در اینكه زمان رسول خدا و بلافاصله پس از رحلت وی (صلی الله علیه و آله و سلم) مصاحفی در دست بعضی از صحابه بود، جای سخنی نیست. صحابه و بعد از آنها تابعین، هر كس كه میتوانست، مجموعهای از آیات الهی برای خود گرد میآورد. به طوری كه تا سالها بعد داشتن مصحفی شخصی، گذشته از اینكه برای انجام فرائض مذهبی لازم بود، و هنوز نسخههای آن كم و نادر بود و تهیهی آن نیز دشوار مینمود و برای تعلیم سایر مسلمانان و كودكان و نومسلمانها نهایت ضرورت را داشت، نشانهی تشخّصی بشمار میرفت و مالكیّت آن بر شخصیت مذهبی و ارزش اجتماعی دارندهی آن میافزود.
اما منابع اطلاعاتی ما از این قبیل مصاحف نسبت به گذشته، كمتر شده است. البته در این زمینه، مثل زمینههای دیگر علوم قرآنی، در طول قرون كارهای بسیار باارزشی انجام یافته است. بعضی از اینها به طور مستقل در مورد مصاحف و قرآن صورت گرفته و برخی اطلاعات دیگر در ضمن كتب دیگری مثل كتب مربوط به علوم قرآنی، قرائتها و تفسیرها، فهرستها، احادیث و روایات آمده است. اما در مورد بخصوص مصاحف، كتب مستقل متعددی نوشته شده كه از آنها نام تعدادی باقی مانده است:
1) كتاب اختلاف مصاحف الشام و الحجاز و العراق ابن عامر (م118هـ)
2) كتاب اختلاف مصاحف اهل المدینه و اهل الكوفه و اهل البصرة كسائی (م189هـ)
3) كتاب اختلاف اهل الكوفه و البصره و الشام فی المصاحف فَرّاء (م207هـ)
4) كتاب اختلاف المصاحف خلف بن هشام (م229هـ)
5) كتاب المصاحف و جامع القراآت (جمع القرآن) مدائنی (م231هـ)
6) كتاب اختلاف المصاحف ابی حاتم سجستانی (م248هـ)
7) كتاب المصاحف و الهجاء محمد بن عیسی اصفهانی (م253هـ)
8) كتاب المصاحف ابن ابی داود سجستانی (م316هـ)
9) كتاب المصاحف ابن انباری (م327هـ)
10) كتاب المصاحف ابن اشته اصفهانی (م360هـ)
11) كتاب المصاحف ابن مقسم (م362هـ)
12) كتاب غریب المصاحف ورّاق. (1)
ظاهراً كتبی كه پیش از تعیین هفت قرائت توسط ابن مجاهد (322هـ) نوشته شده باید دست بازتری در نقل قرائتها میداشتهاند. در میان این مجموعه 3 كتاب مشهورترند: كتابهای ابن ابی داود، ابن انباری و ابن اشته. ولی با نهایت تأسف باید گفت كه از این مجموعهی نفیس تنها كتاب مصاحف ابن ابی داود سجستانی (316-230هـ) (فرزند امام ابوداود محدث مشهور و صاحب كتاب السنن) باقی مانده و بس. بنابراین، كسی كه بخواهد در این وادی قدمی بزند، چارهای ندارد جز اینكه متوسل به كتب دیگر مربوط به این كار، و مهمتر از همه تفاسیر قرآن هم بشود.
از گشتی اجمالی در این كتب، خوب میتوان دید كه صحابه به همان زمان رسول خدا هم از كار جمع صحائف قرآنی غافل نماندهاند. مثلاً میگویند حمزه عموی پیامبر كه در جنگ اُحد، هشت سال پیش از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، شهید شد، مصحفی برای خود ترتیب داده بود. (2) از چند و چون این مصحف خبری نداریم. اما چهار روایت معتبر از سه نفر در این زمینه موجود است؛ (2 روایت از انس بن مالك، یكی از محمد بن كعب قرظی و دیگری از شَعْبی) كه هر كدام چهار پنج شش نفر را نام بردهاند كه توانستهاند در زمان رسول خدا قرآن را جمع كنند. (3) مجموعهی این چهار روایت را كه در نظر بگیریم نام این افراد بدست میآید كه در عصر پیامبر قرآن را مجموع داشتهاند: ابیّ بن كعب، ابوالدرداء، مُعاذ بن جَبل، زید بن ثابت، ابوزید، عبادة بن صامت، ابوایّوب انصاری، سعد بن عبید، مُجمّع بن جاریه (جز دو سه سوره).
دانی (م444) نیز یكنفر دیگر بدین صورت افزود كه ابوموسی اشعری باشد. ابن الندیم و سیوطی و بسیاری از علمای فن، نام دیگری را یاد میكنند كه در آن سخنی نیست و آن علی بن ابی طالب (علیه السلام) میباشد. بیهقی میان عثمان و تمیم الداری مردّد است. عبدالله بن عمرو هم در زمان رسول خدا مصحف را گرد آورده بود. (4)
بدین ترتیب نام چهارده نفر را در دست داریم كه در زمان رسول خدا دارای مصاحفی بودهاند. البته اگر مصاحف همهی اینها باقی مانده بود و یا لااقل چگونگی آنها در دل كتب ضبط شده بود و خبر روشنی از آنها میداشتیم، هیچ تردیدی نداشتیم كه منظور از «جمع قرآن» در زمان رسول خدا همین گردآوری و تدوین قرآن در میان دو جلد است. ولی متأسفانه از بعضی از این مصاحف مثل مصحف عبادة بن صامت، ابوایّوب، ابوزید و تمیم الداری هیچ اطلاعی در دست نیست. از آنها هم كه خبری باز آمده، آنقدر در روایات و اخبار اختلاف و تفرقه است كه كار داوری درست را بسیار دشوار ساخته است. اما همینقدر هم كه باز گفتهاند خود برای روشن شدن موضوع و اثبات وجود مصاحفی در زمان رسول خدا كافی است.
البته پس از زمان رسول خدا، كار تدوین مصاحف و داشتن مجموعههای شخصی از آیات الهی رایجتر شد. به طوری كه امروز مجموعاً نام 23 نفر از صحابه را داریم كه كم و بیش خبری از مصاحفشان به ما رسیده و همگی اینها مربوط به زمان پیش از عثمان و بهتر بگویم همزمان مصحف ابوبكر است.
متأسفانه از این مصاحف نسخهای و یا برگهائی تاكنون باقی نمانده است. آنچه هم گوشه و كنار احیاناً به نام مصاحف علی بن ابی طالب و یا ائمهی اطهار (علیهم السلام) مشهور است، بعد میرسیم. برگهای دوباره نوشته شده از مصاحف قدیمی را هم كه لویس منگانا ادعا كردهاند از مصاحفِ پیش از مصحف عثمانی است (5)، در واقع حداكثر به قرن دوم هجری میتواند برسد و نه پیش از آن.
پس متأسفانه نسخهی مطمئن مكتوبی از آنها در دست نمانده است. فقط در كتب مربوط است كه میتوان از این مصاحف آثاری جستجو كرد. به واقع، رواج متن كنونی قرآن، چنان پرجلال و شكوه بود و این مجموعه به حدی مورد قبول قرار گرفت كه در طول زمان هیچ یك از مصاحف صحابه و تابعین باقی نماند. شاید بعضی از آنها تا قرن ششم هم موجود بوده، اما امروز چیزی به طور قطع و یقین در این باره نمیتوان گفت. (6)
از این اشارهها میتوان این استنباط را داشت كه مفهوم مصحف معنی كلی و عامی پیدا كرده كه فراگیرتر از اصطلاح كتاب میان دو جلد باشد. حمزه كه هشت سال پیش از ختم وحی، شهید شده، اگر هم مصحفی میداشته مسلماً اوراقی ناتمام بوده است و از آنجا كه حتی در ترتیب سورهها میان مصاحف اختلافاتی بوده، بنابراین میتوان حدس زد كه همهی این مجموعهها كامل و مرتب و مدوّن نمیتوانسته باشد. هر یك از اینها استقلال كاملی هم نداشته است. بلكه بیشتر اینها دنبالهی هم قرار گرفتهاند. از مصحف علی (علیه السلام) سخن قاطع و روشنی در دست نیست. اما نگاهی به مصاحف دیگر نشان میدهد كه صرف نظر از اختلافهای مختصری، اینها بیشتر در سه چهار خط اصلی قرار میگیرند كه مصاحف ابیّ، ابن مسعود و ابوموسی آن را ترسیم كردهاند.
مصاحف تابعین كه یكسره تابع مصاحف صحابهاند. مثلاً مصحف علقمه (م62) ربیع بن خُثَیم (م64) حارث بن سُوَید (م70) اسود (م74) حِطّان (م73)، طلحة بن مصرّف (م112) اعمش (م148) كاملاً مبتنی بر مصحف عبدالله و ابوموسی اشعری بودهاند.
مصاحف صحابه هم (صرف نظر از اختلاف قرائت و بعضی اختلافات جزئی دیگر) در اصول در همان سه چهار خط قرار میگیرند. بیشتر اینها جنبهی تبلیغی داشته و سروصدای زیادی بوده كه دربارهی شخصیت مالكان اصلی این مصاحف شده است. وگرنه به واقع جز مصحف اصلی نبوده و فقط حداكثر در ترتیب سورهها و بعضی قرائتها با هم فرق داشتهاند. اختلاف قرائتهایی هم كه به صاحبان مصاحف نسبت داده شده، و واقعاً معلوم نیست كه تا چه حدّ دامنه داشته است. گرچه بحث بر سر آنها گاهی اختلافات سیاسی را موجب شده، اما واقعیت آنها را در بحث از «قرائت قرآن» به تفصیل باید دید. این نكته را هم نمیتوان ناگفته گذاشت كه نگاهی به اختلافاتی كه از مصاحف باز گفتهاند ما را بدین نتیجه میرساند كه بسیاری از اختلافات، مربوط به رسم الخط سنتی و ابتدائی آن زمان بوده و اختلاف در بعضی از قرائتها (مثل سورهی والعصر103) كاملاً حاكی از این است كه دستهای از این مصاحف در زمان پیامبراكرم و پیش از عرضهی اخیر تنظیم و ترتیب یافته است.
هرچه بود، نمیتوان پوشیده داشت كه در زمان ابوبكر و حتی زمان عمر، بعضی از این مصاحف رواج زیادی داشتهاند. مصحفی كه ابوبكر تهیه كرد، نزد خود او ماند و تا حدود سال 30 هجری مصحفی رسمی از طرف حكومت به مردم عرضه نشد. بنابراین، هر كس در آن بیست سال پس از نبی اكرم، در انتخاب مصحف خود و اقتداء به یكی از مصاحف صحابه آزاد بود. در شهرهای اسلامی هم مصاحف مختلف صحابه رواج داشت و هر شهری به مصحفی روی آورده بود و آن را رواج میداد. تا جائی كه تقریباً آن را نشانه و صفت مشخصه و بارز شهر قرار داده بودند. چنانكه (ص329) ابن اثیر نقل میكرد كه تا سال سی هجری چهار مصحف در چهار گوشهی ممالك اسلامی رواج داشته است: مصحف ابیّ در دمشق، ابن مسعود در كوفه، ابوموسی در بصره و مقداد در حِمْص (7) (8).
اما در این مورد یكی از محققین غربی با استناد به «قرائت اهل حِمْص» و وجود معاذ در حمص (9) كه بیشتر ساكنان آنجا بعدها یمنیها بودند و فقدان روایتی از مصحف مقداد، حدس میزد كه در این موقع باید مصحف معاذ در حمص رایج میبوده، نه مصحف مقداد. (10)
به هر صورت، رواج مصاحف مختلف در ممالك اسلامی در آن موقع مسلم است. حال ببینیم چه مصاحفی در زمان ابوبكر وجود داشتهاند؟ این صورت را كه شامل 20 نام میشود به ترتیب تاریخ وفات صاحبان این مصاحف مورد بررسی قرار میدهیم:
1) مصحف فاطمه (علیها السلام)
از گرامی دخت پیامبراكرم گفتهاند كه مصحفی داشته است. گرچه مدارك در این باره بس كم است، ولی احتمال چنین امری هم دور نیست. چه، او پروردهی دامان عصمت و بزرگ شدهی خاندان نبوت بود. او با قرآن اُنسی تمام داشت و چه بسا كه خود و یا شوهر بزرگوارش (علیه السلام) برای وی مصحفی ترتیب داده بود و از آنجا كه قرائت از روی مصحف و نگاه كردن به قرآن، افضل بر قرائت از حفظ است (11)، مسلماً فاطمه (علیها السلام) نیز ترجیح میداده كه از روی نسخهی مكتوب قرائت كند.در روایتی از امام جعفر صادق (علیه السلام) نیز نقل كردهاند كه: «فاطمه (علیها السلام) 75 روز بعد از رسول خدا بزیست. در مرگ پدر هر لحظه حزن و اندوه وی زیادت میگشت و جبرئیل هر روز به تعزیت و تسلیت او میآمد...» و علی مرتضی (علیه السلام) مصحفی برای او رقم میكرد. (12) گفتهاند كه آن مصحف سه برابر قرآن متداول بوده است (13) و نزد امام زمان میباشد. مؤمنان باید تا زمان ظهور حضرت صبر و پایداری داشته باشند. (14) متأسفانه در این مورد غالیان، تندرویهایی كردهاند اما در مورد كیفیت این مصحف نظر دیگری هم هست. سید شرف الدین، علامهی سعید در المراجعات میگوید كه مصحف حضرت فاطمه امثال و حكم و موعظه و سخنان عبرت آمیز و اخبار بوده است (15) بنابراین از سلك مصاحف قرآنی بیرون است. اما اینكه گفته شده در سورهی معارج كلمهی «بولایة علی» در مصحف فاطمه (علیها السلام) آمده بوده، موردنظر علمای تشیع نیست. مرحوم بلاغی نیز هم عقیدهی علامهی سعید است و میگوید چنانكه از روایات كافی (16) برمی آید مصحف حضرت فاطمه (علیها السلام) سخنی است از اسرار علم، هم چنانكه امام جعفر صادق (علیه السلام) فرموده در آن حرفی از قرآن نیست و یا فرموده: در آن چیزی از حلال و حرام نیست، بلكه در آن، علم به پیش آمدهای آینده است. (17) بنابراین، اگر هم نام «مصحف» داشته جزء مصاحف قرآنی به حساب نمیآید. در برابر این نظریات، یك نظر دیگر هم ابراز شده كه متأسفانه منبع اصلی بدست داده نشده است. و آن این است كه «در روایات اهل البیت وارد است كه عثمان مصحف فاطمه را كه به اشارت پیغمبر بود، از علی بن ابیطالب طلب كرد و جمع مصاحف با آن مطابقت داد...» (18).
2) سالم
سالم از پیش گروندگان به اسلام و از بزرگان صحابه بود. او بردهی آزاد شدهی سَلمی (یا عمره) زن ابوحذیفه بود كه بعد دختر او فاطمه را به زنی گرفت. (19) یكی از چهار نفری بود كه به فرمان پیامبر قرآن را باید از آنها میآموختند. (20) و ابن بُریده میگفت: سالم نخستین كسی بود كه قرآن را جمع کرد (21). او از معدود صحابهای بود که هم جزء مهاجران و هم از گروه انصار به حساب میآمد. او اهل صُفّه بود و بسیاری از صحابه را امامت میكرد و سرانجام یكسالی پس از رسول خدا در یوم یمامه كشته شد. (22)با وجود اینها از مصحف او آگاهی درستی در دست نیست. آنچه گفتهاند فقط در دو كلمه اختلاف است (23) كه یك چنین اختلافی را مصحف مستقلی نمیتوان به شمار آورد.
3) ابوزید
قیس بن السكن همان است كه مالك بن انس میگفت قرآن را در زمان رسول خدا جمع كرد (24) و جزء صاحبان مصاحف اولیه شناخته شده (25)، اما قرائتی یا اختلافی با مصحف موجود از او باز نگفتهاند.4) سعد بن عُبید
نخستین كسی است كه نام «قاری» یافته (26) و ابن حبیب (م245هـ) او را نخستین جامع قرآن میداند. (27) اما از مصحف و قرائتش چیزی باز نگفتهاند. (28)5) مُعاذ بن جَبل
او قاضی یمن بود و بعد به شام مأمور شد و مصحفش در شام و حِمْص رواجی داشت. او فقیه و مفتی و قاضی و قاری بود. (29) از صحابهای بود كه كه در عهد نبی افتخار جمع قرآن را یافت. (30) با اینكه در طاعون عمواس به سال 18 هجری در شام درگذشت (31) و زمان كوتاهی برای اشاعهی مصحف او وجود داشت، ولی مصحفش همردیف مصاحف اُبیّ و ابن مسعود ذكر شده (32) مصحف رایج در حِمْص از آن او بوده است. با وجود اینها، از مصحف او خبری بازنگفتهاند.6) اُمّ ورقه
دختر عبدالله بن حارث است كه به دست كنیز و غلام خود در زمان عمر كشته شد، سیوطی میگوید كه قرآن را جمع كرده بود (33) اما نشان دیگری در دست نیست.پینوشتها:
1. مقدمهی عربی جفری بر كتاب المصاحف ابن ابی داود، ص10، مقدمهی انگلیسی ماتریال ص1 ح1، فهرست ابن الندیم 36، 38، 39، 64، اتقان1: 32.
2. تاریخ القرآن دكتر عبدالصبور شاهین 126، به نقل از رسالهی شواذ القراءة كرمانی 144.
3. برای اطلاع بیشتر از آن روایات، رجوع كنید به مقالهی...
4. اتقان1: 248، بخاری: مناقب الانصار17، مسلم: فضائل الصحابه ح119، 120، ترمذی: مناقب32، ابن سعد2: 2/ 112-114، احمد3: 233، 277، طیالسی ح2018، فهرست ابن الندیم 30 تجدد.
5. ترجمهی مقدمهی بلاشر ص55، ح38، مقدمهی ماتریال جفری 14، 15، مختصر دائرةالمعارف اسلام 281/ 1.
6. در زمان نگارش این كتاب، هنوز نسخههای قرآنِ صنعا (متعلق به سدهی اول هجری)، نسخهی قرآن بیرمنگام (متعلق به اواسط سدهی اول هجری)، نسخهی توبینگن آلمان (متعلق به سدهنخست هجری)، كشف نشده بود. این نسخههای نفیس، بخش زیادی از قرآنِ در دسترس ما را پوشش داده و با آن همخوانی دارند. این كه آیا این قرآنهای یافت شده، مصحف شخصی بودهاند یا مصحف رسمی و رایج را نمیشود به دقت تعیین نمود، اما همین كه میزان همخوانی بالایی میان این نسخهها با قرآنِ رسمی ما وجود دارد نشان از تاریخی بودن قرائت و چیدمان موجود سورهها است. (راسخون)
7. بلوكی است از فلسطین نزدیك بیت المقدس به معنی «چشمههای گرم» كه بیشتر مردم یمن در آنجا سكونت دارند. همان شهر Emmaus قدیم است كه نام آن در انجیل لوقا 13:24 آمده است.
8. كامل3: 68 یا 86ط. تورنبرگ، ترجمهی فارسی3: 182 و 183، اتقان1: 71 كلكته.
9. معاذ در حمص دیده شود: ابن سعد 3: 2/ 125 و 7: 2/ 115.
10. Bergstrasser;Qorantext,III:172...
11. اصول كافی598 قدیم، باب القراءة فی المصحف.
12. اصول كافی1: 241 چاپ دوم تهران، ناسخ التواریخ ج2 ك 2ص109 چاپ اول، حیوة القلوب 2: 701 چاپ دوم. اعیان الشیعه1: 311.
13. اصول كافی1: 239.
14. تفسیر صافی فیض 1: مقدمهی 6 ص 27.
15. به نقل از مكتب تشیع 352.
16. اصول كافی جلد اول باب صحیفه و مصحف و جامعه، ص347.
17. در مقدمهی تفسیر آلاء الرحمن، به نقل از مقدمهی تفسیر شبّر، ص18 چاپ 1385 قاهره.
18. دیوان دین 62.
19. ابن سعد 3: 1/ 60، احمد6: 201.
20. همین كتاب ص298، اتقان1: نوع20.
21. اتقان1: 245 نوع 20.
22. اصابه 3 و4: 56، 57، ابن سعد3: 1/ 60، تاریخ گزیده 226.
23. ماتریال جفری 234، نولدكه2: 7، 11، 20.
24. ص250 همین كتاب.
25. احمد3: 277.
26. اصابه: ت3170، ابن سعد3: 2/ 30 و 4: 2/ 88.
27. محّبر 286.
28. ابن سعد3: 2/ 30، تاریخ اسلام ذهبی2: 14.
29. در زمان پیامبرگرامی و ابوبكر مفتی مدینه بود (كتانی2: 419)، رك. ابن سعد2: 2/ 107-108 و 7: 2/ 114.
30. غایة النهایة ابن جزری2: 301، اتقان1: 244 نوع 20.
31. احمد1: 196 و 5: 241 و معارف 254 و ابن سعد3: 2/ 124 و 7: 2/ 115 و ص337 همین كتاب. گویند این طاعون بیست هزار سپاه عرب را نابود كرد.
32. مصاحف سجستانی24.
33. غایة النهایة 1: 439، اتقان1: 75، مقدمتان27، ابن سعد4: 2/ 9.
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیركبیر، چاپ سیزدهم