رفتار تهاجمي و ابعاد آسيب پذيري آمريكا در يك «جنگ بيولوژيك»
«جرمي رايت» كشيش آمريكائي كه «باراك اوباما» نامزد دمكراتهاي آمريكا در انتخابات رياست جمهوري از وي تبعيت مي كند پرده از روي رازهاي ناگفته اي برداشته است كه قطعا آمريكا را با مشكلات جديدي مواجه خواهد كرد. اين كشيش آمريكائي واشنگتن را عامل انتشار «ويروس ايدز» در آفريقا معرفي كرد و طي نشستي در «باشگاه ملي خبرنگاران آمريكا» از روي اين راز پرده برداشت كه آمريكا عامل اصلي ايجاد اين بحران عظيم جهاني محسوب مي شود.
اگر چه پيش از اين هم در مقياس جهاني انگشت اتهام در اين مورد به سوي آمريكا نشانه گيري شده بود لكن اين براي نخستين بار است كه يك مقام آمريكائي در اين زمينه موضع گيري علني مي كند. «جرمي رايت» همچنين به نقش آمريكا در تجهيز صدام به «سلاحهاي ميكروبي» اشاره كرد و در پاسخ به اين سئوال كه چرا ممكن است واشنگتن دست به چنين كاري بزند اظهار داشت: كساني كه صدام را به سلاحهاي ميكربي تجهيز و مسلح كرده اند تا عليه مردم خود استفاده كند و آنها را قتل عام كند به راحتي در اين مورد هم تصميم گرفته اند و قادر به انجام اين كارها هم هستند.
نبايد از نظر دور داشت كه در ابتداي انتشار «ويروس ايدز» در آفريقا مقامات ارشد «كا. گ. ب» سرويس جاسوسي و ضد جاسوسي اتحاد شوروي سابق تصريح كرده بودند كه «ويروس ايدز» هديه لابراتوارهاي جنگ ميكربي پنتاگون به جامعه بشري است. افشاي اين امر به موضوعي اشاره داشت كه طي آن آمريكا در آزمايش عملي براي بررسي ميزان و نحوه تاثيرگذاري «ويروس ايدز» بر روي انسانها به تزريق عمدي آن به برخي ساكنان آفريقا تحت پوشش كمكهاي بهداشتي انساندوستانه! پرداخت و در واقع مردم آفريقا را بعنوان «موش آزمايشگاهي» در معرض نسل جديدي از ويروسهاي توليدي در لابراتورهاي جنگ ميكربي پنتاگون قرارداد تا ابعاد تاثير عملي توليدات جديد خود را بررسي كند.
در اين زمينه 2 روايت مختلف وجود دارد كه هر دو مورد قابل تامل است و شايد روزي اسناد و مدارك آن براي افكار عمومي جهان منتشر شود و مورد اعتراض صريح تري از جانب آمريكا قرار بگيرد و بهتر مشخص شود كه كدام فرضيه ها به واقعيت نزديكتر است
طبعا در اصل اين نكته كه ويروس ايدز بر اثر بررسي هاي آزمايشگاهي به وجود آمده اتفاق نظر وجود دارد ولي دو روايت مختلف در مورد نحوه انتقال آن به انسان مطرح است كه براي هر كدام از اين ديدگاهها نيز شواهد و قرائني وجود دارد كه تا حدودي قابل استناد است ولي فرضيه دوم قويتر بنظر مي رسد:
1 ـ ويروس ايدز در لابراتوارهاي جنگ ميكربي آمريكا توليد و تكثير شده و به طور ناخودآگاه و بدون وجود برنامه اي تعمدي به انسان سرايت كرده و از طريق معاشرتهاي جنسي به سايرين منتقل گرديده و در واقع از كنترل خارج شده است. اين فرضيه مبناي درستي ندارد و احتمال صحت آن ضعيف بنظر مي رسد.
2 ـ ويروس ايدز در لابراتوارهاي جنگ ميكربي آمريكا توليد و تكثير شده ولي تعمدا و تحت پوشش ارائه «خدمات بهداشتي انساندوستانه» به سياهان آفريقا تزريق گرديده و از اين طريق در مقياس وسيعي به سايرين منتقل شده است.
برخي گزارشات منتشره از سوي رقباي آمريكا در قلمرو جنگ با سلاحهاي نامتعارف (از جمله شيميائي ميكربي و اتمي) نشان مي دهد كه امريكا تعمدا دست به اين كار زده و در واقع بشريت را در مقابل عمل انجام شده قرار داده است و كار به جائي رسيده كه امروزه دنياي معاصر از وجود ويروس ايدز حتي در غرب هم در امان نيست و هر لحظه ممكن است در معرض ابتلا به ويروس ايدز قرار گيرد و بر اثر بيماري ايدز دچار مرگ تدريجي شود و سرانجام بميرد.
«سارس» بيماري مهلكي است كه بر اثر انجام آزمايشات تكميلي در جهت انجام «جهش ژنتيكي» يا «موتاسيون» بر روي عامل بيماري سرماخوردگي به وجود آمده و چون به صورت مصنوعي ايجاد شده و سابقه قبلي در طبيعت نداشته راهكار مقابله با آن نيز طبعا ناشناخته است. در نخستين روزهاي انتشار «سارس» در چين عده اي دچار مرگ مرموز شدند ولي دولت چين بلافاصله با برقراري «شرايط قرنطينه» و انجام آزمايشات دقيق پزشكي توانست راهكار مقابله با آنرا شناسائي و كشف نمايد و اين تهاجم سازمان يافته در قلمرو جنگ ميكروبي را مهار كرد و به اين «بازي آمريكائي» پايان داد.
الف: ايجاد اختلال در جامعه چين به منظور ناكارآمد جلوه دادن حكومت در حفظ نفوس و اثبات عدم توانائي براي مقابله با شرايط اضطراري كه مي توانست به بي اعتمادي مردم نسبت به حاكميت و احيانا شورش مردم عليه دولت مركزي چين منجر شود.
ب: ايجاد اختلال در روند اقتصاد پوياي چين از طريق اختلال در رفت و آمد تجار و بازرگانان كشورهاي ديگر به چين و جلوگيري از سفر اتباع چيني به ساير كشورهاي جهان در چارچوب ايجاد «قرنطينه» و ضربه زدن به اقتصاد جهاني چين از طريق قطع ترابري دريائي ـ هوائي
ج: تحميل يك جنگ بيولوژيك تمام عيار به چين و قراردادن چين در موضع انفعالي
د: تست كردن توانائي عملياتي چين در مرحله مقابله با يك «جنگ بيولوژيك» در مقياس واقعي و ارزيابي موقعيت كنوني چين از نظر توانمندي مقابله با شرايط بحراني در يك جنگ ميكربي با ابعاد ناشناخته.
خوشبختانه چين در مدت كوتاهي توانست بر اين بحران عظيم و شرايط غافلگير كننده غلبه كند و ضمن مهار اوضاع به اين بحران پايان دهد و از وقوع يك بحران عظيم اقتصادي ـ اجتماعي با آثار و تبعات گسترده جلوگيري كند. البته مقامات چيني هنوز درباره مسائل پشت پرده و پيچيدگيها و ظرافتهاي عمليات اجرائي خود براي مقابله با اين بحران سخني نگفته اند و مسئله را بطور كلي مسكوت گذاشته اند و همين سكوت آنها در چارچوب پنهانكاري رفتار و عملكرد آنها در قبال يك «جنگ بيولوژيك» قابل ارزيابي است. هنوز كاملا روشن نيست كه چين هم در فرآيند آمادگي هاي دفاعي براي مقابله با يك جنگ ميكربي به مقابله با اين بحران رفته است يا آنكه در همان شرايط غافلگيري به شيوه هاي نوين مهار بحران دست يافته است. پاسخ اين سئوال هر چه باشد و چين با آمادگي قبلي و يا بدون آمادگي قبلي به مهار اين پديده موفق شده باشد انصافا دستاوردهاي سريع پكن در مهار فوري بحران هاي ناشي از «شيوع سارس» بسيار ارزشمند و ستودني است و توانمنديهاي چين در قلمرو يك جنگ ميكربي غافلگيركننده را نيز به رخ مي كشد كه در نوع خود پيامهاي هشدار دهنده اي را به مخاطبين آمريكائي گوشزد مي كند.
اين نكته از آن جهت اهميت دارد كه انفعال مطلق آمريكا در برابر بحراني مشابه شيوع «سارس» در چين را به تصوير مي كشد و ثابت مي كند كه در صورت وقوع بحرانهاي عظيم و غافلگيركننده توان سازماندهي و عمليات واشنگتن تا چه حد ناتوان و ناكارآمد است. بدين ترتيب اگر همان برنامه ها و اقداماتي كه آمريكا در قلمرو جنگ ميكربي عليه ساير كشورها و ملتها صورت مي دهد اين بار عليه خودش به اجرا درآيد ابعاد آسيب پذيري آمريكا در قبال چنان جنگي بدون شك بسيار وسيع و گسترده است و احيانا ثبات سياسي ـ اقتصادي و حتي اجتماعي آمريكا را در مسيري برگشت ناپذير قرار خواهد داد.
اكنون اين سئوال جدي مطرح است كه آيا واشنگتن مي تواند به اقدامات يكطرفه عليه بشريت ادامه دهد و از تاثير عواقب سو آن بر روي شهروندان آمريكائي جلوگيري كند و آيا ساير قدرتها براي تست كردن توانمنديهاي واشنگتن به تكرار تجربه هاي آمريكا و ايفاي نقشي مشابه واشنگتن وسوسه نخواهند شد ناتواني امروز بشريت در برابر شيرين كاريهاي جنون آميز آمريكا در انتشار «ويروس ايدز» در آفريقا كه دنياي معاصر را در برابر اين پديده شوم «بي دفاع» ساخته ابهامات زيادي را در اين خصوص ايجاد كرده و آينده جهان و حتي آينده عاملين اين بحران تصنعي را هم در پرده اي از ابهام فرو برده است. ايكاش عقلاي آمريكا به اين سئوال بينديشند كه اگر ساير قدرتهاي جهاني در فكر انجام همين اقدامات عليه آمريكا برآيند چه اتفاقاتي رخ مي دهد و راهكارهاي عملي براي مهار چنان بحراني چيست و ايكاش بلاتكليفي در اين خصوص آنها را وادار كند كه دستكم از اين پس عاقلانه رفتار كنند مسئولانه تصميم بگيرند و از تهديد بشريت و نابودي حال و آينده دست بردارند كه اين عين مصلحت دنياي معاصر است.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
اگر چه پيش از اين هم در مقياس جهاني انگشت اتهام در اين مورد به سوي آمريكا نشانه گيري شده بود لكن اين براي نخستين بار است كه يك مقام آمريكائي در اين زمينه موضع گيري علني مي كند. «جرمي رايت» همچنين به نقش آمريكا در تجهيز صدام به «سلاحهاي ميكروبي» اشاره كرد و در پاسخ به اين سئوال كه چرا ممكن است واشنگتن دست به چنين كاري بزند اظهار داشت: كساني كه صدام را به سلاحهاي ميكربي تجهيز و مسلح كرده اند تا عليه مردم خود استفاده كند و آنها را قتل عام كند به راحتي در اين مورد هم تصميم گرفته اند و قادر به انجام اين كارها هم هستند.
نبايد از نظر دور داشت كه در ابتداي انتشار «ويروس ايدز» در آفريقا مقامات ارشد «كا. گ. ب» سرويس جاسوسي و ضد جاسوسي اتحاد شوروي سابق تصريح كرده بودند كه «ويروس ايدز» هديه لابراتوارهاي جنگ ميكربي پنتاگون به جامعه بشري است. افشاي اين امر به موضوعي اشاره داشت كه طي آن آمريكا در آزمايش عملي براي بررسي ميزان و نحوه تاثيرگذاري «ويروس ايدز» بر روي انسانها به تزريق عمدي آن به برخي ساكنان آفريقا تحت پوشش كمكهاي بهداشتي انساندوستانه! پرداخت و در واقع مردم آفريقا را بعنوان «موش آزمايشگاهي» در معرض نسل جديدي از ويروسهاي توليدي در لابراتورهاي جنگ ميكربي پنتاگون قرارداد تا ابعاد تاثير عملي توليدات جديد خود را بررسي كند.
در اين زمينه 2 روايت مختلف وجود دارد كه هر دو مورد قابل تامل است و شايد روزي اسناد و مدارك آن براي افكار عمومي جهان منتشر شود و مورد اعتراض صريح تري از جانب آمريكا قرار بگيرد و بهتر مشخص شود كه كدام فرضيه ها به واقعيت نزديكتر است
جنگ بيولوژيك!
طبعا در اصل اين نكته كه ويروس ايدز بر اثر بررسي هاي آزمايشگاهي به وجود آمده اتفاق نظر وجود دارد ولي دو روايت مختلف در مورد نحوه انتقال آن به انسان مطرح است كه براي هر كدام از اين ديدگاهها نيز شواهد و قرائني وجود دارد كه تا حدودي قابل استناد است ولي فرضيه دوم قويتر بنظر مي رسد:
1 ـ ويروس ايدز در لابراتوارهاي جنگ ميكربي آمريكا توليد و تكثير شده و به طور ناخودآگاه و بدون وجود برنامه اي تعمدي به انسان سرايت كرده و از طريق معاشرتهاي جنسي به سايرين منتقل گرديده و در واقع از كنترل خارج شده است. اين فرضيه مبناي درستي ندارد و احتمال صحت آن ضعيف بنظر مي رسد.
2 ـ ويروس ايدز در لابراتوارهاي جنگ ميكربي آمريكا توليد و تكثير شده ولي تعمدا و تحت پوشش ارائه «خدمات بهداشتي انساندوستانه» به سياهان آفريقا تزريق گرديده و از اين طريق در مقياس وسيعي به سايرين منتقل شده است.
برخي گزارشات منتشره از سوي رقباي آمريكا در قلمرو جنگ با سلاحهاي نامتعارف (از جمله شيميائي ميكربي و اتمي) نشان مي دهد كه امريكا تعمدا دست به اين كار زده و در واقع بشريت را در مقابل عمل انجام شده قرار داده است و كار به جائي رسيده كه امروزه دنياي معاصر از وجود ويروس ايدز حتي در غرب هم در امان نيست و هر لحظه ممكن است در معرض ابتلا به ويروس ايدز قرار گيرد و بر اثر بيماري ايدز دچار مرگ تدريجي شود و سرانجام بميرد.
آمريكا و اقدامات مشابه
مهار «سارس» توسط چين
«سارس» بيماري مهلكي است كه بر اثر انجام آزمايشات تكميلي در جهت انجام «جهش ژنتيكي» يا «موتاسيون» بر روي عامل بيماري سرماخوردگي به وجود آمده و چون به صورت مصنوعي ايجاد شده و سابقه قبلي در طبيعت نداشته راهكار مقابله با آن نيز طبعا ناشناخته است. در نخستين روزهاي انتشار «سارس» در چين عده اي دچار مرگ مرموز شدند ولي دولت چين بلافاصله با برقراري «شرايط قرنطينه» و انجام آزمايشات دقيق پزشكي توانست راهكار مقابله با آنرا شناسائي و كشف نمايد و اين تهاجم سازمان يافته در قلمرو جنگ ميكروبي را مهار كرد و به اين «بازي آمريكائي» پايان داد.
اهداف جنگ بيولوژيك مهار شده!
الف: ايجاد اختلال در جامعه چين به منظور ناكارآمد جلوه دادن حكومت در حفظ نفوس و اثبات عدم توانائي براي مقابله با شرايط اضطراري كه مي توانست به بي اعتمادي مردم نسبت به حاكميت و احيانا شورش مردم عليه دولت مركزي چين منجر شود.
ب: ايجاد اختلال در روند اقتصاد پوياي چين از طريق اختلال در رفت و آمد تجار و بازرگانان كشورهاي ديگر به چين و جلوگيري از سفر اتباع چيني به ساير كشورهاي جهان در چارچوب ايجاد «قرنطينه» و ضربه زدن به اقتصاد جهاني چين از طريق قطع ترابري دريائي ـ هوائي
ج: تحميل يك جنگ بيولوژيك تمام عيار به چين و قراردادن چين در موضع انفعالي
د: تست كردن توانائي عملياتي چين در مرحله مقابله با يك «جنگ بيولوژيك» در مقياس واقعي و ارزيابي موقعيت كنوني چين از نظر توانمندي مقابله با شرايط بحراني در يك جنگ ميكربي با ابعاد ناشناخته.
خوشبختانه چين در مدت كوتاهي توانست بر اين بحران عظيم و شرايط غافلگير كننده غلبه كند و ضمن مهار اوضاع به اين بحران پايان دهد و از وقوع يك بحران عظيم اقتصادي ـ اجتماعي با آثار و تبعات گسترده جلوگيري كند. البته مقامات چيني هنوز درباره مسائل پشت پرده و پيچيدگيها و ظرافتهاي عمليات اجرائي خود براي مقابله با اين بحران سخني نگفته اند و مسئله را بطور كلي مسكوت گذاشته اند و همين سكوت آنها در چارچوب پنهانكاري رفتار و عملكرد آنها در قبال يك «جنگ بيولوژيك» قابل ارزيابي است. هنوز كاملا روشن نيست كه چين هم در فرآيند آمادگي هاي دفاعي براي مقابله با يك جنگ ميكربي به مقابله با اين بحران رفته است يا آنكه در همان شرايط غافلگيري به شيوه هاي نوين مهار بحران دست يافته است. پاسخ اين سئوال هر چه باشد و چين با آمادگي قبلي و يا بدون آمادگي قبلي به مهار اين پديده موفق شده باشد انصافا دستاوردهاي سريع پكن در مهار فوري بحران هاي ناشي از «شيوع سارس» بسيار ارزشمند و ستودني است و توانمنديهاي چين در قلمرو يك جنگ ميكربي غافلگيركننده را نيز به رخ مي كشد كه در نوع خود پيامهاي هشدار دهنده اي را به مخاطبين آمريكائي گوشزد مي كند.
ناتواني واشنگتن در شرايط مشابه
اين نكته از آن جهت اهميت دارد كه انفعال مطلق آمريكا در برابر بحراني مشابه شيوع «سارس» در چين را به تصوير مي كشد و ثابت مي كند كه در صورت وقوع بحرانهاي عظيم و غافلگيركننده توان سازماندهي و عمليات واشنگتن تا چه حد ناتوان و ناكارآمد است. بدين ترتيب اگر همان برنامه ها و اقداماتي كه آمريكا در قلمرو جنگ ميكربي عليه ساير كشورها و ملتها صورت مي دهد اين بار عليه خودش به اجرا درآيد ابعاد آسيب پذيري آمريكا در قبال چنان جنگي بدون شك بسيار وسيع و گسترده است و احيانا ثبات سياسي ـ اقتصادي و حتي اجتماعي آمريكا را در مسيري برگشت ناپذير قرار خواهد داد.
تهديد بشريت موقوف!
اكنون اين سئوال جدي مطرح است كه آيا واشنگتن مي تواند به اقدامات يكطرفه عليه بشريت ادامه دهد و از تاثير عواقب سو آن بر روي شهروندان آمريكائي جلوگيري كند و آيا ساير قدرتها براي تست كردن توانمنديهاي واشنگتن به تكرار تجربه هاي آمريكا و ايفاي نقشي مشابه واشنگتن وسوسه نخواهند شد ناتواني امروز بشريت در برابر شيرين كاريهاي جنون آميز آمريكا در انتشار «ويروس ايدز» در آفريقا كه دنياي معاصر را در برابر اين پديده شوم «بي دفاع» ساخته ابهامات زيادي را در اين خصوص ايجاد كرده و آينده جهان و حتي آينده عاملين اين بحران تصنعي را هم در پرده اي از ابهام فرو برده است. ايكاش عقلاي آمريكا به اين سئوال بينديشند كه اگر ساير قدرتهاي جهاني در فكر انجام همين اقدامات عليه آمريكا برآيند چه اتفاقاتي رخ مي دهد و راهكارهاي عملي براي مهار چنان بحراني چيست و ايكاش بلاتكليفي در اين خصوص آنها را وادار كند كه دستكم از اين پس عاقلانه رفتار كنند مسئولانه تصميم بگيرند و از تهديد بشريت و نابودي حال و آينده دست بردارند كه اين عين مصلحت دنياي معاصر است.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله