ناگفته های روابط مصدق و آیت الله کاشانی

چکیده: در یكی از شبهای آذر ماه 1329 ، جبهه‌ی ملی خدمت آیت‌الله كاشانی رسیدند و در آن جلسه ایشان طرحی تهیه كردند مبنی بر اینكه نفت ایران ، ملی شود و استخراج و فروش آن به دست ایران انجام شود . چند نفر از جبهه‌ی ملی طرح را امضا نكردند از جمله دكتر مصدق با این استدلال كه امضای این طرح به معنای لغو كردن قرارداد 1312 می‌باشد و لغو این قرارداد
شنبه، 2 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ناگفته های روابط مصدق و آیت الله کاشانی
ناگفته های روابط مصدق و آیت الله کاشانی
ناگفته های روابط مصدق و آیت الله کاشانی

نويسنده: حجت الاسلام حسینیان

آیت الله كاشانی مبتكر ملی شدن صنعت نفت

چکیده: در یكی از شبهای آذر ماه 1329 ، جبهه‌ی ملی خدمت آیت‌الله كاشانی رسیدند و در آن جلسه ایشان طرحی تهیه كردند مبنی بر اینكه نفت ایران ، ملی شود و استخراج و فروش آن به دست ایران انجام شود . چند نفر از جبهه‌ی ملی طرح را امضا نكردند از جمله دكتر مصدق با این استدلال كه امضای این طرح به معنای لغو كردن قرارداد 1312 می‌باشد و لغو این قرارداد كه به دست رضا شاه امضا شده است موجب اجرای قرارداد دارسی می‌گردد . مكی می‌گوید پس از چند روز وی را وادار به امضای قرارداد كردیم و این موضوع در متن طرح نیز مشخص است كه امضای دكتر مصدق با قلم دیگری انجام شده است . اولین بار كه مصدق درباره ملی شدن صحبت نمود در 28 خرداد 1329 در نطق پیش از دستور است . البته این نطق نیز بیانیه‌ی آیت‌الله كاشانی بود كه توسط مصدق قرائت شد .
روز یك‌شنبه 2 بعد از ظهر نشست بررسی ناگفته‌های روابط دكتر مصدق و آیت الله كاشانی در دانشكده حقوق دانشگاه شهید بهشتی به دعوت بسیج دانشجویی با حضور محمود كاشانی استاد دانشگاه تهران و حجت الاسلام روح الله حسینیان رئیس مركز اسناد انقلاب اسلامی برگزار شد.
به گزارش خبرنگار سایت مرکز اسناد این مراسم که از ابتدا با استقبال گسترده دانشجویان مواجه شد و علی رغم این مسئله دانشجویان مشتاق پشت درهای سالن کنفرانس این مراسم را دنبال می کردند. مراسم که به صورت مناظره ای با دعوت از مخالف و موافق تشکیل شده بود از سوی مدافعان دکتر مصدق خالی ماند. دکتر باقر عاقلی با عذرخواهی به دلیل کسالت جسمی از شرکت در این جلسه خودداری کرد.
متن این جلسه بدین شرح است:
آیت الله كاشانی مبتكر ملی شدن صنعت نفت ایشان از 30 تا 32 سال تلاش خود را برای این امر اعمال كردند.
وی افزود: وقتی در سال 1325 بازداشت شد به باز پرس انگلیسی‌ها گفت وقتی آزاد شوم اجازه نمی‌دهم یك قطره نفت از گلوی شما تایی برود.
ایشان در تمام سخنرانی هایشان به لزوم ملی شدن صنعت نفت تاكید می‌كرد. جالب است بدانید دكتر مصدق تا اخر سال 1329 هیچ بحث در مورد ملی شدن صنعت نفت مطرح نكرده و اساسا آن چیزی كه از ایشان نقل شده مخالفت با ملی شدن صنعت نفت است.
مذاكره مجلس شورای ملی در مهر 1323 گویای این است كه مصدق طرحی به مجلس به شورای ملی داد كه هر گونه امتیاز دهی به خارجیان ممنوع شود.
