رضاخان و كودتای 1299
2 اسفند 1386
احمد شاه قاجار به اتفاق رضا خان میرپنج و جان محمد خان امیر علایی
عمدهترین هدف كودتا عاری كردن احمدشاه از قدرت نظامی قزاق بود. برای عملی شدن این مقصود ضروری بود كه ابتدا كلنل استاروسلسكی فرمانده نیروهای قزاق خلع ید شود. ژنرال آیرونساید ماجرای به دام انداختن كلنل استاروسلسكی را چنین شرح میدهد :
... او [كلنل استاروسلسكی] به محض اینكه دید افرادش از دومین تنگه به سلامت عبور كردهاند برای عزیمت به قزوین و تهران با اتومبیل خود به راه افتاد. در اداره پست قزوین توقف كرد و طی تلگرافی به شاه اطلاع داد كه با اتومبیل به زودی به تهران خواهد آمد. بعد در تلگرام مفصل دیگری به افرادش دستور داد در شمال قزوین اردو بزنند. مأموران شنود ما تلگراف او به شاه را مخابره نكردند و در تلگراف دوم هم دست بردند و مقصد افراد قزاق را آق بابا ذكر نمودند... استاروسلسكی در این ضمن به تهران وارد شد، به حضور شاه رسید. در آنجا به او گفته شد كه از پست خود بركنار شده و تمامی افسران و نفرات باید از بریگاد قزاق جدا شده عازم بغداد گردند. او بعد از شنیدن اخراجش به فوریت خود را به نزدیكترین شعبه تلگراف رسانیده و طی تلگرافی از قزاقان میخواهد در آنجا جمع شوند. این دهكده در نیمه راه قزوین به تهران و در شمال جاده اصلی واقع است. بنا بود در آنجا با فوج قزاق دیدار كند و دستورات بعدی را ابلاغ نماید. مأموران شنود، طبق معمول در این تلگراف هم دست بردند و در تلگراف ساختگی به افسران روسی و افسران جزء دستور داده شد در ساختمان حكومتی قزوین به دیدار استاروسلسكی بروند و افراد قزاق در اردوگاه آق بابا بمانند. در نتیجه وقتی استاروسلسكی به آنجا رسید یك خودرو زره پوش ما، در انتظار او بود تا او را سوار كند و نزد سایر افسران روسی كه در بازداشت ما به سر میبردند ببرد. (2)
پس از بركناری كلنل استاروسلسكی امور بریگاد قزاق به سرهنگ اسمایس واگذار شد. او یكی از افسران ارشد انگلیسی بود كه برای آموزش ارتش جدید ایران ــ كه در قرارداد سر پرسی كاكس پیشبینی شده بود ــ به تهران آمده بود. (3)
در این گیرودار مجلس شورای ملی یكی از اعضای خانواده سلطنتی به نام سردار همایون را به فرماندهی بریگاد قزاق منصوب كرد. سردار همایون در ملاقاتی كه با ژنرال آیرونساید داشته است صراحتاً میگوید كه سرباز نیست و علت انتخاب او برای فرماندهی قزاقها « تضمین وفاداری آنان نسبت به شاه بوده است.» (4) اما پیش از این ژنرال آیرونساید و سرهنگ اسمایس به منظورعملی كردن كودتا رضاخان را شناسایی كرده بودند. هنوز مدت زمان زیادی از انتصاب سردار همایون نگذشته بود كه سرهنگ اسمایس به توصیه ژنرال آیرونساید وی را به مرخصی روانه میدارد تا در غیاب او رضاخان به تحكیم موقعیت خود بپردازد و فرماندهی نیروی قزاق را برعهده بگیرد. (5)
با رضاخان گفت وگویی داشتم ــ 12 فوریه 1921 ــ و او را به فرماندهی مطلق قزاقهای ایرانی گماردم. او قویترین فردی است كه تاكنون دیدهام. به او گفتم كه به تدریج از تحت كنتزل من خارج شود و باید همراه سرهنگ اسمایس مقدمات رویارویی با شورشیان رشت را پس از خروج ستون از منجیل فراهم كند. در حضور اسمایس گفت و شنودی طولانی با رضا داشتم. (6)
با قرار گرفتن رضاخان در رأس نیروی نظامی، اهرم اجرایی كودتا شكل میگیرد. اما این جریان بدون حمایت عناصر داخلی و نیروهای سیاسی میسر نمیشد. سید ضیاءالدین طباطبایی یكی از قسمخوردگان كودتا و تنها غیرنظامی این جمع است كه در تحقق یافتن كودتا نقش شایان توجهی دارد :
میگویند پنج نفر برای انجام كودتا با یكدیگر متحد شده و همقسم شده پشت قرآن را هم مهر كردهاند... این پنج نفر عبارت بودند از : سیدضیاءالدین، رضاخان میرپنجه، ماژور مسعودخان، سرهنگ احمد آقاخان ــ امیراحمدی ــ و كلنل كاظم خان ــسیاح ــ سید ضیاءالدین هم هنگام طرح اعتبارنامهاش در مجلس دوره چهاردهم چنین بیان كرده است : دو روز پیش از كودتا من رفتم به شاهآباد. جلسهای تشكیل شد در شاهآباد از بنده و آقای رضاخان میرپنج و از آقای احمد آقاخان كه آن وقت سرهنگ بود و از آقای ماژور مسعودخان و از آقای كاظم خان. من آنها را دیدم؛ چه دیدم و چه صحبت كردیم و چه تصمیم گرفتیم، از اسرار ماست؛ ولی یك خبری را به شما میگویم و آن این است كه ما پنج نفر قسم خوردیم كه به ایران خدمت كنیم ... (7)
یحیی دولتآبادی، سیدضیاءالدین مدیر روزنامه رعد و رفقای كمیتهای او ــ كمیته آهن و فولاد یا كمیته زرگنده ــ را قوه ایرانی سیاسی برای اجرای كودتای سید ضیاءالدین ــ رضاخان میداند (8) و محمودخان مدیرالملك، مسعودخان سرهنگ، منوچهرخان طبیب و میرزا كریم خان گیلانی را از اعضای آن معرفی میكند و معتقد است : « ... كمیته زرگنده مركز سیاست انگلیس است در تهران در قسمتی كه باید به دست ایرانیان انجام بگیرد.» (9)
شبكه اردشیرجی از سال 1913 به وسیله میرزا كریم خان رشتی با رضاخان مرتبط شده بود و به نوعی تعلیمات سیاسی وی را برعهده داشت. (10) اردشیر جی درباره نقش سید ضیاءالدین طباطبایی مینویسد : « فقط میگویم كه آنچه را هم كه سید ضیاءالدین طباطبایی به عهده داشت به خوبی انجام داد و محرك او هم خدمت به ایران بود ولی شاید بیش از آنچه لازم و یا مطلوب بود تظاهر به همگامی با سیاست انگلیس میكرد.» (11)
برخلاف عقیده اردشیر جی سید ضیاءالدین با پنهانكاری و مخفی داشتن اسرار كودتا نه تنها تظاهر به همگامی با سیاستهای بریتانیا نداشت بلكه به عنوان یك عنصر داخلی سیاسی بزرگترین خدمت را در جهت اهداف استعمار انجام داد و این رضاخان بود كه در حضور حاج میرزا یحیی دولتآبادی و دكتر مصدق و دیگران به صراحت از حمایت بی دریغ بریتانیا برای عملی ساختن كودتا سخن گفته بود.
سید ضیاءالدین در دفاع از خود و كودتا بارها گفته است كه وقایع از اسرار است و مجبور نیستم درباره آن مطلبی بگویم و بدین طریق مطلبی از اسرار را افشا نكرده است. غافل از اینكه تلگرافات متبادله بین وزیر مختار انگلیس و وزیر خارجه انگلیس و نگاهی به یادداشتهای روزانه آیرونساید دیگر جای هیچ گونه شبهه و ابهامی باقی نمیگذارد كه كودتا، مارك لندن را داشته است و به طوری كه حاج میرزا یحیی دولتآبادی در حیات یحیی صریحاً از قول سردار سپه چنین نوشته است كه سردار سپه در حضور مستوفیالممالك، میرزاحسن مشیرالدوله، دكتر مصدق، تقیزاده، علاء، و دو تن از وزرای دولت یعنی مخبرالسلطنه و فروغی اظهار داشته : مثلاً خود مرا انگلیسیها روی كار آوردند؛ ولی وقتی روی كار آمدم به وطنم خدمت كردم. همین مطلب را هم دكتر مصدق با كمی اختلاف بدین عبارت گفته است : ... به خاطر دارم كه سردار سپه نخستوزیر، در منزل من با حضور مرحومان مشیرالدوله و مستوفیالممالك و حاج میرزا یحیی دولتآبادی و آقایان مخبرالسلطنه و تقیزاده و علاء اظهار كرد مرا انگلیسیها آوردند ولی ندانستند با چه كسی سروكار دارند. (12)
گرچه ژنرال آیرونساید خود را معمار كودتای 1299 میشناسد (13) اما بدیهی است كودتا بدون مساعدت و حمایت نیروهای داخلی و خاصه كمیته زرگنده و اعضای آن كه همواره با سفارت انگلیس مرتبط بودند محقق نمیشد. میرزا كریم خان رشتی كه یكی از مرموزترین اعضای كمیته زرگنده است، صریحاً به نقش واسطهگری خود میان سفارت انگلیس و رضاخان اشاره كرده است. (14)
علاوه بر نقش ژنرال آیرونساید تأثیر اردشیر جی بر رضاخان در به ثمر رسیدن كودتا موضوعی است قابل توجه و شایان تأمل. لرد آیرونساید ــ فرزند ژنرال آیرونساید ــ در نامهای به امیراسدالله علم مینویسد :
امیدوارم كه شما و سر شاپور [ریپورتر] چكیدههای مناسبی از مكاتبات پدرم و پدر سر شاپور را ... جمعآوری كنید ... حقیقتی كه در اینجا رخ مینماید، این است كه یك بار دیگر در تاریخ كهن ایران زمین یك فرد ایرانی میهنپرست قیام كرده است تا میهن خود را از خطرات حفظ كند. رضاشاه كبیر، چنین مردی بود و من به خاطر همكاری پدرم با چنین چهره برجستهای افتخار میكنم. (15)
در ورای این جملات آراسته و عبارتپردازیهای میهنپرستانه، لرد آیرونساید به طور ضمنی اهمیت نقش و دخالت دولت انگلیس را در جریانهای سیاسی ایران یادآور میشود اما، چنانكه پیش از این اشاره شد، دخالت استعمار و حضور تجاوزگرانه خارجی بدون دخالت عناصر داخلی و همراهی و همگامی آنها هرگز میسر نمیشد.
كودتا كه با هدف « استقرار دیكتاتوری نظامی» (16) شكل گرفته بود در یكی دو روز همه سرجنبانان را دستگیر كرد و به فعالیت همه جراید، بدون استثنا خاتمه داد :
قرار بود مؤسس كودتا همه جراید را ببندد و تنها روزنامه ایران را كه مدیرش من بودم، باقی بگذارد و ماهی هزار تومان به روزنامه كمك كند... نكتهای قلبی و احساسی روحی كه شرحش دشوار است مرا از پذیرفتن پیشنهاد دوستانه ایشان [رضاخان] منصرف داشت و بعد از دو سه روز، من هم در شمار اسرای كودتا قرار گرفتم. (17)
بدین ترتیب برای صاحب منصبان انگلیسی تقاضای ده قطعه نشان شیروخورشید و برای ژنرال آیرونساید نیز نشان درجه اول شیر وخورشید با حمایل سبز تقاضا میشود كه دولت به پاس عملی شدن كودتا به آنها اعطا نماید. (18)
پی نوشت:
1. خاطرات سری آیرونساید : به انضمام ترجمه متن كامل شاهراه فرماندهی. تهران، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی و مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1373، ص 219.
2. همان، صص 200-201.
3. همان، ص 202.
4. همان، ص 203.
5. همان، ص 359.
6. همان، ص 365.
7. حسین مكی. تاریخ بیست ساله ایران. تهران، نشر ناشر، 1363. ج 1، صص 214-215.
8. یحیی دولتآبادی. حیات یحیی. تهران، انتشارات عطار و فردوسی، 1362. ج 4، ص 227.
9. همان، ص 151.
10. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی : جستارهایی از تاریخ معاصر ایران. تهران، انتشارات اطلاعات، 1370. ج 2، ص 148.
11. همان، ص 149.
12. حسین مكی، جلد اول، ص 157.
13. خاطرات سری آیرونساید. همان، ص 167.
14. حسین فردوست. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی. تهران، انتشارات اطلاعات، 1370. ج 1، ص 83.
15. سند شماره 7، از مجموعه اسناد پهلویها ج 1.
16. خاطرات سری آیرونساید. همان، ص 360.
17. محمدتقی بهار. تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران. تهران، انتشارات امیركبیر، 1363. ج 2، صص 19-20.
18. سند شماره 4، از مجموعه اسناد پهلویها ج 1.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله