نویسنده: مریم صادقی
ارتشبد جعفر شفقت، یکی از سران بهائی ارتش بود که مانند عبدالکریم ایادی بهائیان به وجودش افتخار کرده و به نفوذ و قدرتش اتکا داشتند. شفقت فرمانده گارد شاهنشاهی و نیز رئیس ستاد ارتش در عصر پهلوی بود. (1)
در گزارش ساواک پیرامون وابستگی وی به بهائیت چنین آمده است:
«... با تحقیقات وسیع و موثقی که به عمل آمد و تحقیقات مذکوره مورد نهایت وثوق و اطمینان میباشند؛ انتصاب و وابستگی نامبرده به فرقه بهائی تاکید گردیده و ضمناً مشارالیه از جمله افراد معدود و منتفذی است که بهائیان مانند دکتر ایادی پزشک مخصوص اعلی حضرت همایونی، به وجودش افتخار و مباهات میکنند و به نفوذ و قدرتش اتکا دارند و عملاً هم دیده میشود که از همان بدو انتصاب وی به ریاست ستاد ارتش، افسران وابسته به اقلیت مذهبی بهائی در تظاهر به دیانت خویش بی پروایی نشان میدهند...» (2)
شفقت در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، استاندار آذربایجان شرقی شد و پس از رفتن شاه از ایران در دولت شاپور بختیار، وزارت جنگ را برعهده داشت. فردوست در خاطرات خود به خیانتی بزرگ از شفقت و بختیار و قره باغی (رئیس ستاد ارتش در زمان بختیار) در واپسین روزهای حیات رژیم اشاره میکند که در خور تأمل است. او مینویسد:
«دوران دولت بختیار کوتاه بود، ولی او در همین 37 روز بیش از نخست وزیران دوران پهلوی دزدی کرد. پرویز ثابتی از طریق مأمورین ساواک، که از سابق در محلهای حساس نخست وزیری گمارده شده بودند، کسب اطلاع کرد که بختیار حدود 600 میلیون تومان از هزینهی سری نخست وزیری را به نفع خود برداشت کرده که حدود 10 میلیون تومان را بابت باختهای خود در قمار پرداخته و حدود 10 میلیون تومان هم به منوچهر آریانا (وزیر کار خود) داده و بقیه را به جیب زده است. او این خبر را به من داد ولی این دزدی بختیار در برابر خیانتی که او کرد هیچ است و آن لغو سفارشات وسایل نظامی با آمریکا و انگلیس بود. مسلماً یکی از مأموریتهای هایزر همین بود. زیرا واسطهی لغو قرارداد، باید نظامی باشد. جمع این سفارشات ظاهراً حدود 11 میلیون دلار بود، که اکثر این وجوه به عنوان پیش قسط پرداخت شده بود...» (3)
صادقی، مریم، (1392) واکاوی در لُجنه: نقش بهاییان در پیدایش و استمرار رژیم پهلوی، تهران: شرکت انتشارات کیهان، چاپ اول
در گزارش ساواک پیرامون وابستگی وی به بهائیت چنین آمده است:
«... با تحقیقات وسیع و موثقی که به عمل آمد و تحقیقات مذکوره مورد نهایت وثوق و اطمینان میباشند؛ انتصاب و وابستگی نامبرده به فرقه بهائی تاکید گردیده و ضمناً مشارالیه از جمله افراد معدود و منتفذی است که بهائیان مانند دکتر ایادی پزشک مخصوص اعلی حضرت همایونی، به وجودش افتخار و مباهات میکنند و به نفوذ و قدرتش اتکا دارند و عملاً هم دیده میشود که از همان بدو انتصاب وی به ریاست ستاد ارتش، افسران وابسته به اقلیت مذهبی بهائی در تظاهر به دیانت خویش بی پروایی نشان میدهند...» (2)
شفقت در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، استاندار آذربایجان شرقی شد و پس از رفتن شاه از ایران در دولت شاپور بختیار، وزارت جنگ را برعهده داشت. فردوست در خاطرات خود به خیانتی بزرگ از شفقت و بختیار و قره باغی (رئیس ستاد ارتش در زمان بختیار) در واپسین روزهای حیات رژیم اشاره میکند که در خور تأمل است. او مینویسد:
«دوران دولت بختیار کوتاه بود، ولی او در همین 37 روز بیش از نخست وزیران دوران پهلوی دزدی کرد. پرویز ثابتی از طریق مأمورین ساواک، که از سابق در محلهای حساس نخست وزیری گمارده شده بودند، کسب اطلاع کرد که بختیار حدود 600 میلیون تومان از هزینهی سری نخست وزیری را به نفع خود برداشت کرده که حدود 10 میلیون تومان را بابت باختهای خود در قمار پرداخته و حدود 10 میلیون تومان هم به منوچهر آریانا (وزیر کار خود) داده و بقیه را به جیب زده است. او این خبر را به من داد ولی این دزدی بختیار در برابر خیانتی که او کرد هیچ است و آن لغو سفارشات وسایل نظامی با آمریکا و انگلیس بود. مسلماً یکی از مأموریتهای هایزر همین بود. زیرا واسطهی لغو قرارداد، باید نظامی باشد. جمع این سفارشات ظاهراً حدود 11 میلیون دلار بود، که اکثر این وجوه به عنوان پیش قسط پرداخت شده بود...» (3)
پینوشتها:
1- احمد اللهیاری، بهائیان در عصر پهلوی، نیمه پنهان، ج31، صص 149-148.
2- فصلنامه مطالعات تاریخی، ش3، تابستان 1383، صص 322-321.
3- حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج1، ص 608.
صادقی، مریم، (1392) واکاوی در لُجنه: نقش بهاییان در پیدایش و استمرار رژیم پهلوی، تهران: شرکت انتشارات کیهان، چاپ اول