اسرار و آداب سجود

و آن نزد اصحاب عرفان و ارباب قلوب، ترک خويشتن و چشم بستن از ماسوي [است]؛ و به معراج يونسي- که به فرورفتن در بطن ماهي حاصل شد- متحقق شدن به توجه به اصل خويش بي رؤيت حجاب. و در سر بر تراب نهادن، اشارت به رؤيت جمال جميل است در باطن قلب خاک و اصل عالم طبيعت. و آداب قلبيه ي آن، يافتن حقيقت خويش و اصل ريشه ي وجود خود است، و و نهادن ام الدماغّ، که مرکز سلطان نفس است و عرش الروح است، به ادنّي عتبه ي مقام
سه‌شنبه، 5 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اسرار و آداب سجود
اسرار و آداب سجود
اسرار و آداب سجود

و آن نزد اصحاب عرفان و ارباب قلوب، ترک خويشتن و چشم بستن از ماسوي [است]؛ و به معراج يونسي- که به فرورفتن در بطن ماهي حاصل شد- متحقق شدن به توجه به اصل خويش بي رؤيت حجاب. و در سر بر تراب نهادن، اشارت به رؤيت جمال جميل است در باطن قلب خاک و اصل عالم طبيعت.
و آداب قلبيه ي آن، يافتن حقيقت خويش و اصل ريشه ي وجود خود است، و و نهادن ام الدماغّ، که مرکز سلطان نفس است و عرش الروح است، به ادنّي عتبه ي مقام مقدس، و ديدن عالم خاک است، عتبه ي مالک الملوک.
پس، سرّ وضع سجودي، چشم از خود شستن است، و ادب وضع رأس بر تراب، اعلي مقامات خود را از چشم افکندن و از تراب پست تر ديدن است. و اگر در قلب از اين دعاوي که به حسب اوضاع صلاتي اشارت به آنها است علتي باشد، پيش ارباب معرفت نفاق است . و چون خطر اين مقام بالاترين خطرات است ، سالک الي الله را لازم است به جبلّت ذاتي و فطرت قلبي متمسّک به ذيل عنايت حقّ - جلّ و علا- گردد و با ذلّت و مسکنت، عفو تقصيرات را طلب کند، که اين مقامي مخطور [پرخطر] است که از عهده ي امثال ما خارج است.

معناي هيئت و حال و ذکر سجود

بدان که در سجود چون ساير اوضاع صلاتي، هيئتي و حالي و ذکري و سري است. و اين امور براي کمّل طوري است که در اين رساله بيان آن اشارت شده، و تفصيلاً بي تناسب است. و از براي متوسطين هيئت آن ارائه خاکساري و ترک استکبار و خود بيني است.
و ارغام انف(1)، که از مستحبات مؤکده بلکه ترک آن خلاف احتياط است، اظهار کمال تخضّع و تذلّل و فروتني است، و نيز توجه به اصل خويش و يادآوري از نشئه خود است. و رؤساي اعضاي ظاهرهپف که محال ادراک و ظهور تحريک و قدرت است که همين هفت يا هشت عضو است، بر زمين مذلّت و مسکنت نهادن علامت تسليم تامّ و تقديم تمام قواي خود است و خارج شدن از خطيئه ي آدميّه است.
و چون تذکر اين معاني در قلب قوي شد، کم کم قلب از آن منفعل شده، حالي دست دهد که آن حالت فرار از خود و ترک خود بيني است؛ و نتيجه ي اين حال، حصول حالت انس است؛ و دنباله ي آن، خلوت تامّ حاصل شود و محبت کلي پيدا شود.
و اما ذکر سجده، متقوّم از تسبيح که تنزيه از توصيف و قيام به امر است، يا تنزيه از تکثير اسمائي است، يا تنزيه از توحيد است؛ چه که توحيد «تفعيل» است، و آن از کثرت به وحدت رفتن است؛ و اين خالي از شائبه ي تکثير و تشريک نيست؛ چنانچه توصيف به علوّ ذاتي و تحميد نيز خالي از شائبه ي اين معاني نيست.
و «العلي» از اسماء ذاتيه است. و به حسب روايت کافي، اول اسمي است که حق براي خود اتخاذ فرموده، يعني، اول تجلي ذات براي خود است. و عبد سالک چون از خود در اين مقام فاني شد و ترک عالم و آنچه در آن است نمود، مفتخر به اين تجلي ذاتي شود.
و بدان که چون رکوع اول و سجود ثاني است، تسبيح و تحميد در آنها فرقها دارد. و نيز «ربّ» در آن دو مقام، فرق دارد، زيرا که «ربّ» چنانچه اهل معرفت گفته اند، از اسماء ذاتيه و صفاتيّه و افعاليّه است به سه اعتبار.
بنابراين، «ربّ» در الحمد لله رب العالمين از اسماء فعليه شايد باشد به مناسبت مقام قيام، که مقام توحيد افعالي است و در رکوع از اسماء صفاتيه است به مناسبت اينکه رکوع مقام توحيد صفات است؛ و در سجود از اسماء ذاتيه است به مناسبت آن که سجود مقام توحيد ذات است. و «تسبيح» و «تحميد» نيز در هر يک از مقامات واقع شد، مربوط به آن مقام است.

اسرار و آداب سجود احوال ساجده در وقت سجود

سجده، غشوه و صعق در نتيجه ي مشاهده ي انوار عظمت حق است. و چون عبد از خود بي خود شد و حال محو و صعق براي او دست داد، عنايت ازلي شامل حال او شود و به الهام غيبي ملهم شود.
و ذکر سجود و تکرار آن براي حصول حال صعود و به خود آمدن است.پس چون به خود آمد، آتش اشتياق مشاهده ي نور حق در قلبش مشتعل گردد، و سر از سجده بردارد؛ و چون در خود بقايايي بيند از انايت، با دست اشاره به رفض آن کند؛ پس، تجلي نور عظمت ثانياً بر او شود و بقيه ي انانيت را بسوزاند و فاني از فنا شود، و تکبير گويان حالت محو کلي مطلق و صعق تام حقيقي براي او حاصل شود؛ پس، دستگير غيبي به الهام اذکار او را متمکن در مقام کند؛ و حالت صحو در اين مقام، که صحو مقام ولايت است و از هر احتجاب و آلايش خلقي منزّه است، براي او دست دهد؛ و حال تشهد و سلام، که از احکام کثرت است، نيز دراين صحو بعد المحو حاصل شود. و تا اين جا تمام دائره ي سير انساني تکميل و تتميم شود.

پی نوشت:

1- بيني را بر خاک نهادن.

منبع: کتاب آداب باطني و اسرار معنوي نماز

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط