تبیین رسالت نظام آموزشی در تربیت انسان منتظر حقیقی
چکیده
1- برخی از عمده ترین وجوه رسالت نظام آموزشی در زمینهسازی دستیابی دانش آموزان به مفهوم حقیقی انسان منتظر شامل؛ رسالت هایی عرصه انسان افزاری، سیر تحقق راهبردهای انسان افزاری، معرفی ساختار سخت افزاری نظام تعلیم و تربیت در عصر غیبت( استعداد یابی جهت کشف نخبگان در سطوح مختلف در گستره جهان اسلام، بانک اطلاعات نخبگان، مجامع قرآنی، مجتمع های آموزشی ابتدایی تا پیش دانشگاهی، حوزه های علمیه حافظان قرآن، دانشگاههای زبان خارجی، دانشگاه های فنون و مهارت، سلسله دانشگاههای تخصصی در مقطع دکتری تخصصی، مجامع فارغ التحصیلان)، ورود به عرصه فرهنگ افزاری با تاسیس حداقل سه سخت افزار فرهنگ ساز و... می باشد.
2- برخی از عمده ترین ویژگی های انسان منتظر حقیقی را می توان شامل؛ محكمی و استواری، میل به مبارزه و پرهیز از و نافرمانی، جوانی، قدرت وآگاهی، هشیاری و بصیرت، عزم نافذ، نیرومندی، شهادتطلبی، تعادل شخصیّت، زاهد شب وشیر روز و... دانست.
3-برخی از عمده ترین پیش بایست های عملی به منظور زمینه سازی ظهور منجی عالم را می توان در چهار عرصه؛ قانون مدون، جامع و حكیمانهای كه بتواند منشور ادارهی جامعهی بشری قرار گیرد، رهبر عادل و مدبر و توانمندی كه انقلاب را هدایت و به پیروزی برساند و ادارهی حكومت جهانی را بر عهده گیرد و آمادگی پذیرش جامعهی جهانی و فراهم بودن زمینههای مناسب اجتماعی در جهت پشتیبانی از حكومت و تعداد كافی فرمانبرداران ویاوران آگاه و كارآمد برای كمك رسانی به رهبری و تشكیل و ادارهی هستهی مركزی حكومت طبقه بندی و مشخص نمود.
مقدمه
اما حقیقت انتظار در «اندیشه و فرهنگ شیعه»، به نیاز و اضطرار ما به موعود؛ یعنی، كسی كه همه دین را در دل خودش دارد، تعبیر میشود. باید خود را با این حقیقت، آشنا كنیم كه ما نیازمند طلایه داری هستیم كه با وحی پیوند دارد؛ مخصوصا در این زمان كه انسان به قدرتهای خودش نزدیك شده و بن بستها و شكستها را هنوز احساس نكرده است، انسان امروز دوری راه و سختی آن را هنوز باور نكرده است و احساس میكند تجربه، علم، عقل و عرفانش، كفایت میكند.
این نگاه هم در اصل دین و هم در حامل دین (رسول (ص)) و هم در حافظ دین (ولی و معصوم علیه السلام)، تلقی ما از انتظار را به به اضطرار و احتیاج به مهدی موعود، پیوند میزند و در نتیجه مبانی دیگری را برای انتظار باید رقم زد.
در خصوص حضور و وجود منجی عالم شواهد و قرائن متعددی از سوی اولیای دین و صاحب نظران و اندیشمندان ارائه شده است. بررسی مجموعه اسناد و مدارک موجود حکایت از ان دارد که می توان مجموعه دلایل و شواهد حضور را در چند بخش دسته بندی نمود:
1. بحرانها:
اندیشه «مصلح جویی» را میتوان نتیجه اضطراب و خستگی از اوضاع مسلط بر جهان، دانست كه اندیشمندان بشر تهی از معنویت را، به سمت ارائه نظریهها و یا اندیشههای نوین، برای دگرگون كردن این اوضاع تباه آلود كشانیده است. همه این بحرانها و بنبستها، توده مردم را به ستوه آورده است؛ چنان كه بارها، با فریاد اعتراض خود، راه گریز از وضعیت فعلی را جستجو کرده و انتظار میكشند. بنابراین «انتظار» میتواند در بحرانها، ظلم و ستمها، جهل و نادانیها و فریب و رنج و فقر ریشه داشته باشد.
و این بحرانها یكی از اساسیترین ریشههای «انتظار» در توده مردم است. با تاسف باید گفت كه پیشرفت علوم طبیعی در جهان كنونی، نه تنها باعث انحطاط اخلاق و تحقیر انسانیت در جوامع بشری شده است؛ بلكه اصل حیات و بقای نسل بشر را در روی كره زمین، تهدید میكند. از طرف دیگر، درهای امید برای نجات از وضع كنونی بسته شده است و سازمان هایی كه به این منظور تاسیس شدهاند، كارآیی لازم را ندارند و اسباب دست دولتهای بزرگ شدهاند. تنها روزنه امید برای خروج از همه این نابسامانیها، یك انقلاب همه جانبه و ظهور «مصلح و منجی» جهانی است.
2. ساختار و تركیب وجودی انسان و جهان متحول:
یكی از ویژگیهای لذت جسمی، این است كه انسان پس از مدتی به خستگی میرسد. این ویژگی انسان، او را با عالم دیگر پیوند میدهد و ایمان به غیب و گرایش به ماورای جهان حسی را برای او به ارمغان میآورد. انسان وقتی ارزش وجودی خود را شناخت و فهمید، یا احتمال داد كه دنیاهای گستردهتری وجود دارد؛ احساس تنگنا میكند. با همین شناخت است كه دنیا سجن و زندان مؤمن میشود.
امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه متقین به این نكته چنین اشاره فرموده است:«آنان با سرپوش اجل در دنیا نگه داشته شدهاند»." لولا الاجل الذی كتب الله علیهم لم تستقر ارواحهم فی اجسادهم.... "( نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 193).
آب درون ظرف، وقتی حرارت میبیند و ناخالصی هایش جدا میشود، سبك شده، بخار میگردد. اگر درپوش ظرف نباشد، پرواز میكند. آدمی نیز این چنین به پرواز درمیآید و این بزرگی روح، به جهت ایمانی است كه او را با عالم دیگر پیوند داده است.
دنیا برای او تنگ است، اما برای كافر بزرگ و بهشت است؛ چون چیز دیگری نمیخواهد. لیكن برای مؤمن زندان است؛«الدنیا سجن المؤمن و جنة الكافر» ( شیخ صدوق،من لا یحضره الفقیه، ج 4 )؛ چون به وسعت رسیده و دنیا، برایش جز متاعی اندك چیز دیگری نیست. بنابراین وقتی نگاه انسان به دنیا، تغییر كرد و دنیاهای آینده را با تمام وجود درخواست نمود؛ به دنبال شخصی میگردد كه او را به آن سامان، رهنما باشد. او منتظر و نیازمند وجودی است كه او را با خود، به بلندای روح انسانیت ببرد.
این انسان، به رغم برخورداری از رفاه، عدل ظاهری و... باز منتظر است؛ چون دو عنصر؛ تركیب وجودی انسان و جهان در حال دگرگونی و چهار فصل او را در التهاب و بیقراری نگه میدارد. رشد سریع اسلام در اروپا و سایر كشورهای غربی، به رغم برخورداری از امكانات مدرن، از همین ویژگی خبر میدهد.
احساس غربت ناشی از زندگی صنعتی، در مقابل معنویت و صمیمت دین، باعثشده تا انسان مجهز به تكنیك و فنآوری، با مذهب پیوند بخورد زیرا علم و دانش هرچند بسیاری از سؤالات انسان را پاسخگو است و قدرت و صنعت هم امكانات و رفاه را برای آدمی به ارمغان میآورد، اما انسان با این امكانات زودتر به بنبست میرسد.
3. ناتوانی مدعیان اصلاح:
«افلاطون»، جامعه ایدهآلی را طرحریزی میكند كه در آن، نه از ظلم و ستم اثری است و نه از فقر و بدبختی؛ غایت نظام سیاسی او، پیدایش «مدینه فاضله» است.
«توماس كامپانلا» طرح «شهر آفتاب» و «كشور خورشید»؛ ویكتور هوگو اندیشه «جمهوری جهانی»، «آگوست كنت» ایجاد «جامعه دموکراتیکی» كه در آن هیاتی از عاقلان حكومت میكنند، را پیشنهاد كردهاند. تامس مور نیز «بهشت» ی را ترسیم كرده كه برای رسیدن به همان جهانی است كه همه مردم آن، در سایه قانون و عدالت، یكسان زندگی میكنند.(حیدری؛1381).«آلوین تافلر»، مشاور سیاستمداران آمریكا برای حل این بحران و اصلاح جامعه جهانی، نظریه «موج سوم» را ارائه كرده است؛ ولی در عین حال اعترافات شگفتآوری در این زمینه دارد: «فهرست مشكلاتی كه جامعه ما (غرب) با آن مواجه است، تمامی ندارد.
با دیدن فروپاشی پی در پی نهادهای تمدن صنعتی در حال نزاع به درون غرقاب بیكفایتی و فساد؛ بوی انحطاط اخلاقی آن نیز مشام را میآزارد. در نتیجه موج ناخشنودی و فشار برای تغییرات، فضا را انباشته است. در پاسخ به این فشارها، هزاران طرح ارائه میشود كه همگی ادعا دارند اساسی و بنیادی یا حتی انقلابیاند؛ اما بارها و بارها، مقررات و قوانین، طرحها و دستورالعملهای جدید – همگی به منظور حل مشكلات ما تهیه و تدوین شدهاند – كمانه میكنند و بر وخامت مشكلات ما میافزایند و این احساس عجز و یاس را دامن میزنند كه هیچ فایدهای ندارد و مؤثر نیست.
این احساس برای هر نظام دموكراسی خطرناك است و نیاز شدید به وجود مرد سوار بر اسب سفید ضرب المثلها را هر چه بیشتر دامن میزند». (بررسی نظریه های نجات و مبانی مهدویت،1381 )
بنابراین عامل سوم انتظار، نارسایی و ناتوانی در كسانی است كه ادعای اصلاح دارند؛ اما در زمینه شناخت آدمی و مشكلات او ناتواناند و در اندیشههای خود، به یك نژاد برتر معتقدند و ملتهای دیگر را رها و فراموش میكنند. وقتی انسان، این مدعیان ناتوان را میبیند و عجز و محدودیت آنان را احساس میكند، از "انتظار" تجربه جدیدی پیدا میكند. گویا این عبارات جان تازهای میگیرد كه: «وقتی مهدی فاطمه ظهور كند، زمین از عدل و داد پر میشود، همان طوری كه از ظلم و جور پر شده بود».
4. ملاقاتها و راهنماییها:
این گونه برخوردها به جهت این است كه در عصر حاكمیت غفلت و بی خبری، ریشههای انتظار تقویتشود. اصولا این سنت الهی است كه در متن سرگرمی ها و لهو و لعبها، آهنگ بیداری و نوای هدایت نواخته میشود؛ مثلا در تاریخ و در زمان انكار قیامت «عزیر» پیامبر صد سال به خواب میرود و مجددا بیدار میشود و یا داستان اصحاب كهف اتفاق میافتد تا به رگهای بی رمق جامعه آن روز حیات تازهای بخشیده شود و انسانها، از نعمت هدایتبهرهمند شوند. امروز نیز دعوتها و هدایتهای بیشماری از سوی حضرت ولی عصر علیه السلام، با همین انگیزه صورت میگیرد.
حتی گرفتاریها و بلاها نیز به طور مستقیم یا غیر مستقیم به وسیله دعای آن حضرت رفع میشود. ( مجلسی، محمد باقر، 1385،بحارالانوار، ج 53 و طبرسي، احمد،1413ه.ق، الاحتجاج، ج 2)
اصولا خود بهره بردن از آن حضرت در دوره انتظار، دلیل دیگری بر حضور صاحب عصر و تقویت ریشههای انتظار است: «الانتفاع بی فی غیبتی فكالانتفاع بالشمس اذا غیبها عن الابصار و السحاب؛ بهره بردن از من در عصر غیبتم مانند بهره بردن از آفتاب است هنگامی كه زیر ابرها باشد». (قمی،1374،دعای ندبه).
حضور حضرت مهدی علیه السلام در میان مردم، خود گواه روشنی بر این مدعا است: «ان یكون صاحبكم المظلوم المحجود حقه، صاحب هذا الامر یتردد بینهم و یمشی فی اسواقهم و یطا فرشهم و لایعرفونه حتی یاذن الله ان یعرفهم نفسه: صاحب این امر در میان مردم راه میرود، در بازارهایشان رفت و آمد میكنند، و روی فرشهایشان گام برمیدارد; ولی او را نمیشناسند، مگر این كه خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به آنان معرفی كند».(نعماني، 1362) حضور همیشگی حضرت ولی عصر (عج) نیز در موسم حج، دلیل روشنی بر آگاهی ایشان از احوال مسلمین است.
از ادعیه، توقیعات، زیارتنامهها و روایات، به دست میآید كه آن حضرت عنایتخاصی نسبتبه وضع شیعیان دارند. در توقیعی كه برای شیخ مفید صادر شده، آمده است: «فانا نحیط علما بانبائكم و لایعزب عنا شیء من اخباركم؛ ما بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفی نمیماند» (طبرسي،1413، الاحتجاج، ج 2). حضرت در این دوران، تاثیر و نظارت مستقیمی بر احوال شیعیان دارند.
دستگیری از درماندگان راهیابی گمشدهگان و.. . از جمله كارهای امام عصر (عج) است كه با هدف تقویت مبانی «انتظار» صورت میگیرد. داستانهای ملاقات و راهنماییهای مكرر در تاریكیهای شبهات و ضلالتها، با مردی كه خصوصیات مهدی فاطمه (عج) را دارد ریشههای انتظار را تقویت و كام تشنه عاشقان را آبیاری میكند، شاید در انتظار محبوب عارفان، به خود آیند و با تلاش و ایجاد آمادگی و كوشش فراوان، لیاقتبهرهمندی از حضرتش را بیابند.
5. بشارتها:
این آیندهشناسی، به همراه خود «انتظار» را به ارمغان میآورد و به همین دلیل در قرآن آمده است: «فانتظروا انی معكم من المنتظرین» (بحرانی،تفسیر برهان، ذیل آیه 23 سوره یونس) علاوه بر آن در روایات بیشماری به این بشارتها اشاره شده و دستور به آن نیز داده شده است: «انتظرو الفرج» و «... افضل العبادة المؤمن انتظار فرج الله»( مجلسی، محمد باقر، 1385،بحارالانوار، ج 52).
چگونگی ظهور منجی عالم از جمله زمینه هایی است که در خصوص آن دیدگاه های گوناگونی ارائه شده است به طوری که با بهره گیری از قرائن ارائه شده توسط اولیای دین، صاحب نظران و اندیشمندان و بررسی مجموعه اسناد و مدارک موجود، می توان حداقل از چهار دید گاه در این ارتباط سخن گفت.
دیدگاه نخست:
ظهور حضرت حجت، مانند وقوع قیامت به اراده خداوند است و انسانها خواه دوست آن حضرت باشند یا دشمن، هیچ نقشی در آن ندارند؛ باید نظارهگر بود تا اراده الهی بدان تعلق بگیرد و ظهور محقق گردد.دلیل طرفداران نظریه نخست، پارهای از روایات است؛ از جمله روایت مفضل از امام صادق (علیهالسلام) (مجلسی، محمد باقر،1385، بحارالانوار، ج 53) كه میفرماید: «... لانّه هو الساعة التی قال اللّه تعالی: یسئلونك عن الساعة ایان مرساها، قل: انما علمها عند ربّی لا یجلیها لو قتها الاّ هو: زیرا آن (ظهور مهدی علیهالسلام ) همان ساعت (و قیامتی) است كه خداوند درباره آن فرموده است: یسئلونك عن الساعة ایان مرساها... درباره قیامت از تو سئوال میكنند، كی فرا میرسد؟ بگو: علمش فقط نزد پروردگار من است. و هیچ كس جز او (نمیتواند) وقت آن را آشكار سازد. (اعراف/ 187)
برخی از روایات حتی بحث از مهدی( علیهالسلام ) را نیز ممنوع كرده و آن را ضلالت دانستهاند؛ چنان كه در ذیل آیه: «و ما یدریك لعلّ السّاعة تكون قریبا؛ و چه میدانی شاید قیامت نزدیك باشد. (احزاب / 63) میفرماید:«یستعجل بها الذین لایؤمنون بها و الذین امنوا مشفقون منها و یعلمون انّها الحقّ الاّ الّذین یمارون فی الساعة لفی ظلال بعید. كسانی كه به قیامت ایمان ندارند درباره آن شتاب میكنند، ولی آنها كه ایمان آوردهاند پیوسته از آن هراسانند و میدانند آن حق است. آگاه باشید كسانی كه در قیامت تردید میكنند در گمراهی عمیقی هستند».( شوری / 18)
راوی میگوید: پرسیدم معنای یمارون چیست؟ حضرت فرمود:«یقولون متی ولد؟ و من رأی؟ و این یكون؟ و متی یظهر، و كل ذلك استعجالاً لامر اللّه و شكا فی قضائه و دخولاً فی قدرته. میگویند: چه زمانی متولد شده است؟ و چه كسی او را دیده است؟ و كی ظاهر میشود؟ همه اینها شتاب كردن در كار خدا و شك در حكم و دخالت در قدرت او است». (مجلسی، محمد باقر،1385، بحارالانوار، ج 53)
در این دو روایت ضمن آن كه ظهور حضرت حجت، را تأویل آیات قیامت دانسته و عجله در وقوع آن را ناشی از عدم ایمان تلقی كرده است، بحث و پرسش درباره آن حضرت از جمله زمان ظهور را مراء، و محاجّه، شك در قضا و دخالت در قدرت خدا میداند.
در روایت دیگری تصریح دارد به این كه، امر ظهور قابل تعجیل نیست؛ چنان كه در روایتی از امام صادق علیهالسلام چنین میخوانیم:«ان اللّه لا یستعجل لعجلة العباد، ان لهذا الامر غایة ینتهی الیها، فلو قد بلغوها لم یستقدموا ساعة و لا یستأخرو: خداوند به خاطر شتاب بندگان عجله نمیكند. همانا برای این كار (ظهور مهدی(عج)) زمانی است كه به آن منتهی میشود. پس اگر (بندگان) آن (زمان) را طلب كنند، لحظهای مقدم یا مؤخر نمیگردد.»
بنابراین دیدگاه، انسان جز انتظار تكوینی هیچ نقشی ندارد. همانند كسی كه مسافری دارد و نمیداند كجاست، باید به حكم تكوین چشم به راه باشد تا وصل محقق شود؛ زیرا مطابق اراده و مشیت مطلق الهی، انسان در این زمینه مسلوب الاختیار است، و كاری از وی ساخته نیست. نه قادر است اراده خدا را تغییر دهد و نه میتواند در برابر خواست خدا ارادهای داشته باشد.
تشبیه وجه انتفاع از حضرت در زمان غیبت به خورشید در پس ابرها، میتواند مؤید این بینش باشد؛ چرا كه بشر نمیتواند به سادگی ابرها را كنار زده و خورشید را نمایان سازد.بدیهی است این دیدگاه، با همه وجهه توحیدی و معرفتی كه دارد، توجیه عقلانی ندارد، و دست كم با اراده، اختیار، تشریع، تكلیف و اذن در دعا منافات دارد.از سوی دیگر، مذمت استعجال و پرسش از حال آن حضرت، به كسانی اشاره دارد كه در وجود حضرت تردید داشتند و با پرسشهای پیدرپی در صدد ایجاد شبهه در اصل وجود مهدی علیهالسلام بودند و چه كسی میتواند بپذیرد كه روایات متعددی كه در معرفی آن حضرت وارد شده، مراء و محاجه باشد؟
دیدگاه دوم:
با توجه به حدیث «امتلاء الارض» باید در اشاعه ظلم و گسترش جور گام برداشت تا پیمانه پر شده زمینه ظهور فراهم گردد.روایت امتلاء كه میفرماید:«المهدی من ولدی تكون له غیبة اذا ظهر یملأ الارض قسطا و عدلاً كما ملئت جورا و ظلما مهدی (عج) از فرزندان من است برای او غیبتی است، هنگامی كه ظاهر شود زمین پر از قسط و عدل میشود؛ همان طور كه پر از جور و ظلم شده است.» (مجلسی، محمد باقر،1385، بحارالانوار،ج52)
این روایت متواتر بین شیعه و سنی است و شكی در آن راه ندارد، اما نمیتواند توجیه كننده اشاعه ظلم، جور، فحشا، منكرات و گناهكاری باشد؛ چرا كه این موضوع با روح قرآن كاملاً در تضاد است. و نه تنها با تشكیل حكومت اسلامی و اجرای حدود و احكام مخالف است، بلكه با آیات امر به معروف و نهی از منكر، ارشاد و تبلیغ نیز ناسازگار میباشد.چرا كه خواست خداوند و قرآن دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منكر است؛ چنان كه میفرماید:«و لتكن منكم امة یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنكر؛باید از میان شما، جمعی به نیكی، و امر به معروف و نهی از منكر دعوت كنند».( آل عمران / 104) و پر كردن جامعه از ظلم و جور و گناه و فحشاء خواست شیطان و منافقان است، و این سخن قرآن است كه میفرماید: «و من یتبع خطوات الشیطان فانه یأمر بالفحشاء و المنكر؛ هر كس پیرو گامهای شیطان شود، (گمراهش میسازد زیرا) او به فحشا و منكر فرمان میدهد ». (نور / 21)
و نیز میفرماید: «المنافقون و المنافقات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمنكر و ینهون عن المعروف؛ مردان منافق و زنان منافق، همه از یك گروهند. آنها امر به منكر، و نهی از معروف میكنند»(توبه / 67). بنابر این دیدگاه، باید بخش عظیمی از آیات قرآن و پیام آن را از كار انداخت و در مسیر مخالف آن عمل كرد تا پیمانه پر شود. در سایه شوم این نظریه همه انقلابهای آزادی بخش، جنگها و حتی قیام ائمه علیهمالسلام محكوم و با بحران مشروعیت دچار میشود؛ برای این كه به جای پر كردن پیمانه ظلم، امتلای آن را به تأخیر میاندازد.تنها نكتهای كه در این باره میتوان گفت: این است كه حدیث امتلاء به ظهور علایم و نشانهها از جمله گسترش بیعدالتی، گناه و منكرات در آخر الزمان اشاره دارد و این هرگز به معنای جواز ارتكاب گناه نمیباشد.
دیدگاه سوم:
انگیزه ظهور را باید در عوامل غیبت جست و جو كرد. باید علل غیبت را مورد توجه قرار داد و موانع را برطرف كرد تا زمینه ظهور مهیا شود. این كه باید علت یا علل غیبت را بر طرف كرد تا زمینه ظهور فراهم آید، ابتدا باید دید علت یا علل غیبت چیست و پس از آن گفت چه باید كرد؟
دربرخی از روایات، تعابیری چون؛ عاری بودن از بیعت، خوف و ترس، آزمایش الهی، بیوفایی مردم و علل ناشناخته خود نمایی میكند. بعضی از روایاتها بیانگر این نكتهاند كه امامان معصوم از علت اصلی غیبت آگاهند، اما مأمور به بیان آن نیستند.؛ لذا سربسته و به طور اجمال حكمتهایی از آن را بیان كردهاند.
دیدگاه چهارم:
باید به وظایفی كه در زمان غیبت بر دوش ما گذاشته شده و از ما خواسته شده، عمل كنیم تا در ظهور و قیام حضرت حجت علیهالسلام شتاب لازم پدید آید. احادیث و اخبار رسیده از آن حكایت دارد كه همان گونه كه مردم در عصر حضور دیگر ائمه نسبت به امام حاضر وظایفی بر عهده داشته و ادا میكردند، در عصر غیبت نیز، افزون بر تكالیف عمومی، در خصوص مسأله غیبت وظایفی بر دوش دارند و باید ضمن وصول به اجرا و ثواب گامهایی نیز در زمینه ظهور بردارند.
بر این اساس مسئله اساسی پژوهش حاضر تبیین رسالت نظام آموزشی کشور در تربیت انسان منتظر حقیقی و پیش بایست های عملی تحقق آن می باشد به عبارت دیگر پژوهش حاضر در پی آن است تا با عنایت به منابع و مراجع مجود به رسالت نظام آموزشی در خصوص تربیت انسان منتظر حقیقی را تبیین نموده سپس ویژگی های انسان تربیت شده حقیقی و نهایتاً پیش بایست های عملی لازم جهتت تحقق مقصود فوق را ترسیم نماید.
در این رابطه سه سوال ذیل طرح و مورد بررسی واقع شده است:
1- رسالت نظام آموزشی در زمینهسازی دستیابی دانش آموزان به مفهوم حقیقی انسان منتظر چیست؟
2- ویژگی های انسان منتظر حقیقی چیست؟
3-پیش بایست های عملی به منظور زمینه سازی ظهور منجی عالم، چه می باشند؟
روش
با عنايت به عنوان و سوال هاي مطروحه، پژوهش به شيوه توصيفي و از نوع تحليل اسنادي انجام شده است.
جامعه، نمونه و روش نمونه گيري
ابزار گردآوري داده ها
شيوه تجزيه و تحليل داده ها
تجزیه و تحلیل یافته ها
سوال اول پژوهش عبارت بود از اینکه «رسالت نظام آموزشی در زمینهسازی دستیابی دانش آموزان به مفهوم حقیقی انسان منتظر چیست؟».
هدف اصلی این نظام پرورش یاران حضرت حجت عج بویژه313 نفر یاران صدیق حضرت محسوب می شود. برای رسیدن به این هدف می توان به رسالت های شاخص ذیل اشاره نمود:
1. رسالت نظام آموزشی در عرصه انسان افزاری
در این خصوص عنایت به زمینه هایی چون؛ شناسایی، سازماندهی و هدایت نخبگان موجود شیعی؛تربیت فرهنگ سازان، نخبگان واسط، نخبگان حلقه(10.000 نفر) و نخبگان ناصر(313 نفر) قابل توجه است.جهت تحقق این اهداف؛ مبنا، محور و آغاز حرکت، استعدادهای خردسال عمدتا قرآنی در جامعه شیعه هستندکه پس از کشف و سازماندهی، جذب مجامع قرآنی شده و پس از حفظ کامل قرآن، وارد حوزه های دینی حافظان قرآن می شوند و ضمن اهتمام در کسب مقام اجتهاد، تحت تعلیم و تربیت روحانی و عرفانی قرار می گیرند. پس از اجتهاد وارد دانشگاههای تخصصی و دانشگاه های تکمیلی شده و مدرک دکتری تخصصی در یکی از رشته های علوم انسانی را اخذ می نمایند و جهت کارورزی در 4 عرصه انسان افزاری، نرم افزاری، سخت افزاری و فرهنگ افزاری به تمهید مقدمات ظهور در داخل و خارج کشور می پردازند. به این ترتیب نخبگان شیعه بنا به استعدادها و علاقه های خویش در مراتب عقل نظری، عقل عملی و سیر و سلوک اخلاقی و عرفانی ارتقا و صعود می نمایند.
2. رسالت نظام آموزشی در تحقق راهبردهای انسان افزاری
با توجه به ویژگی های یاران حضرت عج در دوران ظهور و پیش از ظهور سیر تحقق راهبردهای انسان افزاری به شیوه زیر باید مورد پیگیری و اجرا قرار گیرد:
در ابتدا باید به تاسیس مرکز استعداد یابی پرداخت و سپس با شناسایی و کشف استعدادهای قرآنی در داخل و خارج کشور آنها را به مراکز حفظ قرآن وارد کرد. سپس ورود آنها به حوزه های دینی ویژه تا کسب درجه اجتهاد و سیر و سلوک اخلاقی و عرفانی و بعد ورود به دانشگاه های تخصصی تا کسب دکترای تخصصی و درعین حال تقویت عقل عملی، تمرین حکومت داری را به آنها بیاموزیم تا بتوانند اداره ارکان حکومت شیعی و اسلامی را در حد جهانی به عهده بگیرند..
3. رسالت نظام آموزشی در معرفی ساختار سخت افزاری نظام تعلیم و تربیت در عصر غیبت
از جمله رسالت های نظام آموزشی در معرفی ساختار سخت افزاری نظام تعلیم و تربیت در عصر غیبت می توان به زمینه های ذیل اشاره نمود:
1. استعداد یابی جهت کشف نخبگان در سطوح مختلف در گستره جهان اسلام:
با جستجو در روایات مختلف در خصوص آغاز تربیت به این نتیجه می رسیم که قبل از انعقاد نطفه، تاثیر عوامل محیطی، ارثی و نسلی، تغذیه و نظایر آن در تمامی مراحل تکامل و حیات انسان وجود دارند و همه با شواهد تجربی و تاییدات علمی فراوان اثبات می شوند. همه این ها ضرورت جلوگیری از اتلاف هزینه و انرژی ها، تسهیل و تسریع نیل به اهداف تربیتی، پرورش ابعاد متعدد و متنوع شخصیت انسان و کثرت علوم و دانش لازم، جلوگیری از هرز و نابودی استعدادهای بالقوه شیعی در گذر فعالیت های عادی و روزمره، شناسایی استعدادها و نخبگان شیعی را بیش از پیش روشن کرده، تایید و اثبات می نماید. بنابراین نقش ما در این زمینه به قبل از شکل گیری نطفه بر می گردد. بایستی مراکزی جهت ثبت نام و کشف استعداد از زمان ازدواج یک زوج وجود داشته باشند تا فرزند آنها تحت تعلیماتی خاص قرار گیرد.
2.بانک اطلاعات نخبگان:
نتایج فعالیت مرکز استعدادیایی در اختیار بانک اطلاعات قرار می گیرد. مجموعه این اطلاعات در سایر سخت افزارها و نرم افزارها و برنامه ها مورد توجه و استفاده قرار می گیرند. بانک اطلاعات علاوه بر اطلاعات مرکز استعدادیابی که عمدتا به شناخت استعدادهای شیعی می پردازد، بایستی به شناسایی سایر نخبگان، محققان و اساتید موجود در سطح جهان نیز بپردازد تا در مرحله انتقال معارف و تجارب و تکنولوژی و تمدن سایر کشورها بتوان از وجود این افراد بهره برداری لازم را به عمل آورد.
3.ایجاد مجامع قرآنی:
با توجه به اهمیت وجایگاه ویژه، وحی الهی و ضرورت طهارت قلبی در ادراکات شهودی و باطنی و همچنین در کسب ادراکات تعقلی و تجربی؛ همچنین با توجه به ویژگی جوان بودن و حافظ قرآن بودن یاران مخلص و موحد حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، حفظ قرآن در کودکی و نوجوانی برای یاوران و زمینه سازان ظهور بسیار ضروری است. حافظه قوی و قلب مطهر حافظان خردسال ظرف طاهر و منیری است که قابلیت درک حقیقت و کسب معرفت را با تفقه و تدبر افزون تری فعلیت می بخشد. بنابراین یکی از ساختارهای لازم در نظام آموزشی عصر غیبت تشکیل مجامع حفظ قرآن می باشد. تقویت و توسعه سخت افزاری، تدوین طرح جامع نرم افزاری و قرار دادن مجامع قرآنی در زنجیره ساختارهای سخت افزاری، سه امر حیاتی در بهینه سازی و افزایش بهره وری خدمات و رشد استعدادهای قرآنی می باشد.
4.ایجاد مجتمع های آموزشی ابتدایی تا پیش دانشگاهی:
این مجتمع ها به عنوان یک ساختار در بدنه فرعی ساختار آموزشی پیش بینی شده است تا استعدادهایی که به دلایلی مانند: عدم شناسایی توسط مرکز استعدادیابی، عدم ورود به مجامع قرآنی، عدم توفیق در حفظ قرآن و یا عدم تمایل به تحصیلات حوزوی، وارد حوزه علمیه حافظان قرآن نمی شوند جذب این مجتمع ها شده و سپس در مراحل بعدی وارد حوزه علمیه حافظان شوند و یا جهت دانشگاه فنون و مهارت، دانشگاه زبان، دانشگاه های تخصصی و.. . تربیت شده و پرورش یابند.
5.ایجاد حوزه های علمیه حافظان قرآن:
حساسیت و اهمیت نقش علمی اجتهاد و فقاهت در تمامی عرصه ها به حدی است که میزان موفقیت و کار آمدی آنها مستقیما منوط به موفقیت این حوزه ها در پرورش و تربیت اجتهادی حافظان قرآن است. موفقیت در عرصه نرم افزاری در بنیاد مطالعاتی و تحقیقاتی نیازمند مجتهدین مذهبی است که با تمدن غرب آشنایی کامل داشته باشند. ترجمه تحلیلی و معرفت نقادی عمیق و کامل با علوم دینی غرب که زیر بنای محکم تمدن غرب هستند، نیازمند آشنایی عمیق و ناب اجتهادی در عین وفاداری و التزام عملی به اسلام می باشد.
اداره سخت افزارهای عرصه فرهنگ افزاری نظیر شبکه خبری و اطلاع رسانی، شهر سینمایی و انتشارات بین المللی که متولی تولید محصولات فرهنگی هستند می بایست تحت نظر اجتهاد عباد صالح باشد.کلیه ساختارهای سخت افزاری این مجموعه عظیم را با مدیریت فقهی و علمی می بایست اداره نمود.محور مهاجرت و مهاجرین فی سبیل الله در اقصی نقاط دنیا و مراکز حساس جهان سیاسی معاصر نیز می بایست مجتهدین عادل باشند. کما اینکه از خصوصیات 313 نفر یاران خاص حضرت حجت ارواحنا له الفدا، در دین می باشد.بنابراین با توجه به اهمیت و ضرورت اجتهاد، توسعه و تقویت سخت افزاری و نرم افزاری حوزه های علمیه حافظان قرآن،مورد اهتمام و عنایت ویژه ای می باشد. مسائلی نظیر "نظام آموزشی،برنامه ریزی درسی و علمی، اساتید و امکانات و تجهیزات آموزشی و نیز آموزشی متناسب با شرایط جسمی و روحی حافظان خردسال"، می بایست تحت نظر مجتهدین، محققین و متخصصین علوم تربیتی طراحی و تدوین گردد.
6.ایجاددانشگاه هایی مبتنی بر زبان خارجی:
فراگیری علوم ومعارف تمدن های موجود دنیا از متون اصلی و درجه یک، امری ضروری است. خاصه آنکه در حوزه علوم انسانی، ضعف تخصصی بسیاری از مترجمان موجود و عدم ترجمه بسیاری از متون اصلی و تازه های نشر مشکل فراگیری این علوم را مضاعف ساخته است. فراگیری یکی از زبان های زنده دنیا نظیر لاتین، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، چینی، اسپانیایی، روسی در طی سایر مراحل نیز ضروری می نماید. با توجه به ضرورت ورود تخصصی مجتهدین به عرصه های علمی، فراگیری زبان در مراکز و دانشگاه های موجود، کفایت نمی کند زیرا مدرسین باید خود به علوم مختلف آشنایی تخصصی داشته باشند و لکن اکثر اساتید زبان انگلیسی، آشنایی عمیق و کافی از دروس تخصصی ندارند.
7.ایجاد دانشگاه های فنون و مهارت:
فراگیری فنون و مهارت هایی نظیر "کامپیوتر، روش تحقیق، خوشنویسی، تبلیغ، نگارش،ورزش های رزمی، اسب سواری، شنا، فنون نظامی"، در سطحی عالی و تخصصی، جهت اهداف عالیه طرح در تمهید مقدمات ظهور نیز بسیار حائز اهمیت است.
8.ایجاد سلسله دانشگاه های تخصصی در مقطع دکتری تخصصی:
با توجه به اهمیت کسب علوم و معارف دنیای معاصر به شرحی که در بخش نرم افزاری گذشت، تاسیس دانشگاههایی که در مقطع دکترای تخصصی تاسیس می شوند، ضروری است.کودکان و نوجوانان حافظ بعد از پس ازکسب اجتهاد در حوزه های علمیه حافظان و فراگیری حداقل یک زبان خارجی و فنون و مهارت های لازم وارد این دانشگاهها می شوند و تحت آموزش اساتید و محققان برجسته دانشگاهی با آثار علمی و تحقیقاتی تمدن غرب بدون واسطه مترجمان آشنا و بر مبانی نظری و تئوریک آن تسلط می یابند و در ضمن آن نهضت عظیم ترجمه تحلیلی و انتقادی را در بطن فقاهت و اجتهاد خویش می پرورانند چنین مواجه ای آثار پر برکت بسیاری در بر خواهد داشت که برخی از آن موارد شامل؛تحیر اساتید دانشگاهی از شخصیت و عظمت مجتهدین قرآن، خارج نمودن اساتید دانشگاهی از بن بست علمی و خود باختگی و ورود ایشان به آستانه تمدن جدید اسلامی، رفع اتهاماتی نظیر عدم آشنایی با علوم و تکنولوژی روز و تمدن غرب از جامعه علما و رو حانیون و حوزه های دینی، ایجاد و توسعه عمیق و پایدار تحساس هویت دینی و علمی در جامه علما و حوزه های دینی، تسلط علمی و معنوی و روحی علما و مجتهدین عادل بر دانشگاه ها و ترسیم و تدوین مبانی نظری لازم برای ایجاد تحول در سایر علوم و تولید نرم افزارهای حکومتی به عنوان مهمترین عامل ایجاد تمدن اسلامی و حکومت جهانی اسلام است.
9.ایجاد مجامع فارغ التحصیلان:
پس از فراغت از تحصیل دانشگاهی و اخذ دکترای تخصصی، مجتهدین با هدایت این مجمع در پنج موضع فعالیت و به کمال فردی خویش و تکامل جامعه شیعی ادامه می دهند. مواضع مذکور شامل زمینه های چون؛. مدیریت مراکز و ساختارهای قبلی از مراکز استعدادیابی تا دانشگاه های تخصصی که مدیریت این مراکز نیز به عهده مجتهدین حافظ قرآن خواهد شد، عضویت هیات علمی"مجتمع آموزشی،مجامع قرآنی، حوزه علمیه حافظان و دانشگاههای عمومی و تخصصی" که پس از یک دوره آموزشی، کل نظام آموزشی نیز توسط مجتهدین اداره می شود،. ورود به عرصه اداره سخت افزارها ی حکومت اسلامی که این امر علاوه بر خدمات رسانی علمی و مدیریتی به حکومت اسلامی ایران در تربیت عقل عملی و پرورش عقل نظری در مواجهه با امور حکومتی بسیار حائز اهمیت است و ورود به عرصه نرم افزاری با تاسیس بنیاد مطالعاتی و تحقیقاتی از آن جمله است.
فعالیت این بنیاد صرفا علمی و پژوهشی می باشد و ماموریت های حیاتی چون؛ تولید کلیه نرم افزارهای مورد نیاز شامل: برنامه ریزی درسی و آموزشی، طراحی و تدوین نظام آموزشی و علمی کلیه ساختارهای درون سیستمی و نظارت بر حسن اجرای علمی و آموزشی آنها، تولید کلیه برنامه ها و نرم افزارهای عرصه فرهنگ افزاری و نظارت بر تولیدات فرهنگی آنها، تولید کلیه سیستم ها و نظام های نرم افزاری حکومت اسلامی ایران و اهتمام در طراحی و تولید نرم افزارهای حکومت جهانی حضرت مهدی را بر عهده خواهد داشت.
4. رسالت نظام آموزشی در ورود به عرصه فرهنگ افزاری با تاسیس حداقل سه سخت افزار فرهنگ ساز:
با توجه به فرمایش نبوی"یقوم الدین فی آخر الزمان کما قمت به فی اول الزمان" باید گفت که گسترش اسلام و ایمان در صدر اسلام بر سه پایه استوار گردید:
الف) شناخت جاهلیت زمان و لمس آن در جان انسان ها
ب)شناخت دین همانگونه که قرآن معرفی و تبیین می نماید، به لسان قوم و مطابق فهم و ادراک مردم و انتقال صحیح حقایق دین
ج)گسترش معارف اسلامی متناسب با میزان قدرت ساماندهی تفکرات اجتماعی مخالف و موافق
به هر میزان که ساماندهی تفکرات احتماعی در دست مخالفین پیامبر اکرم بود و قدرت آنان در ایجاد وسوسه و خلط مبحث و جلوه دادن باطل به جای حق و خارج نمودن انسان ها با تطمیع و تهدید بیشتر بود، گستره امر دین محدودتر می شد و بالعکس.
امروز هر سه پایه مذکور، یک روح حاکم و یک ابزار قوی پیدا نموده است و آن جریان رسانه های جمعی است. رسانه های جمعی، اندیشه و حواس انسان ها را مشغول امور فرعی نموده و با خلق زیبایی های کاذب و مشغولیت های جزئی با وجود فضای ظاهری آزادی بیان و آزادی فکر عملا امکان غور و بررسی تفکر و واقع بینی لمس جاهلیت زمان و ادراک حقیقت مظلومیت ها و انظلام خویش را غیر ممکن ساخته است. از سوی دیگر امکان دستیابی به نور و رشد و ارتقا را از آنها گرفته و تسلط شیطان و افکار شیطانی را در تمام ابعاد وجودی انسان معاصر رخنه داده است.
طرفداران حق نیز چون نتوانسته اند بر چنین تکنولوژی فراگیری دستیابی پیدا کنند و هنر ارائه حق "کما هو حقه" را پیدا نکرده اند و هنوز روش های مندرس و کهنه و کند،که به توان و قدرت تحرک و حرکت های سریع دشمن نمی رسد، را رها نکرده و کماکان بدان دلخوش نموده اند متاسفانه منزوی و منفعل و حتی متاثر هستند.
در نتیجه باطل لباس زیبا پوشیده و زیبایی خود را دلیل بر حقانیت خود گرفته و همه را مشغول و مقهور خویش نموده است. به نظر می رسد " فراخوانی همه استعدادهای بشری در قالب هنر رسانه های تصویری زمان خط استراتژیک قابل پیمودن است." که با ارائه هنر تصویری واقعیت جامعه مادی و جاهلیت موجود را به تصویر کشانیم و نور را بما هو حقه و حقیقت قرآن را همانگونه که هست به تصویر بکشانیم. آنچنان که لسان هر قوم را که بدان اضافه نماییم، گوییا قرآن به زیبا ترین آهنگ و لهجه در شبه جزیره عربستان بر عرب حجازی خوانده می شود و با گسترش این مفهوم جامعه جهانی را به مقابله با شیطان فرا خوانیم و صیانت بشری را جایگزین حفاظت های فیزیکی نماییم.
2- بررسی سوال دوم پژوهش
سوال دوم پژوهش عبارت بود از اینکه« ویژگی های انسان منتظر حقیقی چیست؟ ».
در اینجا نكتهای لازم است که به آن اشاره می كنیم، وآن این كه زبان رایج در زمان صدور این روایات، زبانی رمزی ونمادین بوده است؛ از این رو «سیوف» را به سلاح؛ «خیول» را به ماشینها، نفربرها، تانكها ووسایل نقلیه زرهی ورزمی باید معنا كرد. چنان كه وصف «رُهبانٌ باللیل، لیوثٌ بالنهار» نیز تعبیری نمادین ومجازی است كه از آن عبادت وتهجّد در شب، وشجاعت وجرأت وجسارت در روز مقصود است. زبان رمزی برای كسی كه آشنا به شیوههای تعبیر در منابع وروایات اسلامی باشد، زبانی شناخته شده است.
1 – استحکام و استواری:
نخستین چیزی كه در این افراد جلب نظر میكند، صلابت، نیرومندی واستواری آنان است. بنابراین آنان قوی و زورمندند كه زمین را برای ظهور امام ( علیهالسلام) آماده میسازند. حضرت امام جعفرصادق ( علیهالسلام) در روایتی كه محمد بن یعقوب كلینی آن را در ذیل آیه «فاذا جاء وعد اولاهما بعثنا علیكم عبادا لنا اولی باس شدید» آورده، «بندگان سخت نیرومند» را به همین قشر تفسیر كرده است. چنان كه در روایت، به صفت عجیب «قلوبهم كزبر الحدید، لا تزلهم الریاح العواصف»، توصیف شدهاند.
با آن كه دارای «دل» هستند وطبیعت دل، نرمی ورافت است، لیكن این دلها در رویارویی با طاغوتها وستمگران به تكههای آهن بدل میشوند كه دیگر نرمی ورقت نمیشناسند. صلابت ونیرومندی از ویژگیهای نسلهایی است كه خدای تعالی مسؤولیت تغییر [نظامهای اجتماعی] وایجاد انقلاب را به دوش آنان گذاشته است، همچنین این دو صفت از ویژگی نسلهایی است كه خدای تعالی آنان را در گردنههای بزرگ تاریخ برای انتقال مردم از مرحلهای به مرحله دیگر برگزیده وگروه زمینهسازان ظهور و یاوران حضرت ( علیهالسلام)، دارای این ویژگیها هستند.
2 – مبارزه جویی و نافرمانی:
ویژگی دیگر یاران، مبارزه با نظام جهانی وعصیان علیه آن است. چرا که این نظام در خدمت به ابرقدرتها وهمپیمانان آنها وحفظ مراكز قدرت و موقعیت استراتژیكیشان در مناطق مختلف دنیا عمل میكند. مسؤولیت حفظ این مراكز قدرت، مسؤولیتی بسیار دشوار وظریف است كه نظام جهانی در تمام سطوح دنیا - نه در سطوح منطقهای یا كشوری فقط – به آن پایبند است. این نظام، از یك سری معادلات و موازنههای سیاسی، اقتصادی، نظامی وخبری دقیق شكل گرفته است، و نیز در بین رژیمهای جهانی و مجموعهای از خطوط قرمز و سبز و زرد در میان این رژیمها و این مجموعه در زمینه حوادث، امتیازها، تنظیم نقشها، تقسیم درآمدها، بازار و منابع ثروت و مناطق نفوذ برقرار است.
این مجموعه پیچیده است كه قدرتهای بزرگ را به سلطه بر دنیا قادر ساخته است؛ چنان كه یك اهرم كوچك، انسان را در جا به جایی اجسام سنگین به كمترین حركت، توانا میسازد. از این رو نظام جهانی، قبل وبعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، همچنان نزد همگان احترامش را حفظ كرده است؛ زیرا هر یك از آنان به قدر گستره وتوان خویش از این نظام بهره میبرد.
یاوران و زمینهسازان ظهور امام عصر( علیهالسلام) به سادگی وبیهیچ تردیدی، این خطوط قرمز را زیر پا میگذارند، معادلات وموازنههایی را كه همه بر آن توافق دارند وبدان به دیده قبول واحترام مینگرند بر هم میزنند. همچنین استقرار وتوازن وهیبت جهانی این رژیمها وسازمانهای بینالمللی را بیاعتبار میسازند.
این سازمانها ورژیمها، نه قدرت سلطه بر این جوانان را دارند، نه قدرت تحمل اینان را ونه قدرت دفعشان را؛ زیرا بیشترین توان این حكومتها وهیبت جهانیشان در رویارویی با حكومتها وسازمانهایی همانند خودشان است وآخرین سلاح آنان قتل، زندان، شكنجه وتبعید، حال آن كه این جوانان از هیچ یك از این امور نمیهراسند. از این رو، وصفی كه در روایت درباره این قشر به كار رفته، بسیار دقیق است: «لا تزلهم الریاح العواصف، لا یملون من الحرب ولا یجبنون وعلی الله یتوكلون والعاقبة للمتقین؛«آنان را تندبادها نلرزاند، از نبرد دلتنگ وملول نشوند ونهراسند، وبر خدا توكل كنند وعاقبت [نیك] از آن پارسایان است. » (نعماني،1362)
بیگمان آن كه [در دل] هراسی ندارد، از نبرد خسته ودلتنگ نمیشود وتندبادها نیز طبیعتا او را تكان نخواهند داد، نیرو و امتیاز اینان در آن است كه نمیهراسند و مشكل اینان از دیدگاه حكومتها و قدرتهای بزرگ در همین نكته نهفته است. اینها برخی مشخصههای نسل مبارزیاست كه در رویارویی با رژیمها وقدرتهای بزرگ در عراق، ایران، افغانستان، لبنان، فلسطین، الجزایر، مصر، سودان واخیرا در چچن وبوسنی وهرزگوین پا به عرصه نهادند. كار این نسل بسیار عجیب است; در عین حالی كه در قبضه قدرت وسلطه وشلاق جلادان قرار دارد وآنان انواع عذابها وشكنجهها را بدو میچشانند، بدیشان ناسزا میگوید وفرزندانش در مقابل آنان سر خم نمیكنند ونرمی نمیپذیرند.. . ونه فریاد میكشند.
3.بهره مندی از نیروی جوانی و نشاط:
در روایات به این مساله اشاره شده كه یاران امام عصر علیه السلام را جوانان تشكیل میدهند ومیانسال وكهنسال در میانشان - جز به ندرت - پیدا نمیشود. حضرت امیرمؤمنان علیه السلام فرموده است: «اصحاب المهدی شباب لا كهول فیهم، الا كمثل كحل العین والملح فی الزاد واقل الزاد الملح؛ یاران مهدی علیه السلام جوانند ومیان سال در میانشان نیست مگر به مثل سرمه چشم ونمك در غذا ونمك [همیشه] كمتر از غذاست (كنایه از آن كه پیران بسیار كم هستند). » (موسوي اصفهاني، 1372، مكيال المكارم، ج 2)
4.تعداد فرماندهان تحت فرمان امام:
حضرت امام باقر علیه السلام در روایتی مفصل در این باره چنین فرموده است: «فیجمع الله علیه اصحابه [وهم] ثلاثمئة وثلاثة عشر رجلا، ویجمعهم الله علی غیر میعاد.. . فیبایعونه بینالركن والمقام ومعه عهد من رسول الله (ص) قد توارثته الابناء عن الآباء.. . ؛ وخداوند بیهیچ میعادی یارانش را برای وی گرد میآورد در حالی كه سیصد وسیزده نفرند.. . وحد فاصل ركن ومقام [ابراهیم] با امام علیه السلام بیعت میكنند وبا آن حضرت عهدی است از رسول خدا (ص) كه پشت در پشت از پدرانش به ارث برده است. » (صدوق،1395ه.ق) همچنین در برخی روایات دیگر نیز این تعدادی كه با امام عصر علیه السلام بیعت میكنند - در حد فاصل ركن ومقام - تعداد فرماندهان لشكر امام علیه السلام معرفی شدهاند.
5. مخفی بودن یاران امام:
یاران امام، گنجینههایند. گنجینه، ثروتی است كه مردم از محلّ اختفای آن بیخبرند. ممكن است گنجی در خانه انسان، زیر گامهای او، یا در زمین مجاور منزلش، یا در شهر وی باشد، امّا او از آن بیخبر باشد. انصار امام نیز گنجهای پنهانند. ممكن است یكی از آنان در خانه فردی از ما یا در همسایگی یا در شهر ما باشد، امّا ما وی را نشناسیم.
بیگمان این بصیرت، یقین، توجّه به خدا، شجاعت وبیباكی وذوب شدن در ذات خدای تعالی كه انصار امام علیهالسلام بدانها توصیف شدهاند، به یكباره شكل نمیگیرد، بلكه در اثر تعلیماتی در جان این جوانان شکل گرفته است و این ها چون گنجینهها از چشمها پنهان میمانند.
6. قدرت وآگاهی:
خدای بلندمرتبه در وصف بندگان شایسته خود «ابراهیم»، «اسحاق» و«یعقوب» علیهمالسلام میفرماید:«واذكر عبادنا ابراهیم واسحاق ویعقوب اولی الایدی والابصار انّا اخلصناهم بخالصةٍ ذكری الدّار وانّهم عندنا لمن المصطفین الاخیار؛«وبندگان ما ابراهیم واسحاق ویعقوب را كه نیرومند ودیدهور بودند به یاد آور. ما آنان را با موهبت ویژهای ـ كه یادآوری آن سرای بود ـ خالص گردانیدیم. وآنان در پیشگاه ما به جِدّ از برگزیدگان نیكانند.» (سوره ص (38) آیات 45 ـ 47)
بصیرت، نیازمند قدرت است وبدون قدرت، از دست میرود وبه خاموشی میگراید. بصیرت را جز مؤمن نیرومند بر نمیتابد، و او هنگامی كه قوایش تحلیل رود فاقد بصیرت شود. بنابراین، قدرت نیاز به بصیرت دارد؛ زیرا قدرت بیبصیرت به لجاجت ودشمنی واستكبار بدل میشود.خدای تعالی ابراهیم واسحاق ویعقوب را چنین توصیف فرموده است كه آنان صاحبان «قدرت / الایدی» و «بصیرت / الابصار» هستند. چنان كه در برخی روایات نیز، یاران امام عصر علیهالسلام به صاحبان «قدرت» و«بصیرت» توصیف شدهاند. بنابراین در تعلیماتمان در جهت پرورش یاران و زمینه سازان ظهور باید به این نکته توجه خاص داشته باشیم.
7. هشیاری و بصیرت:
تعبیر روایت از حالت آگاهی وبصیرت یاران امام عصر علیهالسلام تعبیر عجیبی است:«كالمصابیح كَأَنَّ قلوبهم القنادیل؛آنان چونان چراغهایند؛ انگار كه در دلهاشان قندیلهایی روشن است» (مجلسی، 1385، بحارالانوار، ج 53)آیا امكانپذیر است كه ظلمت، قندیل را بشكند؟ هر چند كه ظلمت قندیل را احاطه میكند، لیكن قدرت درهم شكستن آن را نخواهد داشت.
یاران امام، اگرچه تیرگی شك وتردیدها متراكم گردد و فتنهها پی در پی درآیند، در روح وجان وهشیاری آنان نفوذ نتوانند كرد. از این رو آنان هنگام كه رهسپار شوند، دچار شك نگردند وتردید نكنند و به قهقرا نروند و به پشت سر ننگرند. تعبیر روایت در این زمینه چنین است: «لا یشوبه شكٌّ فی ذات اللّه: دلهایی كه به شك در ذات خدا آلوده نشوند.»(مجلسی، 1385، بحارالانوار، ج 53)
از این تعبیر فهمیده میشود كه منظور امری غیرشك است؛ مخلوطی از شك ویقین یا لحظاتی است از شك كه حالت یقین را میشكافد و به نحوی به درون یقین نفوذ میكند. ولی طولی نمیكشد كه در مقابل یقین شكست میخورد و جا خالی میكند. چنین چیزی برای بسیاری از مؤمنان اتفاق میافتد. غیر از آن كه یقین یاران امام را شكّی بر نمیآشوبد. یقین آنان ناب وخالص وبه دور از شایبه شك وتردید است.
8. عزم نافذ:
این بصیرت، چنان عزم نافذی به آنان میبخشد كه هیچ تردید ودودلی در آن نیست. تعبیر از این عزم به «الجمر = اخگر، پاره آتش»، تعبیری باشكوه وحكایتگر است. «اخگر» مادام كه ملتهب وفروزان است نفوذ میكند ومیدرد وتعبیر به «اشدّ من الجمر = نافذتر از پاره آتش»، دلپسندترین تعبیری است كه در باب نفوذ عزم میشناسیم. ما نمیدانیم كه خدای تعالی در روح وجان جوانان طالقان چه گنجینههایی از هشیاری، یقین، عزم ونیرو قرار داده است. تعابیر وارد در این روایت، تعابیر غیرمأنوسی است. انگار كه سخن از آنان، سخن از روی وَجْد وشیفتگی است: «زُبر الحدید كالمصابیح، كأنَّ فی قلوبهم القنادیل، اشدُّ من الْجَمْر، رُهبانٌ باللیل، لیوثٌ بالنهار: پارههای آهنند، چون چراغند، انگار در دلهاشان قندیلهایی روشن است، نافذتر از پاره آتش، زاهدان شب وشیران روز.»
9. نیرومندی:
«لَوْ حملوا علی الجبال لاَزالوها، لا یقصدون برایاتهم بلدة اِلاّ خرّبوها كأَنَّ علی خیولهم اَلْعُقبانُ: اگر به كوهها حملهور شوند، آنها را متلاشی سازند، با پرچمهاشان آهنگ هیچ دیاری را نكنند جز آن كه ویرانش سازند، گویی كه عقابانند بر اسبها.»(مجلسی، 1385، بحارالانوار، ج 53).این تعابیر عجیب از قدرت سهمگینی حكایت میكند. این قدرت، از نوع قدرتی كه طاغوتها از آن بهرهمندند نیست، بلكه فقط برخاسته از نیروی عزم واراده و یقین است. پس باید نیروی ایمان و یقین را در آنها تقویت کرد تا به چنین قدرتی دست یابند.
10. شهادتطلبی:
«یدعون بالشهادة ویتمنّون اَنْ یُقتلوا فی سبیل الله: برای شهادت دعا میكنند وآرزوی كشته شدن در راه خدا را در سر میپرورانند.» (مجلسی، 1385، بحارالانوار، ج 53).مرگی كه پیرمردان نود ساله وصد ساله را دچار وحشت میسازد، در حالی كه تمام لذتهای زندگی و میل بدانها را از كف دادهاند.. . آری، همان مرگی كه پیران را به وحشت مینشاند، این جوانان كه در عنفوان جوانی به سر میبرند، بدان عشق میورزند. عشق به شهادت از دو چیز سرچشمه میگیرد و دو نتیجه را در زندگی مردم به جای میگذارد.امّا آن دو چیز كه منشأ عشق به شهادت در وجود انسان است، رویگردانی از دنیا و توجّه به خدای تعالی است.
اگر انسان با دوستی دنیا در دلش مقابله كند وخود را از بند آن رها سازد و فریبش را نخورد، بیگمان گام نخست را در این راه ـ كه دشوارترین گام است ـ برداشته، وگام دیگر آن است كه دل به محبّت خدا دهد و شیفته یاد وعشق او باشد وصاحب چنین دلی با تمام وجود به سوی خدا بازگردد.نزد این گروه، امور دنیوی را اهمیّتی نیست. با دیگران در بازارها واجتماعات حاضر میشوند، جز آن كه به دل، از این امور غایبند ودرباره اینان تركیبِ «حاضرِ غایب» كاملاً مصداق پیدا میكند.(آصفی،1381).
این جنگجویان جسور عاشق مرگی هستند كه مردم از آن میهراسند. شهادت را طلب میكنند ودر آن لقای الهی را میجویند. اشتیاقشان به شهادت، به سان اشتیاق مردم به لذتهای دنیا بلكه برتر از آن است. كم هستند كسانی كه آنان را درك كنند. انسانهای غربی راهی برای درك آنان ندارند. غربیان گاه آنان را به «خودكشیكنندگان»توصیف میكنند، حال آن كه «خودكشی كننده» كسی است كه از دنیا خسته میشود ودر زندگی به بنبست میرسد. ولی این جوانان درهای دنیا را به روی خود گشوده مییابند. دنیا به رویشان لبخند میزند وبا تمام طراوت وزیر وزیورهایش به سرشان سایه میافكند.
بنابراین، آنان از دنیا خسته نشدهاند و در آن به بنبست نرسیدهاند، بلكه از آن رویگردان شدهاند؛ زیرا مشتاق لقای الهیاند.رویگردانی از دنیا وعشق به لقای الهی، سرمنشأ عشق به شهادت وكشته شدن در راه خداست. امّا آنچه كه از عشق به شهادت حاصل میشود، عزم ونیرومندی است، جنگجوی بیباكی كه توان آن را داشته باشد كه خود را از بند دنیا آزاد كند، چنان عزم واراده ونیرویی در خود مییابد كه دیگران از آن بینصیبند.این عزم قاطع وتوان بالا هیچ ارتباطی به اسباب قدرت مادّی كه در جبهه مخالف موجود است، ندارد؛ هر چند كه ما ضرورت وجود این اسباب وقدرتهای مادّی واهمیّت آنها را در ظهور امام علیهالسلام ونزدیكتر شدن فرج آن حضرت منکر نیستیم.
11. تعادل شخصیّت:
از بارزترین نشانههای یاوران حضرت علیهالسلام، تعادل در شخصیت، تعادل بین دنیا وآخرت وتعادل بین قدرت وبصیرت است وهمین راز نیرومندی ونفوذ آنان میباشد.
خدای تعالی این موازنه وتعادل را دوست دارد وافراط وتفریط وگرایش به چپ وراست را ناپسند میدارد. تعادل بین خشوع وعبودیت برای خدا وفروتنی در مقابل مؤمنان وشدّت وقاطعیت در مقابل كافران نیز از همین موازنه محسوب میشود.«اَذِّلةٍ علی المومنین اعزّةٍ علی الكافرین؛ با مؤمنان، فروتن وبر كافران سرفرازند.» (مائده/ 54)
تعادل بین توكّل بر خدا وتلاش وكار وبرنامهریزی نیز داخل در همین موازنه است. حضرت امیرمؤمنان علی علیهالسلام برای «همّام» جوانب این موازنه وتعادل در شخصیّت «متّقین» را چنین توصیف كرده است: «فمن علامة احدهم انّك تری له قوّة فی دینٍ وحزماً فی لینٍ وایماناً فی یقین وحرصاً فی علمٍ وعلماً فی حلمٍ وقصداً فی غنی وخشوعاً فی عبادةٍ وتجمّلاً فی فاقة وصبراً فی شدّة وطلباً فی حلالٍ ونشاطاً فی هُدیً وتَحَرُجّاً عن طمعٍ یعمل الاعمال الصالحة وهو علی وجلٍ، یُمْسی وَهمُّهُ الشكر ویُصبحُ وهَمُّهُ الذكر یَبیت حذراً ویُصبح فرحاً،.. . یمزج الحلم بالعلم والقول بالعمل... فی الزلازل وقور وفی المكاره صبورٌ وفی الرَّخاءِ شكورٌ... نفسه منه فی عَناءٍ والنّاس منه فی راحةٍ؛ از نشانههای هر یك از آنان این است كه در كار دین نیرومندش بینی وپایدار، نرمخوی هشیار ودر ایمان استوار، ودر طلب دانش حریص وبا داشتن علم بردبار ودر توانگری میانهرو ودر عبادت فروتن، وبه درویشی نكوحالی نمودن، ودر سختی شكیبایی كردن وجستجوی آنچه رواست وشادمانی در رفتن راه راست ودوری گزیدن از طمع. كارهای نیك میكند ودر هراس است. روز را به شب میرساند ودر بند سپاس است.
بامداد میكند ذكرگویان، شب ر ابه سر میبرد ترسان، وروز میكند شادان.. . بردباری را با دانش در میآمیزد وگفتار را با كردار.. . به هنگام دشواریها بردبار است ودر ناخوشایندها پایدار ودر خوشیها سپاسگزار.. . نفسِ او از او در زحمت است ومردم از وی در راحت.» (صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه 193). این موازنه از ویژگیهای بارز درشخصیت یاران امام عصر علیهالسلام است که باید در تعلیم و تربیت این یاران به آن توجه کافی داشته باشیم.
12.زاهد شب و شیر روز:
در روایت، با جمله «رهبانٌ باللیل، لیوث بالنهار» به چنین موازنهای اشاره كرده است. در ساختار شخصیت انسان، شب وروز، نقشهای مختلفی را ایفا میكنند. گردش شب وروز، یك گردش تكاملی است. آنها هر كدام دیگری را كامل میكنند و به ناچار با مشاركت یكدیگر در بنای شخصیت انسان مؤمن دعوتگر و مجاهد نقش دارند. اگر تهجّد وعبادت در شب نباشد، انسان در رویارویی با گردنههای دشوار، استواری لازم را نمییابد واز ادامه حركت در راه پرخاری كه در طیّ روز باید بپیماید، باز میماند. هم چنین اگر حركت در «روز» نباشد، «شب» یار و همراه خود را از عمل به وظیفه دعوتگری به سوی خدا در اجتماع باز میدارد وانسان دومین نقش خود را در زندگی دنیا ـ پس از عبادت خدا ـ كه دعوت به سوی عبودیت اوست، از كف میدهد.
قرآن كریم بر تأثیر شب در ایجاد آمادگی در انسانها به منظور دعوت به سوی خدا وكوشش در این راه تأكید ورزیده است. در آغازین روزهای رسالت پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم سوره مبارك مزمّل بر آن حضرت نازل شد.
در این سوره شریف خدای تعالی از پیامبرش خواسته است تا شبانگاهان، خود را برای تحمّل «قول ثقیل» در روز، آماده سازد.خدای تعالی در این سوره خطاب به پیامبرش فرموده است: «یا ایّها المزمّل قُم اللّیل اِلاّ قلیلاً نصفه او انقص منه قلیلاً اَوْزِدْ علیه وَرتّل القرآنَ ترتیلاً اِنّا سَنُلْقی عَلَیْكَ قَولاً ثقیلاً اِنَّ ناشئَة اللّیل هِیَ اشَدُّ وَطْأً وَ اَقْوَمُ قیلاً اِنَّ لَكَ فی النهار سَبْحاً طویلاً؛ ای جامه به خود پیچیده! شب را برخیز، مگر اندكی. نیمیاش را یا كمی از نیم بكاه یا بر آن بیفزای وقرآن را آرام وبر درنگ بخوان. ما بر تو سخنی گران القا میكنیم. كه خیزش شب، به اثر سختتر است وبه گفتار استوارتر كه تو را در روز، آمد وشدی دراز است.» (مزمل / 1 ـ 7)
تعبیر از شب به «ناشئه» دقیق وگویا است، شب، انسان را میسازد واو را آماده انجام كارهای بزرگ مینماید وشخصیت وی را صیقل میدهد. واژه «قیلاً» یعنی سخن ویاد خدا «ان ناشئة اللیل هی اشد وطئاً واقوم قیلاً».در خطبه «متّقین» حضرت امام امیرمؤمنان علی علیهالسلام برای «همّام» دو بخش از زندگی پرهیزگاران را كه عبارت از شب وروز باشد، چنین توصیف كرده است. بنگرید:«اَمّا اللّیلُ فصافّونَ اَقدامهم تالینَ لاَِجزاء القرآنِ یُرَتّلونه ترتیلاً. یُحزِّنونَ بِهِ اَنْفُسَهُمْ وَ یَسْتَیثرون به دَواءَ دائِهم. فَاِذا مَرُّوا بآیةٍ فیها تشویقٌ رَكَنُوا الیها طمعاً وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ اِلَیْها شوقاً وَظَنُّوا اَنَّها نَصْبُ اَعْیُنِهِمْ، وَ اِذا مَرُّوا بِآیةٍ فیها تخویفٌ اَصْغَوْا اِلَیْها مَسامِعَ قُلُوبِهِمْ وَظَنُّوا اَنَّ زَفیرَ جهنَّمَ وَشَهیقَها فی اُصُولِ آذانِهِمْ، فَهُمْ حانونَ عَلی اَوْساطِهِمْ، مُفْتَرِشُونَ لِجِباهِهِمْ وَ اَكُفِّهِمْ وَ رُكَبِهِمْ وَ اَطْرافِ اَقْدامِهِمْ، یَطَّلِبُونَ اِلَی اللّهِ تَعالی فی فَكاكِ رِقابِهِمْ. وَ اَمَّا النَّهارُ فَحُلَماءُ عُلَماءُ، اَبْرارٌ اَتْقِیاءٌ، قَدْ بَراهُمُ الْخَوْفُ بَرْیَ الْقِداحِ، یَنْظُرُ اِلَیْهِمْ النّاظِرُ فَیَحْسَبَهُمْ مَرْضی وَما بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ وَیَقُولُ: قَدْ خُولِطُوا وَلَقَدْ خالَطَهُمْ اَمْرٌ عَظیمٌ؛ چون شب شود برپا ایستاده آیات قرآن را با تأمّل واندیشه میخوانند وبا خواندن وتدبّر در آن خود را اندوهگین میسازند وبه وسیله آن به درمان درد خویش كوشش دارند. پس هرگاه به آیهای برخورند كه به شوق آورده وامیدواری در آن است، به آن طمع نمایند وبا شوق به آن نظر میكنند، آن سان كه گویی پاداشی كه آیه از آن خبر میدهد در برابر چشم ایشان است وآن را میبینند. هرگاه به آیهای برخورند كه در آن بیم دادنی است، گوش دلهای خویش بدان نهند چنان كه گویا شیون (اهل) دوزخ در بیخ گوشهای ایشان است. (در پیشگاه الهی برای ركوع) قد خود را خم میكنند و(برای سجود) پیشانیها وكفها وزانوها واطراف قدمهاشان را بر روی زمین میگسترانند.
از خدای تعالی آزادی خویش را (از عذاب رستخیز) درخواست میكنند. امّا در روز، دانشمندانند خویشتندار، نیكوكارانند پرهیزگار. ترس (از خدا) آنان را چون تیر پیراسته لاغر كرده است ونزار. چون كسی بدانها نگرد پندارد بیمارند، امّا آنها را بیماری نیست، وگوید خردهاشان آشفته است، (امّا) موجب آشفتگی ایشان كاری است بزرگ.»( شهیدی،1378)
یاران امام عصر علیهالسلام هم مردان شبند وهم مردان روز و خداوند به ایشان هر دو دولت شب وروز را عنایت فرموده است. اگر آنان مردان دولت شب نبودند به تنهایی قدرت رویارویی با گردنكشان زمین را نداشتند، و اگر مردان روز نبودند، قادر به تطهیر زمین از آلودگی شرك وبرپایی توحید وعدل نبودند. همچنین اگر آنان از مردان روز نبودند در زندگی مردم به توحید وعدل حكم نمیكردند. ونیز اگر از مردان شب نبودند، دچار غرور شده واز صراط مستقیم منحرف میشدند.
3- بررسی سوال سوم پژوهش
سوال سوم پژوهش عبارت بود از اینکه «پیش بایست های عملی به منظور زمینه سازی ظهور منجی عالم، چه می باشند؟ ».
با اینكه اساسیترین وظیفه انبیاء و اولیاء و حجتهای الهی را، هدایت جامعهی بشری به سوی كمال مقصود و رهایی از منجلاب پستحیوانی و نجات از چنگال حاكمان ستم پیشهی شیطان مدار، باید ارزیابی كرد و یكی از مهمترین راه های رسیدن و پیش رفت در جهت نیل به آن را از طریق به دست گرفتن زمام امور جامعه باید دانست، اما باز هم مشاهده میشود كه وقتی برای برخی از امامان معصوم علیهمالسلام مسالهی عهده داری حاكمیت ظاهری بر مردم مطرح میشود، ایشان از پذیرش آن سر باز زده و از قبول آن امتناع میكنند؛ با دقت در روایات و بررسی منابع تاریخی، به این نكته میتوان پی برد كه یكی از اساسیترین و عمدهترین علتهای عدم پذیرش حاكمیت و به دستگیری زمام امور جامعه در برهههای خاصی از زمان توسط امامان علیهمالسلام از اهل بیت پیامبر (ص)، عدم وجود زمینهی مناسب بوده است. زیرا اقدام به تشكیل و برپایی حكومت، پیش از فراهم آمدن زمینههای مناسب آن، ثمرهای جز بر باد رفتن طرح و نقشههای سری و رو بهرو شدن با شكست و ناكامی را در پی نخواهد داشت كه به دنبال آن از بین رفتن نخبگان نهضت و قدرت و صلابت و هیبت بیشتر یافتن جبههی ستمگران نمایان میشود.
در برخی از روایات، اقدام پیش از موعد و بدون ایجاد تمهیدات لازم را، به پرواز كردن جوجهای نورس كه هنوز پر و بال لازم جهت پریدن را پیدا نكرد، تشبیه شده است.
امام باقر ( علیهالسلام) میفرماید: «مثل خروج القائم منا اهل البیت، كخروج رسول الله ( صلیالله علیهو آلهوسلم)، و مثل من خرج منا اهل البیت قبل قیام القائم، مثل فرخ طار فوقع من وكره فتلاعبت به الصبیان» (قیام قائم ما اهل بیت، همانند قیام رسول خدا ( صلیالله علیهو آلهوسلم) است [كه آن حضرت بعد از انجام مقدمات لازم، از مردم یثرب پیمان بر ایجاد حكومت در مقابل مشركان را گرفت] و آن كس كه از خاندان ما، قبل از قیام قائم، به پا خیزد، بسان جوجهای میماند كه [بدون داشتن بال پرواز] پرواز كند و از آشیانهی خود فرو افتد و در نتیجه دستخوش بازیچهی كودكان گردد). (تفسیر برهان، ذیل آیه 23 سوره یونس)
و در همین راستا نیز روایاتی كه شیعیان را از عجله و شتاب زدگی در امر اهلبیت ( علیهمالسلام)، باز میدارند، مورد تحلیل قرارمی گیرند؛ چرا كه تعجیل به معنای طلب پیش از موعد و قبل از فراهم آوری زمینههای لازم است كه نتیجهاش ناكامی و دوری از هدف خواهد بود.
اما در این باره باید توجه داشت كه «برپایی یك حكومت جهانی با رنگ الهی، آن هم در تمام زمینهها، نیازمند چه عوامل و شرایط و اسباب و زمینههایی است كه با حاصل شدن آنها، پیریزی و تشكیل چنین حكومتی امكان خواهد داشت؟».
شاید بتوان شرایط ظهور و اسباب برپایی حكومت عدل جهانی را در چهار عامل خلاصه كرد:
1 - قانون مدون و جامع و حكیمانهای كه بتواند منشور ادارهی جامعهی بشری قرار گیرد.
2 - رهبر عادل و مدبر و توانمندی كه انقلاب را هدایت كند، به پیروزی برساند و پیرو آن ادارهی حكومت جهانی را بر عهده گیرد.
3 - آمادگی پذیرش جامعهی جهانی و فراهم بودن زمینههای مناسب اجتماعی در جهت پشتیبانی از حكومت.
4 - تعداد كافی فرمانبرداران ویاوران آگاه و كارآمد برای كمك رسانی به رهبری و تشكیل و ادارهی هستهی مركزی حكومت.
در این میان، دو عامل نخست، با نزول قرآن و وجود آخرین وصی بر حق پیامبر مكرم اسلام، یعنی حضرت بقیةالله الاعظم مهدی موعود ( علیهالسلام) تامین شده است، اما دو عامل دیگر، شرایطی هستند كه باید تحقق پیدا كنند.
بحث و نتیجهگیری
1.«رسالت نظام آموزشی در زمینهسازی دستیابی دانش آموزان به مفهوم حقیقی انسان منتظر "
در حديث مفضل از امام صادق ( عليهالسلام) اين طور آمده: اي گروه نزديكان من و اي خاصان من و اي كساني كه خداوند براي ياري من، بر روي زمين پيش از ظهورم، ذخيرهشان كرده بود! با رغبت نزد من آييد.. . »(موسوي اصفهاني، 1372، مكيال المكارم، ج 1).
نكتهي جالب توجهي كه در اين حديث نمايان است و نبايد مورد غفلت قرار گيرد، اين است كه ياران امام زمان، بايد پيش از ظهور و در دوران غيبت کبري ساخته و آماده شوند. از اين رو، زمان پيش از ظهور را بايد فرصت تكامل روحي، اعتقادي، سياسي، فرهنگي شيعيان در جهت آمادگي براي ياري امام دوازدهم ( عج) دانست. (آصفي،1381)
مهدي ( عج) كه قيام خويش را در نهايت عزت و اقتدار آغاز ميكند و با هدف گسترش آيين خدا در پرتو حكومت بلا منازع الهي ادامه ميدهد، دشمناني دارد و در اين ميدان، نيازمند ياوراني است كه در شجاعت و بصيرت و شيفتگي کامل باشند، كارگزاراني كه بازوان اجرايي حكومتاش باشند و عاملان اقامهي عدل و بسط شريعتحيات بخش الهي در جامعه. شايستگي، توانمندي، استوار گامي و سلامت رفتاري آنان، بي گمان، مهمترين نقش را در سامان يابي جامعهي پس از ظهور در ابعاد مختلف ايفا خواهد كرد. به جهت كارايي و نيرومندي و شكست ناپذيري و جمع شدن بسياري از اوصاف والاي اخلاقي و اعتقادي در ايشان، هنگامي كه امام زمان ( عج) ظهور ميكند، آنان را نه فقط با نام يار و ياور كه با عنوان «خاصان، و نزديكان ارج و قرب دار» براي ياري خويش فرا ميخواند.
بايد در نظر داشت كه وظيفهي اين ياران، منحصر به روزهاي نخستين قيام امام زمان(عج) كه سپاهيان حضرتاش در گير و دار مبارزه با سردمداران ستم پيشهي جهان هستند، نميشود، بلكه ايشان، بعد از برپايي و استقرار حكومت عدل الهي در سرتاسر گيتي، در ادامهي فعاليتهاي شبانهروزي خويش، اداره و سرپرستي بخشي از جامعهي پس از ظهور را بر عهده خواهند گرفت و در حقيقت، به منزلهي بازوان اجرايي حكومت امام دوازدهم (عج) خواهند بود.(مادرشاهي،1385)
عمدهترين وظيفه هواخواهان براي زمينهسازي امر ظهور و تعجيل امر فرج تشکيل حکومت تمهيدي و سازماندهي و پرورش ياوران آن حضرت است.(فاكر ميبدي،1384)
برای دستیابی به این هدف مقدس مسئولیت های زیر به عنوان شاخص های راهبردی پیشنهاد شده اند: مرحله اول: رسالت نظام آموزشی در عرصه انسان افزاری؛ مرحله دوم:رسالت نظام آموزشی در سیر تحقق راهبردهای انسان افزاری؛ مرحله سوم رسالت نظام آموزشی در معرفی ساختار سخت افزاری نظام تعلیم و تربیت در عصر غیبت؛ مرحله چهارم رسالت نظام آموزشی در ورود به عرصه فرهنگ افزاری با تاسیس سخت افزارهای فرهنگ ساز.
2." ویژگی های انسان منتظر حقیقی"
اصولا، كسى كه در انتظار است، بى تفاوت و بى خيال نيست. حضرت يعقوب عليه السلام منتظر يوسف عليه السلام بود، ولى بيكار نبود. به فرزنداناش گفت: برويد و به دنبال يوسف و برادرش بگرديد و از روح خدا نا اميد نشويد.».(یوسف87) همين تعبير در مورد حضرت مهدى (عج) نیز وارد شده است: «منتظر فرج باشيد و از روح خدا نااميد نشويد ».(مجلسی،1385، بحارالانوار، ج 52، ص 123) بنابراين، فرزندان انتظار، آداب و وظايفى را دنبال مىكنند؛ چون، اين خاصيت انتظار است كه بر حالت و رفتار و عمل منتظر تاثير مىگذارد. انسان منتظر، با توجه و اقبال قلبى، ارتباط ميان خود و ولى و حجتحق را تحكيم مىكند و تا جايى پيش مىآيد كه نه تنها توقعى از او ندارد، بلكه متعهد مىشود تمام دارايىهايش، خانوادهاش، هستىاش و تمام آن چه را خدا به او عطا كرده، در راه محبوب به مصرف برساند و اين ميثاق، سرود دائمى او است كه هر روز با ولى و امام زمان اش تجديد مىكند: «وابذل مالي و اهلي و نفسي...».(قمی،1374، زيارت دوم حضرت صاحب الامر) «... براى صاحب امر، غيبتى طولانى است. در اين دوران، هر كسى بايد تقوا پيشه سازد، و چنگ در دين خود زند.».( نعمانى، 1362،الغيبة، و مجلسی،1385،بحارالانوار، ج 52، ص 135.) اگر مؤمنان به عهد و پيمان و ميثاق با خدا پابند باشند، يقينا، زمان ظهور فرا خواهد رسيد.
چه خوب استبه نداى زيبايش در اين زمينه، گوش جان بسپاريم. آن حضرت فرمود:" لو اشياعنا، وفقهم الله لطاعته، على اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم لما تاخر عنهم اليمن بلقائنا...؛ اگر شيعيان ما، كه خدا توفيق شان دهد، در راه ايفاى پيمانى كه بر عهده گرفتهاند، هم دل مىشدند، ميمنت ملاقات ما از ايشان به تاخير نمىافتاد."( طبرسى،ه.ق1413، احتجاج،ج 2، ص 497) بنابراين، تا استعداد حضور حضرت را پيدا نكنيم، از فيض ديدار خبرى نيست. امام (عج) منتظرآمادگى و تجديد عهد خالصانهى ما هستند كه به همراه آن، سرور و بهجت و رضايت و انس هم خواهد آمد.
از این رو به طور خلاصه ویژگیهای انسان منتظر را می توان به صورت زیر بیان کرد: گروه محكم و استوار؛ گروه مبارزه و نافرمانی؛جوان بودن یاران؛ قدرت و آگاهی خاص یاران حضرت؛هشیاری و بصیرت ویژه دارند؛ نیرومندند و عزم نافذ و تعادل شخصیت دارند؛ آماده شهادت هستند، عبادت کنندگان شب و شیران روز هستند؛تعداد آنها که فرماندهان اصلی حضرت را تشکیل می دهند 313 نفر است، در احادیث از یاران حضرت به عنوان گنجهایی که از جنس طلا ونقره نیست یاد شده است.
3. "پیش بایست های عملی به منظور زمینه سازی ظهور منجی عالم"
ظهور بزرگ منجی بشریت، امری مسلّم است و بیهیچ تردیدی واقع خواهد شد. آنچه مورد اختلاف است، وقت ظهور است و این كه آیا ظهور، تعجیلپذیر است یا خیر؟ فرا رسيدن روز سراسر مبارك ظهور، بسته به دو عامل اساسى است كه منطقا، با فقدان هر كدام از آنها، قيام حضرت، بىنتيجه خواهد بود: 1. وجود زمينه مردمى; اگر در مردم، احساس نياز به امام شكل نگيرد، وقتى او بيايد، قدرش را نخواهند دانست و به راحتى او را تنها خواهند گذاشت; بلكه شايد عليه او شمشير نيز بكشند، همانگونه كه اغلب مردم با پيشوايان معصوم پيشين عليهم السلام چنين كردند. 2. فراهم آمدن ياران، همراهان و همرزمانى كارآمد و توانمند كه با فقدانشان، كار حكومت، هدايت و رشد به سامان نخواهد رسيد. دانستن ويژگىهاى ياران حضرت و تلاش در راه كسب آنها، در واقع تلاش براى زمينه سازى ظهور و فرا رسيدن آن روز مبارك است.
در روايات، گرچه از اين صفات، به عنوان ويژگىهاى ياران حضرت ياد شده است؛ اما بدون ترديد يكى از پيامهاى اين روايات، بر شمردن شرايط آرمانى يك منتظر است. اهدافى كه يك منتظر واقعى بايد براى خود ترسيم كند و تمام توان خود را در راه رسيدن به آنها بهكار بندد و اوجهايى كه يك شيعه در تمام قرنها و عصرها بايد بدانها چشم دوخته، خود را در مسير دستيافتن بدانها قرار دهد.( آیتی،1381 )
می توان به طور خلاصه عواملی چون: قانون مدون و جامع و حكیمانهای كه بتواند منشور ادارهی جامعهی بشری قرار گیرد؛ رهبر عادل و مدبر و توانمندی كه انقلاب را هدایت كند، به پیروزی برساند و پیرو آن ادارهی حكومت جهانی را بر عهده گیرد؛ آمادگی پذیرش جامعهی جهانی و فراهم بودن زمینههای مناسب اجتماعی در جهت پشتیبانی از حكومت و همچنین تعداد كافی فرمانبرداران ویاوران آگاه و كارآمد برای كمك رسانی به رهبری و تشكیل و ادارهی هستهی مركزی حكومت را از جمله زمینه های لازم برای این انقلاب جهانی به شمار آورد.
انديشه انسان در اسرار ابتدا و انتهاي حيات فردي و اجتماعي اش همواره در سيلان بوده است. آينده بشريت پايان تاريخ و غايت حيات اجتماعي همواره محل تفكر و تامل انسان بوده است. تعاليم انبيا و اديان توحيدي نيز اميدوارانه و دلگرم كننده، در كمال اطمينان از آينده نيك جهان سخن گفته كه با ظهور مصلحي از ذريه انبيا جهان را از قسط و عدلي فراگير بهره مند مي سازد. فرقه ها و مذاهب غير ابراهيمي و مكاتب و مسالك بشري نيز متفقا از ظهور منجي بشريت در پايان تاريخ سخن گفته اند. بنابراين مي توان بشارت موعود و وعده منجي را امري فطري، عقلي و ديني در تاريخ بشر قلمداد نمود، گرچه در هيچ دين و مذهبي به اندازه تشيع اين قدر دقيق، عميق، شفاف و مطمئن از منجي موعود سخن گفته نشده است.
امروزه نيز از يك سو حركت طبيعي روش و منش زندگي اجتماعي از اشكال خانوادگي، قبيله اي، عشيره اي، روستايي، شهري، كشوري، منطقه اي، قاره اي، به سمت منش و نظام جهاني عبور كرده است. نظام هاي اجتماعي سياسي اداري و حتي فرهنگي به شدت به سمت جهاني شدن در حركت هستند و تمامي نرم افزارها در درون ساختار ها و سخت افزارهاي جهاني به همراه تجهيزات و نو آوري هاي مورد نياز در حال حدوث و ايجاد هستند، به نحوي كه مي توان گفت بشر در عصر ارتباطات در آستانه آمادگي پذيرش حكومت واحد جهاني قرار گرفته است.
با توجه به مطالب ذكر شده و دهها نمونه ديگر مسلمانان و در راس آنان شيعيان مي توانند با جهت دهي به افكار عمومي، تبليغ حكومت جهاني حضرت مهدي(عج) كه حاكميت وعدالت جهاني، امنيت جهاني، ثروت جهاني، عزت جهاني، حكمت جهاني و در يك كلام "دين جهاني اسلام" است را نموده و با ايجاد بستر مناسب براي تعجيل در ظهور حكومت عدل و عدالت و صلح و صفا گام موثري را بردارند.
شيعه مي تواند در مسير تغيير "هژموني حكومتي؛ هندسه سياسي؛ حديث ديني و فرهنگ عمومي جهان" حركت كند و جهان اسلام را از زمستان املا ظلم و جور به سوي بهار املا قسط و عدل حكمت و معرفت همه جانبه رهنمون سازد.
آري حركت در عمق زمستان هاي بيجان و بي روح كه باد سرد رخوت و سستي، روحيه ها، اراده ها و انديشه ها را منجمد ساخته است كاري سخت و سنگين است. در رگ هاي منقبض زمستان بايد خون گرم جهاد حسيني و حرارات آتشين انتظار مهدوي را جاري ساخت. مگر نه آنست كه جوانه هاي بهار در انتهاي زمستان به اميد ديدار روي بهار ذوق و شوق روئيدن مي گيرند؟ و مگر نه آنست كه علت محروميت مردمان از ديدار حضرتش زشت كاري هاي آنهاست و به قول خواجه نصير طوسي: "وجود امام عصر(عج) لطف است بايد در عالم باشد كه نظام عالم محفوظ بماند و تصرفش در عالم لطف ديگر است و ما باعث شديم كه او در عالم تصرف و ظهور نكند و آن را اصلاح ننمايد.
در اين پژوهش بر آن بوديم تا رسالت شيعه در عصر غيبت كبري را در باب آموزش و پرورش و نمايي ازتصوير نظام آموزشي در پرورش و تربيت ياران حضرت(عج) درعصر غيت را ترسيم نماييم.
از آن چه گذشت، چنین استفاده میشود كه عمدهترین وظیفه هواخواهان برای زمینهسازی امر ظهور و تعجیل در فرج عبارت است از:
1 ـ دعا با شرائط ویژه؛ «و اكثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلك فرجكم»
2 ـ ایمان و تقوا؛ «و لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم بركات من السماء و الارض»
3 ـ دوری از گناه؛ «فما یحبسنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نكرهه»
4 ـ تقرب؛ «و قالوا آمنا به و انی لهم التناوش من مكان بعید»
5 ـ نومیدی؛ «ان هذا الامر لایأتیكم الا بعد ایاس»، و «فانه انما یجییء الفرج علی الیأس و قد كان الذین من قبلكم صباحا و مساءً».
6 ـ انتظار واقعی؛ «اذا افتقدوا حجةاللّه فلم یظهر لهم وحجب عنهم فلم یعلموا بمكانه فعندها فلیتوقعوا الفرج صباحا و مساءً».
7 ـ دعوت به دین خدا؛ «المنتظرون لظهوره... اولئك المخلصون حقا و شیعتنا صدقا و الدعاة الی دین اللّه سرا و جهرا»
8 ـ همدل شدن دوستان؛ «و لو ان اشیاعنا و فقهم اللّه علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتن
9 ـ سازماندهی و آماده شدن
10 ـ و تشكیل حكومت تمهیدی
و آنچه ما را ملزم به تامل در سیستم تعلیم و تربیت می نماید اهمیت سازماندهی و آماده شدن و تمهید مقدمات ظهور می باشد. از آنجا که حضرت به یاورانی برای زمینه سازی ظهور و به یارانی در عصر ظهور احتیاج دارند با به دست آوردن ویژگی های یارن از احادیث باید سیستمی را نظام آموزشی بوجود بیاوریم که افرادی را با این ویژگی ها تربیت کرده به جامعه تحویل دهد.
به همین جهت ما سیستم آموزشی را به این شکل پیشنهاد می کنیم: تشکیل مرکز استعدادیابی،تشکیل بانک اطلاعاتی نخبگان،تشکیل مجامع قرآنی،تشکیل مجتمع های قرآنی،تشکیل حوزه های علمیه حافظان قرآن،تشکیل دانشگاههای زبان خارجی، تشکیل دانشگاههای علوم و فنون، تشکیل دانشگاههای تخصصی،تشکیل مجامع فارغ التحصیلان و در کنار اینها وجود مراکز رسانه های تصویری جامع هنرهای اسلامی و شبکه خبری جهت تامین اطلاعات و خوراک مورد احتیاج.
فهرست منابع:
1. آصفى، محمد مهدى(زمستان 1381)،، انتظار پویا، ترجمه تقى متقى، انتظار، شماره 6، صص 110 - 95; شماره 7، صص 100 - 99.
2. آيتي، نصرت الله(1381)، مهدى ياوران، مجله انتظار، شماره3، بهار 1381، صص15-10
3. اصيل، حجت الله(1371)، آرمان شهر در انديشه ايراني، نشر نی، تهران
4. بحرانی،سید هاشم(1386)،تفسیر برهان، انتشارات دارالمجتبی
5. بررسى نظریههاى نجات و مبانى مهدویت (مجموعه مقالات برگزیده سومین اجلاس)، تهران، دبیرخانه دائمى اجلاس دوسالانه بررسى ابعاد وجودى حضرت مهدى (عج)، چاپ اول، 1381، ج 2 - 1، 462 + 488 ص
6. تافلر،آلوین(1385)،مترجم:مرتضی ذوالانوار،به سوی تمدن جدید، ناشر معیار اندیشه
7. حجازی،سید جمال الدین(1384)،پیرامون امام زمانعج،نشر مولود کعبه
8. حكيمي، محمد رضا(1379)، خورشيد مغرب، چاپ هفدهم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، س1379
حکیمی، محمد(1381)، «جهانی سازی اسلامی، جهانی سازی غربی»، فصلنامه کتاب نقد، پاییز و زمستان 1381، شماره 24 و 25
10. حیدری، عزیز الله(1381)، انتظار و انسان معاصر،،مسجد مقدس جمکران،قم
11. حیدرى نیك، مجید(پاییز 1380)، نگاهى دوباره به انتظار، انتظار، شماره 1، صص 98 - 80; شماره 3، صص 104 - 93; شماره 4، صص 150 - 124.
12. رحیمیان، محمدحسین(1379)، جلوه های نور از غدیر تا ظهور، قم، دارالثقلین
13. شریعت زاده خراسانی، محمود(1371)،حکومت جهانی حضرت مهدی از دیدگاه قرآن و عترت، تهران، مؤسسه فرهنگی انصارالحسین
14. شفيعي سروستاني، اسماعيل(1384)، «چرا اين همه گفتوگو از آخرالزمان»، موعود، ص 6، سال دهم، شهريور، شماره پياپي 56.
15. شیخ صدوق،من لا یحضر الفقیه،ج4
16. شيخ صدوق،كمال الدين، تصحيح: علي اكبر غفاري، دارالكتب الاسلاميه، تهران 1395
17. شهیدی،سید جعفر( 1378)،نهج البلاغه،انتشارات علمی-فرهنگی،نوبت چهاردهم
18. کورانی، علی(1369)، عصر ظهور، ترجمه عباس جلالی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی
19. صافی گلپایگانی، لطف الله(1419)، منتخب الاثر، قم،انتشارات حضرت معصومه
20. صبحی صالح(1385)،نهج البلاغه، انتشارات دارالهدی
21. صدر، محمد(ق1412)، تاریخ ما بعد الظهور، ص282، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت:
22. طباطبايي، سيد محمد حسين(1364)، ترجمه: محمد باقر موسوي همداني، تفسير الميزان، بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي، چاپ دوم
23. طبرسي، احمد(1413)، الاحتجاج، تصحيح ابراهيم بهادري و محمد هادي به، قم، انتشارات اسوه
24. فاكر ميبدي، محمد(1384)، زمينه هاي ظهور حضرت ولي عصر عليهالسلام، مجله انتظار، شماره11-12، قم، بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود(عج) - مرکز تخصصي مهدويت
25. قمی،عباس(1374)،مفاتیح الجناح،قم،انتشارات سلمان فارسی
26. مادرشاهی، محمد جواد(1386-1384)،دکترین مهدویت،مجموعه سخنرانی
27. مادرشاهي، محمد جواد(1385)، دکترين ظهور، همايش دکترين مهدويت
28. مجلسی، محمد باقر(1385)، بحارالانوار، انتشارات مسجد جمكران، قم
29. محمدی اشتهاردی، محمد(1379)،امام زمانعج فروغ تابان ولایت،انتشارات مسجد جمکران
30. مکارم، محمد حسن(1377)، مدينه فاضله در متون اسلامی، قم، دفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه قم
31. موسوي اصفهاني، سيد محمد تقي(1372)، مكيال المكارم، سيد مهدي حائري قزويني، چاپ دوم، دفتر تحقيقات و انتشارات بدر
32. موسوی گیلانی، سید رضی(1384)، دکترین مهدویت، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود4، تهران
33. نعماني، محمد بن ابراهيم(1362)، كتاب غيبت، سيد احمدفهري زنجاني، چاپ چهارم، دارالكتب الاسلاميه
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله