تاكتيكهاى تبليغاتى و عمليات روانى آمريكا
جنگ روانى، استفاده دقيق و طراحى شده از تبليغات و ديگر اعمالى است كه منظور اصلى آن تاثيرگذارى بر عقايد، احساسات، تمايلات و رفتار دشمن، گروه بى طرف و يا گروههاى دوست است; به نحوى كه براى برآوردن مقاصد و اهداف ملى پشتيبان باشد. (1)
بر اين اساس، جنگ روانى يك جريان ارتباطى است كه در آن دو طرف شركت دارند و يك طرف به تنهايى و يا هر دو طرف سعى دارد تا با تاثيرگذارى بر افكار، عواطف و تمايلات طرف ديگر، او را وادار به انجام رفتارى مطابق خواستخود نمايد. از نظر «جان كالينز» نظريهپرداز و استاد كهنهكار دانشگاه ملى جنگ امريكا:
جنگ روانى عبارت است از استفاده طراحى شده از تبليغات و ابزارهاى مربوط به آن براى نفوذ در خصوصيات فكرى دشمن با توسل به شيوههايى كه موجب پيشرفت مقاصد امنيت ملى مجرى مىشود. (2)
از آنجايى كه تعاريف ارايه شده از سوى صاحبنظران راجع به واژه جنگ روانى بسيار است، براى پرهيز از اطاله كلام از پرداختن به آنها پرهيز كرده، در اين قسمت صرفا به بيان تلقى خود از اين واژه بسنده مىكنيم:
طراحى و بهرهگيرى هدفمند از تبليغات و ساير اقدامات كه هدف اصلى طراحان آن تاثيرگذارى و نفوذ در باورها، اعتقادات، عواطف و احساسات، تمايلات و رفتار ملتها و دولتهاى متخاصم، بى طرف و هم پيمان به منظور دستيابى به اهداف ايدئولوژيك و ملى مىباشد.
ابعاد، پيچيدگى و قدرت اثربخشى عمليات روانى در گذر زمان رو به افزايش است. مهمترين عامل گستردگى، پيچيدگى و قدرت بالاى تاثيرگذارى عملياتهاى روانى، در دهههاى پايانى قرن بيستم ميلادى، مديون بهرهبردارى از علوم گوناگون، به خدمت گرفتن وسايل ارتباط جمعى و تبليغات و استخدام پژوهشگران و صاحبنظران انديشمند از سوى سياستمداران و دستاندركاران مسايل اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى در اين عرصه بوده است.
امروزه با رشد فناورى و علوم ارتباطات در دهكده جهانى، جنگ روانى، بخش مهمى از فعاليتهاى برونمرزى سياسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى بازيگران بينالمللى، بهويژه قدرتهاى بزرگ و سازمانهاى اطلاعاتى آنها است كه در سطوح منطقهاى و بينالمللى جريان دارد.
ايالات متحده، قدرتى هژمونى طلب، سلطهگر و مداخلهجو است كه پس از جنگ جهانى دوم، عملياتى روانى را در موارد متعدد و ابعاد گستردهاى عليه ساير كشورها به كار گرفته است. به عنوان نمونه سازمان سيا از جنگ روانى در طول جنگ ويتنام، در سطح وسيعى استفاده كرد. «پيتر واتسون» جامعهشناس مشهور انگليسى، در كتاب خود به نام تشنج افكار، در اين رابطه مىنويسد:
فقط در ماه مه 1968 م. سيصد ميليون جزوه جنگ روانى بر سر مردم ويتنام ريخته شده است. دانشگاه واشنگتن به هنگام جنگ ويتنام، براى اولين بار با دعوت پرفسور هينزبرگ، روانشناس يهودىالاصل آلمانى، جنگ روانى را به صورت آكادميك مورد مطالعه و بررسى قرار دارد. (3)
بعد از پيروزى انقلاب، تاكنون نيز ايران استقلاليافته از سلطه امريكا، با در پيش گرفتن جهتگيرى اعتراضى «نه شرقى، نه غربى» در سياستخارجى خود، ضمن دست رد زدن بر خوى مداخلهگرى ايالات متحده، بر رويه «استقلالطلبى»، عمل و پافشارى كرده است.
از صبحگاه پيروزى انقلاب تا به حال، تلاقى و اصطكاك استقلالطلبى جمهورى اسلامى و مداخلهگراى ايالات متحده، اقدامات خصمانه واشنگتن را عليه تهران برانگيخته است. برقرارى روابط پنهانى با ليبرالهاى نهضت آزادى در دولت موقتبازرگان، به منظور انحراف مسير انقلاب و حذف انقلابيون مذهبى از صحنه، محاصره اقتصادى و توقيف دارايىهاى ايران، خلق ماجراى ناكام طبس، طراحى و اجراى كودتاى نافرجام نوژه، صدور فرمان پنهان به صدام براى آغاز تهاجم عليه ايران، شدت بخشيدن به حربه ترور، بهرهگيرى از تاكتيك فشار و ديپلماسى در جريان ايرانگيت از سوى مك فارلين، فشار مطلق و دخالت مستقيم در شامگاه جنگ و اجراى سياست مهار دوجانبه، عمدهترين اقدامات خصمانهاى است كه از سوى دستاندركاران سياستخارجى امريكا در دو دهه گذشته، به طور مستقيم و آشكار، براى براندازى نظام جمهورى اسلامى ايران، طرحريزى و اجرا گرديده است، اما بهرغم تحميل آثار زيانبار بر ايران، با ناكامى مواجه شده است.
با وجود بهرهگيرى از عمليات روانى در اغلب اقدامات مذكور و تحمل شكستهاى پى در پى، هيات حاكمه واشنگتن، ضمن توجه به تجربه اقدامات ناموفق قبلى، استفاده گسترده از شيوهها و متدهاى جنگ روانى را به منظور براندازى نظام جمهورى اسلامى ايران و شكست انقلاب اسلامى در دهههاى دوم و سوم انقلاب، بهويژه در فضاى توسعه سياسى پيشآمده پس از دوم خرداد 1376 ه. ش، در دستور كار خود قرار داده است.
عمدهترين تاكتيكهاى جنگ روانى ايالات متحده عليه جمهورى اسلامى ايران، در اين مرحله عبارتند از:
1. وارد ساختن اتهامات خلاف واقع در تهاجم تبليغاتى;
2. القاى اصلاحات برونزا و انحراف مسير اصلاحات.
عملياتهاى روانى مذكور در مقاله حاضر، به صورت مستند مورد بررسى قرار مىگيرد:
1. اتهامات خلاف واقع در تهاجم تبليغاتى
دولت ايالات متحده نيز در بهرهگيرى از اين ابزار، با استفاده از روشهاى پيشرفته روانشناسى، مردمشناسى، جامعهشناسى، و با بهرهگيرى از تكنولوژى پيشرفته خود، از طريق توسعه شبكههاى ماهوارهاى و ارتباطى، در تلاش است كه الگوهاى ارزشى، مصرفى، شيوه تفكر و زندگى ملتهاى مخاطب خود را دگرگون ساخته، به تبع اين دگرگونى فرهنگى در بلندمدت با تقويت نيروهاى فشار در داخل جوامع مورد نظر، از طريق اين نيروها، نخبگان سياسى اين جوامع را وادار به انجام اصلاحات و دگرگونىهايى در ساختار سياسى، اقتصادى و اجتماعىشان نمايد.
تنظيم برنامه تبليغاتى امريكا بر عهده اداره اطلاعات ايالات متحده است. اين اداره، فعاليتهاى مربوط به بيش از 100 كتابخانه و دفتر خدمات اطلاعاتى در خارج، يك شبكه راديويى جهانگستر (صداى امريكا)، راديو مارتى مختص كوبا (4)، راديو آزادى ويژه ايران، خدمات مربوط به برنامههاى تلويزيونى فيلم و خبر و برنامههاى ويژه متعدد را تنظيم مىكند. وزارت امور خارجه مبادله فرهنگى و دانشجو را كه جنبه مهمى از تلاش تبليغاتى امريكاست، بر عهده دارد. علاوه بر اين، سيا نيز از نويسندگان و سردبيران روزنامههاى خارجى كه به نفع ايالات متحده و سياستهايش مىنويسند، حمايت مىكند. هدايتبرنامههاى راديويى عليه دولتهاى انقلابى و مستقل در سياستخارجى، نظير جمهورى اسلامى ايران هم بر عهده سيا است. (5) راهاندازى راديو آزادى، به منظور تنگتر كردن حلقه محاصره تبليغاتى و در نهايتبراندازى نظام جمهورى اسلامى، از جمله اين موارد است.
دو خبرگزارى از بزرگترين خبرگزارىهاى جهان، يعنى، خبرگزارى «آسوشيتدپرس» (A. P) و خبرگزارى «يونايتد پرس انترنشنال» (U. P. I) كه مقر آنها در نيويورك است، در انحصار ايالات متحده و در خدمت اطلاعرسانى تبليغاتى اين كشور است. خبرگزارى آسوشيتدپرس كه در سال 1227 ه. ش (1848 م) به صورت طرح مشتركى در مالكيت مطبوعات امريكا تاسيس شد، بيش از ده هزار عضو در 107 كشور جهان دارد. 3300 نفر علاوه بر دفاترى كه تنظيم فعاليتهاى راديو و تلويزيون را بر عهده دارند، در 107 دفتر در ايالات متحده و 62 دفتر در ماوراى بحار كار مىكنند. (6)
خبرگزارى يونايتدپرس در سال 1286 ه. ش (1907 م) تاسيس شد و فعاليتبينالمللى خود را از سال 1337 ه. ش (1958 م) آغاز كرد و تعداد 6417 مشترك دارد. اين خبرگزارى فعاليتهاى خود را در 114كشور جهان و توسط دههزار كارمند كه در 238 دفتر كار مىكنند، انجام مىدهد. از سال 1927 م، اين خبرگزارى نظام جديدى را در ارتباط با ذخيره اخبار آن به كار گرفت كه در جمعآورى خبر و تحرير و ارسال آن بهطور خودكار و اتوماتيك، مفيد واقع مىشود. روزانه 5/4 ميليون كلمه مخابره مىكند كه بعضى از آنها به 48 زبان ترجمه مىشود. علاوه بر اين دو خبرگزارى مهم، در ايالات متحده صدها خبرگزارى كوچكتر نيز وجود دارد. به عنوان نمونه مىتوان از «خدمات خبرى نشريه نيويورك تايمز» ياد كرد كه با دارا بودن 350 مشترك در 40 كشور به فروش مىرسد. (7)
تبليغات امريكا در طول تاريخ اين كشور در طى ساليان متمادى، تغييرات زيادى را به خود ديده است; اما در مجموع امريكايىها در همه زمانها در تبليغات خود، بيشتر به تبليغ رفاه و مظاهر زندگى امريكايى پرداخته و كوشش كردهاند آن را با نظام سرمايهدارى و اقتصاد آزاد همطراز جلوه دهند. تصورى كه مردم يك كشور نسبتبه كشورهاى خارجى دارند، بىتاثير از اخبار، گزارشها، فيلمها و رسانههاى ارتباطى نيست. بنابراين ايالات متحده با تبليغات مىتواند از طريق نمايش برخى از موفقيتها و دستاوردهاى خود، تمام مردم يا گروههايى از مردم ساير كشورها را فريب دهد; بهگونهاى كه هنوز برخى از مردم كشورهاى آسيايى و آفريقايى به سراب بودن بهشت امريكايى پى نبرده و از وضع اقشار فقير اين كشور بىاطلاع هستند; مگر هنگامى كه سياهان لوسآنجلس قيام كنند تا گوشههاى ديگرى از زندگى نابرابر امريكايى آشكار شود.
با اتكا به توانمندىهاى تبليغاتى، طى سالهاى دهه دوم انقلاب و بهويژه پس از پايان جنگ دوم خليج فارس و بهطور مشخص پساز شكست دكترين نظم نوين جهانى جرج بوش، بهطور مداوم اتهامات سنتى و تكرارى دستيابى به سلاحهاى كشتار جمعى، بهرهگيرى از تروريسم، نقض حقوق بشر و اختلال در روند صلح خاورميانه، از سوى دستاندركاران سياستخارجى و دستگاههاى تبليغاتى واشنگتن، عليه جمهورى اسلامى به افكار عمومى داخلى ايالات متحده و جامعه بينالمللى القا مىشود.
در اين قسمت از بحث، براى بررسى مستند هر يك از اتهامات مذكور، به تفكيك بخش مهمى از موارد اتهامى را كه طى مقاطع مختلف زمانى از سوى مقامات و دستگاههاى خبرى و تبليغاتى ايالات متحده بيان گرديده، عينا نقل كرده و پس از آن موضع رسمى ايران را و علت اصلى اختلاف برداشت هردو بازيگر پيرامون محورهاى اتهام را مورد بررسى قرار مىدهيم.
1- 1. تلاش جهت دستيابى به سلاحهاى كشتار جمعى هستهاى
بهرغم آنكه از سوى بازرسان سازمان بينالمللى انرژى اتمى، طى گزارشهاى متعدد اعلام گرديده كه هيچگونه نشانى از طرحها و برنامههاى توليد سلاحهاى هستهاى در ايران نيافتهاند و ايران نيز يكى از امضاءكنندگان پيمان منع گسترش سلاحهاى هستهاى است كه به دست آوردن تكنولوژى هستهاى براى مصارف صلحآميز را مجاز دانسته، ايالات متحده همواره نسبتبه تكميل نيروگاههاى هستهاى ايران، حساسيتخاصى از خود نشان داده است; چنانكه در پى امضاى قرارداد تكميلى نيروگاه اتمى بوشهر توسط روسيه، «ويليام پرى» وزير دفاع وقت امريكا در تاريخ 19/10/1373 ه. ش (10 ژانويه 1995م) در اظهار نظرى اعلام كرد:
ايران ممكن است ظرف 7 تا 15 سال آينده، به جنگافزار هستهاى دستيابد... امريكا نگران دستيابى ايران به پلوتونيوم و اورانيوم شديدا غنى شده و يا بهدستآوردن جنگافزار اتمى از اين نوع است. (8)
راديو دولتى امريكا نيز در تاريخ 4/2/1374 ه. ش (24 آوريل 1995 م) درخصوص استعداد و توان ايران براى دستيابى به سلاحهاى اتمى گفت:
ايالات متحده امريكا، متقاعد و مطمئن شده است كه جمهورى اسلامى ايران، درصدد دستيابى به توانايى توليد جنگافزارهاى اتمى است... ايران مجهز به سلاح اتمى براى همسايگان آن كشور و نيز براى منافع امنيتى امريكا خطرى بسيار بزرگ و وخيم خواهد بود. (9)
اين راديو، همكارى اتمى ساير كشورها با جمهورى اسلامى ايران را در جهت تهديد و جنگافروزى منطقه خاورميانه دانسته و استفاده صلحآميز آن را از سوى ايران منتفى دانست:
ايران درصدد دستيابى به رآكتورهايى است كه حداكثر توانايى آن توليد پلوتونيوم است نه توليد نيروى برق. (10)
سناتور دمكرات «ديان فرينشتاين» از ايالت «كانتيكات» در جلسه «كميته فرعى كميسيون روابط خارجى سنا» كه باعنوان «فروشهاى تسليحاتى ايران» درتاريخ 16/2/1376 ه. ش (6 مه 1997 م) برگزار شده بود، بنا را بر استفاده غير صلحآميز ايران از فناورى هستهاى گذاشت:
ايران عضو پيمان منع گسترش سلاحهاى هستهاى است و بازرسان آژانس بينالمللى انرژى اتمى، نشان دادهاند كه آنها [ايرانىها] هيچگاه فعاليت ممنوعهاى نكردهاند; با وجود اين همه مطمئناند كه ايران سلاح هستهاى را دنبال مىكند. (11)
مادلين آلبرايت وزير خارجه دوره دوم رياست جهمورى كلينتون نيز در اظهار نظرى در تاريخ 16/5/1376 ه. ش (7 اوت 1997 م) گفت:
امريكا نگران فعاليتهاى ايران براى كسب سلاحهايى با قدرت تخريب گسترده است. (12)
در مقابل سيل عظيم اين اتهامات، ايران نيز بهطور مكرر اعلام كرده است كه به صورت صلحآميز از فناورى و تكنولوژى هستهاى استفاده خواهد كرد و هيچگونه تلاشى در جهتبهدست آوردن سلاح اتمى در دستور كار خود ندارد. ايران همواره گفته است كه همچنان به تعهدات خود در قبال «كنوانسيون منع تكثير و كاربرد سلاح اتمى» وفادار است.
براساس همين رويكرد، ادعاهاى واشنگتن از سوى تهران، دخالت در امور داخلى و مغاير با حاكميت ملى ايران تلقى شده است كه جمهورى اسلامى هيچگاه از تلاش خود براى بهرهبردارى مسالمتآميز از فناورى هستهاى صرفنظر نخواهد كرد.
پر واضح است كه اتهامات امريكا در اين خصوص، بيش از آنكه جنبه واقعى داشته باشد، عمدتا جنبه سياسى دارد. متقنترين دليل اين امر هم برخوردارى كشور كوچكى نظير اسرائيل از حدود 200 كلاهك هستهاى و عدم پيوستن آن به كنوانسيون منع تكثير سلاحهاى هستهاى و يا در اختيار داشتن برخى همسايگان ايران، نظير پاكستان از توانمندى عملياتى بهكارگيرى سلاح هستهاى از يكسو و سكوت معنىدار ايالات متحده در قبال آنها از ديگر سوست.
اگر استقلال در سياستخارجى را وجه مميزه ايران بعد از انقلاب با قبل از آن به حساب آوريم، بسيار طبيعى خواهد بود كه از سوى تهران تمهيدات پيشگيرانهاى نظير ارتقاى توانمندى دفاعى و نظامى بهمنظور مقابله با تهديدات احتمالى كه امنيت ملىاش را تهديد مىكند، انديشيده و بهكار گرفته شود. بسيار طبيعى است كه توقعات، رفتار نامعقول، قيممآبانه و مداخلهگرايانه امريكا در اين خصوص سياستخارجى مستقل ايران را بر نتابد و خود همين امر ديوار بىاعتمادى ميان دو بازيگر را بيش از پيش بلندتر ساخته و مىسازد.
1-2. بهرهگيرى از تروريسم
ايران از سال 1363 ه. ش (1984 م) در فهرست كشورهاى حامى تروريسم وزارت امور خارجه امريكا قرار گرفت. بعدها وزارت خارجه اين كشور در تاريخ چهاردهم اسفند ماه 1371 ه. ش (5 مارس 1993 م) در جو تنشآلودى كه در روابط دو كشور در حال گسترش بود، ايران را از فهرست كشورهايى نظير عراق، ليبى، كوبا و كره شمالى كه امريكا آنها را كشورهاى حامى تروريسم مىخواند، تغيير و در صدر كشورهاى حامى تروريسم قرار داد، و جمهورى اسلامى را خطرناكترين دولتبانى تروريسم ناميد. (13)
مقامات و دستگاههاى اطلاعرسانى ايالات متحده با تبليغات گسترده و تكرارى خود در اين زمينه، درصدد القاى خطر ناشى از اقدامات تروريستى ايران برآمدهاند تا از اين طريق، چهرهاى خشونتطلب از رژيم جمهورى اسلامى ارايه دهند. در اين قسمت از بحث، به مشتى از اين اظهارنظرها، بهعنوان نمونهاى از خروارها اتهام اشاره مىكنيم تا عمق و سمت و سوى تبليغات آنها مشخص گردد. «وارن كريستوفر» وزير امور خارجه وقت امريكا درتاريخ سيزدهم مهرماه1374 ه. ش (15 اكتبر 1995 م) در مجمع عمومى سازمان ملل گفت:
ايران كه امروز كشور پيشتاز در پشتيبانى از تروريسم است، كوشيده است تا از طريق مسلح ساختن، تامين هزينه و آموزش گروههاى تروريستى مانند حزبالله لبنان، جهاد اسلامى فلسطينىها و حماس، روند صلح خاورميانه را از مسير خود منحرف سازد. ايالات متحده نقش رهبرى را درمقابله با خطر و تهديد ايران متقبل شدهاست. » (14)
راديو دولتى امريكا نيز در تاريخ چهارم ارديبهشتماه 1374 ه. ش (24 آوريل 1995 م) همين اتهام تكرارى را اينچنين القاء كرد: «ايران بزرگترين پشتيبان تروريسم بينالمللى در جهان است. » (15)
سناتور جمهورىخواه «سام براون بك» از ايالت «كانزاس» كه رياست كميته فرعى روابط خارجى سنا را در امور خاور نزديك و جنوب آسيا عهدهدار بود، در ضمن گزارشى تحت عنوان «گسترش جنگافزارهاى ايران»، در تاريخ 28 فروردين ماه 1376 ه. ش (17 آوريل 1997 م) خطاب به اعضاى كميته گفت:
طى سالهاى گذشته از آغاز انقلاب اسلامى، ايران به صورت يك كشور مبارز درآمده است كه درصدد است اسلام خاص خود را صادر نموده و از ترور در داخل و خارج براى دستيابى به اهداف خود استفاده كند... طى اين 19 سال، ايران علىرغم ريشخند مهمترين شركاى تجارى خود در اروپا، از پشتيبانى خود از تروريسم بينالمللى نكاسته است. (16)
در اين هنگام «ديويد ولش»، كفيل معاونت وزارت امور خارجه امريكا در امور خاور نزديك نيز در اظهار نظرى تهديدآميز اعلام كرد:
مادامى كه ايران درصدد صدور قدرت نفوذ و ترور خود به طريقى است كه منافع ما و ثبات بينالمللى را تهديد مىكند، ما براى منزوى كردن ايران و محدود ساختن آن تهديد، تلاش خواهيم كرد. (17)
مسئول هماهنگى امور ضد تروريسم در وزارت امور خارجه واشنگتن نيز در تاريخ نهم تيرماه 1376 ه. ش (30 ژوئن 1997 م) در اظهار نظرى گفت: «ايران سالهاى بسيار است كه سوء قصد به جان مخالفان خود را در خارج بهعنوان ابزار سياستخارجى به كار برده است. » (18)
«جيمز فولى» سخنگوى وقت وزارت خارجه ايالات متحده هم در تاريخ نوزدهم آذرماه 1376 ه. ش (10 دسامبر 1997 م) ضمن تكرار همين اتهام، با ژستى آشتىجويانه و قائل شدن نقشى پدرانه به دولت متبوعش، بررسىهاى كارشناسانه پيرامون آن را به تشكيل جلسه مذاكرات دو جانبه طرفين احاله داد:
گفت و گو و مذاكرات دو جانبه امكان خواهد داد مسئله مهمى نظير نقش تهران در حمايت از تروريسم بينالمللى كه ايالات متحده، ايران را به آن متهم مىسازد، مورد بحث قرار گيرد. (19)
دولت امريكا به دو دليل عمده از ايران بهعنوان بانى تروريسم ياد مىكند كه در واقع خود بيش از هر كشور ديگرى در جهان بهاين موارد متهم است:
يك. اعزام ماموران اطلاعاتى و امنيتى ايران به ساير كشورها بهويژه كشورهاى اروپايى براى ترور مخالفان جمهورى اسلامى ايران كه در همين ارتباط سازمانهاى اطلاعاتى و امنيتى امريكا بيشترين عملياتهاى خرابكارانه، ترور و كودتا را در قلمرو سياسى ساير كشورها و بهويژه ايران، رهبرى، هدايت و اجرا كرده است.
دو. حمايت مالى و تسليحاتى ايران از گروههاى مسلح ساير كشورها كه براى براندازى دولتهاى خود تلاش مىكنند. در اين مورد نيز پرونده حمايتهاى مالى و تسليحاتى امريكا از مخالفين و يا ضد انقلابيون كشورهاى مستقل آنچنان واضح و قطور است كه نويسنده را از پرداختن و استناد به دلايل مستند ديگر بىنياز مىسازد.
به عنوان نمونه اصولا وقتى سازمان مجاهدين خلق! (منافقين) گستردهترين و خونينترين عمليات تروريستى را طى دو دهه انقلاب در ايران انجام داده و مورد حمايت رسمى تبليغاتى و مالى ايالات متحده قرار گرفته و از سوى كنگره اين كشور بودجهاى رسمى براى انجام عمليات براندازى نظام جمهورى اسلامى در اختيار اين گروهك تروريستى خشونتطلب قرار مىگيرد و همه كشورهاى غربى متحد امريكا، مامن و پناهگاه چنين گروههاى ضد مردمى است، غير واقعى بودن اين اتهام، به وضوح به اثبات مىرسد. علاوه بر اين، حمايتهاى واشنگتن از رژيم صهيونيستى تلآويو كه منبع تروريسم دولتى در منطقه خاورميانه است، اثبات سياسى بودن اين اتهام را از اقامه هر استدلال ديگرى بىنياز مىسازد.
تهران در موضعگيرىهاى رسمى پيرامون اين اتهام، قاطعانه اين ادعا را رد كرده و اعلام نموده است كه براى پيشبرد اهداف سياستخارجى خود، نيازى به انجام عمليات تروريستى ندارد و از امريكا نيز خواسته است تا اگر مدارك و شواهدى در اين زمينه در دست دارد، ارايه كند. بهعنوان نمونه، بهدنبال انفجار در يكىاز مجتمعهاى دولتى شهر «اوكلاهاماى» امريكا و نسبت دادن آن به ايران، آقاى هاشمى رفسنجانى رئيس جمهور وقت ايران، در تاريخ يكم ارديبهشت ماه 1374 ه. ش (21 آوريل 1995 م) در گرجستان اعلام كرد:
موضع ما بسيار روشن است. ما با اينگونه جنايتها از سوى هركس كه اتفاق بيفتد، به شدت مخالفيم و عملكرد دولت امريكا عليه ملت ايران، سبب نمىشود كه ما اقدامات ضد انسانى و جنايتكارانه را كه در آن كشور صورت مىگيرد، مورد تاييد قرار دهيم. (20)
در مجموع با توجه به اينكه ايران قربانى تروريسم كور بوده و همواره خواهان همكارى بينالمللى براى مبارزه اصولى در اين زمينه مىباشد و علاوه بر سازمان ملل در ساير مجامع بينالمللى از جمله جنبش عدم تعهد و سازمان كنفرانس اسلامى براى يافتن راهكارهاى مبارزه با تروريسم مشاركت فعال داشته است، اطلاق اتهاماتى نظير منبع تروريسم دولتى بودن بر آن دور از واقعيت است.
1-3. نقض حقوق بشر
بهدليل اختلاف نظام ارزشى حاكم بر جوامع ايالات متحده و ايران، اين اتهام نيز همانند ساير اتهامات قبلى در موقعيتهاى مختلف از سوى واشنگتن عليه تهران اعلام گرديدهاست. بهعنوان نمونه صداى امريكا درتاريخ دوم فروردين ماه 1374 ه. ش (22 مارس 1995 م) اعلام كرد:
گزارش وزارت امور خارجه امريكا مىگويد، در ايران، حكومت كماكان يكى از عوامل اصلى نقض حقوق بشر انسانى است و درسال 1995 م [1374 ه. ش] نيز هيچگونه نشانه و قرينهاى كه حاكىاز بهبود وضعيتحقوق بشر باشد، مشاهده نشده است. (22)
اين راديو، موارد نقض حقوق بشر را كه در گزارش وزارت امور خارجه اين كشور آمده بود، در موارد ذيل خلاصه كرد:
از جمله موارد نقض پيوسته و حساب شده حقوق انسانى، بايد از كشتارهاى خارج از موازين قانونى و اعدامهاى فورى، شكنجه متداول و ساير انواع رفتار خفتبار، ناپديد شدنها و دستگيرىهاى خودسرانه و ممانعت از آزادى بيان، شرايط سخت و طاقتفرساى زندان، فقدان محاكمات عادلانه، ممانعت از آزادى مطبوعات، آزادى انجمن و اجتماعات و آزادى مذهب نام برد. (23)
قطعنظر از غير واقعى بودن و جنبه سياسى و تبليغاتى اتهامات وارده بر تهران ازسوى واشنگتن، بهنظر مىرسد كه اختلاف ارزشهاى حاكم بر جامعه ايران و امريكا، عامل اصلى برداشتهاى متفاوت هر دو بازيگر از مقوله حقوق بشر باشد.
ريشه اين اختلاف برداشت و طرز تلقى مختلف، در اين نكته ظريف نهفته است كه مبانى فلسفى و عقيدتى بسيارى از اصولى كه از سوى امريكا و كشورهاى غربى به نام حقوق بشر مطرح مىگردد، با برخى از اصول حقوق بشر از ديدگاه جمهورى اسلامى ايران كه برگرفته از فرهنگ و معارف اسلامى است، متفاوت و احيانا فاقد مشتركات اصولى است.
براى كسانى كه حتى مختصر اطلاعى از اسلام و تاريخ آن دارند، روشن است كه بحثحقوق بشر از ديدگاه اسلام، صرفا يك بحث انفعالى و تطبيقى نيست كه در برابر انديشههاى حقوقى و سياسى غرب، تفكر مشابهى بهنام حقوق بشر اسلامى مطرح و يا بهصورت تطبيقى در مقايسه دو ديدگاه، وضعيتحقوق بشر ايران را از عقبماندگى حقوق بشر غربى تبرئه نمايد.
اصولى چون كرامت انسان، آزادى، مساوات، برخوردارى از امنيت و دفاع مشروع، تامين اجتماعى، تعليم و تربيت، نفى اكراه و اجبار از حقوق زن و كودك و محرومان جامعه، احترام به مالكيت، رعايت عدالتاجتماعى و ديگر مفاهيم حقوق طبيعى، فطرى و قراردادى انسان، از جمله مقولههاى حقوقى و سياسى مندرج در فقه و تاريخ اسلام است كه بهطور مفصل و معقول، قبل از حقوق بشر شهرتيافته امروزى، مورد بحث قرار گرفته است. (24)
در حالىكه تفكر و انديشه حقوق بشر در غرب از تفكر اومانيستى آن جوامع نشات مىگيرد، اعتبار حقوق بشر و الزامآور بودن آن درتفكر اسلامى، بدانخاطر استكه حقوق بشر، جزئى از مكتب اسلام و قوانين الهى است و ايمان به اين مكتب، به حقوق بشر اعتبار بخشيده، آن را الزامآور مىكند. به همين دليل در تفكر دينى اسلام، حقوق بشر از عمل، الزام و ضمانت اجرايى بيشترى برخوردار است.
اما جمهورى اسلامى، بارها اعلام نموده است كه بهعنوان يك دولت مستقل به اصول اساسى مربوط به حقوق بشر احترام مىگذارد و در مسير عمل به تعهدات بينالمللى خود در اين زمينه گام برمىدارد. با اين حال با توجه به استقلال و جهتگيرى اعتراضى سياستخارجى ايران نسبتبه امريكا، درحالىكه بازيگر رقيب از نفوذ و كنترل كافى در نهادهاى بينالمللى حقوق بشر برخوردار است، از «نقض حقوق بشر» بهعنوان ابزار سياسى عليه ايران سود مىجويد.
با نگاهى به رفتار كشورهاى متحد امريكا در منطقه خاورميانه و سكوت كاخ سفيد در قبال نقض عينى حقوق بشر در اين كشورها و حتى تاييد ضمنى عملكرد آنها از سوى واشنگتن، سياسى بودن بهكارگيرى اين نوع اتهامها عليه ايران، به اثبات مىرسد. درحالى كه در عربستان سعودى، زنان از حق رانندگى محروم و در كويت و برخى از كشورهاى حاشيه جنوبى خليج فارس، زنان از حق راى دادن و شركت در انتخابات محرومند و كشورى همانند مصر، در عمل رئيس جمهور مادامالعمر دارد، بهدليل آنكه رؤساى آن دولتها همپيمان و تامينكننده منافع امريكا در منطقه هستند، از نقض حقوق بشر در اين كشورها خبرى نيست.
اما در مقابل، ايران كه در دو دهه از انقلاب خود، قريب به بيست دوره انتخابات مهم و سرنوشتساز را پشتسر گذاشته و تمامى مسئولين مملكتى آن از رهبر تا نمايندگان شوراهاى شهر با آراى مردم انتخاب مىشوند، از سوى كاخ سفيد بهعنوان ناقض حقوق بشر اعلام مىشود.
1-4. اختلال در روند صلح خاورميانه
يكىاز تبعات سياسى جنگ دوم خليجفارس، تحميل اراده صهيونيستهاى امريكايى بر كشورهاى عربى خاورميانه براى سازش با رژيم صهيونيستى اسرائيل بود. ايالات متحده با در اختيار گرفتن رهبرى ائتلاف متحدين عليه كشور عربى عراق كه كشورهاى عربى منطقه نيز در كنار امريكا و بر ضد عراق قرار گرفتند، قبح و زشتى سازش با اسرائيل را نزد آنها شكست; بهنحوى كه كشورهاى عربى منطقه از اين زمان به بعد، سبقت در برقرارى صلح با رژيم صهيونيستى را پيشه خود ساختند.
بهرغم شروع مذاكرات فىمابين اعراب و اسرائيل، تاكنون صلحى پايدار در ميان طرفين برقرار نگرديده است. ايالات متحده يكى از موانع اصلى بر سر راه سازش را موضعگيرىهاى اعتراضى ايران در قبال اين قضيه معرفى مىكند. واشنگتن مدعى است كه تهران با حمايت مالى، سياسى و معنوى خود از گروههاى اسلامگراى فلسطينى نظير حماس، جهاد اسلامى و نيز حزبالله لبنان از يكسو و در پيش گرفتن جهتگيرى اعتراضآميز در سياستخارجى خود در قبال روند سازش از ديگر سو، فرآيند صلح را مختل ساخته است.
كاخ سفيد از اين حيث، ايران را تهديدى جدى عليه منافع امريكا در منطقه خاورميانه بهحساب مىآورد. «رابرت پيلترو» مدير كل امور خاور نزديك وزارت خارجه اين كشور در تاريخ يكم مهرماه 1374 ه. ش (23 سپتامبر 1995 م) مدعى شد:
رژيم اسلامى - انقلابى ايران با پيگيرى برنامه سلاحهاى امحاى جمعى، حمايت از تروريسم و خشونتبا هدف متزلزل ساختن ثبات منطقهاى و روند صلح خاور ميانه، اقدام براى بىثبات كردن همسايگان و نقض حقوق بشر، تهديدى متوجه منافع ما مىكند. (25)
تحليلگران برجسته سياستخارجى و كارشناسان مسائل امنيتخارجى واشنگتن، پيشرفت در روند صلح خاورميانه را بدون مهار ايران غير ممكن دانسته و كنترل قدرت و نفوذ منطقهاى ايران را عامل اصلى پيشرفت فرآيند صلح تلقى مىكنند. بهعنوان نمونه از ديدگاه هنرى كيسينجر:
پيشبرد روند صلح ميان اسرائيل و اعراب بدون مهار حكومت اسلامى ايران امكانپذير نيست. هر اندازه روند صلح پيشتر رود حكومت اسلامى ايران در منطقه ضعيف خواهد شد. (26)
در مقابل ادعاهاى امريكا، ايران ضمن آنكه حمايت مالى و تسليحاتى خود را از گروههاى فلسطينى رد مىكند، به دليل تضييع حقوق مردم فلسطين و ناديده گرفتن حقوق حقه آنها در معاهدات پيشنهادى صلح و استوار بودن پايههاى رژيم صهيونيستى بر اشغال و تجاوز از يكسو و استمرار اشغال بخشى از سرزمينهاى كشورهاى اسلامى منطقه، نظير بلندىهاى جولان (سوريه) و بخشهايى از جنوب لبنان و با وجود بلند كردن علم صلحخواهى از سوى اسرائيل از ديگر سوى و همچنين نقطه تهديد فرض كردن رژيم اشغالگر تلآويو براى جمهورى اسلامى، به حمايتهاى سياسى و معنوى خود از گروههاى اسلامگراى مبارز فلسطين و لبنان ادامه مىدهد.
ايران معتقد است كه تا زمانى كه حق طبيعى مردم اين مناطق با واگذارى سرزمينهايشان به آنها اعاده نشود، منطقه صلحى با ثبات را به روى خود نخواهد ديد و موضعگيرىهاى يكسويه و جانبدارانه واشنگتن در طرفدارى از تلآويو، خود مانع اساسى براى در دستيابى به صلح دائمى در منطقه خواهد بود.
با وجود اين، بهواسطه نفوذ لابى صهيونيستى در دستگاه سياستگذارى خارجى امريكا از يكسو و اهميت استراتژيكى اسرائيل براى ايالات متحده از ديگر سو كه بسان برج ديدهبانى اين كشور در ميان كشورهاى اسلامى در جهت تامين و حفاظت از منافع واشنگتن به ايفاى نقش مىپردازد، حمايت كاخ سفيد از رژيم صهيونيستى اسرائيل نيز غيرممكن مىگردد. بهطور قطع موضعگيرى متفاوت ايران و امريكا بر سر بحران صلح خاورميانه، در حال حاضر يكى از دلايل استمرار اصطكاك سياستخارجى طرفين با همديگر را باعث مىشود.
پي نوشت ها:
1) وى، اى. دى، جنگ روانى، ترجمه گروه علوم انسانى جهاد دانشگاهى، (تهران، دفتر مركزى جهاد دانشگاهى، بى تا)، ص 12.
2) جان. ام. كالينز، استراتژى بزرگ (اصول و رويهها) ترجمه كورش بايندر، (تهران، انتشارات دفتر مطالعات سياسى و بينالمللى وزارت امور خارجه، 1370) ص 487.
3) روزنامه كيهان، «سازمان مخوف سيا، از كنترل افكار تا سرنگونى نظامها»، 26/2/1364.
4 (Radio Marti، راديو مارتى اصطلاحى استبرگرفته شده از خوزه مارتى، قهرمان ملى كوبا و به برنامهاى اطلاق مىشود كه ايالات متحده به منظور دخالت در اوضاع داخلى كوبا به دليل جهتگيرى اعتراضى سياستخارجى كوبا در مقابل واشنگتن عليه آن كشور پخش مىكند. راديو آزادى نيز بهطور رسمى برنامههايى را بهمنظور براندازى نظام جمهورى اسلامى از جمهورى چك از اروپاى شرقى پخش مىكند.
5) كى. جى. هالستى، مبانى تحليل سياستبنالملل، ترجمه بهرام مستقيمى و مسعود طارمسرى، (تهران، دفتر مطالعات سياسى و بينالمللى وزارت امور خارجه، 1373)، ص 359.
6) محمد على العوينى، امپرياليسم تبليغى يا تبليغات بينالمللى، ترجمه محمد سپهرى، تهران: مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامى، 1369)، ص 230.
7) همان، ص 231.
8) غلامرضا علىبابايى، تاريخ سياستخارجى ايران از شاهنشاهى هخامنشى تا به امروز (تهران، درسا، 1375)، ص 132.
9) نشريه خبرگزارى جمهورى سلامى ايران، نگاهى به سمت و سوى سياستخارجى رژيم امريكا در گفتار رسمى شماره 5 راديو امريكا، دىماه 1374، ص 41.
10) همان.
11) نشريه خبرگزارى جمهورى اسلاى ايران، متن كامل مذاكرات كميته فرعى كميسيون روابط خارجى سنا «فروشهاى تسليحاتى ايران»، شماره 2، 5/5/1376، ص 4.
12) راديو امريكا، ساعت 30/21، 16/5/1376.
13) نشريه ويژه خبرگزارى جمهورى اسلامى، تنش فزاينده در روابط ايران و امريكا، بهمن ماه 1372، ص 8.
14) نشريه خبرگزارى جمهورى اسلامى، نگاهى به سمت و سوى سياستخارجى امريكا در گفتار رسمى شماره 1 صداى امريكا، آذر ماه 1374، ص 20.
15) همان، شماره 5، دىماه 1374، ص 41.
16) نشريه خبرگزارى جمهورى اسلامى، گزارش مذاكرات جلسه كميته فرعى كميسيون روابط خارجى سناى امريكا، شماره يك، 21/3/1376، ص 2.
17) همان، ص 19.
18) راديو امريكا، 9/4/1376.
19) راديو مسكو، ساعت 30/19، تاريخ 19/9/1376.
20) روزنامه ابرار، 1/2/1374.
21) نشريه خبرگزارى جمهورى اسلامى، نگاهى به سمت و سوى سياستخارجى امريكا در گفتار رسمى شماره 3 صداى امريكا، شهريور 1375، ص 1.
22) همان، شماره 7، ص 11.
23) همان.
24) محمدحسن ضيايىفر، نسبتبين حقوق بينالمللى بشر و حقوق بشر اسلام، نشريه يادايام، اسفند 1374، ص ص 23- 25.
25) نشريه خبرگزارى جمهورى اسلامى ايران، نگاهى به سمت و سوى سياستخارجى امريكا در گفتار رسمى شماره 1، آذر ماه 1374، ص 18.
26) راديو اسرائيل، ساعت 30/18، 20/8/1376.