سلوک اخلاقی امام صادق (علیه السلام)

امام صادق علیه السلام حدود 31 سال از عمر پر برکت خود را در کنار جد و پدر گرامی اش امام سجاد و امام باقر علیهماالسلام گذراند ؛ دورانی که برای خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) دوران رنج و غم و اندوه بود. خاطره شهادت جانگداز حسین بن علی (علیه السلام) و یاران او و اشک های اطفال معصوم و اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تمامی افراد خانواده امام سجاد
دوشنبه، 11 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سلوک اخلاقی امام صادق (علیه السلام)
سلوک اخلاقی امام صادق (علیه السلام)
سلوک اخلاقی امام صادق (علیه السلام)

ولادت

ششمین پیشوای شیعیان در هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری در مدینه متولد شد . (1) نام مبارکش « جعفر » مشهورترین کنیه اش «ابوعبدالله » و معروفترین لقبش « صادق » است. (2)
پدر گرامش امام محمد باقر علیه السلام و مادرش « ام فروه » دختر « قاسم بن محمد بن ابی بکر » است .
امام صادق (علیه السلام) درباره مادرش می فرماید:
مادرم از بانوان پرهیزگار ، با ایمان و نیکوکار بود. (3)

همراه پدر

امام صادق علیه السلام حدود 31 سال از عمر پر برکت خود را در کنار جد و پدر گرامی اش امام سجاد و امام باقر علیهماالسلام گذراند ؛ دورانی که برای خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) دوران رنج و غم و اندوه بود.
خاطره شهادت جانگداز حسین بن علی (علیه السلام) و یاران او و اشک های اطفال معصوم و اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تمامی افراد خانواده امام سجاد (علیه السلام) ، از جمله امام صادق علیه السلام را در ماتمی جانکاه فرو برده بود.
امام صادق (علیه السلام) هر چه بیشتر پا به سن می گذاشت و با شرایط سیاسی – اجتماعی محیط زندگی خود آشنا می شد، افق های تازه ای در برابر دیدگان تیز بینش گشوده می شد.
او از یکسو شاهد تحت نظر بودن پدر و جد بزرگوارش ازسوی دستگاه خلافت بود ، از سوی دیگر می دید مردم بر اثر دسترسی نداشتن به امامشان در یک سردرگمی و نگرانی فکری بسر می برند و این رنج دیگری بود که خاطر امام (علیه السلام) را می آزرد.

تعیین امامت

علاوه بر نصوص و تصریحات زیادی که از سوی پیامبر (صلی الله علیه و آله) نسبت به امامت امام صادق (علیه السلام) رسیده ، روایات فراوانی از ناحیه امام باقر (علیه السلام) بر امامت فرزند بزرگوارش در دسترس است . اینک برخی از آنها :
جابر بن یزید جعفی می گوید :
از امام باقر (علیه السلام) درباره قائم ( و امام ) بعد از خودش پرسید شد. حضرت دست بر امام صادق زد و فرمود : این است به خدا قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله) . (4)
ابوصباح کنانی می گوید:
امام باقر (علیه السلام) به پسرش امام صادق (علیه السلام) – در حالی که راه می رفت – نگریست و – خطاب به من – فرمود: این را می بینی ؟ وی از کسانی است که خداوند درباره ی آنان فرموده است:
و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثین .(5)
اراده ما چنان است که بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین گردانیم .(6)
همام بن نافع می گوید:
روزی امام پنجم به اصحاب خود فرمود : هنگامی که مرا از دست دادید از این ( اشاره به امام صادق (علیه السلام) پیروی کنید ؛ چون او امام و خلیفه پس از من است. (7)

فضائل و مکارم اخلاقی

امام جعفر صادق (علیه السلام) مظهر اخلاق اسلامی و فضائل انسانی بود و همچنان که به پیروانش می فرمود:
کونوا دعاه للناس بغیر السنتکم . (8)
مردم را بجز زبانتان ( با عملتان ) دعوت کنید.
سراسر زندگی اش درس های روشن و آموزنده ای از اخلاق و روش های اسلامی و وجودش « الگو » و «سرمشق » دیگران بود . اینک فرازهایی از اخلاق و رفتار آن گرامی .

عبادت

مالک بن انس می گوید:
جعفر بن محمد از بزرگان « عباد » و « زهاد» بود که از خدا می ترسیدند و تاکنون کسی را ندیدم که در زهد و تقوا و بندگی به پایه او برسد . وی همواره یا روزه می گرفت ، یا نماز می خواند و یا به ذکر خدا مشغول بود . سالی در سفر حج با او بودم ، به هنگام احرام حالش دگرگون شد، چندان که نمی توانست « لبیک » بگوید و از بی تابی نزدیک بود از مرکب فرو افتد و می فرمود : چگونه بگویم « لبیک اللهم لبیک » در حالی که بیم آن دارم که خداوند در پاسخم بفرماید « لا لبیک و لا سعدیک ». (9)
منصور صیقل نقل می کند:
ابا عبدالله ( ص) را در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حال سجده دیدم .در کنارش نشستم ، سپس با خود گفتم تا وقتی که امام (علیه السلام) در سجده است من تسبیح می گویم . بیش از 360 بار « سبحان ربی و بحمده ، استغفر ربی و اتوب الیه » گفتم تا آنکه امام (علیه السلام) سر از سجده برداشت.(10)

تسلیم در برابر خدا

« قتیبه اعشی » می گوید :
برای عیادت از فرزند بیمار امام(علیه السلام) به منزل آن حضرت رفتم . امام را افسرده و محزون جلو منزل دیدار کردم و از حال کودک پرسیدم .
فرمود: رفتنی است . آنگاه به اندرون رفت و پس از ساعتی بیرون آمد ، در حالی که اندوهش تسکن یافته بود. من امیدوار و خوشحال شدم. بار دیگر از حال کودک جویا شدم ، فرمود: از دنیا رفت . با شگفتی عرض کردم : فدایت شوم ، هنگامی که زنده بود غمگین بودید و اینک که درگذشت شما را این گونه می بینم ! فرمود: ما خاندانی هستیم که پیش از ورود مصیبت بیتابی می کنیم ، ولی چون قضاء الهی رخ دهد راضی به قضاء الهی و تسلیم امر او هستیم .(11)

کمک به نیازمندان

« هشام بن سالم » می گوید:
روش امام صادق (علیه السلام) این بود که چون پاسی ازشب می گذشت کیسه ای نان و گوشت و پول به دوش می گرفت و برای نیازمندان مدینه می برد و میان آنان تقسیم می کرد، بدون آنکه او را بشناسند. چون امام رحلت کرد ، دریافتند که چه کسی به آنان کمک می کرده است . (12)
« ابوجعفر خثعمی » می گوید :
امام صادق (علیه السلام) کیسه ای که محتوی پنجاه دیناربود به من داد تا به فردی از بنی هاشم بدهم و تأکید کرد که نام ایشان را نبرم . وقتی کیسه را به آن شخص دادم تشکر کرد و گفت: این کمک از ناحیه چه کسی است که هر چند مدت یکبار برای ما می فرستد و تا یکسال زندگی ما اداره می شود ؟ ولی از امام صادق (علیه السلام) گلایه کرد که با وجود آنکه قدرت دارد به ما کمک نمی کند . (13)

تخصیص بودجه برای حل اختلافات

مردی با یکی از بستگان خود بر سر میراث اختلاف داشت و کارشان به دعوا و جدال کشید . مفضل – یکی از یاران امام صادق (علیه السلام) بر آنان گذشت و متوجه اختلافشان شد. آنان را به منزل خود برد و با چهارصد درهم که به آنان داد، اختلافشان را حل کرد . آن حضرت به من دستور داده است هر زمان که دو تن از اصحاب باهم نزاع و اختلاف داشتند از مال آن حضرت بین آنان آشتی دهم . (14)

کار و تلاش

« عبدالاعلی » می گوید :
در یکی از روزهای گرم و سوزنده ، امام صادق (علیه السلام) را دیدم که برای انجام کاری می رفت . عرض کردم : فدایت شوم ! با مقامی که نزد خدا و خویشاوندی که با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دارید چگونه در این هوای گرم خود را به زحمت انداخته اید ؟ فرمود : ای عبدالاعلی ! برای کسب روزی بیرون آمده ام تا از امثال تو بی نیاز باشم . (15)
« ابوعمرو شیبانی » نقل می کند:
امام صادق را دیدم که لباس خشنی بر تن داشت و در حالی که عرق از او می ریخت با بیل در مزرعه خود کار می کرد . عرض کردم : فدایت شوم ! بیل را به من بدهید تا به جای شما کار کنم . فرمود : دوست دارم انسان در طلب روزی ، رنج گرمای آفتاب را تحمل کند. (16)

همسویی و دلسوزی نسبت به مردم

زمانی مدینه دچار گرانی و قحطی شد . امام صادق از خدمتکار خود « معتب » پرسید :
- چه مقدار مواد غذایی در منزل داریم ؟
- به اندازه کفاف چند ماه .
- همه را ببر و در بازار بفروش .
- در مدینه مواد غذایی نایاب است!
- بفروش !
معتب می گوید : چون همه را فروختم امام (علیه السلام) فرمود :
اینک چون دیگر مردم روز به روز خرید کن ( و خوراک هر روز را همان روز تهیه کن ) و افزود: ای معتب ! خوراک روزانه ما را نیمی از جو و نیم دیگر را از گندم فراهم ساز؛ زیرا گرچه خداوند می داند که من توانایی آن را دارم که همه آن را از گندم تهیه کنم ، ولی دوست دارم خداوند مرا در موضع رعایت اندازه گیری معیشت ببیند. (17)
« ابوجعفر فزاری » می گوید : امام صادق (علیه السلام) به خدمتکار خود « مصادف » هزار دینار داد و به او فرمود : با این پول کالایی بخر و برای تجارت به « مصر » ببر که عیالمندم . مصادف ، کالایی خرید و همراه دیگر بازرگانان به سوی مصر حرکت کرد. چون نزدیک «مصر » رسیدند از کاروانی که از « مصر » باز می گشتند ازوضع و موقعیت کالای خود در شهر پرسیدند . آنان گفتند : این کالا درشهر نایاب است . بازرگانان با یکدیگر پیمان بستند و سوگند یاد کردند که کالای خود را به کمتر از یک دینار سود در هر یک دینار نفروشند .
بازرگانان ، کار خود را به انجام رسانده و به مدینه بازگشتند . « مصادف » خدمت امام رسید در حالی که دو کیسه ، هرکدام هزار دینار همراه خود داشت و عرض کرد : فدایت شوم ! این سرمایه و این هم سود آن .
فرمود : « این سود بسیار زیاد است، چه کردید که این همه سود بردید ؟ » مصادف ، داستان را تعریف کرد.
امام (علیه السلام) – با ناراحتی – فرمود :
سبحان الله با یکدیگر هم سوگند می شوید که بر مسلمانان اجحاف کنید و برای یک دینار ، یک دینار سود بگیرید ! ؟
سپس یکی از دو کیسه را برداشت و فرمود: این سرمایه من و ما نیازی به این سود نداریم افزود:
ای مصادف ! با شمشیر رو در روی یکدیگر قرار گرفتن آسان تر از به دست آوردن روزی حلال است .(18)

تقید به آراستگی لباس

از مجموع روایاتی که در این باره وارد شده (19) و نیز پرسش هایی که از آن حضرت شده است چنین برمی آید که امام صادق (علیه السلام) به لباس و جلوه بیرونی خود مقید بوده است که آراسته و خوش لباس باشد.
برخی از معاصران امام (علیه السلام) این روش وی را مورد اعتراض قرار داده و آن را مغایر با روش پیامبر (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) می دانستند . به عنوان نمونه : « سفیان ثوری » وقتی جامه ای قیمتی بر تن امام (علیه السلام) دید با تعجب به آن حضرت نگریست و گفت:
ای فرزند رسول خدا ! این لباس ، لباس تو و پدرانت نیست . (20)
سفیان ثوری و امثال او ، ظاهر این اختلاف روش را می دیدند ولی به فلسفه و جهت آن توجه نداشتند و گمان می کردند که روش زاهدانه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امیرمؤمنان (علیه السلام) وظیفه و تکلیف ثابتی برای مسلمانان تا روز قیامت است که باید آن را حفظ کنند ، درصورتی که چنین نیست و شرایط فرق می کند . رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در محیطی زندگی می کرد که مسلمانان دچار فقر و تنگدستی بودند، بگونه ای که وسائل و لوازم اولیه زندگی را نداشتند . همدردی و مواسات با چنین مردمی اقتضا می کرد که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و امیر مؤمنان (علیه السلام) که زعیم و پیشوای مردم بودند ، بر خود سخت بگیرند و از بسیاری از حلال ها چشم بپوشند . پس سختگیری پیامبر (صلی الله علیه و آله) و حضرت علی ( علیه السلام) بر خود، از آن جهت نبود که توسعه در زندگی در اصل زشت و ناپسند بوده ، بلکه معلول این جهت بود که یادآور شدیم . بنابراین اگر شرایط زندگی مردم تغییر کرد و توده مردم از امکانات اولیه زندگی برخوردار بودند، دلیلی برای سختگیری درزندگی وجود ندارد، بلکه – به تعبیر امام صادق (علیه السلام) در پاسخ سفیان ثوری - در این شرایط سزاوارترین مردم برای استفاده ازموهبت های الهی ، مسلمانان و صالحانند نه دیگران . (21)
رمز اختلاف سیره ی امام صادق (علیه السلام) با سیره ی رسول الله (صلی الله علیه و آله) را باید در اختلاف شرایط زندگی مردم در دو زمان جست نه در اختلاف و تضاد روش آن دو بزرگوار با یکدیگر .

پي نوشت :

1-اعلام الوری ، ص 266 .
2-مناققب ، ابن شهر آشوب ، ج 4 ، ص 279 .
3-کافی ، ج 1 ، ص 472 .
4-الارشاد، مفید ، ص 271 .
5-قصص ، آیه ی 5.
6-الارشاد ، ص 271 و بحارالانوار ، ج 47 ، ص 13 .
7-بحارالانوار ، ج 47 ، ص 15 .
8-وسائل الشیعه ، ج 11 ، ص 194 .
9-ر.ک.بحارالانوار ، ج 47 ، ص 16 و 20 .
10-اعیان الشیعه ، ج 1 ، ص 664 .
11-بحارالانوار ، ج 47 ، ص 49 .
12-بحارالانوار ، ج 47 ، ص 38 .
13-همان مدرک ، ص 54.
14-همان مدرک ، ص 57 .
15-ر.ک.بحارالانوار ، ج 47 ، ص 55.
16-همان مدرک ، ص 57.
17-ر.ک. بحارالانوار ، ج 47 ، ص 59-60 .
18-همان مدرک ، ص 59 . لازم به یادآوری است که سودی که مصادف در این تجارت به دست آورد ، هر چند بر اساس قواعد اولیه فقهی حرام نبوده است، لیکن از دید امام صادق (علیه السلام) که می خواست مردم نسبت به هم مهربان و دلسوز باشند و همچون دو برادر و دوست ایثارگر با هم رفتار کنند، به ویژه در شرایط سختی وروزگار نداری ، بر خلاف روح اخوت و برادری و جوانمردی بود. و چنین سود کلانی با روح مدارا و انصاف سازگار نبود؛ از این رو آن حضرت ، عمل بازرگان را نکوهیده دانست و آن را همچون حرام تلقی کرد.
19-برای آگاهی از روایات ، رجوع کنید به اعیان الشیعه ، ج 1 ، ص 660 .
20-ر.ک. بحارالانوار ، ج 47 ، ص 221 .
21-فروع کافی ، ج 5 ، ص 65.

منبع: کتاب تاریخ اسلام در عصر امامت امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط