پژوهشی در زمینه آیةالاکمال(1)
امروز کافران از دین شما مایوس و ناامید شدند. پس، از آنان نترسید و از من بترسید. امروز برای شما دینتان را کامل و نعمتخود را بر شما تمام کردم و برای شما اسلام را بهعنوان دین پسندیدم.
مقدمه
1- روز ناامیدی کافران از دین شما مسلمانان;
2- روز برداشته شدن زمینه ترس مسلمانان از کافران;
3- روز کامل شدن دین;
4- روز اتمام نعمت الهی;
5- روزی که خداوند اسلام را به عنوان دین برای مسلمانان پسندید.
با توجه به ویژگیهایی که در آیه کریمه برای این روز بیان شده، روشن میشود که در این روز، واقعه مهمی اتفاق افتاده که این ویژگیهارابه همراه داشته است. بنابراین، برای مشخص شدن این روز، باید روزهای مهم تاریخ اسلام را بررسی کنیم تا معلوم شود این ویژگیها و خصوصیات در کدام روز جمع شده است.
از سوی دیگر، باید جهات مقابل این خصوصیات نیز روشن گردد; مانند اینکه:
1- طمع و امید کافران در چه موضوعی بوده که به ناامیدی مبدل شده است؟
2- ترس مسلمانان از کافران در چه زمینهای بوده که زمینه آن برداشته شده است؟
3- نقصان دین در چه اصلی یا فرضی یا حکمی بوده که در این روز کامل گردیده است؟
4- نعمت الهی چه کمی و کاستی داشته که به اتمام رسیده است؟
5- عدم رضایت پروردگار چه دلیلی داشته که در این روز، رضایت الهی نسبتبه دین اسلام حاصل شده است؟
بهمنظور روشن شدن مصداق این روز مهم (الیوم) و واقعه مهمی که در این روز اتفاق افتاده و خداوند با این عظمت از آن یاد میکند، ابتدا اجزا و مفردات آیه کریمه و خصوصیاتی که آیه برای این روز بیان کردهاستبررسی میگردد تا مشخص شود که این روز کدامیک از روزهای تاریخ حیات پیامبر گرامیصلی الله علیه وآله اسلام بوده است.
مفردات آیه
1- مدت زمانی که از طلوع فجر تا غروب خورشید را دربر میگیرد، در مقابل شب;
2- برههای از زمان یا مطلق زمان (روز یا شب);
3- «حین» یا هنگام.
ابن فارس میگوید: «الیوم واحد من الایام»; یکی از روزها را یوم گویند.
- در لسانالعرب، ابن منظور چنین گفته است: «الیوم مقداره من طلوع الشمس الی غروبها... و قالوا اناالیوم افعل کذا لایریدون یوما بعینه و لکنهم یریدون الوقت الحاضر»; روز از طلوع خورشید تا غروب است و گاهی مراد زمان حاضر است.
فیومی در المصباح المنیر میگوید: «اوله من طلوع الفجر الثانی الی غروب الشمس»; ابتدای آن از طلوع فجر دوم تا غروب خورشید است. بهدنبال آن، میگوید: «الیوم مذکر و جمعه ایام و تایث الجمع اکثر، فیقال ایام مبارکة و شریفة والتذکیر علی معنیالحین والزمان. والعرف قد طلق الیوم و یرید الوقت والحین نهارا کان اولیلا...»;
کتاب التحقیق فی کلماتالقرآن برای هر کدام از این سه معنا آیاتی بهعنوان شاهد آورده است:
الف - یوم به معنای روز، در مقابل شب: «قال موعدکم یومالزینة و ان یحشرالناس ضحی»(طه:59); «فمن کان منکم مریضا او علی سفر فعدة من ایام اخر...»(بقره: 185)
ب - استعمال کلمه یوم در معنای مطلق زمان (روز یا شب) - برههای از زمان: «قالوا لا طاقة لناالیوم بجالوت و جنوده»(بقره:249)، «لقدنصرکمالله فیمواطنکثیره و یوم حنین...»(توبه: 25)
ج - یوم به معنای حین: «لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه»(توبه: 108)، «و جعل لکم من جلودالانعام بیوتا تستخفونها یوم ظعنکم و یوم اقامتکم...» (نحل:80)
تمامی مفسران الف و لام در کلمه «الیوم» را برای عهد میدانند. عدهای به آن تصریح دارند و دیگران از معنا و تفسیری که بیان کردهاند، به نظر میرسد که الف و لام را برای عهد گرفتهاند. ابی السعود در تفسیر خود آورده است: «اللام للعهد والمراد به الزمان الحاضر و ما یتصل به من الازمنة الماضیة والآتیة و قیل: یوم نزولها...» (1) ابن حیان اندلسی میگوید: «الالف واللام للعهد... .» (2)
در نتیجه، معنای «الیوم» امروز یا آن روز است.
در اینکه الف و لام عهد اشاره به چه روزی دارد، دو نظر مطرح شده است:
1- روز معین - یعنی، روز نزول آیه: «قیل: ارید یوم نزولها...» (3)
2- زمان حاضر و زمانهای نزدیک به آن از گذشته و آینده: «المراد به الزمانالحاضر و ما یتصل به و یدانیه من الازمنة....» (4)
تقدیم «الیوم» و «لکم»
همچنین مقدم شدن کلمه «لکم» جار و مجرور برای اعلان این مطلب است که منفعت و مصالح شما مورد نظر بوده و نیز ایجاد علاقه است نسبتبه آنچه که بعدا ذکر خواهد شد; «تقدم الجار والمجرور للایذان من اول الامر بانالاکمال لمنفعتهم و مصلحتهم کما فی قوله تعالی: الم نشرح لک صدرک.» (6)
در کلمه «علیکم» نیز همین مطلب مورد نظر بوده است و نیز «علیکم» متعلق به «نعمتی» نیست; زیرا معمول مصدر بر آن مقدم نمیشود، هرچند گفتهاند: اگر ظرف باشد اشکالی ندارد. (7)
«یاس»: در مقابل رجا و امیدواری، به معنای قطع و بریده شدن آرزوها و امیدهاست. ابن فارس در مقائیس اللغة میگوید: «الیاس قطعالرجاء.»
ابن منظور در لسانالعرب، «یاس» را چنین معنا کرده است: «القنوط و قیل: نقیضالرجاء.»
در قاموسالمحیط چنین آمده است: «الیاس ضدالرجاء او قطع الامل.»
راغب اصفهانی نیز یاس را از بین رفتن آرزوها معنا کرده است.
«خشی»: این واژه به معنای «ترس» است، اما اهل لغت و تفسیر برای خوف و خشیت تفاوتهایی بیان کردهاند. راغب اصفهانی میگوید: «خشیت ترس آمیخته با تعظیم است و معمولا همراه با علم به چیزیکه از آن میترسد، میباشد و به همین دلیل علما بدان منحصر شدهاند:
اقربالموارد از کلیات ابوالبقاء نقل میکند که خشیت از خوف شدیدتر است.
جزایری در فروق اللغات از محقق طوسی نقل میکند که خوف حالتی است در نفس بر اثر انتظار عقاب یا عذاب، ولی خشیتحالتی است که در اثر شعور به عظمتخالق و هیبت آن حاصل میشود.
مرحوم علامه طباطبائیرحمه الله در المیزان از جمله تفاوتهایی که بین خوف و خشیتبیان میکند این است که «خشیت» تاثر قلب از رویآوردن شر است، ولی «خوف» تاثر عملی و اقدام به عمل در مقابل هراس درونی میباشد. بنابراین، خداوند در توصیف انبیاعلیهمالسلام میفرماید: «ولا یخشون احدا الاالله»، در صورتیکه خوف را در بسیاری از موارد برای انبیاعلیهمالسلام اثبات نموده است: «فاوجس فی نفسه خیفة موسی.» (8)
کتاب التحقیق فی کلماتالقرآن «خشیت» را چنین معنا کرده است:
«هوالمراقبه والوقایة معالخوف بان یراقب اعماله و یتقی نفسه معالخوف والملاحظة.»
آنچه از مجموع این اقوال و گفتارها استفاده میشود این است که «خشیت» نوع خاصی از ترس و خوف و همراه با ادراک و شعور عظمتخداوند و حالتی درونی است، ولی «خوف» اعم از آن میباشد. برخی «خوف» را به مرحله عمل و «خشیت» را به مرحله درون و برخی «خشیت» را خوف و عمل (مراقب) میدانند.
«اکمال» و «اتمام»:
صاحب کتاب التحقیق فی کلمات القرآن چنین آورده است: غالبا «تمام» در کمیات و «کمال» در کیفیات استعمال میشود. کمال پس از تمام شدن اجزا محقق میشود، به این صورت که خصوصیات دیگری به آن اضافه شود. در نتیجه، کمال پس از تمام است و کمال، در دین و تمام، در نعمتبهکار گرفته شده; چون دین پس از تمام شدنش به احکام و آداب و بیان معارف الهی، خداوند آنرا به ولایت و تعیین خلیفه و جانشین پس از پیامبرصلی الله علیه وآله کامل گردانید تا مرجع مردم در ادامه دین باشند.
