اگر ساعتمان عقب باشد
خانم مرضیه حدیده چی:
نظم در تربیت زندگی امام در پاریس حتی روی برنامه و کار پلیسهای فرانسه هم اثر گذاشته بود من از داخل پنجرهی اتاقم که در منزل امام بود میدیدم که هنوز در منزل امام باز نشده آنها از ماشینها پیاده میشدند تا امام را بدرقه کنند پلیسها چند بار به برادرها گفته بودند ما اگر ساعتمان گاهی عقب جلو باشد از روی تنظیم وقت امام برای نماز، ساعت صحیح را میتوانیم بفهمیم و این نظم برای آنها خیلی عجیب بود. (1)نظم و دقت شگفتآور در انجام امور
آیت الله محمد مؤمن:
حضرت امام (رحمه الله) در ایام تدریس، از نظر رعایت وقت، بسیار دقیق و منظم بود. در آن زمان چون زمان درس براساس طلوع و غروب آفتاب بود، اگر هر روز نسبت به روز قبل، طلوع یا غروب آفتاب یک دقیقه و یا 1/5 دقیقه تفاوت داشت، در موقع تشریففرمایی هر روز نسبت به روز قبل این یک و نیم دقیقه عیناً رعایت میشد.شاید مکرر میفرمودند: من دوست دارم آقایان هنگام آمدن به درس دم در تزاحم کنند. (که همه با هم سر ساعت معین دم در مسجد یا درس برسند)
و برای ترغیب بیشتر با این نظم و دقت بارها شد که محصلی چند دقیقه دیرتر حاضر شده بود، اگر اشکالی را عنوان میکرد میفرمودند: شما دیر آمدهاید حق اشکال کردن ندارید. (2)
با تقسیم وقت کارها برکت پیدا میکند
آیت الله قدیری:
امام از استادشان مرحوم آیت الله شاه آبادی نقل میکردند که صاحب جواهر برای نوشتن «جواهر» برنامه داشتند و هر شب مقداری از آن را مینوشتند. ایشان آقازادهای داشت که اهل علم و فضیلت و مورد علاقه ایشان بود و مرحوم شد. مراسم تشییع جنازه او یک روز به تأخیر افتاد. شب جنازه را در اتاقی گذاشتند صاحب جواهر آن شب در کنار جنازه فرزند خود نشستند و به مقداری که هر شب مینوشتند همان جا نوشتند.امام بعد از این نقل تأکید کردند که آقایان باید، هم زحمت بکشید و هم کارها را تنظیم کنید که با منظم بودن و تقسیم وقت، کارها برکت پیدا میکنند. (3)
کسی که کارش ضابطه دارد
خانم فاطمه طباطبایی (عروس امام):
امام همیشه میگفتند: کسی که کارهایش چهارچوب و ضابطهای دارد، کار بیهوده نمیکند و در نتیجه به زن و بچهاش هم ظلمی نمیشود. (4)شبها مطالعه نکنند
همسر شهید محلاتی:
یک بار در همان اوایل درس حضرت امام که ایشان برخی نکات اخلاقی را میفرمودند حاج آقا برای ما نقل کردند که امروز حضرت امام در درس فرمودند که طلبههای متأهل نباید شبها مطالعه کنند. بلکه شبها را به رسیدن به امورات منزل و رسیدگی به زن و فرزند گذرانده و سحرها را به مطالعه اختصاص دهند. (5)پاسخگویی در راه درس
حجت الاسلام و المسلمین مصطفی زمانی:
درس صبح امام ساعت هشت شروع میشد. آنقدر در مورد وقت حساسیت داشتند که اگر کسی میخواست در راه با معظمله صحبت کند، نمیتوانست ایشان را متوقف سازد که ایشان دیرتر به مقصد برسند. همانطور که حرکت میکردند، پاسخ سؤالها را میفرمودند.آن موقع در قم از تاکسی و اتوبوس خبری نبود فقط درشکه بود آن هم کم. افرادی بودند که برای رسیدن به درس ایشان ناگزیر بودند یک ساعت پیاده حرکت کنند. آنها از استاد آموخته بودند که در راه وقت را با بحث کردن با هم درس خود پشت سر بگذارند. (6)
قبل از همه به درس میآمدند
حجت الاسلام و المسلمین سید عبدالمجید ایروانی:
وقتی ما در مسجد سلماسی قم پای درس امام حاضر میشدیم کمتر اتفاق میافتاد که مقداری زودتر به درس برویم که هنوز امام تشریف نیاورده باشند. غالباً من و اکثر طلاب که به مسجد میرفتیم میدیدیم که امام قبل از همه تشریف آوردهاند، روی منبر و سجاده نشستهاند و آماده گفتن درس هستند. (7)افراد منظم به جایی میرسند
حجت الاسلام و المسلمین سید حمید روحانی زیارتی:
امام در موعد مقرر برای تدریس در محل درس حاضر میشدند و از اینکه بیشتر اوقات طلاب، نامرتب و دیر و زود به درس آمده و در امور زندگی بینظم بودند، رنج میبردند. و کراراً به مناسبتهایی این نکته را به طلاب گوشزد میکردند که در این دنیا کسانی توانستند به جایی برسند و گلیم خویش را از آب بیرون بکشند که در زندگی دارای نظم و انضباط بودهاند. (8)جای دیگر هم مسجد هست
حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا ناصری:
یک بار یادم هست امام در مورد حضور در کلاس درس فرمودند: «اگر برای درس خواندن میآیید باید سر موقع حاضر باشید و اگر برای ثواب به مسجد میآیید جای دیگر هم مسجد هست». (9)مسافت منزل تا اینجا را هم حساب کنید
حجت الاسلام و المسلمین سید عباس میریونسی:
ایشان خود بسیار منظم بودند و مایل بودند دیگران هم منظم باشند. روزی در مسجد سلماسی خطاب به شاگردان فرمودند: «من به کسی نمیگویم به درس من بیاید؛ ولی اگر میخواهید بیایید منظم باشید. شما اگر وقتشناس و منظم باشید باید تمامتان جلو در این مسجد به هم برسید چون مسافت منزل تا اینجا را هم باید حساب کنید...». (10)مجلس روضه که نیست!!
آیت الله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی:
برخی از شاگردان چون به درسهای متعددی میرفتند، گاه دیر در درس حاضر میشدند. ایشان از این وضع ناراحت بودند. روزی فرمودند: «من نمیگویم به درس من بیایید، ولی به هر درسی که میروید، سعی کنید از اول درس حاضر باشید. مجلس روضه که نیست که به هر جای آن رسیدید، ثواب آن را ببرید!». (11)واجب نیست به درس من بیایید
آیت الله صادق خلخالی:
آنچه مرا فریفتهی امام کرد نظم ایشان بود. امام خیلی منظم بودند. مثلاً همیشه ساعت هشت صبح تشریف میآوردند گاهی که بعضی از طلبهها به امام میگفتند درس را قدری زودتر یا دیرتر شروع کنید، ایشان میگفتند نه، واجب نیست که حتماً به درس من بیایید. بروید به درسهای دیگر، طلبه که نباید به همه درسها برود. (12)در آغاز درس باید حاضر باشد
آیت الله محمدرضا توسلی:
از ویژگیهای مهم درس امام نظم آن بود. ایشان، هم خود مقید بودند سر ساعت مقرر به درس حاضر شوند و هم این را از شاگردانشان انتظار داشتند. گاهی اگر طلاب وسط درس میآمدند ایشان ناراحت میشدند و میفرمودند: «آدم یک درس در روز بخواند ولی همان را خوب بخواند، و مقید باشد در آغاز درس حاضر باشد». (13)تنظیم ساعت با ورود امام
حجت الاسلام و المسلمین سید علی غیوری:
به دلیل حضور به موقع امام در جلسات درسی، ما گاهی وقتها ساعتمان را با حضور امام تنظیم میکردیم و اگر وقتی ساعتمان دچار اشکالی میشد با حضور امام، اصلاح میشد. (14)حتی یک دقیقه هم تأخیر نمیکردند
آیت الله حسین نوری:
از خصوصیات امام این بود که به کلاس درس خیلی اهمیت میدادند به طوری که خود ایشان همیشه سر وقت حاضر میشدند. حتی یک دقیقه هم تأخیر نمیکردند. ایشان در سالهای اختناق در مدرسه فیضیه تدریس میکردند. در یکی از روزها که ساواک به مدرسه حمله کرده بود، همه طلبهها حاضر شدند و امام هم طبق معمول سر وقت حاضر شد. وقتی ما با این صحنه روبهرو شدیم فکر کردیم که امروز کلاس تعطیل میشود، اما برخلاف عقیده ما امام روی زمین صحن حضرت معصومه (علیهاالسلام) نشست و مشغول درس دادن شد. (15)به شما نمیگویم به درسم بیایید
حجت الاسلام و المسلمین سید مجتبی رودباری:
آن روز امام در موعد مقرر برای درس به مسجد شیخ (مسجد شیخ انصاری در نجف اشرف) تشریف آورده بودند، در حالی که هنوز همه شاگردان حضور نداشتند.امام پس از ورود به مسجد طبق معمول کنار منبر نشستند تا پس از لحظاتی برای تدریس به منبر تشریف ببرند؛ ولی چون با غیبت بعضی از شاگردان مواجه شدند، از این رو بدون آن که به منبر تشریف ببرند، به ما فرمودند: «امروز میخواهم به جای درس، قضیهای را برای شما بازگو کنم».
آری آن روز حضرت استاد به ما درس آموخت؛ ولی نه درس فقه مانند همه روزها بلکه درس اخلاق، همان درسی که امام مکرر در مکرر لزوم اتصاف و آراستگی به آن را توصیه میفرمودند و سالکان الی الحق، معلومات منهای اخلاق را حرفهای مدرسه میدانند و قیل و قال.
آن روز امام چنین فرمودند: «من این مطلب را از استادم مرحوم شاه آبادی (رحمه الله)، نقل میکنم و ایشان از پدر بزرگوارش که از شاگردان مرحوم صاحب جواهر بودند، نقل مینمود که شاه آبادی بزرگ میفرمود:
صاحب جواهر دارای پسری بود که از فضلای به نام حوزه علمیه نجف به شمار میرفت و تصادفاً در حال حیات پدر فوت میکند. در روز تشییع با اینکه هالهای از غم و اندوه سرتاسر نجف را فراگرفته بود؛ ولی با این حال صاحب جواهر که خود صاحب عزا بود از فرصت کوتاه استفاده کرده و تا جمع شدن علما و طلاب حوزه و اهالی نجف برای تشییع جنازه، نصف صفحهای از کتاب جواهر را به رشته تحریر درآورد.
امام پس از ذکر این قضیه، ضمن اینکه ما را به حداکثر استفاده از وقت و رعایت نظم در همه امور از جمله حضور در درس، نصیحت فرمودند، دقیقاً چنین گفتند:
«من که به شما نمیگویم به درسم بیایید، حال شما که بنا دارید در درسم شرکت کنید، لااقل به بنای خودتان عمل کنید».
سوگند به تربت پاکش، او راست گفت و در گفتارش دائر به اینکه «من که به شما نمیگویم به درسم بیایید»، صادق بود امام به اینکه به همگان حتی به ضعیفترین طلبه افغانی از نظر درسی، شهریه میداد و شهریه ایشان در حوزه نجف از نظر کمیت بالا بود؛ ولی با این حال: هرگز کسی را برای شرکت در درسش، رفتن به نماز جماعتش، حضور در بیرونش، نشر رسالهاش، بوسیدن دستش، مدح و ثناگوییش، زیاد کردن مقلدینش و سایر مسائل شخصی، دعوت نکردند.
باید هم چنین باشد، چه او مخلص بود و این ویژگی مخلصین است که فقط خدا را میبینند و کارها را برای او انجام میدهند. (16)
صلاح حال، نه استخاره
آیت الله محمدحسن قدیری:
وقتی کسی از امام تقاضای استخاره میکرد، گاهی با تسبیح و گاهی با قرآن به همین طور که معمول است، استخاره میفرمودند؛ ولی در مورد کارهای خودشان من خاطرهای دارم که وقتی رفقای نجف از ایشان درخواست کردند که درس اصول را شروع فرمایند، ایشان موافقت نمیفرمودند. یکی از رفقا عرض کرد آقا استخاره بفرمایید، اگر خوب بود شروع کنید؛ ایشان در جواب فرمودند استخاره چیست؟ من باید حال خودم را ملاحظه کنم که میتوانم بپذیرم یا نه. و بالأخره نپذیرفتند. (17)فوقالعاده به درس مقید بودند
حجت الاسلام و المسلمین سید علی غیوری:
مهمترین ویژگی امام، نظم ایشان بود. من در طول تحصیلاتم احدی را مانند ایشان جدی و مرتب ندیدم. هیچگاه اتفاق نیفتاد که بدون مطالعه قبلی درس بگویند. فوقالعاده به درس مقید بودند. برای مثال وقتی یک دوره اصول را در مسجد سلماسی قم شروع فرمودند که چهار سال و نیم طول کشید، در طول این مدت غیر از روزهای تعطیل سال، فقط دو روز درس را تعطیل کردند که یک روز آن را کسالت داشتند. (18)تشکیل جلسه درس در منزل
حجت الاسلام و المسلمین سید جواد علم الهدی:
حضرت امام درسها را به طور دقیق و جدی و منظم اعم از روزهای بارانی و برف تشریف میآوردند. حضور ایشان در سر ساعت، غیرقابل تغییر به نظر میرسید. حتی به خاطر دارم که سه روز استاد در اثر عارضهای تب داشتند و برای درس فقه صبح که در مسجد سلماسی نزدیک منزلشان تشریف میآوردند، نتوانستند، پیغام دادند که منزل بیایید. باز هم درس تعطیل نشد. با اینکه استاد کنار کُرسی، لحاف روی پاهایشان کشیده بودند، درس را مانند روزهای دیگر ادامه دادند. (19)برقراری درس در روز دستگیری حاج آقا مصطفی
حجت الاسلام و المسلمین سید حمید روحانی:
حوادث و رویدادهای بزرگ هرگز موجب آن نشد که امام از برنامه حوزهای و تدریس فقه اسلامی باز بمانند و یا با سردی و بیحالی این برنامه را انجام دهند. ما و بسیاری از شاگردان درس ایشان بارها اتفاق میافتاد که به علت حوادث گوناگون سیاسی یا در درس امام حاضر نمیشدیم یا با سردی و نگرانی در درس شرکت میکردیم. لکن امام در همان لحظات حساس که بزرگترین مسائل سیاسی در زندگی ایشان پیش آمده بود، وقتی تدریس میکردند به گونهای مسائل فقهی را موشکافی میکردند که انگار نه انگار حادثهای رخ داده است. از جمله روزی که مرحوم حاج آقا مصطفی فرزند ایشان را رژیم بعث دستگیر و به بغداد برد نه تنها در برنامه درسی امام کوچکترین تغییری روی نداد بلکه میتوانم بگویم که از روزهای دیگر عمیقتر و گستردهتر بحث علمی میکردند. (20)مردهبازی را دور بیندازید
حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا ناصری:
وقتی ما در نجف به خاطر شهادت حاج آقا مصطفی مجلس ختم گذاشتیم تمام آقایان در نجف این کار را کردند. چند روزی که گذشت افرادی میآمدند و برای فاتحه گرفتن اجازه میگرفتند. آقای دعایی هم مسئول این کار بود که از امام اجازه میگرفت و تعیین وقت میکرد. امام به او فرمود. «مردهبازی را دور بیندازید و به دنبال درس و بحثتان باشید و در این کار اصرار نکنید.» (21)خوب است در یک ساعت همه فقه بگویند
آیت الله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی:
امام میفرمودند: «خوب است آقایان، درسها را به گونهای ترتیب بدهند که در یک ساعت، همهی اساتید فقه بگویند و در ساعتی دیگر، همه اصول؛ تا اینکه درس رفتنها نظمی پیدا بکند». (22)آنچه خوبان همه داشتند
حجت الاسلام و المسلمین رسولی محلاتی:
امام مجموعهای بود از کمالات و محاسن اخلاق صوری و معنوی که به ندرت خدای متعال در کسی این همه محاسن و کمالات را جمع میکند و به راستی میتوان گفت آنچه خوبان همه داشتند او به تنهایی داشت. محاسن ظاهر و باطن در ایشان جمع شده بود؛ زیبایی صورت، فصاحت و بلاغت و جذابیت بیان، سلامت و تناسب اندام، زیبایی و شیوایی فوقالعاده در خط، شجاعت و صلابت کم نظیر، هوش و ذکاوت، فراست و سرعت انتقال، حسن خلق، علوم اسلامی و عرفان بشری و زهد در درجه اعلا، خودساختگی از روی برنامههای دینی و از همهی اینها بالاتر ایمان و توکل خارقالعاده به خدای تعالی که ثمرهی این شجره طیبه همان بود که ما و همه دنیای اسلام و جهان امروز شاهد آن بوده و مشاهده کردهایم. (23)پینوشتها:
1. همان، ص 37.
2. همان، ص 161.
3. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 2، ص 29.
4. همان، ص 29.
5. صحیفه دل، ج 1، ص 148.
6. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 5، ص 113.
7. همان.
8. همان، ص 118.
9. همان، ص 114.
10. صحیفه دل، ج 2، ص 139.
11. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 5، ص 114.
12. همان، ص 114-115.
13. همان، ص 115.
14. همان.
15. همان، ص 115-116.
16. صحیفه دل، ج 1، ص 79-81.
17. همان، ص 137.
18. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 5، ص 117-118.
19. صحیفه دل، ج 1، ص 111.
20. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 5، ص 118.
21. همان، ص 119.
22. همان، ص 126.
23. همان، ص 36.
سعادتمند، رسول؛ (1390)، درسهایی از امام: نظم و قانونگرایی، قم: انتشارات تسنیم، چاپ دوم