اما در همین زمان زمزمه‌های تهیه طرح ملی شدن صنعت نفت مطرح می‌شود كه مرحوم مصدق با استدلال حقوقی مخالفت خود را با ملی شدن صنعت نفت اعلام می‌كند.
در سال 1328 كه جبهه ملی اعلام موجودیت كرد اهداف خود را تسهیل قانون انتخابات و ایجاد حكومت ملی اعلام كرده بود و هیچ اشاره‌ای به موضوع ملی شدن صنعت نفت در این تاریخ نكرده بودند.
در سال 1329 مصدق رئیس كمیسیون نفت بود در این جا هم بر اساس آنچه از مشروح مذاكرات كمیسیون باقی مانده ایشان هیچ حرفی از ملی شدن صنعت نفت نمی‌زنند.
مرحوم مصدق سعی می‌كرد به اشكال مختلف مسئله ملی شدن صنعت نفت را كه از سوی برخی از نمایندگان مانند حسین مكی، و حائری زاده مطرح می‌شود نادیده بگیرد. حائری زاده نقل قولی دارد كه مرحوم مصدق حاضر به امضای طرح ملی شدن نفت نمی‌شود. این طرحی بود كه از سوی آیت الله كاشانی تهیه شده بود.
اما اولین سخن دكتر مصدق درباره ملی شدن صنعت نفت به سال 1328 باز می‌گردد كه ایشان در نطق خود در مجلس اعلامیه آیت الله كاشانی را كه تازگی از تبعید بازگشته بود قرائت می‌كند.
در یكی از شبهای آذر ماه 1329 ، جبهه‌ی ملی خدمت آیت‌الله كاشانی رسیدند و در آن جلسه ایشان طرحی تهیه كردند مبنی بر اینكه نفت ایران ، ملی شود و استخراج و فروش آن به دست ایران انجام شود . چند نفر از جبهه‌ی ملی طرح را امضا نكردند از جمله دكتر مصدق با این استدلال كه امضای این طرح به معنای لغو كردن قرارداد 1312 می‌باشد و لغو این قرارداد كه به دست رضا شاه امضا شده است موجب اجرای قرارداد دارسی می‌گردد . مكی می‌گوید پس از چند روز وی را وادار به امضای قرارداد كردیم و این موضوع در متن طرح نیز مشخص است كه امضای دكتر مصدق با قلم دیگری انجام شده است . اولین بار كه مصدق درباره ملی شدن صحبت نمود در 28 خرداد 1329 در نطق پیش از دستور است . البته این نطق نیز بیانیه‌ی آیت‌الله كاشانی بود كه توسط مصدق قرائت شد .
آیت الله خوانساری ، سید صدرالدین صدر و حجت مراجع ثلاث بودند كه حوزه را رهبری می‌كردند . اعلامیه‌ی این سه نفر در حمایت از آیت الله كاشانی و ملی شدن نفت مطرح شد .
اطلاعیه‌های دیگر نیز توسط علما در همین زمینه صادر شد . رزم‌آرا تنها مانع جدی بر سر ملی شدن صنعت نفت بود كه توسط فدائیان اسلام از سر راه برداشته شد . در آذر 1329 ، 11 نفر از نمایندگان طرح ملی شدن صنعت نفت را امضا كردند و چون به 12 نفر نرسید مطرح نشد . اما ماه بعد با قتل رزم‌آرا ، به جای یك نفر ، اكثریت مجلس با این طرح موافقت نمودند و تصویب شد . این قانون در مجلس وابسته به شاه بود و با مجاهدت مردم به تصویب رسید .
در این لحظه مجری جلسه اعلام كرد كه مهمان سوم جلسه دكتر باقر عاقلی تماس گرفتند و گفتند به علت كسالت نمی‌تواند در این جلسه حضور به هم برساند . آقای دكتر محمود كاشانی در مورد اهداف انگلیس در ایران توضیحاتی ارائه نمود .
دكتر كاشانی گفت : سیاست انگلیس در ایران این بود كه با تشدید بحران اقتصادی مردم را از نهضت ملی شدن صنعت نفت ناامید كنند و این مسأله را با موفقیت پی‌گیری كردند .
مصدق نیز هیچگونه قراردادی در مورد فروش نفت به عمل نیاورد و بنابراین برای تأمین بودجه مجبور شد تمام منابع مالی خود را خرج نماید و به صورت غیرقانونی اسكناس چاپ كند و به این وسیله نقشه‌ی انگلیس در مورد ورشكستگی ایران اجرا شد . در زمینه‌ی سیاسی نیز ، مصدق در 33 حوزه انتخابات تعطیل شد و در 136 نماینده ی مجلس ، تنها 80 نفر به مجلس راه یافتند. برخی از این 80 نفر نیز استعفا كردند و مجلس بسیار شكننده‌ای تشكیل شد . بهانه مصدق این بود كه انتخابات در این حوزه‌ها موجب تنش سیاسی می‌گردد و موقعیت بین‌المللی ایران به خطر می‌افتد .
به علاوه اختیار قانونگذاری از آن سلب شده بود و مصدق به صورت كامل به قانونگذاری می‌پرداخت . اما همین مجلس كه مجلس گفتگو و مهمانی بود مورد تحمل مصدق قرار نگرفت در اینجا سناریویی اجرا شد تا قدرت به نخست‌وزیر دیگری انتقال یابد .

پرسش و پاسخ:

اكنون كه كسی نیست از دكتر مصدق دفاع كند ، جلسه نمی‌تواند به صورت بی‌طرفانه به بررسی روابط آیت الله كاشانی و مصدق بپردازد
دكتر كاشانی: من اصرار داشتم دكتر عاقلی در این جلسه حضور داشته باشند و از دكتر مصدق دفاع كنند اما متأسفم كه ایشان تشریف نیاوردند . اما برای اینكه جلسه یكجانبه نباشد ، حداقل نیمی از جلسه را به پرسش و پاسخ اختصاص دادیم .
چرا فرزند آیتالله كاشانی پس از كودتای 28 مرداد بر علیه مصدق در رادیو سخنرانی نمود و از كودتا تجلیل نمود .
در دوران مصدق نارضایتی زیادی در بین مردم به وجود آمده بود و فشار اقتصادی و سیاسی ، در جامعه، مردم را از دكتر مصدق ناامید كرده بود. تحت چنین جوی پس از كودتا ، یكی از برادران من (فرزند آیت‌الله كاشانی) در رادیو حضور یافت و در حمایت از كودتا سخنانی ایراد كرد. پس از بازگشت به منزل پدرم (آیت‌الله كاشانی) به شدت به او اعتراض نمودو با پرخاش او را مورد سرزنش قرار داد. اگر چه سخنان برادرم بیان نظرات آحاد جامعه بوده اما در این حد هم پدرم راضی نبودند. آیت‌آلله آذری قمی می‌گفت من دوبار در عمرم سجده‌ی شكر به جای آوردم. یك بار زمان به حكومت رسیدن مصدق بود كه حكومت به دست مردم افتاد. اما وضع جامعه به گونه‌ای شد كه در زمان سقوط دكتر مصدق هم سجده‌ی شكر انجام دادم.
از طرف آیت الله كاشانی اعلامیه‌ای خطاب به دولت كودتای زاهدی صادر شد كه از دولت زاهدی به علت پاك كردن جامع از لوث وجود برخی تشكر شده بود . توجیه شما چیست ؟
دكتر كاشانی: چنین اعلامیه‌ای وجود ندارد و اگر كسی مدعی است باید سند نشان دهد و بگوید كجا چاپ شده است . وی در ادامه در مورد خود كودتا توضیح داد . انحلال مجلس ، پرسشی كلیدی در فهم قضایای آن روزگار است. زمانی كه مصدق در 6 تیر ماه اندیشه‌ی انحلال مجلس را مطرح نمود ، رهبران نهضت مانند حائری‌زاده ، اعلامیه‌ای شدید صادر كردند و گفتند كه انحلال مجلس قیام علیه مشروطیت است . آیت الله كاشانی هم دو روز بعد اعلامیه‌ای صادر كردند و با منحل كردن مجلس مخالفت نمودند .
صدیقی و سنجابی از یاران مصدق به او هشدار دادند كه در صورت انحلال مجلس ، بنابر قانون اساسی اختیار نصب و عزل نخست‌وزیر در انحصار شاه قرار می‌گیرد و شاه در عزل نخست‌وزیر تردید نمی‌كند . در واقع مصدق میلی به ادامه‌ی حكومت نداشت.
با این حال مصدق بر این كار اصرار كرد و این مسأله مشكوك است . در هر صورت نخست‌وزیر حق انحلال مجلس را نداشت و از توجیه سیاسی هم نداشت . استدلالی كه مصدق بعدها در خاطراتش اعلام نمود این است كه احتمال دارد مجلس مرا استیضاح نماید . در صورتیكه اكثریت مجلس موافق مصدق بودند و این توجیه بیشتر یك بهانه به نظر می‌رسد. مصدق دستور می‌دهد مخالفان رفراندوم انحلال تحت این جریانات مجلس، به خاك و خون كشیده می‌شود. در 22 مرداد 1332، ساعت 10 شب وزیر كشور نتایج انتخابات و انحلال مجلس را اعلام می‌كند. فردا صبح (23 مرداد)‌ شاه فرمان نخست‌وزیری، زاهدی را امضا می‌كند و این فرمان در 24 مرداد به مصدق ابلاغ می‌گردد. نصیری این فرمان را به مصدق می‌دهد و رسیدی به این مضمون از مصدق می‌گیرد: "ساعت یك بعد از نصف شب 25 مرداد 1332، دستخط مبارك به اینجانب رسید." بنابراین بركناری خود را پذیرفته است. اما فردا صبح رادیو اعلام می‌كند كودتایی بر علیه دولت در حال انجام بود كه خنثی شد. هیئت وزیران در خانه‌ی مصدق تشكیل می‌شود ولی مصدق در این جلسه شركت نمی‌كند. حتی وزیران نیز از این فرمان خبر نداشتند و مصدق این فرمان را تا 28 مرداد مخفی نگاه می‌دارد. بعد از 54 سال هنوز ابعاد قضیه شكافته نشده است.
علت مخالفت مصدق با طرح ملی شدن صنعت نفت این بود كه بیم مخالفت نمایندگان و رد این طرح در آن مقطع زمانی می‌رفت و بنابراین مصدق سعی كرد طرح این موضوع را به تأخیر بیندازد؟
حجت‌الاسلام حسینیان: این مسأله اینگونه نبوده و مصدق در آن زمان علت مخالفت خود را دو طرفه بودن قرارداد و لزوم احترام به این قرارداد ذكر می‌كرد. اما بعدا طرفداران مصدق چنین مطلبی را برای توجیه مخالفت مصدق با ملی شدن نفت ساختند و برای این گفته‌ی خود سندی ندارند.
سرهنگ غلامرضا نجاتی در كتاب خود گفته است كه با مخالفت مصدق در مجلس 15، قرارداد گس گلشائیان رأی نیاورد. این مطلب هم دروغ است زیرا در مجلس 15 اصلا مصدق حضور نداشت و به كار كشاورزی در احمدآباد مشغول بود. ثانیا نامه‌ی مصدق موجود است. در این نامه مصدق می‌نویسد اگر بناست این قرارداد تصویب شود، شلینگ كاغذی به شلینگ طلا تبدیل شود و بهای نفت به شلینگ طلا پرداخت شود. این جمله نشان می‌دهد كه مصدق اصل قرارداد را پذیرفته اما در اجرای آن و جزئیات پیشنهاداتی داشت.