در نهایت، باید بگوییم که معنای اکمال و اتمام بهیکدیگر نزدیک است و تفاوتی که برای این دو واژه میتوان بیان کرد این است که آثاری که برای اشیا وجود دارد بر دو گونه است:
یک قسم آثاری است که با جمع شدن تمام اجزای اثر حاصل میگردد، بهگونهای که اگر یک جزء نباشد ناقص است و اثر بر آن مترتب نمیگردد; مانند روزهای که اگر تمام روز را پرهیز کنند، صحیح است، ولی اگر به جزئی از آن اخلالی وارد شود باطل میباشد. بنابراین، در مورد روزه لفظ «تمام» استعمال شدهاست: «ثم اتموا الصیام الی اللیل.»(بقره:187)
نوع دوم آثاری است که بر اجزا مترتب است; یعنی، هر جزئی اثر خود را دارد و اگر همه اجزا جمع شوند، تمام اثر مطلوب حاصل میگردد. بنابراین، درباره 30 روز از ماه میفرماید: «و لتکملوا العدة.»(بقره: 185) پس هر روز از روزه اثر خود را دارد، صرف نظر از روز دیگر; مثلا، ساختمان تا زمانیکه قابل سکونت نشود، تمام نیست و ناقص میباشد، ولی بچه در رحم و جنین در ابتدای تولد تمام است و نقصی ندارد، ولی هنوز کامل نشده است و قابل رشد میباشد.
«رضی»: به معنای رضایت، خشنودی، پسندیدن و موافق میل و طبع بودن است. البته در موقعی که همراه «لام» استعمال شود، معنای اختیارکردن دارد.
زبیدی در تاج العروس، «رضیتبه و ارتضاه لصحبته» را به معنای اختیارکردن آورده است.
در المصباح المنیر، فیومی میگوید: «رضیتالشیء و رضیتبه: اخترته.» مفسران نیز درباره کلمه «رضیت له» معنای اختیارکردن را آوردهاند.
آلوسی در روح المعانی گفته که در «رضی» معنای اختیار در نظر گرفته شده و به این دلیل، با «لام» متعدی شده است. (9)
معترضه بودن بخشی از آیه
شواهد گویایی وجود دارد که این قسمتها ارتباطی با کل آیه و قبل و بعد آن ندارد و کلامی مستقل میباشد که مطلب مستقلی را بیان میکند:
1- از نظر معنای کل آیه، اگر این بخش برداشته شود نه تنها ضرری به معنای آیه نمیرسد و اخلالی در مفهوم پیدا نمیشود، بلکه ارتباط فقرات مربوط به هم بهتر نیز خواهد بود. همچنین اگر مجموعه آیاتی را که در این زمینه (حرام بودن گوشت تعدادی از حیوانها) نازل شده در کنار یکدیگر قرار دهیم، کاملا روشن خواهد شد که در سوره مائده این قسمت معترضه میباشد.
در سورههای بقره، نحل، انعام و مائده - بهترتیب - آیاتی چنین نازل شده است:
«انما حرم علیکم المیتة والدم و لحمالخنزیر و مااهل بهلغیراللهفمن اضطر غیر باغ...»(بقره:173)
«انما حرم علیکم المیتة والدم و لحمالخنزیر و ما اهللغیراللهبهفمناضطر غیرباغ...»(نحل: 115)
«... الا ان یکون میتة او دما مسفوحا او لحم خنزیر فانه رجس او فسقا اهل لغیرالله به فمن اضطر...»(انعام: 145)
«حرمت علیکم المیتة والدم و لحمالخنزیر و ما اهل لغیرالله به... فمن اضطر فی...» (مائده:3)
در تمام این آیات، که شباهت فراوانی از جهت لفظ و معنا و سیاق با یکدیگر دارند، بلافاصله پس از بیان چیزهایی که حرامند، موارد استثنا (فمن اضطر) آمده، ولی در سوره مائده، بین این دو بخش، قسمتهایی با کلمه «الیوم» آمده که از نظر معنا، هیچگونه ارتباطی به قبل و بعد ندارد. در نتیجه، معلوم میشود که این قسمت (الیوم) مستقل یا معترضه است.
2- روایات شان نزول و اسباب نزول آیه همگی این بخش از آیه (الیوم) را تنها ذکر کرده و هیچ شان نزولی این قسمت را همراه کل آیه نیاورده است. این نیز دلیل روشنی بر استقلال این قسمت از آیه میباشد.
طبری از سدی، وسیوطی و عبدبن حمید از شعبی نقل میکنند که آیه «الیوم اکملت لکم دینکم» روز عرفه نازل شده است. (10)
همچنین اهل سنت روایات مشهوری نقل کردهاند که یهود به عمر گفتند: در کتاب شما آیهای هست که اگر بر ما یهودیان نازل شده بود، ما آن روز را عید قرار میدادیم و این آیه همان «الیوم اکملت لکم دینکم» میباشد. (11) روایاتی نیز گریه عمر را هنگام نزول این آیه نقل میکند. (12)
گذشته از اینها، روایات فراوانی که از طریق فریقین نقل شده، نزول این آیه را روز هیجدهم ماه ذیالحجه - روز غدیر خم و هنگام نصب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالبعلیهالسلام توسط پیامبر گرامی اسلامصلی الله علیه وآله به جانشینی و خلافتخود - میداند. (13)
آنچه در این روایات شان نزول کاملا مشهود میباشد این است که تمامی آنها اشاره به نزول آیه اکمال به صورت آیهای مستقل دارند و در هیچ شان نزول یا روایتی، این قسمت از آیه همراه با فقرات قبل و بعد ذکر نشده است. اگر ارتباطی ظاهری یا از نظر معنا، بین فقرات قبل و بعد این آیه بود دستکم، تعدادی از روایات یا شان نزولها به آن اشاره میکردند. پس باید بپذیریم این قسمت از آیه خود بخشی مستقل میباشد، هرچند در خلال آیهای دیگر قرار گرفته است.
3- سومین شاهد بر استقلال این بخش از آیه آن است که مفسران در ابتدای سوره مائده نقل میکنند که این سوره مدنی است، مگر آیه «الیوم اکملت لکم دینکم» که در مکه یا در بین راه مکه و مدینه نازل شده است. این خود شاهدی بر مستقل بودن این قسمت از آیه است; زیرا هیچکدام از مفسران و روات در مقام استثنا، کل آیه3 این سوره را از «حرمت علیکم» به عنوان غیر مدنی ذکرنکردهاند و تنهاآیه اکمال (الیوم اکملت) را غیر مدنی دانستهاند.
آلوسی در ابتدای سوره مائده چنین نقل میکند: «قال ابو جعفربن بشر والشعبی: انها مدینة الا قوله تعالی: «الیوم اکملت لکم دینکم» فانه نزل بمکة.» (14)
4- شاهد دیگر اینکه بسیاری از مفسران، به معترضه بودن این جمله تصریح کرده و جمله «فمناضطر» را از قسمت ابتدای آیه - یعنی «ذلکم فسق» - دانستهاند. در نتیجه، این قسمت از آیه بین این دو بخش معترضه و مستقل میباشد.
زمحشری در کشاف، در پاسخ این سؤال که جمله «فمن اضطر» به چه قسمتی ارتباط دارد و به کجا متصل میباشد، میگوید: به ذکر محرمات مرتبط است. (15)
آلوسی در روح المعانی میگوید: جمله «فمن اضطر» متصل بهذکر محرمات بوده و بین آن دو - که به گفته طیبی هفت جمله است - معترضیه میباشد. (17)
صاحب تفسیر مجمع البیان نیز میگوید: این قسمت از آیه معترضه میباشد. (17) سایر مفسران نیز نظیر تعابیر یادشده را در تفسیر خود آوردهاند.
ارتباط و هماهنگی بین دو بخش «الیوم» در آیه از بحثهای قبل روشن شد که در آیه3 سوره مبارکه مائده دو موضوع به صورت جداگانه و مستقل مطرح شده است:
1- شمارش تعدادی از محرمات که در این بخش از آیه، شباهت کاملی با آیات173 بقره145 انعام و 115 نحل دیده میشود که حکایت از نوعی ارتباط و هماهنگی بین ابتدای آیه و انتهای آن میکند، ضمن آنکه معلوم میدارد بخشهایی که در وسط آیه قرار دارد همراه با کلمه «الیوم» ارتباطی با شمارش محرمات ندارد و آیه مبارکه سوره مائده در شمارش محرمات و شباهت آن به آیات دیگر، نیازی به قسمتهای وسط آیه ندارد.
2- با کلمه «الیوم» صحبت از روزی شده و خصوصیاتی برای این روز در چندین جمله بیان شده است که هماهنگی کاملی بین این قسمتها از حیث معنا و سیاق دیده میشود.
مرحوم علامه طباطبائیرحمه الله در مورد ارتباط و هماهنگی این قسمتها میفرماید:
«ثم ان هاتینالجملتین اعنی قوله "الیوم یئسالذین کفروا من دینکم" و قوله "الیوم اکملت لکم دینکم" متقاربتان مضمونا، مرتبطتان مفهوما بلا ریب لظهور ما بین یاسالکفار من دینالمسلمین و بین اکمالالدین منالارتباط القریب و قبولالمضمونین لان یمتزجا فیترکبا مضمونا واحدا مرتبطة الاجزاء متصل الاطراف بعضها ببعض، مضافا الی ما بینالجملتین منالاتحاد فیالسیاق و یؤید ذلک مانری انالسلف والخلف من مفسریالصحابة والتابعین والمتاخرین الی یومنا هذا اخذوا الجملتین متصلتین یتم بعضها بعضا و لیس ذلک الا لانهم فهموا من هاتین الجملتین ذلک و بنوا علی نزولهما معا و اجتماعهما من حیث الدلالة علی مدلول واحد.»
در نتیجه، معلوم میشود که در آیه3 سوره مائده از یک سو، دو موضوع کاملا جداگانه مطرح شده و از سوی دیگر، هر قسمت، از جملاتی تشکیل یافته که کاملا با یکدیگر هماهنگ است. دو جمله «الیوم یئس» و «الیوم اکملت» ضمن اینکه با یکدیگر هماهنگ و مرتبط هستند، در ضمن آیه، بهصورت معترضه قرار گرفتهاند، خواه همراه بقیه آیه یکجا نازل شده باشند و یا اینکه این دو بخش، آیه مستقلی بوده، ولی بعدا در بین این آیه قرار گرفته باشند، هر دو صورت شواهدی در آیات دیگر قرآن دارند.
آیات و جملات معترضه در قرآنمفسران در میان آیات و یا جملات بین آیات، بعضی را معترضه میدانند; مانند:
1- «انه من کیدکن ان کیدکن عظیم یوسف اعرض عن هذا و استغفری لذنبک»(یوسف:29)
2- «انالملوک اذا دخلوا قریة افسدوها و جعلوا اعزة اهلها اذلة و کذلک یفعلون»(نحل: 34)
آیاتی که در محل مخصوصی قرار داده شدهاند
- آیه «و اتقوا یوما ترجعون فیه الی الله» به امر جبرئیل، در سوره بقره (آیه 280) بین آیه ربا و دین قرار داده شده است. (18)
- سیوطی به سند خود نقل میکند که پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: «جبرئیل بر من نازل شد و دستور داد که این آیه را در این موضع از سوره قرار دهم: «ان الله یامرو بالعدل و الاحسان.» (19)
در پایان این بخش، نتیجه گرفته میشود که آیه اکمال (آیه3 سوره مائده) یا معترضه استیا آیه مستقلی که به دستور پیامبر گرامی اسلامصلی الله علیه وآله در این موضع خاص قرار گرفته و یا در زمان جمعآوری قرآن توسط افراد دیگر در این محل قرار داده شده است.
در مورد این آیه، نقل شده که هرگاه آیاتی پیامبرصلی الله علیه وآله را به شگفت میآورد، آنها را در ابتدای سوره قرار میدادند. (20)
پي نوشت :
1- ابیالسعود، تفسیر ابی السعود، ج3، ص6
2-ابنحیان اندلسی، تفسیر بحرالمحیط، ج3، ص425
3-4- محمودبن عمر زمخشری، تفسیر کشاف، ج 1، ص 605; ص 604
5- سیدمحمدحسین طباطبایی،المیزان،ج 5، ص177
6-7- ابن السعود، همان، ج3، ص7 / محمودبن عبدالله آلوسی، روح المعانی، ج6، ص 60
8-سیدمحمدحسینطباطبائی،همان،ج5،ص343
9- محمود بن عبدالله، همان
10- محمدبن جریر طبری، تفسیر طبری، ج6، ص5 / جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج3، ص17
11- محمدبن جریر طبری، همان، ص 52
12-13- جلالالدین سیوطی، همان، ص 18، ج3، ص19
14-محمودبنعمرعبداللهآلوسی،همان،ج6،ص1
15- محمود بن عمر زمخشری، همان، ج 1، ص 605
16- هفت جمله مزبور اشاره به ابتدای «الیوم یئس» تا «رضیت لکم الاسلام» میباشد. محمودبن عبدالله آلوسی، همان، ص 61
17- فضلبن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج 2، (رحلی)، ص159
18- جلال الدین سیوطی، همان، ج 1، ص 190
19- البته به نظر میرسد که جمع قرآن به صورت کامل - آیهها و سورهها - همگی در زمان حیات پیامبر گرامیصلی الله علیه وآله بوده و پس از ایشان کسی دستی در قرآن نبرده باشد.
20- جلالالدین سیوطی، همان، ج3، ص17