در برابر چهرههای رنجیده نرم بودند
حجت الاسلام و المسلمین انصاری کرمانی:
با اینکه امام در مقابل ابرقدرتها و دشمنان خدا و خلق دلی به استقامت کوههای پولادین و بلکه سرسختتر از آن دارد، ولی همین دل در برابر چهرههای رنجیده و مردم محروم و ستم کشیده ملت خود و مسلمانان جهان چنان خاضع و نرم میشود که دیدن مناظر غم آلود و صحنههای مصیبت بار مردم اشک تأثر را بر صورت پر صلابت ایشان جاری میکند. (1)من هم کمکتان میکنم
حجت الاسلام و المسلمین برهانی:
مرحوم آقای اسلام تربتی که همسایه امام در قم بود، نقل میکرد روزی با امام در حال رفتن به درس مرحوم آقای شاه آبادی بودیم، فصل زمستان بسیار سردی بود از کنار مدرسه حجتیه عبور میکردیم دیدیم خانمی کنار رودخانه نشسته و دارد پارچهها و کهنههایی را میشوید. نمیدانم مال خودش بود یا کلفت بود. میدیدیم که یخهای رودخانه را میشکست و کهنه میشست بعد دستش را از آب بیرون میآورد و مقداری با دمای بدنش گرم میکرد و دوباره لباس میشست. امام قدری به او نگاه کرد و بعد به من فرمود: شما بروید بعد من میایم. عرض کردم چه کاری دارید؟ اگر امری هست بفرمایید گفتند: نه شما بروید و خودشان ایستادند و به کمک آن خانم لباسها را شستند و کنار گذاشتند و چیزی هم یادداشت کردند که بعد معلوم شد آدرس آن خانم مستمند را از او گرفته بودند. هرچه از ایشان پرسیدم قضیه چه بود فرمودند: چیزی نبود. بعد معلوم شد به آن خانم گفتهاند شما بیایید منزل، من دستور میدهم آب گرم کنند و دیگر شما اینجا نیایید. با آب گرم لباس بشویید و خود من هم کمکتان میکنم. (2)آنچه مرا دلخوش میکند
حجت الاسلام و المسلمین سید محمدجواد مُهری:
امام نه تنها از خدمت به محرومین و مستضعفین خسته نمیشوند بلکه احساس سربلندی و غرور میکنند. در پاریس که بودند میفرمودند: «آنچه مرا در این مکان رنج و دردآور دلخوش میکند خدمت به شماست» و پس از پیروزی در ضمن یکی از سخنرانیها فرمودند: «اینجانب عمر نالایق خود را برای خدمت به اسلام و ملت شریف در طبق اخلاص تقدیم میکنم. (3)در زندان هم به فکر محرومین بودند
محمدحسن رجبی:
پس از دستگیری امام در 15 خرداد 1342 اگرچه تحتنظر بودند اما از فکر کمک به مردم محروم و مستمند غافل نبودند، لذا در زمستان سخت سال 42 طی نامهای به فرزندشان حاج آقا مصطفی او را مأمور کردند مبلغ شصت هزار تومان از سهم مبارک امام (علیهالسلام) را صرف کمک و تهیهی وسایل لازم برای افراد بیبضاعت شهرستان قم و دیگر شهرها بکنند و از عموم مردم نیز خواستند که در این امر خداپسند شرکت نمایند. (4)اولین نامهای که از ترکیه نوشتند
حجت الاسلام و المسلمین سید حمید روحانی:
امام در ترکیه هم که تبعید بودند از یاد و اندیشهی فقرا و مستضعفان غافل نبودند. در لحظه ورود به ترکیه طی نامهای که به ایران نوشتند، برای دادن زغال به محرومین تأکید میکردند. با توجه به زمستان بسیار سختی که آن سال بود. به حسب نقل عدهای هم از شدت سرما مرده بودند. (5)توجه به طلاب مستمند
امام در نجف قبل از اینکه جلسه درس شروع شود و ایشان وارد اتاق گردند، با درنگی کوتاه، نگاهی به اطراف محل درس میانداختند. یک روز در میان کفشها متوجه کفشی میشوند که فقط نیمی از آن سالم بود و به هیچ وجه قابل استفاده نبود. امام از این موضوع ناراحت شده بود از درس به یکی از آقایان فرمودند: «فردا صبح میروی در میان کفشها، آن کفش را پیدا میکنی و بعد آنجا میایستی تا صاحبش را ببینی. آن وقت منزل او را پیدا کن و به من بگو» آن شخص میگفت: «فردای آن روز من به فرمایش آقا عمل کرده و منزل آن شخص را که یک طلبهی یزدی بود پیدا کردم. موضوع را به عرض آقا رساندم. ایشان ترتیبی دادند که او صاحب یک دست لباس کامل و کفش شد.» (6)من با این مردم کار دارم
سردار سرتیپ محسن رفیقدوست:
در مسیری که با امام به طرف بهشت زهرا میرفتیم وقتی به منطقهی جنوب و فقیرنشین تهران رسیدیم به محض اینکه خانههای کاهگلی و فقیر دیده شد امام به احمد آقا فرمودند: «اینجا کجاست؟» البته در مسیر مرتباً میپرسیدند که این کدام خیابان است و آن کدام محله است؟ و احمد آقا مرتباً جواب میداد یا از من میپرسیدند. آنجا بود که امام فرمودند: «من با این مردم کار دارم و این مردم هم با من کار دارند.» (7)حالشان خیلی منقلب شد
آیت الله شهید محلاتی:
دو روز قبل اینکه امام از تهران به قم تشریف ببرند، در مدرسه رفاه فیلم کاخ و کوخ را نشان دادند که وضع بد زندگی مردم را در حلبی آبادها نشان میداد. امام حالشان خیلی منقلب شد. (8)باید ثروت شاه را به خانه تبدیل کنید
آیت الله شهید محلاتی:
امام در شبی که فردای آن روز میخواستند به قم بروند رفقا را جمع کردند. شهید بهشتی، آقای هاشمی و بنده و سایرین بودیم. با حالت عصبانی به ما فرمودند: «من میروم، باید شما این ثروت شاه و ایادی رژیم را به خانه برای مستضعفین تبدیل کنید.» که این دستور همان حکم تشکیل بنیاد مستضعفان بود که آن شب از طرف ایشان صادر شد. (9)با دیدن صحنههای فقر گریه میکردند
حجت الاسلام و المسلمین انصاری کرمانی:
امام بارها در کنار تلویزیون که صحنههای دلخراش فقر و محرومیت مردم را نشان میداد گریه میکردند. (10)برای پا برهنهها خانه بسازید
مهندس مهدی بازرگان:
هفتهی گذشته که خدمت امام خمینی بودیم ایشان گفتند اتوبوس، آب و برق، برای افراد کم بضاعت مجانی شود. خانه و زندگی برای پا برهنهها بسازید. گوشت یخ زده (به اینها) داده نشود. (11)اولین تذکر رسیدگی به فقرا بود
مهندس میرحسین موسوی:
بعد از اینکه دولت معرفی شد و همهی ما معرفی شدیم به فاصلهی چند ماه با وزرا خدمت امام رفتیم. اولین توصیههای ایشان به دولت در همان جلسهی اول در مورد مردم مستضعف و رسیدگی به فقرا و محرومین جامعه بود. (12)هرچه در توان دارید
رییس جمهور شهید محمدعلی رجایی:
دیروز که به حضور امام شرفیاب شدم به من تأکید کردند که هرچه در توان دارید برای روستاها و شهرهای دور افتاده کشور بکار گیرید. (13)به سخنان پا برهنهها گوش کنید
حجت الاسلام و المسلمین آشتیانی:
هر یک از مسئولین کشور که به حضور امام میرسیدند ابتدا توصیه مستضعفین را به آنها میکردند. من خود هرگاه پیش از مسافرتهایم در قالب رسیدگی به امور مربوط به سازمان عقیدتی سیاسی ژاندارمری نزد امام میرفتم و آمادهی شنیدن توصیهها و رهنمودهای ایشان بودم، به من میفرمودند: «به همه توصیه کنید که با اخلاق خوب و اسلامی با مردم رفتار کنند و در جهت حل مشکلات آنان حرکت کنند» ایشان میگفتند: «به درد دلها و سخنان پا برهنهها گوش کنید و بدانید اینک که به خواست خدا کشور ما اسلامی است، باید قوای نظامی و انتظامی آن یار محرومان باشند و صددرصد در جهت خدمت به آنها حرکت کنند و در برخورد با قشر محروم اخلاق اسلامی را رعایت کنند. (14)از کار ما راضی بودند
حجت الاسلام و المسلمین مسیح مهاجری:
در سال 64 یکسری مقالات تحت عنوان «خان گزیدهها» در روزنامهی جمهوری اسلامی داشتیم که دربارهی محرومیتهای مردم بود و ظلمهایی که از طریق خانها به آنها میشد. به شکلهای مختلف مطلع شدم که امام از این کار ما خیلی راضی هستند و ما را در آن زمان تشویق میکردند. (15)به فکر مردم محروم کردستان بودند
حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی:
امام در ابتدای پیروزی انقلاب از استان کردستان به عنوان یک استان محروم نام میبردند و مرتب به مسئولین و کسانی که دستاندرکار این استان بودند سفارش میکردند و تمام تلاششان را میکردند که اوضاع کردستان به صورتی در بیاید که به مردم مستضعف، و مسلمانان محروم تا آنجا که میشود خدمت بشود. (16)درآمد یک روز نفت را به استانهای محروم بدهید
امام در ملاقاتی که با مدیر عامل شرکت نفت در مورخه 58/5/31 داشتند فرمودند: عایدات یک روز شرکت نفت را که بالغ بر 65 میلیون دلار و معادل 455 میلیون تومان میشد به امور تولیدی و عمرانی استان کردستان اختصاص داده شود. اما همین سفارش را نیز در مورد استانهای خوزستان و بلوچستان فرمودند. (17)همیشه به فکر مستضعفین بودند
حجت الاسلام و المسلمین عبدالله نوری:
در ملاقاتهایی که با امام داشتم یاد ندارم که از مستضعفین یادی نکرده و ما را بر رعایت حال آنان تأکید نفرموده باشند. (18)به محلات جنوب شهر میرفتند
ساعت 10 روز یکشنبه 58/7/1 همزمان با بازگشایی مدارس بود که امام به همراه فرزند گرامیشان حاج سید احمد آقا خمینی به دبستان فیض که در یکی از محلات جنوبی شهر قم واقع شده است رفتند و به بازدید از کلاسهای مدرسه پرداختند. (19)پینوشتها:
1. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 1، ص 210.
2. همان، ص 215.
3. همان، ص 215-216.
4. همان، ص 216.
5. همان.
6. همان، ص 216-217.
7. همان، ص 217.
8. همان.
9. همان، ص 218.
10. همان.
11. همان، ص 219.
12. همان.
13. همان.
14. همان، ص 219-220.
15. همان، ص 220.
16. همان.
17. همان، ص 220-221.
18. همان، ص 221.
19. همان.
سعادتمند، رسول؛ (1389)، درسهایی از امام: عدالتخواهی، قم: انتشارات تسنیم، چاپ اول.