بحث مهمی كه در این مسأله باید مورد توجه قرار گیرد این است كه هر موضوع را باید در ظرف زمان خود بررسی كرد. مصدق هرگز فرد ضد سلطنت نبوده است. او در مجلس به "شاه جوانبخت" سوگند یاد می‌كرد. بعد از 30 تیر هم در پشت قرآن یادداشتی برای شاه نوشت كه "من به دنبال براندازی سلطنت نیستم و دشمن قرآن باشم اگر در دولتی كه سلطنت را ساقط كرده رئیس دولت بمانم." او یك اشرافزاده بود و هرگز شاه را بدون ذكر القاب احترام‌آمیز نام نبرده است. عكس مصدق پیر در حالی كه دست ثریا زن شاه را می‌بوسید منتشر شد. مصدق یك قدرت‌طلب بود كه به دنبال محكم كردن پایه‌ی حكومش بود.
علما در آن زمان با دربار مشكل جدی نداشتند و حتی از جانب مصدق احساس خطر بیشتری می‌كردند. در دو موردی كه آیت‌الله بروجردی به مصدق نامه نوشت و درخواستی را مطرح نمود (در مورد بهائیان)، با پاسخ توهین‌آمیز مصدق مواجه شد. به همین دلیل پس از سقوط مصدق، اولین تلگراف تبریك از جانب شاه خطاب به آیت‌الله بروجردی صادر شد. علما در موضع انتخاب بین بد و بدتر قرار گرفتند و طبیعی است كه بد را انتخاب كردند.
سخنرانی آقای فلسفی توسط ملی‌گرایان طرفدار مصدق تعطیل شد و امام موضع‌گیری جالبی در این زمینه داشتند. ایشان با حمایت از آقای فلسفی، به گوشه و كنایه، از جبهه‌ی ملی انتقاد نمود.
از كارهای دیگری كه طرفداران مصدق انجام دادند و موجب نارضایتی علما شد، حمله به منزل آیت‌الله كاشانی بود كه منجر به قتل یكی از نزدیكان آیت‌الله كاشانی شد. برخلاف آنچه صدا و سیما در سریال پدرخوانده نشان داد، این كار توسط شعبان بی‌مخ انجام نشد و طرفداران مصدق این حمله را انجام دادند. روابط دولت مصدق با علما تحت این جریانات بسیار شكننده و تیره بود. بنابراین اگر آیت‌الله كاشانی از كودتا خوشحال شده باشد، جای تعجب نیست. به علاوه تا آن زمان مشخص نبود كودتا توسط بیگانگان طرح ریزی شده است و آیت‌الله كاشانی و مصدق از این موضوع بی‌خبر بودند. آیت‌الله كاشانی حكومت مصدق را در 30 تیر احیا كرد و مصدق حكومت خود را مدیون ایشان بود. اما مصدق بر سر موضوعاتی كه واقعا حق با آیت‌الله كاشانی بود، روابط خود را با ایشان به هم زد و موجبات سقوط خود را فراهم نمود. مثلا مصدق یك سال و نیم قانون‌گذاری در مجلس را متوقف كرد و خود اختیار قانون‌گذاری را در دست گرفت و آیت‌الله كاشانی به این مسأله انتقاد داشت و آن را موجب شكل‌گیری دیكتاتوری می‌دانست. اما در جواب سوال باید گفت آیت‌الله كاشانی هیچ اعلامیه‌ای در حمایت از كودتا صادر نكرد. ایشان در ملاقات با زاهدی دو مسأله را گوشزد نمود: اول اینكه نفت را در دست ملت ایران نگاه دادند و به انگلیسی‌ها واگذار نكنند و دوم اینكه مجلس منحل شده را دوبار تشكیل دهد. زاهدی در هر دو مورد قول مساعد داد و در هر دو مورد خلف وعده كرد.
بر خلاف آنچه ادعا شده ، شدیدترین اعلامیه‌های خود را در دوران زاهدی صادر كرده كه از جمله نامه به سازمان ملل در مورد ظلم و ستم دولت كودتا به مردم. در دوران زاهدی ، به دلیل همین مخالفت‌ها، آیت‌الله كاشانی مودر تحقیر و آزار قرار گرفتند.بنابراین تاریخ را نباید تحریف نمود و آنچه واقعیت است باید بیان گردد.

چه سندی وجود دارد كه مصدق قدرت طلب بوده است؟

حجت الاسلام حسینیان: من مستندات خود را ذكر كرده‌ام و با استناد به این اسناد ادعاهای خود را مطرح می‌كنم. در دوران آقای خاتمی 70 كتاب درباره‌ی دكتر مصدق نوشته شد. اما فقط یك كتاب درباره‌ی مرحوم كاشانی به چاپ رسید. این همه نویسندگان جبهه‌ی ملی قم می‌زنند. حداقل اجازه دهید یك نظر مخالف، در یك محیط علمی مطرح شود كه نظر جدیدی ارائه می‌كند. بنابراین آزادی بیان تا این حد قائل شوید.
من یك پژوهشگر و محقق هستم و بدون دلیل و مدرك نمی‌توانم سخنی را قبول كنم. اگرچه ممكن است در یك مقطع، مصدق و انگلیس به یك وحدت رسیده باشند و كودتا با هماهنگی دكتر مصدق رخ داده باشد، اما در این زمینه من به مدركی بر نخوردم.
اصولاً انسان‌های مستبد و دیكتاتور در تاكتیك‌ها ممكن است موفق باشند اما در استراتژی و هدف‌گذاری ناموفق عمل می كنند. مصدق نیز اینگونه بود. «وود هاوس» در كتاب خاطرات خود در مورد عملیات چكمه (كودتای 28 مرداد) نوشته است كه ما در دولت مصدق یك نیرو داشتیم و او به عنوان معاون وزیر در هیأت دولت شركت می‌كرد. من یكی از اساتید دانشگاه آكسفورد درخواست كردم كه نام این فرد را از آرشیو اسناد جاسوسی انگلیس استخراج كند. پس از مدتی تماس گرفت و گفت نام این فرد در اسناد سیاه شده است و چون فرزندان او هنوز زنده هستند، دولت انگلیس اجازه‌ی انتشار نام او را نخواهد داد.
مصدق قبل از آن هم مورد توجه انگلیسی‌ها بود و در زمانی كه والی فارس بود، مورد حمایت آنها بود. زمانی كه دولت قصد داشت مصدق را از كار بر كنار كند، سفیر انگلستان نامه‌ای فرستاد و درخواست كرد كه مصدق ابقا شود و این اتفاق افتاد. مصدق علت این اقدام انگلیسی‌ها را امن كردن منطقه و سركوب عشایر فارس توسط خود می‌داند. مصدق مرد مبارزه نبود و قدرت ایستادگی نداشت. یك بار در تمام عمرش دستگیر شد و زندان رفت و در عرض 5 ماه دوبار دست به خودكشی زد: یكبار رگش را زد و بار دیگر قرص خورد. انسان ناتوانی بود. یك اشرافی بود كه هرگاه زمینه را برای مبارزه‌ی پارلمانتاریستی مساعد می‌دید به مبارزه می‌پرداخت و هرگاه احساس خطر می‌كرد، به احمد‌آباد می‌رفت و به كار اربابی می‌پرداخت. مدرك قاطعی درباره‌ی دخالت‌ مصدق در كودتا به دست نمی‌آید. البته صبح روز 28 مرداد، متین دفتری را كه جاسوس انگلیسی‌ها بود به ریاست شهربانی برگزید و این عملی غیر عادی است. مصدق در طول حكومت 70 نفر از بستگانش را به مناصب دولتی گمارد. او یك اشرافی بود وعملكردش را در همین زمینه باید مورد مطالعه قرار دهید.

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط