حضرت بقیه الله (علیه السلام)، سرچشمهی زندگانی
چشمه ساران، سنگهای سخت و محکم را میشکافند و میجوشند و بر زمین جاری میشوند، طبیعت خشک و بی روح را جان میدهند، گیاهان و حیوانات را تغذیه میکنند و به آنها حیات و طراوات خاصی میبخشند.آن طبیعی که تا دیروز خشک و سوزان، مرده و بی نشاط بود، امروز در پرتو آن چشمه، به سبزی و ثمر نشسته و ادامهی جریانش سبب ادامهی حیات و زندگانی هستی و طبیعت است.
انبیا و اوصیا چشمههای زلال و پاکیزهای هستند که از میان جامعه و مردمانی که در ضلالت و پلیدیها فرورفتهاند و دنیای مادیت، آنها را به کام مرگ و نابودی فرستاده و دلهای آنها هم چون سنگ سخت و محکم گشته، برخاسته و جوشیدند و با حرکت و هدایت خود، دلهای آلوده و مرده را با معارف الهی حیات داده و سیراب میکنند.
قرآن کریم از برخی به مرده، کور، کر و لال یاد میکند با آن که آنها مانند سایر مردم، زندهاند، میبینند، میشنوند و به خوبی صحبت میکنند، (1) اما اینها مردگان واقعیاند و حواس و احساسات انسانی و باطنی خود را برای رسیدن و درک حقیقت از کار انداختهاند، بدین جهت در قیامت که جای تجلی صفات است کور و نابینا وارد محشر شده و از خدای متعال سؤال میکنند: پروردگارا! ما در دنیا بینا بودیم، چرا امروز ما را نابینا و کور محشور کردی؟! (2)
در تفسیر آیهی شریف (إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى) (3)، مفسران گفتهاند که منظور آیه، مردمی هستند که در ظاهر زندهاند و حرکت فیزیکی دارند، ولی در باطن مردهاند و در درون آنها از حیات و آبادی خبری نیست. (4).
خداوند متعال برای نجات این مردم که درون آنها خشک و بی حاصل گشته و رو به فنا و نابودی میرود و برای این که جامعه دچار چنین سرانجام نافرجامی نشود، چشمه زلال و پرفیض نبی اکرم و ائمه معصومین (علیهم السلام) را از میان مردمانی که قلوب آنها مانند سنگ سخت و مانند کویر، خشک و مرده بود، به جریان و حرکت درآورد تا آنان با جوشش و حرکت خود در درون جامعه و مردم، به آنها جانی تازه بخشند و آنان را که تشنه حقیقتاند با معارف بلند و لطیف خود، سیراب کنند.
حسن بن مهران در تفسیر و توضیح آیهی شریف (عَینًا یشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ) (5) گوید:
آن چشمهای است که در منزل نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میجوشد و درون خانهی تمام انبیا و مؤمنین جریان مییابد. (6)
آری، خانهی اهل بیت (علیهم السلام) منبع و سرچشمه معارف و علوم حقهی الهی است و افرادی مانند سلمان فارسی که عمری را در جست و جوی حقیقت سپری کرده و خسته و تشنه مانده بود، از مرگ حتمی نجات داد و چون حضرت خضر حیاتی جاودانه یافت.
حضرت حجت بن الحسن المهدی (علیه السلام) نیز یکی از آن چشمههای پاک و پاکیزه است که گذشت زمان آن امام همام را هم چون اجداد و پدران طاهرینش آلوده نکرد و از حرکت و جریان باز نداشت.
خداوند متعال او را برای نجات و هدایت مردمان روزگار غیبت ذخیره کرده بود تا پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) آن سلسله و جریان حیات بخش قطع نگردد و مردم دچار ضلالت، سرگردانی و مردگی نشوند، بدین سبب آن حضرت از همان لحظههای آغازین به هدایت و راهنمایی مردم پرداخت و در هر دل و جان لایق و شایستهای که راه پیدا کرد او را سرسبزی و زندگانی بخشید و مانند خضر نبی (علیه السلام) که از آب حیات نوشید و جاودانه گشت، حیاتی جاودانه بخشید.
آری، آن حضرت آب حیات واقعی است. آب حیات از قدیم بین مردم مطرح بوده و در هر زمان، برخی در طلب و جست و جوی آن برآمدند و جز حضرت خضر (علیه السلام) همگی ناکام و تشنه ماندند، اما معارف و محبت حضرت حجت بن الحسن (علیه السلام) به راحتی در اختیار انسان قرار میگیرد و با شست و شو و سیراب شدن از اقیانوس بلند و والای معارف و محبت آن حضرت میتوان مانند حضرت خضر (علیه السلام)، سبز و جاوید ماند.
در تأویل و تفسیر «ماء معین» پیشوایان معصوم (علیهم السلام) فرمودهاند: «منظور، وجود مقدس حضرت مهدی (علیه السلام) است.»
در آدینه که متعلق و منسوب به آن حضرت است با نام و صفت عین الحیات درود میفرستیم:
السلام علیک یا عین الحیوة. (7)
آن حضرت سرچشمه حیات و زندگانی است و با ورودش در پهنای کویر هر دلی که اندکی قابلیت داشته باشد، تمام استعدادهای الهی و رحمانی او شکوفا شود و به ثمر نشیند و این پیام و مژدهای است به تمام کاوشگران راه حق و حقیقت و مردمی که چشم عبرت بین آنها باز و روشن است و از سرنوشت اسف بار اقوام گذشته که با فاصله و انحراف، با بلندی و تکبر، از هادی و پیشوای خود، در رکود و هلاکت فرو رفتند، درس عبرت گرفته و عزمشان بر این است که سراپردهی دلهای خود را کنار چشمه ساران ولایت برافرازند و از محبت، ولایت و معارفشان بهره مند گردند. (8)
نکته:
با توجه به آنچه گفته شد، هیچ کس مصداق کامل و تمام آیات شریفهی (مَاءِ مَعِینٍ)، (عَینًا یشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ) و از این قبیل آیات جز نبی اکرم، امیرالمؤمنین، فاطمه زهراء، و فرزندان معصومشان (علیهم السلام) نمیباشند و محبت و دوستی غاصبان و دشمنان، آن خاندان بر حق و ولایت قاتلان و بدخواهانشان را گردن نهادن بسان آتش مذاب و فروزانی است که در کاشانهی خود راه دهیم که سرانجامی جز خانهی دل را ماتم سرا و تاریک ساختن و پایانی جز آتش جاودانه ندارد.پینوشتها:
1- بقره، آیهی 18: «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْی فَهُمْ لَا یرْجِعُونَ، آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا [از راه خطا] باز نمیگردند!»
2- طه، آیهی 125: «قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَى وَ قَدْ كُنْتُ بَصِیرًا.»
3- نمل، آیهی 80: «مسلماً تو نمیدانی سخنت را به گوش مردگان برسانی.»
4- مجمع البیان، ذیل آیهی 80، نمل.
5- انسان، آیهی 6: «از چشمهای که بندگان خاص خدا از آن مینوشند.»
6- بحارالأنوار، ج35، ص 241، تاریخ امیرالمؤمنین (علیه السلام)، باب 6، فی نزول سوره هل أتی، ذیل ح1.
7-مفاتیح الجنان، زیارت حضرت حجه (علیه السلام) در روز جمعه، ص96.
8- برای چشمه و آب حیات بخش معنای دیگری نیز هست که ما آن را در «ماء معین» مشروحاً به بحث آن بپردازیم.
عربان، رسول؛ (1386)، ترسیم آفتاب، قم: نشر خُلُق، چاپ دوم