راه کارهای شادزیستی در خانواده (قسمت اول)

سابقاً نیز اشاره کردیم که انسان تشنه ی دوستی و محبّت است. انگیزه ی بسیاری از تلاش ها و زحمات طاقت فرسای زندگی،محبّت می باشد. محبِت زن و فرزند،پدر و مادر و دوست و آشناست که انسان را به فعالیّت و کسب معاش وامی دارد. هم چنان که آدمی از محبّت خویش نسبت به دیگران لذّت می برد،پیوسته در تلاش است که با اقدامات گوناگون،محبّت دیگران را نسبت به خود جلب نماید.
چهارشنبه، 20 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
راه کارهای شادزیستی در خانواده (قسمت اول)
راه کارهای شادزیستی در خانواده (قسمت اول)
راه کارهای شادزیستی در خانواده (قسمت اول)

نویسنده: عباس اسماعیلی یزدی
طرح مسایل مربوط به همسران و وظایف آنان نسبت به یکدیگر رساله ای مستقل می طلبد. ما این هم را با بیان گزیده ای از مهمترین آنها پی می گیریم:

پایه گذاری زندگی بر محبّت:

سابقاً نیز اشاره کردیم که انسان تشنه ی دوستی و محبّت است. انگیزه ی بسیاری از تلاش ها و زحمات طاقت فرسای زندگی،محبّت می باشد.
محبِت زن و فرزند،پدر و مادر و دوست و آشناست که انسان را به فعالیّت و کسب معاش وامی دارد.
هم چنان که آدمی از محبّت خویش نسبت به دیگران لذّت می برد،پیوسته در تلاش است که با اقدامات گوناگون،محبّت دیگران را نسبت به خود جلب نماید.
انسان می خواهد که او را دوست داشته باشند،و اگر احساس کند که هیچ کس به او علاقه ندارد، جهان با همه ی وسعتش برای او تنگ و تاریک خواهد شد،خود را غریب و تنها می بیند و چه بسا همین احساس تنهایی،او را به اذیّت و آزار دیگران و یا حتّی خودکشی وادارد.
زن و شوهر بیش از دیگران،انتظار محبّت از یکدیگر را دارند و همان گونه که پیشتر یادآور شدیم،یکی از اهداف مهم ازدواج نیز همین محبّت خواهی و انس طلبی و آرامش در سایه کامیابی -های مشروع است.
جهاز و مَهر زن مِهر است ای دوست                        محبّت مغز باشد ما بقی پوست
در آن خانــــه که نبــوَد مهــربانــی                           جهنّــم دان و نامش زنــدگانی
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
«هرگاه کسی را دوست داشتی او را بدان آگاه ساز،زیرا این کار،دوستی را در میان شما استوارتر می سازد».
هم چنین آن بزرگوار نقل می کنند که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرموده اند:
«قَولُ الرَّجُلِ لِلمَرأَۀِ إِنّی اُحِبُّکِ لا یَذهَبُ مِن قَلبِها أَبَداً».
«گفتار مرد که به همسرش بگوید تو را دوست دارم هیچ گاه از دل او بیرون نمی رود».
چه بسیار مشکلات و اختلافات خانوادگی که با باور این کلام جذّاب و به کار بستن آن از بین می -رود. آری کلامی که در فرهنگ روانشناسی و علوم تربیتی باید با خطّ زرّین بر صفحه ی دل ها به نگارش درآید.

احترام متقابل:

هر انسانی به شخصیّت خویش علاقه مند است و از خدشه دار شدن آن می رنجد. عدم رعایت این امر مهمّ باعث بریدن رشته ی محبّت و ایجاد فاصله بین افراد می گردد. حفظ حرمت و شخصیّت دیگران در گرو احترامی است که در برخوردها از انسان ظاهر می گردد. رعایت این مسأله خصوصاً از سوی کسانی که با هم انس و الفتی دارند باعث استحکام دوستی و گرمی روابط آنان خواهد شد.
هرگز نباید به خاطر ارتباط صمیمانه و تماس نزدیک و خصوصی با دیگران،از این امر مهم غفلت ورزید. زن و شهر به دلیل ارتباط بسیار نزدیکی که با هم دارند بیش از همه موظّف به رعایت احترام متقابل و حراست از شأن و منزلت یکدیگر هستند.
حفظ آبروی یکدیگر،پرهیز از توهین و افشای اموری که شخصیّت دیگری را تخریب می کند خودداری از داد و فریاد و ناسزاگویی و دشنام به بستگان و نزدیکان یکدیگر، به کار بردن نام و لقب مورد علاقه ی طرف مقابل، پرهیز از نام بردن هر یک از دو طرف به الفاظی که طرف دیگر را می رنجاند و خودداری از هر عملی که به گونه ای احترام و شخصیّت دیگری را خدشه دار
می نماید از مهمترین اموری است که باید به دقّت از سوی هر یک از زن و مرد مراعات گردد بلکه در برخی موارد به عنوان یک واجب شرعی و دینی باید به آن ها توجّه نمود، چه آن که نه تنها گرمی و استحکام زندگی تا حدّ زیادی به آن ها وابسته است بلکه از عدم مراعات آن ممکن است دیگران سوی استفاده کرده و نهایتاً موجب بدآموزی فرزندان گردد.

اخلاق خوش:

دارا بودن اخلاق خوش یکی از اصول بسیار مهم و سرنوشت ساز در حیات اجتماعی انسانهاست. اجتماعی که افراد آن با اخلاق خوش و برخورد نشاط آمیز و گشاده رویی بیگانه اند، اجتماعی است پردرد که زندگی در آن مصیبت بار است. بیماری های روانی و ناراحتی های روحی که امروزه جوامع بشری به آن مبتلا است، عمدتاً از عدم رعایت این اصل مهم سرچشمه می گیرد.
خوش خلقی در محیط زندگی، نه تنها انسان را از انواع نگرانی ها و تشنّجات عصبی مصون می -دارد، بلکه عامل بسیار مؤثری برای پیروزی بر مشکلات و دشواری هایی است که برای آدمی پیش می آید.
«لا عَیشَ أَهنَأُ مِن حُسنِ الخُلقِ».
«حیاتی گواراتر از خوش خلقی نیست».
فرد بدخلق بیش از همه در جهنّم رفتار خویش می سوزد. دیگران نیز از معاشرت با وی بیزار، متنفّر و گریزانند. اخلاق خوش تا آنجا از اهمیّت برخوردار است که بسا فقدان آن، سبب ابطال اعمال نیک انسان می گردد.
در حدیث وارد شده که در حضور رسول خدا(صلی الله علیه وآله) دربارۀ بانوی مسلمانی عرض شد که وی روزها روزه و شب ها به عبادت مشغول است ولی بداخلاق است و با زبانش همسایگان خود را می آزارد. حضرت فرمودند:
هیچ خیر و خوبی ندارد و اهل آتش است.
همسران به خاطر معاشرت نزدیکی که پیوسته با هم دارند بیش از همه نیازمند رعایت این اصل مهم و پرهیز از بدخلقی می باشند. سوی خلق و بدی رفتار هر یک از آنان می تواند محیط زندگی را به جهنّمی سوزان مبدّل گرداند. بسیاری از طلاق ها و اختلافات همسران، ناشی از عدم برخورداری آنان از اخلاق خوش می باشد.
سعد بن محاذ صحابی بزرگی که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) با پای برهنه در تشییع جنازه ی او شرکت کردند ، در اثر بدرفتاری با خانواده اش به فشار قبر مبتلا گشت.
امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:
«مَلعُونَۀٌ مَلعوُنَۀٌ امرَأَۀٌ تُؤذی زَوجَها وَ تَغُمُّهُ وَ سَعِِیدَۀٌ سَعِیدَۀٌ امرأَۀٌ تُکرِمُ زَوجَها وَ لا تُؤذیِهِ وَ تُطیعُهُ فی جَمِیعِ أَحوالِهِ».
« از رحمت خدا دور و به لعن و نفرین او گرفتار است زنی که شوهرش را اذیّت کرده واندوهگین می سازد، وخوشبخت و سعادتمند زنی است که شوهرش را احترام گذاشته، آزارش ندهد، و در همه حال دستورش را پذیرا باشد».
هر یک از زن و مرد در محیط کار و زندگی خود با مسایل و مشکلات فراوانی روبرو هستند؛مرد در خارج منزل با صدها مسأله درگیر است فراز و نشیب های زیادی را طی می کند، ناملایمات گوناگونی را متحمّل می شود و با دلی پر از امید راه خانه را در پیش می گیرد، و به تنها جایی که برای تجدید نشاط و روحیه خود دل بسته است فضای منزل و برخورد شاد و خندان زن و فرزند خویش است.
از آن سوی، بانوی خانه با تلخی و شیرینی های فراوانی در طول روز مواجه می شود، کمبودهای زندگی را تحمّل می کند، توقّعات زیاد فرزندان را به هر شکلی که شده پاسخ می دهد، اذیّت و شیطنت آنان را بر خود هموار می سازد و با روحیه ای خسته، تنها امیدش این است که شوهر مهربان خود را که تنها محل تکیه و اعتماد اوست ملاقات کرده، حیاتی تازه بیاید.
تن دادن به حکم عقل و اطاعت از دستور شرع و ضرورت رعایت موازین اخلاقی، و بالأخره ، و بالاخره لزوم به کارگیری تجربیات گرانبهای زندگی، همه وهمه انسان را به خویشتن داری، بردباری، پرهیز از خشونت، دوری جستن از هر کار شتاب زده فرا می خواند.
هر کدام از زن و مرد اگر لحظه ای به حال و وضع دیگری بیندیشند و با اندکی بردباری و حوصله، برخورد ناخوشایند و زودگذری را که پیش می آید، به دیده اغماض بنگرند و پس از چند دقیقه سرور و نشاط انس و محبّت را در محیط خانه مشاهده کنند، دیگر هرگز حاضر نخواهند شد با هیچ قیمتی صفا و صمیمیت حاصل از خوش خلقی را با رفتاری ناشایست از دست بدهند.

سپاسگزاری و قدردانی:

چنان که در مبحث عواطف گذشت، سپاسگزاری بازتاب عاطفی محبّت و اخلاق خوش در روان آدمی است. هر انسانی طبیعتاً دوست دارد از کار نیک و محبّت دیگران قدردانی کند و این یکی از صفات بسیار پسندیده و خود از بزرگترین رموز جلب دوستی و احسان دیگران است.
سپاسگزاری تا آن اندازه مورد توجّه شارع مقدّس بوده و از چنان منزلت عظیمی برخوردار است که کوتاهی در انجام آن به مثابه ی تقصیر در شکرگزاری نسبت به ساحت اقدس الهی به حساب آمده است.
در حدیث است که امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:
در روز قیامت خداوند متعال خطاب به بعضی از بندگانش می فرماید:
آیا از فلان کس قدردانی کردی؟ عرض می کند: من به شکر تو پرداختم . خداوند می فرماید: چون از او قدردانی نکردی، شکر مرا نیز بجا نیاوردی. آن -گاه فرمودند:
«أَشکَرُکُم للهِ أََشکَرُکُم لِلنّاسِ».
« هر یک از شما که بیش از همه سپاسگزار مردم باشد، در واقع از همه کسی بیشتر خدا را شکرگزاری کرده است».
فقدان این خصلت نیکو در میان جوامع انسانی، نه تنها انسان را از انجام یک وظیفه بزرگ ایمانی محروم می سازد، بلکه از رغبت آدمی نسبت به انجام امر نیک و کار خیر می کاهد و چه بسا علاقه به ادامه زندگی را در انسان از بین برده و به تدریج به یأس و ناامیدی او بینجامد.
رعایت این امر مهم نیز بسان دوستی و احترام و اخلاق خوش بین از دیگران باید مورد توجّه و اهتمام همسران قرار گیرد.
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
«بهترین زنان شما آن بانویی است که اگر به او چیزی دهند(و یا خدمتی کنند) سپاسگزاری نماید و چنان چه از او بگیرند راضی و خشنود باشد».
نادیده گرفتن احسان و نیکی دیگران، انسان را از خیرخواهی آنان محروم و باعث زوال نعمت و نابودی کارهای نیک خود آدمی می گردد.
امام صادق (علیه السلام) فرموده اند:
«أَیُّما امرَأَۀٍ قالَت لِزَوجِها : ما رَأَیتُ قَطُّ مِن وَجهِکَ خَیراً فَقَد حَبِطَ عَمَلُها».
«هر زنی به شوهرش بگوید: هرگز از تو خیری ندیده ام، اعمالش ضایع گردیده و از بین می رود».

کاستن از توقّعات:

از عوامل مهمّی که در استحکام و استمرار روابط صمیمانه و محبّت آمیز نقش بسزایی ایفا می -نماید،پرهیز از خواسته های بی موردی است که بدون در نظر گرفتن امکانات طرف مقابل،بر او تحمیل گشته و وی را دچار مشکلات گوناگون می نماید.
اگر انسان خواهان محبّتی است که در آن هیچ گونه احساس ملالت و سنگینی نبوده،سایه اش آرامش جان و تن، میوه اش انس و راحتی باشد، باید از تحمیل هر نوع خواهش و تمنّایی که خارج از دایره ی وسع و بیرون از حدّ توان طرف مقابل است، و طرح آن زمینه ساز ایجاد بدبینی و دل سردی است بپرهیزد.
با نگاهی گذرا و نه چندان عمیق نیز می توان به خوبی دریافت که منشأ بسیاری از اختلافات و کشمکش های خانوادگی که حتّی در برخی از موارد به طلاق و جداتی مردان و زنان از یکدیگر انجامیده و حیرت و سرگردانی فرزندان و خستگی، افسردگی و آزار روح و جان آنان را در پی داشته، انتظارات غیر منصفانه و غیرواقع بینانه ای است که در عرصه ی زندگی را آن چنان بر مرد یازن تنگ نموده که نجات خویش را با همه ی مخاطرات و پی آمدهای ناخوشایند آن در ترک زندگی مشترک دیده، و تلخی آن را به جان خریده اند!
برادارن و خواهران عزیز! پدران و مادران مهربان ! چه نیکو و پسندیده است که به قول معروف، با قاض کردن کلاه خویش و با اندکی تأمّل و نهیبی بیدا رکننده به خود، به هوش آییم و کانون پر مهر و صفای خانه و زندگی را با توقّعات بی جا و ملال آور، عرصه ی تاخت و تاز ابلیس مطرود و نفس سرکش و ویرانگر، قرار نداده ، سرنوشت خود و فرزندان خویش را دست خوش خواسته -های غیر مشروع خود نسازیم.
به خدمت گرفتن بانوان برای ابتدایی ترین کارهای شخصی روزمره ی که حتّی ضعیف ترین انسان -ها نیز به سادگی از عهده ی آن بر می آند، تحمیل مهمانی ها و شب نشینی های دور از منطق و فوق توان و طاقت آنان از سوی مردان، بهانه گیری و در خواست های مختلف در زمینه ی تهیه لباس و مسکن و ماشین، بدون در نظر گرفتن امکانات مادّی مردان از سوی بانوان که با هیچ معیار شرعی و اخلاقی سازگار نیست، و صدها مورد از این قبیل که مرد یا زن را نسبت به ادامۀ زندگی مشترک بی رغبت و دل سرد می نماید از جمله مواردی است که با خویشتن داری، مراقبت و تأمّل در عواقب سوی آن باید به شدّت از آن ها بپرهیزد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می فرمایند:
«أَیُّمَا امرَأَۀٍ لَم تَرفُق بِزوجِها وَ حَمَلَتۀُ عَلی ما لایَقدِرُ عَلَیهِ وَ ما لایُطِیقُ لَم تُقبَل مَنها حَسَنَۀٌ وَ تَلقَی اللهُ وَ هُوَ عَلَیها غَضبانُ».
« هر بانویی که با همسر خویش مدارا نکند و او را بر انجام کاری که در توانش نبوده، و طاقت آن را ندارد وادارد، هیچ حسنه و کار نیکی از او قبول نخواهد شد و در قیامت خدا را در حالی که بر او غضبناک است ملاقات می کند».
حضرت فاطمه ی زهرا (علیهاالسلام) در طول زندگی از همسر بزرگواران امیرمؤمنان (علیه السلام) چیزی درخواست نمی کردند. حتّی می شد که چندین روز خود و فرزندان معصوم شان گرسنه می -ماندند و به آن حضرت یادآور نمی شدند. و هنگامی که حضرتش علّت آن را جویا می شدند، پاسخ می دادند:
« پدرم رسول خدا (صلی الله علیه وآله) مرا نهی فرمودند که از شما چیزی طلب نمایم».

تقسیم کار:

زن و مرد در طول حیات خود، رفیق راه و یار و یاور یکدیگرند. در غم ها و شادی ها شریک، و بار زندگی بر دوش مشترک آنهاست. هر دو با تمام توان خویش می کوشند تا زمینه را برای فراهم کردن محیطی پر از مهر و صفا مساعد کرده، ضمن بهره مندی از مزایا و مواهب آن، فضایی مناسب برای تربیت فرزندانی نیک به وجود آورند.
در عین حال اگر انجام کارها و امور داخل و خارج منزل را متناسب با توان و امکانات هر یک، با تفاهم و تقسیمی منطقی بر عهده گیرند، نه تنها از صمیمیّت آن ها نمی کاهد بلکه زندگانی را از آرامش بیشتری برخوردار می سازد:
امام صادق (علیه السلام) از پدر بزرگوار خود نقل می کنند که امیرمؤمنان (علیه السلام) و حضرت فاطمه (علیها السلام) در مورد تقسیم کارهای منزل از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) استمداد جستند.
آن حضرت کارهای داخل منزل را بر عهده حضرت فاطمه ی زهرا (علیها السلام) و امور مربوط به بیرون خانه را به حضرت امیر(علیه السلام) واگذاشتند.
حضرت فاطمه (علیها السلام) خرسندی خود را از این مسأله چنین بیان کرده اند:
«فَلا یَعلَمُ ما دَخَلَنی مِنَ السُّرُورِ إِلاّ اللهُ بِإکفائی رَسُول اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ تَحَمُلَ أَرقابِ الرِّجالِ».
« جز خداوند کسی نمی داند که من چقدر خوشحال شدم از این که پدرم مرا از انجام کارهای بیرون خانه و سروکار داشتن با مردان کفایت فرمود».
حضرت صادق(علیه السلام) در ارتباط با همین تقسیم کار فرموده اند:
«امیرمؤمنان پیوسته هیزم فراهم می کردند،کشیدن آب از چاه و جاروب نمودن را شخصاً عهده دار بودند. و همواره فاطمه ی زهرا (علیها السلام) به کار آسیای آرد و خمیر کردن و پختن نان
می پرداختنند».

پرهیز از عیب جویی و لغزش یکدیگر:

عیب جویی و تجسّس از خطاها و لغزش ها و عیوب دیگران یکی از زشت ترین صفات ناپسند است که از پستی، رذالت و پلیدی باطن فردی که به این کار مبتلا است حکایت می کند. آن که درصدد ظاهر نمودن عیب دیگران است، در شمار کسانی است که در آیه ی شریفه ی قرآن، به آن ها وعده ی عذاب داده شده است.
خداوند متعال می فرماید:
« إِنَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الفاحِشَۀُ فِی الَّذینَ آمَنوا لَهُم عَذابٌ أَلیمٌ فِی الدُّنیا وَ الآخِرَۀِ...»
«آنان که دوست دارند در میان مؤمنین، کارهای زشت ظاهر و علنی گردد، در دنیا و آخرت برای آن ها عذاب دردناکی خواهد بود».
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نیز فرموده اند:
«کسی که عمل ناشایست دیگری را ظاهر کند مانند آن است که خود به جای آورده، و هر که مؤمنی را به چیزی سرزنش نماید، نمی میرد تا آن که خود به آن مبتلا گردد».
امام باقر و امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:
« نزدیک ترین حالات انسان به کفر آن است که با کسی ارتباط برادری و دینی داشته باشد و درصدد برشمردن بدی ها و لغزش های او باشد (و عیوب او را نگاه دارد) تا روزی بدان وسیله، او را سرزنش نماید».
زن و شوهر علاوه بر روابط زناشویی و همکاری و همیاری در اداره ی زندگی مشترک و مسؤولیت های فراوان آن، ارتباط آنان مصداق روشنی برای برادری و رفاقت ایمانی به حساب می -آید، و به خاطر نزدیکی و دوام این پیوستگی از حساسیّت ویژه ای برخوردار است و اگر مراقب رفتار خویش نباشند و میدان زندگی را عرصه ی فعالیّت ابلیس لعین و وسوسه های نفس قرار دهند، دیر یا زود به این بلای ویرانگر مبتلا خواهند شد و روزگار را بر خود و فرزندان خویش تنگ و تاریک خواهند ساخت.
هیچ کس از لغزش و عیب و کاستی بی بهره نیست، باید با اشتغال به عیوب خویش، عیوب دیگران را ندید و در صورت آگاه شدن از آن، با اغماض و کرامت و بزرگواری، از آن گذشت. به رخ کشیدن عیب دیگران، دردی را علاج نمی کند و بسا باشد که مفاسد عظیمی به بار آورد. چه بسیار است عیوبی که خود به آن مبتلا هستیم و دیگران آن را از ما و سایرین پوشیده اند.
مولا امیرمؤمنان (علیه السلام) می فرمایند:
«مَن نَظَرَ فِی عَیبِ نَفسِهِ اَشتَغَلَ عَن عَیبِ غَیرِهِ...».
« هر کس که در عیب خویش بنگرد از عیب دیگری بازماند».

پی نوشت ها:

. کافي : 2/470 باب آگاه کردن مرد برادر خود را به دوستيش ح 2.
. وسایل : 20/23 ب 3 ح 9.
. بحار : 71 / 389 ح 41.
. بحار: 71/394 ح 63.
. بحار : 6/220 ح 14.
. بحار : 103/253.
. کافي : 2 /81 باب شکر ح 30.
. بحار: 103 / 239 باب اصناف النساء ح 46.
. وسایل : 20/162 باب 80 از مقدّمات نکاح ح 7.
. مکارم الاخلاق / 414 ب 8 ف 5.
. بحار : 43/31 باب مناقبها ح 38 و ص 59 ح 51.
. وسایل : 20/172 ب 89 ح 1.
. وسایل : 20/222 ب 123 ح 3.
. سوره ی نور : آيه ی 19.
. کافي : 2/265 باب التعيير ح 2.
. کافي : 2 / 264 باب من طلب عثرات المؤمنين ح 1.
. نهج البلاغه فيض / 1249 ح 341.

منبع:فرهنگ تربیت




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط