نویسنده: مریم صادقی
از عناصر بهائی که در عرصه فرهنگ نفوذ گستردهای داشت، مهندس هوشنگ سیحون، بهائی یهودی تبار، رئیس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و عضو کلوپ روتاری شمال بود.
سیحون در سال 1299ش، در تهران و در یک خانواده بهائی به دنیا آمد. پس از اخذ لیسانس در سال 1323ش در رشته معماری از دانشگاه تهران، با بورس اعطایی دولت فرانسه برای ادامه تحصیل به این کشور رفت. در این زمان، دولت فرانسه با هدف تزویج هر چه بیشتر فرهنگ و هنر یهود و تأثیرگذاری بر ایرانیان، این دانشکده و دانشجویان آن را تحت کنترل داشت و استادان فرانسوی بدون دریافت دستمزد از دولت ایران تدریس میکردند و در هر دوره عدهای از دانشجویان را با بورس تحصیلی اعطایی دولت فرانسه به این کشور میفرستادند.
مهندس هوشنگ سیحون پس از اتمام تحصیلات خود در سال 1328ش، به ایران آمد و بلافاصله با درجهی دانشیاری به استخدام دانشگاه تهران درآمد و به تدریس پرداخت و تا سال 1341ش، به عنوان استاد به فعالیت آموزشی و تدریس مشغول بود.
در سال 1341ش، پس از برکناری محسن فروغی (پسر محمدعلی فروغی)، به خاطر اختلاس و سوء استفادهی کلان در کار ساختمان مجلس سنا از ریاست دانشکده هنرهای زیبا، هوشنگ سیحون، براساس دستور دکتر فرهاد (رئیس دانشگاه تهران) به ریاست دانشکده فوق منصوب شد. (1)
سیحون در زمان ریاست این دانشگاه به دانشجویان آزادیهای زیادی داده بود که بتوانند هر گونه که بخواهند رفتار کنند. دانشکدهی هنرهای زیبا در زمان سرپرستی او به سمت ابتذال حرکت میکرد و بدون شک در جهت رواج فرهنگ و آموزههای غربی و دامن زدن به بی بندوباری و کشاندن جوانان و هنرمندان به سمت از خود بیگانگی بود. در دوران ریاست او نابهنجاریهای فراوانی در تمام ارکان دانشکده مشاهده شد. این نابهنجاریهای غیراخلاقی متأثر از فرهنگ و رفتار غربی، در بسیاری از دانشجویان و محیط دانشکده و حتی مسئولان و استادن آن به وفور مشاهده میشد از جمله ریختن رنگ بر روی سر و لباس دانشجویان تازه وارد، انداختن دانشجویان در حوض آب دانشکده اعتیاد به مواد مخدر به گونهای که مرگ چند دانشجو را در محوطه دانشگاه به همراه داشت. (2)
خود سیحون سرپرست مسافرتهای دسته جمعی دانشجویان بود. وی بدون توجه به موقعیت اجتماعی و اداریش به عنوان سردسته به بی نظمیهای دانشجویان بیشتر دامن میزد. سیحون که این گونه رفتار را جزو افتخاراتش میدانست، در جایی گفت: در این سفرها تفریح هم داشتیم و شبها به سینما میرفتیم. یادم هست که یک شب در شهر لاهیجان دوبار سینمای این شهر را به هم ریختیم.
هدف اصلی او از برگزاری این برنامهها، دورنگه داشتن دانشجویان این دانشکده از مسائل سیاسی و اجتماعی بود. وی در راستای دامن زدن به این وضع، فضایی ایجاد میکرد تا دانشجو احترام استاد را نگه ندارند. خود در این باره چنین گفته است: «من از دانشجویان میخواستم که ادای استادان را درآورند.»
یکی دیگر از اقدامات سیحون، در دورهی ریاست دانشکدهی هنرهای زیبا، استفاده از مدلهای زنده و عریان در کلاسهای درس بود. (3)
هوشنگ سیحون در سال 1347 ش از ریاست دانشکدهی هنرهای زیبا کناره گرفت و به عضویت انجمن شهر تهران انتخاب شد و همزمان عهدهدار مقام ریاست شورای شهر سازی و نوسازی تهران نیز بود.
صادقی، مریم، (1392) واکاوی در لُجنه: نقش بهاییان در پیدایش و استمرار رژیم پهلوی، تهران: شرکت انتشارات کیهان، چاپ اول
سیحون در سال 1299ش، در تهران و در یک خانواده بهائی به دنیا آمد. پس از اخذ لیسانس در سال 1323ش در رشته معماری از دانشگاه تهران، با بورس اعطایی دولت فرانسه برای ادامه تحصیل به این کشور رفت. در این زمان، دولت فرانسه با هدف تزویج هر چه بیشتر فرهنگ و هنر یهود و تأثیرگذاری بر ایرانیان، این دانشکده و دانشجویان آن را تحت کنترل داشت و استادان فرانسوی بدون دریافت دستمزد از دولت ایران تدریس میکردند و در هر دوره عدهای از دانشجویان را با بورس تحصیلی اعطایی دولت فرانسه به این کشور میفرستادند.
مهندس هوشنگ سیحون پس از اتمام تحصیلات خود در سال 1328ش، به ایران آمد و بلافاصله با درجهی دانشیاری به استخدام دانشگاه تهران درآمد و به تدریس پرداخت و تا سال 1341ش، به عنوان استاد به فعالیت آموزشی و تدریس مشغول بود.
در سال 1341ش، پس از برکناری محسن فروغی (پسر محمدعلی فروغی)، به خاطر اختلاس و سوء استفادهی کلان در کار ساختمان مجلس سنا از ریاست دانشکده هنرهای زیبا، هوشنگ سیحون، براساس دستور دکتر فرهاد (رئیس دانشگاه تهران) به ریاست دانشکده فوق منصوب شد. (1)
سیحون در زمان ریاست این دانشگاه به دانشجویان آزادیهای زیادی داده بود که بتوانند هر گونه که بخواهند رفتار کنند. دانشکدهی هنرهای زیبا در زمان سرپرستی او به سمت ابتذال حرکت میکرد و بدون شک در جهت رواج فرهنگ و آموزههای غربی و دامن زدن به بی بندوباری و کشاندن جوانان و هنرمندان به سمت از خود بیگانگی بود. در دوران ریاست او نابهنجاریهای فراوانی در تمام ارکان دانشکده مشاهده شد. این نابهنجاریهای غیراخلاقی متأثر از فرهنگ و رفتار غربی، در بسیاری از دانشجویان و محیط دانشکده و حتی مسئولان و استادن آن به وفور مشاهده میشد از جمله ریختن رنگ بر روی سر و لباس دانشجویان تازه وارد، انداختن دانشجویان در حوض آب دانشکده اعتیاد به مواد مخدر به گونهای که مرگ چند دانشجو را در محوطه دانشگاه به همراه داشت. (2)
خود سیحون سرپرست مسافرتهای دسته جمعی دانشجویان بود. وی بدون توجه به موقعیت اجتماعی و اداریش به عنوان سردسته به بی نظمیهای دانشجویان بیشتر دامن میزد. سیحون که این گونه رفتار را جزو افتخاراتش میدانست، در جایی گفت: در این سفرها تفریح هم داشتیم و شبها به سینما میرفتیم. یادم هست که یک شب در شهر لاهیجان دوبار سینمای این شهر را به هم ریختیم.
هدف اصلی او از برگزاری این برنامهها، دورنگه داشتن دانشجویان این دانشکده از مسائل سیاسی و اجتماعی بود. وی در راستای دامن زدن به این وضع، فضایی ایجاد میکرد تا دانشجو احترام استاد را نگه ندارند. خود در این باره چنین گفته است: «من از دانشجویان میخواستم که ادای استادان را درآورند.»
یکی دیگر از اقدامات سیحون، در دورهی ریاست دانشکدهی هنرهای زیبا، استفاده از مدلهای زنده و عریان در کلاسهای درس بود. (3)
هوشنگ سیحون در سال 1347 ش از ریاست دانشکدهی هنرهای زیبا کناره گرفت و به عضویت انجمن شهر تهران انتخاب شد و همزمان عهدهدار مقام ریاست شورای شهر سازی و نوسازی تهران نیز بود.
پینوشتها:
1- دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان، معماران تباهی، ج4، ص 76.
2- دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان، معماران تباهی، ج4، ص 58.
3- محمد حسن طباطبایی، نفوذ فراماسونری در مدیریت نهادهای فرهنگی ایران، ص 136.
صادقی، مریم، (1392) واکاوی در لُجنه: نقش بهاییان در پیدایش و استمرار رژیم پهلوی، تهران: شرکت انتشارات کیهان، چاپ اول