودن فرهنگ جامعه خود بنماييم زيرا خزيدن در صدف انزوا، و روي برتافتن از جنبه‏هاي مثبت فرهنگ جهاني، نوعي هراس از زمانه و درجا زدن است بخصوص که در اوضاع و احوال کنوني، پيوستن به نبش وقف‏گرايي خصوصي و بنيادهاي عمومي و دسته جمعي جهت نيل به مقاصد عام المنفعه است کاري که در روزگاران گذشته به کمک نهاد وقف در جهان شگفتي آفريده و بدون اعتناي به حاکميت‏هاي وقت در زدودن فقر و حل مشکلات جامعه نقش اساسي و مؤثر خود را ايفا نموده و فرهنگ اسلامي ما را استوار، غني و پيشتاز کرده است.
موقوفات خصوصي و بنيادهاي وقفي کشورهاي اروپايي و بخصوص امريکاي شمالي از ابزارهاي مؤثر رشد، توسعه و تحول فرهنگي اين جوامع است، ميزان و تنوع امکانات مالي که از طريق بنيادهاي وقفي در اختيار مؤسسات فرهنگي، آموزشي، پژوهشي، کتابخانه‏ها و موزه‏ها و غير آن قرار دارد حيرت‏آور است. اين بنيادهاي جديد وقفي از ابزارهايي هستند که به کمک آنها گرايش‏هاي نوين از نظرات گوناگون در اساسنامه‏ي آنها منظور مي‏شود و به فعليت و اجرا در مي‏آيد واقف يا واقفين دست متوليان يا هيأت‏هاي امنا را در تشخيص و
عمل به مقتضيات زمان باز مي‏گذارند تا هر گاه موضوع يا مسأله‏ي جديدي پيش آيد و مرجع توجهي بدان نبود سعي و اهتمام کافي در حل آن مبذول شود 19)

لزوم بازنگري در امر وقف‏

داستان وقف و ايقاف در طول تاريخ حيات اجتماعي و اقتصادي ميهن ما با فراز و نشيب‏هاي متعدد و گاه تأثرانگيزي همراه بوده و بقول معروف: يکي داستان است پر آب چشم.
در دوره‏اي، سلطاني براي فرونشاندن شعله‏هاي سرکش جهانخوارگي و کشورگشايي خود اين نهاد مقدس را که اغلب متعلق به مساجد بوده، لگدکوب سم ستوران لشکريان خود نموده و عوايد آن را صرف رزم‏ها و بزم‏هاي اهريمنانه‏ي خود کرده و در دوره‏اي ديگر شاهي از بخشش موقوفات به خويشاوندان و سرداران خود محبوب قلوب آنها شده و قبله‏ي عالم لقب گرفته است و يا ديگري با توسل به قلدري و زورمداري موجبات تعدي و تجاوز به اين نهاد برخاسته از عمق عاطفه انساني را فراهم آورده است.
آنچه که تاکنون از دست تطاول ايام و تعدي حکام به در رفته و با سربلندي باقي مانده است و به اکنون و اينک پيوسته است متأسفانه به علت عدم شناخت عمومي يا مخروبه است يا اغلب در شرف تخريب، گرچه تلاش‏هاي مستمر متوليان امر و در رأس آن سازمان محترم اوقاف هيچ‏گاه نديده تلقي نشده و مأجور در پيشگاه حق است. اما آنچه که مسلم است، بدون يک آموزش و تبليغ و بسيج همگاني، ستردن غبار زمان از اين امانات الهي اگر محال نباشد، مشکل است و بر اينجا و اکنونيان فرض و تکليف است که آثار گرد و غبار زمان را از اين ميراث معنوي نياکان سترده و حتي‏المقدور با ايجاد ديدگاه‏هاي جديد و نگرشي نوين با تطبيق به نياز و ضرورت زمان، به وقف و توهمات و ذهنيت مقلوب (ساختگي شايد ناشي از جهل) و عدم رسيدگي و يا عملکرد نادرست گذشتگان (اعم از متولي يا حاکم) را با عملکرد صحيح خود، زدوده و با احياي موقوفات، فرهنگ متعالي وقف و ايقاف را در جامعه ترويج نموده و اين امانات الهي را که از پيشينيان نيک‏انديش و مؤمن به دست ما رسيده به صاحبان اصلي امانات (آيندگان) تحويل نماييم، طوري که عملکردمان الگوي آيندگان باشد تا آنان نيز به پاس اين وظيفه‏مندي ما اين صدقات جاريه را حفظ و به آيندگان بعد از خود بسپارند... چرا که: يکي از شرايط اصلي وقفيت مؤبد بودن آن است پس: با احيا و حفظ موقوفات ابديت آن‏ها را تضمين نماييم.
با عنايت به آنچه که گذشت، ابتدا بايد موقعيت و روند کنوني اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي جامعه‏ي خود را با تحليل مشخص از اوضاع و احوال فعلي تعيين نمود و با شناخت دقيق از نقش موقوفات در گذشته و بنيادهاي وقفي کنوني در جوامع مختلف امروز اعم از غرب و شرق به سراغ شناسايي ضرورت‏ها و نيازهاي امروز رفت و تدابير لازم را جهت حل و فصل آنها با همياري و استعانت از صاحبنظران اتخاذ کرد و سپس در جهت سرمايه‏گذاري براي گسترش کمي و کيفي آنها اقدام کرد.
وقف قبل از همه چيز به مثابه‏ي يک پديده و شيوه اقتصادي در اکثر جوامع مقبول و مورد عمل است، با استفاده از تجارب تاريخي خود و جوامع ديگر بي‏آنکه خدشه‏اي به آداب و سنن اجتماعي ما وارد شود و ما را در ورطه‏ي تجددگرايي منفي بغلتاند، با استفاده از نظر کارشناسانه‏ي صاحبنظران فقهي، حقوقي، اقتصادي و فرهنگي و بخصوص مقامات روحاني، همانگونه که از تکنولوژي دنياي معاصر در اغلب زمينه‏هاي فني ) صنعتي و آموزشي بهره‏برداري مي‏شود در جهت جستجوي راهکارهاي جديد و تأمين امکانات، رفع نيازها براي موقوفات برنامه‏ريزي نمود.
تاريخ و سرنوشت ملت‏ها را مردان بزرگي مي‏سازند که جهت سير تاريخ را دريافته‏اند، اين مردان با ارايه‏ي انديشه‏هاي روشن خود، با ياري دست‏هاي تواناي مردم، جامعه را مي‏سازند و رهبري مي‏کنند، آينده‏اي روشن را در افق ترسيم مي‏کنند و اميد رفتن و رسيدن را به قلوب مردم نثار مي‏کنند، همانگونه که مي‏بينيم در طول حيات اجتماعي جامعه‏مان مساجد به عنوان مظاهر بارز وقف و ايقاف همواره توسط مردم و مقامات روحاني به طور خودگردان اداره شده و مي‏شود و نمونه‏ي عالي تعاون و
همبستگي مردم و روحانيت، به عنوان انديشمندان در همين مساجد متبلور شده است.
همواره مردم و شخصيت‏هاي مذهبي و فرهنگي بوده‏اند که فرهنگ ما و ايران را تاکنون حفظ نموده‏اند: »جا دارد براي درخشان نمودن جايگاه بلند وقف، تأکيد بيشتري بر آن، رغبت‏افزايي و گرايش‏آفريني به سوي وقف در هر شکل و صورت آن بخصوص بنيادهاي وقفي موضوعي انعطاف‏پذير در اقتصاد ما شکوفا شود«20)
همانگونه که در روزگار ما اغلب پديده‏ها، کارکردهاي جديدي پيدا کرده‏اند و در نتيجه، تأثير و کاربرد قبلي خود را از دست داده‏اند، پديده‏ي وقف نيز در تلفيق با تجربيات و علم و نيازهاي امروز اجتماعي، لاجرم مي‏تواند تأثير و کارسازي بيشتري داشته باشد اگر بتوان به واقفان پيشنهاد نمود که دست متولي يا حاکم را در مورد عمل به وقف قدري بازتر بگذارند، در درازمدت وقف در ماندگاري و تأثير خود موفق‏تر خواهد بود.
همچنانکه در کلام امام (ره) مبني بر عدم حقيقت شرعيه براي وقف ذکر گرديد، بر مقامات روحاني و بر سازمان اوقاف است که ضرورت انعطاف در موقوفات قابل انعطاف و بسط حقوقي و ديني و تکامل آن را روشنتر ساخته و آنجا که امکان تغيير در مصارف يا قيد زمان و مکان ميسر است و اقتضاي شرايط زماني ايجاب مي‏کند در صورت اجازه شرع مقدس از مقام محترم ولي فقيه اخذ مجوز نمايند. به عنوان مثال: موقوفه‏اي در شهري جهت اطعام در ماه محرم صرفا به صنف مسگر وقف گرديده که بنا به ضرورت زمان و در سير تحولات اجتماعي، مسگري به عنوان صنفي از صنعتگران قديم رو به زوال نهاده و ديگر مسگري وجود ندارد که مصداق موقوف عليهم قرار گيرد (هر چند موقوفات از اين دست تحت عنوان متعذرالمصرف ناميده مي‏شوند و اغلب در بريات عامه هزينه مي‏شوند) اما به لحاظ انتفاي موضوع بايد محل مصرف مشخص و دايمي بر آنان تعيين شود چرا که بريات عامه طيف وسيعي را عرفا در بر مي‏گيرد که هر کجا و هر چيز را مي‏تواند شامل گردد، در صورت تعيين دقيق محل مصرف مي‏توان در يکي از ابعاد آن (فرهنگي ) اجتماعي و...) هزينه شود و سليقه‏ي متولي و يا متصدي وقف موجبات پراکندگي آن نخواهد بود. نيازها و کمبودهاي اجتماعي در کشور رو به رشد ما خصوصا در جنبه آموزش (اعم از ابتدايي يا عالي) کاملا مشهود است و فضاي آموزشي يا نيروي انساني روز به روز رو به کاهش مي‏گذارد که درک ضرورت و رعايت اولويت‏ها ايجاب مي‏نمايد که تمامي امکانات متصور و احتمالي در اين زمينه به کار گرفته شوند و چه بهتر از موقوفات، که از گذشته‏هاي دور نقش اساسي در تربيت و تعليم جامعه داشته است؟ رسانه‏هاي گرهي مي‏توانند بالاترين و مؤثرترين نقش را در پيشبرد تبليغ و ترويج وقف و تعريف مقاصد متنوع و نتايج امر خير وقف را در زمره‏ي واجبات و تکليف شرعي دانسته و زمينه‏ي گسترش آن را توسط افراد خير و نيک‏انديش فراهم آورند.

استفاده از تجربيات کشورها و ملل ديگر در زمينه‏ي

چگونگي اداره‏ي وقف، گسترش فرهنگ تعاون را غني‏تر و پربارتر خواهد نمود.
مي‏توان با تصويب قوانيني در جهت گسترش وقف اقداماتي اساسي به عمل آورد به عنوان مثال: از ساليان پيش در معاملات قطعي با اينکه شهرداري‏ها عوارض نوسازي تجاري يا مسکوني را از مردم اخذ مي‏کنند با اين همه در موقع معامله يک درصد قيمت ملک به شهرداري تعلق مي‏گيرد که توسط دفاتر اسناد رسمي وصول و واريز مي‏گردد يا دولت از هر نخ سيگار مبلغي به عنوان کمک به ورزش اخذ مي‏نمايد، بنابر همين رويه در موقع ثبت شرکت‏هاي خدماتي يا تجاري يا توليدي در اداره‏ي ثبت شرکت‏ها درصدي (مثلا يک درصد) از سرمايه‏ي اوليه به عنوان سهم‏الوقف در نظر گرفته شود و محل مصرف آن را نيز اعضاي شرکتي که درصدد ثبت هستند تعيين نمايند، که حتي تعيين يک درصد نيز مي‏تواند در تأسيس بانکي در جهت تأمين مشاغل يا اعطاي وام ازدواج به جوانان مؤثر باشد و تعيين محل مصرف نيز از سوي صاحبان شرکت آن را به نوعي از حالت اجبار خارج مي‏کند و انواع مختلفي از محل مصرف عوايد را نيز در بر گيرد، که در بسط و شکوفايي اين سنت حسنه مؤثر خواهد افتاد.
دکتر عليرضا فيض در مقاله‏اي تحت عنوان »مصلحت وقف و پاره‏اي از شرايط آن 21) »در خصوص وقفي از نوع جديد پيشنهاد مي‏کند:
اشکال در وقف پول همان است که گفته شد و آن اينکه وقتي از پول منتفع مي‏شويم که آن را خرج مي‏کنيم چون خرج کرديم پول از بين مي‏رود و ديگر باقي نمي‏ماند ولي بايد گفته شود که باقي بودن هر چيز به فراخور خود آن چيز است و بنابراين مي‏توان گفت: پول در گردش خود بر روي کلي ) نه جزيي و شخصي ) دور مي‏زند و چه اشکالي دارد مثلا کسي ده‏ها ميليون ريال پول خود را براي نيازمندان وقف کند و در بانکي نگهداري شود تا هر نيازمندي براي رفع حاجت از آن استفاده کند و در سر مدتي که از قبل معين شده است مثل آن را به بانک بپردازد؟ اين گونه وقف را عرف عقلا مي‏پذيرند چون بسيار مفيد و ارزنده و براي هميشه باقي و داير است و هيچ حلال و حرامي هم پيش نخواهد آمد.

نکاتي چند در گسترش فرهنگ وقف‏

1. از آنجا که موقوفات فقط به اراضي و املاک مربوط به مساجد و مؤسسات ديني اطلاق گرديده و در پندار و اذهان عمومي و باور مردم چنين جا افتاده است که وقف صرفا براي فقرا و امثالهم است و يا چنين تبليغ و تصور شده که از موقوفات فقط افراد سودجو استفاده مي‏نمايند که البته اين ناشي از عملکرد غلط متوليان و متصديان در ادوار پيشين است و بايد به شکل ممکن موضوع از طريق رسانه‏هاي گروهي و يا خلق آثار ادبي و هنري توسط هنرمندان و مؤلفان متعهد به مردم توضيح داده شود.
2. همانگونه که گفته شد، در کتب آموزشي ابتدايي تا دبيرستان اشاره‏اي به اين سنت حسنه نشده است، بر مسؤولان آموزشي و مؤلفان کتب درسي است که در جهت رفع اين نقيصه اقدام کنند و در کتب درسي بابي در خصوص وقف گنجانده شود.
3. همچنانکه در برنامه‏هاي صدا و سيما، با همآهنگي سازمان ميراث فرهنگي برنامه‏هايي در خصوص آثار تاريخي و ميراث فرهنگي تهيه و ارايه مي‏شود، از موقوفات نيز که ميراث‏هاي معنوي و فرهنگي نياکان پاک طينت ما هستند و در گوشه و کنار اين پهنه‏ي مقدس نيز کم نيستند، از مدارس و بيمارستان‏ها و... گزارش تهيه و ارايه گردد و توجيه شود که اين موقوفات منشأ چه اثرات مثبت اجتماعي و فرهنگي بوده‏اند، واقفان آثار نيز معرفي شوند.
4. متأسفانه بعد از انقلاب اسلامي که تب تغيير نام‏ها به علت جو انقلابي تمام کشور را گرفته بود اسامي بعضي از موقوفات تغيير يافته که عملي براي زدودن وقف و واقف تلقي شده و اثر منفي داشته و چه بسا که مورد اعتراض بستگان و يا بازماندگان واقف قرار گرفته، براي ترويج وقف و اثبات حفظ امانت از سوي متولي يا اوقاف، بايد اسم حقيقي وقف به صورت لايتغير و مؤبد
باقي بماند تا مردم به اثرات جاوداني خود اطمينان يابند.
5. به نحو ممکن مردم را در خصوص نوع استفاده و محل مصرف موقوفات آگاه نمود تا حس بدبيني و عدم اعتماد که نتيجه‏ي عملکرد نادرست متوليان و متصديان پيشين بوده از ذهن آنان زدوده شود.
6. افرادي در جامعه زندگي مي‏کنند که بنا به عللي مقطوع‏النسل مي‏باشند و به همين جهت با نااميدي که به آينده دارند هر آنچه دارند خرج مي‏نمايند، براي جلوگيري از اسراف و تبذير و تضييع اموال فهماند که براي تداوم حيات معنوي خود و باقي گذاشتن نام نيک در طرح يا پروژه عام المنفعه‏اي سرمايه‏گذاري نمايند تا خير دنيا و آخرت نصيبشان شده و رستگار شوند.
همچنين افراد متمولي نيز هستند که به علت عدم شناخت نمي‏دانند مال و پول خود را در کجا و براي چه صرف کنند که مي‏توان با شناسايي اينگونه افراد، وقف را به آنان معرفي و ابعاد معنوي آن را گوشزد نمود.
7. در مجامع عمومي به عناوين مختلف از واقفان زنده تجليل به عمل آيد تا ارزش عمل معنوي و خير خود را لمس کنند و ديگران نيز تشويق به اين کار نيک شوند.
8. رقباتي که در گذر زمان به علت قلت درآمد يا عدم رسيدگي و اهمال، تخريب گرديده‏اند و موجبات دل‏سردي مردم و ايجاد ذهنيت منفي مي‏شوند، به هر نحو ممکن در اسرع وقت تبديل به احسن يا استفاده بهينه شود. يا با سرمايه‏گذاري بازسازي گردد تا از وقف منظره‏اي نامطلوب رؤيت نشود.
9. اسامي واقفان در لوحه‏اي ثبت و بر روي محل موقوفه نصب شود، اغلب ديده شده که موقوفه‏اي به نام متولي يا موقوف عليهم معرفي و معروف شده که اين بي‏انصافي و تضييع حق واقف است.
10. براي احياي موقوفات هزينه‏هاي پرسنلي را اهميت داده تا افراد مرتبط با موقوفات به صورت جدي پيگيري نموده در نتيجه ايجاد درآمد بيشتر براي موقوفات خواهد بود و ضمنا کارکنان با ميل و رغبت بيشتري به کار خواهند پرداخت.
11. شورايي از افراد خير و ثروتمند و دانشگاهي در مراکز استان‏ها با رياست مدير کل اوقاف استان تحت عنوان »شوراي فرهنگ اوقاف« جهت بررسي مسايل وقف و تبليغ آن و تشويق به اين سنت حسنه تشکيل گردد.
12. از طريق صدا و سيما با واقفان يا وراث آنان در خصوص اهداف وقف مصاحبه‏هايي ترتيب داده شود و همچنين تخلفات وقفي که متأسفانه توسط عده‏اي سودجو با تعدي و تصرف در موقوفات انجام شده ضمن پي‏گيري قضايي به اطلاع مردم برسد، از منابر و امکانات تبليغي نهايت استفاده در جهت جلب اعتماد مردم به عمل آيد زيرا: اعتماد مردم مساوي با اقدام مردم است.

پی نوشت:

1-البته نمي‏توان تلاش سازمان اوقاف را در زمينه‏ي انتشار فصلنامه‏ي ميراث جاويدان و نشريه‏ي باران در اين زمينه ديد و تحسين نکرد، اما کافي نيست.
2-فصلنامه‏ي ميراث جاويدان، ش 5.
3-وقف در ايران، صص 21 و 22.
4-تاريخ زندگي روستاييان، ج 1، ص 330.
5-تاريخ دانشگاه‏هاي بزرگ اسلامي به نقل از عرنوس: تاريخ القضاء في‏الاسلام، صص 43 و 44.
6-همان.
7-فصلنامه‏ي ميراث جاويدان، ش 3، ص 45.
8-تاريخ اجتماعي ايران، ج 3، ص 105.
9- فصلنامه‏ي ميراث جاويدان، ش 10.
10-وقف در ايران، ص 127.
11- تاريخ اجتماعي ايران، ج 6، ص 17 به نقل از لذات فلسفه، ص 111.
12-دورانت، ويل، تاريخ تمدن، ج 7، ص 571.
13-فصلنامه‏ي ميراث جاويدان، ش 10.
14-نظام اجتماعي عبارت است از مجموعه‏ي نيروهاي توليدي (انسان به اضافه تجربيات توليدي او به اضافه وسايل توليد که آن نيز عبارت است از ابزار توليد به اضافه مواد اوليه و زمين و ساختمان)،
15-جناتي، محمدابراهيم، فصلنامه‏ي ميراث جاويدان، ش 5.
16-بندلي جوزي، تاريخ الحرکات الفکريه في‏الاسلام، ج 1، ص 109.
17-النقض، به اهتمام سيد جلال‏الدين محدث، ص 473.
18-تاريخ اجتماعي ايران، ج 5، ص 400 و 401.
19-نقل با تلخيص و تصرف از فصلنامه‏ي ميراث جاويدان، ش 8.
20-فصلنامه‏ي ميراث جاويدان، ش 8.
21-فصلنامه‏ي ميراث جاويدان، ش 8

منبع: ميراث جاويدان

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
دولت چهاردهم، از تنفیذ تا تشکیل کابینه
play_arrow
دولت چهاردهم، از تنفیذ تا تشکیل کابینه
تنفیذ به چه معناست؟
play_arrow
تنفیذ به چه معناست؟
آخرین روز کاری در دفتر سرپرست ریاست‌ جمهوری
play_arrow
آخرین روز کاری در دفتر سرپرست ریاست‌ جمهوری
پیروزی نوشاد عالمیان مقابل نیجریه در المپیک
play_arrow
پیروزی نوشاد عالمیان مقابل نیجریه در المپیک
گلزنی دوباره مهدی طارمی با پیراهن اینترمیلان
play_arrow
گلزنی دوباره مهدی طارمی با پیراهن اینترمیلان
شهیدی که پس از ۳۷ سال به آغوش مادر بازگشت
play_arrow
شهیدی که پس از ۳۷ سال به آغوش مادر بازگشت
حذف محمد رهبری با شکست مقابل سابریست میزبان
play_arrow
حذف محمد رهبری با شکست مقابل سابریست میزبان
پیروزی پاکدامن مقابل شمشیرباز ژاپنی
play_arrow
پیروزی پاکدامن مقابل شمشیرباز ژاپنی
حضور قهرمان ملی ایران در المپیک ۲۰۲۴ پاریس
play_arrow
حضور قهرمان ملی ایران در المپیک ۲۰۲۴ پاریس
پرش زیبای مهدی الفتی در مرحله مقدماتی پارالمپیک فرانسه
play_arrow
پرش زیبای مهدی الفتی در مرحله مقدماتی پارالمپیک فرانسه
گزیده بیانات | از سرپرست ریاست جمهوری و هیئت دولت در مدیریت کشور در این دوماه تشکر میکنم
play_arrow
گزیده بیانات | از سرپرست ریاست جمهوری و هیئت دولت در مدیریت کشور در این دوماه تشکر میکنم
گزیده بیانات | خدا را شاکر هستیم انتخابات با وجود فضای اندوه ناشی از فقدان رئیس جمهور شهید به بهترین وجه انجام گرفت
play_arrow
گزیده بیانات | خدا را شاکر هستیم انتخابات با وجود فضای اندوه ناشی از فقدان رئیس جمهور شهید به بهترین وجه انجام گرفت
لحظه اهدای حکم تنفیذ توسط رهبر انقلاب در ابتدای مراسم
play_arrow
لحظه اهدای حکم تنفیذ توسط رهبر انقلاب در ابتدای مراسم
قرائت متن حکم تنفیذ ریاست جمهوری چهاردهم در ابتدای مراسم
play_arrow
قرائت متن حکم تنفیذ ریاست جمهوری چهاردهم در ابتدای مراسم
ارائه گزارش توسط وزیر کشور از روند برگزاری دور اول و دوم انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم
play_arrow
ارائه گزارش توسط وزیر کشور از روند برگزاری دور اول و دوم انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم