نویسنده: حمیدرضا هدایت پناه
آیا این درمانها واقعاً كارآمد و بیخطر هستند؟
درمان با استفاده از سلولهای بنیادی، یكی از موضوعات داغ حوزه سلامت در یك دهه گذشته بوده است. درمان دیابت، ترمیم ضایعات نخاعی و یا حتی عضله قلب آسیب دیده از یك سكته جدی به وسیله سلولهای بنیادی، همگی از مواردی هستند كه ما را به وجد میآورند، اما مسئله به همین سادگیها هم نیست. هنوز سؤالات بسیاری در مورد نحوه عملكرد، درمانگری واقعی و حتی خطرات بالقوه این روشهای درمانی وجود دارند كه نمیتوان با قطعیت به آنها پاسخ داد.
***
1- آیا سلولهای بنیادی واقعاً كارگشا هستند؟
زمانی كه Shinya Yamanaka ژاپنی و همكارانش در سال 2006 موفق به تمایز زدایی از سلولهای فیبروبلاستی و ساخت اولین سلولهای بنیادی چند توان القایی (Induced Pluripotent Stem Cells) شدند، به نظر میرسید با برطرف شدن مشكل عدم وجود تعداد كافی سلولهای بنیادی در برخی از بافتها مانند بافت عصبی حالا با تكنیك جدید میتوان همه مشكلات را حل كرد، اما به زودی مشخص شد كه همه چیز به این سادگیها هم نخواهد بود. اگرچه فرایند تمایز زدایی از سلولهای بنیادین به خودی خود كار دشواری است، اما حقیقت این بوده كه القاء مسیر تمایزی موردنظر به سلول بنیادی چند توان به دست آمده و هدایت آن به سمت ساخت سلولهای تخصصی كه مورد نیاز هستند حتی از آن هم پیچیدهتر خواهد بود، تا جایی كه علیرغم تمامی مطالعات صورت گرفته هنوز درك صحیحی از اصول این فرایندها در سطح مولكولی نداشته و در نتیجه با موفقیت فاصله داریم.ذكر این نكته ضروری است كه درك ما از مسیرهای ژنتیكی و سیگنالینگ سلولی و در كل فرایند تمایز در سالهای اخیر به گونهای خیره كننده افزایش پیدا كرده اما هنوز پرسشهای زیادی هستند كه باید پاسخ آنها را پیدا كنیم. علیرغم تمامی تحقیقات صورت گرفته و پیشرفتهایی كه حاصل شده FDA هنوز هیچكدام از روشهای درمانی مبتنی بر سلولهای بنیادی را تأیید نكرده، اما تعداد روشهایی كه در صف انتظار هستند به هیچ وجه كم نیستند و در 5 و یا حداكثر 10 سال آینده باید منتظر ورود تعدادی از آنها به فرایند درمان بیماریها باشیم.
2-سلول بنیادی چیست؟
در بدن یك فرد بالغ حدود 35 تریلیون سلول وجود دارد كه هركدام دارای ویژگیهای مخصوص به خود بوده و با برخورداری از بیشمار اندامكها و پروتئینهای مختلف قادر به انجام وظایف كاملاً تخصصی هستند. تمامی این سلولهای فوق العاده متفاوت از یك سلول زایگوت اولیه مشتق شدهاند و این درست همان جایی است كه جادوی حیات خود را به ما نشان میدهد. تبدیل شدن یك سلول به انسان حقیقتاً حیرتآور است و در این بین سلولهای بنیادی، نقش قابل توجهی برعهده خواهند داشت. در مسیر تكوین جنین، سلولهای اولیه به آرامی از همدیگر متفاوت میشوند و در اثر فرایندهای ژنتیكی پیچیدهای كه هنوز به صورت كامل برای ما شناخته شده نیستند، هركدام در مسیر تبدیل شدن به سلول تخصصی جدیدی از نورون عصبی گرفته تا تارهای ماهیچه و سلولهای كبدی گام برمیدارند.سلولهای بنیادین را میتوان به خمیرهای بدون شكلی توصیف كرد كه در فرایند رشد و تكامل خود به شكل سلولهای تخصصی جدید درمیآیند. البته اینگونه نیست كه تمامی این سلولها از تواناییهای مشابهی برخوردار باشند، برای مثال سلولهای بنیادی خون ساز را كه در مغز استخوان قرار دارند در نظر بگیرید. این سلولها میتوانند به انواع گلبولهای سفید، قرمز و یا پلاكتها تبدیل شوند اما برای ساخت بافت عصبی جدید شما به سلولهای بنیادی مخصوص این بافت یا Myosatellite cellها احتیاج دارید. مسئله زمانی مشكل میشود كه بدانیم در بدن انسان 220 نوع بافت مختلف وجود دارد كه هركدامشان از چندین نوع سلول كاملاً خاص ساخته میشود.
خبر خوب اینكه ما راه حلهایی برای تمایز زدایی سلولهای بنیادی موجود در هر بافت و تبدیل آنها به انواع Polari potent Stem cells پیدا كردهایم. این سلولهای بنیادی درست مانند نمونهای جنینی، توانایی تبدیل شدن به انواع سلولهای تخصص یافته در بافت بدن را دارا هستند و در صورت اجرای صحیح فرایند موسوم به لانه گزینی میتوانند با قرار گرفتن در محل مناسب سلولهای آسیب دیده، بافت مورد نظر را ترمیم كرده و درنهایت به درمان كامل و بدون مشكل عارضه موردنظر منجر شوند.
3- خطرات استفاده از سلولهای بنیادی
سرطان اولین نگرانی در مورد استفاده از سلولهای بنیادی در بدن فرد است. در یك نمونه محققان روس پس از تزریق سلولهای بنیادین جنینی به بدن پسربچهای كه از مشكلات نخاعی رنج میبرد، موفق به درمان این عارضه در وی شدند، اما چیزی نگذشت كه بیمار به دلیل ابتلا به تومور مغزی جان خود را از دست داد.وقوع سرطان به وسیله سلولهای بنیادین به هیچ وجه دور از دسترس به نظر نمیرسد. این سلولها از توانایی تكثیر بالقوه بالاتری نسبت به سلولهای معمولی برخوردارند كه در صورت خارج شدن كنترل امور از دست درمانگر (كه با توجه به پیچیدگی فوق العاده بدن به هیچ وجه دور از ذهن نیست) میتواند سبب به وجود آمدن بافت سرطانی شود. مشكل بعدی، به لانه گزینی نادرست این سلولها باز میگردد تا جایی كه در یك نمونه هنگامی كه پزشكان امریكایی بیمارستان ماساچوست از منبع بزرگ سلولهای بنیادین موجود در بافت بینی برای درمان مشكلات موجود در نخاع بیمار خود بهره بردند، همه چیز خوب پیش رفت، اما 8 سال بعد مشكلات، شروع به نمایان شدن كردند كه درنهایت پس از عمل جراحی مجدد، مشخص شد دلیل آنها ایجاد شدن بافت مشابه پرههای بینی در بین مهرههای بیمار بخت برگشته بوده است!
سومین نگرانی در بحث استفاده از سلولهای بنیادی، پیش بینی ناپذیر بودن آنهاست. به عبارت بهتر درمان یك عارضه به وسیله آنها تضمین كننده درمان شدن آن به صورت همیشگی نخواهد بود و همیشه ریسك بازگشت به شرایط اولیه وجود خواهد داشت. برای مثال بكسور معروف Lamon Brewster هنگامی كه در یكی از به یاد ماندنیترین رقابتهای زمان خود در برابر Robert Helenius فنلاندی قرار گرفت، اگرچه ناك اوت نشد، اما حسابی زیر هوكهای راست او له شد و این ضربات سنگین بخش اعظم شبكیه چشمان او را از هم پاشید. هیچ راهی برای نجات چشم چپش وجود نداشت تا اینكه مجموعه Mark Beman دواقع در كالیفرنیا پیشنهاد داد تا او را با تزریق سلولهای بنیادین درمان كند. نتایج در یك كلام خارق العاده بود و بكسور خوش بخت به سرعت بینایی از دست رفته خود را به دست میآورد، در پایان مداوا، تواناییهای چشمان او حتی بهتر از زمان مسابقهاش شده بودند. او حتی ادعا میكرد كه این درمان دردها و مشكلات دیگری را هم از میان برداشته، گویی معجزهای رخ داده است.
اما این داستان تا انتها به همین خوبی پیش نرفت و پس از 5 سال از پایان درمانش، بینایی چشمان Brewster دوباره شروع به تحلیل رفتن كرد. كابوس بار دیگر به زندگی او بازگشته بود، فقط با این تفاوت كه این بار خیلی آرامتر پیشرفت میكرد.
4-چشم به راه آینده
درمان به وسیله سلولهای بنیادین، بدون شك روزی نگاه ما را به مسئله سلامت متحول خواهد كرد و با فراهم آوردن درمانهایی كه پیش از این حتی فكرش را هم نمیكردیم، ما را وارد عصری جدید خواهد كرد. پیشرفتهای صورت گرفته در این حوزه در یك كلام باورنكردنی هستند و حالا در گوشه گوشه جهان پژوهشگران در حال از میان برداشتن تك تك مشكلاتی هستند كه در این مسیر در برابر آنها قد علم كردهاند. همه اینها بدان معناست كه درمان سلولهای بنیادی سرانجام روزی وارد زندگی ما خواهد شد، اما اینكه این اتفاق چه زمانی روی میدهد و از آن مهمتر چقدر زمان موردنیاز خواهد بود تا هزینههای سرسام آور امروزی آن برای توده مردم قابل پرداخت شود، مسایلی هستند كه هیچ چیز به غیر از سپری شدن زمان نمیتواند پاسخی برای آن داشته باشد. به این امید كه با سرمایه گذاریهای صحیح در این بخش و انجام پژوهشهای هدفمند در این زمینه، كشور عزیز ما نیز بتواند سهم خود از این فناوری پیشگام را به دست آورد.منبع مقاله:
ماهنامهی نوآور، سال دوازدهم، اردیبهشت 95، شمارهی 140.