پوتین انرژی را بیش از سیاست دوست دارد
نويسنده: کنستانتین سیمونوف
ترکیب جدید دولت و دفتر ریاست جمهوری بهترین پاسخ به این سوال بود که آیا پوتین قصد دارد آرامش را برگزیند یا خیر. او اولین شخصیت کشور است که کار دو شاخه حکومت را به خود گره زده است. اما این سوال باقی می ماند که چرا چنین ترکیب دشوار و ریسک آمیزی برای کرسی نخست وزیری ایجاد شده است، در صورتی که در هر شکل بیشتر کارهای حکومتی در دست پوتین است؟
این گزینه مطرح می شود که پوتین، عادت کرده است که به قانون و قانون اساسی احترام بگذارد. چنین نقطه نظری وجود دارد که او نمی خواست باری دیگر غرب را مسخره کند. اما این ها پاسخی نهایی نیستند و باید یک دلیل دیگر را نیز بدان افزود. کرسی نخست وزیری پوتین را از غرق شدن بیش از حد در موضوعات سیاسی راحت کرده و اجازه می دهد که بر مواردی متمرکز شود که بیشتر مورد علاقه اوست، یعنی بر اقتصاد و یا انرژی.
بسیاری افراد پوتین را در درجه اول یک سیاستمدار می دانند. اما در حقیقت او بیشتر برخوردی تجاری نسبت به مشکلات دارد. پوتین بخوبی درک می کند که هر چقدر هم که درباره اقتصاد ما بعد صنعتی صحبت کرد، برتری اصلی و رقابتی روسیه در آینده نزدیک انرژی است. و در اینجا پوتین بعنوان نخست وزیر امکان مانور بیشتری دارد. بی دلیل نیست که او بلافاصله خط مشی کاهش بار مالیاتی برای کمپانی های نفت و گاز را اتخاذ کرد.
گفته می شود که پوتین در سیاست خارجی تقریباً تمایل به احیای امپراطوری شوروی و نیز استفاده از سلاح انرژی علیه غرب دارد. اما در آن صورت لازم می بود که وفاداری و حسن نیت همسایه ها را با گاز ارزان قیمت خرید، اما ما کاملاً برعکس عمل می کنیم. توسعه طلبی کمپانی های انرژی ما در بازارهای خارجی، عامل فشار سیاسی نبوده و امکان درآمد زایی بیشتر است. پوتین بعنوان یک بازرگان عمل کرده و سعی نمود قیمت بلیط ورودی به صنایع استخراجی روسیه برای کورپوراسیون های خارجی را افزایش داده و دارایی هایی اروپایی را در بخش عرضه برای افزایش سود کمپانی های داخلی دریافت کند.
در مقام ریاست جمهوری او تنها به مسئله انرژی نپرداخت. کافی بود پوتین پا به کشورهای غربی بگذارد که بلافاصله مورد بمباران سوالاتی درباره دموکراسی و حقوق بشر قرار می گرفت. اکنون پوتین می تواند با شهامت پاسخ دهد: من مسئول سیاست نیستم، این از اختیارات ریاست جمهوری است. پوتین می تواند از موضوعات دشوار سیاسی برای مذاکرات بگریزد. مثلاً اگر ژاپنی ها بیابند و درباره سرزمین های شمالی صحبت کنند، این مربوط به مدویدیف می شود. اما اگر درباره عرضه گاز طبیعی صحبت کنند، این به پوتین مربوط می شود.
می گفتند که برای پوتین خوشایند نخواهد بود که نمی تواند در اجلاس سران گروه هشت شرکت کند. اما در حقیقت این گروه مدت بسیاری است که تصمیماتی جدی نمی گیرد و همه چیز محدود به دیالوگ هایی پوچ، مثل مبارزه با گرسنگی در جهان می شود و سیاستمدارانی که آن را ترک کرده اند بیشتر رو به بازرگانی می آورند.
این گزینه مطرح می شود که پوتین، عادت کرده است که به قانون و قانون اساسی احترام بگذارد. چنین نقطه نظری وجود دارد که او نمی خواست باری دیگر غرب را مسخره کند. اما این ها پاسخی نهایی نیستند و باید یک دلیل دیگر را نیز بدان افزود. کرسی نخست وزیری پوتین را از غرق شدن بیش از حد در موضوعات سیاسی راحت کرده و اجازه می دهد که بر مواردی متمرکز شود که بیشتر مورد علاقه اوست، یعنی بر اقتصاد و یا انرژی.
بسیاری افراد پوتین را در درجه اول یک سیاستمدار می دانند. اما در حقیقت او بیشتر برخوردی تجاری نسبت به مشکلات دارد. پوتین بخوبی درک می کند که هر چقدر هم که درباره اقتصاد ما بعد صنعتی صحبت کرد، برتری اصلی و رقابتی روسیه در آینده نزدیک انرژی است. و در اینجا پوتین بعنوان نخست وزیر امکان مانور بیشتری دارد. بی دلیل نیست که او بلافاصله خط مشی کاهش بار مالیاتی برای کمپانی های نفت و گاز را اتخاذ کرد.
گفته می شود که پوتین در سیاست خارجی تقریباً تمایل به احیای امپراطوری شوروی و نیز استفاده از سلاح انرژی علیه غرب دارد. اما در آن صورت لازم می بود که وفاداری و حسن نیت همسایه ها را با گاز ارزان قیمت خرید، اما ما کاملاً برعکس عمل می کنیم. توسعه طلبی کمپانی های انرژی ما در بازارهای خارجی، عامل فشار سیاسی نبوده و امکان درآمد زایی بیشتر است. پوتین بعنوان یک بازرگان عمل کرده و سعی نمود قیمت بلیط ورودی به صنایع استخراجی روسیه برای کورپوراسیون های خارجی را افزایش داده و دارایی هایی اروپایی را در بخش عرضه برای افزایش سود کمپانی های داخلی دریافت کند.
در مقام ریاست جمهوری او تنها به مسئله انرژی نپرداخت. کافی بود پوتین پا به کشورهای غربی بگذارد که بلافاصله مورد بمباران سوالاتی درباره دموکراسی و حقوق بشر قرار می گرفت. اکنون پوتین می تواند با شهامت پاسخ دهد: من مسئول سیاست نیستم، این از اختیارات ریاست جمهوری است. پوتین می تواند از موضوعات دشوار سیاسی برای مذاکرات بگریزد. مثلاً اگر ژاپنی ها بیابند و درباره سرزمین های شمالی صحبت کنند، این مربوط به مدویدیف می شود. اما اگر درباره عرضه گاز طبیعی صحبت کنند، این به پوتین مربوط می شود.
می گفتند که برای پوتین خوشایند نخواهد بود که نمی تواند در اجلاس سران گروه هشت شرکت کند. اما در حقیقت این گروه مدت بسیاری است که تصمیماتی جدی نمی گیرد و همه چیز محدود به دیالوگ هایی پوچ، مثل مبارزه با گرسنگی در جهان می شود و سیاستمدارانی که آن را ترک کرده اند بیشتر رو به بازرگانی می آورند.