برخورد تمدن ها
● نام گفت و گو شونده: ساموئل - هانتينگتون
10سال پيش ، در 1993، شما مقاله «برخورد تمدنها» را منتشر کرديد که در 1996به صورت کتاب به چاپ رسيد. آيا حوادث 11سپتامبر 2001 را تاييدي بر ديدگاه هاي خود مي دانيد؟
تا حدي همين طور است ؛ گرچه آن حادثه ، فقط يک برخورد محدود بود. من پس از 11سپتامبر گفتم نبايد اجازه دهيم که اين حادثه به يک منازعه بزرگ ميان غرب و اسلام تبديل شود؛ در اين صورت منازعه در سطح جهاني گسترش خواهد يافت . در جريان جنگ خليج فارس در 1991 ، کشورهاي عربي از اين که در جبهه امريکا عليه عراق قرار بگيرند ابايي نداشتند ، اما به نظر نمي رسد که اينک چنين تمايلي داشته باشند.
شما فکر نمي کنيد اگر جنگ عليه عراق شروع شود جهان اسلام عليه امريکا و اسرائيل بپاخيزد؟
فکر مي کنم که بطور بالقوه ، امکان چنين چيزي وجود دارد؛ ببينيد در حال حاضر انتفاضه دوم در فلسطين در جريان است و در صورت وقوع نبرد، شايد مسلمانان بکوشند توجه جهانيان را به سمت احقاق حقوق فلسطين معطوف کنند.
زماني که شما نظريه خود را مطرح کرديد ، به شدت از شما انتقاد شد ، اما اکنون به نظر مي رسد منتقدين قانع شده باشند.نيمه اول قرن بيستم ، جنگهاي جهاني بوقوع پيوست . نيمه دوم به جنگ سرد گذشت و قرن بيست و يکم با جنگ مسلمانان عليه غرب شروع شد. در چچن ، آذربايجان ، افغانستان ، آسياي مرکزي ، سودان و خاورميانه ، جنگي عليه مسلمانان و همچنين جنگ هاي داخلي ميان مسلمانان در جريان است . اين همان مساله مرزهاي خونين است که شما در برخورد تمدنها بدان اشاره کرده بوديد.
منظورم اين نيست که اسلام در اصل خشمگين و خونين باشد. عوامل زيادي در اين امر دخالت دارد. يکي از آنها احساس تاريخي تحقير است . سرزمين هاي اسلامي در تاريخ جديد مستعمره غربيها بوده است و اين احساس تحقير ، خشم مسلمانان را عليه غربيها برانگيخته است . مورد دوم مساله فلسطين است ، در اين مساله آنها به خاطر حمايت همه جانبه امريکا عليه اسرائيل نسبت به غرب و بخصوص امريکا ، خشمگينند. مورد سوم ، مساله انفجار جمعيت است . پر جمعيت تر ين رده سني در ميان مسلمانان ، گروه جوانان 15 تا 30 سال است که بسياري از آنها بيکارند. آنها راهي غرب مي شوند تا کار پيدا کنند ، اما در آنجا هم سرخورده مي شوند. به اين ترتيب خشم عليه غرب به نبرد غرب مي انجامد.
منظور شما اين است که جنگ تمدنها را گروه جوانان بيکار به راه مي اندازند؟
به نظرم افراد مسن تر و گروههاي قديمي تر تمايلي به جنگ ندارند ، اما جوانترها چرا.
آيا اين ديدگاه درباره امريکا و اروپا هم صادق است؟ آيا اين درست است که اروپا چون نسبت به امريکا قديمي تر و مسن تر است از جنگ پرهيز مي کند و امريکا چون جوانتر است خواهان نبرد است؟
اروپا در سده بيستم به مراتب بيشتر از حالا خواهان نبرد و خونريزي بودند. اگر بخواهيم مقايسه کنيم ، خشونت ورزي آنها نسبت به مسلمانان بسيار بيشتر بوده است . در جريان جنگهاي جهاني اين اروپايي ها بودند که قتل عام به راه انداختند، اما اکنون کمتر خواهان جنگ و نبردند. به نظر من ، همين حالت براي جوامع اسلامي هم رخ خواهد داد.
در سال 2020 ، هيجان سربازان جوان مسلمان فروکش خواهد نمود. آنها به سنين ميانسالي خواهند رسيد و ايجاد رابطه صلح آميز با آنها ساده تر خواهد شد. و تا سال 2020 چه اتفاقي خواهد افتاد؟
به نظرم روند درگيري رو به تشديد خواهد بود. بخصوص در مورد امريکا ؛ قبل از 11سپتامبر امريکايي ها در مسائلي مانند چچن، کشمير و حتي فلسطين همدردي بيشتري با مسلمانان داشتند.
اکنون اروپايي ها اين وضعيت را نسبت به جهان اسلام گرفته اند ، بخصوص در مورد فلسطين.
من بر اين اعتقادم که غربيها بايد در مورد فلسطين با مسلمانان و اعراب همراهي بيشتري داشته باشند.
تصور مي کنيد اگر فلسطيني ها در فلسطين در آرامش زندگي کنند ، مرزهاي خونين اسلام از ميان خواهد رفت؟
به هر حال مساله فلسطين خيلي مهم است . تا زماني که اختلاف ميان فلسطيني ها و اسراييلي ها وجود داشته باشد و مسلمانان بر اين تصور باشند که غرب و بخصوص امريکا از اسراييل حمايت مي کند و مساله اسراييل را به منزله امنيت ملي در نظر مي گيرد، وضعيت تخاصم ادامه خواهد يافت .
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله